نام پژوهشگر: جاوید پیمانی
جاوید پیمانی حسن عشایری
پیشرفت فناوری و تخصصی شدن جوامع ، داشتن تحصیلات از ضروریات بوده و در این زمینه خواندن نقش بسیار موثر و مهمی دارد . خواندن مقوله ای از جنس شناخت است و توانبخشی شناختی مولفه های پایه ای شناخت یعنی توجه ، حافظه و عملکرد اجرائی را ارتقاء می بخشد . پژوهش حاضر برای هدف تاثیر توانبخشی شناختی بر توانائی خواندن افراد نارساخوان در قالب یک طرح آزمایشی با گروه کنترل طراحی و اجرا گردید . بدین منظور نمونه ای به حجم 40 آزمودنی از بین افراد نارساخوان کلاس سوم ابتدائی ارجاع داده شده به مرکز ناتوانیهای یادگیری 1-2 تهران انتخاب و افراد از لحاظ سن، هوشبهر و درجه اختلال همتاسازی گردیده و سپس بطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص یافتند . کلیه آزمودنی ها در پیش و پس از مداخله با آزمون های توجه ، حافظه ، عملکرد اجرائی و آزمون تشخیصی سطح خواندن ارزیابی شدند . گروه آزمایش به مدت 78 روز و تعداد 16 جلسه 50-40 دقیقه ای مداخله توانبخشی شناختی(توانبخشی توجه، حافظه و عملکرد اجرائی) دریافت کردند . نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی بر توانائی حیطه صحت خواندن (روخوانی متن ، خواندن کلمات با معنی و بی معنی) ، درک و فهم خواندن (درک مطلب و تکمیل جملات) و برخی از حیطه های آگاهی واجی (ترکیب، تجانس و قافیه) افراد نارساخوان بطور معنی داری تاثیر مثبت داشته و باعث افزایش بهره خواندن شده است (001/0p<)؛ اما تحلیل کوواریانس در مورد خرده آزمون تجزیه واجی نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون با توجه به حذف اثر تغییرات نمرات پیش آزمون، معنی دار نمی باشد (001/0p<) .
جاوید پیمانی مهدی سمایی
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای نتایج زبان درمانی به روش ((مدل سازی)) و روش ((آموزش مستقیم)) روی افزایش درک واژگان کودکان نشانگان داون 6- 3 ساله مراکز توانبخشی خصوصی شهر تهران می باشد. بدین منظور ابتدا نسبت مراکز توانبخشی خصوصی در 4 منطقه شمال، جنوب، شرق و غرب (مطابق تقسیم بندی منطقه ای سازمان بهزیستی شهر تهران) تهران بدست آمد سپس در نمونه نیز همین نسبت رعایت شد. بدین ترتیب دو مرکز از شمال، دو مرکز از غرب، دو مرکز از شرق و یک مرکز از جنوب تهران به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب گردیدند. افراد واجد شرایط مورد تحقیق از لحاظ هوشبهر تست شدند و افراد انتخاب شده از هر مرکز بطریق تصادفی ساده به سه گروه یک، دو و کنترل تقسیم گردیدند. از هر سه گروه پیش آزمون بعمل آمد، گروه یک با روش زبان درمانی ((مدل سازی)) و گروه دوم با روش زبان درمانی (( آموزش مستقیم)) مورد آزمایش قرار گرفتند. برای هریک از افراد گروه یک و دو، بیست و پنج جلسه درمانی پانزده دقیقه ای برگزار شد. برای هریک از افراد گروه کنترل نیز بیست و پنج جلسه (غیرآموزشی و درمانی) برگزار گردید. در نهایت پس آزمون از آزمودنیها بعمل آمد و نتایج نشان داد که روش ((مدل سازی)) و روش ((آموزش مستقیم)) در افزایش درک واژگان کودکان نشانگان داون مورد تحقیق اثر داشته و روش زبان درمانی ((مدل سازی)) در افزایش درک واژگان این کودکان موثرتر از روش زبان درمانی ((آموزش مستقیم)) می باشد.