نام پژوهشگر: حسین زینی وند
شهین مرادی پور حسین زینی وند
با دستیابی به مقدار کمی فرسایش و تولید رسوب در مقیاس های زمانی و مکانی مختلف، امکان برنامه ریزی، مدیریت و گزینش رویکرد بهینه حفاظت خاک فراهم خواهد شد. در این راستا مدل های شبیه سازی ابزاری برای تجزیه و تحلیل کمی و کیفی رفتار حوزه همچنین اجرا و ارزیابی برنامه های مدیریتی آّبخیزها محسوب می شوند. در این تحقیق به ارزیابی کارایی مدل هیدرولوژیکی- توزیعیwetspa در شبیه سازی رواناب، فرسایش و انتقال رسوب در آبخیز طالقان پرداخته شده است. آبخیز طالقان با مساحت 809 کیلومترمربع، در دامنه جنوبی رشته کوه البرز و در بالادست سدهای طالقان و سفیدرود واقع شده است. نقشه های رقومی مدل ارتفاع رقومی، پوشش اراضی و بافت خاک (با اندازه سلولی 85 متر) و سری های زمانی پیوسته بارش، تبخیر و دمای هوا در گام زمانی روزانه 9 سال آماری (1381-1373) ورودی های اصلی مدل می باشند. داده های دبی جریان و غلظت رسوب معلق به صورت انتخابی برای واسنجی مدل مورد استفاه قرار می گیرد. واسنجی 13 پارامتر مدل با دو روش دستی (عمدتا) و اتوماتیک برای 5 سال ابتدای دوره آماری و اعتبارسنجی مدل برای دوره 4 ساله با لحاظ کردن دوره سه ماهه warm-up در آغاز هر دوره انجام شد. نتایج ارزیابی مدل، صحت شبیه سازی دبی جریان را بر اساس معیار نش- ساتکلیف 76/82 درصد در دوره واسنجی و 79 درصد در دوره اعتبارسنجی نشان می دهد. بر اساس معیار تجمعی، نکویی برازش مدل و سطح عملکرد مدل در شبیه سازی رواناب در طبقه خیلی خوب قرار گرفت. در ادامه به منظور شبیه سازی فرسایش و انتقال رسوب با استفاده از 111 نمونه رسوب معلق واسنجی پارامترهای ماژول فرسایش صورت گرفت. نتایج، معیار نش- ساتکلیف 60 و 64 درصد را به ترتیب برای غلظت و تولید رسوب معلق نشان داد. با اعتبارسنجی مدل با وجود 15 نمونه رسوب معلق، معیار نش- ساتکلیف 4/52 و 69 درصد به ترتیب برای غلظت و انتقال رسوب معلق برآورد شد. نتایج ارزیابی مدلwetspa در آبخیز طالقان نشان می دهد مدل مولفه های هیدرولوژیکی از جمله رواناب، کنش خاک توسط قطرات باران و جریان سطحی، هدررفت خاک و ... را در مکان و زمان با دقت قابل قبول برآورد می کند. واژه های کلیدی: مدل هیدرولوژیکی- توزیعی، wetspa، فرسایش و انتقال رسوب، آبخیز طالقان، شبیه سازی
زهرا ویس کرمی جواد سوسنی
پوشش گیاهی کف جنگل، به عنوان یکی از اجزای مهم بوم سازگان های جنگلی نقش بارزی در نگهداری و بقای ساختار جنگل دارد. برآورد غنای گونه ای در بیوم های بزرگ به عنوان یک چالش در اکولوژی مطرح است. تنوع زیستی مناطق وسیع را می توان با استفاده از نمونه برداری توسط قطعات نمونه برآورد نمود. در پژوهش حاضر با استفاده از توزیع تصادفی قطعات نمونه در تیپ های مختلف جنگلی و محاسبه متوسط تعداد گونه های گیاهی تمامی اشکال مختلف استقرار قطعات نمونه، اقدام به تهیه منحنی های گونه- مساحت به منظور برآورد غنای گونه ای در سطح سیمای سرزمین جنگلی پرک شد. تعداد گونه های مشاهده شده توسط 40 قطعه نمونه 4 متر مربعی، 145 گونه گیاهی از 110 جنس و 32 خانواده می باشد. با استفاده از نرم افزار pc ordination 4/2 میانگین تعداد گونه های گیاهی در ترکیبات مختلف استقرار قطعات نمونه بر اساس ضریب جاکارد محاسبه گردید. برای برآورد غنای گونه ای توسط منحنی گونه- مساحت از توابع با شکل محدب (توانی، نمایی، نمایی منفی، مونود و عقلایی) و از توابع با شکل سیگموئیدی (لجستیک، لومولینو و ویبول تجمعی) استفاده گردید. سپس با استفاده از نرم افزار r نسخه 2.8.0 و فرمول توابع مذکور، غنای گونه ای برای کل منطقه برآورد شد. نتایج نشان داد که با توجه به ضرائب همبستگی محاسبه شده، از توابع با شکل محدب، توابع نمایی، نمایی منفی، مونود و عقلایی، و از توابع با شکل سیگموئیدی، توابع لجستیک، لومولینو و ویبول تجمعی قابلیت بالایی در برآورد غنای گونه ای از خود نشان می دهند. برای انتخاب بهترین مدل از بین توابع مذکور از ضریب آکائیک استفاده شد.از بین مدل های استفاده شده در این پژوهش، غنای گونه ای برآورد شده توسط تابع لومولینو 19/272 گونه می باشد که با غنای گونه ای به دست آمده توسط مطالعات قبلی حوزه (205 و 211 گونه گیاهی) و برآوردگر جک نایف هم خوانی دارد، بنابراین با توجه به نتایج فوق و داشتن کم ترین مقدار ضریب aic (78/43- = aic)، تابع لومولینو به عنوان مدلی مناسب برای برآورد غنای گونه ای در منطقه پرک انتخاب شد.
حسین زینی وند اصغر جعفری ولدانی
کشور قطر از سال 1995 میلادی فصلی نوین از حیات کوتاه خود را آغاز نموده است. کشوری که در ادبیات روابط بین الملل در زمره کشورهای (قدرت های) ذره ای دسته بندی می شود و برجسته ترین شاخصه آن همانا بافت قبیله ای (با محوریت خاندان آل ثانی) می باشد، به نظر می رسد مسیری متفاوت از گذشته را در پیش گرفته است. در این نوشتار بررسی عوامل قرار گرفتن قطر از نظر منطقه ای در جایگاه فعلی (و در حضور قدرت های بزرگی همچون ایران و عربستان سعودی) مورد توجه قرار گرفته است. با بهره گیری از برخی وجوه نظریاتی همچون نئولیبرالیسم، نظریه های ارتباطات و نظریه های مربوط به نخبگان و در پرتو عواملی همچون افزایش توان اقتصادی در سایه درآمدهای سرشار منابع انرژی به ویژه گاز طبیعی، نوع نگاه و درک حکام قطر نسبت به تعاملات منطقه ای و بین المللی و همچنین به پشتوانه شبکه ماهواره ای الجزیره و از طرفی همراهی قطر با هژمون جهانی در تحولات منطقه ای به نظر می رسد قطر طی سال های 1995 تا 2010 میلادی از منظر جایگاه منطقه ای توانسته است موقعیت خود را ارتقا بخشیده و خود را به عنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در عرصه تعاملات منطقه حساس خاورمیانه و خلیج فارس مطرح نماید.
حسین رحمتی علی نقی ضیایی
در سال های اخیر که استفاده موضعی از منابع آب وسعت گرفته است تهیه بیلان های آبی در سطح حوضه و منطقه ای از اهمیت خاصی برخوردار گشته است. بر مبنای راه حل های بیلان آبی، برآورد کمی از منابع آب و تغییرات این منابع به دلیل فعالیت های انسانی فراهم می گردد. از آنجایی که در تهیه بیلان های آبی با حجم وسیعی از اطلاعات رو به رو هستیم استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می تواند بسیار کارگشا باشد به همین منظور در این تحقیق از مدل توزیعی مکانی wetspa که قابلیت اتصال به سیستم اطلاعات جغرافیایی را دارا می باشد، جهت شبیه سازی فرآیندهای هیدرولوژیک حوضه بار اریه استفاده گردید. بعد از گردآوری اطلاعات مورد نیاز مدل که به دو دسته اطلاعات رقومی و هیدرولوژی تقسیم می شوند، مدل برای دوره 5 ساله اجرا و به منظور واسنجی مدل از دو روش سعی و خطا و نرم افزار pest استفاده گردید. در دوره واسنجی ضریب ناش-ساتکلیف برای جریان های زیاد و کم به ترتیب برابر با 76% و 61% بدست آمد و در دوره ارزیابی این معیارها به 67% و 57% تغییر پیدا کرده است، که این نتایج حکایت از توانایی مدل در شبیه سازی فرآیندهای هیدرلوژیک حوضه بار اریه دارد. بر اساس آنالیز حساسیت صورت گرفته بر روی پارامترهای ورودی مدل با استفاده از نرم افزار pest، ضریب افت آب زیرزمینی و فاکتور اصلاحی تبخیر و تعرق پتانسیل دارای بیشترین حساسیت می باشند. بعد از شبیه سازی مولفه های بیلان سطحی در دوره 5 ساله، این نکته مشخص گردید که دو مولفه بارندگی و تبخیر و تعرق واقعی به طور متوسط مقدار mm 316 و mm 156 را به خود اختصاص داده اند.
مهتاب فروتن دانش حسین زینی وند
آبخیز زیارت با مساحت 81/95 کیلومترمربع در استان گلستان واقع شده است. نقشه های رقومی شامل مدل ارتفاع رقومی، پوشش اراضی و بافت خاک (با اندازه سلولی 30 متر) و سری های زمانی پیوسته بارش، تبخیر و دمای هوا در گام زمانی ساعتی 4 سال آماری (1390-1386) ورودی های اصلی مدل wetspa می باشند. داده های دبی جریان و رسوب معلق برای واسنجی مدل مورد استفاده قرار می گیرد. واسنجی 13 پارامتر با دو روش دستی و خودکار برای 3 سال ابتدای دوره آماری و اعتبارسنجی مدل برای دوره 1ساله انجام شد. نتایج ارزیابی مدل، صحت شبیه سازی دبی جریان را براساس معیار نش- ساتکلیف 02/67 درصد در دوره واسنجی و 81/74 در صد در دوره اعتبار سنجی نشان می دهد. براساس معیار تجمعی نکویی، برازش مدل و سطح عملکرد مدل در شبیه سازی رواناب در طبقه خیلی خوب قرار گرفت. در ادامه به منظور شبیه سازی فرسایش و انتقال رسوب با استفاده از50 نمونه رسوب معلق مشاهداتی واسنجی پارامترهای ماژول فرسایش صورت گرفت. ارزیابی شبیه سازی فرسایش براساس معیار نش-ساتکلیف برای غلظت رسوب معلق و انتقال رسوب به ترتیب 08/63 و 22/72 درصد می باشد. با اعتبارسنجی مدل با وجود14 نمونه رسوب معلق، معیار نش- ساتکلیف 61/51 و 78/41 درصد به ترتیب برای غلظت رسوب معلق و انتقال رسوب معلق برآورد شد. سپس سناریوهای تغییر کاربری اراضی و توسعه مناطق مسکونی در محیط gis تهیه شد وبه عنوان ورودی به مدل واسنجی شده وارد شدند. سپس با مقایسه مولفه های فرسایش و انتقال رسوب نتایج نشان می دهد که با افزایش وسعت مناطق مسکونی مقدار غلظت رسوب معلق از23/0گرم بر لیتر در سال در سناریو وضعیت فعلی به 27/2 گرم بر لیتر در سال در سناریو چهارم رسید و مقدار انتقال رسوب معلق از 253 گرم بر ثانیه در سال در وضعیت فعلی به 1143 گرم بر ثانیه در سال در سناریو چهارم رسید.
نسرین نیازی بابک پیله ور
در این مطالعه به دو هدف کلی تحلیل خواست گروههای ذینفع در اولویت بندی کارکردهای جنگل های زاگرس و رابطه بین نظرات گروههای مختلف ذینفع باهم، با مطالعه موردی جنگل های کاکارضا در استان لرستان پرداخته شده است. برای هدف مورد نظر 5 گروه ذینفع که بیشترین سهم را از جنگلهای مذکور دارند در نظر گرفته شد. همچنین برای این منظور 6 کارکرد و 14 زیر کارکرد متناسب با شرایط منطقه و مطالعات مشابه در نظر گرفته شد. کارکردها و زیر کارکردها در قالب 50 پرسشنامه بین گروههای ذینفع توزیع شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) و تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک به عنوان یکی از ابزار تصمیم گیری چندمعیاره برای هدف رتبه بندی کارکردها و با استفاده توسط نرم افزار expert choice تحلیل شد وبا نرم افزار matlab نتایج بدست آمده انجام شد. در نهایت رتبه های بدست آمده از هر گروه ذینفع را با رتبه های بدست آمده از گروههای ذینفع دیگر آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار spss16 انجام شد. نتایج نشان می دهد که ahp فازی می تواند باعث مشارکت عمومی و افزایش شفافیت و اعتبار در تصمیم گیری شود. و همچنین طبق نتایج بدست آمده رتبه ها اختلاف زیادی باهم داشتند ولی دو گروه ذینفع نمایندگانngo و مدیران و متخصصان جنگل بیشترین شباهت را باهم داشتند.
مرضیه رسولی حسین زینی وند
تغییر کاربری اراضی بر بسیاری از فرآیندهای طبیعی نظیر فرسایش خاک و تولید رسوب، سیلاب و تخریب خصوصیات فیزیکی شیمیایی خاک اثر می گذارد. این تغییر اکوسیستم باعث تخریب کیفیت خاک گشته و در نتیجه قدرت محصول دهی خاک برای تولید غذا به شدت کاهش می یابد، همچنین تخریب خود خاک باعث افزایش روند فرسایش و تولید رواناب و در نهایت سیلاب های مخرب می گردد لذا بررسی اثر کاربری اراضی بر رواناب دارای اهمیت می باشد. در این پژوهش برای مطالعه از حوزه ی آبخیز یلفان با مساحت 7173 هکتار که در استان همدان و جنوب شهرستان همدان قرار گرفته، استفاده شده است. منطقه از نظر موقعیت جغرافیایی بین 48 درجه و 32 دقیقه و 28 ثانیه تا 48 درجه و40 دقیقه و 4 ثانیه طول شرقی و 34 درجه و 36 دقیقه و 57 ثانیه تا 34 درجه و 45 دقیقه و 2 ثانیه عرض شمالی واقع شده است. منطقه ی مطالعاتی یلفان دارای یک ایستگاه هیدرومتری، باران سنجی و دماسنجی در پایین دست حوزه است. برای شبیه سازی رواناب حوزه ی یلفان از دو مدل cmd-ihacres و شبکه ی عصبی مصنوعی (ann) با 15 سال آمار روزانه ی دما، دبی، بارش، درصد پنج کاربری اراضی و شماره ی منحنی رواناب استفاده گردید. همچنین از سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (gis) به منظور تهیه ی سناریوی کاربری اراضی بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در دوره ی آماری 1375 تا 1389، رواناب را با ضریب ناش- ساتکلیف 74/0 شبیه سازی نمود و دارای مجذور میانگین مربعات خطا 01/0 می باشد ولی مدل cmd-ihacres در دوره ی آماری مذکور رواناب را با ضریب ناش- ساتکلیف 07/0 شبیه سازی نمود و دارای شاخص مجذور میانگین مربعات خطا 87/1 است. همچنین مجدداً از مدل شبکه ی عصبی مصنوعی (ann) به منظور ارزیابی اثر تغییرات کاربری اراضی بر رواناب با اجرای سناریوی آمایش سرزمین (مدل مخدوم) استفاده شد که نتایج آن نشان داد با در نظر گرفتن کاربری بهینه، نقطه ها ی اوج هیدروگراف دبی شبیه سازی شده 45 درصد پایین تر می آید که این کاهش می تواند به کاهش خسارات احتمالی سیلاب منجر گردد. بنابراین مدل شبکه ی عصبی مصنوعی را می توان مدل مناسبی برای شبیه سازی جریان در حوزه ی یلفان و تعیین اثرات اعمال سناریوی کاربری اراضی بر روی سیلاب معرفی کرد. نتایج این پژوهش می تواند در پیش بینی کاربری بهینه ی حوزه ی آبخیز و ارزیابی اثرات آن در میزان رواناب تولیدی به مدیران کمک قابل توجهی نماید.
نوشین برزوئی رحیم ملک نیا
امروزه تخریب¬های شدیدی در سطح جنگل¬های زاگرس مشاهده می¬شود اما با توجه به نقش مهمی که در حفاظت آب و خاک دارند، تفرج جنگلی بهترین سیاست در مدیریت این جنگل¬ها است. در این پژوهش ارزیابی توان تفرج متمرکز سامان عرفی تاف ، با استفاده از تجزیه و تحلیل چند معیاره و با کمک سسیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شد. بنا به نظر متخصصان و شرایط طبیعی منطقه تعداد 6 معیار و 14 زیر معیار موثر بر تفرج متمرکز انتخاب شدند. نقشه زیرمعیارها در مقیاس 50000 :1 با کاربرد اطلاعات و نقشه¬های موجود و برداشت¬های زمینی تهیه و طبقه¬بندی شدند. براساس نتایج بدست آمده مهم¬ترین معیارها برای کاربری تفرج متمرکز در این منطقه به ترتیب شیب، تراکم پوشش گیاهی، جاذبه¬های طبیعی و دسترسی به منابع آب بودند. نقشه توان تفرج متمرکز منطقه با تلفیق نقشه زیرمعیارها با اوزان مختص به خود توسط روش wlc ، تولید شد. نتایج نقشه توان اکولوژیکی تفرج متمرکز منطقه نشان داد که از سطح کل منطقه 975 هکتار توان عالی (88/21 %)، 1712 هکتار توان خوب (42/38 %)، 1095 هکتار توان متوسط (58/24 %) و 674 هکتار توان ضعیف (12/15 %) برای کاربری تفرج متمرکز دارد.
لیلا سلیمانی حسین زینی وند
تعیین مقدار نفوذپذیری در یک حوزه آبخیز، کار چندان ساده ای نبوده و آنچه که از جنبه های نظری و عملی تفهیم می شود این است که، اگر بتوان به یک رقم یا عدد متوسطی از تخمین مقدار نفوذ دست یافت کار مهمی به انجام رسیده است. مدل های نفوذپذیری، نقش مهمی را در مدیریت منابع آب و خاک به عهده دارند، بنابراین، انواع مختلفی از این مدل ها، با درجات مختلفی از پیچیدگی، جهت رسیدن به این هدف، توسعه یافته اند. اکثر روشهای برآورد نفوذپذیری خاک، بسیار پرهزینه و وقت گیر بوده و با فرض صفر بودن شیب، به تخمین نفوذپذیری، می پردازند. یکی از مدل های مفهومی و فیزیکی برآورد نفوذپذیری خاک، مدل گرین-آمپت می باشد که در برآورد میزان نفوذپذیری، اثر عامل شیب را در نظر گرفته که این مسئله از جمله نقاط قوت این مدل، می باشد. در این تحقیق حوزه آبخیز کاکاشرف واقع در استان لرستان و جنوب شرقی شهرستان خرم آباد بین 48 درجه و 39 دقیقه و 8 ثانیه تا 48 درجه و 57 دقیقه و 52 ثانیه طول شرقی، و 33 درجه و 16 دقیقه و 21 ثانیه تا 33 درجه و 23 دقیقه عرض شمالی، به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید، سپس با استفاده از تلفیق مدل شبکه های عصبی مصنوعی (ann)، و مدل مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی wms، به بهینه سازی مدل تجربی گرین-آمپت، جهت برآورد میزان نفوذپذیری در این حوضه پرداخته شد. نتایج حاصل از مقایسه ی مقادیر برآوردی حاصل از این روش، با مقادیر نفوذپذیری واقعی منطقه که توسط استوانه های مضاعف صورت گرفت نشان داد که این روش می تواند با درصد خطای کم و دقت قابل قبولی (ضریب کارایی نش-ساتکلیف 713/0، مجذور مربعات خطا 258/0، ضریب همبستگی 877/0 و خطای مدل 006/0)، نرخ نفوذپذیری را در حوزه ی آبخیز کاکاشرف ، برآورد نماید. همچنین نتایج حاصل از تعیین بهترین فاکتور شیب نشان داد که، مجذور کسینوس زاویه شیب، با بیشترین مقدار ضریب کارایی نش-ساتکلیف (0.966)، و کمترین مقدار مجذور مربعات خطا (0.130)، به عنوان بهترین فاکتور شیب در حوزه آبخیز مورد نظر معرفی گردید.
مریم مهدیان فرد افشین هنربخش
آب پایه، دبی قبل از شروع سیلاب بوده که پس از فروکش سیل نیز تا مدتی ادامه می¬یابد. مقدار آب پایه قابلیت خاک¬های حوزه برای نفوذ آب و استمرار جریان سطحی را نشان می¬دهد. لذا تفکیک مقادیر جریان پایه از جنبه¬ی مدیریت منابع آب و جنبه¬ی مسائل زیست محیطی حائز اهمیت است. از آنجا که برآورد مقادیر جریان پایه تنها با روش¬های شیمیائی و ردیابی رادیواکتیو که با هزینه همراه بوده و دارای مشکلاتی است انجام می¬شود، استفاده از مدل-های آماری و هیدرولوژیکی برای این منظور مرسوم است. در این تحقیق آب پایه در حوزه¬ی آبخیز تیره¬ی لرستان با شش محدوده¬ی مطالعاتی برای دوره¬های 1361 تا 1390 از جریان کل رودخانه جدا شد. برای این منظور روش¬های bfi، part1، part2، part3، فیلتر عددی برگشتی یک پارامتره و دو پارامتره با فیلترهای 9/0، 925/0، 95/0، 975/0، 99/0، 995/0، hysep1 و hysep2 مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مقدار شاخص آب پایه در ایستگاه¬های مورد مطالعه بین 56/0 تا 97/0 تغییر می¬کند. به¬دلیل نبودن آمار واقعی برای مقایسه¬ی روش-ها و انتخاب مناسب¬ترین مدل، مقادیر جریان پایه¬ی به¬دست آمده از روش bfi به عنوان داده¬های شاهد مورد استفاده قرار گرفت. قابل ذکر است که برای ارزیابی کارائی روش¬ها از معیارهای خطای rmse، mae، nash-sutcliffe و هم¬چنین معیار انحراف استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که در ایستگاه تیره¬ی دورود روش hysep2 بهترین روش برای تفکیک آب پایه در دوره¬ی 30 سال می¬باشد. در ایستگاه بیاتون روش¬های اکهارت با فیلتر 99/0 و hysep2 بهترین روش¬های تفکیک جریان پایه در دوره¬ی ذکر شده می¬باشند. قابل ذکر است که روش hysep2 در ایستگاه سیلاخور بهترین روش تفکیک آب پایه می¬باشد. علاوه بر این در ایستگاه¬های آبسرده، سراب سفید و گله رود روش¬های لین هولیک با فیلتر 975/0، لین هولیک با فیلتر 95/0، hysep2، لین هولیک با فیلتر 925/0 و hysep2 به¬ترتیب بهترین روش¬ها برای تفکیک آب پایه طی 30 سال می¬باشند. قابل اشاره است که جهت انتخاب یک روش کلی برای تفکیک آب پایه در حوزه¬ی آبخیز تیره¬ی لرستان، روش hysep2 به¬دلیل داشتن بیشترین فراوانی مناسب¬ترین گزینه می¬باشد.
لیلا ملکی پور حمید نوری
حوزه آبخیز یک سیستم بازو پیچیده به شمار می رود. تحلیل و پیش بینی رفتار آتی آن مستلزم مدل سازی با روش های متفاوت آماری- ریاضی است. محدودیت منابع آب و توزیع نامناسب مکانی آن در مناطق مختلف ایران سبب شده است که در مقایسه با بسیاری از کشورها، نسبت به پدیده تغییراقلیم آسیب پذیر باشد. درسال های اخیر با تدوین سناریوهای انتشارگازهای گلخانه ای توسط هیئت بین الدول تغییراقلیم، مدل های گردش عمومی با فرضیات مختلف انتشاراجرا شده اند تا وضعیت اقلیمی دهه های آتی را پیش بینی کنند. داده های روزانه شبیه سازی شده برای آینده را می توان به عنوان ورودی مدل های هیدرولوژیکی لحاظ کرده و نتایج آن رادر برنامه های بلندمدت توسعه منابع آب منظورنمود. این تحقیق شامل دو فازاقلیمی و هیدرولوژیکی است. درفازاقلیمی، داده های روزانه دمای حداقل، حداکثر، بارش و ساعات آفتابی ایستگاه سینوپتیک نهاوند در دوره ????-???? با استفاده از مدل آماری lars-wg شبیه سازی شد. پس از اطمینان ازکارایی این مدل درشبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور درحوزه آبخیزسدگرین، جهت بررسی تأثیرپدیده تغییراقلیم برهیدروگراف جریان منطقه مورد مطالعه، داده های ? سناریوی a2(سناریوی حداکثر)a1b(سناریوی حدواسط)b1(سناریو حداقل) مدل hadcm3 در? دوره 2030-????،????-????،????-2080بامدل آماریlars-wg کوچک مقیاس گردید.درفاز هیدرولوژیکی، بارش-رواناب با استفاده از مدل هیدرولوژیکی hec-hms شبیه سازی و پس از واسنجی و اعتبارسنجی این مدل، داده های بارش خروجی مدل lars-wg به مدل hec-hms وارد شده و تغییرات هیدروگراف جریان دردوره های آتی نسبت به دوره پایه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که براساس برآورد مدل lars-wg برای سناریوهای مورد بررسی دردوره های آتی میانگین دمای حوزه آبخیز سدگرین a2: 1.91، a1b: 1.36، b1: 1.45 درجه سانتی گراد افزایش می یابد. همچنین مقدار بارش درمقایسه با دوره پایه درسناریوی a1b: 0.5 درصدکاهش، a2: 0.3 درصد افزایش b1:0.1 درصد کاهش نشان داد و مقدار دبی سه سناریو در a1b:9.1،a2:6.3،b1:12.4 درصد تغییر نسبت به دوره پایه نشان می دهد.
حمید کریمی حاجی پمق ناصر طهماسبی پور
پدیده ذوب برف در مناطق کوهستانی که برف بخشی از بارش این مناطق را شامل می شود، از جمله موارد محدودکننده فعالیت های هیدرولوژیکی و هیدرولیکی است که باید نقش آن در ایجاد رواناب به صورت مستقل بررسی گردد. در این مطالعه حوزه آبخیز هرو - دهنو در استان لرستان در مقطع زمانی 2 ساله (اول مهر 1385 تا آخر شهریور 1387) جهت مقایسه و بررسی کارایی مدل های فیزیکی srm و wetspa در شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف انتخاب شد. مدل مفهومی فیزیکی srm برای شبیه سازی و پیش بینی جریان روزانه در حوزه های کوهستانی با عمده رواناب ناشی از ذوب برف، طراحی شده است. مدل srm با استفاده از داده های اقلیمی (دما، بارش و دبی) و تصاویر ماهواره ای پوشش برف (در این مطالعه تصاویر سنجنده modis)، شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف را انجام می دهد. مدل توزیعی مکانی فیزیکی wetspa فرآیند های مختلف هیدرولوژیکی ازجمله شبیه سازی ذوب برف را به صورت سلولی و در گام زمانی ساعتی و روزانه با استفاده از روش درجه - روز و روش بیلان انرژی انجام می دهد. مدل wetspa با استفاده از داده های اقلیمی (دما، بارش، تبخیر و دبی) و نقشه های مکانی (کاربری اراضی، بافت خاک و مدل ارتفاعی رقومی) فرآیندهای مختلف را شبیه سازی می نماید. نتایج شبیه سازی مدل های srm و wetspa در مرحله واسنجی و اعتبارسنجی به ترتیب بر اساس معیار ارزیابی ناش – ساتکلیف 0/54، 0/53، 0/68 و 0/62 به دست آمد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون آماری t-test و مقایسه گرافیکی، مشخص شد که مدل wetspa نسبت به مدل srm در شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف از عملکرد بهتری برخوردار است. مدل wetspa به عنوان یک روش منطقی و اصلاح شده جهت شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف و به دست آوردن سطح پوشیده از برف بر پایه ی روش درجه - روز در حوزه آبخیز هرو - دهنو در یک دوره آماری 4 ساله (1385 تا 1389) به کاربرده شد. سپس نتایج سطح پوشیده از برف با تصاویر ماهواره ای (modis) و مقادیر جریان شبیه سازی شده با مقادیر اندازه گیری شده در خروجی حوزه مقایسه گردید. با توجه به نتایج، معیار ارزیابی ناش - ساتکلیف برای شبیه سازی جریان رودخانه در دوره واسنجی و اعتبارسنجی به ترتیب 70/0 و 65/0 به دست آمد؛ بنابراین مدلwetspa دارای قابلیت مناسبی در شبیه سازی جریان رودخانه و رواناب ناشی از ذوب برف در گام زمانی روزانه است. هم چنین با مقایسه پوشش برف مستخرج از مدل با پوشش برف مستخرج از تصاویر ماهواره ای modis در دوره های زمانی یکسان مشخص شد که پوشش برف شبیه سازی شده با پوشش برف مشاهده ای تطابق خوبی دارد. در بخش روابط تجربی برآورد آب معادل برف با انجام آزمون آماری t-test مشخص شد که برآورد این روابط در مقایسه با نتایج محاسباتی مدل wetspa اختلاف معنا داری دارد.
علی امیری علی حقی زاده
امروزه رودخانه ها به عنوان یکی از مهم ترین منابع تامین کننده شن و ماسه مورد بهره برداری قرار می گیرند و برداشت غیراصولی و بدون مطالعه این مواد از بستر رودخانه ها خساراتی جبران ناپذیر را به بار می آورد. لذا بررسی و شبیه سازی رفتار هیدرولیکی رودخانه ها قبل و بعد از برداشت مصالح جهت پیش بینی خسارات و مدیریت آن امری ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با استفاده از نرم افزار hec-ras برخی از پارامترهای هیدرولیکی جریان نظیر سرعت، عدد فرود و همچنین بار رسوب در مقاطع قبل و بعد از برداشت مصالح و در دوره بازگشت های 10، 50 و 100 ساله در قسمتی از رودخانه جراحی واقع در استان خوزستان و از محل روستای مشراگه تا 30 کیلومتر به سمت پایین دست شبیه سازی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که که سرعت جریان به علت برداشت مصالح در همه دوره بازگشت ها افزایش، در حالی که سطح و ارتفاع آب کاهش یافته است. سرعت جریان در مقطع 7 در پلان قبل از برداشت مصالح و در دوره بازگشت های فوق الذکر به ترتیب 63/1، 29/2 و 54/2 متر بر ثانیه است در حالی که در پلان بعد از برداشت به 29/3، 32/5 و 20/6 متر بر ثانیه افزایش یافته است. همچنین در این پژوهش از مدل hec-ras به منظور شبیه سازی جریان رسوبات رودخانه در شرایط قبل و بعد از برداشت مصالح استفاده شده است. مقایسه بین نتایج بدست آمده و داده های اندازه گیری نشان می دهد که معادله لارسن با داشتن خطای کمتر (5/14) نسبت به سایر معادلات برآورد بهتری داشته است. نتایج همچنین، حاکی از افزایش انتقال بار رسوب در شرایط بعد از برداشت مصالح و معدن کاوی نسبت به شرایط قبل از برداشت بود.
سمانه ناصری حمید نوری
در این پژوهش برای بررسی و آشکار سازی تغییر اقلیم در شهر خرم آباد با استفاده از تیپ های همدید هوا از چهار پارامتر بارش، دمای حداقل، دمای حداکثر و ساعت آفتابی استفاده شده است. بر این اساس، پس از ارزیابی مدل lars-wg، داده های روزانه خروجی مدل hadcm3 تحت سناریوی a1b، a2 و b1 برای سه دوره ی 2030-2011، 2065-2046 و 2099-2080 توسط مدل lars-wg ریز مقیاس و پیش بینی شدند. سپس تیپ های همدید منطقه برای سه دوره 1989-1982، 1999-1990 و 2012-2000 تعیین شد. تیپ های همدید در سه دوره پایه شامل تیپ معتدل نیمه خشک، نیمه بارشی سرد، گرم و خشک همراه با گرد و خاک، بارشمند سرد، گرم و کم بارش و بسیار سرد و کم بارش؛ تیپ معتدل نیمه خشک تنها در دوره 1989-1982 و تیپ بسیار سرد و کم بارش نیز تنها در دوره 2012-2000 مشاهده گردید. بقیه تیپ ها در سه دوره پایه مشاهده شده و اساس تحلیل تیپ های همدید آینده قرار گرفتند. تیپ بارشمند سرد، نیمه بارشی سرد، گرم و کم بارش و گرم و خشک همراه با گرد و خاک تیپ های مشاهده شده در دوره آینده برای سه سناریو و سه دوره هستند. وقوع گرد و خاک و غبار در تیپ های دوره پایه روند افزایشی داشته به طوری که در تیپ گرم و خشک همراه با گرد و خاک در دوره 1989-1982 فراوانی گرد و خاک 8.55% و روزهای غبار آلود 2.14% در دوره 1999-1990 روزهای همراه با گرد و خاک 3.15% و روزهای غبار آلود 1.74% و در دوره 2012-2000 این درصد برای تیپ گرم و خشک همراه به گرد و خاک برای گرد و خاک به 18.51% و غبار 2.26% می رسد. برای سایر تیپ ها نیز این روند افزایشی مشهود است. به گونه ای که دوره 2012-2000 پدیده گرد و خاک و مه، همراه با برف و سایر پدیده های جوی نیز گرد و خاک ثبت گردید که بیانگر افزایش وقوع طوفانهای گرد و خاک در ارتباط با تغییر اقلیم است. فراوانی وقوع تیپ گرم و خشک همراه با گرد و خاک در دوره 1989-1982، 26.31% بوده و فراوانی آن در دوره 1999-1990 به 28.36% رسیده در حالی که در این دوره تیپ گرم کم بارش 27.35% فراوانی داشته است. در دوره 2012-2000 تیپ گرم و خشک همراه با گرد و خاک 24.08% و تیپ گرم و کم بارش 34.34% فراوانی دارد. فراوانی وقوع متوسط تیپ گرم و خشک همراه با گرد و خاک برای سناریوی a1b، 22.78% و برای تیپ گرم و کم بارش 26.62% است. فراوانی وقوع متوسط تیپ گرم خشک همراه با گرد و خاک در سناریوی a2،27.02% و تیپ گرم و کم بارش 20.9% است. فراوانی وقوع متوسط تیپ گرم خشک همراه با گرد و خاک در سناریوی b1،21.53% و تیپ گرم و کم بارش 22.42% است.
صحبت اله سهرابی علی حقی زاده
آگاهی از میزان و خطر فرسایش در سطح حوزه های آبخیز باعث اولویت بندی برنامه های حفاظتی برای کاهش خسارات فرسایش و رسوب می شود در این راستا حوزه آبخیز مادیان رود که در بخش میانی سلسله کوه های زاگرس قرار گرفته است به عنوان منطقه تحقیق انتخاب شد. در این تحقیق از معادله جهانی فرسایش خاک اصلاح شده که یکی از معادله هایی است که بیشترین کاربرد را در برآورد فرسایش خاک در دنیا دارد، استفاده گردید برای این منظور شش لایه مورد نیاز جهت ورودی مدل شامل فرسایندگی باران، فرسایش پذیری خاک، طول و درجه شیب، پوشش گیاهی و عملیات حفاظتی تهیه شد. در مرحله بعد مقدار فرسایش خاک در سطح حوزه با مدل عصبی- فازی 3(anfis) با سه ورودی شامل: فرسایندگی باران، فرسایش پذیری خاک و شیب برآورد شد.
محمد محمدلو حسین زینی وند
چکیده دگرگونی اقلیم یک پدیده طبیعی است که در مقیاس زمانی بلندمدت به وقوع می پیوندد. ارزیابی اثرات تغییراقلیم و پیامدهای احتمالی آن بر فرآیندهای هیدرولوژیکی حوزه آبخیز کمک فراوانی به چالش های مدیران و برنامه ریزان منابع آب در دوره های آتی خواهد نمود. تغییرات عمده در میزان بارندگی، تغییرات فصلی و تداوم خشکسالی از جمله آثار قابل پیش بینی گرمایش جهانی هستند. در این پژوهش خشکسالی های هیدرولوژیکی دوره آتی ( تا سال 2040) حوزه آبخیز باراندوزچای در استان آذربایجان غربی با مساحت 1088 کیلومترمربع پیش بینی و ارزیابی گردید. به دلیل نبود ایستگاه سینوپتیک در داخل حوزه از ایستگاه های مجاور ارومیه، مهاباد و پیرانشهر و از روش چند ضلعی تیسن استفاده گردید. سپس وزن هر یک از پارامترهای اقلیمی ( دمای حداقل، دمای حداکثر، بارندگی و تابش خورشیدی) در مدل ریزمقیاس نمایی lars-wg دخالت داده شد. با استفاده از خروجی 9 نه مدل گردش عمومی جو و داده های مشاهداتی دوره ی پایه ( از سال 1992 تا 2009) و روش وزنی، مدل های cncm3 و apcm4 که بیشترین وزن را داشتند به عنوان مدل های مورد بررسی انتخاب شدند. واسنجی و اعتبارسنجی مدل lars- wg انجام گردید و داده های روزانه اقلیمی دوره آینده تا سال 2040 با استفاده از دو سناریوی a1b و a2 مدل cncm3و سه سناریوی a1b، a2 و b1 مدل apcm4 تولید گردید. در ادامه بعد از واسنجی مدل بارش- رواناب ann-mlp در دوره پایه و ذخیره بهترین ساختار شبکه، سری زمانی روزانه رواناب خروجی از حوزه باراندوزچای تا سال 2040 میلادی تحت 5 سناریوی ذکر شده در دومدل، شبیه سازی گردید. آنالیز خشکسالی های هیدرولوژیکی با روش حد آستانه و نرم افزارtlm انجام گرفت. در نهایت میزان و حجم کمبود خشکسالی های هیدرولوژیکی حوزه برای دوره ی آینده مشخص گردید. نتایج حاصل نشان دهنده افزایش میزان دما و بارندگی و نیز افزایش میزان رواناب خروجی در دوره آتی تحت همه سناریوهای مورد مطالعه بود. با وجود این که تغییر در الگوی زمانی بارندگی ها و به تبع تغییر در الگوی زمانی رواناب خروجی از حوزه مشاهده می-گردد، نتایج بیانگر کاهش حجم کمبود خشکسالی ها در دوره های آتی نسبت به دوره پایه است.
الیاس خضری حسین زینی وند
خشک سالی یکی از پدیده های جوی است که هر ساله در سراسر دنیا رخ می دهد و خسارتهای مالی فراوانی به بار می آورد. برای بیشتر محقیقین در زمینه های مختلف علمی، این پدیده هنوز معنی و تعریف خاصی ندارد، ولی با این وجود یکی از بلایای طبیعی است که از گذشته دور انسان با آن سروکار دارد. لذا به منظور ارزیابی حساسیت به خشکی حوزه آبخیز کشکان لرستان از تکنیک فرآیند سلسله مراتبی به خشک سالی استفاده گردید. برای انجام این مطالعه ابتدا عوامل تاثیرگذار در پدیده خشک سالی شناسایی شدند، برای شناسایی معیارهای مرتبط از مطالعات مشابه صورت گرفته در زمینه خشک سالی در ایران و در خارج استفاده شده و نهایتا با توجه به موقعیت جغرافیای منطقه و شرایط محیطی و اقلیمی منطقه شش معیار و نوزده زیرمعیار شامل فیزیوگرافی (شیب،جهت و ارتفاع) کاربری زمین (جنگل، مرتع، آب) خاک (رسی، رسی لومی، رسی شنی لومی، شنی لومی ماسه ای و غیره)، پوشش گیاهی (درصد تاج پوشش، تیپ)، هیدرواقلیم (دما، بارندگی، آبهای سطحی، آبهای عمقی) و مراکز جمعیتی (شهر و روستا) انتخاب گردید. در گام بعد اقدام به تهیه پرسشنامه شدو معیارها و زیرمعیارهای انتخاب شده در قالب پرسش نامه و به طریق تحلیل سلسله مراتبی با یکدیگر مقایسه شدند. تعداد 25 پرسشنامه بین متخصصان توزیع گردید و از این بین به 20 پرسشنامه پاسخ داده شدند. برای تحلیل و ارزیابی نتایج پرسشنامه ها نشان داد که در بین معیارها، هیدرو- اقلیم، پوشش گیاهی و فیزیوگرافی با وزنهای (29539/0، 1883/0 و 18785/0) به ترتیب دارای بیشترین وزن و معیارهای کاربری زمین، مراکز جمعیتی و خاک به ترتیب دارای کم ترین وزن هستند. در گام بعد لایه های مختلف هر یک از زیرمعیارها تهیه و طبق بندی شدند. سپس وزنها به روش تلفیق خطی وزنی (wld) مختص به هر لایه از زیرمعیارها در محیط نرم افزار gis تلفیق گردید، درگام نهایی تلفیق نقشه ها به منظور تهیه نقشه مناطق حساس به خشک سالی در حوزه کشکان صورت گرفت. نتایج نشان داد که حدود 87/2 درصد (14/27027 هکتار) از منطقه مورد مطالعه در معرض خشک سالی شدید، 1/4درصد (38562 هکتار) با احتمال وقوع خشک سالی بالا و 52/39 درصد (82/371521 هکتار) از منطقه مورد مطالعه احتمال کمی برای دچار شدن به خشک سالی را دارند.
احسان الهیاری حسین زینی وند
تغییر در کیفیت آب های زیرزمینی بر اثر عوامل مختلف انسانی و طبیعی و تاثیر آن بر تخریب سایر منابع چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم ایجاب می کند جهت تعیین روند و بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آبهای زیرزمینی بررسی گردد. در این راستا دشت سیلاخور با موقعیت طول جغرافیایی 48 درجه و 35 دقیقه تا 48 درجه و 57 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 33 درجه و 47 دقیقه تا 33 درجه و 59 دقیقه شمالی با 31 چشمه و قنات انتخاب گردید. در این پژوهش از آزمون من کندال، آنالیز خوشه ای و نرم افزار aqqa جهت بررسی تغییرات و روند کیفیت آب زیرزمینی استفاده گردید. بطوریکه آزمون من کندال نشان داد دو پارامتر کیفی so4 و ph در هیچ یک از نقاط دارای روند معنی داری نبود. اثر زمان بر پارامترهای hco3, mg, th, ec دارای روند افزایشی را نشان می دهد، پارامترهای cl, na, sar دارای روند کاهشی می-باشد. آنالیز خوشه ای نقاط نمونه برداری شده را در 4 دسته قرار داد و نمودار پایپر کیفیت آب زیرزمینی دشت را در 3 خوشه اول از نوع بی کربناته-منیزیمی و کلسیمی و در خوشه چهارم از نوع کلسیم کلرید و منیزیم کلرید تعیین نمود. و در بررسی تغییرات مکانی نقاط مورد بررسی چشمه ترشاب دارای بیشترین تغییرات و آبسرده کمترین تغییرات در همه پارامترهای کیفی بوده که نتایج نشان داد لیتولوژی منطقه بیشترین تاثیر را در تغییرات مکانی داشته است. و تکرار خشکسالی ها و کاهش سطح اراضی مرتعی و زراعی و افزایش آلودگی ها نیز در تغییرات زمانی موثر می باشد.
پژمان یاوری امید بزرگ حداد
فعالیت های انسانی و تغییرات آب و هوا تأثیرات قابل ملاحظه ای بر چرخه ی هیدرولوژیکی دارد. در این تحقیق، با استفاده از مدل هیدرولوژیکی wetspa اثرات تغییراقلیم بر هیدرولوژی حوضه بالادست سد لتیان در دوره ی 2100-2010 بررسی شده است. در راستای ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر رواناب خروجی از ایستگاه آب سنجی رودک، مدل hadcm3 انتخاب شد و به کمک مدل lars-wg تحت سناریوهای اقلیمی a1b، a2 و b1 برای سه دوره ی زمانی آینده (2039-2010، 2069-2040، 2099-2070) ریزمقیاس گردید.
مهین نادری حمید نوری
چکیده پیش بینی تغییرات آتی کاربری اراضی و همچنین پدیده تغییر اقلیم و پیامدهای احتمالی آن بر فرآیندهای هیدرولوژیکی حوزه آبخیز کمک فراوانی به چالش های مدیران و برنامه ریزان منابع آب در دوره آتی می کند و می تواند در برنامه ریزی صحیح و مدیریت جامع اکوسیستمی حوزه های آبخیز گام مهمی باشد. در این تحقیق به منظور پیش بینی کاربری اراضی حوزه آبخیز گرین از تصاویر ماهواره لندست سال های 1986، 2000، 2014، مدل مارکوف وca مارکوف استفاده و نقشه کاربری اراضی سال 2042 پیش بینی شد. جهت ریز مقیاس نمایی داده های بارش و دما نیز از مدل sdsm و خروجی های مدلhadcm3 جهت پیش بینی اقلیم آتی حوزه آبخیز گرین استفاده گردید. همچنین در این تحقیق به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی و تغییر اقلیم بر رواناب مدل swat مورد استفاده قرار گرفت که با توجه به ضریب نش ساتکلیف و ضریب تعیین به دست آمده در مرحله واسنجی که به ترتیب برابر با 59/0 و 60/0 و مرحله اعتبار سنجی که به ترتیب برابر با 66/0 و 67/0 است این مدل دارای کارایی قابل قبولی در این حوزه آبخیز است. نتایج نشان می دهد که کاهش میزان رواناب در دوره 2042 تا 2050 نسبت به دوره 2000 تا 2010 در اثر تغییر اقلیم (بارش و دما) بیشتر از میزان کاهشی است که در اثر تغییر کاربری اراضی ایجاد می شود. با توجه به نتایج حاصل از این پیش بینی ها می توان در جهت مدیریت درست حوزه آبخیز گرین و اتخاذ تدابیر مدیریتی درست و متناسب با شرایط این حوزه آبخیز و جلوگیری از تغییرات نا مناسب کاربری اراضی و کاهش خسارات ناشی از پدیده تغییر اقلیم اقدام کرد.
حسین زینی وند میرخالق ضیاتباراحمدی
سیل یکی از پدیده های پیچیده و مخرب طبیعی است که خسارات سالیانه قابل توجهی را بدنبال دارد. از طرفی، سیلاب دشتها و مناطق مجاور رودخانه ها، دائما در معرض خطر سیل بوده و اکثر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در این گونه مناطق صورت می گیرد. لذا، ضروری است که دراین گونه مناطق، نقشه پهنه بندی سیل می تواند بعنوان ابزاری مناسب و قانونی جهت تعیین استراتژیهای توسعه، تلقی گردد. دراین تحقیق، مناطق سیل گیر دشت سیلابی سیلاخور بروجرد در دوره بازگشتهای مختلف، تهیه گردیده است. برای تهیه نقشه پهنه های سیل گیر، به طریق زیر عمل گردید: ابتدا آمار و اطلاعات هیدرولوژیکی (نظیر بارندگی، دبی و ...) از سازمانهای مختلف، جمع آوری گردید. سپس نسبت به تجزیه و تحلیل، بازسازی و تکمیل آنها، اقدام شد. همچنین هیدروگراف واحد طبیعی حوضه و زیرحوضه ها، تعیین گردید. علاوه بر این، در فواصل مختلفی از رودخانه، مقطع برداری، صورت گرفت (جمعا 262 مقطع عرضی). مشخصات رودخانه و دشت سیلابی (نظیر وضعیت بستر و کناره های رودخانه، وجود و یا عدم وجود پوشش گیاهی و ...)مشخصات سازه های مختلف مسیر رودخانه نظیر پلها، یادداشت گردید. در شاخه ها و بازه های مختلف رودخانه، روندیابی سیل به روش ماسکینگام-کانژ صورت گرفت. در نهایت با بکارگیری نرم افزار hec-ras، نقشه پهنه های سیل گیر با مقیاس 000/50: 1 پروفیل سطح آب و مشخصات جریان در بازه ها و دوره بازگشتهای مختلف، استخراج شد. پس از تهیه پهنه های سیل گیر، در نقاط بحرانی و مشخصی و به روشهای مختلف، دقت و صحت این نقشه ها، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در صورت در نظر گرفتن محدودیتهای نرم افزار فوق و رفع محدودیتهای آن با روشهای مختلف، نقشه های حاصله از دقت و صحت بالایی برخوردار خواهند بود.