نام پژوهشگر: علیرضا سمیعی اصفهانی

جامعه شناسی سیاسی پدیده ترور پس از انقلاب اسلامی ایران (1362-1357)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج 1390
  سید مصطفی حسینی   علیرضا سمیعی اصفهانی

ترور در لغت به معنی ترس و وحشت است. تروریسم اقدام سازمان یافته ی گروهی از افراد برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم و اقدامی ترس آفرین، وحشت انگیز، غیر قانونی، غافلگیرانه و پنهانی است که با کشتن مخالفان سیاسی و تخریب فیزیکی آن ها از راه و روش های خشن انجام می گیرد.جامعه ی ایران همواره در تاریخ معاصر خود با پدیده ی شوم ترور، خشونت و تروریسم دست و پنجه نرم کرده است. انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، یکی از نقاط عطف مهمّ تاریخی ایران است که شاهد کشمکش های سیاسی و اقدامات تروریستی گروه های معارض و تندرو بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، که انقلاب اسلامی ایران متشکّل از گروه ها، سازمان ها و افراد مختلفی بوده که علیرغم منافع متفاوت و ایدئولوژی و آرمان های بعضاً متعارض به منظور نابودی نظام مستقر، و ایجاد نظام سیاسی و اجتماعی جدید به یکدیگر پیوستند. امّا با فروپاشی قدرت قدیم و انتقال قدرت به نیروهای جدید و با اشکار شدن تعارضات بالقوّه ی موجود در حرکت انقلابی، این پیوند دچار گسست شد و ائتلاف موقّتی گروه های آن از بین رفت. بدین ترتیب جنبش مزبور به نیروها و گروه های تشکیل دهنده اش تجزیه شده و مرزبندی جدیدی شکل گرفت. سوال اصلی ما در این پژوهش این است که چندپارگی های فرهنگی-ایدئولوژیکی چه تأثیری در شکل گیری و گسترش پدیده ی ترور در سال ها ی اوّلیّه پس از انقلاب داشته است؟ به نظر می رسد فرضیه ی ما در این پژوهش می تواند این باشد که بین چندپاره گی ایدئولوژی فرهنگ های سیاسی رقیب و پدیده ی ترور و خشونت بین سال های1362-1357، رابطه ی معناداری وجود دارد. با این وصف هدف اصلی این رساله بررسی و مطالعه ی ریشه های اجتماعی- ساختاری واگرایی نیروها و گروه های سیاسی و شکل گیری پدیده ی خشونت و ترور در سال های اولیّه پس از انقلاب اسلامی ایران می باشد. بنابراین تلاش می گردد از منظر جامعه شناسی سیاسی و تاریخی و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی این موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

نقش سازمانهای مردم نهاد در کارآمدی نظام سیاسی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده ادبیات 1391
  علی کرمی   علیرضا سمیعی اصفهانی

پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سازمانهای مردم نهاد بر کارآمدی نظام سیاسی ایران پرداخته است. بر این اساس سوال اصلی که در صدد پاسخ یابی آن برآمده ایم عبارت از بررسی نقش و جایگاه سازمان های غیر دولتی در کارآمدی نظام سیاسی ایران می باشد. به عبارت دیگر با توجه به اینکه همه ی نظام های سیاسی به نوعی دارای دغدغه ی کارآمدی می باشند و نظام سیاسی ایران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد و از طرف دیگر با توجه به واقعیت رشد و اشاعه مدل سازمان های مردم نهاد در جهان کنونی چگونه می توان از این پتانسیل در راه کارآمدتر نمودن نظام سیاسی ایران بهره گرفت؟. علاوه بر این سوال اصلی سوالات فرعی تری نیز مطرح و تا حدودی که در توان محققین بوده است پاسخ داده شده اند از جمله اینکه سازمان غیر دولتی چه نوع سازمانی است و پیشینه این سازمانها در سطح جهانی و نیز ایران چگونه بوده است؟ چه نظریاتی در ارتباط با شکل گیری و کارویژه های این سازمان ها مطرح شده است و اینکه کارآمدی چیست و انواع آن کدامند؟ و نیز تفاوت معیارهای کارآمدی در نظام سیاسی ایران و سایر نظام ها چگونه است؟، و بالاخره چشم اندازها و چالش های سازمان های مردم نهاد در ایران کدامند؟. از جمله نظریات مختلفی که برای پاسخ گویی به چرایی شکل گیری سازمان های مردم نهاد شکل گرفته اند این نظریات مورد برسی قرار گرفت؛1- نظریه انسجام اجتماعی2- نظریه جنبش های اجتماعی جدید3- نظریه سرمایه اجتماعی4- نظریه جامعه مدنی5- نظریه شبکه و شبکه های اجتماعی مشارکت. همانطوری که در متن پژوهش نیز نشان داده شده است برای بررسی نقش سازمانهای مردم نهاد در کارآمدی نظام سیاسی ایران نظریه شبکه و شبکه های اجتماعی مشارکت به کار گرفته شده است و بر این اساس فرضیه اصلی مطرح شده در پژوهش عبارت از این است که سازمان های مردم نهاد به عنوان یکی از کانال های مشارکت مردم در نظام های اجتماعی مختلف با نهادینه و تجمیع نمودن خواسته های مشارکت کنندگان پاسخ گویی نظام سیاسی را به این درخواست ها کارآمدتر نموده از طرف دیگر تامین کننده مشارکت مردمی که لازمه ی موفقیت نظامهای سیاسی در حیطه های گوناگون از جمله کارآمدی است بوده و بالاخره خطرات مشارکت توده ایی و غیر نهادینه که باعث به مخاطره افتادن موجودیت نظام سیاسی خواهد شد را نیز رفع خواهند نمود. بنابراین در این پژوهش سعی خواهد شد با استفاده از روش کیفی و بهره گیری از منابع کتابخانه ایی نقش سازمان های مردم نهاد در کارآمدی نظام سیاسی ایران تحلیل و تبیین گردد.

همکاری های اتحادیه اروپا با کشورهای حوزه خلیج فارس و تاثیر آن بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده علوم انسانی 1391
  مرضیه مهدی یار   علی باقری دولت آبادی

پایان نامه حاضر به این سوال می پردازد که با توجه به اهمیت حوزه خلیج فارس در امنیت ایران، آیا حضور اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت مداخله گر در منطقه و روابط این اتحادیه با کشورهای حوزه خلیج فارس بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذار است؟ در این صورت، این روابط چگونه باعث شکل گیری رفتار خارجی ایران می گردد؟ در پاسخ به این سوال در این نوشتار تلاش گردیده بعد از معرفی اتحادیه اروپا، ابتدا دلایل اهمیت منطقه خلیج فارس برای اتحادیه اروپا مشخص شود، بعد از آن موضوع همکاری های اتحادیه اروپا با کشورهای خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت به تأثیر این همکاری ها بر امنیت و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. منطقه خلیج فارس از جهات مختلف از جمله موقعیت جغرافیایی و راهبردی اش و داشتن بازار بزرگ و ذخایر عظیم نفت و گاز، در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم مورد توجه روزافزون اتحادیه اروپا قرار گرفته است. اتحادیه اروپا تلاش می کند در رقابت با قدرت های بزرگ دیگر موقعیت خود را در این منطقه هرچه بیشتر مستحکم کند. از این رو دست به اتحادها و ائتلاف های بزرگ اقتصادی، نظامی و سیاسی با کشورهای حوزه خلیج فارس می زند تا راه های بیشتری برای حضور در منطقه بیابد. این در حالی است که یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطابق با قانون اساسی این کشور، مقابله با حضور قدرت های بیگانه در منطقه است. بنابراین به هر میزان مداخله-گری قدرت های بزرگ از جمله اتحادیه اروپا در منطقه خلیج فارس گسترش یابد امنیت جمهوری اسلامی ایران بیشتر در معرض تهدید قرار می گیرد. و در نتیجه جمهوری اسلامی ایران برای رفع احساس ناامنی و انزوا سعی در افزایش قدرت خود از طریق اتخاذ سیاست هایی چون امت محوری و ایجاد پیوندهای سیاسی و اقتصادی با کشورهای انقلابی و ... می کند که در طول این پایان نامه تلاش می گردد این موارد بررسی شوند.

عوامل سیاسی و اقتصادی موثر بر رفتار انتخاباتی شهروندان شیرازی در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 76 و 88
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده علوم انسانی 1391
  سعیده انفعالی   علیرضا سمیعی اصفهانی

رفتار سیاسی شهروندان اشکال و انواع متنوعی دارد، در این میان رفتار انتخاباتی یکی از مهمترین ، متداول ترین و معقول ترین شکل رفتار سیاسی در تمامی جوامع، بویژه جوامع مردمسالار است با این حال کم و کیف رفتار انتخاباتی شهروندان در هر جامعه ای متاثر سنت های تاریخی ، فرهنگی ،سیاسی و... متفاوت می باشد. این ویژگی ها در زمانها و مکانهای مختلف، تأثیرات متفاوتی بر نتایج انتخابات باقی می گذارند. نگاهی به انتخابات برگزار شده پس از انقلاب اسلامی گویای اهمیّت و برجستگی دو انتخابات ریاست جمهوری سال های 76 و 88 است. هدف اصلی پژوهش پیش رو بررسی این مسأله است که عوامل سیاسی(رقابت سیاسی،مداخله بیگانگان، نقش رسانه) و عوامل اقتصادی تا چه حدی بر رفتار انتخاباتی شهروندان شیرازی در دو انتخابات یادشده تأثیر گذار بوده است؟ روش به کار رفته در این پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، با استناد به روش دلفی، کارشناسان و خبرگان شهر شیراز هستند که انتخابات ریاست جمهوری سالهای 76 و 88 ایران را تجربه کرده اند؛ بر این اساس 180 نفر به عنوان نمونه، تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انتخاب گردیده اند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه است که اعتبار آن با استفاده از روش اعتبار صوری و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، که متغیرهای عوامل اقتصادی، رقابت سیاسی و مداخله بیگانگان، تأثیر متفاوتی را بر رفتار انتخاباتی شهروندان شیرازی در انتخابات ریاست جمهوری88 نسبت به انتخابات 76 داشته است.

بازشناسی مولفه های قدرت نرم ایران در منطقه خاورمیانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1390
  یعقوب کریمی منجرمویی   علی باقری دولت آبادی

یکی از مفاهیم مهم و اساسی در جهان سیاست قدرت است؛ قدرت دارای سرشتی متحول و پویا است، لذا در طول دوران تطّور تاریخی خود متغییر گردیده است. در دنیای کنونی قدرت از حالت سخت افزاری به در آمده و ابعاد نرم افزاری آن مورد توجه سیاستمداران و سیاست شناسان قرار گرفته است. لذا امروزه استفاده از قدرت نرم در صدر برنامه ها و اولویت های کشورهای مختلف قرار دارد. قدرت نرم آن بعد از قدرت است که با ذهن و افکار جامعه هدف سروکار دارد و دارای منابع و مولفه های خاصی نسبت به قدرت از نوع کلاسیک یا سخت آن است. از عمده ترین منابع قدرت نرم می توان به فرهنگ، ارزشها و سیاست های داخلی و سیاست خارجی یک کشور نام برد.ایران بعنوان یکی از کشورهای منطقه خاورمیانه که دارای پیشینه ی قوی فرهنگی، تاریخی و تمدنی است، قابلیت تأثیرگذاری و اعمال قدرت از نوع نرم را داراست، لذا به نظر می رسد منابع قدرت نرم ایران در سه محور سیاسی( ایدئولوژی یا انقلاب اسلامی، رهبری، اتحاد و انسجام اسلامی)، محور فرهنگی که در دو بخش عمده ی پیشینه و سابقه ی تمدنی مشترک با کشورهای منطقه و زبان و ادبیات فارسی می باشد و منابع اقتصادی که در دو بخش رشد اقتصادی و اقتصاد دانش بنیان آمده است که همگی می توانند به مثابه قدرت نرم ایران عمل نمایند. در این پژوهش ما قصد داریم منابع قدرت نرم ایران را بازشناسی و معرفی نمائیم که پس از تحقیق و تتبع این نتیجه حاصل گردید که عمده ی قدرت نرم ایران بواسطه ی اینکه عصر، عصر سیاست فرهنگی است و همچنین ایران کشوری با غنای فرهنگی و تمدنی است و نهایتاً سلاح قدرت نرم بیشتر نرم افزاری است و فرهنگ بصورت نرم در جامعه هدف اثر گذار است، در حوزه ی فرهنگی متمرکز گردیده است.روش ما در این پژوهش بصورت تحلیلی – توصیفی است که در این پژوهش از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.

بررسی روابط ایران و روسیه بعد از فروپاشی شوروی(2010-1991)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  ولی حسنی   علی باقری دولت آبادی

در میان قدرت های بزرگ روسیه بیشترین قدمت در روابط سیاسی با ایران را دارد. آنچه که در قرون گذشته مبنای این روابط را شکل می داد بیش از هر چیز به قرار گرفتن این کشور در شمال ایران،تجارت و بازرگانی و وجود اشتراکات قومی و فرهنگی برخی از جمهوری های مستقل این کشور با مردم ایران بازمی گشت. در دوران پهلوی دوم خرید تسلیحاتی و مشارکت در برخی پروژه های اقتصادی نیز به عوامل بالا اضافه گردید. در هر دو دوره فوق الذکر فضای رقابت و تهدید بستر روابط دو کشور را شکل می داد اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بویژه از دهه 90 به بعد روابط دو کشور براساس همکاری و نه ترس و تهدید شکل گرفت. با توجه به چرخش در سیاست خارجی دوکشور از تهدید به همکاری سوال مهم و اساسی که این پژوهش قصد پرداختن به آن را دارد این است که کدام عامل بیشترین تاثیر را در این تغییر داشته است؟ و چرا امروز شاهد نارضایتی بخش هایی از جامعه نسبت به تداوم این روابط می باشیم؟ در پاسخ به سوال اصلی چهار فرضیه مطرح می گردد: فرضیه نخست به نقش رقابت و توافقات امریکا و روسیه، فرضیه دوم سوابق تاریخی و تجربیات دو کشور، فرضیه سوم نیاز متقابل به همکاری در آسیای میانه و قفقاز و فرضیه چهارم تاثیر عامل ژئوپلتیک در توسعه همکاری های دو کشور را بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که علی رغم تاثیر گذاری سه فرضیه دیگر فرضیه چهارم نقش تعیین کننده و اصلی در بهبود روابط ایران و مسکو بازی کرده است. برای انجام پژوهش از روش کتابخانه ای و تحلیل داده ها استفاده شده است.

بررسی مبانی جامعه شناختی رادیکالیسم سیاسی در ایران معاصر: مطالعه موردی گروه های اسلام گرا. (1357-1340)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حسین خادم پیر   جاسب نیکفر

رادیکال از واژه radixبه معنای ریشه است و نظر کسانی را که خواستار تغییر اساسی و سریع در جامعه هستند می رساند. این اصطلاح هر عمل و نظر سیاسی و اجتماعی را که خواهان تغییرات فوری و قاطع در نهادهای اجتماعی است، در بر می گیرد. همچنین اصطلاح رادیکالیسم در باب کسانی اطلاق می گردد که از موسسات سیاسی و اجتماعی موجود ناراضی باشند. آن ها عموماً طالب تغییرات اجتماعی و در هم پاشیدن اوضاع حاضر و تأسیس موسسات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شایسته تری هستند. با بررسی جامعه ایران از دهه 1340 به بعد شرایط خاصی از نظر سیاسی، اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی (مدرنیزاسیون) بر کشور حکمفرما شد که تغییرات گسترده ای را در سطح جامعه به وجود آورد و موجی از مخالفت های گسترده ای را از سال 1340 به وجود آورد که همگی سبب نوعی رادیکالیسم سیاسی شد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، اجرای سیاست -هایی چون؛ بی اعتنایی به مذهب و روحانیت، ترویج و تبلیغ فرهنگ غربی و موارد دیگر سبب نوعی رادیکالیسم سیاسی شد. لذا ظهور جنبش های اسلامی ویژگی عمده این مقطع از تاریخ معاصر ایران است. سوال اصلی ما در این تحقیق این است که چرا رادیکالیسم سیاسی در میان نیروهای اسلامی در دهه های 40 و 50 شیوع پیدا کرده است؟ به نظر می رسد فرضیه ما در این تحقیق می تواند این باشد: ماهیّت، ساختار و عملکرد (نوسازی ناموزون) نظام سیاسی پهلوی دوم موجب به وجود آمدن رادیکالیسم سیاسی میان گروه های سیاسی اسلامی در دهه های 40 و 50 شده است بنابراین تلاش می گردد از منظر جامعه شناسی سیاسی و تاریخی این موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

بررسی نقش و جایگاه احزاب دولتی در سیاست و حکومت پهلوی دوم(1357-1339)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهدی سپهدارنیا   علی باقری دولت آبادی

یکی از کارکردهای احزاب سیاسی، تجمیع و تألیف خواسته های مردم و انتقال آن خواسته ها به دستگاه سیاسی و نمادهای تصمیم گیری است. همان طور که موریس دوورژه می گوید، احزاب ترجمان نیروهای اجتماعی به شمار می روند و خواسته های گروه، طبقه و نیروی اجتماعی که از آن برآمده اند را تأمین می کنند. معمولاً این هدف از طریق کسب و حفظ قدرت توسط احزاب در نظام انتخاباتی تحقّق می یابد. بررسی کارکرد احزاب در جامعه ایران، نشان دهنده آن است که احزاب به ویژه از زمان کودتای 28 مرداد به بعد ناکارآمد بوده اند. بنابراین بررسی وضعیت بحران مشارکت و بحران مشروعیت در رژیم پهلوی دوم و روش هایی که آن رژیم برای غلبه بر بحران های مزبور انتخاب کرد، حائز اهمیت فراوان است. یکی از روش هایی که رژیم پهلوی دوم برای فائق آمدن بر بحران مشارکت و مشروعیت در پیش گرفت، تشکیل احزاب سیاسی از بالا بود. ازجمله این احزاب، حزب مردم، ملیون، ایران نوین و حزب رستاخیز بودند که بعد از کودتای 28مرداد1332 تشکیل و تا اوان سرنگونی رژیم پهلوی دوم به حیات خود ادامه دادند. موضوع این پایان نامه، بررسی احزاب دولتی، نقش و کارکرد آن در بازه ی زمانی سال های 1339 تا 1357 هست. سوال اصلی ما در این پژوهش این است: انگیزه تشکیل احزاب دولتی ایران در عصر پهلوی دوم چه بوده و آنها در تحولات سیاسی-اجتماعی این دوره چه نقشی ایفا کرده اند؟ فرضیه ی پژوهش عبارت است از این که نظام سیاسی پهلوی دوم به منظور رفع بحران های سیاسی به ویژه مشروعیت، مشارکت و ثبات سیاسی دست به تأسیس احزاب دولتی زد. بنابراین تلاش می گردد به روش کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی، این موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

نقش دولت و جامعه مدنی در فرآیند توسعه در ایران (1378-1358)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1379
  علیرضا سمیعی اصفهانی   احمد نقیب زاده

موضوع توسعه، مراحل و استراتژیهای آن، از جمله هدفهای اصلی عصر ما را تشکیل می دهد. از این رو بیشترین بحث و جدال را در متون مختلف علوم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدید آورده است لیکن نظریه پردازان مختلف پس از چند دهه موشکافی هنوز از بابت فراگردهای شالوده ای آن در شک و تردید در نتیجه الگوهای متعدد توسعه پیشنهاد شده است که حتی یکی از آنها مقبولیت عام و جهان مشمول پیدا نکرده است. به اعتقاد اکثر نظریه پردازان توسعه، دولت نقش اساسی و غیر قابل انکاری در فرایند توسعه ایفا می کند، در این میان بسیاری از نظریه پردازان با دیدی یکسویه و تاکید پیش از حد بر نقش دولت و اصلاحات از بالا، توانائیها و قابلیتهای جامعه را در امر توسعه نادیده می گیرند. و عده ای دیگر با تمرکز بر نقش گروهها و نیروهای مختلف جامعه و اصلاحات از پائین، از ظرفیتها و نقش برجسته دولت غافل مانده اند. در ایران نیز ((گفتمان توسعه و نوسازی)) یکی از محورهای اصلی مباحث متفکران و دولتمردان سیاسی در یکصد سال اخیر بوده است و در این رابطه آثار زیادی توسط پژوهشگران و صاحبنظران داخلی و خارجی به نگارش درآمده است، هر کدام از این محققان سعی کرده اند از دیدگاهی خاص و با تکیه بر یک یا چند متغیر به ایضاح و تبیین مقوله توسعه و عقب ماندگی در ایران بپردازند. لیکن علیرغم توجه بیش از حد به ساختار نظام سیاسی و دولت و نقش آن در مسیر اصلاحات و دگرگونیهای سیاسی-اقتصادی، متغیر جامعه مدنی اگر نگوئیم اصلا. بگونه ای بسیار محدود (بویژه در دوره پس از انقلاب) مورد اقبال و بحث کارشناسی قرار گرفته است. به اعتقاد نگارنده رساله حاضر در ایران همواره بین حکومت و نفوذ جامعه مدنی از حیث مشارکت و تاثیرگذاری بر سیاستها شکافی وجود داشته است و این شکاف منشا و تبیین کننده بسیاری از تحولات سیاسی-اجتماعی معاصر بوده است از این رو در نوشته حاضر سعی ما بر آن است که نقش توامان یا تعامل دولت و جامعه مدنی در فرآیند توسعه در ایران (بویژه در تحولات بیست سال پس از انقلاب، 78-1358) را از منظر جامعه شناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار دهیم. بر این اساس پس از طرح مبانی نظری و متدلوژیک پژوهش، پیشینه و سیر تاریخی گفتمان توسعه و جامعه مدنی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس با بهره گیری از داده های تاریخی و آماری به تحلیل و تبیین رابطه ومیزان نقش دولت، گروهها و نیروهای مختلف جامعه در روند توسعه و دگرگونیهای پس از انقلاب (شکل گیری نظام، جنگ تحمیلی، بازسازی و اصلاحات پس از جنگ، واقعه دوم خرداد و رویدادهای پس از آن) خواهیم پرداخت.