نام پژوهشگر: ضیا فلاح محمدی
فرهنگ شادنیا شادمهر میردار
حوزه ایمونولوژی و ورزش در چند سال اخیر محققین رشته های علوم ورزشی را به خود جلب نموده است . اهمیت سلامت ورزشکار در تمرینات و مسابقات پرفشار کنونی از اهمیت زیادی برخوردار است . برخی معتقدند تمرین یا رقابتهای مداوم ممکن است برای سلامتی ورزشکاران مضر باشد. به همین دلیل ایمن شناسی ورزشی به عنوان شاخه ای از ایمن شناسی ، پیشرفت سریعی در بیست سال گذشته داشته است . اگر تمرین و فعالیت را به عنوان محرکی بدانیم که سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرارمی دهد ، لازم است مشخص شود که کدامیک از تمرینات و با چه شدت و مدتی این سیستم را متاثر می سازد. در این پژوهش نیز تلاش شده است یکی از فاکتورهای تمرین یعنی زمان بازیافت های متناوب بین دو جلسه تمرین پرفشار استقامتی شنا بر ایمونوگلوبین a ( نشانگر عملکر.....
محسن رضوانی ضیا فلاح محمدی
یکی از عوامل واسطه ای ورزش و تاثیر آن بر عملکرد های مغزی و حتی بدنی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز است. لذا هدف ازاین پژوهش تعیین تأثیر دونوع فعالیت بدنی وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر سطوح bdnf سرمی و ارتباط آن با سروتونین مردان فعال بوده است. بدین منظور تعداد 16 نفر از دانشجویان فعال به صورت تصادفی بر اساس تست vo2maxبه دو گروه تقسیم شدند.از افراد برای تعیین سطوح پایه قبل از تست نمونه خونی جمع آوری شد.گروه اول تست وامانده ساز بی هوازی کانینگهام و فالکنر را انجام دادندو گروه دوم تست وامانده ساز هوازی استراند را بانجام رساندندو بلافاصله بعد از واماندگینمونه خونی مجدد گرفته شد. برای بررسی تفاوت میانگین ها از آزمون های تی زوجی، تی مستقل و همبستگی پیرسون، در سطح معنی داری 05/0p? استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو نوع ورزش حاد وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر روی bdnf تأثیر معنی داری داشتند و موجب تنظیم افزایشی آن می شوند (بی هوازی 039/p=؛ هوازی 041/p=). همچنین اجرای یک جلسه ورزش تا حد واماندگی خواه از نوع هوازی و خواه بی هوازی باعث افزایش معنی دار سروتونین سرم می گردند (بی هوازی 012/p=؛ هوازی005/0 p=). از سوی دیگر، همبستگی مثبت و معنی داری بین سطوح سروتونین و bdnf در هر دو گروه آزمودنی وجود داشت (020/p=) اما تغییرات سطوح دو متغیر یاد شده در دو گروه تفاوت معنادار نداشت (بی هوازی 439/0p=؛ هوازی755/0p=). بطور کلی، این پژوهش نشان داد که اجرای یک جلسه ورزش حاد از هر دو نوع هوازی و بی هوازی تا حدواماندگی بر سطوح bdnfو سروتونین سرمی تاثیر گذار هستند. همچنین بین سروتونین و bdnfبه دنبال اجرای این دو نوع تمرین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
فاطمه صغری ملکی ولی الله دبیدی روشن
هدف این پژوهش بررسی اثرات حاد و مزمن یک دوره تمرین استقامتی فزاینده بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی موش های صحرایی نرجوان نژاد ویستار بود. به همین منظور، 48 سر موش صحرایی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیر گروه های مربوطه تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت پیشرونده) تمرین دویدن روی نوارگردان را اجرا کردند. گروه تمرین وامانده ساز نیز دویدن روی نوار گردان بدون شیب را به صورت 5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا رسیدن به واماندگی در قبل و پس از 8 هفته تمرین اجرا کردند. خون گیری به دنبال 12 ساعت ناشتایی شبانه، در چهار مرحله پایه، وامانده ساز اولیه ، بعد از 8 هفته تمرین و وامانده ساز ثانویه انجام شد. برای آنالیز آزمایشگاهی مقادیر فیبرینوژن و aptt از روش انعقادی و برای t-pa، pai-1 از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه در اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبیlsd در سطح 0/05 ≥p تحلیل شد. نتایج نشان داد که آزمون های وامانده ساز باعث کاهش مقادیر فیبرینوژن و t-pa و aptt و افزایش مقادیر pai-1 شده است. از سوی دیگر، 8 هفته تمرین استقامتی نیز باعث کاهش پاسخ مقادیر فیبرینوژن و aptt گروه تمرینی به دنبال یک پروتکل وامانده ساز در گروه تمرینی شده است. به علاوه، تغییرات ناشی از آزمون وامانده ساز مقادیر فیبرینوژن و aptt در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل نیز معنادار بوده است. همچنین 8 هفته تمرین استقامتی تغییر معناداری در مقادیر استراحتی aptt و t-paو غیر معناداری در فیبرینوژن و pai-1 در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد کرده است. بر اساس این یافته ها می توان گفت یک جلسه تمرین وامانده ساز باعث تحریک فرایند انعقاد می شود و انجام تمرین استقامتی با شدت متوسط می تواند تاثیر مطلوبی بر خرابی ناشی از تمرینات حاد روی دستگاه هموستازی بگذارد و از بروز حوادث ترومبوزی پیشگیری نماید.
ضیا فلاح محمدی عباسعلی گایینی
هدف این تحقیق بررسی آثار تمرینات ترکیبی پلیومتریک و عادی فوتبال بر ویژگیهای مورفولوژیک و عملکردی قلب فوتبالیست ها در مقایسه با سازگاریهای قلبی ناشی از تمرینات عادی فوتبال است. در این پژوهش 30 دانشجوی فوتبالیست به صورت داوطلبانه در دو گروه تجربی و کنترل شرکت کردند. برنامه تمرینات در یک دوره سه ماهه و هفته ای سه روز به اجرا درآمد. ویژگیهای قلبی با استفاده از شویه غیرتهاجمی اکوکاردیوگرافی (یک بعدی، دوبعدی، و داپلر) برآوردشد. نتایج نهایی نشان دهنده افزایش معنی دار در اندازه ضخامت دیواره بین دو بطن در زمان سیستول [ (ivss), p<0/005] و دیاستول [p<0/03] (ivsd) و ضخامت دیواره پشتی بطن چپ در زمان سیستول [p<0/001](pws) و دیاستول [(pwd)p<0/002] در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بود. همچنین از نظر اندازه های عملکردی، درصد کسر خروجی [p<0/01](ef) و نسبت کوتاه شدگی لیف ها میوکارد [p<0/02](fs) در گروه تجربی به صورت قابل توجهی افزایش یافت. نتایج به وضوح آشکار می سازد که هیپرتروفی قلب فوتبالیست ها به صورت ترکیبی توسعه یافته و تابعی از دستگاه متابولیک غالب (80% بی هوازی و 20% هوازی) می باشد.