نام پژوهشگر: عباس بانج شفیعی
ریحان لطیفی عباس بانج شفیعی
این تحقیق به منظور بررسی تاثیر فاصله کاشت و نوع خاک بر مشخصات کمی و کیفی هفت قطعه صنوبر کاری در شهرستان دیواندره در فواصل کاشت 1×1 متر و 2×2 متر صورت گرفت. مشخصه های قطر برابر سینه، ارتفاع کل، ارتفاع تاج، ارتفاع تنه، حجم، ضریب قدکشیدگی، تعداد جست و شادابی تاج در رابطه با خصوصیات خاک و فاصله کاشت مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. جهت آماربرداری از روش ترانسکت با شدت آماربرداری 10 درصد استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین خصوصیات کمی و کیفی درختان صنوبر در فواصل کاشت مختلف و در خاکهای با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت، اختلاف معنی داری وجود دارد. به طوری که بالاترین ارتفاع تنه در فاصله کاشت 2×2 متر و بالاترین ارتفاع کل و ارتفاع تاج در فاصله کاشت 1×1 متر مشاهده گردید. افزایش فاصله کاشت در کاهش میانگین ارتفاع کل و ارتفاع تاج و افزایش ارتفاع تنه پایه های صنوبر موثر بوده است ولی تاثیر چندانی در افزایش قطر برابر سینه ، تعداد جست و شادابی تاج پایه های مورد بررسی صنوبر در این مناطق نداشته است. در خاک با 30-40 درصد اشباع، 25-35 درصد سیلت و 20-30 درصد رس و 30- 50 درصد شن (بافت لومی) به دلیل بالا بودن حاصلخیزی خاک ارتفاع کل، ارتفاع تاج، ارتفاع تنه، حجم و شادابی تاج افزایش و تعداد جست کاهش می یابد. مشخصه های رویشی مورد بررسی با خصوصیات فیزیکی خاک همبستگی بیشتری را نشان داده و خصوصیات خاک نسبت به فاصله کاشت تاثیر بیشتری را در مورد مشخصه های کمی و کیفی توده های مورد بررسی داشته است.
محبوبه مزرعه هاشم حبشی
در حال حاضر در نتیجه پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم به ترسیب کربن توسط اکوسیستم های جنگلی بعنوان راهکاری مناسب جهت کاهش دی اکسید کربن موجود در اتمسفر در سطح ملی و بین المللی توجه فراوانی می شود. از طرفی این تغییرات اقلیمی منجر به ایجاد شرایطی گردیده که امروزه آتش سوزی یک تهدید عمده برای بسیاری از اکوسیستم های جنگلی محسوب می شود. این تحقیق با هدف مقایسه اثر کوتاه مدت آتش سوزی (کمتر از یکسال) بر مقدار ترسیب کربن خاک هر یک از توده های سوخته سوزنی برگ (زربین)، پهن برگ (بلوط بلند مازو) و مخلوط سوزنی پهن برگ با توده شاهد در قسمتی از منطقه جنگلکاری شده عروسک واقع در طرح جنگلداری چهل چای انجام گرفته است. نمونه برداری خاک به صورت تصادفی سیستماتیک در دو عمق 20 ـ 5 و 5 ـ 0 سانتی متری انجام گرفت. نمونه ها پس از برداشت به آزمایشگاه منتقل شد. مشخصه های وزن مخصوص ظاهری، کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر قابل دسترس در آزمایشگاه اندازه گیری شد. نتایج حاصل از آزمون تی غیر جفتی بیانگر تفاوت معنادار میزان ترسیب کربن بین هر یک از توده های سوخته با شاهد داشت. نتایج همچنین نشان داد کل کربن ترسیب شده هر یک از تودههای سوزنی برگ سوخته، پهن برگ سوخته و مخلوط سوزنی ـ پهن برگ به ترتیب 45/48، 08/35 و 29/37 تن در هکتار بود که به ترتیب آتش سوزی به ترتیب سبب افزایش ترسیب کربن به میزان 8/20، 01/10 و 01/11 تن در هکتار نسبت به قطعات شاهد گردید. نتایج حاصل حاکی از اثرات معنادار آتش سوزی بر کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر خاک در بین توده های سوخته می باشد. همچنین بررسی عمق های مختلف خاک بیانگر اختلاف معنادار کربن آلی، ماده آلی و نیتروژن کل بین دو عمق مورد بررسی بود. در نهایت اثر کوتاه مدت آتش سوزی بر ترسیب کربن و برخی خصوصیات خاک در توده های سوخته معنادار ارزیابی گردید.
فروغ بهمنی جواد اسحاقی راد
در این بررسی تأثیر تیمارهای بستر کاشت، پوشش بذر، تاریخ کاشت، دور آبیاری و مبدأ بذر بر روی بذرها و نهال های کاج سیاه در نهالستان دارلک مهاباد مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 5 تیمار شامل بستر کاشت در 4 سطح (تیمار شاهد: "خاک 1: کود 1: شن 1"، تیمار 1: "خاک 1: کود 1: شن 2"، تیمار 2: "خاک 1: کود 1: شن 4" و تیمار 3، "شن")، پوشش بذر در 2 سطح (شن و خاک اره)، تاریخ کاشت در 2 سطح (بهمن ماه و اسفند ماه)، دور آبیاری در 3 سطح (هر روز، هر 2 روز یکبار و هر 3 روز یکبار) و مبدأ بذر در 5 سطح (ارومیه، بیرجند، ترکیه، کلاردشت، گرگان) و در 5 تکرار استفاده گردید. در طول و در پایان فصل رویش اندازه گیری های مورد نظر شامل صفات جوانه زنی، رشد طولی، وزن خشک ساقه و ریشه، قطر یقه، وضعیت شادابی و درصد زنده مانی صورت گرفت. نتایج نشان داد که بهترین صفات جوانه زنی بذرهای کاج سیاه در بستر شنی (تیمار 3)، دور آبیاری هر 2 روز یکبار و توسط بذرهایی با مبدأ کلاردشت و ارومیه بوده است. بیشترین میزان رشد ارتفاعی در بذرهایی با مبدأ ارومیه و گرگان، بیشترین میزان وزن خشک ریشه در بذرهایی با مبدأ ارومیه، گرگان و ترکیه و دور آبیاری هر روزه و هر 2 روز یکبار و بیشترین میزان رویش قطری نیز در بذرهایی با مبدأ ارومیه، گرگان و ترکیه بوده است. همچنین بیشترین درصد زنده مانی و نهال های با درجه ی کیفی خوب در بستر کاشت شنی (تیمار 3)، پوشش بذر خاک اره، تاریخ کاشت بهمن ماه و توسط بذرهایی با مبدأ کلاردشت، ارومیه و گرگان حاصل شده است. بر اساس نتایج بدست آمده به منظور افزایش کیفی و کمّی عملکرد تولید نهال کاج سیاه ترکیب تیمارهای "مبدأ بذر کلاردشت، دور آبیاری هر 2 روز یکبار، تاریخ کاشت بهمن ماه، پوشش بذر خاک اره، بستر کاشت تیمار3" جهت کشت در نهالستان دارلک مهاباد پیشنهاد می گردد.
محبوبه مزرعه هاشم حبشی
در حال حاضر در نتیجه پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم به ترسیب کربن توسط اکوسیستم های جنگلی بعنوان راهکاری مناسب جهت کاهش دی اکسید کربن موجود در اتمسفر در سطح ملی و بین المللی توجه فراوانی می شود. از طرفی این تغییرات اقلیمی منجر به ایجاد شرایطی گردیده که امروزه آتش سوزی یک تهدید عمده برای بسیاری از اکوسیستم های جنگلی محسوب می شود. این تحقیق با هدف مقایسه اثر کوتاه مدت آتش سوزی (کمتر از یکسال) بر مقدار ترسیب کربن خاک هر یک از توده های سوخته سوزنی برگ (زربین)، پهن برگ (بلوط بلند مازو) و مخلوط سوزنی پهن برگ با توده شاهد در قسمتی از منطقه جنگلکاری شده عروسک واقع در طرح جنگلداری چهل چای انجام گرفته است. نمونه برداری خاک به صورت تصادفی سیستماتیک در دو عمق 20 ـ 5 و 5 ـ 0 سانتی متری انجام گرفت. نمونه ها پس از برداشت به آزمایشگاه منتقل شد. مشخصه های وزن مخصوص ظاهری، کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر قابل دسترس در آزمایشگاه اندازه گیری شد. نتایج حاصل از آزمون تی غیر جفتی بیانگر تفاوت معنادار میزان ترسیب کربن بین هر یک از توده های سوخته با شاهد داشت. نتایج همچنین نشان داد کل کربن ترسیب شده هر یک از توده های سوزنی برگ سوخته، پهن برگ سوخته و مخلوط سوزنی ـ پهن برگ به ترتیب 45/48، 08/35 و 29/37 تن در هکتار بود که به ترتیب آتش سوزی به ترتیب سبب افزایش ترسیب کربن به میزان 8/20، 01/10 و 01/11 تن در هکتار نسبت به قطعات شاهد گردید. نتایج حاصل حاکی از اثرات معنادار آتش سوزی بر کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر خاک در بین توده های سوخته می باشد. همچنین بررسی عمق های مختلف خاک بیانگر اختلاف معنادار کربن آلی، ماده آلی و نیتروژن کل بین دو عمق مورد بررسی بود. در نهایت اثر کوتاه مدت آتش سوزی بر ترسیب کربن و برخی خصوصیات خاک در توده های سوخته معنادارارزیابی گردید.
پریسا غفارنژاد جواد اسحاقی راد
در تدوین برنامه های توسعه جنگل و فضای سبز خصوصا در مناطق خشک و نیمه خشک مطالعه و بررسی کلیه درختان و عناصر پوششی موجود در توده جنگلی مهم است. در این تحقیق 2/9 هکتار از عرصه جنگلکاری شده با گونه کاج سیاه (pinus nigra) فرودگاه ارومیه واقع در شمال شهر ارومیه از نظر تنوع پوشش علفی منطقه جنگلکاری شده، غنای گونه ای، یکنواختی و تنوع گونه ای ، مورد مطالعه قرار گرفت. لذا جهت بررسی تراکم و پوشش درختی تعداد 16 قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 300 متر مربع به روش منظم تصادفی با ابعاد شبکه 50 * 50 در سطح محدوده جنگلکاری پیاده گردید، جهت بررسی پوشش گیاهی نیز در همین قطعات نمونه، پلات های مربعی شکل با مساحت 100 مترمربع پیاده و در هر قطعه نمونه، گونه های علفی شناسایی و درصد فراوانی براساس جدول براون بلانکه ثبت گردید. به منظور بررسی پارامترهای خاک، از سه نقطه پلات های مربع شکل، در دو عمق 10-0 و 30-10 سانتیمتر، نمونه خاک برداشت و از هر عمق یک نمونه ترکیبی تهیه شد. همچنین یک منطقه کنترل در منطقه جنگلکاری نشده مجاور توده جنگلکاری مذکور انتخاب و سه پلات مربعی به ابعاد 100 مترمربع بر روی یک ترانسکت و با فواصل 50 متر پیاده شده و پوشش علفی و خاک هر قطعه نمونه همانند منطقه جنگلکاری شده مورد بررسی قرار گرفت. برای محاسبه تنوع گونه ای پوشش علفی در قطعات نمونه از شاخص غنای گونه ای (مجموع تعداد گونه ها در کل پلات ها)، شاخص یکنواختی و تنوع گونه ای شانون- وینر و شاخص تنوع گونه ای سیمپسون استفاده شد. در بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک جنگل کاری، از آنالیز nms (non-metric multidimentional system) و برای طبقه بندی پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه از روش طبقه بندی خوشه ای (cluster analysis) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به شاخص های تنوع گونه ای و خاک در منطقه جنگل کاری شده و منطقه شاهد، ابتدا میانگین شاخص های مختلف محاسبه وسپس نتایج به صورت نمودار ترسیم گردید. برای آزمون معنی داربودن اختلاف بین میانگین شاخص های تنوع گونه ای و خاک در دو منطقه جنگل کاری شده و کنترل، از آزمون آماری t، و در مقایسه سه منطقه جنگل کاری انبوه، نیمه انبوه و کنترل، از آنالیز تجزیه واریانس و آزمون توکی استفاده شد. نتایج پژوهش میانگین سطح مقطع برابرسینه در هکتار توده جنگل کاری pinus nigra، در منطقه فرودگاه ارومیه را 2/21 مترمربع در هکتار و میانگین حجم در هکتار را 02/124 مترمکعب درهکتار، نشان داد. همچنین تعداد خانواده ها و گونه های پوشش علفی زیراشکوب در منطقه جنگلکاری به طور قابل ملاحظه ای کمتر از منطقه کنترل مشاهده شد. نتایج آنالیز خوشه ای و nms نشان داد پوشش علفی در منطقه مورد مطالعه در سه گروه جنگلکاری انبوه، جنگلکاری نیمه انبوه و منطقه کنترل قابل طبقه بندی است. ازت کل و کربن آلی خاک و سطح مقطع برابر سینه و تعداد درپلات (بعنوان شاخص میزان نور رسیده به کف جنگل) مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوشش علفی می باشند. در مقایسه سه منطقه جنگل کاری انبوه، نیمه انبوه و کنترل، میزان اسیدیته در جنگل کاری نیمه انبوه نسبت به منطقه کنترل و جنگل کاری انبوه بیشتر بوده که این اختلاف در خصوص منطقه کنترل معنی دار می باشد.
هادی بیگی حیدرلو مهدی عرفانیان
در این تحقیق، تهیه نقشه نواحی با خطر بالای آتش سوزی جنگل بر پایه عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت، متوسط بارندگی سالانه، متوسط حداکثر دمای ماهانه، کاربری و پوشش زمین، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از زمین های کشاورزی و تعداد جمعیت در جنگل های سردشت به وسعت، 3/273 کیلومترمربع انجام شد. در مرحله اول با انجام عملیات میدانی نقشه مناطق آتش سوزی شده تهیه گردید. سپس با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp)، عوامل موثر در وقوع آتش سوزی به صورت زوجی، مقایسه شد و وزن هر عامل، بدست آمد. براساس نتایج بدست آمده عامل شیب با 196/0 وزن بالاترین اهمیت را در بین عوامل موثر بر آتش سوزی داشته است و پس از آن عوامل ارتفاع (190/0)، جهت (178/0)، فاصله از جاده (106/0)، بارندگی (071/0)، دما (061/0)، فاصله از زمین کشاورزی (061/0)، تعداد جمعیت (058/0)، کاربری و پوشش زمین (042/0) و فاصله از آبراهه (038/0) به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه امتیاز هر عامل تهیه و سپس اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی ریسک آتش سوزی با روش ترکیب خطی وزن دار هر یک از عوامل گردید. در مرحله بعد به منظور تولید نقشه ریسک آتش سوزی به روش منطق فازی، نوع و شکل توابع عضویت مربوط به هریک از عوامل تعیین شدند. در این تحقیق از اپراتورهای فازی and، or، sum، product، گامای فازی و جمع خطی وزنی فازی (fwlc) به منظور تهیه نقشه حساسیت به آتش سوزی استفاده گردید. نقشه های ریسک آتش سوزی براساس روش ahp و اپراتورهای مختلف فازی، به پنج طبقه خطر آتش سوزی جنگل (با روش طبقه بندی jenks)، از خیلی زیاد تا خیلی کم بدست آمد. نقشه های تولید شده تطبیق زیادی با مکان های واقعی آتش گرفته داشت. نتایح نشان دادند که در روش ahp، 44/98 درصد، در روش fwlc، 10/92 درصد و در اپراتور گامای فازی 85/0، 91/77 درصد از مناطق آتش گرفته در پهنه های خطر زیاد قرار دارند.
عتیقه اصغری عباس بانج شفیعی
گونه زغال اخته از گونه های بومی جنگل های ارسباران است که در مناطق حاشیه جنگلی و در مناطق باز به صورت خودرو رویش داشته و دارای وسعت انتشار نسبتاَ محدود است. در این تحقیق تاثیر عوامل محیطی موثر مانند جهت دامنه، اقلیم (درجه حرارت، بارندگی) و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بر روی پهنای دوایر رویشی قطری گونه زغال اخته بررسی و تجزیه و تحلیل آماری شد. به این منظور12 پایه زغالاخته در هر جهت و مجموعاَ 48 پایه در چهار جهت جغرافیایی شمال، شرق، غرب و جنوب انتخاب شده و یک دیسک به ضخامت 2 سانتی متری از ارتفاع 10 سانتیمتری نمونه ها تهیه گردید. پس از اسکن کردن دیسک ها، پهنای دوایر رویشی با استفاده از نرم افزار image-j اندازه گیری شد. بررسی میانگین پهنای دوایر رویشی درختان در جهتهای مختلف با استفاده از روش مقایسه چندگانه دانکن نشان داد که بین میانگین پهنای دوایر رویشی زغال اخته در جهتهای مختلف اختلاف معنیدار وجود دارد. بطوری که جهت شرقی دارای بیشترین رویش نسبت به جهات دیگر است. همچنین ارتباط بین پهنای دوایر رویشی و شرایط اقلیمی (بارندگی و درجه حرارت) با استفاده از همبستگی پیرسون نیز نشان داد که در جهت شمالی بین پهنای دوایر سالیانه و درجه حرارت و در جهت جنوبی و شرقی بین پهنای دوایر سالیانه با بارندگی ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد. تجزیه و تحلیل خاک نیز نشان داد در جهت شرقی بین پهنای دوایر و میزان کلسیم خاک همبستگی مثبتی وجود دارد. همچنین این گونه آهک دوست بوده و در خاک قلیایی رشد مناسبی دارد.از این رو هدف اصلی این مطالعه بررسی ارتباط بین پهنای دوایر سالیانه با بارندگی و درجه حرارت و همچنین ویژگیهای خاک در جهتهای مختلف جغرافیایی است، تا به این سوال پاسخ دهد که آیا این سه عامل، بر رویش قطری تاثیر دارد؟ و در صورت موثر بودن، مناسب ترین جهت، اقلیم (دما و بارندگی) و خاک را برای کاشت گونه زغالاخته در جنگلهای ارسباران تعیین نماید. تا به این طریق بتوان با دید منطقی و علمی نسبت به کاشت این گونه به عنوان یک گونه چند منظوره جهت احیاء مناطق تخریب شده جنگلی اقدام نمود. ارسباران، پهنای دوایر سالیانه، جهت، زغال اخته، رویش قطری
صابر قاسم پور عباس بانج شفیعی
توده¬های جنگلی متشکل از گونه¬های چندمنظوره همچون سماق، زرشک، پسته وحشی و... به صورت خالص و یا آمیخته در شمال غرب کشور و در شمالی ترین مناطق جنگل¬های بلوط غرب گسترش دارند. این توده¬ها به لحاظ تنوع زیستی و اثرات زیست محیطی و حفاظت از منابع آب و خاک نقش ارزنده ای در اقتصاد ملی ایفا می¬کنند. از راهکارهای اساسی حفظ، بازسازی و توسعه این توده¬ها، جلب مشارکت مردم از طریق آگروفارستری است. سماق در استان آذربایجان¬غربی در رویشگاه¬های جنگلی اطراف شهرستان ارومیه وجود داشته و سالانه مقادیر قابل توجهی میوه آن به روشهای سنتی استحصال می¬گردد. در بررسی حاضر سعی گردید نیازهای رویشگاهی گونه سماق و مهمترین عوامل موثر بر پراکنش این گونه در شهرستان ارومیه شناسایی گردد. به این منظور چهار منطقه کچله، دره خان، خان¬کوچک و نیژدره در اطراف شهرستان ارومیه به عنوان محل مطالعه انتخاب گردید. در دو منطقه کچله و دره خان، از 30 قطعه نمونه دایره¬ای به مساحت یک آر به ابعاد شبکه 15×15 متر و در دو منطقه خان¬کوچک و نیژدره، به دلیل کم بودن مساحت آماربرداری 100% انجام گرفت. جهت اخذ اطلاعات کمی و کیفی از توده¬های مورد بررسی قطر یقه، قطر برابر سینه، ارتفاع تاج، قطر متوسط تاج، تعداد جست، سلامت پایه و منشاء پایه¬ها برداشت گردید. در این بررسی مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک رویشگاه¬های مورد بررسی با برداشت 10 نمونه خاک از عمق 30 سانتی¬متری در منطقه کچله، 3 نمونه در منطقه دره خان و یک نمونه در هر کدام از رویشگاه¬های خان¬کوچک و نیژدره مطالعه گردید. نتایج این بررسی نشان داد که وضعیت مشخصات اقلیمی در رویشگاه کچله مناسب¬تر از سایر رویشگاه¬های مورد بررسی است. همچنین قطر یقه پایه اصلی، قطر برابر سینه، ارتفاع و متوسط قطر تاج در رویشگاه کچله به طور معنی¬داری بیش¬تر از رویشگاه دره¬ خان می-باشد (5%=α). بررسی مشخصات خاک در رویشگاه کچله و دره¬ خان نیز نشان داد که مقدار آهک و پتاسیم در رویشگاه دره ¬خان به¬طور معنی¬داری بیشتر از رویشگاه کچله است (5%=α). در رویشگاه کچله مقدار کربن¬آلی و پتاسیم در خاک تحت تاج جست¬گروه¬های سماق بیشتر از فضای باز است (5%=α). در رویشگاه کچله بین وزن میوه تولیدی پایه¬های سماق و قطر یقه، قطر تاج و ارتفاع (1%=α) و قطر برابر سینه (5%=α) همبستگی معنی¬دار وجود دارد.
نسیم ظرفساز عباس بانج شفیعی
تحقیق در محوطه دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه اجرا گردید. علت انتخاب این مکان به جای عرص جنگلی، امکان کنترل شرایط محیطی نسبت به عرص جنگل بود. زمان اجرای این طرح از اوایل خرداد ماه 1392 تا اواخر مهر ماه 1392 بود. طرح آزمایشی مورد استفاده در این مطالعه، طرح بلوک کاملا تصادفی می باشد و تیمارهای مورد بررسی در این طرح عبارتند از: تیمار سوپر جاذب در چهار سطح: a (شاهد بدون سوپر جاذب)، b (ترکیب 100 گرم سوپرجاذب خشک با خاک)، c (سیلندر عمودی حاوی سوپرجاذب مرطوب)، d(سیلندر افقی حاوی سوپر جاذب مرطوب). این تیمارها برای نهال های دو ساله بنه، گلابی، بلوط و سرو نقره ای به صورت جداگانه مورد آزمایش قرار گرفتند. مشخصات سیلندرهای پلی اتیلنی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: طول 25 سانتی متر و قطر 6 سانتی متر. این سیلندرها از طرفی که در خاک و در مجاورت ریشه نهال ها قرار می گیرند به فواصل 3 سانتی متر از هم سوراخ گردیدند تا تماس خاک با سوپر جاذب برقرار گردد. 5 تکرار برای هر کدام از تیمارها در نظر گرفته شد. بنابر این 80 واحد آزمایشی در این آزمایش وجود دارند. متغیرهای ارتفاع نهال (با دقت 1/0 سانتی متر)، قطر یقه نهال (با دقت 1/0 میلیمتر)، وزن خشک ساقه، ریشه و برگ نهال ها و تعداد روزهای زنده مانی در طول دوره آزمایش ثبت گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رویش ارتفاعی، قطر یقه و تعداد روزهای زنده مانی نهال های بنه در تیمار سیلندر عمودی و برای گونه بلوط در تیمار سیلند افقی مشاهده گردید. هیچ اختلاف معنی داری بین متغیرهای مورد بررسی درباره گونه گلابی جنگلی بین تیمارها مشاهد نگردید. نهال های سرو نقره ای در همان ابتدای شروع آزمایش به دلایل نامعلومی خشک گردیدند و از آزمایش کنار گذاشته شدند. به طور کلی استفاده از تیمارهای سوپرجاذب سبب بهبود متغیرهای رویشی نهال ها گردیدند که برای اطمینان بیشتر باید بررسی های عمیق تری در آینده صورت پذیرد.
گیتا رحمانی عباس بانج شفیعی
آلودگی را می¬توان تغییرات نامطلوب خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی هوا، آب یا زمین تعریف کرد که سبب به خطر افتادن سلامت، بقا و فعالیت¬های انسان یا موجودات زنده¬ی دیگر می¬شود. درختان به عنوان عناصر زنده در اکوسیستم قادر هستند از طریق تنفس، جذب، فتوسنتز و سایر اعمال حیاتی، بخشی از مواد آلاینده را به مواد غیر مضر تبدیل کنند و بخشی از آن را درون بافت¬¬های خود ذخیره کرده و از تراکم و شدت آنها بکاهند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آلودگی شهری بر میزان عناصر ماکرو (سدیم و پتاسیم) و عناصر میکرو (آهن، مس، روی و منگنز) برگ درختان فضای سبز شهری ارومیه و همچنین بررسی ویژگیهای کمی پایه¬های مورد مطالعه می¬باشد تا مقاومت گونه¬های مورد مطالعه ارزیابی گردد. بدین منظور در مرداد ماه سال 92 و اردیبهشت سال 93، نمونه های برگ درختان افرای زینتی و چنار و زبان گنجشک از مناطق پنج¬گانه¬ی پارک کوثر، پارک حجاب، پارک الغدیر، ائللر باغی و پردیس شهری دانشگاه ارومیه بعنوان منطقه¬ی شاهد جمع آوری و میزان جذب سدیم، پتاسیم، مس، آهن، روی و منگنز اندازه¬گیری شدند. هم¬چنین قطر، ارتفاع و قطر تاج هر سه گونه در هر پنج منطقه اندازه¬گیری گردید. نتایج نشان داد که در دوره اول نمونه¬¬برداری، بین میانگین جذب تمام عناصر بجز عنصر روی و سدیم توسط گونه¬¬ی افرای زینتی، چنار و زبان¬گنجشک در مکان¬های متفاوت از نظر آلودگی اختلاف معنی¬داری وجود دارد. در دوره دوم نمونه¬برداری، آلودگی نسبت به دوره اول افزایش داشته و به مراتب جذب اغلب عناصر توسط گونه¬های مورد نظر بطور معنی¬داری افزایش یافته و نیز اختلاف بین میانگین جذب تمام عناصر توسط گونه¬های افرای زینتی، چنار و زبان¬گنجشک در مکان¬های متفاوت از نظر آلودگی از نظر آماری در سطح 5% معنی¬دار است. هم¬چنین در هر دو دوره منطقه شاهد کمترین میزان آلودگی را جذب کرده ¬است. نتایج مقایسه میانگین جذب عناصر نشان داد که بین میانگین جذب عناصر در دو دوره توسط گونه¬های مورد نظر در همه¬ی مکان¬های مورد مطالعه در بیشتر موارد اختلاف معنی¬دار مشاهده نمی-شود. نتایج نشان داد که بین آلاینده¬ها و اغلب عناصر جذب شده همبستگی معنی¬دار وجود دارد. نتایج همبستگی بین داده¬های قطر، ارتفاع و قطر تاج با غلظت عناصر سدیم، پتاسیم، مس، آهن، روی و منگنز جذب شده توسط گونه¬های افرای زینتی، چنار و زبان¬گنجشک در دوره اول و دوم نمونه¬برداری نشان داد که بین این فاکتورها در بیشتر مکان¬ها و گونه¬ها همبستگی وجود ندارد. داده¬های کمی نیز موید نتایج همبستگی می¬باشند. از نتایج همبستگی می¬توان دریافت که میزان جذب عناصر با افزایش قطر، ارتفاع و قطرتاج، افزایش نمی¬یابد. این امر در مورد زمان نمونه¬برداری نیز صادق بوده¬ است و تنها عامل تاثیر¬گذار بر میزان جذب عناصر، میزان آلودگی بوده است. بنابراین با افزایش میزان آلاینده¬ها میزان جذب عناصر بطور معنی¬دار افزایش می¬یابد. در نهایت، گونه¬ی افرای زینتی نسبت به گونه¬ی چنار و زبان¬گنجشک عناصر را از آستانه¬ی مجاز تعریف شده بیشتر جذب کرده ¬است و بعنوان گونه¬ی مقاوم¬تری معرفی گردید. و همچنین گونه¬های مورد بررسی میزان جذب عناصرشان در منطقه شاهد کمتر و در مناطق آلوده بیشتر بود بنابراین از این گونه¬ها می¬توان در تفکیک مناطق آلوده و غیر آلوده استفاده کرد.
زهرا باباپور علیار نسرین سیدی
ابتدا با استفاده از اطلاعات ایستگاه¬های هوا¬سنجی (ثابت و سیار) سازمان حفاظت¬محیط¬زیست شهر ارومیه اقدام به انتخاب پنج¬منطقه از پاک¬ترین تا آلوده¬ترین گردید. سپس در مرداد¬ماه 1392 پایه¬های درختی از هر سه گونه در هرمنطقه انتخاب شد و ارتفاع، قطر در¬ارتفاع¬برابر¬سینه و قطر¬تاج پایه¬های انتخاب¬شده اندازه¬گیری شد همزمان برگ¬ها از پایه¬های مورد¬نظر جمع¬آوری گردیدند و بلافاصله برای اندازه¬گیری صفات طول¬دمبرگ، طول¬پهنک، بیشینه عرض¬پهنک، عرض¬پهنک در یک¬دهم و نه¬دهم طول آن از قاعده¬برگ، سطح¬برگ، ضخامت¬برگ، وزن¬تر و خشک¬برگ، تراکم¬روزنه و همچنین سطح¬منفذ روزنه¬ها در¬یک میلی¬مترمربع از اپیدرم¬زیری برگ به آزمایشگاه منتقل گردیدند. جمع¬آوری برگ از همان پایه¬های انتخاب¬شده یک¬بار دیگر در اردیبهشت¬ماه 1393صورت¬گرفت و همان اندازه¬گیری¬های قبلی برروی این برگ¬ها نیز صورت¬گرفت. نتایج نشان¬داد که صفات مورفولوژیک و میکرومورفولوژیک برگ هر سه گونه¬ی مورد بررسی به¬طور معنی¬داری در¬سطح ?¬=¬0.05 تحت تاثیر آلاینده¬های هوا قرار می¬گیرند و میزان تاثیر آلاینده¬های هوا بر صفات مورفولوژیک و میکرومورفولوژیک برگ هر سه گونه¬ی مورد بررسی در مرداد¬ماه بیشتر از اردیبهشت¬ماه می¬باشد. گونه¬ی افرا¬زینتی بیشترین¬حساسیت و گونه¬ی چنار کمترین¬حساسیت را در¬برابر آلاینده¬های هوا هم در اوایل و هم در اواخر فصل¬رویش دارند. همچنین گونه¬ی چنار به عنوان گونه¬ی دارای بیشترین ظرفیت برای جذب ذرات¬آلاینده به¬صورت خشک و دارای مقامت بیشتر معرفی گردید و گونه¬ی ون به عنوان گونه¬ای دارای حساسیت متوسط در بین گونه¬های مورد بررسی و به عنوان گونه¬ای که شادابی و زیبایی ظاهری خود را در¬برابر آلاینده¬های هوا در هر دو زمان اوایل و اواخر فصل¬رویش حفظ می¬کند معرفی گردید. همچنین گونه¬های افرا¬زینتی و ون به عنوان نشانگرهای زیستی مناسب برای مطالعه¬ی زیستگاه¬ها معرفی گردیدند.
نگار امیدی گرگری عباس بانج شفیعی
آلاینده های مختلف هوا از راه های متفاوت به گیاه هان آسیب می رسانند. آلودگی هوا بر رشد و کیفیت درختان در فضای سبز شهری تاثیر بسزایی دارد، زیرا صدمات مزمنی در اثر جذب مداوم آلاینده ها ایجاد می شود. امروزه ایجاد فضای سبز مناسب در مناطق شهری باعث کاهش صدمات زیان آور آلودگی های محیطی می گردد. یکی از عناصر مهم در ایجاد فضای سبز، کاشت درختان مقاوم است. شناسایی گونه های گیاهی مقاوم به آلاینده های هوا می تواند در بالا بردن کیفیت هوای شهرها موثر باشد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آلودگی هوا بر میزان هیدرات های کربن، پرولین و کلروفیل درختان چنار (platanus orientalis) ، ون (fraxinus rotundifolia) و افرای زینتی (acer negundo) در سطح شهر ارومیه انجام شد. برای این منظور پنج پارک بوستان با درجه آلودگی متفاوت در سطح شهر ارومیه در دو مرحله (مرداد ماه 92 و اردیبهشت ماه 93) مورد بررسی قرار گرفت. در هر پارک بوستان پنج پایه تقریبا همسال از هر گونه انتخاب شدند. نمونه های برگ از هر پایه در سه مقطع ارتفاعی و از شاخه های بیرونی برداشت شدند و میزان برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی از جمله پرولین، هیدرات های کربن و رنگیزه های اصلی (کلروفیلa ، bو کل) و فرعی در دو مرحله اندازه گیری شدند و ارتباط آن ها با غلظت آلاینده های هوا شامل o3،nh3 ،so2 ، co و pm10 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که در هر دو زمان میزان هیدرات های کربن و پرولین گونه های مورد مطالعه در مناطق آلوده بیشتر از منطقه ی شاهد و میزان رنگیزه ها کمتر از منطقه ی شاهد بود. فاکتورهای فیزیولوژیکی در هر دو مرحله با بیشتر آلاینده ها همبستگی معنی داری داشتند بطوری که در مرداد 92 بیشترین همبستگی را با ذرات معلق و در اردیبهشت 93 با آلاینده ی مونوکسیدکربن نشان دادند. در نهایت گونه ی افرای زینتی با هیدرات های کربن بیشتر در منطقه آلوده نسبت به منطقه شاهد و نیز بیشترین انباشت پرولین و گونه چنار با مقدار کلروفیل بیشتر در منطقه آلوده، به عنوان گونه ی مقاوم تر شناخته شدند.
شهروز مرادی دیرماندریک احمد علیجانپور
ارتفاع از سطح دریا از عوامل موثر بر پراکنش، ترکیب، تنوع و ساختار توده های جنگلی در مناطق کوهستانی است. باتوجه به اهمیت اکولوژیک توده های جنگلی منطقه حفاظت شده ارسباران، بررسی تاثیر ارتفاع از سطح دریا بر ویژگی های کمی و کیفی توده های جنگلی، نوع و فراوانی گونه های چوبی در توده های بالغ و زادآوری و هم چنین پهنه بندی ارتفاعی توده های جنگلی ضروریست. به این منظور، قطعات نمونه دایره ای شکل 400 متر مربعی در فواصل ارتفاعی 50 متری، در امتداد سه پروفیل طولی به فاصله 100 متر از یکدیگر، از پایین ترین (1100 متر) تا بالاترین (1725 متر) حد گسترش جنگل پیاده شد. در هر قطعه نمونه، پس از تعیین شرایط فیزیوگرافی (شیب، جهت دامنه، ارتفاع از سطح دریا و مختصات جغرافیایی)، گونه های گیاهی چوبی شناسایی و قطر برابر سینه تمامی درختان (حد شمارش 5/7 سانتی متر)، ارتفاع نزدیک ترین درخت به مرکز قطعه نمونه و قطورترین درخت در قطعه نمونه، مبدا پایه ها، وضعیت سلامت درختان، تعداد تنه، پیچش تنه و وضعیت تنه نسبت به سطح افق اندازه گیری یا تعیین شد. هم چنین، به مرکز قطعات نمونه اصلی، یک قطعه نمونه 100 متر مربعی پیاده و فراوانی زادآوری های هر گونه در دو طبقه بلندتر از 30/1 متر در سه کلاسه قطر برابر سینه (5/2-0، 5/5-5/2 و 5/7-5/5 سانتی متر) و کوتاه تر از 30/1 متر در سه کلاسه ارتفاعی (10-0، 50-10 و 130-50 سانتی متر) مطالعه شد. نتایج این بررسی نشان داد که توده های جنگلی منطقه مورد مطالعه جوان بوده و بیشتر در مراحل رویشی خال و تیرک (دامنه قطری 8 تا 25 سانتی متر) قرار دارند. با افزایش ارتفاع از سطح دریا تعداد در هکتار درختان به طور معنی داری تا ارتفاع 1700 متر افزایش و پس از آن کاهش می یابد (5%=?). در طول گرادیان ارتفاعی، چهار تیپ ممرز- بلوط سفید (ارتفاع 1100 تا 1400 متر از سطح دریا)، ممرز-بلوط سفید-کرب-زبان گنجشک (ارتفاع 1400 تا 1500 متر از سطح دریا)، ممرز-بلوط سفید-کرب (ارتفاع 1500 تا 1650 متر از سطح دریا) و ممرز-بلوط اوری (ارتفاع 1650 تا 1725 متر از سطح دریا) شناسایی شد. گونه های ممرز و بلوط (بلوط سفید و اوری)، در توده های مورد بررسی از بیشترین درصد آمیختگی (85 درصد) برخوردار بودند. بررسی تعداد در هکتار زادآوری های با ارتفاع بیشتر از 30/1 و کم تر از 30/1 متر در طول گرادیان ارتفاعی نشان داد که کمترین تعداد در هکتار زادآوری زادآوری در طبقات ارتفاعی میانی وجود دارد. همچنین با افزایش ارتفاع از سطح دریا و عدم دسترسی آسان روستاییان و عشایر، درصد فراوانی زادآوری دانه زاد افزایش پیدا می کند.
جعفر شامی امید حسین زاده
منابع جنگلی همواره از نظر ساختاری و کارکردی در حال تغییر هستند و این تغییرات در مدت زمان طولانی رخ می دهند. از این رو با ایجاد سیستم هایی برای مدیریت جنگل براساس اصول همگام با طبیعت که حداکثر استفاده از الگوها و فرآیندهای طبیعی هر منطقه را مدنظر قرار می دهد، می توان به مولفه های تأثیرگذار در این فرآیند بیولوژیکی دست یافت. یکی از مناطق مهم و بسیار ارزشمند منابع جنگلی ایران، ناحیه ی رویشی زاگرس است که تاکنون مدیریت اعمال شده با اصول توسعه پایدار سازگاری نداشته و نتوانسته تأثیر چندانی در جلوگیری از روند تخریب این زیستگاه جنگلی داشته باشد. برای تدوین راهبرد مناسب برای مدیریت مبتنی بر توسعه پایدار باید روش هایی برای ارائه راهبرد، مورد استفاده قرار گیرند که ضمن امکان دخیل کردن تمامی عوامل موثر بر مدیریت پایدار جنگل ها، اثر تقابل این عوامل را نیز دخیل نماید. بدین منظور در این تحقیق از روش ترکیبیswot-anp استفاده شد. برای انجام کار، پرسشنامه ای شامل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مدیریتی جنگل های استان آذربایجان غربی برای چهار حوزه شامل محیط داخلی سیستم مدیریت(حوزه1)، محیط خارجی دولت و ارگان های بالاسری(حوزه2)، محیط خارجی جوامع ساکن در منطقه(حوزه3) و محیط برنامه ها، قوانین و سیاست های تعریف شده (حوزه4)، تهیه و در اختیار 68 نفر از کارشناسان و خبرگان قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد که در حوزه یک معیار«تصمیم گیری از بالا به پایین»، در حوزه دو معیار«زیرمجموعه بودن سازمان جنگل ها در وزارت کشاورزی و عدم استقلال این سازمان»، در حوزه سه معیار«عدم توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مناسب منطقه» و در حوزه چهار معیار«عدم آمایش سرزمین و نبود سیستم استعدادیابی» با وزن بیشتر در رتبه اول قرار گرفتند. همچنین نتایج راهبردها نشان داد که راهبرد «تهیه برنامه ملی جنگل جهت ایجاد یک راهبرد منسجم و جلوگیری از ناهماهنگی در اجرای طرح ها» با وزن بیشتر در اولویت اول و راهبرد «انعقاد تفاهم نامه با دستگاه های اجرایی استان جهت در اختیار گذاردن اطلاعات توسعه ای و بروز رسانی به منظور هماهنگی در پروژه های زیربنایی و پرداخت حق السهم سازمان» با وزن کمتر در اولویت آخر قرار دارد.
هدیه رستاد علی صالحی
چکیده ندارد.