نام پژوهشگر: علی علم الهدی
پریسا قاسمی علی علم الهدی
هدف محقق ا ز این پایان نامه بررسی یکی از مکاتبی است که در حوزه اخلاق هنجاری به آن پرداخته می شود. راس فیلسوف انگلیسی قرن بیستم دیدگاهی را مطرح کرد که هم متضمن فواید و سودمندی های وظیفه گرایی و نتیجه گرایی باشد، و هم عاری از عیوب این دو نحله فکری. لذا برای فهم درست و عمیق امهات دستگاه راس و یا بهتر بگویم برای فتح قله فکری او لازم است که از مکاتب دیگر علی الخصوص 2 مکتب بزرگ تأثیر گذار بر وی یعنی (وظیفه گرایی و نتیجه گرایی) عبور کنیم. و این عبور میسر نمی شود، مگر به فهم درست آن مکاتب و بررسی همه جانبه آن ها و نشان دادن نقاط قوت و ضعف هر یک. چرا که دیدگاه راس برآیند این دو مکتب است. لذا مبدأ عزیمت خود را در این پایان نامه بررسی آراء کانت قرار دادیم. در واقع اخلاق هنجاری متکفل این معناست که چگونه شهودهای پراکنده اخلاقی را می توان سازگار و سامان مند کرد. به عنوان مثال، احکامی از قبیل «باید مهربانی ورزید» «نباید به کسی ضرر رساند» «باید بر عهد و پیمان وفادار ماند» و غیره. یکی از مکاتبی که به همین جهت در اخلاق هنجاری ظهور کرد اخلاق وظیفه گرا بود. اما نقطه مقابل اخلاق وظیفه گرا اخلاق نتیجه گرا وجود دارد. که به آثار و نتایج مترتب بر فعل توجه دارد. در واقع نتیجه گرایی عطف نظر کردن به سر انجام یک فعل یا کنش است. سرانجام فیلسوفی به نام راس پا به عرصه نظریه پردازی نهاد و کانت، پرچمدار نحله وظیفه گرایی را مورد نقد و بررسی قرار داد. راس خود نیم نگاهی و یا تعلق خاطری به وظیفه گرایی دارد اما با مبانی کانتی مشکل دارد. او معتقد است که اساساً نمی توان در حوزه اخلاق نسبت به آنچه در میان مردم می گذرد. بی عنایت بود. کار یک فیلسوف منسجم کردن شهودهای انسان های متعارف است. اما کار راس به همین جا ختم نمی شد او مقابل نتیجه گرایی نیز قدعلم کرد و دیدگاه وحدت گرایانه بودن آن را مطرود دانست.
عصمت شهرکی حمیدرضا ضیایی
موضوع این تحقیق معنا وحقیقت گزاره های اخلاقی از دیدگاه احسا سگرایی و توصیه گرایی است در میان مسا ئل فلسفه اخلاق آنچه که اساسی تر و مهمتر از همه به نظر می رسد حقیقت گزاره های اخلاقی است، یعنی اینکه آیا گزاره های اخلاقی از سنخ قضایای واقعی و خارجی است یا از نوع قضایای اعتباری است؟و اگر اعتباری است، آیا از امور اعتباری محض است که صرفا اعتبارمعتبر دارد یا آن که از اعتباراتی است که ریشه تکوینی و منشأ انتزاع واقعی دارد؟خلاصه آن که گزاره های اخلاقی از سنخ گزاره های اخباری است یا انشایی؟ این مسا له در فلسفه اخلاق جنبه کانونی ومحوری دارد به گونه ای که مسائل دیگر از قبیل اطلاق یا نسبیت ،معیار ارزش اخلاقی ،معقول ومنطقی بودن گزاره های اخلاقی و.....بستگی به نوع نظریه ای دارد که در این مساله اتخاذ می شود از این رو در این رساله سعی شده است که این مسائل مهم و اساسی از دیدگاه مکتب احساسگرایی وتوصیه گرایی مورد بررسی قرار گیرد و نقاط ضعف و قوت آن مشخص گردد روش اجرای کار در این پژوهش کتا بخانه ای بوده که ابتدا تحقیقات و بررسیهای لازم پیرامون پیشینه تحقیق و مو ضوعات مر بوط به آن صورت گرفت و مطالب مورد نیاز جمع آوری گردید. به طور کلی پژوهش حاضر در چهار فصل ارائه شده که در فصل اول تحت عنوان کلیات که شامل تاریخچه بحث، تعریف ارزشها و معنای خوب و بد و ارتباط احساسگرایی و توصیه گرایی با الزام اخلاقی و بیان نظر در این خصوص از آراء و عقاید نمایندگان این دو مکتب و صاحب نظران و دیدگاههای مختلف بهره گیری لازم صورت می گیرد. در فصل دوم مکتب احساسگرایی مورد بررسی قرار می گیرد بدین منظور ابتدا چکونگی پیدایش احساسگرایی و پوزیتیویسم منطقی، تمایز نظر طبیعت گرایان با احساسگرایی وبیان نظریه های آیر واستیو نسن به عنوان نمایندگان این مکتب مورد نقد وبررسی قرار گرفته است. در فصل سوم تبیین توصیه گرایی، احکام اخلاقی از نظر دستور گرایان، تمایز زبان توصیه ای وتوصیفی ونکته نظریات هیر ونقاط قوت وضعف آن مورد توجه قرار می گیرد. در فصل چهارم به نقدو بررسی وتمایز دو مکتب واشکالات وارده بر این دو مکتب پرداخته شده ودر پایان به علت نواقص ونارساییها از جمله ، اخلاقی نبودن گزاره های اخلاقی، بی ثمر بودن گزاره های اخلاقی در این دو مکتب، معیار مشخصی برای دستیابی به اهداف اخلاقی، گزاره های اخلاقی را در نظر مختار ارائه نموده که ضمن عقلانی بودن همراه با الزام اخلاقی مطلق بوده وزمینه رسیدن انسان به کمال می باشد.
مریم اقامحمدرضا سید مصطفی محقق داماد
ملاصدرا نظریه وحدت شخصی وجود را به عنوان رای نهایی خود در بحث وحدت وجود می داند. در این دیدگاه تنها وجود حقیقی، وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی به شمار می آیند. اینجاست که اصل علیت از بین رفته و اصل تشّأن جای آنرا می گیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل می شود و همه کثرات به عنوان نمود و ظهور وجود شناخته می شوند. ریشه نظریه تجلی نزد فیلسوفان مسلمان تفکر نوافلاطونی است که تاثیر به سزایی بر روی فلاسفه ای چون کندی و فارابی وبه تبع آن بر تفکر فلسفی مسلمانان داشته است . علت طرح این نظریه از سوی فلاسفه مسلمان بالخصوص ملاصدرا این است که نظریه تجلی مفری برای عدم پذیرش خلق از عدم می باشد. این رساله با کنکاش در نفی علیت و کثرات که از لوازم نظریه وحدت شخصی وجود است با یکسری از مشکلات فلسفی و کلامی مواجه شد که از جمله آنها اعتقاد به خلق مدام ، نفی علیت اعدادی، انکار علم و تفکر و جبر فاتالیستی است . در نهایت چنین می توان نتیجه گرفت که جایگاه این بحث به دلیل غیر عقلانی بودن آن در فلسفه نیست زیرا مطالب شهودی و برهان ناپذیر جایگاهی در فلسفه ندارند؛ فلسفه موضع باورهای صادقی است که قابل توجیه باشد. زیرا سخنی که باور صادق موجه نباشد جایگاهی از حیث معرفت شناسی ندارد و بنابراین ورودش به فلسفه اشتباه است. این در حالی است که ملاصدرا در ابتدای کتاب اسفار و شواهد اظهار می دارد که هنر من این است که شهوداتم را به برهان درآورده ام.
کریم نیک نام علی علم الهدی
چکیده: این نوشته بررسی و مقایسه ای است بین مبانی اخلاقی ارسطو و امام خمینی در چند حوزه مختلف شامل؛ معرفت شناسی، هستی شناسی و نگاه اخلاقی. لازم به ذکر است که نگاه هستی شناسانه خود دربردانده مصادیقی چون؛ خداشناسی، انسانشناسی و جهان شناسی میشود. برای شناخت هر چه بهتر این دو طرز تفکر و دریافتن ارتباط آنها، ابتدا نظر ارسطو و سپس نگاه حضرت امام در این حوزه ها طرح شده، و بعد از طرح نوع نگاه به مقایسه وجوه اشتراک و افتراق آنها پرداخته شده است. درضمن در فصل دوم اشاره ای بسیار مجمل و گذرا به زمینه هایی از فرهنگ یونان و چند تن از اندیشمندان برجسته یونانی که در حوزه فرهنگ اسلامی تاثیر بیشتری داشته اند بعمل آمده است. در حوزه معرفت شناسی حضرت امام با پذیرش تفکر منطقی و قیاسی ارسطویی، منابع دیگری چون کشف و شهود عارفانه و آموزه های وحیانی را هم وارد می کند. در حوزه وجودشناسی ابتدا مسئله خداشناسی مطرح می شود. و سوای از میزان اهمیتی که این مسئله برای این دو اندیشمند دارد، خدای صانع ارسطو در مقابل خدای خالق و شارع امام قرار می گیرد، و همین شارع بودن خدای مورد اعتقاد حضرت امام مقتضای اخلاق بندگی می شود که رکن رکین ادیان وحیانی است و وجه امتیاز از ادیان طبیعی و ساخته دست بشر. در خصوص ارتباط جهان با خدا هم موضع مرحوم امام نزدیک به موضع وحدت وجودی افلوطین و موضع عارفان مسلمان است. درخصوص مراتب هستی، جهان مورد نظر امام با افزودن عالم مثال شیخ اشراق شامل وسعت بیشتری میشود. در عین حال این جهان بجز نظم و هماهنگی مورد نظر ارسطو به اعتقاد حضرت امام، شاعر هم بوده و گوش به فرمان حضرت حق دارد. در انسانشناسی، انسان مورد نظر ارسطو مرکب از ماده و صورت است و بهره او از عقل هم بعد از مرگ، فردی و شخصی نخواهد بود. در حالیکه انسان مورد اعتقاد امام مرکب از روح خدایی و جسم خاکیست و به نظر ایشان رابطه روح و جسم مانند سایه و صاحب سایه است. یا به تعبیر دیگر مثل رابطه ظاهر و باطن. همانطوریکه رابطه دنیا و آخرت هم رابطه ظاهر و باطن است و انسان در جهان آخرت به صورت تمام و کمال و با همه وجودش حضور یافته و حقیقت وجودی اعمال و افعالش را مشاهده خواهد کرد و به حیات ابدی ادامه خواهد داد. در نگاه اخلاقی هدف ارسطو بدست دادن معیارهای یک زندگی خوب برای انسان است، با دسته بندی از فضائل و ترسیم معیارهای سعادتمندی که آن را حاکمیت و پرورش عقل با ترضیه متوازن امیال انسانی می داند. حضرت امام با پذیرش حدوسط ارسطویی و تقسیم بندی از فضائل و رذائل مطرح شده توسط ایشان و قائل شدن به ریشه حدیثی و روایی برای حدوسط یا اعتدال، هدف نهایی خود را بسیار فراتر از شکوفایی و تعادل قوای انسانی در زندگی دنیایی قرار داده و هم خود را مصروف شناخت خداوند، پرستش او و تقرب به حضرت حق، و در نهایت پوشیدن ردای بندگی و خلیفة اللهی قرار می دهد.
رویا عصفوری محمدجواد سعدی
قرآن با صراحت روشهای گوناگون تبلیغ را بیان می کند و به پیامبر(ص) اعلام می دارد که با استفاده از (حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن) و با به کار بردن بهترین الگو های تربیتی (روش انذار و تبشیر، اندرز، نصیحت و خیر خواهی وصیت به خیر و حق، تفکر در طبیعت، پرسش و پاسخ و یاد مرگ و قیامت) مردم را به دین خدا دعوت کند؛ خداوند بر پیامبران (کتاب) را نازل کرد تا موعظه ای باشد برای مردم پس موعظه و تبلیغ می تواند در معرفی دین حق و ایجاد جو مسالمت آمیز بین انسانها و پیروان ادیان مختلف نقش چشمگیری داشته باشد تا به این وسیله انسانها قلبا َ در مقابل حقیقت تسلیم شوند. در این تحقیق موعظه حسنه و شرایط و آسیبهای آن و تفاوت موعظه با انذار و تبشیر، نصیحت، ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و تبلیغ به بررسی گذاشته شده است.
علی علم الهدی فرامرز قراملکی
دغدغه بررسی برهان پذیری گزاره های ضروریه ازلیه ریشه در این واقعیت تاریخی دارد که حکما مسلمان در طول حیات تفکر فلسفی درعالم اسلام، داعیه دار اثبات عقلانی وجود خداوند و اتصاف ذات وی به اسما الهیه ، به روش برهان ارسطویی بوده اند. از سوی دیگر اجماع منطق دانان ارسطویی بر ذاتی بودن محمول نسبت به موضوع در گزاره های بدست آمده از قیاس برهانی ، تعلق گرفته و لذا براین اساس نسبت بین محمول و موضوع در گزاره های یاد شده ، دارای ضرورت ذاتیه است.