نام پژوهشگر: حسین واله
حسین عزتی احمد مسگری
فرگه مکررا در آثار خود به تمایز میان امر منطقی و امر روانشناختی توصیه میکند. این اوین قاعده او در کتاب مبانی حساب است. خلط میان معنا و رویدادهای ذهنی انفسی، مهمترین مصداق خلط امر روانشناختی با امر منطقی است. نظریه ی معنا همچون ایده روانشناختی، منجر به وضع معیارهای غیر اقلیدسی دقت شد. چارچوب معیارهای غیر اقلیدسی دقت، یقین روانشناختی را بالاترین درجه ی دقت تلقی میکرد. در این چارچوب شهود به عنوان مبنای توجیه گزاره های ریاضی، مورد قبول قرار گرفت. در برهان ترکیبی توجیه گزاره بر تصویر جزئی استوار است. سیطره ی اثبات های شهودی بر ریاضیات منجر به بروز پارادوکس هایی در حسابان شد. برای خروج از بحران در مبانی ریاضیات ریاضیدانان قرن 19 رو به تدقیق حسابان آوردند. تدقیق حسابان، جنبشی بود برای بازگشت به چارچوب معیارهای اقلیدسی دقت و پیراستن حسابان از شهود و همچنین سازمان دادن فضایای آن در این چارچوب تازه. نقطه ی اوج جنبش تدقیق حسابان برنامه ی تقلیل گرایانهی حسابی کردن آنالیز بود که هدف آن تقلیل آنالیز به حساب اعداد طبیعی بود. لوجیسیزم در متن بازگشت به معیارهای اقلیدسی دقت ظهور کرد. از این منظر برنامه ی لوجیسیزم نفی شهود محض به عنوان منبای توجیه گزاره های حساب است. لوجیسیزم در ادامه ی منطقی برنامه ی حسابی کردن آنالیز، برنامه ی تقلیل حساب منطق است.
محمدحسین حاج فرج اله دباغ حسین واله
چکیده ندارد.
حسین شقاقی حسین واله
چکیده ندارد.
دنیا کیهانی احمدعلی اکبر مسگری
چکیده ندارد.
حسین واله احمد احمدی
نقد متافیزیک ویتگنشتاین متقدم از منظر علوم عقلی اسلامی نشان می دهد که اشتراک دیدگاه در مسائل متافیزیکی فراوانی وجود دارد و اختلاف دیدگاه ها ریشه در تفاوت پیشفرض های پایه ای در باب رابطه ذهن و عین دارد. در حالیکه ویتگنشتاین این رابطه را در وحدت صوری ذهن و عین می داند و میان صورت و ماده واقعیت ، قلمرو امکان خاص و قلمرو ضرورت ، نقش بیان کردن و نشان دادن زیان ، سمانتیک و سینتکس در منطق و زیان ، حوزه علم و حوزه فلسفه تمایز می گذارد و بدین سان تعریف جدیدی از فلسفه به مثابه فعالیت ارائه می کند در علوم عقلی اسلامی رابطه ذهن و عین از ناحیه ماده و مستند به واقع نمایی ذاتی معرفت است و این پیشفرض سبب شده که واژه معرفت مشترک معنوی تلقی شود و قلمرو های پیشگفته به یک معنا متعلق معرفت واقع گردند. لذا در حالیکه ویتگنشتاین معانی متافیزیکی را یاوه نمی داند بیان کردن آنرا ممتنع می داند اما در علوم عقلی اسلامی چنین محدودیتی دیده نمی شود . با پرداخت زیان شناسی نظری سازواری متخذ از مباحث زبانی مطروحه در علوم عقلی اسلامی می توان به نظامی نظری دست یافت که در چارچوب و جهتگیری عمومی ، با زبان شناسی نظری ویتگنشتاین متقدم تفاوت فاحشی ندارد هر چند در اثر اختلاف پیشفرض مذکور لاجرم تمایزهایی خواهد داشت . معرفت شناسی ، وجود شناسی و زبان شناسی در مبادی اولیه باید با یکدیگر متلائم باشند لذا بازخوانی نظریات در هر کدام از این حوزه ها با این هدف ضرورت دارد و باید در شمار اهداف بحث متافیزیکی قرار گیرد.