پیش زمینه و هدف: رضایتمندی بیماران مفهومی است که امروزه در مراقبت های پزشکی اهمیت ویژه ای پیدا کرده است و به عنوان یک هدف ارزشمند مد نظر می باشد. یکی از عوامل موثر بر رضایت بیمار، شیوه ی ارتباط پزشک – بیمار می باشد که به عنوان عامل مهمی در رضایتمندی بیماران می توان از آن یاد کرد. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر اعتماد بیمار به پزشک بر رضایت بیمار از فرآیند درمان انجام شده است. برای بررسی اعتماد بیمار به پزشک ابتدا ابعاد آن را مشخص کرده ایم که عبارتند از: وظیفه شناسی، صلاحیت، درستکاری، رازداری و اعتماد به طور کلی. همچنین تاثیر متغیرهای زمینه ای را نیز بر روی رضایت بیماران مورد سنجش قرار داده ایم. مواد و روش کار: این مطالعه یک تحقیق توصیفی- تبیینی با استفاده از روش پیمایشی می باشد . ابزار بکار رفته پرسشنامه ی خود ساخته توسط پژوهشگر می باشد که در مورد 400 بیمار دیابتی شهر کرمان که به کلینیک بعثت مراجعه کرده بودند، بکار گرفته شد. همچنین داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و آزمون های آماری مناسب با متغیرهای تحقیق برای آزمون فرضیه ها بکار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 8/60 درصد از نمونه های مورد پژوهش زن و 3/39 درصد را مردان تشکیل می دادند. اعتماد بیماران به پزشک و رضایت از پزشکان در حد متوسط بود. همچنین نتایج مطالعات نشان داد که بین متغیرهای وظیفه شناسی، صلاحیت، درستکاری، رازداری و اعتماد به طور کلی با رضایت بیمار از فرآیند درمان رابطه ی معنی داری وجود دارد.

با وجود ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران که کشوری درحال توسعه و در حال گذار می¬باشد نوعی عدم توازن بین ساختار عینی کلان و نظام فرهنگی، ارزش ها و هنجارها وجود دارد. به طوری که با بالا رفتن روزافزون نرخ اشتغال زنان شاغل طی چند دهه اخیر، همچنان ساختار تفکیک نقش¬های جنسیتی وجود دارد و زن امروزی در طیف وسیعی از نقش های غالباً متعارض گرفتار شده است که البته این امر می¬تواند در نهاد خانواده به عنوان یک نهاد بنیادین در شکل¬گیری شخصیت کودک اثرگذار باشد. اما در شرایطی که مادران شاغل در این نوع از تعارض شغلی و خانوادگی گرفتار آیند، عملاً انجام این¬گونه کارها برای آنان نه تنها مقدور نبوده بلکه تأثیر بسزایی در تقلیل سلامت جسمی و روحی آنان، اعضای خانواده و بالاخص فرزندانشان خواهد داشت. به همین دلیل سلامت مادر در تعامل مفید و سازنده با کودک نقش اساسی دارد زیرا کیفیت مطلوب این تعامل مستلزم کنش¬ورزی سالم جسمانی و روانی مادر است و بالعکس. به این منظور، 330 مادر شاغل با روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬بندیِ شده در ادارت دولتی و اجرایی شهر کرمان در سال 1392 انتخاب شده است. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش¬نامه¬ی شیوه¬های فرزندپروری (رابینسون و همکاران، 1995) و پرسش نامه¬ی خودساخته¬ی تعارض کار- خانواده استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده¬ها نیز از طریق آزمون¬های آماری، رگرسیون خطی و تحلیل مسیر صورت گرفته است. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تعارض کار با خانواده زنان بیش از تعارض خانواده با کار شان بود.علاوه بر این تأثیر تعارض شغلی و خانوادگی بر شیوه¬ی تعاملی مقتدرانه¬ی مادران منفی و بر روی شیوه¬های استبدادی و سهل¬گیرانه مثبت و مستقیم ارزیابی شد. بر این اساس یافته¬های پژوهش نشان دهنده¬ی این مهم بود که میزان تعارضی که مادر شاغل در محیط خانوادگی و شغلی تجربه می¬کند به صورت مستقیم بر نوع تعاملی که وی با فرزندانش دارد تأثیر می¬گذارد.

رمان که یکی از پرطرفدارترین بخش های ادبیات محسوب می شود، داستان بلندی است که ساختار ویژه ی خود را دارد. ورود رمان به ایران را می توان همزمان با ورود مدرنیته دانست. جامعه ایرانی، در پی تحولاتی که از اواخر دوره قاجار به مرور در خود شاهد بود، در زمینه ادبیات وشیوه های بیان ادبی نیز درون تحولاتی قرار می گرفت که به سرعت در حال انجام و گسترش بودند. رمان مدرن فارسی پس از انقلاب عمدتاً به نقد وضعیت فرهنگی و سیاسی موجود در جامعه می پردازد. در این تحقیق برآنیم تا رمان های زویا پیرزاد را مورد بازخوانی قرار دهیم و نقش اجتماعی و هویت اجتماعی را در آن ها واکاوی کنیم. روش تحقیق حاضر تحلیل محتوای کیفی (تحلیل محتوای تلخیصی) می باشد. محقق پس از مطالعه کتاب های خانم پیرزاد 16 مقوله را از دل رمان های پیرزاد استخراج نموده است که در دو دسته هویت زن و نقش زن تقسیم می شوند، عبارتند از: الف- مقوله هایی که برخاسته از هویت زنان در این داستان ها می باشد، شامل: 1-حجاب مدرن 2-سیگار، فرا جنسیت 3-میل به زیبایی 4-لباس زنانه 5-بازاندیشی در هویت زنانه 6-زنان بی گذشته 7-دین داری زنانه 8-بازتولیدکننده های مردسالاری بوده است. ب- مقوله هایی که برخاسته از نقش زنان در این داستان ها می باشد، شامل: 1-خشونت علیه زنان 2-خانه داری 3-مادری کردن 4-همسری 5-کار بیرون از خانه 6-نگاه سنتی به ازدواج 7-شبکه های تعاملی 8- کلیشه های جنسیتی بوده است.

افراد با انتخاب سبک زندگی برای حفظ و ارتقای سلامتی خود و پیشگیری از بیماری ها اقدامات و فعالیت هایی را انجام می دهند، از قبیل رعایت رژیم غذایی مناسب، خواب و فعالیت کافی، ورزش، کنترل وزن بدن، عدم مصرف سیگار و الکل و ایمن سازی در مقابل بیماری ها که این مجموعه، سبک زندگی را تشکیل می دهند. اهمیت سبک زندگی سلامت محور بیشتر از آن جهت است که روی سلامت درهمه ی ابعاد و بالطبع آن کیفیت زندگی و افزایش طول عمر افراد جامعه تاثیر می گذارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی سبک زندگی و تاثیر آن بر ابعاد سلامت (جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی) با تاکید بر عوامل اجتماعی موثر بر سلامت درشهروندان 65-18 ساله شهر کرمان در سال 1393 می باشد. روش تحقیق پیمایش بوده و جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 209568نفر از شهروندان 65-18 ساله شهر کرمان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران از این تعداد، 390 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب گردیده اند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس 52 گویه ای سبک زندگی جونز و همکاران(2006)، پرسشنامه 64 گویه ای محقق ساز برای سنجش ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی سلامت و از مقیاس 35 گویه ای عوامل اجتماعی موثر بر سلامت( حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، امنیت غذایی، درآمد و...) استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین سبک زندگی و سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد؛ بدین معنی که هرچه سبک زندگی افراد به سبک زندگی سلامت محور نزدیکتر باشد از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی بیشتری برخوردارند، البته بین سبک زندگی و سلامت معنوی رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی و امنیت غذایی نیز با ابعاد سلامت رابطه مثبت و معناداری را نشان دادند.

تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی و عشق ورزی با سازگاری زناشویی در بین کارکنان زن شاغل در ادارت دولتی شهر کرمان در سال1393انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان شاغل و متاهل به تعداد2147نفر بود که از این تعداد با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده در حدود 327 نفرانتخاب گردیدند. پس از جمع آوری آراء و اندیشه های صاحب نظران در حوزه های جامعه شناسی و روانشناسی تعدادی فرضیه طراحی و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های حمایت اجتماعی (محقق ساخته) ، عشق ورزی(لس1998) و سازگاری زناشویی(گراهام بی اسپانیر1976) به ترتیب با اعتبار و روایی 94/0 ، 83/0 ، 96/0 به روش پیمایشی جمع آوری گردید جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار21spss و بهره گیری ازآزمونهای آماری پیرسون ، تحلیل رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که انواع حمایتهای اجتماعی و عشق ورزی قدرت پیش بینی سازگاری زناشویی را در بین زنان شاغل در ادارات دولتی شهر کرمان دارند. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد دو متغیر حمایت اجتماعی و عشق ورزی در یک ترکیب خطی به طور توام می توانند مقدار 69 درصد از واریانس متغیر سازگاری زناشویی را تبیین کنند. بین متغیرهای دموگرافیک( درآمد و تحصیلات همسر) با حمایت اجتماعی، عشق ورزی و سازگاری زناشویی رابطه معناداری مشاهده شد. پژوهش حاضر یافته های تحقیقات قبلی در مورد رابطه حمایت اجتماعی و عشق ورزی با سازگاری زناشویی را تایید نموده است. در پایان پیشنهاد می شود در جهت افزایش سازگاری زناشوئی در زنان شاغل ، مردان بایستی به دو متغیر حمایت اجتماعی و عشق ورزی توجه ویژه داشته باشند

خانواده و جامعه همواره سعی دارند نقشهای اجتماعی را به کودکان بیاموزند. در این بین کتابهای داستانی با ارائه این نقشها در قالب قصه به کمک آنها می آیند و قالبهای رفتاری هر جنس را ارائه می دهند. هدف و انگیزه اصلی انجام این بررسی ، شناسایی و مقایسه نقشها و پایگاههای اجتماعی زن و مرد در کتابهای داستانی کودکان در سالهای 1378 -1369 است . به این خاطر سعی شده تا زنان و مردان داستانها از نظر مشاغل ، ویژگیهای شخصیتی ، وضعیت طبقاتی ، نوع تفریح ، فعالیتهای سیاسی ، تصمیم گیری ، اخلاق ، قدرت ، زیبایی و ... با یکدیگر مقایسه شوند. بررسی تاثیر متغیرهایی چون جنسیت نویسنده و تصویرگر و ملیت نویسنده بر ارائه تصاویر و نقشهای جنسی هدف دوم می باشد. هدف سوم مقایسه تصویر زن در کتب داستانی با نقش زن در جامعه امروز است .