نام پژوهشگر: رضا عطارزاده حسینی
محمد حسین خباز کبابی آذر آقایاری
چکیده پژوهش: بررسی تاثیر کوتاه مدت کشش ایستا برشاخص تعادل روی پای غالب در ورزشکاران و غیرورزشکاران مقدمه و اهداف : از آنجاکه در مسابقات ورزشی بویژه در سطوح جهانی و المپیک رقابت بسیار نزدیک و صدم های ثانیه سرنوشت مدال ها را تعیین می کند،توجه به جزئی ترین مسائل که بتواند عملکرد ورزشکار را با در نظرگرفتن حداقل آسیب بالا ببرد بسیار حائز اهمیت است.وجود سیستم تعادلی مناسب به عنوان یکی از مهمترین عوامل در این زمینه محسوب می شود و هر فاکتوری که به نوعی بر این سیستم تاثیرگذار باشد می تواند در عملکرد کلی ورزشکار و در نهایت بر نتیجه کار او نیز موثر واقع شود.اخیرا در مورد استفاده از تمرینات کششی و تاثیرات آن بر روی پارامترهای عملکردی از جمله قدرت و توان عضلانی و تعادل تردیدهایی ذکر شده است.با توجه به استفاده رایج این تمرینات بویژه در مرحله گرم کردن قبل از شروع مسابقه، در این تحقیق بر آن شدیم تا تاثیرات کشش استاتیک را بر فاکتور تعادل روی پای غالب افراد بررسی کنیم. روشها و ابزارها: در این تحقیق تعداد چهل نفر مرد و زن ورزشکار و غیرورزشکار در چهار گروه 10 نفری شرکت داشتند.آزمونهای اولیه و نهایی شامل سه تست 20 ثانیه حفظ تعادل روی دو پا با استراحت 10 ثانیه ای بر روی سیستم تعادل بایودکس بود.بین پیش آزمون و پس آزمون یک دوره پروتکل تمرینات کشش استاتیک شامل سه کشش 45 ثانیه ای با 15 ثانیه استراحت از گروه عضلات همسترینگ، کوادری سپس و گاستروسولئوس انجام گرفت و شاخص های تعادلی شامل شاخص کلی، قدامی خلفی و طرفی تعادل ثبت و ذخیره گردید. تجزیه و تحلیل آماری: پس از آنالیز آماری داده ها مشخص شد که علی رغم مشاهده کاهش در هر سه شاخص تعادل، ولی این کاهش معنی دار ارزیابی نشد. بحث و نتیجه گیری: اینکه شاخص های تعادلی در مرحله پس آزمون از نظر عددی هرچند غیرمعنی دار ولی کاهش را نشان دادند در واقع وجود مجادلات و تناقضات کاربرد یا عدم کاربرد تمرینات کششی بلافاصله قبل از مسابقه یا تمرین را تایید می نماید.لذا ما نیز با توجه به احتمال ایجاد افت تعادل و در نتیجه بالا رفتن خطر آسیب پذیری ورزشکار و همچنین کاهش عملکرد کلی وی، انجام این تمرینات بلافاصله قبل از ورود به میدان مسابقه را توصیه نمی کنیم و پیشنهاد می شود از سایر انواع کشش مثل کشش پویا به عنوان جایگزین ویا اینکه از کشش استاتیک با فاصله زمانی مطمئن قبل از شروع مسابقه استفاده شود.
کیوان حجازی رضا عطارزاده حسینی
این تحقیق با هدف تأثیر برنامه تمرینی منتخب بر سطوح iga، igm، igg سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت طی دوره آماده سازی انجام شد. متغیرهای پژوهش شامل برنامه تمرینی منتخب به عنوان متغیر مستقل و سطوح ایمونوگلبولین های iga، igm، igg سرمی به عنوان متغیر وابسته بود. روش اجرای این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون یک گروه تجربی بود. نمونه آماری این تحقیق 10 نفر دونده مرد نیمه استقامت نخبه با میانگین سنی7/1±92/18 سال، قد32/5±69/177 سانتی متر، وزن 65/6±49/63 کیلوگرم، نمایه ی توده بدنی50/1±07/20 کیلوگرم متر مربع بودند که به صورت داوطلبانه و به روش نمونه گیری انتخابی در دسترس و هدفدار انتخاب شدند. در وهله نخست افراد با ماهیت و نحو? همکاری با اجرای پژوهش آشنا شدند. به دونده ها نکات عمده و ضروری دربار? تمرینات ورزشی، تغذیه، بیماری، مصرف داروها، استفاده از مکمل ها و مواد نیروزا، مصرف مواد دخانی یادآوری شد تا نسبت به رعایت آن ها دقت لازم را به عمل آورند. سپس برای کسب اطمینان از عدم ابتلای دونده ها به هیچ یک از بیماری های عفونی از قبیل: سرماخوردگی، آنفولانزا، گلودرد، عروق کرونری، دیابت، نارسایی کلیه و تیروئید پرسش نامه خوداظهاری تکمیل و پس از تائید معیارهای ورود، فرم رضایت نام? شرکت و همکاری در کار پژوهشی توسط دونده های واجد شرایط امضاء شد. در وهله دوم با استفاده از قدسنج طول قد ایستاده بر حسب سانتی متر و وزن آزمودنی ها به وسیله ی ترازوی دیجیتالی کمپانی beurer آلمان(مدل ps06-ps07) اندازه گیری شد؛ سپس نسبت دورکمر به باسن تعیین و محاسبه شد. با استفاده از دستگاه سنجش ترکیب بدنی(مدل in body-720- ساخت کشور کره) درصد چربی بدن به روش بیوالکتریکال ایمپدانس برآورد شد. تمامی این اندازه گیری ها در حالی انجام شد که دونده ها از چهار ساعت قبل از آزمون از خوردن و آشامیدن خودداری کرده بودند و حتی الامکان مثانه، معده و روده ی آنها تخلیه شده بود. هم چنین، در این تحقیق در دو مرحله پیش از شروع و بعد از مداخل? 5 هفته برنامه تمرین منتخب (پایان دوره آماده سازی) بین ساعت 15:00 تا 16:00 بعدازظهر از ورید جلو بازویی دست راست ناحیه آرنج دونده ها به میزان 10 میلی لیتر نمون? خون گرفته شد. در هر دو نوبت خونگیری از دونده ها خواسته شده بود تا سه روز قبل از نمونه گیری هیچ فعالیت شدیدی انجام ندهند. بلافاصله بعد از جمع آوری نمونه های خونی، سرم آن جداسازی شد و در آزمایشگاه در دمای 20- درجه سانتی گراد فریز شد. برای اندازه گیری خودکار مقادیر ایمونوگلوبولین های iga، igm، igg سرمی از دستگاه نفلومتری، ساخت کشور آمریکا و هم چنین از کیت بیندینگ سایت ساخت کشور انگلستان استفاده شد. به منظور همسان شدن شرایط تغذیه ای دونده ها و احتمال تأثیرگذاری آن بر متغیرهای مورد مطالعه، از آزمودنی ها خواسته شده بود به روش یادآوری با تکمیل چک لیست غذایی، رژیم غذایی سه روزه خود را به صورت کامل یادداشت نمایند. در این راستا، پس از جمع آوری اطلاعات غذایی میزان کالری دریافتی و ریزمغذی ها به تفکیک مشخص شده بود. ضمناً از آزمودنی ها خواسته شد تا قبل از هر دو مرحله خونگیری از غذایی یکسان همراه با ارزش کالریک برابر استفاده کنند. در این تحقیق برنامه تمرین منتخب همان برنامه منظم و پیشرفته ویژه دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه کشور بود که به مدت 5 هفته، 6 روز در هر هفته و به صورت صبح و بعدازظهر برگزار شد. تمرینات صبح شامل تمرینات عمومی گرم کردن، انعطاف پذیری، حرکات پایه ی دوومیدانی؛ تمرین هوازی با شدت معادل 60-40 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره و برنامه ی وزنه تمرینی شامل: حرکات اسکات، جلوران، پشت ران، ساق پا ایستاده، ساق پا نشسته، پرس سینه، سرشانه در سه ست و هر ست 12 تکرار با 50 درصد یک تکرار بیشینه و دو دقیقه استراحت بین هر ست بود. تمرینات بعدازظهر یکی از دو برنامه ی الف) شامل تمرینات نرمشی، تمرین دوی فارتلک با مسافت6000 الی10000 متر با شدت معادل 60 حداکثر ضربان قلب ذخیره، تمرینات اینتروال با 1 تا 2 تکرار 1200 تا 2000 متر با گام های سریع و یکنواخت با 75 درصد حداکثر سرعت، دوی تداومی آهسته و ب) دوی هوازی8000 الی14000 متر با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، دوی سرعتی تناوبی و شتابی و تمرین دویدن روی سطح شیب دار بود. شدت تمرین بر اساس نسبتی از حداکثر ضربان قلب ذخیره ای برای هر ورزشکار به طور جداگانه به روش کارونن معادله (1) محاسبه و در حین تمرین به وسیل? ضربان سنج پولار ساخت کشور فنلاند کنترل شد و یک تکرار بیشینه بر اساس معادله (2) تعیین شد. در پایان داده ها با نرم افزار spssنسخ? 5/11 تجزیه و تحلیل شدند. میانگین و انحراف استاندارد داده ها محاسبه شد و پس از اطمینان یافتن از نرمال بودن توزیع داده ها و تجانس واریانس ها از طریق آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف و لوین؛ برای مقایس? میانگین های درون گروهی از آزمون تی استیودنت زوجی و جهت مقایسه مقادیر iga، igg و igm سرمی از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. برای تعیین معنی داری نتایج سطح 05/0>p در نظر گرفته شد.
محبوبه تاجیک امیر رشیدلمیر
چاقی به عنوان بزرگترین عامل تهدید کننده سلامت در قرن 21 از سوی سازمان جهانی بهداشت معرفی شده و از عوامل مهم در بروز بیماری های مزمن به شمار می رود. بیشتر کالری دریافتی مازاد در بدن بصورت بافت چربی ذخیره شده و این بافت با مولکول های بیولوژیک بسیاری که ترشح می کند، بر متابولیسم بدن تاثیر می گذارد. در میان این ترکیبات، فولیستاتین با نقشی که در تنظیم سنتز بافت چربی ایفا می نماید، می تواند سبب پیشگیری از چاقی شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین هوازی و رژیم های کاهش وزن بر سطح فولیستاتین سرم در زنان بود. 39 زن با میانگین سنی 6/3±43/39سال به طور تصادفی به چهار گروه تجربی: تمرین هوازی -(9 نفر)، رژیم کاهش وزن پلکانی(10 نفر)، تمرین هوازی و رژیم پلکانی(10) و رژیم کاهش وزن کم کالری تقسیم شدند. در طول هشت هفته، گروه تمرین هوازی به سه روز تمرین در هفته ( 45 دقیقه تمرین با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره)، گروه رژیم پلکانی، با کاهش کالری دریافتی از 20 تا 40 درصد(بصورت پلکانی)، گروه تمرین و رژیم پلکانی هم سه روز در هفته تمرین هوازی به همراه رژیم پلکانی وگروه رژیم کم کالری نیز فقط با کاهش 40 درصدی و یکنواخت کالری برنامه را اجرا نمودند. قبل و بعد از برنامه، شاخص های پیکرسنجی، آمادگی هوازی، ترکیب بدنی، و مقادیر سرمی فولیستاتین اندازه گیری شد و داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل آماری شد.در گروه های تمرین هوازی، رژیم پلکانی و تمرین + رژیم پلکانی، سطوح سرمی فولیستاتین به ترتیب به طور معناداری افزایش یافت (05/0 >p) و در گروه کم کالری سطوح سرمی فولیستاتین به طور معنا داری کاهش یافت(05/0 >p).روش کاهش وزن تمرین هوازی به همراه رژیم پلکانی با افزایش بیشتر میزان فولیستاتین سرم و ایجاد تغییرات هورمونی مفید و تحریک فرایند کاتابولیک توده چربی بدن، موجب دست یافتن به کاهش وزن مناسب، و احتمالا بدون تحلیل توده بدون چربی بدن می گردد.
منصور بسطامی رضا عطارزاده حسینی
هدف از انجام تحقیق حاضر، پیش¬بینی سطح عملکرد مهارتی بازیکنان فوتبال بر اساس ویژگی¬های آنتروپومتریکی و آمادگی جسمانی بود. روش: روش مطالعه در این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی ¬بود. جامعه آماری این تحقیق را بازیکنان فوتبال حاضر در سوپر لیگ استان سمنان تشکیل می¬دادند که از بین این افراد تعداد 27 نفر را بعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور تعیین سطح مهارت بازیکنان از آزمون¬های دریبل سرعتی، روپایی و پاس استفاده شد و برای سنجش ویژگی¬های آنتروپومتریکی از دستگاه سنجش ترکیب بدنی 230 ساخت کره، و دستگاه قد سنج ایستاده استفاده شد. برای ویژگی¬های آمادگی جسمانی از آزمون¬های یویو، پرش سارجنت، ایلی¬نویز، خمش به جلوو دوهای سرعت استفاده شد برای تحلیل داده-ها از نرم افزار spss نسخه18 استفاده گردید و برای آزمون فرضیه¬های تحقیق از آزمون¬های شاپیرو ویلک ، ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته¬ها: بین سن، قد، وزن، نمایه توده¬ی بدن، درصد چربی، دور ران، طول ران، طول ساق، دور ساق و توان بی¬هوازی با مهارت دریبل رابطه معنی داری وجود نداشت؛ در حالی که بین چابکی، سرعت 10 متر، 30 متر ، 40 متر، و توان هوازی با مهارت دریبل رابطه مثبت و مستقیم معنی داری وجود داشت. بین سن، قد ، وزن، نمایه توده¬ی بدن، درصد چربی، طول ران، دور ران، طول ساق، دور ساق و توان بی¬هوازی، چابکی ، سرعت 10 متر و 30 متر و توان هوازی با مهارت پاس رابطه معنی داری وجود نداشت؛ اما بین سرعت40 متر با مهارت پاس رابطه منفی و معکوسی داشته است. بین سن، قد، درصد چربی و طول ساق، طول ران، چابکی، سرعت 10 متر،30 متر و40 متر با مهارت روپایی رابطه معنی داری وجود نداشت؛ در حالی که بین وزن، نمایه توده¬ی بدن، دور ران، دور ساق، توان هوازی و توان بی¬هوازی با مهارت روپایی رابطه منفی و معکوسی وجود داشت. نتیجه گیری: ویژگی های آنتروپومتریکی و آمادگی جسمانی به عنوان عوامل مهم در پیشگویی و بهبود مهارت¬های تکنیکی بازیکنان در نظر گرفته شود و در جهت شناسایی بازیکنان نخبه از این آزمون ها استفاده گردد.
غلام رسول محمدرحیمی رضا عطارزاده حسینی
چکیده فارسی سابقه و هدف: چاقی و دیابت نوع دوم، دو عامل تهدیدکننده سلامت عمومی جهان است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر سه ماه تمرین هوازی و رژیم غذایی بر سطوح آنزیم های کبدی افراد چاق مبتلا به دیابت نوع دوم بود. مواد و روش¬ها: در این تحقیق 23 زن چاق مبتلا به دیابت نوع دوم با میانگین سنی 926/7±75/47 سال، به روش نمونه¬گیری در دسترس، گزینش و به دو گروه تمرین هوازی و تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی به مدت 36 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره انجام شد، و گروه دوم علاوه بر داشتن فعالیت بدنی، رژیم غذایی کم¬کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه را نیز رعایت کردند. پیش و پس از مداخله تمرین و رژیم، سطوح آنزیم¬های کبدی اندازه¬گیری، و سپس داده¬ها با استفاده از تی همبسته، ویلکاکسون و یوی من ـ ویتنی در سطح معنی¬داری 05/0>p آزمایش شدند. یافته¬ها: نتایج نشان داد که در هیچ یک از دو گروه مورد نظر سطوح آنزیم¬های کبدی تغییرات معناداری نشان نداد، اما تغییرات ناچیز آن در دامنه معیارهای سلامت قرار داشت؛ از طرفی درصد چربی در هر دو گروه به طور معناداری کاهش پیدا کرد(05/0>p). نتیجه¬گیری: مقایسه این دو نوع پروتکل نشان داد که برنامه تمرین هوازی به تنهایی و تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی باعث کاهش معنادار سطوح آنزیم¬های کبدی نمی¬شود.
زینب عزیزی قوچان مهتاب معظمی
مقدمه و هدف: پی جی سی 1 آلفا یک تنظیم کننده کلیدی درمتابولیسم انرژی است که در اثر تمرین موجب تحریک بسیاری از فرایندهایی مانند بیوژنز میتوکندریایی ، متابولیسم گلوکز و اسیدهای چرب می گردد. و قابلیت و ظرفیت اکسیداتیو چربی را افزایش می دهد . هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیردوماه تمرین تناوبی شدید بر سطح پی جی سی 1 آلفا و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری شامل زنان دارای اضافه وزن بود که از میان آنها 21 نفر داوطلبانه با توجه به معیارهای پژوهش انتخاب و به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی شامل 12 زن با میانگین سنی ( 68 /3 ±50/30) سال و شاخص توده بدنی (21/2±05/27) کیلو گرم بر متر مربع و گروه کنترل شامل نه زن دارای اضافه وزن با میانگین سنی ( 45/3±77/29) سال و شاخص توده بدنی ( 58/1±12/28 ) کیلوگرم بر متر مربع بودند. گروه تجربی به مدت دو ماه ( هفته ای سه روز) یک برنامه تمرین تناوبی شدید را با شدت 120% حداکثر سرعت خود انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات سطح ناشتایی نمونه های خونی آنها به میزان 10 میلی لیتر از ورید بازویی جمع آوری گردید. اندازه گیری پی جی سی 1 الفا و نیمرخ لیپیدی به روش الایزا و تجزیه تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 19 در سطح 05/0>p به کمک روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمونt همبسته و مستقل برای بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که دو ماه تمرین تناوبی شدید موجب افزایش معنی دار پی جی سی 1 الفا در سطح سرمی آزمودنی ها (05/0>p) گردیده است و بر روی نیمرخ لیپیدی تأثیرمعنی داری نداشته است. نتیجه گیری: به نظر می رسد انجام دو ماه تمرین تناوبی شدید، احتمالاً موجب فعال شدن این فاکتور، افزایش و ترشح آیرزین از عضله اسکلتی در نهایت بهبود ترکیب بدن و کاهش وزن می گردد .
فائزه حیدری رضا عطارزاده حسینی
سابقه و هدف: تمرینات کاتسو تمرینی مفید و موثری برای افزایش سریع قدرت و هایپرتروفی است. لذا، هدف از تحقیق، ارزیابی اثر تعاملی تمرین کاتسو و نحوه تغییر در پروفایل هورمون های آنابولیکی و لاکتات خون مردان جوان بود. مواد و روش¬ها: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح اندازههای تکراری و همچنین استفاده از روش موازنه بود. در این مطالعه 20 مرد جوان 20-25 سال با نمایه توده بدنی 36/21 کیلوگرم متر مربع به صورت فراخوان عمومی انتخاب شدند، سپس به دو گروه مقاومتی و پیادهروی تقسیم شدند. 72 ساعت پس از تعیین میزان حداکثر قدرت بیشینه افراد و همچنین ارزیابی فشار خون ناحیه ران، جلسات تمرینی همراه با محدودیت جریان انجام شد. سپس با گذشت یک هفته از اولین جلسه تمرین کاتسو، گروه¬ها، تمرینی مشابه جلسه قبل اما بدون محدودیت جریان خون را انجام دادند. جهت بررسی متغیرهای مورد نظر از افراد در سه وهله متفاوت نمونهگیری خونی به عمل آمد. برای بررسی داده ها از اندازه های مکرر تحلیل واریانس استفاده شد، و سطح معنی¬داری 05/0>p برای آزمون فرضیه¬ها در نظر گرفته شد. یافته¬ها: نتایج تحقیق نشان داد که سطح لاکتات و هورمون رشد در هر دو گروه تمرینی همراه با محدودیت به طور معناداری افزایش یافت. همچنین، سطح igf-1 بلافاصله پس از تمرین پیاده¬روی همراه با محدودیت نسبت به تمرین پیاده-روی بدون محدودیت جریان خون به طور معناداری افزایش یافت. نتیجه¬گیری: از این نتایج چنین یافت می¬شود که لاکتات خون میتواند به عنوان یک شاخص آزاد شدن gh ناشی از تمرین کاتسو عمل کند. اما در خصوص igf-1 نیاز به تحقیقات بیشتری در زمینه تمرینات کاتسو است.
اعظم جهان فر رضا عطارزاده حسینی
مقدمه: یائسگی یکی از مراحل بحرانی در زندگی هر زن است که ممکن است تأثیراتی بر سلامت جسمی و روانی زنان، در ادامه زندگی آنان بگذارد. این پژوهش با هدف مقایسه سطوح افسردگی، خود-ادراکی جسمانی و عزت نفس با میزان هورمون های کورتیزول و تستوسترون سرمی زنان یائسه فعال و غیر فعال می باشد. مواد و روش ها: در این پژوهش 88 زن 43 تا 72 سال(45 زن فعال و 43 زن غیر فعال) به روش نمونه گیری هدفدار و در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش افسردگی از پرسشنامه بک(bdi)، خود-ادراکی از پرسشنامه pspp و عزت نفس از پرسشنامه روزنبرگ (rses) و همچنین نمونه گیری خونی برای سنجش کورتیزول و تستوسترون، به عمل آمد. نتایج: در هیچ یک از شاخص های افسردگی، عزت نفس، کورتیزول و تستوسترون بین دو گروه زنان فعال و غیر فعال تفاوت معنی دار وجود نداشت، ولی در شاخص خود-ادراکی جسمانی این تفاوت معنی دار بود. بین میزان کورتیزول و تستوسترون با سطح افسردگی رابطه معنی داری در هر دو گروه فعال و غیر فعال وجود نداشت. نتیجه گیری: فعالیت حرکتی و ورزشی که زنان انجام میدهند بر ویژگی های روانی و کورتیزول و تستوسترون آنان تأثیر نداشته است. تنها سطح خود-ادراکی جسمانی زنان فعال به طور معنی داری بهتر از زنان غیر فعال بود.
ریحانه زارع رضا عطارزاده حسینی
مقدمه: دوران یائسگی با کاهش نسبت هورمون های آنابولیک به کاتابولیک و در پی آن کاهش حجم و قدرت عضلانی همراه است. امروزه متخصصان علوم تندرستی انجام تمرینات مقاومتی را به عنوان یک روش مناسب غیردارویی برای تعادل متابولیسم آنابولیک و کاتابولیک معرفی می کنند. بدین منظور این مطالعه با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر پاسخ های سازشی آندروژن ها و کورتیزول زنان یائسه انجام شد. مواد و روش ها: در این پژوهش 16 زن یائسه و سالم بین 48 تا 62 سال با نمایه توده بدنی بیش از 25 کیلوگرم بر متر مربع به روش هدفدار و در دسترس انتخاب و به مدت هشت هفته در یک تمرین مقاومتی دایره ای(8 ایستگاه؛ 3 ست 12 تکراری با شدت 65-40 درصد یک تکرار بیشینه) شرکت کردند. مقادیر تستوسترون، دهیدرواپی آندروسترون سولفات و کورتیزول سرم نمونه های خون 48 ساعت پیش و پس از مداخله جمع آوری و اندازه گیری شد. با استفاده از روش آماری تی استیودنت زوجی و آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون تغییرات درون گروهی بررسی و نتایج در سطح معنی داری 0/05>p مقایسه شد. یافته ها: نتایج نشان داد متعاقب تمرین مقاومتی سطوح دهیدرواپی آندروسترون سولفات (0/000=p)؛ تستوسترون (0/028=p)؛ نسبت تستوسترون به کورتیزول (0/027=p) و نسبت دهیدرواپی آندروسترون سولفات به کورتیزول (0/005=p) افزایش معنی دار داشت. با این که مقادیر کورتیزول پیش آزمون نسبت به پس آزمون کاهش داشت ولی این تغییرات معنی دار نبود(0/459=p). بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرین مقاومتی سبب افزایش سطوح آندروژن ها شد، هم چنین نسبت آن ها به کورتیزول نیز افزایش معنی داری یافت. از این نظر تمرینات مقاومتی می تواند با افزایش نسبت هورمون های آنابولیک به کاتابولیک از کاهش حجم و قدرت عضلانی جلوگیری کرده و به تندرستی و سلامت بهبود زنان یائسه کمک کند.
سمیه خیرآبادی مهرداد فتحی
گالانین یک نوروپپتید 30 اسید امینه ای در انسان (29 اسید آمینه در انواع دیگر ) است¬که یک نوروپپتید اشتها آور قوی است . بنابراین در کنترل وزن انسان نقش بسزایی ایفا می کند و سطح پلاسمایی آن در شرایط گرسنگی و چاقی افزایش می یابد . هدف تحقیق حاضر ، بررسی تاثیر دوازده هفته تمرین هوازی بر سطوح گالانین سرم زنان چاق بود .در این پزوهش تعداد 30 زن چاق به طور تصادفی به دو گروه کنترل با میانگین سنی 40 سال ، میانگین وزن 73/84کیلوگرم ، میانگین قد 73/158 سانتیمتر و میانگین نمایه توده بدن 58/33 کیلوگرم بر متر مربع و گروه تجربی با میانگین سنی 80/47سال ، میانگین وزن 10/83کیلوگرم ، میانگین قد 90/163 سانتیمتر و میانگین نمایه توده بدن 96/30 کیلوگرم بر متر مربع تقسیم شدند? نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در گروه تجربی ، سطوح گالانین سرم زنان چاق کاهش معنی¬داری نیافت. میانگین سطوح گالانین سرم افراد پس از دوازده هفته برنامه¬ی تمرین هوازی از 354/100±90/157 پیکوگرم در میلی لیتر به 859/87±85/151 پیکوگرم در میلی لیتر در پایان هفته ششم و به 797/88±15/139 پیکوگرم در پایان هفته دوازدهم کاهش یافت . اگر چه در پایان دوازده هفته سطوح گالانین سرم کاهش یافت، اما این کاهش به لحاظ آماری معنی دار نبود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که پس از دوازده هفته تمرین هوازی ، درصد چربی و شاخص توده بدن افراد کاهش معناداری داشته است به طوری که درصدچربی و شاخص توده بدن در انتهای هفته دوازدهم نسبت به قبل از برنامه تمرینی به ترتیب 12/7 درصد و 04/8 درصد کاهش یافت؛ اما این کاهش باعث تغییرات معنی دار در پروفایل لیپیدی آن ها نشد. همچنین دوازده هفته تمرین هوازی باعث افزایش معنادار حداکثر اکسیژن مصرفی شد به طوریکه حداکثر اکسیژن مصرفی در انتهای هفته دوازدهم نسبت به قبل از برنامه تمرینی به اندازه 60/16 درصد افزایش یافت. بحث ونتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد12هفته برنامه تمرین هوازی می تواندبرترشح گالانین سرم،ترکیب بدن و پروفایل لیپیدی زنان میانسال چاق سودمندباشد
مهدی فولادی مهرداد فتحی
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر تمرینات ورزشی منظم در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی، هدف از این مطالعه تعیین تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی(هوازی – مقاومتی) بر نیمرخ لیپیدی و آپوپروتئین b دانشجویان غیر ورزشکار بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کاربردی و به روش نیمه تجربی در دانشگاه فردوسی انجام شد. در این پژوهش، 20 آزمودنی در دو گروه تجربی (11 نفر) و کنترل (9نفر) به روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند آزمودنی های گروه تجربی برنامه تمرین ترکیبی (هوازی و مقاومتی) خود را به مدت 24 جلسه به مدت 50 الی 60 دقیقه و هر هفته سه جلسه به مدت هشت هفته انجام دادند، تمرینات ترکیبی شامل 2 نوبت 12 تکراری تمرین مقاومتی ویژه گروههای عضلانی بزرگ با شدت 75-60 درصد حداکثر تکرار بود. در ادامه آزمودنیها 2 نوبت10 دقیقه ای با شدت 75-60 درصد حداکثر ضربان قلب، بر روی نوارگردان دویدند. بعد از سپری شدن مدت زمان تمرینات (هشت هفته) و گذشت 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، مانند مرحل? اول ازآزمودنی ها خون گیری به عمل آمد. از محیط نرم افزار spss نسخه ی 16برای بررسی مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی از روش های t استیودنت( وابسته و مستقل) استفاده شد. آزمون فرضیه ها با سطح معنی داری (05/0 > p) مورد آزمایش قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین وزن، حداکثر اکسیژن مصرفی و شاخص توده بدنی گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین بدنی افزایش یافت. ولی در میزان ، ldl و hdl، tc، ldlبهhdl، tc به hdl و apob تغییرات معناداری مشاهده نشد (05/0 > p). نتیجه گیری: هشت هفته تمرین منظم ترکیبی از طریق افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی می تواند در کاهش خطر بیماری قلبی و عروقی در دانشجویان سالم و غیر فعال موثر باشد، اگرچه میزان ldl و hdl، tc، ldlبهhdl، tc به hdl و apob تغییر معناداری نداشتند.
مرتضی مطهری راد رضا عطارزاده حسینی
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره مکمل دهی ال آرژنین بر پاسخ های vegf، اندوستاتین و حداکثر اکسیژن مصرفی کشتی گیران تمرین کرده به دنبال یک جلسه فعالیت وامانده ساز بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 15 کشتی گیر تمرین کرده با میانگین سنی 2/47±21/13 سال؛ و نمایه¬ی توده بدنی 1/71±24/14 به روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفدار انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در دو گروه مکمل (8 نفر) و دارونما (7 نفر) قرار گرفتند. در پیش آزمون و پس آزمون، آزمودنی ها پروتکل وامانده ساز بروس را تا رسیدن به واماندگی ادامه دادند، و از آنها قبل و بلافاصله پس از انجام پروتکل نمونه خونی تهیه شد. مقادیر vegf و اندوستاتین سرمی به روش الایزا اندازه گیری شد. هم چنین حداکثر اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی نیز با استفاده از دستگاه آنالیز گازهای تنفسی اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه مکمل، به مدت 14 روز مکمل ال آرژنین (0/1 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) مصرف کردند، و گروه دارونما نیز مکمل بی اثر را دریافت کردند. هر دو گروه در دوره مصرف مکمل به انجام تمرینات تخصصی خود مطابق با هفته های قبل پرداختند. آنالیز آماری داده ها با استفاده از spss و با روش آماری t استیودنت در سطح معنی داری (p≤0/05) تجزیه و تحلیل شد. تغییرات vegf، اندوستاتین و هم چنین نسبت vegf به اندوستاتین کشتی گیران تمرین کرده به یک جلسه فعالیت وامانده ساز قبل و بعد از یک دوره مصرف مکمل ال آرژنین به لحاظ آماری معنی دار نبود(p≥0/05)؛ مقایسه حداکثر اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی نیز پیش و پس از دریافت مکمل به لحاظ آماری معنی دار نبود (p≥0/05). هرچند که یافته های ما به لحاظ آماری معنی دار نبود، اما به نظر می رسد، مصرف مکمل ال آرژنین با افزایش نسبی vegf و نسبت vegf به اندوستاتین و همچنین کاهش اندوستاتین در گروه مکمل در پاسخ به فعالیت، سبب توسعه نسبی فرآیند آنژیوژنز شد، که در پی آن حداکثر اکسیژن مصرفی نیز افزایش نسبی یافت.
فائزه صلایانی محمدجواد اصغری ابراهیم آباد
دردهای مزمن، یکی از مهم ترین معضلات پزشکی در تمام جهان است که هر سال میلیون ها نفر گرفتار آن می شوند و درمان مناسبی هم به آنها ارائه نمی شود. پژوهشها بیانگر این است که یکی از پیامدهای درد مزمن، واکنش های عاطفی مثل افسردگی، اضطراب و پرخاشگری است که به سبب اثرات درازمدت درد به وجود می آیند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی و ترکیب آن با برنامه خود مدیریتی بر درد، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری زنان مبتلا به درد مزمن است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش،50 زن مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و 30 نفر با نمرات بالا در آزمون اضطراب و پرخاشگری مشخص شدند. سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. ابتدا هر سه گروه، آزمون های dass-21، پرخاشگری، مقیاس چندوجهی درد را تکمیل نمودند. سپس گروه های آزمایش به مدت هشت جلسه تحت درمان قرار داشتند و مجدداً آزمون ها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که بین درد (05/0p<)، افسردگی (05/0 p<)، اضطراب (05/0 p<) و پرخاشگری (05/0 p<) گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که گروه درمانی شناختی و همچنین ترکیب آن با برنامه خود مدیریتی می تواند درد، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری زنان مبتلا به درد مزمن را کاهش دهد.
صاحبداد حبیبی فر محمدکاظم موسوی
ماهیچه های اسکلتی با توجه به ویژگیهای ساختاری که دارند براثر تمرین های مختلف بدنسازی می توانند به خوبی ورزیده شوند و بر کارایی بالقوه آنها به نحو مطلوبی افزوده شود. در تحقیق حاضر ضمن بررسی میزان اثرگذاری تمرین های با وزنه و دستگاه ناتیلوس روی فوتبالیست ها، میزان پیشرفت دو گروه آزمودنی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
رضا عطارزاده حسینی اسماعیل ابراهیمی
هدف از این مطالعه ، تاثیر خستگی و برنامه تمرینی بر فعالیت الکتریکی عضلات پهن داخلی مایل(vmo) و پهن خارجیvl)) در زنجیره حرکتی بسته زانو است.