نام پژوهشگر: آرش ندری
لاله نوذرپور منوچهر چیت سازان
ایران از لحاظ اقلیمی جز مناطق خشک و نیمه خشک دنیا می¬باشد و قسمت اعظم آب آشامیدنی و کشاورزی مورد نیاز خود را از اعماق زمین استحصال می¬کند. مدیریت تغذیه بعنوان یکی از مباحث مهم منابع آب¬ زیرزمینی، تکنیکی پایدار و نوظهور است و انتظار می رود بسیاری از مشکلات منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران را حل نماید. تغذیه مصنوعی آبخوان¬ها به عنوان راهبردی برای تقویت، توسعه منابع آب زیرزمینی و جبران زیان¬های وارده به آن¬ها جهت ذخیره¬سازی به شمار می¬آید. ارزیابی تاثیراین طرحها بر آبخوان¬ها ضرورت دارد، زیرا اگر نتایج مثبت باشد اجرای این پروژه ها افزایش خواهند یافت. در این راستا مدل¬های پیشرفته آب¬های زیرزمینی، به علت پیچیدگی سیستم¬های طبیعی و طاقت فرسا بودن مراحل کار، ابزارهای مناسبی برای توصیف و آنالیز سیستم¬ها، مدیریت و ارزیابی آبخوان¬ها می¬باشند. منطقه مطالعاتی دشت لور قسمتی از دشت دزفول- اندیمشک با مساحتی حدود 280 کیلومتر مربع است که در حوضه آبریز رود دز و در شمال شهرستان اندیمشک قرار گرفته است. هدف اصلی این تحقیق شبیه¬سازی آبخوان دشت لور با استفاده از کد modflow در نرم افزار gms، و استفاده از آن به منظور مدیریت این آبخوان و ارزیابی پروژه پخش سیلاب جارمه واقع در شمال اندیمشک می¬باشد. برای این منظور، ابتدا منطقه مورد مطالعه شبکه¬بندی گردید و شرایط مرزی و اولیه مشخص شد. سپس مدل در دوره زمانی مهر 1388 تا شهریور 1389 در حالت نا ماندگار طی 12 دوره تنش واسنجی شد. پس از بهینه¬سازی پارامترهای هیدروژئولوژیکی، مدل برای دوره زمانی مهر 1389 تا اسفند 1389 صحت سنجی گردید. پس از واسنجی و صحت سنجی و اطمینان از توانایی مدل در شبیه-سازی شرایط واقعی آبخوان، از آن به عنوان ابزار مدیریتی استفاده شد. نتایج برای سناریوهای مختلف مدیریتی نظیر ارتباط آبخوان دشت لور و رودخانه دز، پیش¬بینی وضعیت آبخوان در شرایط خشکسالی و ترسالی، افزایش 10% دبی پمپاژ، کاهش 25% دبی پمپاژ و ارزیابی تغذیه مصنوعی جارمه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از بیلان آبی در سال تهیه مدل (89-88) نشان دهنده منفی بودن بیلان آب زیرزمینی دشت لور به میزان 7456831- میلیون متر مکعب در سال می¬باشد. نتایج مدل آبهای زیرزمینی دشت لور نشان می دهد که تغذیه مصنوعی علاوه بر افزایش تراز سطح ایستابی، توانسته است بیلان منفی را کاهش دهد و از این طریق به بهبود بیلان آبخوان کمک نماید.
فاطمه حسینی نصراله کلانتری
دشت آبرفتی اوان به فاصله تقریبی 30 کیلومتری شمال غرب شوش و بین طول های جغرافیایی 57?46 تا 10 ?49 (شرقی) و عرض های جغرافیایی 48 ?31 تا 58 ?34 (شمالی) قرار دارد. در شرق این دشت رودخانه کرخه و در شمال شرق دشت نیز سد مخزنی کرخه واقع شده است. هدف اصلی از این مطالعات ارزیابی مشخصات کیفی منبع آب زیرزمینی دشت اوان در سال های 1386 و 1391 می باشد، هر چند که به خصوصات هیدروژئولوزیکی هم به طور مختصر اشاره شده است. بررسی های هیدروژئولوژیکی شامل؛ بررسی سفره آبدار و ارتباط آن با منابع آب مجاور، بررسی واحدهای آب چینه ای و وضعیت ارتباط آن ها، شناسایی مناطق تغذیه و تخلیه آب زیرزمینی. بررسی هیدروشیمیایی آب سفره آبدار شمال مشخصات کیفی آب زیرزمینی در نقاط مختلف و عوامل موثر بر کیفیت آب زیرزمینی منطقه مورد مطالعه می باشد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که جهت جریان آب زیرزمینی در دشت از شمال و شمال غرب به سمت جنوب شرق دشت می باشد. هیدروگراف واحد دشت، تحت تأثیر تغذیه از سد کرخه، کانال و شبکه آبیاری دشت می باشد. مطالعات هیدروشیمیایی بر اساس نتایج آنالیز کامل تعداد 16 نمونه آب در مرداد و اسفندماه 1386 و 1391 صورت گرفته است. از نظر مجموع املاح در بخش های شمالی کیفیت آب زیرزمینی مطلوب است اما در بخش مرکزی و جنوبی منطقه به علت دور شدن از مناطق تغذیه، مجموع املاح آب زیرزمینی افزایش می یابد و کیفیت آب نامطلوب می گردد. در سال 1391 نسبت به سال 1386 مرحله اول سکانس تکامل هیدروشیمیایی (مرحله بی کربناته) مشاهده نمی شود و کلسیت و دولومیت در کل دشت فوق اشباع شده است و مقدار شاخص اشباع ژیپس به طورکلی در جهت جریان افزایش می یابد. درهر دو دوره نمونه برداری، الگوی خوشه ای عمدتاٌ در بخش های شمالی و میانی دشت یعنی نزدیک ترین محل به سد مشاهده می شود. با استفاده از تحلیل عاملی، سه عامل موثر در کیفیت آب زیرزمینی در سال 1391 شناسایی شد درصورتی که در سال 1386 دو عامل موثر بوده است. در هردو دوره، عامل اول انحلال ژیپس و عامل دوم انحلال بی کربنات است. با مقایسه دو دوره آماری نتیجه گیری می شود که در سال 1391، ph آب کمی افزایش یافته و باعث مثبت شدن عامل سوم (ph) گردیده است.
عاطفه شتوی نصراله کلانتری
مطالعه و تجزیه وتحلیل کمی آبهای زیرزمینی توسط روشهای معمول باتوجه به پیچیدگی فرایندهای حاکم بر این منابع، دشوار و وقت گیر می باشد. بنابراین برای درک بهتر این منابع با ارزش اغلب از روشهای عددی که دارای کارایی بالا، هزینه کمتر و پاسخگویی سریع هستند استفاده می شود و در همین ارتباط مطالعه کمی هیدروژئولوژیکی آبهای زیرزمینی دشت چنانه با استفاده از روش شبیه سازی صورت گرفت. آبخوان دشت خویس با مساحت 609 کیلومترمربع که درغرب شهرستان شوش واقع است با استفاده از مدل عددی تفاضل محدود و به کمک نرم افزار modflow 7.1 شبیه سازی شد. پس از انتخاب بسته نرم¬افزاری مناسب، نسبت به تهیه مدل مفهومی اقدام گردید. جهت طراحی مدل، منطقه مورد مطالعه به شبکه ای منظم تقسیم گردید و شرایط اولیه و مرزی و ورودیهای مورد نیاز دیگر مشخص و به مدل اعمال گردید. ابتدا مدل طراحی شده در شرایط ماندگار در سال 1389بمدت یک ماه کالیبره گردید و سپس ازمهر1390تا شهریور1391 در شرایط ناماندگار در12پریود تنش کالیبره گردید و پارامترهای هیدروژئولوژیکی آبخوان با استفاده از مدل معکوس و به کمک کد pest بهینه گردیدند. نهایتاً مدل کالیبره شده از مهر1391 تا اردیبهشت1392 صحت¬سنجی شد. پس ازکالیبره و صحت سنجی مدل و اطمینان یافتن از اینکه مدل می تواند شرایط واقعی آبخوان را شبیه¬سازی کند، از آن به عنوان ابزار مدیریتی استفاده شد و برخی از سناریوهای مدیریتی نظیر، پیش بینی وضعیت آبخوان در 4 سال آینده، 10 درصد کاهش دبی پمپاژ ،وضعیت آبخوان در شرایط حداکثر بهره برداری، 50 درصد، 25درصد و 10درصد از شبکه آبیاری-زهکشی و وضعیت آبخوان در شرایط تغییر روش آبیاری توسط مدل شبیه¬سازی شد.
آرش ندری عزت الله رئیسی
اکیفر کنگان ]یک اکیفر عمیق محبوس با کلاهک گازی (gcdca)[ در زیر مخزن گاز کنگان قرار دارد. سازندهای زمین شناسی اکیفر و مخزن گازی کنگان بر اساس تخلخل، درصد اشباع آب و گاز، لیتولوژی و پتانسیل تولید گاز به 9 واحد غیرمخزنی و 8 واحد مخزنی تقسیم-بندی شده اند. فشار استاتیک ته چاه ها در مخزن گازی کنگان در اثر تولید گاز در یک بازه 15 ساله (از سال 1374 تا 1389) بطور مداوم کاهش یافته است که باعث بالا آمدن سطح تماس آب و گاز به میزان 50 متر شده است. مهمترین خصوصیات اکیفر کنگان به عنوان یک gcdca و تفاوت آن با یک اکیفر محبوس و کم عمق شامل: حضور آب بین دانه ای و غیراشباع در زیر لایه های محبوس کننده (سنگ پوش)، عدم تماس (به استثنای دو نقطه انتهائی مخزن گاز) سطح آب و گاز با لایه محبوس کننده، عدم وجود جریان عمودی از طریق لایه محبوس کننده، بالاآمدن مداوم سطح تماس آب و گاز در نتیجه تولید گاز از مخزن و کاهش مداوم سطح تماس آب و گاز در صورت برداشت از آب اکیفر می باشند. آب تولیدی در میدان گازی کنگان در برخی از چاه های تولید گاز، شورتر از بقیه چاه ها می باشد. مکانیسم های محتمل انتقال شورابه به چاه های گاز شامل: جریان آب از درون بخش های اشباع از آب در مخزن گاز، جریان افشانه ای در محیط متخلخل، مخروط شدگی آب، جریان آب از طریق شکستگی ها و بالا آمدن یکنواخت سطح تماس آب و گاز می باشند. تفاوت اساسی بین چاه های شور و شیرین، حضور بخش های اشباع از آب در درون مخزن و در روبرو، بالا و یا پایین منطقه تولید چاه های شور است در حالی که در چاه های شیرین، این بخش ها یا وجود ندارند یا دارای ضخامت بسیار کمی می باشند. در بخش های اشباع از آب درون مخزن، تمام فضاها با آب پر شده اند و آب قادر است به درون چاه های گاز انتقال یابد. در بخش های اشباع از گاز، مقدار آب در حد آب برگشت ناپذیر است و لذا این بخش ها به عنوان سدی در مقابل جریان شورابه بدرون چاه گاز عمل می کنند. نتایج بررسی های ایزوتوپی و عناصر کمیاب در آبهای تولیدی، گرادیان بیشتر فشار گاز در چاه های شیرین به همراه تعداد دیگری از شواهد، فرضیه های مخروط شدگی آب، جریان شورابه از طریق شکستگی ها و بالا آمدن یکنواخت سطح تماس آب و گاز را رد کردند. نتایج این مطالعه نشان دادند که مکانیسم های انتقال شورابه بدرون چاه های گاز شامل: جریان آب از درون بخش های اشباع از آب مخزن گاز که در بالا، پایین و یا روبروی منطقه تولید چاه های گاز هستند و نیز از طریق پدیده جریان افشانه ای در محیط متخلخل در درون مخزن می باشند. منشاء شورابه تولیدی در چاه های گاز، شورابه آزاد شده در نتیجه افزایش فشار کاپیلاری و جریان شورابه و نیز افزایش حجم آب به دلیل کاهش فشار مخزن (و نتیجتا کاهش چگالی آب) هستند. لذا توصیه می شود که چاه های گاز توسعه ای در مخزن گازی کنگان در آینده، در نزدیکی بخش های اشباع از آب درون مخزن مشبک نشوند.
معصومه فرهادی منش منوچهر چیت سازان
ایران کشوری خشک با میانگین بارندگی درحدود 240 میلیمتر است که کمتر از یک سوم میانگین بارندگی جهانی است.علاوه بر این، توزیع مکانی و زمانی بارندگی نیز با نیازهای کشاورزی تطابق ندارد.در نتیجه، تصمیم گیران منابع آب در ایران اهمیت کنترل واستفاده بهینه از آب را در یافته اند. در این راستا،مدل های آب های زیرزمینی باتوجه به کارایی بالا و هزینه کمتر نسبت به روش های دیگر به عنوان ابزار مدیریت منابع آب توسط هیدروژئولوژیست ها مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به این ضرورت، مدل جریان آب های زیرزمینی دشت سبیلی-سربیشه تهیه گردید وبرای شبیه سازی سیستم جریان آب های زیرزمینی در حالت ناماندگارتحت 12استرس پریود متفاوت یک ساله (دورهزمانی مهر 1390 تاشهریور 1391)از مادفلو و نرم افزارgms7.1استفاده شد. ابتدا،مدل تفهیمی با استفاده از ابزار های ساده gis تهیه گردید و سپس مدل عددی تولید و با استفاده از داده های ناماندگار چاه های مشاهداتی، مدل واسنجی گردید. پس از آن مدل ناماندگار در پریود مهر 1391 تاآذر 1391صحت سنجی گردید.نهایتا ،بااستفاده از مدل به عنوان ابزار مدیریتی،رفتار آبخوان با توجه به سناریوهای مدیریتی ازجمله روند وضعیت آب های زیرزمینی در چهارساله آینده،وضعیت آب های زیرزمینی تحت شرایط خشک سالی وتاثیر احداث پروژه آبیاری وزهکشی در پائین دست سد شیرین آب در دشت سبیلی-سربیشه پیش بینی وارزیابی گردید.
سعیده فیروزی نصراله کلانتری
دشت زیدون به صورت ناودیس نامتقارن پلانژداری بین دو گسل تراستی پازنان (شمال) و گسل رگ سفید (جنوب)، در طول جغرافیایی´42?49 تا´ 15?50 شرقی و عرض جغرافیایی´16?30 تا ´41?30 شمالی، در جنوب غرب شهرستان بهبهان در فاصله تقریباً 180 کیلومتری شهرستان اهواز در استان خوزستان قرار دارد. سازندهای موجود در منطقه مورد مطالعه شامل سازند گچساران، میشان، آغاجاری و کنگلومرای بختیاری می باشد. رودخانه زهره مهمترین رودخانه در منطقه مورد مطالعه است و بخشی از سفره آبدار را تغذیه می کند. منطقه مورد مطالعه دارای اقلیمی نیمه خشک است و دارای درجه حرارت زیاد و بارندگی کم است. مطالعات هیدروشیمیایی منابع آب زیرزمینی دشت زیدون بر اساس نتایج آنالیز 26 نمونه آب برداشت شده در اسفند 91 وشهریور 92 صورت گرفته و تغییرات کیفی از لحاظ مکانی و زمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی های هیدروشیمیایی نشان می دهد که آنیون غالب کلرید و کاتیون غالب سدیم است. نمودارهای پایپر و استیف دشت زیدون وجود سه رخساره هیدروشیمیایی، کلروره سدیک، سولفاته کلسیک و سولفاته سدیک را نشان می دهند. نمودارهای هم ارزش پارامترهای هیدروشیمیایی دشت، روند افزایشی را به سمت مرکز نشان می دهد ولی در قسمت انتهایی دشت از غلظت یون ها کاسته شده است. اندیس اشباع نمونه های آب نشان می دهد که کلیه نمونه ها نسبت به کانی کلسیت، دولومیت فوق اشباع بوده و نسبت به کانی ژیپس و هالیت تحت اشباع است.بر اساس نمودار شولر، کیفیت آب زیرزمینی برای شرب در بخش جنوب شرقی دشت متوسط و در بخش مرکزی و شمال غرب نامناسب است. نمودارهای ویلکاکس نیز کیفیت منابع آب دشت زیدون را در رده خیلی شور و شور نشان می دهد و برای کشاورزی نامناسب هستند. آنالیز آماری نتایج حاصل نشان می دهد که تمامی پارامترهای شیمیایی نمونه های آب دارای توزیع نرمال بوده و هیچ اختلاف معنی داری بین میانگین پارامترهای مذکور در دو فصل وجود ندارد و بیشترین میزان همبستگی بین یون های سدیم و کلرید مشاهده می شود، که نشان دهنده انحلال هالیت در سفره آبدار است. همبستگی خوبی نیز بین کلسیم و سولفات وجود دارد، که این موضوع می تواند نشان دهنده منشاء مشترک آنها می باشد که سازند گچساران دلیل وجود این حالت است. در نمودار خوشه ای دو دسته متمایز دیده می شود، بیشتر نمونه ها در دسته اول قرار دارند و تیپ آب کلروره سدیک را نشان می دهد.
فاطمه نوروزی نصراله کلانتری
دشت بهبهان با مساحت تقریبی 464 کیلومتر¬مربع در جنوب شرقی استان خوزستان، بین عرض¬های جغرافیایی ?50 ? 29 ?30 تا ?18 ? 51 ?30 و طول¬های جغرافیایی ?25 ? 4 ?50 تا ?11 ? 24 ?50 واقع شده ¬است. سیمای مورفولوژیکی عمده دشت رودخانه مارون است که روندی شرقی- غربی دارد و منطقه مورد مطالعه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می¬کند. سازند¬های زمین شناسی اطراف دشت بهبهان شامل سنگ آهک، ژیپس، ماسه سنگ و کنگومرا است. دشت بهبهان عمدتاٌ در نتیجه فرسایش ژیپس و کنگلومرا تشکیل شده است. هدف اصلی این تحقیقات بررسی خصوصیات هیدروشیمیایی آب¬زیرزمینی است، هر چند که به¬طور خلاصه هیدروژئولوژی منطقه نیز مورد بحث قرار گرفته است. به¬طور کلی جهت جریان آب¬زیرزمینی از جنوب- جنوب شرق، شمال -شمال شرق و شرق دشت به-طرف رودخانه مارون و خروجی رودخانه از دشت می¬باشد. هیدروگراف واحد دشت، تحت تأثیر بارندگی ¬های فصلی قرار می گیرد، بنابراین، بارندگی یکی از عوامل اصلی تغییرات سطح ایستابی منطقه است. به منظور ارزیابی کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت بهبهان از 14 نمونه آب زیرزمینی که در دو نوبت تر و خشک از چاه¬های معرف دشت در سال آبی 92-91 نمونه برداری شده¬بود استفاده گردید. نتایج هیدروشیمیایی نشان داده است که کیفیت آب چاه ¬ها در بخش شمال غربی منطقه مورد مطالعه از نظر مجموع املاح، بسیار خوب است. در دیگر بخش¬های منطقه بخصوص در شمال و شمال شرقی دشت به علت سازند گچساران موجود در منطقه مقدار املاح آب افزایش می¬یابد. افزایش مجموع املاح در بخش جنوب غربی در اطراف شهر بهبهان به¬علت فعالیت¬های انسانی (صنعتی و ....) می¬باشد. میانگین مقدار مجموع املاح چاه ¬ها در فصل تر 12/2034 میلی¬گرم در لیتر و میانگین این پارامتر در فصل خشک حدود 4/1984 میلی¬گرم در لیتر است. تیپ عمده آب زیرزمینی در دشت بهبهان سولفاته - کلسیک است و هر دو یون همبستگی خوبی با انحلال سازند گچساران نشان می دهند. روند تغییرات سدیم و کلرید مشابه است، که این موضوع نشاندهنده انحلال هالیت در منطقه مورد مطالعه است. کیفیت آب زیرزمینی این منطقه جهت شرب در تقسیم بندی شولر در رده خوب تا نامناسب و جهت کشاورزی طبق دیاگرام ویلکوکس در رده c2s1 (کمی شور – مناسب برای کشاورزی) تا c4s2 (خیلی شور - برای کشاورزی نامناسب) قرار می¬گیرد و از نظر صنعت غالبا خاصیت پوسته گذاری دارد.
حسین عبیری منوچهر چیت سازان
ایران کشوری خشک با میانگین بارندگی درحدود 240 میلیمتر است که کمتر از یک سوم میانگین بارندگی جهانی است. علاوه بر این، توزیع مکانی و زمانی بارندگی نیز با نیازهای کشاورزی تطابق ندارد. در نتیجه، تصمیم گیران منابع آب در ایران اهمیت کنترل واستفاده بهینه از آب را در یافته اند. در این راستا، مدل های آب های زیرزمینی باتوجه به کارایی بالا و هزینه کمتر نسبت به روش های دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به این ضرورت، مدل جریان آب های زیرزمینی دشت شاوور تهیه گردید و برای شبیه-سازی سیستم جریان آب های زیرزمینی در حالت ناماندگار تحت 12 استرس پریود متفاوت یک ساله (دوره زمانی مهر 1389 تا شهریور 1390) از مادفلو و نرم افزار gms7.1 استفاده شد. ابتدا، مدل تفهیمی با استفاده از ابزار های ساده gis تهیه گردید و سپس مدل عددی تولید و با استفاده از داده های ناماندگار چاه های مشاهداتی، مدل واسنجی گردید. پس از آن مدل ناماندگار در پریود مهر 1390 تا اسفند 1390صحت سنجی گردید. بعد از کالیبراسیون مشاهده شد که بیلان مدل با هیدروگراف واحد دشت همخوانی ندارد، همچنین ضرایب هیدرودینامیکی دشت هم از نظر مقدار هم از نظر منطقه بندی دارای ناهمخوانی هایی با جنس رسوبات و اندازه رسوبات دشت دارد که بیانگر این است که این مدل در بعضی پارامتر ها دارای عدم قطعیت است، لذا این پارامترها شناسایی و راه-حل هایی جهت غلبه بر آن ها ایجاد شد. پس از انجام این تغییرات و غلبه بر عدم قطعیت مدل، بیلان مجدداً محاسبه شد که با هیدروگراف واحد دشت همخوانی نسباتاً خوبی داشت.
نرگس گلستان نژاد دزفولی نصراله کلانتری
منطقه گلگیر با مساحت 170 کیلومتر مربع، بین طول جغرافیایی?20´43?49 تا ?20´25?49 شرقی و عرض جغرافیایی ?38´48?31 تا ?17´36?31 شمالی، جنوب شرق مسجدسلیمان، شمال شرق اهواز و در حوضه کارون میانی واقع شده است. هرچند، تاقدیس آسماری در شمال خوزستان یکی از منابع مهم تغذیه کننده دشت گلگیر به شمار می رود، ولی از نظر هیدروژئولوژی و هیدروشیمیایی سازند آسماری به دلیل ذخیره آب و سازند گچساران به دلیل تأثیر نامطلوب روی کیفیت آب مهمترین سازندهای منطقه به شمار می روند. به طور کلی درجه کارست شدگی در یال جنوب غربی تاقدیس آسماری بیشتر از یال شمال شرقی می باشد، تاقدیس آسماری به لحاظ کارست شدگی در مرحله جوان (immature) قرار دارد. چشمه کارستی گرو نقطه تخلیه طبیعی آبخوان کارستی آسماری می باشد. به منظور بررسی هیدروژئوشیمیایی منابع آبی منطقه 17 نمونه از منابع آبی منطقه مورد آزمایش قرار گرفت. تفسیر آماری داده های شیمیایی نشان داد که همبستگی زیادی بین مقدار کل جامدات محلول و یون ها به غیر از بی کربنات وجود دارد، بی کربنات با تمام یون ها همبستگی کم و معکوسی دارد. بیشترین میزان همبستگی بین سدیم و کلرید 999% می باشد. انحلال کانی های ژیپس ، انیدریت ، دولومیت، هالیت و کلسیت بیشترین تأثیر را بر شیمی آبهای منطقه دارند. بررسی دیاگرام های ترکیبی نیز نقش کانی های ژیپس ، انیدریت ، دولومیت، هالیت و کلسیت را در ایجاد تغییرات کیفی آب های منطقه تایید می نماید. چهار تیپ آب در منطقه مشاهده می شود : 1- کلروره-سولفاته 2-کلسیم- منیزیم 3-کلروره-سولفاته-کربناتی 4-کلسیم- منیزیم-سدیم- پتاسیم. در مجموع تکامل هیدروشیمیایی آب در آبخوان گلگیر در جهت جریان به طور کامل صورت نگرفته است. بیشتر نمونه ها از نظر آشامیدن در رده قابل قبول جای می گیرند و نمونه های آب منطقه برای کشاورزی در کلاس c2s1 قرار دارند.
آرش ندری عزت الله رییسی
مدلهای تحلیلی و عددی متعددی برای سفره های کارستی در منابع مختلف گزارش شده است . بر خلاف استفاده گسترده از مدلهائی با تخلخل ساده، در سفره های کارستی، مدلهای تخلخل دوگانه (dcep) بندرت مورد استفاده قرار گرفته اند. از آنجائی که سفره های کارستی به سفره هائی با جریان افشان (diffuse flow)، مجرائی (conduit flow) و افشان-مجرائی (mixed flow) تقسیم بندی می شوند، مدلهای dcpe برای سفره های کارستی مناسب ترند. ناهماهنکی پیچیده و شدید سیستم کارستی می تواند با یک تخلخل دوگانه تفسیر شود. سیستم (محیط) نخست ، نمایانگر شبکه شکافها و درزه ها و محیط دوم نمایانگر مجراها (conduites) است . مدلهای dcpe تا کنون در سفره های کارستی ایران بکار گرته نشده اند. مدل modflow که دارای بیشترین استفاده در مدلسازی آب زیر زمینی است . قادر به مدلسازی بصورت یک مدل dcpe نیست . حتی اگر این مدل بصورت dcpe نیز در دسترس باشد، به خاطر قیمت بالای آن قابل دسترسی نیست . اهداف این مطالعه عبارتند از: -1) تغییر دادن محل تخلخل واحد (dcpe) modflow به یک مدل dcpe -2) واسنجی مدل dcpe به کمک داده های حوزه آبگیر چشمه قمپ آتشکده با استفاده از جریان پایه (base flow) و جریان سریع (quick flow) برخلاف روش مرسوم قبلی بر اساس بده کل مدل modflow با تخلخل واحد با اضافه کردن زیر روالهای (subroutines) لازم به آن بصورت یک مدل dcpe درآمد. در حوضه آبگیر چشمه قمپ آتشکده، ساخت سد تنگاب مورد مطالعه قرار دارد، بماربراین اطلاعات حفاریهای زمین شناسی، هدایت هیدرولیکی توسط روش لوژان، مقدار بار آبی و نیز سری زمانی بده چشمه قمپ آتشکده برای واسنجی مدل dcpe مورد استفاده قرار گرفت . در مرحله نخست ، مدل scpe تحت شرایط پایدار (در تابستان) برای خورند کردن بده چشمه و بارهای آبی واسنجی شد. مقدار هدایت هیدرولیکی واسنجی شده بین 30 تا 311 متر بر روز تخمین زده شد. در مرحله دوم مدل dcpe برای یک دوره 30 روزه که بارشی در سیستم وجود ندارد، و سیستم در حالت ناپایدار است ، واسنجی شد. ضریب ذخیره سیستم های مجرا و درز و شکافها و هدایت هیدرولیکی سیستم درز و شکافها، برای بدست آوردن بهترین خورند ممکن، بین بده پایه و سریع شبیه سازی شده و اندازه گیری شده، و بار آبی در سفره واسنجی شدند. مقادیر تغذیه سریع و تغذیه آرام با یک معادله ارائه شده در کار حاضر، محاسبه شدند. در مرحله سوم، مدل واسنجی شده برای محاسبه مقادیر بده پایه و بده سریع چشمه قمپ آتشکده در طی یک فصل تر مورد استفاده قرار گرفت ، بطوریکه مقادیر بده کل شبیه سازی شده و اندازه گیری شده بهترین سازگاری ممکن را با هم داشته باشد. نتایج مدل نشان داد زمانیکه بده کل در چشمه افزایش می یابد، بده پایه و به مقدار حداقل خود می رسد. سپس هنگامی که بده کل چشمه کاهش می سابد، بده پایه شروع به افزایش می کند. این رفتار سفره کارستی از نقطه نظر هیدرولیکی تصدیق می شود. کم شدن مقدار بده پایه در طی یک قله (peak) در بده کل در سیستمی کارستی با تخلخل دوگانه قابل پیش بینی است . بعد از یک بارش سنگین درصدی از آب تغذیه ای مستقیما و بسرعت به سیستم کانالها می رسد و بار آبی داخل کانالها را بالا می برد. در حالیکه رفتار درز و شکافها نسبت به تغذیه در قیاس با سیستم کانالها دارای تاخیر است ، اختلاف بین بارهای آبی سیستم های شکافها و کانالها کاهش می یابد و نهایتا مقدار بده پایه کاهش می یابد.