نام پژوهشگر: فاطمه سبزی سروستانی

بررسی تئوری فرایند جداسازی دی اکسید کربن از متان با استفاده از غشاهای پلی ایمیدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شیراز 1390
  الهه منصوری   فاطمه سبزی سروستانی

مدل جذب دوتایی، طی سالیان متمادی برای تخمین میزان جذب گازها بر روی پلیمرهای شیشه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از ایرادات وارد بر این مدل ، ضعف آن در تخمین میزان جذب آن دسته از موادی است که در منحنی جذب خود، دارای نقطه ی عطف می باشند. فنگ در سال 2007، با انجام اصلاحاتی بر روی این مدل به رابطه ی جدیدی دست یافت. در این گزارش، تعدادی از غشاهای پلی ایمیدی مورد استفاده در فرایند جداسازی دی اکسید کربن از گاز طبیعی را انتخاب کرده و به پیشگویی میزان جذب توسط هر دو مدل جذبی ذکر شده در بالا، پرداخته ایم. اتصالات عرضی نیز فاکتور مهمی در افزایش و یا کاهش میزان جذب در غشاهای پلیمری است. از این رو لازم بود تا مطالعه ای بر اثر اتصالات عرضی بر میزان جذب غشاهای پلی ایمیدی، نیز داشته باشیم. سپس با استفاده از رابطه ی بسط داده شده ی دوتایی، به بررسی میزان جذب مخلوط 50/50 از این دو ماده پرداختیم. از آنجا که مدل جذبی فنگ، برای تخمین میزان جذب مخلوط گازها، رابطه ای ارائه نداده بود، با انجام فرضیاتی توانستیم این مدل را برای مخلوط گازها بسط داده و نتایج حاصل از این دو رابطه را با یکدیگر مقایسه کنیم. پس از آن با محاسبه ی میزان همبستگی های ترمودینامیکی و سینتیکی میان مولکول های موجود در سیستم، صحت نتایج حاصل از پیشگویی مدل های جذبی بالا را بررسی کردیم. با محاسبه ی میزان تابع همبسته شدن، به امکان پذیری پدیده ی خوشه ای شدن در طی فرایند جداسازی غشایی پرداخته و نتایج را طی نمودارهایی ارائه کردیم. در نهایت میزان فاکتور غیرایده آلی را از تابع خوشه ای شدن محاسبه و آن را با فاکتور همبستگی ترمودینامیکی حاصل از این دو مدل جذبی، مقایسه نمودیم.

مقایسه بازدهی جداسازی گاز دی اکسید کربن از خوراک واحد آمونیاک پتروشیمی شیراز به کمک غشای پلی پروپیلن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شیراز - دانشکده مهندسی شیمی و نفت 1391
  صفدر حیدری نژاد   محمد رضا طلاقت

در این تحقیق، مدلی برای تماس دهنده غشایی فیبر توخالی پلی پروپیلن جهت جذب دی اکسید کربن ارائه شده است. بین جذب دی اکسید کربن در تماس دهنده غشایی فیبر توخالی با برج جذب دارای دو جریان ورودی جاذب، با استفاده از جاذب کربنات پتاسیم مقایسه ای انجام شده است. اجزاء فاز گاز و مایع ورودی به تماس دهنده غشایی مانند برج جذب واحد آمونیاک پتروشیمی شیراز می باشند. مدل سازی بر مبنای حالت خشک برای غشا (عدم ورودی جاذب به غشا) انجام شده است. مقایسه نتایج حاصل از مدل با داده های تجربی نشان داد، تطابق خوبی را بین این داده ها وجود دارد. نتایج شبیه سازی همچنین نشان داد که با استفاده از تماس دهنده غشای فیبر توخالی می توان به عملکرد بهتری جهت جذب دی اکسید کربن نسبت به برج جذب رسید. همچنین این شبیه سازی نشان داد که افزایش دبی مایع ، تعداد فیبر غشایی به کار گرفته شده و دما می تواند به جذب هر چه بیشتر دی اکسید کربن کمک کند. اما افزایش دبی گاز به علت کاهش زمان تماس گاز با غشا، باعث کاهش جذب می شود. همچنین نتایج حاصل نشان می دهد که افزایش غلظت دی اتانول آمین در افزایش جذب دی اکسید کربن تاثیری قابل توجهی نخواهد گذاشت. در این تحقیق، همچنین مقایسه ای بین حضور و عدم حضور واکنش شیمیایی جهت جذب دی اکسید کربن انجام شد و مشاهده گردید که جذب دی اکسید کربن در حضور واکنش شیمیایی بیشتر می گردد.

کاربرد معادله حالت ism برای مبردها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1378
  فاطمه سبزی سروستانی   علی بوشهری

در این کار، ما معادله حالتی که بر اساس تئوری اغتشاش مکانیک آماری پایه گذاری گردیده است را برای مبردهای مایع و مخلوطهای آنها به کار می بریم. سه کمیت وابسته به دما در این معادله وجود دارد که عبارتند از: ضریب دوم ویریال b2(t)، حجم کاهش یافته واندروالس b(t) و فاکتور قیاسی (t). ضریب دوم ویریال را می توان با بیان یک رابطه همبستگی که بر اساس گرمای نهان تبخیر hvap و دانسیته مایع در نقطعه انجماد prp بدست آورد. دو پارامتر دیگر به وسیله یک قانون قیاسی از ضریب دوم ویریلا قابل محاسبه هستند. بر اساس تئوری، دو پارامتر وابسته به دمای اخیبر فقط به شاخه دافعه تابع پتانسیل وابسته اند و بنابراین بوسیله روش ما می توان hvap و prp بدست آورد. این تئورب قدرت پیشگویی قابل توجهی دارد زیرا رسم سطوح p-v-t را از روی گرمای نهان تبخیر و دانسسیته نقطه انجماد عملی می سازد. این معادله برای مبردهای مایع خالص و برای مخلوطهای دوتایی و سه تایی آنها آزمایش می شود.