نام پژوهشگر: رمضان مهدوی آزادبنی
نبی اله مرادی رمضان مهدوی آزادبنی
تعیین جایگاه و منزلت انسان در نظام هستی، موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. هدف از انجام این تحقیق بیان جایگاه خاص انسان در نظام آفرینش بوده است که در اینجا با تکیه بر دو منبع ارزشمند آسمانی قرآن کریم و انجیل جایگاه واقعی انسان در نظام هستی به طور مقایسه ای تبیین گردیده. کتاب مقدس و قرآن هر دوآفرینش انسان را تجلی رحمت خداوند می دانند و او را خلیفه و جانشین خدا می دانند. در انجیل انسان آمیزه ای از روح و جسم می باشد و از خلقتی مادی و الهی بهره مند است. وقتی آدم گناه کرد ماهیت انسان خراب شد به طوری که اینک همه انسانها با ماهیتی گناهآلود به دنیا میآیند و نسل آدم همه وارث این گناهاند،ولی از نگاه قرآن انسان موجودی است که از یک سو فطرتی الهی و از سوی دیگر، طبیعتی مادی دارد، فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات، و خیرات دعوت می کند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا می خواند. در کتاب مقدس، روح القدس، مترادف جبرئیل یا فرشتهای از فرشتگان خدا و آفریدهای از آفریدگان او نیست، او در حقیقت خود خدا است که در قلوب مردم و جهان جای دارد و به عمل اشتغال دارددر حالی که موارد استعمال روح در قرآن بسیار متنوع است.از منظر انجیل، خداوند برای نجات و رستگاری انسان گناهکار چاره ای ندید جز آنکه خود را به صورت عیسی مسیح مجسم کند تا بتواند مستقیماً به هدایت و ارشاد آن ها همت گمارددر حالی که در قرآن خداوند به حکم قضای حتمی خود، دو مسیر متفاوت جلوی پای آن دو و فرزندانشان نهاد: مسیری که به سعادت و رستگاری آدمیان منجر می شد و مسیری که به شقاوت و بدبختی آن ها می انجامید.و این انسان است که با اختیار خود می تواند یکی از این دو مسر را برگزیند. در انجیل و قرآن انسان دارای کرامت است. در انجیل، فیض ازلی خداوندمی توانند رستگاری انسان را رقم بزنند.اما در قرآن انسان شخصیتی است دارای اختیار که قدرت تشخیص راه سعادت خود را دارد، ولی برای ادامه راه، نیازمند راهنماست.در انجیل ، ایمان و عشق به خدا، مهم ترین اصل اخلاقی و برترین فضیلت دینی دانسته شده است. درقرآن هم، ریش? ارزش های اخلاقی، ایمان است واعمال صالحه ثمرات ایمان هستند.
عماد حسن پور رمضان مهدوی آزادبنی
از مهمترین مفاهیم اصلی در قرآن کریم هدایت انسانهاست. در آیات زیادی از قرآن کریم مسئله هدایت موجودات بخصوص هدایت انسان مطرح می شود. پیرامون مسئله هدایت مباحث مختلفی مطرح است، بدیهی است نوع هدایت هر موجودی متناسب با ساختار وجودی اوست، برهمین اساس در قرآن کریم نوع هدایتی که برای انسان بیان میشود متناسب است با ساختار وجودی انسان که بطور کلی در قرآن کریم مطرح شده است. از جمله مسائل مهم پیرامون هدایت انسان این است که باتوجه به ضرورت هدایت انسان، و ملاحظه وجود عواملی چون اختیار، نسیان، خطا در وجود او، مهمترین عامل به عنوان راهنما در امر هدایت انسان کیست؟ آیا هدایت انسان محصور و محدود به خود آدمی است یا وجود یک مبداء خارجی به نام دین در امر هدایت انسان ضروری می باشد؟ مراجعه و تأمل در آیات قرآن کریم آشکار می سازد که بنا به دلایلی هدایت انسان نمی تواند محدود به خود آدمی گردد و دین نیز منبع و عامل معرفتی و عملی در امر هدایت انسان هاست به نحوی که هدایت انسان بدون آن تقریبا محال به نظر می رسد چرا که قران کریم در این رابطه می فرماید: انّ علینا للهدی. در این پژوهش نویسنده تلاش می نماید با تکیه بر آثار علامه جوادی آملی و منابعی که در مورد اندیشه های ایشان به تحریر در آمده است با روش توصیفی تحلیلی این دیدگاه را که هدایت انسان محدود به آدمی نیست بلکه در هدایت انسان دین نقش اصلی به عهده دارد را تبیین و دفاع نماید. در این رابطه تلاش بر این است که عمده ترین دیدگاه رقیب –یعنی سکولار- که در جهان غرب ظاهر گشت نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
مصطفی رضازاده رمضان مهدوی آزادبنی
داستان حضرت موسی و خضر 8از جمله داستان هایی است که مورد توجه مفسران عارف و به طور کلی عرفا قرار گرفته است. علت آن را نیز می توان ارتباط بین حوادث این داستان با مبانی عرفان اسلامی دانست. نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی و با مراجعه به منابع اسنادی و کتابخانه ای تدوین شده است. در این پژوهش سعی شده است پس از جمع آوری مطالب اصلی بدنه ی تحقیق از دو گروه تفاسیر مهم عرفانی تشیع و تسنن به پردازش و کاوش در مبانی اشتراک و اختلاف آن ها بپردازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد اختلافات و اشتراکات تفاسیر عرفانی ذیل داستان حضرت موسی و خضر 8را می توان به لحاظ متنی و محتوایی مورد بررسی قرارداد. اختلاف در نوع اول (متنی) بیشتر متأثّر از زمان و سلایق فردی است. اختلاف در نوع دوم (محتوا) نیز به جهت نگاه خاص مفسران درباره ی وجود بعضی از مفاهیم مانند ولایت می باشد. این مفهوم نیز اگر به صورت مصداقی از سوی عرفا عنوان نشود نمی توان به طور واقع اختلافی را در آن فرض کرد. در مورد نقاط مشترک ایشان نیز باید گفت اشتراکات در هر دو نوع متنی و محتوایی بسیار به هم نزدیک بوده و می توان گفت مفسران در بسیاری از مواقع، مطالب را از یکدیگر وام گرفته با زبان و ادبیات خاص خود آن ها را بیان کرده اند.
سید هادی سیدی سوته رمضان مهدوی آزادبنی
فطرت یا به عبارت دقیق تر فطرت انسانی از جمله مباحثی است که در همه کتب آسمانی خصوصاً قرآن کریم وجود دارد که توجه و شناخت آن نه تنها به خودشناسی که نهایتاً به خداشناسی منجر می شود. وجود فطرت خدادادی و غیر اکتسابی، باعث ایجاد معرفت و گرایش خاصی نسبت به خداوند متعال در وجود انسان می گردد. دانشمندان اسلامی با الهام از قرآن و حدیث «نظریه فطرت » را در کتب تفسیر و کلام و اخلاق مورد توجه قرار داده و به آن استناد نموده اند. در این میان مخالفان ومنتقدانی هستند که این مسئله را انکار کرده وبه مقابله با آن برخاسته اند. هدف تحقیق در رساله حاضر، نخست بیان و بررسی نظریه فطرت وسپس بررسی چگونگی بکارگیری و استفاده از نظریه فطرت در تبیین باورهای دینی ( توحید یا خداشناسی، معاد و نبوت) است .
رمضان مهدوی آزادبنی احمد بهشتی
عنوان پایان نامه حاضر بررسی تطبیقی مساله نفس در دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا و فخررازی است . در این تحقیق مساله نفس از سه منظر در آثار و دیدگاه دو اندیشمند مسلمان ابن سینا و فخررازی تعقیب گردید. در منظر اول تجلیل معنایی و مفهومی خود نفس می باشد که در بخش اول طی چند فصل بررسی گردید. در منظر دوم مساله هستی شناسی مورد توجه قرار گرفت که آیا وجود نفس با پشتوانه های عقلانی قابل دفاع می باشد یا نه. در منظر سوم مساله اوصاف و ویژگیهای نفس مطرح گردید. اوصافی چون تجرد نفس ، وحدت نفس ، تعقل نفس ، رابطه نفس و بدون و بقاء نفس مورد ملاحظه قرار گرفت . در خاتمه وجوه افتراق در اندیشمند مسلمان، ابن سینا و فخررازی در مورد مسائل علم النفس مورد توجه قرار گرفت . در بخش اول برای معقول نشان دادن ورود به بحث از علم النفس در فصل اول ملاحظه ای تاریخی به بحث نفس در یونان و روم شده است و در آن کوشیده شد تا نظر برخی از فیلسوفان بطور کلی در باب نفس گفته شود. در خاتمه بحث نیز قبل از بیان نتیجه گیری بطور مختصر جهت مرور دوباره بحث شاکله آراء ابن سینا در علم النفس و شاکله آراء فخررازی در علم النفس بطور جداگانه مطرح شد.