نام پژوهشگر: محمدکاظم علوی

تطور تاریخی اندیشه صفات در کلام اسلامی در سده های دوم و سوم هجری، بررسی معنی شناختی
thesis 0 1378
  محمدکاظم علوی   احمد پاکتچی

مباحث کلامی در سیر تحول خود تا پیدا کردن جایگاه کنونی خویش در چهارچوب مکاتب کلامی راهی پرفراز و نشیب را پیموده اند و دستیابی به چگونگی این تحول-که برتر مطالعه تاریخی میسر می باشد-نگرش ما به مباحث کلامی را ژرف تر می کند. یکی از مباحثی که به روشنی بعد از اثبات وجود خدا مهم ترین مبحث کلامی می باشد صفات خدا است . مساله آفرینی صفات در کلام در دو نگرش متفاوت صورت می پذیرد، در نگرش نخست صفات به طور کلی مدنظر قرار می گیرند و در نگرش دوم تک تک صفات مورد بحث می باشند و پرواضح است که در مورد هر یک از صفات مناقشات کلامی مخصوصی صورت گرفته است که با مناقشات صورت پذیرفته درباره دیگر صفات متفاوت می باشد. اما در نگرش نخست صفات در دید کلی مد نظر می باشند و مناقشات انجام گرفته مختص یک صفت نمی باشد، در این نگرش می توان دو گونه بررسی اصلی را آزمود یکی بررسی "وجودشناختی" و دیگری بررسی "معنی شناختی". در بررسی "وجودشناختی" پاسخ به این سوال که آیا صفات وجود واقعی دارند یا نه؟. مورد تحقیق قرار می گیرد ولی در بررسی "معنی شناختی" آنچه مورد مطالعه قرار می گیرد فرمول بیان کننده تعبیر متکلمین از صفات و نوع تفسیر و تبیین ایشان از صفات می باشد. اگر چه این دو نوع بررسی دو گونه متفاوت می باشند لیکن دارای وابستگی به یکدیگر هستند و این وابستگی قابل توجه می باشد. کسانی که در بعد "وجودشناختی" به طور کامل واقعیت صفات را می پذیرند خود را بی نیاز از ارائه فرمول دانسته و تفسیر و تبیینی برای صفات ارائه نمی کنند اما کسانی که واقعیت صفات را نمی پذیرند و یا به نوعی به این موضع گرایش دارند درصدد بیان فرمولی برای صفات بوده و به تفسیر و تبیین آنها پرداخته اند. با توجه به این مساله بیان می داریم که "ضدصفاتیان" (منکرین واقعیت صفات) دو نوع فرمول "عین ذات بودن صفات " و "صرف نام بودن صفات " را ارائه کرده اند که فرمول نخست خود نیز دارای دو تفسیر "فعلی" و "منفی" از صفات می باشد. در کدر ایشان کسانی از "صفاتیه" که گرایش به ایشان دارند فرمول "صفات نه خدایند نه غیر او" را ارائه می کنند. بدین ترتیب باید گفت که اندیشه صفات در خلال این سده های دوم و سوم هجری چهار فرمول را به خود دیده است که هر کدام از نظر پیچیدگی و سادگی با یکدیگر متفاوت می باشند و در نهایت این فرمولها در اوایل سده چهارم جای خود را به نظریه "احوال" می دهند.