نام پژوهشگر: حسن دانشمندی
صدیقه کمالی چیرانی حسن دانشمندی
هدف کلی تحقیق تهیه نورم قوس های پشتی و کمری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه استان گیلان می باشد. اهداف اختصاصی شامل افزایش دقت تشخیص ناهنجاری در قوس های پشتی و کمری ، مقایسه قوس های پشتی و کمری ستون فقرات دختران 15 ،16 و 17 سال گیلانی با یکدیگر می باشد. بدین منظور تحقیق حاضر به تهیه وتدوین نورم قوس های ستون فقرات دانش آموزان دختردبیرستانی استان گیلان می پردازد تا الگوی یکسانی را برای تشخیص صحیح ناهنجاری قوس های پشتی و کمری در اختیار کلیه معلمان ورزش و مربیان حرکات اصلاحی استان قرار دهد . تحقیق حاضر از نوع توصیفی است که به روش میدانی انجام پذیرفت . جامعه تحقیق شامل 62053 نفر دانش آموز دختر مقطع متوسطه با دامنه سنی 15 تا 17 سال بود که در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودند . نمونه تحقیق شامل 402 نفر بود که به صورت خوشه ای- طبقه ای انتخاب گردید. برای اندازه گیری قوس های پشتی و کمری از خط کش منعطف با مارک آ . تی . آی ساخت کشور چین استفاده شد.اندازه گیری ها در ساعات درس تربیت بدنی و توسط یک آزمونگر اجرا شد. در بخش آمار توصیفی ویژگی آزمودنی ها از قبیل سن ، قد ، وزن ، زوایای لوردوز و کایفوز ارائه گردید. سپس با بهره گیری از این اطلاعات نورم(هنجار) برای قوس های پشتی و کمری ، بر اساس میانگین و یک انحراف استاندارد با واحد درجه تهیه شد.کلیه عملیات آماری توسط رایانه و نرم افزار excel انجام پذیرفت. مهمترین نتایج این تحقیق با توجه به اهداف از پیش تعیین شده و با احتساب میانگین و یک انحراف استاندارد برای تهیه نورم به شرح ذیل می باشد : 1- دختران 15 ساله که میانگین زاویه قوس کمری آنها 22/15± 27/45 درجه و میانگین زاویه قوس پشتی آنها 02/8± 73/39 می باشد. بنابراین می توان دامنه طبیعی نورم را برای قوس کمری 49/60 ?05/30 درجه و برای قوس پشتی 93/47 ? 53/31 در جه در نظر گرفت . 2- دختران 16 ساله که میانگین زاویه قوس کمری آنها 78/14±67/46 درجه و میانگین زاویه قوس پشتی آنها 89/ 7± 91/41 درجه می باشد. بنابراین می توان دامنه طبیعی نورم را برای قوس کمری 45/61 ? 89/31 درجه و برای قوس پشتی 8/49 ? 02/34 در جه در نظر گرفت . 3- دختران 17 ساله که میانگین زاویه قوس کمری آنها 57/12±53/46درجه و میانگین زاویه قوس پشتی آنها38/8±18/41 درجه می باشد. بنابراین می توان دامنه طبیعی نورم را برای قوس کمری 1/59 ? 96/33 درجه و برای قوس پشتی 56/49 ? 8/32 درجه در نظر گرفت .
مصطفی حق شناس حسن دانشمندی
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه میان آسیب های ورزشی و برخی عوامل آمادگی جسمانی در فوتبالیست ها بوده است. روش شناسی: آزمودنی های تحقیق حاضر شامل 69 نفر (سن= 9/3 ± 8/23 سال) بازیکنان با سابقه(سابقه=56/4±45/9سال) بزرگسالان فوتبال باشگاهی استان گیلان شرکت کننده در لیگ کشوری است که به طور هدفدار و بر مبنای در دسترس بودن و بطور داوطلبانه مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمودنی ها پس از پر کردن فرم رضایتنامه و پرسش نامه،ویژگی های دموگرافیک شامل اطلاعات مربوط به سن، قد، وزن، عضو برتر و غیر برتر و تجربه را تکمیل کردند. برای ارزیابی قدرت عضلانی از دستگاه نیروسنج نیکلاس، انعطاف پذیری از آزمون خمش و رسش و توان هوازی از آزمون بروس استفاده شد. در مدت کل برگزاری مسابقات محقق با کمک پزشکان تیم کلیه آسیب های رخ داده را ثبت کرد. ازپرسشنامه بررسی عوامل خطر آفرین (risk factors) هاوکینز و فولر با اعتبار 87% نیز برای جمع آوری اطلاعات مربوط به تحقیق عوامل خطر آفرین آسیب استفاده شد.از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای ارتباط بین قدرت عضلانی، انعطاف پذیری، توان هوازی و میزان آسیب دیدگی و آزمون خی دو برای بررسی ارتباط بین سن، تجربه، پست بازیکن، پای برتر و غیر برتر و میزان آسیب دیدگی در سطح (5./.?p) استفاده شد. نتایج: داده های توصیفی تحقیق نشان داد که بیشترین آسیب در اندام تحتانی(8/63)و در بافت عضلانی(3/62)مشاهده گردید.بیشترین نوع آسیب از نوع استرین بود .همچنین وقوع آسیب در پای برتر به مراتب بیشتر از پای غیر برتر بود.(3/61) در تحقیق حاضر ارتباط معنی داری بین قدرت(042/0=p)، انعطاف پذیری(022/0=p)و توان هوازی(029/0=p)مشاهده شد.نتایج نشان داد ارتباط معنی دار و بالایی بین قدرت عضلانی (74/0=r)، انعطاف پذیری (81/0=r)، توان هوازی (82/0=r) و میزان بروز آسیب وجود دارد (05/0>p). همچنین، ارتباط معنی داری بین سن، تجربه، پست بازیکن، پای برتر و غیر برتر و میزان آسیب دیدگی مشاهده نشد (05/0>p). همچنین، احتمال و شدت آسیب، با بالا رفتن سن افزایش یافته بود، در حالیکه با بالا رفتن سطح مهارت و تجربه بازیکنان این احتمال کاهش نشان می داد. نتایج همچنین نشان داد هافبک ها در معرض بیشترین آسیب قرار دارند و وقوع آسیب در سمت برتر بازیکنان بیش از سمت غیر برتر است. بحث: تحقیق حاضر نشان داد که قدرت، انعطاف پذیری و توان هوازی (به طور کلی آمادگی بدنی) نقش مهمی در احتمال بروز آسیب ایفا می کنند.به نظرمی رسد مربیان و بازیکنان می بایست توجه بیشتری به عوامل قدرت و انعطاف پذیری و توان هوازی داشته باشندهمچنین عوامل مهارت و تجربه بازیکنان نیز باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
حسین شاهرخی حسن دانشمندی
وضعیت بدنی مناسب و راستای طبیعی بدن به عنوان یکی از مهمترین شاخص های سلامت می تواند متاثر از عوامل روان شناختی، بیولوژیکی، بیومکانیکی و آنترو پومتریکی باشد. هر چند چگونگی تاثیر این متغیرها بر یکدیگر و به ویژه ارتباط میان ایندکس ها و نسبت های آنتروپومتریکی با پاسچر به درستی روشن نشده است. از این رو هدف این پژوهش، بررسی راستای آناتومیکی اندام فوقانی و تنه در رابطه با ابعاد آنتروپومتریکی ورزشکاران بود. 20 ورزشکار سالم (میانگین سن88/1±25/22 سال، قد 49/5±78/182 سانتیمتر، وزن 19/3±35/75 کیلوگرم و سابقه ورزشی 77/3±38/9 سال) و 20 غیر ورزشکار سالم (میانگین سن 01/2±80/22 سال، قد 25/6±35/179 سانتیمتر و وزن 30/2±10/71 کیلوگرم) به صورت تصادفی هدفدار و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. بدین منظور مجموعه ای از شاخص های آنتروپومتریکی به گونه کمی بدین شکل مورد اندازه گیری و ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی قد نشسته و ایستاده، طول ستون فقرات، طول بازو، طول ساعد،arm span و پروتراکشن کتف با متر نواری، عرض و عمق قفسه سینه، فاصله بین دو زائده آخرومی و فاصله دو تاج خاصره و فاصله زائده آخرومی با دیواره با استفاده از کولیس بازو بلند و کالیپر، زاویه حمل با گونیامتر یونیورسال و سرانجام ارزیابی کایفوز، لوردوز و اسکولیوز با استفاده از اسپاینال موس صورت گرفت. icc هر یک از اندازه گیری ها محاسبه گردید. داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل، همبستگی و سرانجام رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (05/0p?). نتایج نشان داد که بین متغیرهای کایفوز، اسکولیوز، فاصله آخرومی، پروتراکشن کتف و زاویه حمل ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0p?). قد نشسته، طول ستون فقرات، arm span و فاصله آخرومی با کایفوز، قد نشسته و طول ستون فقرات با لوردوز، طول بازو با زاویه حمل ارتباط معنی داری داشتند (05/0p?). نتایج رگرسیون معلوم کرد کهarm span و طول ستون فقرات و طول بازو به ترتیب بهترین پیشگو کننده کایفوز، لوردوز و زاویه حمل می باشند. بر این اساس، ضرورت برنامه ای جامع برای شناسایی ابعاد بدنی ورزشکاران و نیز غربال گری وضعیت بدنی آنان از سوی مربیان و پزشکان تایید می گردد. شناسایی و مراقبت از ورزشکارانی که به دلیل برخی شاخص-های آنتروپومتریکی امکان ابتلا به برخی ناهنجاری های وضعیتی به ویژه کایفوزیس و لوردوزیس در دراز مدت برای آنان وجود داشته و با پرداختن به ورزشها و الگوهای حرکتی مستمر، این عوارض تشدید می شود، در این تحقیق برجسته گردید.
فاطمه کرانیان حسن دانشمندی
هدف از مطالعه حاضر بررسی هزینه های مالی ناشی از آسیب های ورزش (sport injury)درباشگاه های لیگ برتر فوتبال کشور در یک مقطع زمانی 2 ساله بوده است. روش شناسی: آزمودنی های تحقیق حاضر شامل 69 نفر از 6 باشگاه مورد مطالعه در لیگ برتر با سابقه بازی رسمی(45/2± 26/7 ) است که به طور تصادفی هدفدار و بر مبنای در دسترس بودن منابع اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفتند.اطلاعات مورد نیاز با استفاده از 2 پرسشنامه،یکی محقق ساخت و مربوط به اطلاعات آسیب و دیگری پرسشنامه ریسک فاکتور هاوکینز و فولر مربوط به عوامل خطر آفرین داخلی و خارجی آسیب، با اعتبار 79/0. یک چک لیست محقق ساخت نیز برای جمع آوری و ثبت اطلاعات مالی تهیه شد که با همکاری بازیکنان، مربیان و پزشکان باشگاه و همچنین مراجعه به مراکز درمانی مرتبط با بازیکنان آسیب دیده، تکمیل گردید. هزینه ها در دو بخش هزینه های مستقیم و هزینه های غیر مستقیم محاسبه گردید. هزینه های مستقیم که همان هزینه های درمانی است، خود شامل هزینه های بیمارستانی و هزینه های غیر بیمارستانی می باشد.هزینه های غیر مستقیم نیز با توجه به تعداد روزهای دور ماندن از تمرین به واسطه آسیب و ضرب آن در دستمزد بازیکن به ازای هر روز محاسبه گردید. نتایج: هزینه مستقیم در مجموع حدود 111 میلیون تومان، با میانگین5/1± 5/18 میلیون تومان برای هر باشگاه،هزینه غیر مستقیم056/2 میلیارد تومان، با میانگین317/4± 343 میلیون تومان برای هر باشگاه و بالاخره هزینه کل برابر 167/2 میلیارد تومان ،با میانگین7/330± 361 میلیون تومان برای هر باشگاه ثبت گردید(میزان بروز آسیب برای هر باشگاه 5/11 آسیب برآورد شد). اندام تحتانی، با میزان آسیب(7/85 درصد) بیشترین هزینه را به خود اختصاص داد(در مجموع967/1 میلیارد تومان) که در این بین هزینه های مربوط به آسیب زانو، با میزان آسیب(39 درصد) به طور قابل ملاحظه ای بیشتر بود(410/1 میلیارد تومان). در مجموع هزینه، آسیب بازیکنان پست مدافع با 42 درصد از آسیب ها بیشتر از دیگر پست ها برای باشگاه هزینه در بر داشته است(948 میلیون تومان). پس از آن به ترتیب پست هافبک(523 میلیون تومان)، فوروارد(481 میلیون تومان) و پست دروازه بان با 10 درصد از آسیب(123 میلیون تومان) از هزینه های انجام شده برای آسیب را به خود اختصاص دادند. 68 درصد هزینه ها(390/1 میلیارد تومان) برای آسیب های برخوردی گزارش شد و تقریبا تمام موقعیت های غیر برخوردی که بقیه هزینه ها را شامل می شود، برای زانو و به طور مشخص مربوط به آسیب aclو مینیسک ها گزارش شده است. نتایج آزمون فرض رابطه معناداری بین هزینه آسیب با شدت آسیب (806/0r=)و سابقه بازیکن(258/0r=) و نیز تفاوت هزینه در نواحی مختلف بدن را نشان داد(01/0 =p). همچنین علی رغم عدم معنی داری رابطه میان هزینه آسیب با تکرار و وضعیت وقوع آسیب ونیز تفاوت هزینه در پست ها و هزینه کرد باشگاه ها، گرایش آماری قابل توجهی مشاهده شد. بحث: آمار و نتایج حاصله می توانند منبع و بستر مناسبی برای برنامه ریزی مدیران و مربیان باشگاه های فوتبال لیگ برتر کشور در کاهش هزینه های آنان قرار گیرد، زیرا بسیاری از ریسک فاکتورهای داخلی و خارجی منجر به آسیب بازیکنان به ویژه در مفصل زانو با مدیریت صحیح قابل شناسایی، پیشگیری و حذف از صحنه آسیب می باشند.تاکید بر استراتژی های پیشگیرانه در بروز آسیب کلید کاهش هزینه های مالی در صنعت فوتبال است که در این تحقیق بر آن تاکید شده است.
عبدالله معروف حسن دانشمندی
هدف اصلی این پژوهش بررسی راستای ستون فقرات و آمادگی جسمانی معلولین ضایعات نخاعی بوده است. به همین منظور 67 معلول ضایعه نخاعی مرد شامل 37 ورزشکار(16 بازیکن بسکتبال، 15 بازیکن تنیس روی میز و 6 بازیکن تیروکمان) و 30 غیر ورزشکار از مرکز بازتوانی امام خمینی مشهد که بصورت غیرتصادفی هدفدار انتخاب شده بودند، به عنوان آزمودنی در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها براساس سطح ضایعه، شدت ضایعه، سن شروع ضایعه، مدت زمان پس از شروع ضایعه، مدت زمان ورزش پس از ضایعه، رشته ورزشی و دست برتر به گروه های متفاوت تقسیم شدند. راستای ستون فقرات آن ها توسط اسپاینال ماوس مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل آمادگی جسمانی شامل قدرت، استقامت و انعطاف-پذیری عضلانی توسط آزمون های تعدیل شده براکپورت و فیتنس گرام مورد آزمون قرار گرفت، که برای آزمون قدرت از آزمون پرس سینه، قدرت پنجه برتر و قدرت پنجه غیر برتربا استفاده از داینامومتر، برای آزمون استقامت از آزمون پوش نشسته و برای تست انعطاف پذیری از آزمون های بلند کردن تنه، بالا آوردن بازوها و آزمون توماس استفاده شد. برای مقایسه متغیرهای اندازه گیری شده در گروه های مختلف بر اساس سطح ضایعه، رشته ورزشی و مدت زمان ورزش پس از شروع ضایعه از آزمون آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. همچنین برای مقایسه این متغیرها در گروه های مختلف بر اساس شدت ضایعه، سن شروع ضایعه و مدت زمان پس از شروع ضایعه از آزمونt مستقل و برای بررسی ارتباط بین این متغیرها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. از آزمون خی دو نیز برای بررسی ارتباط بین جهت اسکولیوزیس و دست برتر استفاده شد. در تمام آزمون ها سطح معناداری05/0p? در نظر گرفته شد. شدت کایفوزیس در گروه های دارای سطح ضایعه بالاتر، ضایعه کامل، سن شروع ضایعه کمتر، مدت زمان پس از ضایعه بیشتر، مدت زمان ورزش کمتر پس از ضایعه و غیر ورزشکار، بیشتر بود. شدت لوردوزیس در افراد دارای ضایعه ناقص، مدت زمان پس از ضایعه بیشتر و مدت زمان ورزش بیشتر پس از ضایعه، بیشتر بود. شدت اسکولیوزیس در افراد دارای سطح ضایعه بالاتر، سن شروع ضایعه کمتر، مدت زمان پس از ضایعه بیشتر، ورزشکار و مدت زمان ورزش بیشتر پس از ضایعه، بیشتر بود. میزان عوامل آمادگی جسمانی اندازه گیری شده( قدرت نسبی پنجه برتر و غیر برتر، قدرت نسبی پرس سینه، استقامت پوش نشسته، انعطاف پذیری تنه و بازوها) در افراد دارای سطح ضایعه بالا از افراد دارای سطح ضایعه پایین، کمتر بود. میزان قدرت نسبی پرس سینه و استقامت پوش نشسته در افراد دارای ضایعه ناقص بیشتر از افراد دارای ضایعه کامل بود. میزان قدرت نسبی پنجه برتر و غیر برتر در افراد ورزشکار بیشتر از افراد غیر ورزشکار بود. از میان عوامل آمادگی جسمانی اندازه گیری شده فقط بین قدرت نسبی پنجه برتر و غیر برتر و کایفوزیس همبستگی بالا(7/0r= ، 0/001=p) و معناداری وجود داشت. همچنین در 67 آزمودنی بین میزان لوردوزیس و کانترکچر فلکسورهای ران(78/0r= ، 0/001=p) و بین جهت اسکولیوزیس و دست برتر رابطه ی معناداری(0/001=p) وجود داشت.
فریدون اژدری حسن دانشمندی
هدف از پزوهش حاضر، بررسی راستای اندام تحتانی در ورزشکاران مرد با وبدون سابقه آسیب لیگامنت متقاطع قدامی بود. به این منظور20ورزشکار با سابقه پارگی درجه 3 (با میانگین سنی 36/3 ±5/26 سال، قد 43/5 ± 7/ 178سانتیمتر، وزن 72/7 ± 5/77 کیلوگرم) به طور تصادفی هدفدار انتخاب شدند و 20ورزشکار سالم (با میانگین سنی 84/2±7/25 سال ، قد47/4±05/178 سانتیمتر ، وزن73/8±65/73 کیلوگرم ) بعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. در این تحقیق گروه آسیب دیده وگروه شاهد ازنظر رشته ورزشی، میزان فعالیت، قد، وزن وسن همسان شده بودند.در این پژوهش آزمودنی ها در اندام تحتانی در زوایای آنترورژن ران، چرخش داخلی وخارجی ران، زاویه q، طول ظاهری وحقیقی پا، پیچش درشت نئی وافت استخوان ناوی مچ پا و هایپر اکستنش زانو مورد اندازه گیری قرار گرفتند.نتایج نشان داد که بین گروه آسیب دیده و سالم در متغیرهای زاویه q، زاویه آنترورژن، پیچش درشت نی و چرخش خارجی ارتباط معنی داری وجود دارد و بین مقادیر متغیرهای چرخش داخلی ران، طول پای حقیقی طول پای ظاهری و زانوی عقب رفته ارتباط معنی داری مشاهده نشد، همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تغییر زاویه q، زاویه آنتروورژن، پیچش درشت نی و چرخش خارجی در گروه آسیب دیده نسبت به گروه سالم بیشتر بوده ازاین رو می توان آن را به عنوان یک عامل اثر گذار معرفی و نسبت به رفع این نواقص قبل از آسیب پرداخت.
رضا حسینی علی اصغر نورسته
کنترل پاسچر انسان به طور کلی به وسیله سیستم های دهلیزی، بینایی، گیرنده های حس عمقی و پردازشگر مرکزی کنترل می شود. هدف این پژوهش بررسی ارتباط انحرافات ستون فقرات با تعادل ایستا و پویا در دانش آموزان پسر 14- 11 ساله می باشد. برای شناسایی افراد با ناهنجاری های کایفوزیس ولوردوزیس، 351 دانش آموز پسر به وسیله دستگاه اسپاینال ماوس مورد بررسی قرار گرفتند. که در نهایت، 80 نفر با ناهنجاری های کایفوزیس (40 نفر، سن 7/12، وزن 50 کیلو گرم، قد56/1 ) و لوردوزیس (40 نفر، سن 1/12، وزن 48 کیلوگرم، قد 53/1 متر) بدون هیچگونه اختلال اسکلتی – عضلانی وعصبی یا اختلال در تعادل، برای پژوهش نهایی انتخاب شدند. تعادل پویای این افراد به وسیله آزمون تعادل ستاره ای و تعادل ایستای به وسیله آزمون ایستادن روی یک پا اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از t مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه معنی دار و منفی بین ناهنجاری کایفوزیس با تعادل پویا وایستا وجود دارد. اما میان لوردوزیس وتعادل پویا وایستا رابطه معنی داری مشاهده نشد. تفاوت معنی داری میان ناهنجاری های هایپر وهیپوکایفوزیس، هایپرکایفوزیس و هایپرلوردوزیس با تعادل ایستا وپویا وجود داشت. اما این تفاوت میان ناهنجاری های هایپر و هیپو لوردوزیس و تعادل ایستا وپویا معنی داری نبود. تفاوت معنی داری میان هیپوکایفوزیس و هیپولوردوزیس در تعادل پویا مشاهده شد. اما این تفاوت در تعادل ایستا معنی دار نبود. میانگین تعادل پویای افراد هایپر و هیپوکایفوزیس در هشت جهت معنی دار بود. میانگین جهت های دسترسی افراد هایپر کایفوزیس درسه جهت قدامی، خلفی وقدامی- خارجی کمتر از دیگر جهات بود. در این تحقیق نشان داده شد که افراد کایفوزیس از تعادل ایستا وپویای کمتری نسبت به دیگر گروه های مورد آزمون برخورداربودند. که می توان گفت که افراد کایفوتیک به دلیل دفورمیتی ستون فقرات در سطح ساجیتال، مرکز جرم (com) تنه نسبت به حالت طبیعی به طرف پایین و جلو تغییر مکان پیدا می کند و به طبع آن مرکز جرم کلی بدن نیز به طرف جلو وپایین نسبت به سطح اتکا تغییر مکان داده و در نتیجه بی ثباتی در تعادل به خصوص در سطح ساجیتال بوجود می آید. پیشنهاد می شود که روی تعادل ایستا وپویای افراد کایفوزیسی بیشتر کار بشود.
سیامک امیریان حسن دانشمندی
از بین کشتی گیران استان های کرمانشاه، رشت و همدان 100 نفرآزاد کار و100 نفرفرنگی کار (سن 2 ± 5/24 سال، وزن 45/10 ± 24/75 کیلو گرم و قد 4/3 ± 85/176) بطور تصادفی انتخاب شدند.سپس، بوسیله پر کردن پرسشنامه، آسیب های اندام های مختلف آنان جمع آوری شد. روش جمع آوری داده ها گذشته نگر بوده و آسیب های 3 سال گذشته کشتی گیران جمع آوری شد. همچنین، از هر سبک 50 نفر جهت ارزیابی راستای ستون فقرات آنان انتخاب شدند. زاویه کیفوز و لوردوز این افراد به وسیله دستگاه اسپاینال موس اندازه گیری شد و اندازه زاویه کرانیوورتبرال این ورزشکاران با استفاده از عکسبرداری از نمای جانبی سر و گردن آنان و استفاده از نرم افزار اتوکد بدست آمد. همچنین کشتی گیرانی که در ناحیه گردن و کمر درد داشتند از طریق پر کردن پرسشنامه نوردیک و کیوبک شناسایی شدند. زاویه سر به جلودر کشتی گیران دارای درد گردن با کشتی گیران بدون درد مقایسه شد سپس زاویه لوردوز در کشتی گیران دارای درد در ناحیه کمر و کشتی گیران بدون درد مقایسه شد. داده های بدست آمده بوسیله آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کلی? تجزیه و تحلیل ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 و در سطح معنی داری 05/0? p انجام شد. همچنین برای رسم نمودارها از نرم افزار excel استفاده شد. نتایج: نتایج آزمون t نشان داد که بین آسیب کشتی گیران آزاد و فرنگی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p=) اما، بین راستای ستون فقرات کشتی گیران آزاد و فرنگی تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0p>) و زاویه سر به جلو بین کشتی گیران دارای درد گردن و کشتی گیران بدون درد تفاوت معنی داری وجود دارد(013/0= p ( و زاویه لوردوز بین کشتی گیران دارای درد کمر و کشتی گیران بدون درد تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0p>). جمع بندی: نتایج این تحقیق نشان داد که کشتی گیران آزاد نسبت به کشتی گیران فرنگی بیشتر دچار آسیب می شوند و این تفاوت به دلیل تفاوت نوع گارد و اجرای فنون این دو سبک می باشد و همچنین تفاوت اجرای فنون و نوع گارد کشتی گیران آزاد و فرنگی موجب افتادگی بیشتر سر به جلو در کشتی گیران آزاد می شود.
یوسف دشت بان علی اصغر نورسته
در حین فعالیت های روزمره کنترل تعادل یک امر حیاتی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر خستگی عمومی و موضعی بر تعادل پویا در پسران ورزشکار و غیرورزشکار بود. ما همچنین به بررسی اینکه آیا بین ورزشکاران و غیرورزشکاران تفاوت وجود دارد، پرداختیم. بدین منظور 48 نفر، 24 ورزشکار و 24 غیرورزشکار در تحقیق حاضر شرکت نمودند. همه آزمودنی ها مرد بودند و هیچ گونه ناهنجاری شنوایی، بینایی، آسیب سر و یا اندام تحتانی، طبق بررسی های انجام شده، غربالگری و گفته ی خودشان نداشتند. تعادل آزمودنی ها بوسیله آزمون تعادل ستاره در 8 جهت هم برای خستگی عمومی و هم برای خستگی موضعی اندازه گیری و با جمع هر 8 جهت و میانگین گرفتن از آنها یک نمره کلی از فاصله های دست یابی به دست آمد. برای ایجاد خستگی عمومی از پروتکل 7 ایستگاهی، و برای تولید خستگی موضعی، از تکرار اکستنشن تنه برای خستگی عضلات تنه وتکرار پلانتارفلکشن مچ پا برای خستگی عضلات مچ پا استفاده شد. با استفاده از مقیاس بورگ، میزان خستگی قبل، حین و بعد از پروتکل خستگی در هر دو خستگی عمومی و موضعی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی عمومی در ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد (0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی عمومی در غیرورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی کمر در ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی کمر در غیرورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی مچ پا در ورزشکاران تفاوت معنی داری دارد(0.05 = p). میزان تغییرات تعادل قبل و پس از خستگی موضعی مچ پا در غیرورزشکاران تفاوت معنی داری دارد (0.05 = p). فاصله های دست یابی که هر یک نمایان گر میزان تعادل بود، پس از خستگی کاهش یافت و می توان گفت با توجه به کاهش تعادل در اثر خستگی، کنترل تعادل به عنوان بخشی از ارزیابی های تعادلی برای تعیین میزان هوشیاری، نباید فورا پس از خستگی مورد ارزیابی قرار گیرد.
سید مجید طباطبایی نژاد حسن دانشمندی
به همین منظور30 نفر بازیکن فوتبال با میانگین سن، قد، وزن و سابقه ورزشی به ترتیب 90/2 ± 96/25 سال، 29/5 ± 08/176 سانتی متر، 17/6 ± 60/69 کیلوگرم و 73/2 ± 54/10 سال و 30 مرد غیرورزشکار سالم با میانگین سن، قد و وزن به ترتیب 64/2 ± 13/25 سال، 02/6 ± 20/177 سانتی متر، 01/11 ± 33/76 کیلوگرم و بدون داشتن سابقه ورزشی که از نظر سن و جنس با گروه فوتبالیست همسا ن سازی شده بودند به عنوان آزمودنی در تحقیق شرکت کردند. راستای اندام تحتانی آزمودنی ها در متغیرهای سستی عمومی مفصلی، افت ناوی، پیچش درشت نئی، هایپراکستنشن زانو، زاویهq، زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، زاویه آنتی ورژن و اختلاف طول حقیقی و ظاهری پاها اندازه گیری شد. برای مقایسه متغیرهای راستای اندام تحتانی در دو گروه از آزمون t مستقل و به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای مذکور از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین سستی عمومی مفصلی، هایپراکستنشن زانو، زاویه q، زانوی پرانتزی و آنتی ورژن ران در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنا داری وجود دارد (05/0 p ?). همچنین مشاهده شد بین افت استخوان ناوی و پیچش درشت نئی و همچنین بین آنتی ورژن ران و زانوی پرانتزی همبستگی معناداری وجود دارد
پگاه رحمانی حسن دانشمندی
سندرم داون یا تریزومی 21 یکی از متداول ترین اختلالات ژنتیکی در انسان با عقب ماندگی ذهنی خفیف تا متوسط است که شیوع آن 1 در 800 تا 1000 تولد زنده است. مهمترین نشانه ها و عوارض این اختلال، کاهش کارکرد ذهن و ناهنجاری های جسمانی است که بر فعالیت های حرکتی آنان اثر می گذارد. هرچند چگونگی این اثرات منفی بدرستی روشن نیست. از این رو هدف این پژوهش بررسی وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی در عقب ماندگان ذهنی با و بدون سندرم داون است. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر عقب مانده ذهنی با سندرم داون (میانگین سن 77/1±96/13 سال، میانگین قد 19/8±40/135 سانتی متر، میانگین وزن 21/9±86/42 کیلوگرم، میانگین iq 73/3±12/59) و 30 دانش آموز دختر عقب-مانده ذهنی بدون سندرم داون (میانگین سن 96/1 ± 30/14 سال، میانگین قد 07/8 ± 30/136 سانتی متر، میانگین وزن 67/8 ± 46/41 کیلوگرم، میانگین iq 02/5±73/61) است که به صورت تصادفی هدفدار به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. ابتدا بر اساس پرونده پزشکی و دموگرافیکی آنان اطلاعاتی نظیر بهره هوشی، وضعیت قلبی ـ عروقی و ریوی، قد، وزن، سن جمع آوری شد. سپس متغیر های آمادگی جسمانی با آزمون های تعدیل شده معلولین (براکپورت و...) شامل آمادگی قلبی ـ عروقی با آزمون 600 یارد راه رفتن - دویدن، قدرت عضلانی با آزمون قدرت پنجه دست، استقامت عضلانی با آزمون دراز و نشست، انعطاف پذیری با آزمون خمش و رسش، تعادل ایستا با آزمون اصلاح شده لک لک، تعادل پویا با آزمون راه رفتن از پاشنه به پنجه و ترکیب بدنی با محاسبه شاخص توده بدن اندازه گیری شد. در ادامه برای ارزیابی ناهنجاری های ستون فقرات شامل کایفوز، لوردوز و اسکولیوز پشتی و کمری از دستگاه اسپاینال موس استفاده شد. برای مقایسه متغیرهای آمادگی جسمانی و ناهنجاری های ستون فقرات در دو گروه از آزمون t مستقل استفاد ه شد و برای بررسی ارتباط بین متغیرهای آمادگی جسمانی و ناهنجاری های ستون فقرات از آزمون های همبستگی استفاده شد (05/0p?). نتایج نشان داد بین تمامی متغیر های آمادگی جسمانی مورد مطالعه بجز ترکیب بدنی و تمامی ناهنجاری های ستون فقرات به جز لوردوز، بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p?). همچنین نتایج نشان داد ارتباط معنی داری بین آمادگی قلبی – عروقی، قدرت عضلانی، تعادل ایستا و تعادل پویا با کایفوز و اسکولیوز پشتی و کمری و همچنین ارتباط معنی داری بین استقامت عضلانی و شاخص توده ی بدن با لوردوز وجود داشت (05/0p?). با توجه به ارتباط متقابل میان وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی و نیازهای ویژه ای که عقب ماندگان ذهنی و بویژه مبتلایان به سندرم داون در اجرای بهینه فعالیت های حرکتی روزمره خود دارند، بر اهمیت شناسایی نیمرخ ساختاری آنان و تجویز برنامه های اصلاحی وضعیت بدنی و ارتقاء آمادگی جسمانی آنان تاکید می شود.
محمد علی آبادی حسن دانشمندی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین مختصات آنتروپومتریکی اندام فوقانی با آسیب های آن در هندبالیست ها و والیبالیست های سطح باشگاهی شرکت کننده در لیگ های معتبر ایران بود. به همین منظور، پرسش نامه محقق ساخته ای پس از اعتبارسنجی (آلفای کرونباخ 84/0) از طریق متخصصان در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. اطلاعات تکمیلی از طریق مراجعه به پزشک تیم و مصاحبه با بازیکنان به دست آمد. 45 هندبالیست (میانگین سن 62/3±71/24 سال، قد 67/5±58/186 سانتی متر، وزن 81/9±66/86 کیلوگرم و سابقه ورزشی 55/3±37/7 سال) و 35 والیبالیست (میانگین سن 57/4±71/25 سال، قد 92/5±59/193 سانتی متر، وزن 93/6±02/88 کیلوگرم و سابقه ورزشی 20/4±37/8 سال) به صورت تصادفی هدفدار در این پژوهش شرکت کردند. بدین منظور مجموعه ای از شاخص های آنتروپومتریکی به گونه کمی بدین شکل مورد اندازه گیری و ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی قد ایستاده و arm span با متر نواری، فاصله دو زائده آخرومی، طول بازو و طول ساعد با آنتروپومیتر، طول کف دست و فاصله زائده آخرومی با دیوار با استفاده از کولیس، زاویه حمل با گونیامتر یونیورسال و سرانجام ارزیابی دامنه حرکتی با استفاده از انعطاف سنج لیتون صورت گرفت. پس از تعیین طبیعی یا غیرطبیعی بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کلموگراف-اسمیرنف از آزمون های همبستگی، t مستقل، uمن-ویتنی، آنالیز واریانس یک طرفه (anova) و آزمون تعقیبی lsd برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (05/0?p). نتایج تحقیق نشان دادند که بین آسیب کشیدگی عضلانی در اندام فوقانی و فاصله آخرومی دست برتر (005/0=p، 309/0=r) و غیربرتر (013/0=p، 278/0=r) ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. بین آسیب پارگی تاندون یا لیگامنت در اندام فوقانی و عرض شانه (007/0=p، 297/0-=r) همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین، بین آسیب شکستگی در اندام فوقانی و وزن (027/0=p، 247/0=r)، قد (018/0=p، 265/0=r)، arm span (017/0=p، 266/0=r)، عرض شانه (017/0=p، 266/0=r)، طول بازوی دست برتر (019/0=p، 261/0=r)، طول بازوی دست غیربرتر (013/0=p، 277/0=r) و طول ساعد دست غیربرتر (045/0=p، 224/0=r) همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. بین دیگر متغیرهای آنتروپومتریکی مانند arm span و زاویه حمل با آسیب های اندام فوقانی هیچ ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بر این اساس، ضرورت برنامه ای جامع برای شناسایی ابعاد بدنی ورزشکاران و نیز غربال گری با هدف شناخت بازیکنان مستعد آسیب از سوی مربیان و پزشکان تأیید می گردد. در مجموع، برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی هندبالیست ها و والیبالیست ها مانند وزن، فاصله آخرومی و عرض شانه آنها با میزان شیوع و انواع آسیب های اندام فوقانی آنها رابطه داشته و می توانند به عنوان یک عامل خطر محسوب شوند. از این رو بهتر است مربیان به منظور جلوگیری از آسیب های اندام فوقانی به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
محمدرضا بهدوست حسن دانشمندی
عدم تعادل بین قدرت و دامنه حرکتی ران یکی از مشکلات شایع در فوتبالیست ها است. همچنین شیب لگن در صفحه فرونتال (عدم تقارن لگن) ناهنجاری شایعی در میان ورزشکاران است باتوجه به مطالعات پیشین به نظر می رسد تعادل عضلانی وحرکات مفصل ران نقش تعیین کننده ای در پایداری کمربند لگنی و پیشگیری از این ناهنجاری دارند. از این رو مطالعه حاضر به بررسی عدم تقارن لگن و ارتباط آن با عدم تعادل قدرت ودامنه حرکتی ران در بازیکنان فوتبال پرداخته است. آزمودنی های پژوهش شامل 60مرد بزرگسال20فوتبالیست(سن04/2 ± 75/26 سال، سابقه ورزشی 07/2 ± 10/10 سال) ، 20 والیبالیست(سن 88/1 ± 10/27سال، سابقه ورزشی87/1 ± 85/9 سال) و20 مرد غیر ورزشکار سالم(سن74/1 ± 10/27 سال) بودند. اندازه گیری دامنه حرکتی ابداکشن، اداکشن، و چرخش خارجی وداخلی به وسیله لیتون انجام شد و از دینامومتر دستی (mmt)برای سنجش قدرت عضلات ابداکتور، اداکتور و چرخش دهنده های داخلی و خارجی ران استفاده شد. ارزیابی عدم تقارن لگن نیز به وسیله شیب سنج انجام شد که برای ارزیابی پایایی آن از 10 نفر از آزمودنی ها پرتو نگاری صورت گرفت و همبستگی بالایی(82/0=r) مشاهده شد(01/0>p ). نتایج آزمون آماری t همبسته تفاوت معنی داری بین عضلات ابداکتور، اداکتور و چرخش دهنده های داخلی ران پای برتر و غیر برتر فوتبالیست ها نشان داد(01/0 p<). در والیبالیست ها بین قدرت عضلات ابداکتور و چرخش دهنده های خارجی و داخلی و در گروه کنترل بین عضلات چرخش دهنده خارجی تفاوت معنی دار بود(01/0 p<). همچنین، ارزیابی تفاوت دامنه حرکتی تفاوت معنی داری بین دامنه حرکتی پای برتر و غیر برترفوتبالیست ها در هر چهار حرکت ابداکشن، اداکشن و چرخش خارجی و داخلی نشان داد(01/0 p<). نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه تفاوت معنی داری میان میزان عدم تقارن لگن در هر سه گروه نشان داد(01/0 p<). رابطه معنی داری بین تفاوت قدرت عضلات ابداکتور دو پا و عدم تقارن لگن در فوتبالیست ها (83/0=r) و والیبالیست ها (51/0=r)مشاهده شد(01/0 p<). همچنین، ارتباط معنی داری (59/0- =r) نیز بین تفاوت دامنه حرکتی ابداکشن ران و عدم تقارن لگن در فوتبالیست ها مشاهده شد(01/0 p<). با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد ماهیت فوتبال در استفاده بیشتر از پای برتر می تواند منجر به عدم تعادل قدرت و دامنه حرکتی در مفصل ران بین دو اندام و در نهایت عدم تقارن لگن شود. بنابراین، به کارگیری یکسان هر دو اندام تحتانی، به همراه غربالگری های منظم و ارائه تمرینات اصلاحی در راستای پیشگیری موثر از عدم توازن قدرت در عضلات ابداکتور و دامنه حرکتی به ورزشکاران، درمانگران و مربیان توصیه می شود.
مرجان صومعه حسن دانشمندی
مقدمه: مفصل مچ پا بخش آناتومیکی است که در معرض بیشترین آسیب در بین ورزشکاران قرار دارد. آسیب و ناپایداری مچ پا مسئول %25 همه زمان هایی است که ورزشکاران به دلیل آسیب نمی توانند در فعالیت ورزشی شرکت کنند. استفاده از وسایل حمایتی یکی از روش هایی است که برای کاهش صدمات مچ پا به کار می رود. کارایی بالینی نوارپیچی در ورزشکاران با ناپایداری مچ پا همچنان در ابهام است.هدف: بررسی تاثیر نوارپیچی مچ پا به روش مولیگان بر عملکرد و کنترل پوسچر ورزشکاران با ناپایداری مزمن مچ پا و ورزشکاران سالم بود.روش: 32 ورزشکار شامل 16 فرد با ناپایداری مزمن مچ پا (6 زن و 10 مرد، سن؛ 0/3±5/23 سال، قد؛ 3/10±4/175 سانتیمتر، وزن؛ 5/14±60/73 کیلوگرم) با نمره شاخص های ناتوانی پا و مچ پا %62/8±5/74 و نمره پرسشنامه شاخص های ورزشی ناتوانی پا و مچ پا %68/7±5/63 و 16 فرد سالم (6 زن و 10 مرد، سن؛ 1/7±81/22 سال، قد؛ 26/12±6/173 سانتیمتر، وزن؛ 4/11±4/66 کیلوگرم) با با نمره شاخص های ناتوانی پا و مچ پا %100 و نمره پرسشنامه شاخص های ورزشی ناتوانی پا و مچ پا %100 در این مطالعه شرکت کردند. برای ارزیابی فعالیت عملکردی از سه آزمون one leg hopping course، figure of 8 hop و side hop؛ و برای ارزیابی کنترل پوسچر پویا از آزمون ستاره در جهات داخلی، قدامی – داخلی و خلفی – داخلی استفاده شد. بعد از هر آزمون فعالیت عملکردی از آزمودنی سوال می شد که آیا حین انجام آزمون احساس ناپایداری در مچ پا داشته است یا خیر. اندازه گیری ها در دو شرایط با و بدون نوارپیچی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t همبسته و وابسته استفاده شد و سطح معناداری 05/0 p ? در نظر گرفته شد. نتایج: عملکرد و کنترل پوسچر گروه سالم نسبت به گروه با ناپایداری مزمن مچ پا به طور معنادار بیشتر بود (05/0 ? p). کاربرد نوارپیچی باعث بهبود معنادار فعالیت عملکردی و کنترل پوسچر (دستیابی در جهات داخلی، قدامی – داخلی و خلفی – داخلی در دو گروه شد (05/0 ? p) (به جز دستیابی در جهت قدامی – داخلی در گروه سالم (09/0 < p). نوارپیچی مولیگان میزان احساس ناپایداری مچ پا را حین انجام آزمون های فعالیت عملکردی به طور معنادار کاهش داد (one leg hopping course %80، figure of 8 hop %75/77، و side hop %97/57، 05/0 ? p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر، به نظر می رسد نوارپیچی مچ پا به روش مولیگان باعث بهبود کنترل پوسچر و عملکرد ورزشکاران با ناپایداری مزمن مچ پا و ورزشکاران سالم می شود. بنابراین، نوارپیچی مولیگان می تواند به عنوان روشی موثر جهت درمان ورزشکاران با ناپایداری مزمن مچ پا استفاده شود. همچنین استفاده از این روش نوارپیچی قبل از ورزش جهت جلوگیری از آسیب مچ پا پیشنهاد می گردد. کلمات کلیدی: فعالیت عملکردی، کشیدگی مچ پا، کنترل پوسچر، نوارپیچی مچ پا
ابراهیم محمد علی نسب فیروزجاه منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق بررسی اثر یکدوره تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن بر تعادل پویای فوتسالیست های دانشگاه مازندران بود. 24 نفر از دانشجویان فوتسالیست دانشگاه مازندران(سن: 22.67 سال، وزن:70.12 کیلوگرم، قد: 1.75 سانتی متر و شاخص توده بدنی: 22.70) بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات، تعادل پویا با استفاده از آزمون تعادلی y و ثبات بدن بازیکنان به وسیله آزمون های میدانی معتبر پایداری ناحیه مرکزی بدن اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره شش هفته ای(سه جلسه در هفته) تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند. در این مدت، گروه کنترل هیچ گونه تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن را تجربه نکردند. پس از پایان تمرینات، تعادل پویا و ثبات بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که تعادل پویا در گروه تجربی در جهت های قدامی و خلفی داخلی و همچنین نمره تعادل کلی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری داشتند و تنها در جهت خلفی خارجی اختلاف معناداری مشاهده نشد. همچنین در بسیاری از شاخص های قدرت و استقامت ناحیه مرکزی بدن افزایش معناداری رخ داد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند در بهبود تعادل پویا و فاکتورهای استقامت و قدرت ناحیه مرکزی بدن بازیکنان فوتسال نقش بسزائی داشته باشد.
نسا کشاورز مقدم حسن دانشمندی
چکیده: اختلالات اسکلتی- عضلانی بعنوان یکی از شایع ترین عوارض اکتسابی جامعه می تواند با ویژگی های ارگونومیک شغل و نیز با قابلیت های آنتروپومتریک افراد ارتباط داشته باشد، هر چند چگونگی این ارتباط چندان روشن نیست. هدف از انجام این پژوهش مطالعه اختلالات اسکلتی- عضلانی در ارتباط با برخی ابعاد آنتروپومتریک در کارگران زن است. کارگران زن یکی از کارخانه های صنعتی بعنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب شدند. پس از توجیه آزمودنی ها در مورد نحوه انجام تحقیق تعداد 52 نفر از آنان با میانگین سن 23.59 سال بطور داوطلبانه به پرسشنامه نوردیک پاسخ دادند. وزن، قد، قد نشسته و نسبت مچ دست آنان بوسیله ترازو، متر نواری و کولیس اندازه گیری شد، سپس قوس های کایفوز، لوردوز، طول ستون فقرات و طول گردن توسط خطکش منعطف و زوایای سر بوسیله عکسبرداری با دوربین دیجیتال مورد اندازه گیری قرار گرفت. تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی اطلاعات با استفاده از نرم افزارspss18 ، سطح معنی داری p<o.5، انجام شد. نتایج نشان داد که بیشترین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی به ترتیب در گردن (67.3)، کمر(51.9)، شانه(44.3) و مچ دست(38.5) می باشد. بین قد ایستاده و ابتلا به لوردوز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد(sig=0.04) و این در حالی است که بین قد ایستاده و ابتلا به کایفوز و همچنین قد نشسته و ابتلا به ناهنجاری کایفوز و لوردوز رابطه معنی داری وجود ندارد. بین طول ستون فقرات و ابتلا به لوردوز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد(sig=0.01) و این در حالی است که رابطه معنی داری بین طول ستون فقرات با ابتلا به کیفوز، مشاهده نشد. بین وزن آزمودنی ها و ابتلا به ناهنجاری های کیفوز و لوردوز رابطه معنی داری وجود ندارد. بین وزن و قد افرادی که در ناحیه کمر یا شانه احساس درد می کنند با افرادی که در این نواحی احساس درد نمی کنند تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین طول گردن و ابتلا به ناهنجاری سر به جلو رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (sig=0.01) در حالیکه رابطه معنی داری بین طول گردن و کج گردنی وجود ندارد. همچنبن بین طول گردن افرادی که در ناحیه گردن احساس درد می کنند با افرادی که در این ناحیه احساس درد نمی کنند تفاوت معنی داری وجود دارد(sig=o.o1) و افرادی که از طول گردن بلندتری برخوردار هستند در این ناحیه درد بیشتری را احساس می-کنند. رابطه معنی داری بین نسبت مچ دست افراد مبتلا و نامبتلا به سندروم تونل کارپال وجود ندارد. همچنین بین نسبت مچ دست افرادی که در ناحیه مچ دست احساس درد می کنند با افرادی که در این ناحیه احساس درد نمی کنند تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج رگرسیون نشان داد که ابعاد آنتروپومتریک را نمیتوان بعنوان یکی از عوامل پیش بینی کننده اختلالات اسکلتی- عضلانی در کارگران زن محسوب نمود. از نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ابعاد آنتروپومتریک بجز در ناحیه گردن و کمر عامل بسیار موثری در بروز اختلالات اسکلتی عضلانی نمیباشد. با توجه به این یافته ها وسایر پژوهش های انجام شده پیشنهاد می شود شرایط محیطی مناسب، استانداردهای ارگونومیکی ابزار کار، آموزش حرکات اصلاحی و نگهداری پوسچر صحیح بویژه در نواحی گردن وکمر برای تمامی کارگران فراهم شود. واژگان کلیدی: اختلالات اسکلتی- عضلانی، ابعاد آنتروپومتریک، کارگر
رعنا کیانی قوسجین حسن دانشمندی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای نیمرخ ساختاری و آسیب های ورزشی در قایقرانان زن نخبه بود. به همین منظور45 قایقران (15 قایقران از هر یک از رشته های کایاک، کانو، روئینگ) با میانگین سنی گروه کایاک 61/1 ±20/20 سال، قد 45/4±93/171 سانتیمتر، قد نشسته 27/2±63/89 سانتیمتر، وزن 66/4 ±60/61 کیلوگرم، سابقه ورزشی 06/1±00/5 سال، گروه کانو با میانگین سنی95/1±46/20 سال، قد 4/2 ±20/168 سانتیمتر، قد نشسته 06/1 ±13/89 سال، وزن 67/2±80/58 کیلوگرم، سابقه ورزشی96/0 ±26/4 سال و گروه روئینگ با میانگین سنی58/2 ±46/21 سال، قد 47/1±20/172 سانتیمتر، قد نشسته 37/1 ±06/91 سانتیمتر، وزن60/1 ±61/57 کیلوگرم و سابقه ورزشی54/1 ±60/5 سال به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کرده اند. دراین پژوهش آسیب های ورزشکاران با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ثبت گردید و نیمرخ ساختاری قایقرانان در متغییر های کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی، اسکولیوز کمری با استفاده از اسپاینال موس و شانه نابرابر با استفاده از صفحه شطرنجی و تست نیویورک و وضعیت کتف، زانوی ضربدری، زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس و زاویه q با استفاده از گونیا متراصلاح شده و arm span ، قد نشسته، قد ایستاده با استفاده از مترنواری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که شایع ترین محل آسیب به ترتیب زانو(42.33%)، کمر(28.88%)، کتف و شانه (26.66%) و مچ دست (2.22%) بود، که بیشترین آسیب زانو در رشته روئینگ و بیشترین میزان آسیب کمر در رشته کایاک مشاهده شد. نوع آسیب نیز به ترتیب اسپرین (35.33%)، ضرب دیدگی(20%)، التهاب و ورم مفاصل(20%) وکشیدگی(13.333%) می باشد. بیشتر آسیب ها در حین تمرین (88.84%) و 13.33% در هنگام مسابقه رخ داده بود. 60% از آسیب ها از نوع مزمن و 40% از نوع حاد گزارش شد. در بررسی نیمرخ ساختاری بین کایفوز، اسکولیوز پشتی و کمری، زانوی ضربدری و پرانتزی و زاویه q تفاوت معنی داری مشاهده نشد (r=0.175)(p?0.05) . بین لوردوز در رشته کایاک و کانو تفاوت معنی داری مشاهده شد (r=0.0131)(p?0.05). بین شانه نابرابر (r=0.0001)(p?0.05) و همچنین وضعیت کتف قایقرانان تفاوت معنی داری مشاهده شد .(r=0.001)(p?0.05)بین وضعیت کتف با اسکلیوز پشتی و کمری ارتباط معنی داری وجود دارد(p?0.05) (r=0.008) (r=0.043) . بین قد نشسته با کایفوز در قایقرانان ارتباط معنی داری وجود دارد (r=0.012)(p?0.05). بنابراین با توجه با نتایج بدست آمده به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود عوامل موثر در ایجاد آسیب ها و ناهنجاری های ناشی از رشته ورزشی درگیر در آن اطلاعات لازم و کافی را کسب کرده و برنامه های پیشگیرانه را به کار گیرند.
الهه فرجی احمد ابراهیمی عطری
مقدمه: در حدود 10-28 %از همه آسیب دیدگی ها ی ورزشی را اسپرین مچ پا تشکیل می دهد. بیشتر افرادی که دچار انکل اسپرین خارجی مچ پا می شوند به طور کامل بهبود نمی یابند و تقریبا 80%از بازیکنان بسکتبال از در رفتگی های مکرر مچ پا رنج می برند واختلال در تعادل یکی از بیشترین مشکلاتی است که برای این افراد آسیب دیده بروز می کند . علاوه بر آن پس از مدتی رقابت ورزشی، ورزشکار دچار خستگی می شود و در نتیجه مشکلاتی که به دنبال خستگی به وجود می آیند همراه با مشکلات ناشی از بی ثباتی مزمن مچ پا خطر بروز انکل اسپرین مجدد را افزایش می دهند. با توجه به آنکه استفاده از ارتوز ها یکی از ابزار های جلوگیری از آسیب است. هدف تحقیق حاضر یررسی تاثیر ارتوز ها بر تعادل ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا در زمان خستگی بود مواد و روش ها:21 ورزشکار با بی ثباتی مزمن مچ پا و 15 ورزشکار سالم جهت ارزیابی تعادل با استفاده از دستگاه بایودکس در شرایط بدون خستگی و در زمان خستگی و در وضعیت بدون استفاده از ارتوز ،با انکل ساپورت ساده و فنری در تحقیق حاضر شرکت کردند . ما برای هر یک از گرو ها به طور جداگانه فرضیاتی مطرح کردیم و برای بررسی تاثیر ارتوز های پری فابریکیت آزمون تی- همبسته مورداستفاده قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0 p? در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که انکل ساپورت فنری بر تعادل ورزشکاران در شرایط بدون خستگی تاثیر گذار بوده است. اما در شرایط خستگی هر دو ارتوز تنها بر تعادل ورزشکاران آسیب دیده تاثیر گذار بوده است. بحث و نتیجه گیری : نتایج ما نشان داد که در شرایط خستگی، تعادل تنها در ورزشکاران با بی ثباتی مزمن مچ پا با استفاده از ارتوز ها بهبود می یابد و آنها از بروز مجدد آسیب دیدگی جلوگیری می کنند . بنابرایناستفاده از ارتوز ها تنها برای ورزشکاران آسیب دیده توصیه می شود و استفاده از آنها برای ورزشکاران سالم لازم نیست
سارا کشاورز مقدم پرویز آزادفلاح
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تصویر سازی ذهنی بر بهبود عملکرد حرکتی، تقلیل تنیدگی، افزایش اعتماد به نفس و انتظارات خودکارآمدی در ورزشکاران رشته ایروبیک صورت گرفته است. روند و ابزار: آزمودنی های این پژوهش شامل 40 دختر ورزشکار رشته ایروبیک با میانگین سنی 3/22 سال بودند که در دو گروه تجربی و گواه گمارده شدند. طرح آزمایشی این پژوهش شامل 13 جلسه برنامه تصویر سازی ذهنی بود (3 روز در هفته و به مدت یک ماه) که در پایان هر جلسه تمرین فیزیکی صرفاً در مورد گروه تجربی اعمال می شد. در پژوهش حاضر به منظور اندازه گیری داده ها از جک لیست عملکرد حرکتی، پرسشنامه اضطراب حالتی-رقابتی (مارتنز، 1990)، پرسشنامه اضطراب صفتی-رقابتی (مارتنز، 1990) و پرسشنامه انتظارات خودکارآمدی (بندورا و آدامز، 1977) استفاده شد و در نهایت به منظور بررسی داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده نمودیم. یافته ها: مطابق با یافته های به دست آمده، تغییرات نمرات عملکرد حرکتی در ارزیابی های میان آزمون، پس آزمون و پیگیری معنادار بود. همچنین در مورد متغیرهای اضطراب شناختی، اضطراب جسمانی و انتظارات خودکارآمدی تغییرات قابل ملاحظه ای در نتایج پس آزمون مشاهده شد اما این تغییرات در ارزیابی پیگیری (دو ماه پس از اتمام مداخله) پایدار باقی نماند و به سوی خط پایه بازگشت نمود. در مورد اضطراب صفتی و عامل اعتماد به نفس نیز تغییرات معنا داری در مرحله پس آزمون یافت نشد لذا ارزیابی پیگیری در مورد این دو متغیر اعمال نگردید. بحث: به نظر می رسد سودمندی تصویر سازی ذهنی بر متغیرهای روانشناختی و جسمانی در شرایطی رقم می خورد که از آن به عنوان یک برنام? پایا در تمرین های آماده سازی ورزشکاران استفاده شود.
شیرین عالی علی اصغر نورسته
هدف پژوهش حاضر بررسی نیمرخ ساختاری و آمادگی جسمانی کودکان با اختلال حسی بود. جامعه آماری این طرح کودکان 6-12 ساله با اختلالات حسی بودند. 16 کودک نابینای (9دختر، 7 پسر) و 30 کودک ناشنوای (14 دختر، 16 پسر) شهر اردبیل به صورت هدفمند و از جامعه در دسترس انتخاب و 60 کودک سالم (30 دختر و 30 پسر) نیز بعنوان گروه کنترل شرکت نمودند. جهت بررسی لوردوز، کایقوز و اسکولیوز از اسپینال موس استفاده گردید. جهت ارزیابی ناهنجاری سر به جلو و شانه گرد از نمای جانبی و در فلکشن جانبی سر و شانه نابرابر از نمای قدامی توسط دوربین عکس برداری شد. جهت ارزیابی آمادگی جسمانی از آزمونهای پله (ارزیابی استقامت قلبی- تنفسی)، دراز نشست (استقامت عضلات شکم)، خمش و رسش (انعطاف پذیری همسترینگ)، بالا آوردن تنه (انعطاف پذیری تنه)، قدرت پنجه دست برتر، آزمون تعادل لک لک اصلاح شده و زمان برخاستن و رفتن (ارزیابی تعادل ایستا و پویا) استفاده گردید. مقایسه گروهها نیز توسط آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی lsd صورت گرفت. تحلیل داده های فاکتورهای آمادگی جسمانی نشان داد که قدرت پنجه دست برتر نابینایان کمتر از ناشنوایان و افراد سالم، استقامت قلبی تنفسی نابینایان و ناشنوایان کمتر از گروه سالم بود. در آزمون درازنشست، بالا آوردن تنه و تعادل ایستا و پویا تفاوت معناداری بین گروه نابینایان و ناشنوایان مشاهده شد. اما این ختلاف بین گروه ناشنوایان و سالم وجود نداشت. همچنین نتایج آزمون خمش و رسش تفاوت معناداری بین گروهها نشان نداد. نتایج آماری بررسی نیمرخ ساختاری نیز حاکی از وجود تفاوت معناداری در میزان شاخص ها بوده به نحویکه زاویه سر به جلوی نابینایان کمتر از گروه ناشنوایان و سالم، زوایه شانه گرد نابینایان و ناشنوایان مشابه و کمتر از گروه سالم و زاویه فلکشن جانبی سر و اسکولیوز پشتی نابینایان و ناشنوایان مشابه و بیشتر از گروه سالم بود. اما تفاوت معناداری بین زاویه شانه نابرابر، کایفوز، لوردوز و اسکولیوز کمری گروهها با یکدیگر مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته های طرح حاضر احتمالا اختلالات حسی موجب ضعف آمادگی جسمانی و مشکلات پاسچرال میگردد. لذا توجه بیشتر به برنامه های آمادگی جسمانی معلولان حسی و هدایت به سمت برنامه های تمرین درمانی جهت اصلاح وضعیت بدنی این کودکان ضروری به نظر میرسد.
مهسا اکتسابی بناب علی اصغر نورسته
فرایند افزایش سن امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است که بر تمامی جنبه های زیستی و روانی انسان تاثیر می گذارد. همانطور که طول عمر افراد افزایش می یابد، اهمیت فعالیت های جسمانی نیز با توجه به حفظ عملکرد و استقلالافراد و افزایش کیفیت زندگی آنها روزبه روز آشکارتر می شود.تعادل در عملکرد حرکتی موثر، فعالیت های روزانه و در کیفیت زندگی سالمندان نقش بسزایی دارد به طوری کهضعف آنخطر افتادن را افزایش داده و غالبا با نقص کاهش عملکرد عضلات اندام تحتانی، به دلیل عدم فعالیت در ارتباط است. مطالعات متعددی نشان داده اند که انجام فعالیت های ورزشی در سطوح مختلف، موجب بهبودعملکرد پاسچری و کاهش تعداد افتادن ها می شود.بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تعادل و عوامل آمادگی جسمانی در سالمندان ورزشکار و غیر ورزشکار بود. 20 سالمند ورزشکار سالم با سابقه ی ورزشی حداقل 5 سال (میانگین سن80/6±20/67 سال، قد 35/7±95/170 سانتیمتر، وزن 88/9±30/76 کیلوگرم) و 20 سالمند سالم غیر ورزشکار (میانگین سن 66/5±40/65 سال، قد 47/5±85/173 سانتیمتر و وزن 08/8±65/74) به صورت غیر تصادفی هدفدار در این پژوهش شرکت کردند. تعادل پویا (آزمون عملکردی دستیابی)، استقامت قلبی عروقی (آزمون 6 دقیقه پیاده روی)، قدرت اندام فوقانی (آزمون حرکت جلو بازو)، قدرت اندام تحتانی (آزمون نشستن و برخاستن)، انعطاف پذیری اندام فوقانی (آزمون رساندن دست از پشت)، انعطاف پذیری اندام تحتانی (آزمون خمش و رسش) و سرانجام چابکی (آزمون برخاستن و رفتن) ارزیابی شد. داده ها پس از بررسی توصیفی با استفاده از آزمون های t مستقل و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای تعادل پویا، استقامت قلبی عروقی، قدرت اندام فوقانی و تحتانی و چابکی در دو گروه سالمندان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0p?). همچنین استقامت قلبی عروقی، قدرت اندام فوقانی و تحتانی و چابکی ارتباط معنی داری با تعادل پویای گروه ورزشکار داشتند. نتایج حاکی از آن است که انجامفعالیت های ورزشی مناسب، به ویژه به طور منظم، احتمالا می توانند در بهبود تعادل عملکردی و عوامل مختلف آمادگی جسمانی مورد مطالعه موثر باشند.
محمد فلاح محمدی اکبر حاجی زاده مقدم
استئوآرتریت، شایع ترین نوع آرتریت بوده و به عنوان یکی از10 دلیل اصلی ناتوانی در دنیا مورد مطالعه قرار می گیرد. چنین مطالعاتی هرگاه با مداخله ی تهاجمی همراه باشد، به دلیل ملاحظات اخلاقی و محدودیت های ویژه ی آن در مورد انسان، بر روی نمونه های حیوانی صورت می گیرد. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ورزش با شدت متوسط، به تنهایی و همراه با مصرف مکمل کورستین بر استئوآرتریت زانوی موش صحرایی بود. بدین منظور 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 1±173 گرم، و سن 8 هفته) خریداری و به صورت تصادفی به 5 گروه: 1) کنترل سالم، 2) کنترل پایه، 3) کورستین، 4) ورزش و 5) ترکیب کورستین و ورزش تقسیم شدند (هر گروه 6 سر). به منظور ایجاد استئوآرتریت، آزمودنی ها تحت تزریق داخل مفصلیِ ماده ی مونوسدیم یدواستات قرار گرفتند. سپس آزمودنی ها به مدت 28 روز به مصرف مکمل کورستین و اجرای برنامه ی ورزشی با شدت متوسط روی تردمیل پرداختند. چهل و هشت ساعت پس از پایان دوره ی درمانی، حیوانات را در شرایط پایه کشته و مقاطع بافتی زانوی آن ها به صورت هیستوپاتولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل کمی یافته ها از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه (p<0/05) و سپس از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشانگر تأثیر مثبت ترکیب ورزش با شدت متوسط و مصرف مکمل کورستین (در مقایسه با گروه کنترل پایه) بر شاخص های هیستوپاتولوژیک 1) نسبت عمق ضایعه (f=18/6, p=0/001)، 2) عرض کل ناحیه تخریب شده (f=429/5, p=0/001) و 3) عرض ناحیه تخریب شده به طور معنی دار (f=313/3, p=0/001) بود، اما این اثر در مقایسه با ورزش به تنهایی، بیشتر نبود. با توجه به نتایج این تحقیق، مصرف مکمل کورستین و انجام ورزش با شدت متوسط، هر یک به تنهایی و به صورت ترکیبی می توانند نقش مثبتی در بهبود علائم استئوآرتریت زانوی موش صحرایی ایفا نمایند. اما به نظر می رسد که انجام ورزش با شدت متوسط دارای آثار درمانی بیشتری باشد.
احمد باهمت تبریان حسن دانشمندی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای نیمرخ ساختاری و آسیب های قایقرانان مرد نخبه بود. به این منظور45 ورزشکار قایقران نخبه که شامل 15نفر از رشته کایاک، 15 نفر از رشته کانو، 15 نفر از رشته روئینگ (میانگین سنی گروه کایاک59/1± 13/20سال، قد67/4 ±80/186سانتیمتر، قد نشسته56/2 ±02/98 سانتیمتر، وزن29/10 ±37/78 کیلوگرم، سابقه ورزشی77/0 ±20/4 سال، گروه کانو با میانگین سنی86/0 ±20/19 سال، قد40/3 ±00/182 سانتیمتر، قد نشسته24/3± 13/97 سانتیمتر، وزن 29/10±37/78 کیلوگرم، سابقه ورزشی 67/0±80/3 سال و گروه روئینگ با میانگین سنی 68/1±53/22 سال، قد 16/4±80/188 سانتیمتر، قدنشسته 42/2±63/98 سانتیمتر، وزن58/5±13/81 کیلوگرم و سابقه ورزشی03/1 ±73/4 سال ) به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کرده اند. در این پژوهش آسیب های ورزشکاران با استفاده از پرسشنامه ثبت گردید و نیمرخ ساختاری قایقرانان در متغییر های کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی، اسکولیوز کمری با استفاده از اسپاینال موس و شانه نابرابر با استفاده از صفحه شطرنجی وچارت ارزیابی وضعیت بدنی نیویورک و وضعیت کتف، زانوی ضربدری، زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس و زاویه q با استفاده از گونیا متر و arm span ، قد نشسته، قد ایستاده با استفاده از مترنواری اندازه گیری شد.نتایج نشان داد که بیشترین آسیب به ترتیب در ناحیه کمر37.77%، زانو35.% ، شانه 20% و کتف 4.44% بود، که بیشترین آسیب کمر به ترتیب در رشته کانو47.5% ،کایاک41.16% و روئینگ 11.76% و بیشترین میزان آسیب زانو در رشته روئینگ 56.25% ، کانو 25% و کایاک 18.75% وشایع ترین آسیب شانه و کتف به ترتیب در رشته روئینگ 44.44% ، کانو 33.3% و کایاک 22.22% مشاهده شد. بیشترین نوع آسیب به ترتیب شامل ضرب دیدگی 33.3% ، اسپرین 24.44% ،االتهاب وورم مفصلی 22.22% و پارگی و کشیدگی 20% گزارش شد. همچنین بیشتر آسیب ها در هنگام تمرین (86.64%) طی تمرینات داخل دریاچه و (13.34%) از آسیب ها در زمان مسابقه رخ داده است، بعلاوه بیشتر آسیب ها ناشی از حرکات تکراری و از نوع مزمن (66.66%) و (33.33%) از نوع آسیب های حاد بود. همچنین در بررسی نیمرخ ساختاری بین متغیر های کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی و اسکولیوز کمری، زانوی ضربدری و پرانتزی و زاویه q در رشته های کایاک، کانو و روئینگ تفاوت معنی داری وجود ندارد(r=0/699, r=0/853, r=0/148, r=0/537, r=0/360, r=0/726 p?0.05). بین وضعیت کتف قایقرانان تفاوت معنی داری مشاهده شد(r=0/0001 p?0.05). همچنین بین هیچ یک از متغیرهای کایفوز، لوردوز و اسکولیوز پشتی و کمری قایقرانان با متغیرهای آنتروپومتریکی قد ایستاده، قد نشسته، طول ستون فقرات و arm span ارتباط معنی داری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که بین شانه نا برابر و همچنین وضعیت کتف قایقرانان تفاوت معنی داری مشاهده شد(r=0/003 p?0.05). بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده به قایقرانان توصیه می شود عوامل موثر در بروز آسیب ها و همچنین ساز و کار آسیب ها را شناسایی کنند. مربیان و ورزشکاران اطلاعات لازم را در رابطه با تمرینات عمومی و اختصاصی کسب نمایند تا از بروز هرگونه آسیب و ناهنجاری های ناشی از فشار تمرینات جلوگیری به عمل آورند.
محمدتقی خسروی حسن دانشمندی
اختلالات اسکلتی عضلانی اغلب به صورت عدم توازن قدرت عضلانی بروز می کنند. این عدم توازن به گونه ای که امتداد بدن را به هم بزند، عاملی مهم در ایجاد ناهنجاری است. هدف تحقیق حاضر مطالعه ارتباط میان ناهنجاری های اندام تحتانی با برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی است. در این مطالعه تعداد 160 دانش آموز 11-14 سال در چهار گروه (هر گروه 40 نفر) زانوی پرانتزی (میانگین سن 12/1 ±25/12 سال، میانگین قد 14/12± 35/153 سانتی متر، میانگین وزن 06/11± 36/42 کیلوگرم)، زانوی ضربدری (میانگین سن 20/1 ±67/12 سال، میانگین قد 60/10 ±55/158 سانتی متر، میانگین وزن 55/14 ±09/59 کیلوگرم)، کف پای صاف (میانگین سن 06/1 ±45/12 سال، میانگین قد 01/10 ±92/153 سانتی متر، میانگین وزن 94/13 ±98/49 کیلوگرم) و سالم ( میانگین سن 86/0 ±75/12 سال، میانگین قد 15/10 ±95/155 سانتی متر، میانگین وزن 92/10 ±90/48 کیلوگرم) شرکت داشتند. برای ارزیابی زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری به ترتیب از اندازه گیری فاصله بین کندیل های ران و فاصله بین قوزک های مچ پا با استفاده از کولیس استفاده شد. همچنین برای ارزیابی افرادی با کف پای صاف از شاخص افت استخوان ناوی استفاده شد.گروه سالم نیز از بین افرادی خارج از این تعداد انتخاب شدند. جهت ارزیابی عملکرد آزمودنی ها در آزمون های آمادگی جسمانی، مجموعه آزمون های ایفرد به کار گرفته شد، که با توجه به اهداف تحقیق از این میان برای ارزیابی سرعت، توان، چابکی، تعادل ایستا و تعادل پویا به ترتیب از آزمون های 36متر سرعت، پرش عمودی، 9×4 متر چابکی، لک لک و آزمون تعادلی y انتخاب و اجرا گردید. از آزمون تحلیل واریانس ( (anovaجهت مقایسه میانگین ها استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که بین سرعت، توان، چابکی و تعادل افرادی با ناهنجاری های اندام تحتانی و گروه سالم تفاوت معنی داری وجود دارد (p?0/05)، وجود ناراستایی در اندام بر اجرا تأثیر گذار بوده، ناهنجاری های زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری و کف پای صاف در افراد باعث تضعیف هر یک از عملکردهای مورد مطالعه گردید. از این رو به معلمان و مربیان توصیه می شود که در برنامه تمرینی و نیز ارزیابی خود به عامل ناهنجاری افراد در کسب رکورد توجه و اصلاح این ناهنجاری ها را در برنامه های تمرینی خود لحاظ نمایند.
رحمت احمدی حسن دانشمندی
کم توانی ذهنی، یکی از متداول ترین معلولیت های ذهنی است که حدود 3 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است و مهمترین نشانه این افراد کارکرد پایین ذهن نسبت به همسالان خود است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 6 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل کم توانان ذهنی آموزش پذیر است. نمونه آماری پژوهش شامل 46آزمودنی که 31 دانش آموز پسر عقب مانده ذهنی که در دوگروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن02/3±07/11سال، قد86/7±152سانتیمتر، وزن 08/8±07/44 کیلوگرم) و (17نفر تجربی با میانگین سن 95/1±23/11سال، قد 07/7±147سانتیمتر، وزن 85/4±11/38 کیلوگرم) و یک گروه دانش آموز سالم (15 نفر با میانگین سن 516/.±53/11سال، قد 77/4±155سانتیمتر، وزن 18/3±33کیلوگرم) بودند، که به صورت تصادفی هدف دار به عنوان آزمودنی انتخاب شده اند. اطلاعات فردی شامل: قد، وزن و سوابق پزشکی با استفاده از پرونده پزشکی دانش آموزان جمع آوری گردید. گروه های تجربی، برنامه تمرینی که شامل تمرین های مرتبط با ثبات مرکزی (دراز نشست روی توپ سوئیسی، اکستنشن پشت روی توپ سوئیسی، بالا آوردن دست و پای مخالف در حالت خوابیده به پشت، بالا آوردن ران روی توپ سوئیسی، چرخش روسی روی توپ سوئیسی) به مدت 6 هفته (3 بار در هفته) که در سه هفته اول آزمودنی ها تمرینات مذکور را با 2ست با 5 تکرار و در سه هفته دوم 2 ست با 10 تکرار انجام دادند و برای ارزیابی تعادل پویا از آزمون تعدیل شده ستاره y استفاده گردید (91%r=). پس از آزمون نرمال بودن میانگین توزیع داده ها از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرینوف، از آزمون t مستقل برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمون و برای مقایسه تفاوت های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (anova) برای گروه مستقل استفاده شد و سطح معنی داری برای تمامی آزمودنی ها در نظر گرفته شد(5p?./.). در مقایسه بین دو گروه کم توانان ذهنی نتایج نشان داد تعادل پویا در دو جهت خلفی خارجی و خلفی داخلی در دو گروه کنترل معلول و تجربی معلول معنی دار بود اما در جهت قدامی تفاوت دو گروه کم توان ذهنی معنی دار نبوده است، همچنین در مقایسه بین دو گروه تجربی سالم و معلول نتایج نشان داد تعادل پویا در جهت خلفی داخلی معنی دار بوده و در جهت قدامی و خلفی خارجی در دو گروه کم توان ذهنی و سالم معنی دار نبود و همچنین رابطه معنی داری میان هوشبهر و تعادل در میان افراد کم توان ذهنی یافت نشد و نهایتا در بررسی بین گروه ها نتایج نشان داد که در هر سه گروه آزمودنی در جهت قدامی اختلاف معنی-داری وجود ندارد، اما در جهات خلفی خارجی و خلفی داخلی تفاوت معنی داری مشاهده گردید (5p?./.). با توجه به اینکه رشد حرکتی این کودکان دارای محدودیت است و آنها را از بسیاری از شرایط در فعالیت های زندگی محدود می کند و همچنین به این دلیل که کنترل پاسچر به طور عمومی یک پیش شرط برای رشد مهارت های حرکتی درنظر گرفته می شود و نقص در تعادل احتمالاً منجر به تاخیر در رشد حرکتی خواهد شد. با توجه به ضعف تعادل در افراد کم توان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت های روزانه و تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان داده شد که این تمرینات باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. با توجه به نتایج این تحقیق مربیان و معلمان می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی و سالم استفاده کنند.
سامان محمدپناه حسن دانشمندی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه دامنه حرکات چرخشی و قدرت ایزومتریک عضلات شانه با درد و ناتوانی آن در ورزشکاران با و بدون سابقه آسیب شانه بود. به همین منظور 22 شناگر مرد با میانگین سن و سابقه ورزشی به ترتیب (3/2±7/21)، (3/2±72/4)، 22 هندبالیست مرد با میانگین سن و سابقه ورزشی به ترتیب (53/2±61/22)، (9/1±21/4) و 22 مرد غیرورزشکار با میانگین سن (31/2±7/22) به صورت غیر تصادفی هدفدار انتخاب شدند. اطلاعات زمینه ای و مرتبط با سابقه آسیب و عملکرد مفصل شانه توسط پرسشنامه استاندارد ارزیابی عملکرد شانه، و شدت درد و ناتوانی آن از طریق پرسشنامه شاخص درد و ناتوانی شانه به دست آمد. اندازه گیری دامنه حرکات چرخشی شانه با انعطاف سنج جاذبه ای لیتون و اندازه گیری قدرت ایزومتریک چرخش دهنده های شانه و عضلات کتفی- سینه ای با داینامومتر دستی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون ضریب همبستگی پیرسون (05/0p<) استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها از نظر دامنه حرکات چرخشی، قدرت ایزومتریک چرخش دهنده ها و نیز قدرت ایزومتریک عضلات کتفی- سینه ای شانه تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<). بین ورزشکاران با و بدون سابقه آسیب از نظر دامنه حرکات چرخشی شانه و قدرت ایزومتریک چرخش دهنده ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از میان متغیرهای مورد بررسی تنها بین قدرت ایزومتریک چرخش دهنده های شانه ورزشکاران، با شدت درد و ناتوانی شانه آنان رابطه معنی داری یافت شد (05/0p<). با توجه به مشاهده رابطه معنی دار میان درد شانه و قدرت عضلات چرخش دهنده ورزشکاران، پیشنهاد می شود در برنامه های تمرینی و توانبخشی آن ها روی تقویت این گروه از عضلات بیشتر تأکید شود.
حسین فکوررشید حسن دانشمندی
هدف از پژوهش حاضر اثر یک برنامه تمرین اصلاحی بر بهبود کف پای صاف و تعادل ایستا و پویا پسران 10-12 سال بود. نمونه آماری پژوهش شامل50 نفر در دو گروه تجربی35 و گروه کنترل15 نفر بود که به صورت غیر تصادفی هدفدار و با پر کردن فرم رضایت¬نامه توسط والدین به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. گروه تجربی برنامه تمرینی را شامل تمرین¬های مرتبط با کشش و تقویت عضلات و لیگامان¬های موثر بر قوس طولی داخلی پا انجام دادند. تمرینات به مدت 6 هفته و 3 مرتبه در هفته در جلسات 60 دقیقه¬ای، به صورت 3 نوبت و 10 تکرار اجرا شد. هدف از دو هفته اول تمرینات تمرکز بر کشش تاندون¬ها و لیگامنت¬های موثر بر روی قوس طولی داخلی پا نظیر تاندون آشیل و عضلات نازک¬نی بود. هدف تمرینات هفته 3 و 4 تقویت عضلات کف پایی و عضلات چرخش دهنده داخلی بود و در هفته 5 و 6 ترکیبی از تمرینات کششی و تقویتی بود. برای ارزیابی میزان کف پای صاف از آزمون برودی و برای سنجش تعادل ایستا و پویا به ترتیب از دستگاه تعادل¬سنج biodex (94%r=) و آزمون تعادلی y(91%r=) استفاده شد. برای سنجش نرمال بودن داده¬ها از آزمون کالموگروف- اسمیرینوف، آزمون t مستقل و همبسته برای مقایسه پیش¬آزمون و پس¬آزمون دو گروه مستقل و همبسته و برای مقایسه تفاوت¬های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (anova) در گروه¬های مستقل استفاده شد. سطح معنی¬داری برای تمامی آزمون¬ها (05/0? p) در نظر گرفته شد. نتایج آزمون افت ناوی تفاوت معنی¬داری میان پیش¬آزمون و پس¬آزمون گروه تجربی و همچنین، میان پس¬آزمون گروه تجربی و شاهد نشان داد. تفاوت معنی¬دار میان نتایج پیش¬آزمون و پس¬آزمون گروه تجربی در هر 3 شاخص تعادلی مشاهده شد، همچنین اختلاف میان پس¬آزمون دو گروه تجربی و شاهد در شاخص کلی و قدامی خلفی تعادل ایستا معنی¬دار بود اما در شاخص داخلی خارجی تفاوت معنی¬دار نبود. تفاوت میان نتایج پیش¬آزمون و پس¬آزمون تعادل پویای گروه تجربی در هر 3 شاخص معنی¬دار مشاهده شد. همچنین تفاوت معنی¬دار میان پس¬آزمون دو گروه در هر 3 شاخص وجود داشت. بر¬اساس یافته¬های تحقیق اصلاح کف پای صاف کودکان و بهبود تعادل ایستای آنان با اجرای برنامه تمرینی منتخب از سوی معلمان، مربیان و درمانگران اکیدا توصیه می¬شود
مصطفی باباخانی علی شمسی ماجلان
هدف از پژوهش حاضر، ارتباط راستای سر و گردن با قدرت بینایی، شنوایی و برخی ابعاد آنتروپومتریکی بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان 12-6 ساله با اختلالات حسی بودند. 30 کودک کم بینا (سن: 1/1 ± 57/8، قد: 32/7 ± 57/128، وزن: 7/7 ± 7/28، شاخص توده بدن: 13/3±13/17) و30 کودک کم شنوا (سن: 85/0 ± 4/9، قد: 2/8 ± 53/135، وزن: 9/7 ± 8/31، شاخص توده بدن: 3±17) و 30 کودک سالم(سن: 1/1 ± 57/8، قد: 4/8 ± 6/130، وزن: 92/6 ± 29، شاخص توده بدن: 9/2±63/16) نیز به صورت غیر تصادفی هدف دار از جامعه در دسترس انتخاب شدند. جهت ارزیابی ناهنجاری های سر به جلو و کج گردنی، از عکس برداری نمای جانبی و قدامی ناحیه سر و گردن توسط دوربین دیجیتال استفاده شد. همچنین متغیرهای آنتروپومتریکی( محیط سر، محیط گردن، طول گردن، عرض گردن، عرض شانه ها، محیط قفسه سینه، عرض قفسه سینه، طول آخرمی-تراگوسی و قد نشسته) با استفاده از متر نواری، کولیس و خط کش منعطف ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه(anova) و آزمون تعقیبی شفه در سطح معناداری (05/0 p<)صورت گرفت. همچنین به منظور بررسی ارتباط بین ابعاد آنتروپومتریکی با ناهنجاری های وضعیتی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج آماری نشان داد که زاویه سر به جلو کم بینایان کمتر از گروه کم شنوایان و سالم(004/0p=) و زاویه فلکشن جانبی سر کم شنوایان بیشتر از سایر گروه ها بود(001/0p=). به نحوی که زاویه سر به جلو در کم بینایان و زاویه فلکشن جانبی سر در کم شنوایان بیشتر از سایر گروه ها بود. بین میزان طول گردن، محیط قفسه سینه، قد نشسته، طول آخرمی- تراگوسی، عرض شانه ها وعرض قفسه سینه تفاوت معناداری مشاهده شد که این میزان برای گروه کم بینا کمتر از دیگر گروه ها بود. همچنین در زمینه ارتباط ابعاد آنتروپومتریکی با ناهنجاری های وضعیتی مشاهده شد که بین محیط سر، طول گردن، طول آخرمی-تراگوسی و قد نشسته با ناهنجاری سر به جلو رابطه معناداری وجود دارد (05/0 p<). ولی بین دیگر عوامل آنتروپومتریک با متغیرهای سر به جلو و کج گردنی ارتباط معناداری مشاهده نشد. با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت که راستای سر و گردن کودکان می تواند تحت تأثیر اختلالات بینایی و شنوایی قرارگرفته و این راستا با برخی ابعاد آنتروپومتریکی رابطه معناداری دارد.
سعید بحیرایی حسن دانشمندی
هدف از این پژوهش مقایسه نیمرخ ساختاری و ارتباط آن با تعادل وقدرت عضلانی در افراد مبتلا به سندرم داون (ds) بود. در این مطالعه 30 نفر مبتلا به سندرم داون (میانگین سن 07/2±15.02 سال، قد 65/10 ±155 سانتیمتر، وزن 80±63/61کیلوگرم و شاخص توده بدنی21/4±85/25 کیلوگرم برمترمربع) و 25 نفر همتایان سالم (میانگین سن 13/2±04/15 قد42/11± 36/164 وزن01/12±24/56 و شاخص توده بدنی58/3±72/20) شرکت کردند. جهت ارزیابی ناهنجاری های سر به جلو و شانه گرد از نمای جانبی و در کج گردنی از نمای قدامی توسط دوربین عکس برداری مدل (canon power shot a1200hd) استفاده شد. جهت بررسی کایفوز و لوردوز از خط کش منعطف مدل(kering) استفاده گردید. جهت ارزیابی تعادل نیمه پویا افراد از دستگاه تعادل سنجش بایودکس مدل (shirleyny biodex,inc.) استفاده گردید. همچنین برای اندازه گیری متغیرهای ایزومتریک قدرت عضلانی از قدرت سنج دستی (mmt,north coast,usa) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از آزمون آماریt مستقل و ضریب همبستگی با استفاده از نرم افزار (21) spss انجام شد (05/p< ). نتایج آماری بررسی نیمرخ ساختاری نیز حاکی از وجود تفاوت معناداری میان زاویه سر به جلو(001 /0p=)، زاویه شانه گرد(001 /0p=)، کایفوز(001 /0p=) درافرادسندرم داون نسبت به گروه سالم بود، اما تفاوت معناداری بین لوردوز(406/0p=) وکج گردنی(860/0p=)، گروه ها با یکدیگر مشاهده نشد. نتایج آماری بررسی تعادل نیمه پویا و قدرت ایزومتریک عضلانی حاکی از وجود تفاوت معناداری (001 /0p=) بین دو گروه بود. همچنین رابطه معنی¬داری بین عوامل تعادل با هر یک از ناهنجاری های سر به جلو و کایفوز آزمودنی های سندرم داون با تعادل قدامی-خلفی و بین کایفوز و شانه گرد با تعادل کلی وجود داشت (009/0, p=02/0, p= 006/0 p=). بنابراین با توجه به یافته های طرح حاضر ضعف تعادل و قدرت عضلانی و مشاهده ناهنجاری های سربه جلو، شانه گرد و کایفوز در مبتلایان به سندرم داون به نظر می رسد بهبود تعادل و قدرت عضلانی و کاهش عوارض مذکور از طریق توصیه هایی برای اصلاح وضعیت بدنی این افراد ضروری به نظر می رسد.
مهدی اسدی علی اصغر نورسته
این پژوهش افراد میانسال 60-45 ساله بودند. 30 پیشکسوت فوتبالیست (سن: 91/3 ± 52/52، قد: 63/ 6 ± 73/168، وزن: 77/10 ± 53/76 و 65/4 ± 79/26) و30 پیشکسوت والیبالیست (سن: 06/6 ± 53، قد: 72/5 ± 33/184، وزن: 8/11 ± 25/79 و 23/6 ± 4/23) و 30 غیرورزشکار (سن: 88/4 ± 9/52، قد: 01/17 ± 36/167، وزن: 86/20 ± 93/84 و 34/7 ± 45/30) نیز به صورت غیر تصادفی هدف دار از جامعه در دسترس انتخاب شدند. جهت ارزیابی ناهنجاری های سر به جلو و شانه گرد از نمای جانبی، کج گردنی و شانه نابرابر از نمای قدامی، توسط دوربین دیجیتال عکس برداری و با نرم افزار اتوکد زوایای مورد نظر بدست آمد. جهت ارزیابی زاویه کایفوز و لوردوز از اسپاینال موس و برای زانوی ضربدری و زانوی پرانتزی از کولیس استفاده شد، زاویه q و هایپراکستنشن زانو با گونیامتر، انحراف جانبی لگن با شیب سنج و افت ناوی با خط کش بدست آمد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه(anova) و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری (05/0p<) صورت گرفت. نتایج آماری نشان داد که زاویه سر به جلو فوتبالیست ها کمتر از والیبالیست ها و غیرورزشکاران بود(001/0p<). شانه گرد در والیبالیست ها به صورت معنی داری بیشتر از دیگر گروه ها بود(001/0p=). شانه نابرابر نیز در والیبالیست ها بیشتر از سایر گروه ها بود(001/0p=). زاویه کایفوز در غیرورزشکاران و فوتبالیست ها به صورت معنی داری کمتر از والیبالیست ها بود(001/0p=). زاویه لوردوز در بین فوتبالیست ها از دیگر گروه ها بیشتر بود(001/0p=). زاویه q فوتبالیست ها از غیرورزشکاران و والیبالیست ها کمتر بود(002/0p=). بیشترین میزان زانوی پرانتزی مربوط به فوتبالیست ها بود(001/0p=). زاویه هایپر اکستنشن غیرورزشکاران از سایر گروه ها بیشتر بود(021/0p=). بین کج گردنی،انحراف جانبی لگن، زانوی ضربدری و افت ناوی بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت که عوامل نیمرخ ساختاری در ورزشکاران می تواند تحت تاثیر نوع رشته ورزشی قرار گیرد. لذا توجه بیشتر به برنامه های پیشگیرانه و تمرین درمانی جهت اصلاح و بهبود وضعیت بدنی در ورزشکاران ضروری به نظر می رسد.
حسین نظری شریف حسن دانشمندی
در مطالعه حاضر به بعضی از ویژگی های جسمانی کودکان اوتیسم پرداخته شده است. به دلیل خصوصیات جسمانی و روانی که این کودکان دارا هستند، وضعیت جمانی ان ها تحت تاثیر این خصوصیات قرار گرفته است. مطالعات بسیار اندکی در خصوص ویژگی های جسمانی این کودکان به خصوص در زمینه ساختاری بدن ان ها انجام داده شده است. بعلاوه مطالعات بیشتری را در این زمینه برای کسب اطلاعات بیشتر در این حوزه مورد نیاز می باشد.
منصوره مقربی منظری حسن دانشمندی
هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثر 8 هفته تمرینات اصلاحی موضعی و جامع بر پاسچر سر به جلو بود. به این منظور 60 دانشجوی دختر که به طور همزمان به ناهنجاری های سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز مبتلا بودند و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند، به صورت هدف دار انتخاب و سپس به طور تصادفی به سه گروه موضعی (با میانگین سنی 97/1±10/22 سال، قد 54/5±70/159 سانتی متر و وزن 70/5±70/59 کیلوگرم)، جامع (با میانگین سنی 70/1±60/21 سال، قد 11/5±78/159 سانتی متر و وزن 6/4±04/59 و کنترل (با میانگین سنی 87/1±85/21 سال، قد 32/4±15/160 سانتی متر و وزن 76/5±42/58 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های به مدت 8 هفته برنامه تمرینات اصلاحی موضعی (تمریناتی که تنها به اصلاح ناهنجاری سر به جلو به صورت موضعی می پردازد) و جامع (تمریناتی که علاوه بر اصلاح ناهنجاری سر به جلو به اصلاح همزمان ناهنجاری های مرتبط با آن مانند شانه به جلو و کایفوز می پردازد) خود را انجام دادند. گروه کنترل درحالی که به انجام فعالیت های روزانه خود می پرداختند به توصیه های پاسچرال نیز عمل می کردند. زاویه سر و شانه به جلوی آزمودنی ها در یک جلسه قبل و بعد از انجام تمرینات اصلاحی با استفاده از تکنیک عکس برداری از نمای جانبی محاسبه شد. زاویه کایفوز آزمودنی ها نیز با استفاده از خط کش منعطف اندازه گیری شد (93/0=r). نتایج زاویه سر به جلو آزمودنی ها، به ترتیب در پیش و پس آزمون بر حسب درجه در گروه موضعی برابر با 54/1±92/48 و 23/1±52/44، در گروه جامع برابر با 60/1±64/49 و 21/1±13/39، و در گروه کنترل برابر با 80/1±73/49 و 94/1±53/49 نشان می دهد. یافته های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد میانگین زاویه سر به جلو آزمودنی ها پس از شرکت در برنامه تمرینات اصلاحی موضعی و جامع کاهش یافته است. همچنین نتایج بیانگر اثربخشی بیشتر تمرینات اصلاحی جامع نسبت به تمرینات اصلاحی موضعی بود، به طوری که در گروه جامع میزان کاهش زاویه سر به جلو آزمودنی ها 35/11-68/9 و این کاهش در گروه موضعی 66/4-13/4 بود. بنابراین با استناد به نتایج می توان این گونه بیان نمود که تمرینات اصلاحی جامع اثربخشی بیشتری نسبت به تمرینات اصلاحی موضعی دارد. بر اساس یافته ها به محققین و متخصصین پیشنهاد می شود به منظور کسب نتیجه موثرتر در برنامه تمرینی خود استفاده تمرینات اصلاحی جامع را جایگزین تمرینات اصلاحی موضعی کنند و به اصلاح همزمان ناهنجاری ها به عنوان یک روش نوین توجه نمایند.
عابد علی پور علی اصغر نورسته
تغییر عوامل قدرت، تعادل و راه رفتن با افزایش سن و نیز ارتباط بین این عوامل به عنوان معیاری در ارزیابی افراد سالمند، ما را از تغییرات حاصل آگاه می سازد، تا ضمن اقدام در جهت پیشگیری و کاهش احتمال سقوط افراد در معرض خطر، نسبت به ارزیابی دقیق تر و توان بخشی مفیدتر آن ها تلاش شود، با توجه به اهمیت تعادل، قدرت و توانایی راه رفتن در سالمندان و افزایش روزافزون جمعیت سالمندان در جامعه، هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه ی قدرت اندام تحتانی با توانایی راه رفتن در مردان سالمند بود
سروین سالار حسن دانشمندی
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هشت هفته برنامه تمرینی بر ثبات مرکزی و تعادل کودکان اوتیسم می باشد. نمونه آماری تعداد 32 پسر دارای اختلال طیف اوتیسم در رده سنی10-6 سال که به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. تمرینات طبق پروتکل جفری(2002) به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و زمان 45 دقیقه به صورت انفرادی در گروه تجربی اجرا شد. به منظور ارزیابی ثبات مرکزی از پروتکل مک گیل شامل استقامت مرکزی (آزمون های فلکشن تنه، فلکشن جانبی تنه و بیرینگ-سورنسن) ،. قدرت مرکزی ( آزمون های حداکثر قدرت ایزومتریک ابداکشن ران و چرخش خارجی ران) و عملکرد مجموعه کمری لگنی نیز (آزمون استپ داون) استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی ثبات مرکزی تأثیر مثبتی در بهبود تعادل ایستا و پویا، استقامت مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی داشته اما بر روی قدرت مرکزی اثرگذار نبوده است. همچنین میان متغیرهای تعادل ایستا و پویا با استقامت مرکزی و عملکرد مجموعه کمری لگنی ارتباط معناداری وجود داشت
امین پارسا علی شمسی ماجلان
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر پروتکل ویژه خستگی فوتبال(saft90) بر برخی از متغیرهای بیومکانیکی فوتبالیست های حرفه ای با سابقه بازسازی لیگامان متقاطع قدامی بود. 12 فوتبالیست حرفه ای سالم (میانگین و انحراف استاندارد: سن 05/2 ± 42/21 سال، قد 03/5 ± 91/174 سانتی متر، وزن 27/5 ± 7/70 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 33/1 ± 12/23 کیلوگرم برمترمربع) و 10 فوتبالیست لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده (میانگین و انحراف استاندارد: سن 28/3 ± 90/21 سال، قد 49/5 ± 8/175 سانتی متر، وزن 49/5 ± 4/71 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 09/1 ± 1/23 کیلوگرم برمترمربع) در این پژوهش شرکت کردند. افراد فعالیت پرش- فرود را قبل، وسط و بعد از اجرای پروتکل ویژه خستگی فوتبال انجام دادند. نیروی عکس العمل زمین، نرخ بارگزاری و تغییرات مرکز فشار با استفاده از دستگاه صفحه نیروسنج اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و t مستقل استفاده شد (05/0?p). یافته های تحقیق تفاوت معنی داری در نیروی عکس العمل زمین قبل و بعد از پروتکل خستگی در راستای عمود در گروه سالم و راستای قدامی-خافی و عمود در گروه لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده نشان داد (05/0?p). همچنین نیروی عکس العمل زمین در راستای داخلی-خارجی بین دو گروه سالم و لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده تفاوت معناداری داشت (05/0?p). تفاوت معناداری در نرخ بارگزاری قبل و بعد از پروتکل خستگی در هر دو گروه مشاهده شد اما بین دوگروه تفاوت معنادار نبود (05/0?p). تفاوت معناداری در تغییرات مرکز فشار قبل و بعد از خستگی در گروه سالم در راستای داخلی-خارجی و قدامی-خلفی مشاهده شد اما در گروه لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده فقط در راستای قدامی-خلفی تفاوت معنادار بود (05/0?p). همچنین تغییرات مرکز فشار در راستای قدامی-خلفی در دو گروه سالم و لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده معنادار بود (05/0?p). پس از فعالیت 90 دقیقه ای شبیه سازی شده در فوتبال به نظر می رسد توانایی فرد در کنترل نیروهایی وارد شده هنگام فرود کاهش می یابد. این موضوع می تواند ناشی از بروز خستگی در عضلات اندام تحتانی به خصوص عضلات چهار سر ران باشد که بیشترین نقش را در جذب نیروها هنگام فرود دارند و همین امر می تواند باعث فشار بر سایر بافت ها و افزایش خطر بروز آسیب، از جمله آسیب لیگامان متقاطع قدامی غیر برخوردی، در انتهای زمان یک مسابقه 90 دقیقه ای فوتبال شود. عمدتأ خستگی در نیمه دوم پروتکل بر متغیرها تاثیر بیشتری نسبت به نیمه اول داشته است. همینطور خستگی بر نیروی عکس العمل زمین و مرکز فشار در صفحه ساجیتال بین دو گروه لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده و سالم تاثیر متفاوتی داشت که این عامل می تواند احتمال آسیب مجدد در فوتبالیست های لیگامان متقاطع قدامی بازسازی کرده تا 10 ماه پس از جراحی را افزایش دهد.
اسما سالاری منصور صاحب الزمانی
چکیده هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن بر تعادل ایستا و پویای ورزشکاران زن نابینا بود. 30 نفر از ورزشکاران زن نابینا ( سن : 35/5 ± 40/22 سال ، وزن : 92/10 ± 17/52 کیلوگرم و قد : 06/0 ± 55/1) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات تعادل ایستا و پویا با استفاده از دستگاه تعادل سنج بایودکس و ثبات مرکزی بدن آزمودنی ها به وسیله آزمون های میدانی معتبر پایداری ناحیه مرکزی بدن اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره هشت هفته ای ( سه جلسه در هفته ) تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند.در این مدت ، گروه کنترل هیچ گونه تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن را تجربه نکردند. پس از پایان تمرینات ، تعادل پویا و ثبات بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که تعادل ایستا و پویا در گروه تجربی در هر سه شاخص کلی ، قدامی -خلفی ، داخلی -خارجی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری داشتند. همچنین در بسیاری از شاخص های قدرت و استقامت ناحیه مرکزی بدن، افزایش معنی داری مشاهده شد(05/0 ). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند در بهبود تعادل ایستا و پویا و فاکتورهای استقامت و قدرت ناحیه مرکزی بدن ورزشکاران زن نابینا نقش بسزائی داشته باشد.
علی محمد اسماعیلی نادر سمامی
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین ابعاد آنتروپومتریک و نیم رخ ساختاری با آسیب های ورزشی دوندگان نخبه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دوندگان شرکت کننده در مسابقات آغاز فصل قهرمانی کشور (94-1393) بود. که در این راستا 30 دونده سرعت (با میانگین و انحراف استاندارد سن 28/4±60/22 سال، وزن 07/6±20/72 کیلوگرم ، قد 96/5±93/180 سانتی متر و شاخص توده بدن 65/1 ± 06/22 کیلوگرم بر متر مربع)، 15 دونده نیمه استقامت ( با میانگین و انحراف استاندارد سن 62/3 ±20/23 سال، وزن 72/7±93/69 کیلوگرم و قد57/2±87/176 سانتی متر و شاخص توده بدن 71/1 ± 73/20 کیلوگرم بر متر مربع ) و 15 دونده استقامت ( با میانگین و انحراف استاندارد سن 09/5 ±60/25 سال، وزن 84/6 ±40/62 کیلوگرم ، قد 76/7 ±80/176 سانتی متر و شاخص توده بدن 53/1 ± 94/19کیلوگرم بر متر مربع ) به صورت غیر تصادفی هدف دار انتخاب و به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند.
مجید نامور حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
حجت باقری حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
حسین حسینی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
نسیم حبیب زاده فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
فریده گرویی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
صا دق رفیعی شهرکی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
فرزانه ساکی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
حسین حسینی مهر حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
نصیبه کمال زاده حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
حسن دانشمندی شاهرخ علیمرادیان
اهداف کلی و آرمانی که پژوهشگر در این تحقیق مدنظر قرار داده است ، عبارتند از : 1 - ارائه آمار خام و اطلاعات توصیفی از وضعیت جسمی و میزان شیوع ناهنجاریها و ضعف های اندام تحتانی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی تهران. 2 - ارائه آمار خام و اطلاعات اولیه از کیفیت و میزان گرایش این قشر به رشته های ورزشی و فعالیتهای حرکتی و همچنین تبیین آماری از نظر نحوه عادات جسمی، نوع کفش مورد استفاده ، و محل سکونت از نظر امکان بازی و فعالیتهای حرکتی. 3 - تبیین رابطه میان شیوع عوارض ، توزیع تیپ های بدنی و وضعیت جسمانی و اطلاعات حاصل از پرسشنامه همچون عادات جسمی، نوع کفش ، رشته های ورزشی و غیره. 4 - تبیین و توضیح بیشتر نقش تربیت بدنی و ورزش بر فعالیتهای حرکتی منظم در پیشگیری و اصلاح و بهبود عوارض مورد نظر برای تمامی اقشار جامعه و بویژه معلمان، مربیان، محققان و دست اندرکاران تربیت بدنی و ورزش کشور. 5 - تقویت انگیزه و ارائه طریق به سایر محققان و پژوهشگران علاقمندی که در آینده به اموری از اینگونه خواهند پرداخت . 6 - مقایسه اطلاعات و آمار بدست آمده با سایر اقشار و نیز مقایسه کیفی و کمی اطلاعات حاصله با آمار و اطلاعات مشابه دیگر کشورهای جهان. 7 - رفع نسبی خلاء آماری و علمی کشور در این زمینه خاص و کمک به فراهم نمودن امکان برنامه ریزی و اجرای مطلوبتر برنامه های مذکور با تکیه برآمار و اطلاعات حاصله.
داریوش شاهمرادی حسن دانشمندی
ساختار طبیعی ستون فقرات می تواند به دلایل گوناگونی چون بیماریها، صدمات ، فقر حرکتی و عادات نامناسب به ویژه در دوران رشد تغییرات نامطلوبی یابد. عارضه کیفوز که به معنای افزایش قوس ناحیه پشتی است از شایع ترین این ناهنجاریهاست که به نظر می رسد این ناهنجاری ها علاوه بر کاهش راندمان مکانیکی بدن ، کارکرد فیزیولوژیکی آن را نیز مختل نموده و اثرات نامطلوبی را به ویژه در دستگاه تنفسی بر جا می گذارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات کیفوز و ظرفیت حیاتی متعاقب یک برنامه تمرینی اصلاحی در یک گروه از دانش آموزان پسر می باشد.
مرضیه ثاقب جو حسن دانشمندی
این تحقیق به بررسی و مقایسه ناهنجاری های ستون فقرات در سه گروه زنان ورزشکار، غیرورزشکار و ورزشکار بازنشسته پرداخته است.
غلامحسین لاسجوری حسن دانشمندی
استقامت موضعی عضلات یکی از عناصر مهم آمادگی جسمانی است. اصلی ترین تست هایی که مدعای سنجش استقامت موضعی عضلات کمربند شانه را دارند، تست های بارفیکس ایستاده ، بارفیکس اصلاح شده و شنای سوئدی می باشند. هر چند اتفاق نظر یکسانی در مورد کارایی تست های مذکور وجود ندارد.
مجید پهلوان یلی حسن دانشمندی
صدمات جز لاینفک فعالیت های ورزشی هستند و پیشگیری و کاهش آنها بر عهده همگان است. هر گونه اقدامی در این راستا نیازمند اطلاعات و آمار واقعی و دقیق از جامعه ورزشکاران مورد مطالعه می باشد. فوتبال به عنوان فراگیرترین ورزش در سطح جهان جمعیتی بالغ بر صد میلیون را بطور رسمی به خود مشغول داشته است. درکشور ما نیز علیرغم نبود آمارهای رسمی این ورزش شایع ترین ورزشهاست.همچنین نوع منحصر به فردی از فوتبال گل کوچک در کشور ما موسوم به فوتبال با توپ پلاستیکی علاوه برآن که بر رواج فوتبال به ویژه در میان کودکان و نوجوانان ایرانی افزوده است ضرورت مطالعات آسیب شناسی آن را برجسته تر ساخته است.
مهتا اسکندر نژاد ارسلان دمیرچی
این پژوهش با هدف مقایسه خصوصیات آنتروپومتریکی و توان هوازی بانوان بدمینتون کار منتخب کشور و منتخب گیلان انجام گرفته است.
مسعود میرهاشمی خسرو ابراهیم
امروزه افزایش آمادگی جسمانی بوسیله انجام شیوه های مختلف تمرینی امری بدیهی است و کسب آمادگی ایده آل ، زمینه ای مناسب برای اجرای هر چه بهتر تکنیکها و تاکتیکهای رشته های مختلف ورزشی توسط ورزشکاران می باشد. در ورزش معلولین نیز، بهبود کارایی و عملکرد بازیکنان درگرو افزایش قدرت و ضرورتا کسب آن از طریق انجام تمرینات قدرتی است. یکی از موثرترین روشهای تمرینات قدرتی تمرینات ماگزس می باشد که ترکیبی از تمرینات قدرتی و پلایومتریک است.
یوسف غفارپور حسن دانشمندی
وضعیت بدنی مطلوب وضعیتی است که عموما با مشخصه حداقل انرژی مصرفی و حداکثر کارایی شناخته می شود. کسب و نگهداری چنین وضعیتی نیازمند کارکرد طبیعی ساختارهای گوناگون روانی، بیومکانیکی و فیزیولوژیکی است. برهم خوردن تعادل ساختارهای عضلانی، مفصلی و استخوانی می تواند وضعیت بدنی را مختل نموده و ضعفها و ناهنجاریهایی را بوجود آورد.اسکولیوز یا کجی پشت که به معنای انحراف جانبی ستون فقرات است از مهمترین ناهنجاریهای مورد مطالعه محققین می باشد. میزان و چگونگی اصلاح پذیری اسکولیوز در برنامه های درمانی و اصلاحی همچنان مورد بحث است.
محمدامین صالحی پور مهرعلی همتی نژاد
این تحقیق به بررسی و مقایسه دامنه حرکتی rom مفصل ران در سه گروه از مردان ورزشکار فوتبال ، بسکتبال و غیرورزشکار و ارتباط آن با سابقه بازیگری ، پست و سن در این گروه ها می پردازد.