نام پژوهشگر: محمدرضا حامدی نیا
مهدی زارعی محمدرضا حامدی نیا
هدف از تحقیق حاضر بررسی همه گیرشناسی چاقی، فعالیت بدنی و الگوی رژیم غذایی در نوجوانان پسر14-12 ساله شهر سبزوار بود. روش : این مطالعه مقطعی در سال1388 روی 650 نوجوان پسر 14-12 ساله شهر سبزوار که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، انجام شد. قد و وزن نوجوانان به روش استاندارد اندازه گیری و شاخص توده بدنی(bmi) محاسبه شد. وضعیت لاغری، اضافه وزن و چاقی براساس شاخص توده بدنی برای سن و جنس در مقایسه با صدک های استاندارد مرکز کنترل بیماریها(cdc2000) ارزیابی گردید. فعالیت بدنی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه فعالیت بدنی بچه ها (paq-c) و الگوی رژیم غذایی شامل کالری دریافتی و مصرف درشت مغذی ها با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک ارزیابی شد. یافته ها : شیوع لاغری، اضافه وزن و چاقی در بین آزمودنی ها به ترتیب 1/11%، 8/9% و 1/7% بود. میانگین نمره سطح فعالیت بدنی آزمودنی های لاغر، نرمال و اضافه وزن – چاق به ترتیب 89/2، 80/2 و 36/2 بود. میانگین کالری دریافتی آزمودنی های لاغر، باوزن طبیعی و اضافه وزن- چاق به ترتیب 1978، 1909، 1992 کیلو کالری در روز بود. سطح فعالیت بدنی در گروه اضافه وزن- چاق نسبت به گروه لاغر و با وزن طبیعی به طور معنی داری کمتر و میزان تماشای تلویزیون در گروه اضافه وزن- چاق نسبت به گروه با وزن طبیعی به طور معنی داری بیشتر بود.هیچ تفاوت معنی داری در کالری دریافتی و مصرف درشت مغذی ها بین گروه ها مشاهده نشد.بعد از تعدیل متغیرهای رژیم غذایی بر مبنای هر کیلو گرم وزن بدن و bmi، این مقادیر در گروه اضافه وزن-چاق نسبت به سایر گروه ها به طور معنی داری کمتر بود. تعداد نوبت های مصرف صبحانه به طور معنی داری در گروه اضافه وزن- چاق نسبت به گروه با وزن طبیعی کمتر بود. ارتباط مثبت و معنی داری بین سطح تحصیلات والدین و bmi مشاهده شد. هنوز مشکل لاغری در نوجوانان پسر 14-12 سال سبزواری نسبتا شایع است ولی مساله مهمتر شیوع بالای اضافه وزن و چاقی و روند رو به افزایش آن می باشد. این مطالعه پیشنهاد می کند که کاهش سطح فعالیت بدنی و افزایش رفتارهای کم تحرک(تماشای تلویزیون و نه کار با رایانه) در این آزمودنی ها، با اضافه وزن و چاقی مرتبط می باشد ولی هیچ ارتباطی بین الگوی رژیم غذایی و اضافه وزن و چاقی وجود ندارد.
محمد قادری محمدرضا حامدی نیا
هدف این پژوهش بررسی همه گیرشناسی میزان فعالیت بدنی ، چاقی و الگوهای رژیم غذایی در نوجوانان پسر 14-11 ساله شهر تایباد بود. بدین منظور تعداد 330 دانش آموز پسر با میانگین سنی94/0± 68/12سال ، میانگین قد 093/0 ± 51/1 متر ، میانگین وزن 828/10 ± 56/40 کیلوگرم و نیز میانگین شاخص توده بدنی 246/3 ± 48/17 کیلوگرم بر متر مربع از بین 1720 دانش آموز پسر 14-11 ساله شهر تایباد به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش از پرسشنامه جمع آوری اطلاعات شخصی، پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی و پرسشنامه بسامد خوراک استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد)،آنالیز واریانس یک طرفه کروس کالوالیس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد در مجموع 21/8 درصد از آزمودنی ها دچار اضافه وزن، 21/1 درصد دچار چاقی و 27/21 درصد دچار لاغری بودند. میزان شیوع فعالیت بدنی سبک، متوسط و شدید در آزمودنی های لاغر به ترتیب 2/55 ، 9/22 و 9/21 درصد ، در آزمودنی های نرمال 50 ،31 و 18 درصد و در آزمودنی های دچار اضافه وزن و چاق 6/80 ،1/16 و 2/3 درصد بود. همچنین ،تفاوت معنی داری در میزان دقایق انجام فعالیت بدنی سبک ،متوسط و شدید و نیز میزان انجام رفتارهای بی تحرک سه گروه آزمودنی وجود داشت آن چنان که آزمودنی های لاغر بیشترین و آزمودنی های دچار اضافه وزن و چاق کمترین میزان دقایق انجام فعالیت بدنی سبک ، متوسط و شدید را داشتند.از طرفی، آزمودنی های دچار اضافه وزن و چاق بیشترین و آزمودنی های لاغر کمترین میزان انجام رفتارهای بی تحرک را نیز در بین سایرآزمودنی ها داشتند. همچنین در آزمودنی های دچار اضافه وزن و چاق ارتباط مستقیم و معنی داری بین مصرف غذاهای آماده و شاخص توده بدنی وجود داشت.در آزمودنی های نرمال نیز ارتباط مستقیم و معنی داری بین مصرف سس مایونز و چربی های جامد با شاخص توده بدنی وجود داشت. ارتباط معکوس و معنی داری نیز بین مصرف میوه و خشکبار و شاخص توده بدنی در آزمودنی های نرمال و نیز دچار اضافه وزن و چاق وجود داشت.
زهره داورزنی محمدرضا حامدی نیا
چکیده هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین شنا و دویدن براشتها، کالری دریافتی و هورمون های گرلین، انسولین و کورتیزول پلاسما در دختران سالم بود. روش شناسی: طرح تحقیق متقاطع بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی 3/1 ±5/22 سال، وزن 46/5 ±07/56 کیلوگرم، درصد چربی بدن 31/8 ± 12/27 درصد و شاخص توده بدن 68/2 ± 17/21 کیلوگرم برمتر مربع) از دانشجویان دانشگاه در سه حالت کنترل (12=n)، شنا با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی (12=n) و دویدن با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی (12=n) قرار گرفتند. اشتهای افراد قبل از هر یک از مراحل خونگیری بوسیله پرسش نامه ی اشتها اندازه گیری شد. همچنین کالری دریافتی در روزهای اجرای پروتکل پژوهشی و قبل و بعد از اجرای پروتکل پژوهشی توسط خود آزمودنی ها ثبت گردید. نمونه های خون قبل، بلافاصله بعد از تمرین و دو ساعت بعد از تمرین گرفته شد. نتایج: تغییر معناداری در اشتها و کالری دریافتی در اثر یک جلسه تمرین شنا و دویدن مشاهده نشد. یک جلسه تمرین شنا و دویدن موجب افزایش گرلین بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرای پروتکل پژوهشی شد. غلظت کورتیزول در هر سه حالت بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرای پروتکل پژوهشی نسبت به مقادیر پایه کاهش داشت. البته این کاهش در حالت های ورزشی نسبت به حالت کنترل کم تر بود. همچنین یک جلسه تمرین شنا و دویدن از افزایش معنی دار انسولین جلوگیری نمود، در حالی که در حالت کنترل، انسولین افزایش معنی داری داشت. نتیجه گیری: تمرین شنا و دویدن موجب افزایش گرلین شد، ولی تاثیری بر اشتها و کالری دریافتی نداشت و از افزایش انسولین جلوگیری نمود. همچنین ورزش باعث تعادل منفی کالری شده که احتمالا در کوتاه مدت این تعادل منفی جبران نمی شود. بنابراین یک جلسه تمرین شنا و دویدن می تواند در کنترل وزن و کاهش وزن مورد استفاده قرار گیرد. کلمات کلیدی: اشتها، کالری دریافتی، گرلین، شنا و دویدن
حمزه صبوری محمدرضا حامدی نیا
هدف از تحقیق حاضر بررسی برنامه ی تمرین سالانه مربیان زبده مرد بدمینتون ایران بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل مربیان زبده مرد بدمینتون ایران بودند که در تیم های باشگاهی، استانی و ملی فعالیت داشتند که تعداد 50 نفر با تأیید کمیته مربیان فدراسیون بدمینتون به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش با توجه به عدم دسترسی به پرسشنامه استاندارد که با اهداف این پژوهش سازگار و منطبق باشد از پرسشنامه ای محقق ساخته جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میانگین سن مربیان 1/34 سال و میانگین سابقه مربیگری آزمودنی ها 5/10سال بود. در خصوص استفاده مربیان از برنامه تمرین سالانه مشخص شد که10 درصد آزمودنی ها خیلی کم و کم، 5/47 درصد متوسط و 5/42 درصد زیاد و خیلی زیاد از برنامه تمرین سالانه استفاده می کردند. به طور میانگین سابقه استفاده از برنامه تمرین سالانه مدون توسط مربیان، 5/3± 6/3 سال بود. بیشترین میزان استفاده از آزمون ها در برنامه سالانه مربیان به ترتیب آزمون های تکنیکی، آمادگی جسمانی، آزمون های تاکتیکی و آزمون های روانی بود. به طور میانگین تعداد معاینات پزشکی در برنامه سالانه مربیان 86/0± 3/1 بار در سال و میانگین تعداد مسابقات دوستانه در برنامه سالانه مربیان، 6/1± 4/2 مسابقه در سال بود. میانگین مدت استفاده از تمرینات با وزنه 1/4 ماه در سال، میانگین مدت استفاده از تمرینات استقامتی 6 ماه در سال، میانگین مدت استفاده از تمرینات سرعتی 2/5 ماه در سال بود. مربیان در برنامه سالانه خود از آزمون های فنی و پزشکی کم استفاده می کردند. همچنین بیشتر از نیمی از مربیان زبده بدمینتون ایران زمان بندی قدرت در برنامه سالانه را درست اجرا نمی کردند اما اکثر آن ها زمان بندی استقامت و سرعت در برنامه سالانه را بدرستی اجرا می کردند. همچنین این مربیان زمان بندی شدت تمرینات در فصل آمادگی و انتقال را به صورت سبک و متوسط و حجم تمرینات را به صورت متوسط و سنگین و بدرستی اجرا می کردند اما در فصل مسابقات میانگین شدت و حجم تمرینات به صورت متوسط و سنگین بوده و در نتیجه زمان بندی شدت و حجم تمرینات را به درستی اجرا نمی کردند. در مجموع به نظر می رسد مربیان زبده مرد بدمینتون ایران نیاز به کلاس ها و دوره های آموزش علم تمرین دارند.
مهدی فروغیان امیر حسین حقیقی
چکیده هدف : هدف این پژوهش، بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مکمل ال-کارنیتین بر درصد چربی بدن و نیمرخ لیپیدی سرم مردان فعال بود. روش شناسی : روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود. 18 مرد فعال میانسال به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9 نفر با میانگین سنی 8 ± 4/44 سال، وزن 6/16 ± 2/81 کیلوگرم، قد 06/0 ± 173سانتی متر، شاخص توده ی بدن 8/4 ± 9/26 کیلوگرم بر متر مربع) و گروه کنترل ( 9 نفر با میانگین سنی 8 ± 8/48 سال، وزن 5/9 ± 8/82 کیلوگرم و قد 05/0 ± 169سانتی متر، شاخص توده ی بدن 8/3 ± 29 کیلوگرم بر متر مربع ) تقسیم شدند. هر دو گروه 3 جلسه در هفته، با شدت 65 الی 75 درصد ضربان قلب بیشینه(سن-220) و به مدت شش هفته(18جلسه) به تمرینات هوازی بر مبنای اصول تمرین پرداختند. برنامه تمرینی جلسه اول 55 دقیقه بود که این مدت در جلسه هیجدهم به 72 دقیقه می رسید. در این مدت گروه تجربی 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین و گروه کنترل 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ویتامین ب1 (به عنوان دارونما) به صورت روزانه مصرف کردند. قبل و بعد از دوره ی تمرین کلیه اطلاعات در زمینه تکمیل پرسشنامه، ترکیب سنجی بدن، آزمون هوازی و خون گیری انجام شد، داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف- اسمیرنوف، t- همبسته و t- مستقل تحلیل شد. یافته ها : ترکیب تمرین هوازی و مکمل ال-کارنیتین باعث کاهش معنادار درصد چربی بدن شد ولی بر تری گلیسرید، کلسترول تام سرمی، ldl-c و hdl-c سرم تاثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت افراد میانسال جهت کاهش درصد چربی بدن، می توانند در کنار انجام تمرینات هوازی، از مکمل ال-کارنیتین با دوز پایین استفاده کنند؛ با این حال، احتمالاً کاهش چربی رژیم غذایی نیز در این نتیجه موثر بوده است. اما در رابطه با تاثیر تمرینات هوازی و مکمل ال-کارنیتین بر نیمرخ لیپیدی سرم به تحقیقات بیشتری نیاز است. واژگان کلیدی : ال-کارنیتین، تمرین هوازی، نیمرخ لیپیدی سرم، مردان فعال
اعظم ملانوروزی محمدرضا حامدی نیا
مقدمه: pyy، پپتید روده ای است که نقش اساسی در تنظیم دریافت غذا و هوموستاز انرژی دارد. با این حال تغییرات pyy و رابطه آن با احساس سیری پس از سازگاری با تمرینات هوازی در مردان ناشناخته است. هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر احساس سیری و میزان pyy پلاسمای زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز در مردان دانشجو بود. مواد و روش ها: 23 مرد (میانگین سنی12/2 ± 58/19 سال، شاخص توده بدنی 7/2 ± 63/21 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/6 ± 86/64 کیلوگرم) به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی تمرینات هوازی را با شدت 85-60% حداکثر ضربان قلب به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. 72 ساعت قبل و پس از هشت هفته تمرینات هوازی، جلسه ورزش وامانده ساز انجام شد. چهار مرحله خونگیری در حالت غیر ناشتا، قبل و پس از ورزش وامانده ساز برای اندازه گیری pyy، کورتیزول و لاکتات پلاسما انجام شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که تمرینات هوازی بر مقادیر pyy پلاسما (71/0=p) و احساس سیری زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز (55/0=p) اثر معناداری نداشت و باعث کاهش معنادار مقادیر لاکتات ناشی از ورزش وامانده ساز (03/0=p) و افزایش معنادار کورتیزول زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز (001/0=p) شد. نتیجه گیری: عدم تغییر وزن بدن و عدم ایجاد تعادل منفی چشمگیر، از دلایل احتمالی عدم تغییر pyy و احساس سیری در اثر تمــرینات هــــوازی می باشد. به نظر می رسد برای تغییر احساس سیری و pyy حجم و شدت تمرینات بایستی زیاد باشد و این دو شاخص ثبات زیادی دارند.
منیژه شیارگر سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین طولانی مدت بر غلظت های بافتی لپتین و لیپوپروتئین لیپاز در موش های نر صحرایی بود. روش: بدین منظور 16 سر موش نر صحرایی از نژاد ویستار با میانگین وزن 09/31 ± 387 گرم از بین موش های نرصحرایی خریداری شده از انستیتو پاستور ایران به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند و بر اساس وزن مشابه در دو گروه تجربی (8n = ) و کنترل(8n = ) قرار گرفتند. گروه تجربی یک جلسه تمرین را با سرعت 18 متر بر دقیقه و شیب صفر درجه به مدت 2 ساعت روی تردمیل جوندگان انجام دادند. بلافاصله بعد از تمرین و پس از حدود 5 ساعت ناشتایی، از گروه های تجربی و کنترل به تناوب از هر گروه 4 سر موش ( جمعاً 8 موش) و دو ساعت بعد نیز 8 موش دیگر به همان صورت بی هوش شدند و نمونه گیری خونی و بافتی ( بافت عضلانی و چربی) انجام شد. مقادیر لپتین بافتی و انسولین سرم با استفاده از کیت های مخصوص به روش الایزا، فعالیت لیپوپروتئین لیپاز و گلوکز سرم نیز به وسیله کیت های مخصوص و به روش رنگ آمیزی آنزیمی اندازه گیری شدند. نتایج: نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد بلافاصله پس از تمرین تغییر معناداری در متغیرهای لپتین بافت عضلانی (63/0f= و 07/0p= )، لپتین بافت چربی ( 39/2f= و30/0p=)، لیپوپروتئین لیپاز بافت عضلانی (69/0f= و 59/0p= ) مشاهده نشد در حالی که لیپوپروتئین لیپاز بافت چربی ( 06/2f= و02/0p=) افزایش معناداری را نشان داد. دو ساعت پس از تمرین نیز متغیرهای لپتین بافت عضلانی (022/0f= و 21/0p=) و لپتین بافت چربی (112/0f= و 07/0p=) تغییر معناداری نداشتند اما فعالیت لیپوپروتئین لیپاز در بافت عضلانی (03/0f= و 03/0 p= ) و چربی (99/2f= و 001/0p=) افزایش معناداری نشان داد. همچنین ارتباط معناداری بین غلظت لپتین و فعالیت lpl در بافت ها بلافاصله پس از تمرین ( در بافت عضلانی 06/0p= و 68/0r =-، در بافت چربی 08/0p= و64/0 r =-) و دو ساعت بعد ( در بافت عضلانی 46/0p= و 30/0r =- ، در بافت چربی 06/0p= و 67/0 r =- )وجود نداشت. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین طولانی مدت با افزایش فعالیت lpl منجر به افزایش هیدرولیز تری گلیسریدها می شود، از این رو می تواند قابلیت تارهای عضلانی را برای جذب و اکسید کردن اسید چرب پلاسما افزایش دهد و آثار مثبتی بر متابولیسم چربی ها داشته باشد. از سوی دیگر عدم وجود ارتباط معنادار بین غلظت لپتین و فعالیت lpl در بافت ها می تواند حاکی از اثر متفاوت تمرین بر این دو عامل باشد. واژگان کلیدی: لپتین، لیپوپروتئین لیپاز، یک جلسه تمرین طولانی مدت، موش نر صحرایی ، بافت چربی و عضلانی
مرتضی حاجی نیا محمدرضا حامدی نیا
توانایی قلب، شش ها و دستگاه گردش خون به تحمل فشار های ورزشی برای مدت زمان طولانی را آمادگی قلبی ـ تنفسی گویند(آرمسترانگ و همکاران 2000). آمادگی قلبی ـ تنفسی پایین با خطر بروز بیماری های قلبی عروقی همراه بوده و به عنوان اولین عامل موثر بر سلامتی در آینده بیان شده است(ایبرگ و همکاران 2005)مطالعه های اخیر به کاهش میزان آمادگی قلبی ـ تنفسی در کودکان و بزرگسالان اشاره دارد(اسنمان و همکاران 2005 ، پَت و همکاران 2006). اکسیژن مصرفی اوج(vo2max)به عنوان معیاری جهانی برای سنجش میزان آمادگی قلبی ـ تنفسی پذیرفته شده است(نیکولیک و لیک 1992، دنکر و همکاران 2007). در بررسی اکسیژن مصرفی بیشین? کودکان و نوجوانان طی دوران رشد و نمو جسمانی، عوامل فیزیولوژیکی متعددی مثل سن(آرمسترانگ و ولسمن 2000)، جنس(آرمسترانگ و همکاران 1999)، وراثت(بوچارد 1988)، ارتفاع، ضربان قلب(مازنی 1376 به نقل از وین (1975))، هموگلوبین، حجم قلب، حجم خون، نوع و درصد تارهای عضلانی(صفری 1381)، اندازه ی بطن چپ قلب، درصد چربی بدن(bf?) و توده بدون چربی(ffm)، توده چربی(fm)، سطح بدن و فعالیت بدنی(گائینی و همکاران 1379 به نقل از شارکی(1372)) موثر است.پژوهش حاضر با بررسی تغییرات vo2max و عوامل قابل اندازه گیری مرتبط با آن در پسران سنین 16-12 سال شهر بردسکن پرداخته تا به شناسایی روند این تغییرات در آنها کمک کند.
عبدالحامد دری جانی امیرحسین حقیقی
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک جلسه ورزش هوازی وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر میزان mda سرمی در مردان سیگاری بود. به همین منظور 12 مرد سیگاری با میانگین های(سن 31/1± 08/22 سال، درصد چربی 92/4±26/17 درصد و شاخص توده بدن 96/2±21/23 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب و ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب، قرار گرفتند. نمونه های خونی قبل، وبلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. با بهره گیری از روش های آماری تحلیل واریانس(anova) یک طرفه، فرض های تحقیق آزمون شد. پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، مشخص گردید که میزان mda در دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود. همچنین در مقایسه بین دو گروه تجربی مشاهده شد که ورزش هوازی با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب نسبت به ورزش هوازی با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب باعث افزایش بیشتری در mda سرمی می گردد. می توان گفت که افراد سیگاری برای انجام فعالیت های بدنی، بهتر است از فعالیت هایی با شدت متوسط استفاده کنند زیرا تولید استرس اکسایشی در این فعالیت ها نسبت به فعالیت های با شدت بالاتر کمتر است
وریا بهامین محمدرضا حامدی نیا
هدف تحقیق حاضر مقایسه اکسیداسیون سوبسترا و هزینه کل انرژی در طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق بود. بدین منظور در یک طرح تحقیق متقاطع 11 نفر (سن 69/1±45/20 سال، شاخص توده بدنی 3/1±26/31 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 53/3±47/28 درصد) از دانشجویان پسر دانشگاه شرکت کردند و دو پروتکل ورزش، دویدن با شدت سبک (45 درصد vo2max معادل 66 درصد ضربان قلب بیشینه، 11n=) و شدت متوسـط (60 درصد vo2max معادل 76 درصد ضربان قلب بیشینه، 11n=) را روی نوار گردان اجرا کردند. گاز های تنفسی آزمودنی ها به مدت نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (حالت پایه)، در حین فعالیت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از فعالیت به عنوان epoc جمع آوری و تجزیه تحلیل شد. میزان اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیر مستقیم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در طول فعالیت ورزشی، اکسیداسیون چربی در ورزش با شدت متوسط به طور معنی داری بیشتر از ورزش با شدت سبک بود. اما در کل فعالیت، تفاوت معنی داری بین دو شدت ورزشی مشاهده نشد. همچنین در کل فعالیت ورزشی، اکسیداسیون کربوهیدرات و هزینه انرژی در ورزش سبک به طور معنی داری بیشتر از ورزش متوسط بود. ولی در طول فعالیت، تفاوت معنی داری بین دو شدت مشاهده نشد. در نتیجه می توان گفت انجام ورزش سبک تا واماندگی در مقایسه با ورزش متوسط تا واماندگی برای کاهش وزن بهتر است. اما اگر زمان فعالیت را در نظر نگیریم به علت اینکه حداکثر اکسیداسیون چربی در شدت نزدیک به شدت متوسط است. در این صورت فعالیت های ورزشی با شدت متوسط برای حداکثر اکسیداسیون چربی و کاهش وزن مناسب تر است.
آرزو ایلدرآبادی امیر حسین حقیقی
هدف: بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان لپتین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن و چاق دراین تحقیق 43 مرد دارای اضافه وزن و چاق (شاخص توده بدن بیشتر از 25) در چهارگروه کنترل (با شاخص توده بدن 3.7±31.4)، گروه مکمل چای سبز (با شاخص توده بدن2.8±30.3)، گروه تمرین (با شاخص توده بدن4.2±30.6)و گروه ترکیب تمرین و مکمل چای سبز (با شاخص توده بدن2.6±30.9) شرکت داشتند. گروه تمرین به مدت 10 هفته، هفته ای سه جلسه به تمرینات هوازی با شدت75- 65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند، گروه مکمل چای سبز روزانه سه عدد چای سبز کیسه ای مصرف و برای گروه ترکیب تمرین و مکمل چای سبز هر دو مداخله صورت گرفت. نتایج بوسیله آزمون آماری anova مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد مصرف 10 هفته مکمل چای سبز کاهش معنادار وزن و شاخص توده بدن را در پی دارد و 10 هفته تمرین هوازی باعث کاهش معنادار در شاخص های وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی شد. ترکیب تمرین هوازی و چای سبز باعث افزایش معنادار حداکثر اکسیژن مصرفی و کاهش معنادار در شاخص های وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی شد. بین میزان لپتین سرمی و شاخص مقاومت به انسولین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج این تحقیق نشان داد ترکیب تمرین هوازی و چای سبز منجر به کاهش معنادار لپتین و بهبود مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن و چاق نمی شود اما در کاهش وزن، درصدچربی بدن و بالا بردن ظرفیت استقامتی موثر بوده است.
قدرت اله خلیلی شاندیز امیرحسین حقیقی
زمینه و هدف: هدف از انجام این تحقیق مقایسه ی تأثیر دو برنامه تمرینی آماده سازی منتخب با ست های کوتاه و بلند، با شدت و حجم برابر بر عوامل آمادگی جسمانی و عملکردی بازیکنان راگبی باشگاهی استان خراسان رضوی بود. مواد و روشها: به این منظور30 بازیکن راگبی باشگاهی با میانگین سنی 17/3±29/24سال و قد 65/5±22/182سانتی متر به صورت داوطلبانه اتنخاب و در سه گروه 10 نفری قرار گرفتند: 1) ست کوتاه، 2) ست بلند، 3) کنترل. مداخله ی تمرینی شامل هشت هفته (هر هفته سه جلسه 45 دقیقه ای) تمرینات آماده سازی منتخب با ست های کوتاه و بلند با شدت و حجم برابر بود. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از t همبسته، تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها: نتایج تحقیقات حاضر نشان داد که انجام تمرینات با ست های کوتاه و بلند باعث افزایش معنادار اکسیژن مصرفی بیشینه و توان بی هوازی در دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل می شود. اما در رابطه با شاخص های چابکی، توان عضلانی و مهارتهای راگبی(دقت شوت، مسافت شوت، دقت پاس، مسافت پاس) تفاوت معناداری بین سه گروه مشاهده نشد بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت بازیکنان راگبی برای بهبود توان هوازی و بی هوازی خود بهتر است از تمرینات آماده سازی منتخب با ست های کوتاه و بلند استفاده کنند. واژه های کلیدی: تمرین منتخب، ست کوتاه، ست بلند، بازیکن راگبی، آزمون مهارتی ویژه ی راگبی، آمادگی جسمانی.
اکرم شریفی مقدم سید علیرضا حسینی کاخک
اثر تمرینات قدرتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی عروقی دختران جوان مقدمه: تمرینات قدرتی همراه با انسداد عروق، نوعی از تمرینات قدرتی با شدت پایین هستند که با محدودیت جریان خون، باعث تاثیرات مختلفی بر عملکرد عضلانی می شوند. مقایسه اثر این تمرینات با تمرینات قدرتی سنتی بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی عروقی دختران جوان مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف از این مطالعه مقایسه اثر تمرینات قدرتی همراه با انسداد عروق با تمرینات قدرتی سنتی بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی عروقی دختران جوان بود. مواد و روش ها: برای این منظور 45 دختر جوان دانشجو به طور تصادفی به سه گروه تمرین قدرتی سنتی (trt، تمرین با شدت 1rm%80 -70)، تمرین قدرتی همراه با انسداد عروق (ost، تمرین با شدت 1rm%30-20 همراه با بستن کش به دور قسمت پروکزیمال ران) و گروه کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه تمرینی، برنامه تمرین را به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه انجام دادند. برنامه تمرین اصلی شامل سه حرکت باز شدن زانو، پرس پا و هاک پا در چهار ست تا حد خستگی بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، توان بی هوازی، توان انفجاری، استقامت قلبی عروقی و سرعت از آزمودنی ها به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار spss (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0p< در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که هم تمرینات trt و هم ost به طور مساوی باعث افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی(0001/0p<) و توان انفجاری (001/0p<) در مقایسه با گروه کنترل شد. البته، در توان هوازی، توان بی هوازی و سرعت بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 p>). بحث و نتیجه گیری: تمرینات قدرتی با انسداد عروق با شدت پایین اثری مشابه با تمرینات قدرتی سنتی با شدت بالا بر قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و توان انفجاری عضلات پا در دختران جوان دارد. بنابراین می توان این تمرینات را جایگزین تمرینات مقاومتی سنتی نمود. واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی، انسداد عروق، عملکرد، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی
محسن جغتایی محمدرضا حامدی نیا
هدف: هدف از تحقیق حاضر پیش بینی عملکرد بازیکنان فوتسال از روی برخی ویژگی های آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی، فیزیولوژیکی و مهارتی بازیکنان بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش 144 بازیکن فوتسال مرد سوپرلیگ استان خراسان رضوی در سال 91-90 و نمونه آماری پژوهش50 بازیکن فوتسال 18 الی 27 ساله بودند که بصورت نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. نخست ابعاد بدنی آزمودنی ها شامل قد، وزن، قد بالاتنه، قد پایین تنه، طول ران، محیط ران، طول ساق پا، محیط ساق پا، bmi و درصد چربی بدن آزمودنی ها اندازه گیری شد. سپس به ترتیب انعطاف پذیری، چابکی و سرعت 20،10 و 40 متر آزمودنی ها در روز اول و توان بی هوازی، دریبل، پاس، شوت و آمادگی هوازی آزمودنی ها در روز دوم اندازه گیری شد. سه مربی فوتسال که بازی تمامی آزمودنیها را دیده و شناخت کافی از آنها داشتند به عملکرد آنها نمره ای به صورت کمی بین 0 تا 100 دادند. میانگین این نمرات به عنوان عملکرد هر فرد در نظر گرفته شد. برای پیش بینی عملکرد از روی متغیرهای مستقل و طراحی معادله پیش بینی عملکرد فوتسال از تجزیه تحلیل آماری رگرسیون چند متغیره استفاده شد. . نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان میدهد که به ترتیب تجربه، توان هوازی، توان بی هوازی، مهارت پاس، مهارت دریبل، طول استخوان ران، مهارت شوت و انعطاف پذیری بازیکنان بیشترین تاثیر را در پیش بینی عملکرد بازیکنان فوتسال دارا می باشند. تحلیل داده ها نشان داد عملکرد با متغیر های، رکورد مسافتهای کوتاه(78/0-r=،001/0p=)، درصد چربی بدن(82/0-r=،001/0p=)، طول استخوان ران(83/0-r=،001/0p=)، طول ساق پا(78/0-r=،001/0p=)، آزمون چابکی(67/0-r=،001/0p=)، زمان دریبل(86/0-r=،001/0p=) و bmi(33/0-r=،019/0p=) ارتباط منفی و معناداری دارد. همچنین عملکرد با متغیرهای، انعطاف پذیری(82/0r=،001/0p=)، توان هوازی(89/0r=،001/0p=)، مهارت شوت(93/0r=،001/0p=)، مهارت پاس(90/0r=،001/0p=)، توان بی هوازی(85/0r=،001/0p=) و سابقه بازی(84/0r=،001/0p=) ارتباط مثبت و معناداری دارد. البته ارتباط عملکرد با متغیرهای سن(18/0r=،19/0p=)، وزن(14/0-r=،32/0p=)، قد(09/0r=،50/0p=)، قد بالاتنه(20/0r=،14/0p=)، قد پایین تنه(04/0-r=،77/0p=)، محیط ران(13/0-r=،36/0p=) و محیط ساق پا(06/0r=،67/0p=) معنی دار نبود نتایج: نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مربیان فوتسال برای استعداد یابی و برنامه ریزی تمرینات به ترتیب متغیر های تجربه (سابقه بازی فوتسال)، توان هوازی، توان بی هوازی، مهارت پاس، مهارت دریبل، طول استخوان ران، مهارت شوت و انعطاف پذیری را مد نظر قرار دهند.
احمدرضا شیبانی علیرضا حسینی کاخک
به منظور ساخت دستگاه اندازه گیری قدرت شناگران و تعیین روایی و پایایی آن پس از مطالعه دستگاههای موجود که قدرت شناگران را اندازهگیری میکرد، با بررسی طرحهای مختلف یک طرح که ویژگیهای خاصی نسبت به نمونه خارجی داشت انتخاب شد. ابتدا وزنه ها، میله های تعادل، میله ی راهنما و ضربه گیرهای دستگاه با توجه به اندازه ای که مدنظر ما بود، ساخته شد. وزنه ها از جنس لاستیکی فشرده و وزنی معادل 5کیلوگرم تهیه شد. میله ی راهنمای وزنه و میله های تعادل پس از تهیه و تراشکاری، آبکاری نیز شدند تا خطر زنگ زدگی آن به حداقل برسد. سپس چارچوب دستگاه به ارتفاع دو متر و تکیه گاهی به طول یک متر ساخته شد و سپس تمام قطعات به هم متصل شدند. این دستگاه با این قابلیت ساخته شد که قطعات آن با پیچ و مهره به هم متصل و قابل جداشدن می باشد. جهت تعیین پایایی دستگاه، قدرت 32 نفر از شناگران دو بار اندازه گیری شد. برای پایایی دستگاه ضریب همبستگی = 88/0 در سطح 001/0 را بدست آوردیم که همبستگی بالایی را نشان میدهد. جهت تعیین روایی دستگاه نیز همبستگی بین قدرت پرس سینه و اسکات شناگران در خشکی و قدرت ثبت شده ی آنها در استخر مورد بررسی قرار گرفت. برای روایی دستگاه ضریب همبستگی = 81/0 در سطح 001/0 را برای پرس سینه و ضریب همبستگی= 76/0 را برای اسکات در سطح 001/0 بدست آمد که همبستگی بالایی را نشان می دهد. کلید واژه ها: قدرت عضلانی، شناگران، طراحی و ساخت
ملیحه شجاعی امیرحسین حقیقی
چکیده هدف : هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی بر میزان لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق بود. روش شناسی : 27 نفر از افراد چاق و دارای اضافه وزن داوطلب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی [سن 9/4 ± 1/37 سال، وزن 2/10±0/82 کیلوگرم، و شاخص توده بدن m2)/(kg 3 /4 ± 2/34 ] و کنترل [ سن3/5 ± 5/37 سال، وزن 5/9 ± 9/79 کیلوگرم، و شاخص توده بدن m2)/(kg 9/3± 0/34 ] قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 9 هفته و هر هفته 4 جلسه به تمرینات هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی از همه ی آزمودنی ها در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش آماری t مستقل ، t وابسته و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. نتایج : یافته ها نشان داد بین دو گروه کنترل و تجربی، تفاوت معناداری در میزان لپتین سرمی (07/0p=) وجود نداشت. اما انجام تمرینات هوازی باعث افزایش معنادار آهن سرم (04/0p=) و کاهش معنادار فریتین سرم (04/0p=) در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل گردید. همچنین، در دیگر شاخص های وضعیت آهن شامل ظرفیت اتصال آهن به ترانسفرین (tibc)، مقدار هموگلوبین، هماتوکریت، mch, mchc, mcv تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. به علاوه، شاخص های وزن بدن (001/0p=)، شاخص توده بدن (001/0p=)، نسبت دور کمر به لگن (001/0p=) و درصد چربی بدن (001/0p=)، در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنادار و شاخص vo2max (001/0p=) افزایش معناداری را نشان داد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج می توان گفت که انجام تمرینات هوازی تاثیر معناداری بر میزان لپتین سرمی ندارد اما می تواند وضعیت ضعیف آهن را در زنان چاق و دارای اضافه وزن بهبود بخشد. این بهبود احتمالا ناشی از تاثیر عوامل دیگری است و ارتباطی با میزان لپتین سرمی ندارد. واژگان کلیدی: لپتین، وضعیت آهن، چاقی و تمرین هوازی
ریحانه ادیال باف مقدم امیرحسین حقیقی
چکیده تحقیق: هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسیاثر کافئین بر متابولیسم سوبسترا و عملکرد ورزشی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار بود. مواد و روش ها:بدین منظور در یک طرح تحقیق متقاطع 11 نفر (با میانگین سن 54/1±23 سال، وزن 99/5±09/56 کیلوگرم، توان هوازی ml/kg-1/min-101/1±21/40)از دانشجویان دختر ورزشکار به طور داوطلبانه شرکت کردند. طرح تحقیق به صورت متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 3 مرتبه در یکی از سه حالت کنترل، دارونما (کپسول نشاسته)، کافئین(mg/kg 5) قرار گرفتند. در هر جلسه آزمودنی ها پروتکل ورزشی شامل دویدن با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب را روی نوارگردان اجرا کردند. گازهای تنفسی آزمودنی ها به مدت نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (پایه)، در حین فعالیت و یک ساعت بعد از فعالیت به عنوان epocجمع آوری و تجزیه و تحلیل شد.میزاناکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیر مستقیم اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون anovaبا اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبیlsdاستفادهشد. سطح معنی داری آزمون 05/0 p?در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با مصرف کافئین اکسیداسیون کربوهیدرات ها در طول فعالیت بطور معنی داریافزایش یافت(05/0 >p)، اما در اکسیداسیون چربیاثر معنی داریمشاهده نشد(05/0 >p). همچنین مصرف کافئین روی اکسیداسیون سوبسترا در وضعیت epocتاثیر معنی داری نداشت(05/0 >p)، اماباعث افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی شد(05/0 >p). نتیجه گیری:با توجه به افزایش عملکرد ورزشی در نتیجه مصرف کافئین، به ورزشکاران مصرف کافئین(5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) توصیه می شود. لغات کلیدی: کافئین، متابولیسم سوبسترا، عملکرد ورزشی،epoc
کلثومه چمنی محمدرضا حامدی نیا
شیوع چاقی و عوامل مرتبط با آن را با تاکید بر میزان فعالیت بدنی زنان 50-30 سال شهر بجنورد را مورد بررسی قرار دهند
ندا بدری محمدرضا حامدی نیا
هدف: هدف ازتحقیق حاضر،بررسی تأثیر دوره قاعدگی بر متابولیسم سوبسترا،مصرف انرژی و عملکرد در طی یک فعالیت فزاینده ی وامانده ساز در دختران دانشجو بود. مواد و روش ها: 15 دانشجوی دختر (با میانگین سن 47/1 ± 17/21 سال، شاخص توده بدنی 71/1 ± 55/21 کیلوگرم بر متر مربع، توان هوازی 18/3 ± 58/34 میلی لیتر بر کیلوگرم از وزن بدن دردقیقه) به طور داوطلبانه دراین تحقیق شرکت کردند. طرح تحقیق در سه مرحله خونروی، فولیکولی و مرحله انتهایی لوتئال از چرخه قاعدگی تنظیم گردید. پروتکل ورزشی به ترتیب با شدت های50، 60، 70 ، 80 و 90 درصد ضربان قلب ذخیره ای آزمودنی ها بود، که هر شدت به مدت 10 دقیقه روی نوارگردان اجرا شد و در شدت 100 درصد، ورزش تا واماندگی ادامه یافت. اکسیژن و دی اکسیدکربن دم وبازدمی آزمودنی ها به مدت نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (حالت پایه)، حین فعالیت فزاینده تا واماندگی و یک ساعت بعد از اتمام برنامه تمرینی در حالت خوابیده به عنوان epoc جمع آوری و تجزیه تحلیل شد. میزان اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیر مستقیم اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون anova با اندازه گیری مکرر تجزیه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در انرژی مصرفی، عملکرد، اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی درمراحل مختلف قاعدگی (خونروی، فولیکولی و لوتئال)، در طی تمرین فزاینده تا واماندگی وجود ندارد. نتیجه گیری: کالری مصرفی و اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی در مرحله خونروی، ابتدای فولیکولی و انتهای لوتئالی در حین فعالیت ورزشی احتمالا به سبب عدم تفاوت زیاد بین غلظت هورمون های استروژن و پروژسترون در این مراحل در دختران جوان تفاوت چشمگیری ندارد. ولی اگر فعالیت در اواسط این مراحل انجام شود به علت تفاوت هورمون های استروژن و پروژسترون احتمالا اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات متفاوت خواهد بود.
مریم احمدی قرایی محمدرضا حامدی نیا
هدف از مطالعه حاضر بهینه سازی حجم تمرین مقامتی جهت بهبود استقامت عضلانی به کمک شبکه های عصبی مصنوعی بود. برای این منظور ترکیب متنوعی از ست ها و تکرار ها در نظر گرفته شد. از بین دانشجویان دختر که در حال گذراندن واحد تربیت بدنی عمومی بودند، تعداد 99 دانشجو (سن40/1±43/20 سال، قد 63/5±53/161سانتی متر، و وزن 82/10±85/56 کیلوگرم) به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده و به روش تصادفی به هشت گروه تمرینی ( 10×1 تکرار بیشینه، 15×1 تکرار بیشینه، 25×1 تکرار بیشینه، 10×2 تکرار-بیشینه، 15×2 تکرار بیشینه، 20×2 تکرار بیشینه، 15×3 تکرار بیشینه و 25×3 تکرار بیشینه) تقسم شدند. چهار گروه دیگر از ست ها و تکرار های در نظر گرفته شده (20×1 تکرار بیشینه، 25×2 تکرار بیشینه، 10×3 تکرار-بیشینه و 20×3 تکرار بیشینه) به کمک شبکه های عصبی مصنوعی پیش بینی شدند. آزمودنی ها در هر گروه تمرینی شش هفته، دو جلسه در هفته 4 حرکت تمرینی با دستگاه را انجام دادند. قبل از شروع و پس از پایان دوره تمرینی، استقامت عضلانی آزمودنی ها در حرکات باز کردن زانو و پایین کشیدن جانبی، وزن بدون چربی، درصد چربی و حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها با استفاده از تست پله "کچ- مک آردل" اندازه گیری شد. داده های حاصل از گروه های تجربی به شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده، به صورت ورودی اعمال شد. نتیجه اینکه حجم تمرینی 3 ست با 25 تکرار برای افزایش استقامت عضلانی بالاتنه و کاهش درصد چربی بدن، حجم 3 ست با 15 تکرار برای استقامت عضلانی پایین تنه و حداکثر اکسیژن مصرفی، حجم تمرینی 2 ست با 10 تکرار برای افزایش توده بدون چربی و کاهش میزان خستگی بهترین عملکرد را نشان دادند. با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان گفت، برنامه تمرینی حجم بالا برای بهبود استقامت عضلانی بالاتنه و کاهش درصد چربی بدن، حجم متوسط برای بهبود استقامت عضلانی پایین تنه و بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی و حجم پایین را برای افزایش توده بدون چربی و کاهش خستگی توصیه نمود.
نسرین گلردی امیرحسین حقیقی
مقدمه و هدف: بررسی اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیمار-ی قلبی عروقی در دختران کم توان ذهنی می باشد. روش ها: 24 دختر کم توان ذهنی (سن 65/6 ± 03/28 سال، ضریب هوشی 70-45) داوطلبانه انتخاب و به-صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: الف- تمرین هوازی با حجم تمرینی 3 بار در هفته به مدت 45 دقیقه ب- تمرین هوازی با حجم تمرینی 4 بار در هفته به مدت 40 دقیقه و ج- کنترل. گروه های تجربی تمرینات هوازی را به مدت 8 هفته با شدت 75-65% ضربان قلب ذخیره انجام دادند. قبل و بعد از مداخله تمرینی نمونه-های خونی از آزمودنی ها در حالت ناشتایی گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05/0 ? ? صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین سه گروه در شاخص های نیمرخ های لیپیدی، ضربان قلب و فشارخون استراحت و برخی از متغیرهای ترکیب بدن (bmi و wc ) تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین مشخص شد انجام تمرینات هوازی با هر دو حجم تمرینی موجب افزایش معنی دار آزمون 300 یارد و vo2peak می شود. در رابطه با شاخص whr، حجم تمرینی 3 بار در هفته و در مورد شاخص استقامت قلبی عروقی، حجم تمرینی 4 بار در هفته تاثیر بیشتری در مقایسه با حجم تمرینی دیگر دارد. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت دختران کم توان ذهنی برای بهبود استقامت قلبی عروقی می توانند از حجم تمرینی 4 بار در هفته به مدت 40 دقیقه استفاده کنند و برای کاهش whr از حجم تمرینی 3 بار در هفته به مدت 45 دقیقه بهره ببرند. در مورد شاخص های وزن و vo2peak می توان از هر دو حجم تمرینی استفاده کرد
افسانه کیخسروی یزد محمدرضا معین فرد
موقعیت ورزش هندبال سبزوار و به ویژه جنبه قهرمانی آن نزد اقشار مردم این شهر پتانسیل بالایی درزمینه اقتصادی، اجتماعی، اشتغال زایی، پرکردن اوقات فراغت و جلوگیری از بزهکاری جوانان داشته و می تواند نقش چشمگیری دراین زمینه ایفا نماید. هدف از این مطالعه بررسی موانع و محدودیت های توسعه ورزش هندبال در شهرستان سبزوار و ارائه راهکارهای توسعه پایدار بود.در موانع اقتصادی، "صنعتی نبودن شهر سبزوار و محدودیت در پشتیبانی مالی از بخش صنعتی" ، "عدم وجود باشگاه های خودکفا و درآمدزا" ، "عدم وجود برنامه جهت حفظ اسپانسرها برای مدت طولانی" و در موانع مدیریتی "ضعف مدیریت در فدراسیون هندبال و هیات هندبال سبزوار به عنوان متولی این ورزش در کشور و شهرستان" ، "عدم سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان برای تشکیل باشگاه های هندبال" ، "عدم مدیریت باشگاه های هندبال در شهرستان بر اساس اصول ورزش حرفه ای" و در موانع انسانی و اجتماعی "عدم استفاده از مربیان با تجربه، متخصص و متعهد در هندبال شهرستان" ، "عدم توجه و اهمیت ندادن به پیشکسوتان و قهرمانان ملی هندبال در شهرستان" ، "کم توجهی به آموزش مهارتهای فنی مربیان و داوران از جهت کمی و کیفی در شهرستان"، و در موانع نگرشی و حمایتی مسئولین "عدم وجود سازوکاری جهت تشویق و تقدیر از افراد و دست اندرکار و حامیان ورزش هندبال شهرستان" ، "عدم وجود انگیزه لازم و علاقه مندی کافی در مدیران و مسئولین ورزش در خصوص توسعه هندبال" ، "عدم امکان برقراری ارتباط مثبت و دائمی با مسئولین عالی جهت طرح مشکلات موجود" و در موانع امکاناتی و تجهیزاتی "عدم استفاده بهینه از اماکن و تاسیسات ورزشی موجود در جهت توسعه ورزش هندبال" ، "عدم وجود سالن های ورزشی با کیفیت و استاندارد تخصصی هندبال" ، "کمبود امکانات و تجهیزات تخصصی ویژه هندبال در سالن ها جهت (آموزش، تمرین و مسابقه)"، از مهم ترین موانع توسعه هندبال از دیدگاه پاسخ دهندگان بوده است.امیدواریم مسئولین و مربیان و سایر دست اندرکاران ورزش شهرستان سبزوار با استفاده از نتایج تحقیق و راهکارهای ارایه شده می توانند گامی ارزنده در جهت توسعه پایدار و دائمی هندبال بردارند.
محمدرضا اصغری محمدرضا حامدی نیا
چکیده هدف : هدف از این پژوهش مقایسه اثر دو نوع بازیافت فعال (40 دقیقه دویدن نرم و حرکات کششی) و غیر فعال( استراحت در خانه) در بین مسابقات فوتسال بر برخی شاخص¬های آمادگی جسمانی و مهارتی فوتسال بود. روش¬شناسی¬: 20 بازیکن فوتسال شهر صفی¬آباد ( میانگین سن¬¬¬: 30/5 ± 16/23 سال و شاخص توده بدنی:11/3±05/24 کیلوگرم بر متر مربع ) به¬صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه استراحت فعال و غیر فعال تقسیم شدند. طرح تحقیق به¬صورت متقاطع بود . در ابتدا تمام آزمودنی¬ها فرم پزشکی و رضایت¬نامه را تکمیل و امضاء کردند . در ادامه آزمودنی¬ها بعد از 10 دقیقه گرم کردن تمام آزمون¬ها را طبق برنامه و ترتیب مشخص شده انجام دادند . بعد از یک هفته عدم فعالیت شدید در هفته دوم آزمودنی¬ها در چهار تیم 5 نفره با فاصله 48 ساعت به¬صورت دوره¬ای مسابقه دادند. در روز بعد مسابقه یک گروه (دو تیم) استراحت فعال داشتند و گروه دیگر فقط کارهای روز مره خود را انجام می دادند. در پایان هفته دوم تمام آزمون¬ها طبق برنامه و ترتیب هفته اول توسط کلیه آزمودنی¬ها انجام شد. در هفته سوم آزمودنی¬ها(هر دو گروه) هیچ فعالیت شدیدی انجام ندادند. هفته چهارم مانند هفته دوم اجرا شد ، فقط گروه¬ها در انجام نوع بازیافت با هم جا¬به¬جا شدند. در پایان نیز تمام آزمون-ها طبق روال قبل انجام گرفت و تمام رکوردها ثبت گردید. اطلاعات جمع¬آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 18 و با روش آماری آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل گردید. سطح معناداری 05/0≥p در نظر گرفته شد . یافته¬ها : بازیافت فعال در مقایسه با بازیافت غیر¬فعال باعث بهبود معنادار دریبل(01/0 p≤) ، پاس(0001/0 p≤) و شوت(01/0 p≤ ) همچنین باعث بهبود معنادار سرعت(001/0 p≤) ، توان بی¬هوازی(03/0 p≤) و شاخص درد(02/0 p≤) شد، ولی در سایر عملکردهای جسمانی اندازه¬گیری شده در این تحقیق که شامل ، چابکی(32/0 p≤)، انعطاف پذیری(20/0 p≤)، شاخص خستگی(56/0 p≤ ) و ضربان قلب(40/0 p≤) استراحت بود ، تغییر معنادار مشاهده نشد. نتیجه¬گیری : در این تحقیق مشاهده شد که بازیافت فعال در مقایسه با بازیافت غیر¬فعال بر برخی عملکردهای جسمانی و مهارتی بازیکنان فوتسال تاثیر معناداری دارد لذا مربیان و ورزشکاران می¬توانند با مد نظر قرار دادن علاقه و شرایط تمرین یا مسابقه ، برای آمادگی بیشتر به مسابقه و یا تمرین آتی از بازیافت فعال به عنوان یک عامل اثر گذار استفاده نمایند. واژه¬های کلیدی: بازیافت¬ فعال ، بازیافت غیر¬فعال ، فوتسال
فاطمه سادات حسینی سید علیرضا حسینی
هدف ازاین پژوهش،مقایسهاثرتمرینات راه رفتن به جلو و راه رفتن به عقب برآمادگی جسمانی زنان سالمند بود. به این منظور 26 زن سالمند (60-75 سال) به دو گروه تمرین راه رفتن به جلو و راه رفتن به عقب تقسیم شدند. برنامه ی تمرین شامل راه رفتن به جلو و راه رفتن به عقب طی هشت هفته تمرین و با شدت 50-70 درصد ضربان قلب ذخیره برای گروه راه رفتن به جلو و شدت 50-60 درصد ضربان قلب ذخیره برای گروه راه رفتن به عقب انجام شد. قبل و بعد از تمرینات آزمون های قدرت عضلانی،استقامت عضلانی،تعادل ایستا،تعادل پویا،انعطاف پذیری،چابکی وعملکرد استقامتی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل و وابسته و نرم افزار19 spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنی دار تعادل ایستا با چشم های باز و عملکرد استقامتی(05/0 p) در گروه راه رفتن به عقب در مقایسه با گروه تمرین راه رفتن به جلو بود. همچنین در قدرتعضلانی،استقامتعضلانی،تعادلایستا با چشم های بسته،تعادلپویا،انعطاف پذیری وچابکی بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0 p). می توان گفت تمرین راه رفتن به عقب اثری مشابه تمرین راه رفتن به جلو بر قدرت عضلانی،استقامت عضلانی،تعادل ایستا با چشم های بسته،تعادل پویا،انعطاف پذیری و چابکی در زنان سالمند دارد و حتی راه رفتن به عقب باعث افزایش معنی دار تعادل ایستا با چشم های باز و عملکرد استقامتی در مقایسه با راه رفتن به جلو شد. بنابراین می توان این تمرینات را به طور موفقیت آمیزی به تمرینات راه رفتن به جلو در زنان سالمند اضافه کرد.
محسن جوانی محمدرضا حامدی نیا
از تحقیق حاضر بررسی مسافت پیموده شده بازیکنان، بر اساس دامنه ای از سرعت ها و بر اساس پست بازیکنان بود. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع تحقیقات توصیفی بود. فعالیت 30 بازیکن (90 دقیقه) و 66 بازیکن (45 دقیقه) لیگ برتر فوتبال ایران در فصل 92-91، با استفاده از سامانه رایانه ای تجزیه و تحلیل شد. پارامتر های عملکردی مورد مطالعه شامل: مسافت پیموده شده کل و مسافت پیموده شده در هر یک از پنج طبقه سرعت بر اساس پست بازیکنان بود. به طور کلی نتایج این تحقیق عملکرد استقامتی و سرعتی بازیکنان را توصیف کرد و نشان داد که بین مسافت پیموده شده کل و مسافت پیموده شده در سرعت های مختلف برخی از پست ها تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بنابراین ممکن است برای ویژه سازی تمرین بر اساس پست بازیکنان مفید واقع شود. همچنین نشان داده شد که مسافت پیموده شده بازیکنان لیگ برتر فوتبال ایران حدود سه چهارم مسافت پیموده شده بازیکنان لیگ های معتبر می باشد.
مرتضی ناصری کوشکی امیرحسین حقیقی
روش های تمرینی مختلف می تواند تأثیرات متفاوتی بر عملکرد جسمانی ورزشکاران داشته باشد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک و مقاومتی-توانی بر عملکرد جسمانی بازیکنان والیبال می باشد. به این منظور 27 بازیکن مرد تیم والیبال فولاد شهرستان اسفراین داوطلب شدند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه تمرینی پلایومتریک (13 نفر) و تمرین مقاومتی-توانی (14 نفر) قرار گرفتند. تمرینات به تعداد 3 جلسه در هفته و برای مدت 6 هفته انجام شد. برنامه تمرین مقاومتی-توانی شامل انجام چهار حرکت هاگ پا، جلو ران، اسکوات و پشت ران بود که به تعداد 3 ست با 9-6 تکرار و با شدت 70-50 درصد 1rm اجرا شد. برنامه تمرین پلایومتریک شامل پرش از روی مانع، جهش از روی مانع، پرش ارتفاع و جهش با پای باز بود که به تعداد 3-2 ست با 12-6 تکرار انجام شد. عملکرد جسمانی شامل پرش عمودی، پرش اسپک، چابکی ، سرعت جابجایی و آزمون عملکردی والیبال، قبل از اجرای تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین با استفاده از آزمون های ویژه اندازه گیری شد.
ایمان عباسی محمدرضا حامدی نیا
هدف: توصیف و تحلیل برنامه تمرینی تیم هندبال ثامن الحجج (ع) سبزوار در فصل رقابت 1393-1392 بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود. از بین 11 تیم حاضر در رقابت های لیگ برتر 1393-1392 از تیم هندبال ثامن الحجج (ع) سبزوار به عنوان نمونه در دسترس استفاده شد. پژوهشگر در بیشتر جلسات تمرینی تیم هندبال ثامن الحجج (ع) سبزوار در لیگ برتر هندبال 1393-1392 که از مرداد ماه 1392 شروع و در اردیبهشت 1393 پایان یافت، حضور پیدا کرده و مدت تمرین، نوع تمرین و شدت تمرین را ثبت نمود. به منظور سهولت در کار، از یک فرم وبژه جلسه تمرین روزانه استفاده شد. شدت تمرین براساس مقیاس درک فشار بورگ (6 تا20) ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد در طول فصل رقابت، میانگین مدت گرم کردن 68/26 دقیقه، سرد کردن 55/8 دقیقه، تمرین تکنیکی 83/13 دقیقه، تمرین تاکتیکی 49/15 دقیقه، تمرین قدرتی 08/8 دقیقه، تمرین استقامتی 61/1 دقیقه، تمرین روانی 12/3 دقیقه، تمرین نظری 5/1 دقیقه، تمرین انعطاف پذیری 37/0 دقیقه، تمرینات ترکیبی (تکنیک، تاکتیک) 3/0 دقیقه و سایر تمرینات 93/0 دقیقه بود. تمرینات سرعتی در این فصل انجام نشده بود. همچنین میانگین شدت تمرین براساس مقیاس درک فشار بورگ (6 تا 20) برای کل فصل رقابت 72/13 بود. تمرینات تاکتیکی، بیشتر شامل تاکتیک های حمله و دفاع در قالب سیستم های 0-6 و 1-5، رقابت درون تیمی و حمله و دفاع های نامتقارن بود. تمرینات تکنیکی شامل پاس، شوت، ضدحمله انفرادی، دفاع انفرادی و پنالتی بود که بیش از همه شوت و ضدحمله انفرادی مورد تأکید قرارگرفت. در برنامه تمرین قدرتی، بیشترین تأکید بر حفظ توان ورزشکاران در طول فصل بود. همچنین در برنامه تمرین استقامتی، هدف اصلی حفظ توان هوازی بوده که به صورت تداومی و متغیر انجام شد. بحث و نتیجه گیری: در مجموع، نتایج نشان داد متغیرهای حجم و شدت تمرین از اصول زمانبندی کلاسیک برای ورزش های تیمی پیروی نکرده است. همچنین از تمرینات سرعتی که نقش بسیاری در موفقیت ورزش های تیمی دارد در طول فصل استفاده نشده است. نسبت به سایر تمرینات توجه مطلوبی به تمرینات تکنیکی و تاکتیکی در فصل رقابت شده است. برنامه تمرین قدرتی پژوهش حاضر نشان می دهد که تأکید عمده تمرینات در جهت ارتقای توان بوده است در حالی که به استقامت در توان، استقامت عضلانی و قدرت بیشینه توجهی نشده است. همچنین علیرغم نیاز مبرم بازیکنان هندبال به توان هوازی در طول فصل رقابت، تمرینات استقامتی در بیشتر هفته ها انجام نشده است.
هاجر بهادری اصطهباناتی علیرضا حسینی کاخک
هدف از این پژوهش، مقایسه اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی (پلایومتریک با و بدون انسداد عروق و قدرتی- توانی) بر عوامل آمادگی جسمانی دختران ورزشکار بود. به این منظور 30 دانشجوی دختر ورزشکار انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند؛ تمرین پلایومتریک با انسداد عروق (10n=)، تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق(10n=) و تمرین قدرتی- توانی(10n=). نتایج حاکی از افزایش معنادار قدرت عضلانی در دو حرکت اسکوات و باز کردن زانو در گروه قدرتی- توانی به طور میانگین (25/26%) نسبت به دو گروه پلایومتریک با انسداد (5/14%) و بدون انسداد (5/15%) بود. استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و درصد چربی در هر سه گروه افزایش معناداری داشت اما در بین هیچ یک از گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). توان حداکثر در گروه پلایومتریک با انسداد (88/33%) در مقایسه با دو گروه بدون انسداد (43/7) و قدرتی- توانی (78/18%) افزایش معناداری داشت، در صورتی که تفاوت معناداری در توان حداقل و شاخص خستگی بین گروه ها مشاهده نشد (05/0(p>. توان هوازی و دو سرعت 30 متر و ارتفاع پرش در گروه پلایومتریک با انسداد (به ترتیب در سه متغیر: 85/7%، 4/5% و 68/17%) در مقایسه با دو گروه بدون انسداد (به ترتیب در سه متغیر: 67/4%، 07/4% و 05/10%) و قدرتی- توانی (به ترتیب در سه متغیر: 7/3%، 59/3% و 56/9%) افزایش معناداری داشت.
حسین عظیمی طرقدری محمدرضا حامدی نیا
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثرات دو برنامه تمرین زمانبندی شده مقاومتی خطی معکوس و موجی روزانه با شدت و حجم برابر بر عملکرد استقامتی، استقامت قلبی عروقی، استقامت عضلانی، قدرت عضلانی، محیط اندام ها، درصد چربی بدن، توده بدون چربی، آزمون درک فشار، ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب بازیافت بعد از انجام آزمون کوپر در دقایق دو، چهار و شش و ضربان قلب حداکثر در آزمون کوپر بود. بدین منظور 30 نفر از مردان غیر ورزشکار با میانگین سنی 3/4 ± 25/38 سال و قد 6/4 ± 176/23 سانتی متر، بررسی و نتایج دو برنامه تمرینی مورد مقایسه قرار گرفت. برنامه زمانبندی خطی معکوس شامل انجام 12 هفته تمرین بود که آزمودنی ها در 6 هفته اول در هفته های اول و دوم با 40 درصد یک تکرار بیشینه 20 تکرار، هفته های سوم و چهارم با 35 درصد یک تکرار بیشینه 25 تکرار، هفته های پنجم و ششم با 30 درصد یک تکرار بیشینه 20 تکرار انجام می دادند. در 6 هفته دوم نیز همین برنامه تکرار شد. برنامه زمانبندی موجی روزانه شامل انجام 12 هفته تمرین بود که آزمودنی ها در جلسه اول هفته با 40 درصد یک تکرار بیشینه 20 تکرار، در جلسه دوم هفته با 35 درصد یک تکرار بیشینه 25 تکرار، در جلسه سوم هفته با 30 درصد یک تکرار بیشینه 30 تکرار انجام دادند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عملکرد استقامتی، استقامت قلبی عروقی، استقامت عضلانی، قدرت عضلانی و توده بدون چربی در هر دو برنامه تمرینی به طور معناداری افزایش یافت و بین دو برنامه تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نشد، فقط تمرینات موجی روزانه نسبت به تمرینات خطی معکوس باعث افزایش بیشتری در استقامت عضلانی پایین تنه شد. درصد چربی بدن، ضربان قلب استراحتی و ضربان قلب بازیافت بعد از انجام آزمون کوپر در دقایق دو، چهار و شش در هر دو برنامه تمرینی به طور معناداری کاهش یافت و بین دو برنامه تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نشد. وزن، محیط اندام ها(دور بازو، سینه، شکم، ران و باسن) و ضربان قلب حداکثر در آزمون کوپر در هر دو برنامه تمرینی به طور معناداری تغییر نکرد و بین دو برنامه تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مجموع می توان گفت که تفاوت معناداری بین دو برنامه زمانبندی شده مقاومتی خطی معکوس و موجی روزانه از لحاظ استقامت مردان غیر ورزشکار وجود ندارد، اما برنامه زمانبندی موجی روزانه نسبت به برنامه زمانبندی خطی معکوس در استقامت عضلانی پایین تنه سازگاری بهتری را ایجاد کرد.
مرضیه السادات آذرنیوه سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده هدف تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی هموسیستئین، ویتامین های 6b، 12b و فولات در دختران چاق (30?bmi) بود. بدین منظور تعداد 24 نفر از دانشجویان دختر چاق دانشگاه تربیت معلم سبزوار (با میانگین سنی 4/2? 6/21 سال، شاخص توده بدنی08/3? 10/32 کیلوگرم بر متر مربع، وزن بدن 45/8 ?49/80 کیلوگرم و قد 63/5 ? 10/159 سانتی متر) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه مساوی تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. از تمام آزمودنی ها قبل از شروع تمرینات و پس از 32 جلسه تمرین در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. سپس افراد گروه تمرین به مدت 8 هفته، هر هفته 4 جلسه و هر جلسه به مدت 60-50 دقیقه تمرینات هوازی را با شدت 75%-65% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. کالری و ریز مغذی های دریافتی آزمودنی ها نیز اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری tمستقل و اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که در اثر تمرینات هوازی تغییر معنی داری در غلظت پلاسمایی هموسیستئین (982/0 = p)، ویتامین های 12b (477/0 = p) و فولات (582/0 = p) ایجاد نشد، اما سطوح ویتامین 6 b(020/0= p) را به طور معنی داری افزایش داد. همچنین نتایج تحلیل مواد غذایی دریافتی آزمودنی ها نشان داد که آزمودنی ها در دو گروه کنترل و تمرین هوازی در خصوص مصرف ویتامین ها (6b، 12b و فولات) با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشتند. واژگان کلیدی: هموسیستئین، چاقی، تمرین هوازی، ویتامین های 6b، 12b و فولات.
حمیرا شجاعی محمدرضا حامدی نیا
چکیده شیوع آنمی فقر آهن در بین ورزشکاران بویژه ورزشکاران زن جوان، احتمالا بیشتر از افراد سالم بی تحرک است. هدف تحقیق حاضر ارزیابی تاثیر حجم های مختلف تمرینات هوازی برمتغیرهای آهن(فریتین،اشباع ترانسفرین،آهن سرم،ظرفیت جذب آهن)و پارامترهای خونی(هموگلوبین،هماتوکریت،mch،mcv،mchc)است. به همین منظور 39 دانش آموزدختر 17-15ساله بصورت داوطلبانه انتخاب و در چهار گروه تقسیم شدند: گروه الف;3جلسه تمرین در هفته،گروه ب;4جلسه تمرین در هفته، گروه ج;5جلسه تمرین در هفته،گروه د;گروه کنترل.برنامه تمرینات هوازی به مدت 8هفته و هر جلسه تمرین شامل دویدن مداوم با شدت 80-70%حداکثرضربان قلب به مدت 60-45دقیقه بود.متغیرهای آهن از طریق نمونه گیری خونی وریدی قبل وبعد از برنامه تمرینی آنالیز شدند. نتایج نشان داد که 3، 4 و 5 جلسه تمرینات هوازی، تاثیر معناداری بر، mcv(67/0=p) ،mch (88/0=p) ، mchc ) 71 /0=p) ، آهن سرم(123/0=p) ،tibc (395/0=p) ،ts(414/0=p) نداشتند.هموگلوبین و هماتوکریت در هم? گروههای تمرینی افزایش یافت اما این افزایش معنادار نبود.غلظت فریتین سرم در هم? گروههای تمرینی کاهش یافت اما این کاهش در گروه 5 جلسه تمرین در هفته معنادار بود. می توان گفت تغییرات در غلظت فریتین سرم می تواند اصولا ناشی از حجم تمرینی باشد که سبب این تغییرات شده است، لذا افزایش مصرف آهن و فاکتورهای تغذیه ای درگیر در متابولیسم آهن می تواند از کاهش آهن وابسته به تمرین در ورزشکاران جوان جلوگیری نماید. واژه های کلیدی: حجم های مختلف، تمرینات هوازی، وضعیت آهن، دختران جوان.