نام پژوهشگر: محمدرضا سلمانی هودانلو
محمدرضا سلمانی هودانلو غفور خویینی
آنگاه که گفته می شود رابطه میان نفس و بدن چگونه است ؟ این پرسش خود تضمین اذعان ضمنی به دو ساحت عمده در وجود انسان است . این رابطه که دو شیء و فرع بر وجود آن دو چیز است ، نیز امری مسلم و غیر قابل خدشه می باشد. پذیرفتن مغایرت بین نفس و بدن از سویی و داشتن یک ارتباط طبیعی و عمیق هستی از دیگر سوی، سنگ بنای یک نگرش جامع و بینش عمیق فلسفی در انسان شناسی است . و از این منظر می توانیم چشم اندازی وسیع و ژرف به اقیانوس بی کرانه انسان داشته باشیم. غفلت و عدم توجه به این واقعیت اساسی در انسان شناسی، بسا رهزن عقل و فهم آدمی بوده و خسارات جبران ناپذیری را در قالب ارائه تفسیرهای ناقص و شناخت های تک بعدی و تحلیل های ویرانگر، برای انسان به بار آورده است . تا بدان جا که امروز ناگزیریم به این حقیقت تلخ اعتراف کنیم که با همه پیشرفت های چشمگیری که بشر در علوم و فنون مختلف و رشد بی سابقه تکنولوژی در عصر جدید داشته است ، شناخت و معرفت او به حقیقت انسان و ساحتهای عمده وجود آدمی و چگونگی علاقه بین آنها و این که کدام یک از این ساحتها تحت تاثیر عوامل وراثت و محیط قرار می گیرد و کدام یک از این ساحتها در زندگی اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرند، همه و همه در هاله ای از ابهام و سرگردانی و پراکندگی آراء فرورفته اند.