نام پژوهشگر: محمد اعظم زاده
محمد اعظم زاده مجتبی انصاری
ترسیم نقشمایه ها در معماری تکایای مازندران، حاصل ذوق و احساس نقاشان عامیانه است و به مثابه شاخص هویت فرهنگی و تاریخی این استان محسوب می شود که امروزه تعداد قابل توجهی از این نقوش در برخی روستاها به ویژه بخش مرکزی استان همچنان باقی مانده اند. معماری تکایا در دوره اسلامی اگرچه برای برگزاری مراسم عزاداری بر پا شده اند اما نقوش متنوع آن علاوه بر مضامین مذهبی شیعیان ، یادآور آیین های کهن پیش از دوره اسلامی و پیوند دهنده هنر عامیانه این خطه با باورها و اعتقادات آیینی مردم بوده است. دستیابی به فهم و درک این میراث ارزشمند که در قالب تصویر ارایه گردیده است، نگارنده رساله را به بررسی و مطالعه این نقشمایه ها سوق داده، موضوعی که تاکنون، پژوهش خاص و دقیقی در این خصوص انجام نپذیرفته است. تدوین و مرحله تجزیه و تحلیل داده ها، به روش توصیفی و تحلیلی – تطبیقی است. آرایه های ترسیمیِ مورد نظر که از میان 21 تکیه اصیل گزینش شده اند به عنوان جامعه نمونه(از بخش مرکزی استان) انتخاب و پس از شناسایی و معرفی مضامین، مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. روند جستجو و تاکید نگارنده در این رساله، مبتنی بر این فرضیه است که جهان اساطیری و باورهای مردمی در شکل گیری نقوش بسیار اثرگذار بوده و روند تلفیق آن ها پس از دوران اسلامی قابل توجه است، که با هدف درک مفاهیم نهفته در نقشمایه های بومی و غیر بومی انجام پذیرفته است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که برخی منابع نوشتاری کهن قبل و پس از دوره اسلامی، مکاتب هنری هنرمندان رسمی، نگرش نقاشان عامیانه و برخی کتب چاپ سنگی عهد قاجار از مهم ترین علل شکل گیری مضامین این نقوش هستند، همچنین آرایه های ترسیم شده در تکایا، صرفاً با هدف تزیین پدید نیامده اند بلکه دارای مفاهیم نمادین بوده و شیوه های بیانی ساده ورسا و با تلفیقی از نگرش عینی و ذهنی هستند.
علی فاضلی نادر شایگان فر
در دهه¬های اخیر با شمار فراوانی¬ ازآثار هنری روبرو هستیم که مبتنی بر نگاه و توجه هنرمندان به هویت¬های گوناگون خلق می-شوند؛ طی آن با تقسیم¬بندی¬های جدیدی درهنر مواجه¬ایم که علاوه بر تفکیک بر اساس سبک هنری آثار، با دغدغه¬ی هویت های فردی، ملی و فرهنگی که هنرمند به نوعی با آن مواجه است ، خلق شده¬اند.از آن میان می¬توان به آثاری اشاره کرد که در دهه های بعد از 1960 شکل گرفتند، که تحت تأثیر امر جهانی شدن فرهنگ و هویت بودند. با در نظر داشتن این¬که هویت¬ یکی ازاصلی¬ترین دغدغه¬ها ومفاهیم نوپدید در هنرمعاصر هستند، مسئله و پرسش اصلی در این تحقیق پیرامون جایگاه و مفهوم هویت در هنر معاصر است، حضور هنرمندان با هویت¬های مختلف جنسیتی، نژادی ، قومی وفرهنگی و مطرح شدن این سوال که در شرایط کنونی جهان معاصر و با ادغام و جهانی شدن فرهنگ ها، در آفرینش آثار هنری چه روابطی بین هویت¬های فردی و اجتماعی هنرمند به عنوان کسی که زیست کنونی جهان معاصر را تجربه می کند وخلق آثار هنری وجود دارد؟ بنابراین در ادامه به بررسی آثار آی وی وی هنرمند معاصر و مطالعه آثار این هنرمند که با دغدغه¬های هویت فرهنگی، ملی و اجتماعی شکل گرفته¬اند، براساس آرا و نظریه های پست مدرن خواهیم پرداخت. این بررسی فرصتی را ایجاد می¬کند، تا با کمک مفاهیم مطرح شده از طریق اندیشمندان در باب هویت و مسائل پیرامون آن همچون جهانی شدن ¬هویت و تغییراتی که پیرامون هویت انسان معاصر رخ داده¬ است، با روش توصیفی- تحلیلی به کشف تغییرات ایجاد شده در خلق اثر¬هنری و بازنمایی هویت در هنر¬معاصر بپردازیم.بر این اساس نتیجه خواهد شد که، آثار آی وی وی در بدنه هنر معاصر و با رویکردی انتقادی، به بازنمایی هویت انسان معاصر و عوامل تأثیر گذار بر از اضمحلال و چند تکه شدن این امر در جهان معاصر و هم چنین جایگزین شدن هویت مدرن با فضای سنتی انسان می پردازد.
مرجان مسقطیان ابوالقاسم دادور
پارچه از کهن ترین و پیشرفته ترین صنایع و هنرها در فرهنگ و تمدن ایران است. شناسایی عناصر زیبایی پارچه های تیموری و صفوی موضوع مورد مطالعه در این تحقیق است. ابزار گردآوری اطلاعات از طریق روش اسنادی( کتابخانه ای) ومنابع مکتوب می باشد و روش تحقیق دارای پژوهشی توصیفی – تاریخی وتحلیلی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی زیبایی بصری نقوش وتبیین تغییرات ساختار تصویری، رنگ وترکیب منسوجات عصر تیموری و صفوی است که نشانگر هویت مردم آن جامعه و از عوامل مانایی و استمرار و دوام آن می باشد. بر همین اساس ابتدا موقعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و جایگاه منسوجات در این دو عصر عنوان و بعد مفاهیمی از زیبایی شناسی ارائه شده است و سپس به تحلیل عناصر زیبایی شناسی چون نقش ، رنگ و ترکیب بندی پارچه ها در قالب انسانی،جانوری،گیاهی، خط نوشته ها و هندسی پرداخته شد. نتایج نشانگر آن است که پارچه در عصر تیموریان گام بزرگی در راه دستیابی به زیبایی نقش های تزیینی، دقت، ظرافت و نزدیکی به طبیعت برداشت و از حیث ترکیب گسترده تر شد و زمینه را برای اوج زیبایی پارچه های صفوی مساعد نمودکه به پیچیده تر شدن نقوش، ترکیب بندی ها ،غنای رنگ و بازگشت به هویت اصیل ایرانی در پیوند با نقشمایه های اسلامی انجامید.
محمد ملکی محمد اعظم زاده
این پژوهش به معرفی، تحلیل و شیوه طراحی نقوش گلیج و گلیمچه در دستبافته های دو منطقه روستایی آلاشت از توابع سوادکوه و متکازین از توابع بهشهر می پردازد. که با هدف دستیابی به ویژگی های تصویری و مفهومی نقشمایه های مناطق مذکور انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، از روش تحلیلی و توصیفی برای مطالعه داده ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می¬دهد هنرمند بافنده در تولید و انتخاب نقشمایه های مورد استفاده، بطور عمده، نگاهی غیر طبیعت گرایانه داشته و نقوش را به طور ذهنی دگرگون و سپس ساده (چکیده) نموده و نیز به انتزاعی¬ترین شکل خود درآورد. همچنین نتایج تحقیق نشان داده است که بخشی از نقوش دست بافته¬ها فراتر از مفهوم واقع گرایانه کاملاً نمادین شده اند و شیوه طراحی نقش ها، در قالب طرح های بازسازی شده انجام پذیرفت بنابراین در شیوه طراحی بازسازی شده، نقش مایه¬ها کاملاً دگرگون می شوند و گاه به طرح های انتزاعی غیرقابل فهم مبدل می گردند و از سویی برخی از نقوش با اندکی تغییر ترسیم شده ولی برای مخاطب قابل فهم می باشند . از دیگر ویژگی های نقوش دست بافته ها، طراحی به شیوه عامیانه و هندسی است که این دست آورد حاصل پیوند عمیق و درونی بافندگان این مناطق با طبیعت بوده و نیز حاصل ذهن پاک و ضمیر ساده روستائیان است.
طیبه رادفر محمد اعظم زاده
با اندیشه در تاریخ جهان و رخدادهای آن و با گذر از کلیشه ها، درخواهیم یافت که تمام رویدادهای اجتماعی-سیاسی-اقتصادی همواره بر یکدیگر؛ چه از جنبه نیک اندیشانه و چه از وجه بد فرجام آن، تاثیرداشته اند و هرکدام از این رخدادها خود به تنهایی عاملی برای ایجاد دیگری شده و سرنوشتی جدید برای یک ملت رقم زده است وهنر به عنوان یکی از اساسی ترین عوامل فرهنگ ساز نزد هر فرهنگ و ملت سبب پیشرفت وتکامل اندیشه های آنان می گردد. با نظر یه این موضوع که در غرب، از رنسانس به بعد، تفکر اومانیستی بر فرهنگ بشری چیره شد و اساس آن بر خود بنیادی واقع گشت وبرداشت فرجام شناسانه از هنر بر اندیشه های برخاسته از واقعیات این جهانی مبتنی گشت و در شرق با توجه رخدادهای سیاسی-اجتماعی-فرهنگی، در دوره های ایلخانی وتیموری وبازخورد آن درتولید آثار هنری، نمایان گشت. لزوم انجام این پژوهش را قطعی می نماید. از اهداف این پژوهش، کشف دیدگاه های فرهنگی متفاوت، پیرامون وجود پدیده متافیزیک درهنر اسلامی (دینی) معراج نامه وهنر سوررئالیستی می باشد. که باتوجه وجود پدیده غیر مادی ذهن و امکان یافتن آن در مغز مادی انسان، در ابتدای امر به تشریح و تبیین علمی امور ذهنی و پیوستگی آن با فیزیک می پردازد. سپس بعد از بیان چیستی متافیزیک به توصیف و تحلیل حالات متافیزیکی در آراء اندیشمندانی چون یونگ، هایدگر، ابن سینا،سهروردی،...می پردازد وسپس با مقایسه این دو شاخه هنری و ارائه بررسی های چند گونه، به نتایج مورد نظر که همان کشف اندیشه های متافیزیکی نهفته وپنهان فراسوی آنها (معراج نامه و جنبش سوررئالیسم) و تمایز وتشابه آنها است، می رسد.
پدرام میرزایی فتانه محمودی
مکرمه قنبری (????- ????) نقاش خود آموخته مازندرانی بوده است، که نقاشی را در آستانه هفتاد سالگی هنگامی که بر اثر فروش گاوش به بستر بیماری افتاد، آغاز کرد. ماحصل زندگی او که سراسر آکنده از درد و رنج می باشد تعدادی نقاشی است که اغلب با برداشت از ریشه های اصیل هنر بومی، به تصویر کشیده شده بود. مکرمه به دور از هرگونه امکانات، آموزش و آشنایی با اصول طراحی و نقاشی، کار خود را آغاز کرده بود. آثار خام دستانه، کودکانه و رنگین او و جدایی اش از محفل های آکادمیک و بیگانگی اش با هنر و تاریخ هنر، آثارش را از لحاظ سبک، به عنوان نمونه ای بدیع از هنر بیگانه یا هنر خام قرار می دهد. تصاویر او علاوه بر ظاهر ساده و بدوی، دارای لایه های معانی بسیار گسترده و ژرفی می باشند که گاه آن ها را می توان معادل واژه در زبان و هر نقاشی را معادل یک روایت در نظر گرفت. شیوه و موضوع ها نقاشی شده توسط مکرمه به گونه ای می باشد که مفاهیم مختلفی را در حوزه های متفاوت همچون اسطوره و کهن الگو (آرکی تایپ)، روان شناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، مباحث مطرح شده در حوزه فمینیسم و… را در خود جای می دهد، که این موارد در این پژوهش مورد کنکاش قرار گرفته است. به منظور نیل به این هدف از روش آیکونولوژی ارایه شده توسط منتقد برجسته هنر، اروین پانوفسکی استفاده گشته است. در این روش، در سه مرحله به بررسی نقاشی های مکرمه پرداخته می شود ، در نتیجه از طریق بررسی عمیق در موضوع ها نقاشی ها به زیر لایه های معنایی، شامل زمینه های زیستی و جنسیتی، نمادین و کهن الگویی، جامعه شناختی و روان شناختی موجود در آثار پرداخته شده است.
سعید احمدی علیایی محمد اعظم زاده
حوزه ی شمال غرب کشور ایران به سبب موقعیت جغرافیایی و شرایط زیست محیطی از دوران باستان شاهد ظهور تمدن های مختلف بوده است که هر یک آثاری از خود به جای گذاشته اند. این پایان نامه قصد دارد به شناسایی روابط بینامتنی میان نقوش آثار هنری مانایی با تمدن های همجوار بپردازد. برای طبقه بندی بهتر این روابط از نظریه ترامتنیت ژنت استفاده شده است. براساس این نظریه روابط به سه بخش، بینامتنی، بیش متنی و سرمتنی تقسیم شده اند. نقوش مورد بحث در پنج دسته انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و موجودات ترکیبی طبقه بندیشده اند. روش های گرداوری اطلاعات عبارت بود از کتابخانه ای (براساس کتب و مقالات معتبر)، میدانی (حضور در محوطه های باستانی و موزه ها) و گفتگو (گفتگو با باستان شناسان این حوزه ایران باستان). نتایج تحلیلداده ها نشان داد که: به دلیل وجود ارتباطات فرهنگی میان تمدن های مانا و آشور، اورارتو و سکا، تاثیرات فراوانی در هنر مانایی دیده می شود. این اثرات در مضمون آثار هنری خود را با خدایان همنام با تمدن های همجوار، انتخاب آیین های مشترک برای بازنمایی و نمادهای یکسان نشان داده اند. در مورد تاثیرات فرمی نیزتأثیر آشور بیشتر در موضوع، طرح کلی و آناتومی بدن انسان بوده که شامل مواردی مانند صورت بی ریش، حالت نقش بز کوهی و الهه ی عریان است و تأثیر اورارتویی در جزئیات و تزئینات لباس ها مانند لوزی شکل بودن چشم انسانمی باشد. همینطور در شیوه ی ترسیم نقش شیر، شانه ی برجسته حیوانات و چشم لوزی اسب. در انتخاب جایگاه نقش حیوان، انتخاب برخی حیوانات و نحوه ی نشستن یا ایستادن آن ها تا حدودی به هنر سکایی نزدیک است. تأثیر آشور در به کارگیری نمادهای هندسی و تأثیر اورارتوها در استفاده از نقش مایه های ترکیبی گیاهی مانند شاخ و برگ، شکوفه ی گل انار، کنگره تزئینی و نقش لوزی قابل مشاهده است. در باب تأثیرتمدن های ایران باستان بر هنر مانایی مهم ترینتأثیرعیلامی ها استفاده از صنعت لعابدهی آجرها در محوطه های مانایی است و همینطور اهمیت دادن به نقش زن یا ایزدبانوها. در مورد نقوش هندسی هم تأثیر تمدن عیلامی در نقش لوزی و دوایر متحدالمرکز دیده می شود. تمدن مانایی به دلیل تأثیرپذیری فراوان از هوری ها در زبان و دین، ارتباطات فرهنگی زیادی با شمال سوریه دارد. ورود نام اکثر خدایان و نحوه ی ترسیم آن هامهم ترین ارتباط معنوی میان هنر مانایی و هنر شمال سوریه است. البته تمدن های کهن بین النهرین هم از طریق اسطوره هایی مهمی مانند گیلگمش، حضور خود را در آثار هنر مانایی نشان داده اند. درباره ی نقش حیوانات بیشترین تأثیر را بابلی ها داشتند و همینطور تمدن های دور شمال سوریه. هیتی ها در استفاده نقوش گیاهی در پایه ستون ها و شیوه نگارش خط هیروگلیفی و تمدن هوری در انتخاب برخی نقوش مانند نقش طنابی شکل بر لبه تابوت زیویه و نقش گل نیلوفر تأثیرگذار بوده اند.
اختر حسینن نژاد فتانه محمودی
از زمان سلطه ی مغولان در قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) روابط ایران و چین دگرگون می شود؛ روابطی که باعث ایجاد یک زبان بصری جدید در هنر نگارگری ایران می گردد. در کتاب های مصور مربوط به قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) شاهد شیوه هایی اعم از ایرانی، عربی و چینی و مانوی در قالب یک مکتب خاص بوده است. جامع التواریخ کتابی است تاریخی، تألیف رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر غازان خان، که مورخین اغلب نگاره های آن را متأثر از نقاشی مانوی و چینی دانسته اند.اولین منابع مانوی، که به دست محققان رسیده است مربوط به منطقه تورفان در شرق آسیای مرکزی است، که معلوم شده است غنی ترین منبع متون هنر مانویان است. دو سبک مشخص در نقاشی های مانوی تورفان دیده می شود: 1- سبک آسیایی به ویژه سبک ایرانی که در نگارگری دوره اسلامی قابل مشاهده است 2- سبک چینی که در پارچه ها و نقاشی های دیواری چین وجود دارد. هدف این پایان نامه، بررسی تداوم ویژگی های نقاشی مانوی تورفان در نگارگری کتاب جامع التواریخ در دوره ایلخانی است. بدین منظور نگاره های کتاب جامع التواریخ، با نقاشی های تورفان مورد تطبیق قرار گرفته اند. از بین نگاره ها منتخبی به منظور شناخت ویژگی های نگارگری دوران ایلخانی در نظر گرفته شده اند. سوال اصلی تحقیق این است که: چه عناصری از نقاشی های مانویان در دوره ایلخانی و در نگاره-های جامع التواریخ وجود داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی و جهت اثبات فرضیه ها، ملزم به تطبیق عناصر تصویری بوده است. نتیجه: پس از تطبیق نگاره های جامع التواریخ و نقاشی ها و دیوارنگاره-های یافت شده در تورفان، استمرار نقوش، بن مایه ها، عناصر و تزئینات به کار گرفته شده در نقاشی ها، چهره ها، حالات پیکره ها و پوشاک دیوارنگاره های مانوی بر نگاره های پس از اسلام در دوره ایلخانی و کتاب جامع التواریخ، مورد مطالعه در این پایان نامه، کاملاً مشهود است.
جعفر سیف اله پور عربی فتانه محمودی
آگاهی از سرنوشت و آینده ی مبهم و همت گماشتن و نیز توجه به دانستن فرجام کارها، از خصوصیات روحی بشر و خواسته ی همیشگی او بوده و برای تحقق این خواسته، به وسایل مختلف و راه های گوناگون از جمله تفأل، تطیر و طالع بینی متوسل شده است. فالنامه اثری شاخص از ترکیب نگارگری در ایران صفوی و ترکیه عثمانی در قرون شانزدهم و اوایل قرن هفدهم می باشد. این کتاب پیشگویی، ترکیبی از تصاویر نادر به همراه متون علمی در رابطه با خواب و رویا، فال و پیشگویی است که به سفارش سلاطین به تصویر کشیده شده اند. این نسخه ی خطی، شامل طیف وسیعی از تصاویر شامل: قصص قرآنی، سیارات و نشانه های صور فلکی مرتبط با زندگی و کردار قدیسین و پیامبران اسلامی است که در روند تصمیم گیری و گام گذاشتن در سفر و به راه انداختن جنگ علیه دشمنبوده اند.تصاویر، دربردارنده ی فرهنگ دینی پر جنب و جوشی است که متضمن ارزش های اخلاقی و معنوی می باشند. سفارش دهندگان این نسخ، برای شبیه سازی رفتار اخلاقی و معنوی پیامبران و قدیسین، مبادرت به آفرینش این مضامین در فالنامه ها نموده اند. متغیرهای توصیفی در این تحقیق ویژگی های بصری نگاره ها و متغیرهای علّی، وابستگی و ارتباط اعتقاد شیعی و مضامین دینی با پیشگویی می باشند. هدف از نگارش این پایان نامه دست یابی به نوعی ارتباط منطقی بین مضمون شیعی نگاره ها و کاربرد آن ها جهت پیشگویی می باشد. روش تحقیق، توصیفی و تحلیل محتوا می باشد. سوالی که نگارنده در پی پاسخ به آن است: مضامین کلی شیعی، که در فالنامه ی شاه طهماسبی در دوره صفوی به تصویر کشیده شده اند چه هستند؟
فاطمه زمانپور محمد اعظم زاده
هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل نقاشی های دیواری بقاع متبرکه گیلان از دیدگاه خیر و شر می باشد. در این پژوهش از منابع کتابخانه ای و کار میدانی استفاده شده است. حوزه مطالعاتی محدوده شرق استان گیلان می باشد که شامل شهرهای لاهیجان، لنگرود، آستانه و املش است. بازه زمانی دوره صفویه تا قاجار را در برگرفته است. نگارنده در این اثر نخست از حوزه اقلیمی گیلان و جایگاه آن در تقسیمات اقلیمی ایران، موقعیت جغرافیایی و جغرافیای طبیعی شهر های مورد مطالعه سخن گفته و سپس به معرفی بقاع متبرکه این استان پرداخته است. بعد از آن در بررسی ویژگی های بقاع به موضوع نقاشی-ها و تزیینات وابسته به معماری مقابر آرامگاهی اشاره کرده است
سمینه مطلبی فتانه محمودی
پایان نامه حاضر، به تحلیل نقاشی دیواری معاصر پس از انقلاب و سرمایههای نمادین، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن میپردازد، که حاکی از تحولات سیاسی و اجتماعی و کنشها و میدانهای قدرت در حوزه نقاشی و میدان قدرت دولتی است. چگونگی فعالیت عاملان حاضر (هنرمندان نقاش)، جایگاه و مواضع این میدان هنری در موقعیتهای اجتماعی، سیاسی و هنری زمانه شان، نوع سرمایهها و منشهای ایشان، عمده پرسشهای مطروحه در این نوشتار هستند. روش تحقیق این پایان نامه با بهرهگیری از روش شناسی جامعه شناختی بوردیو بوده و به تحلیل تکوین میدان نقاشی دیواری در فضای اجتماعی پس از انقلاب تهران میپردازد. مضامین اصلی نقاشی های دیواری شهر تهران وکارکرد های اجتماعی سوال های اصلی این پژوهش می باشد.
محمد اعظم زاده مرتضی حیدری
پرداختن به آثار نقاشان ایرانی در قرن نهم ه.ق. می تواند جذاب باشد، چرا که به فرهنگ عامه توجه نمودند و از آن تاثیر پذیرفتند. تاثیرپذیری از محیط خود، باورها و اعتقادات دینی و غیردینی، زندگی روزمره، نوع لباس و آداب و رسوم، همگی مبین آن است که نقاشان ایران و فرهنگ عامه پیوند درونی برقرار کرده اند و در این راستا، شناخت و تطابق بین هنرمند و فرهنگ عامه - بخصوص در گذشته - می تواند جالب توجه باشد. هنرمند نقاش ، علاوه بر تاثیرپذیری از محیط و توجه به زندگی مردمی به آئین و مذهب خود و آنچه دین اسلام به آن ارج نهاده است ، یکسره دل می نهد. نگارگر ایرانی به پیرامون دین خود که اساسا معنویت است ، احترام می گذارد، با سنت شکنی مخالف و با اشاعه و گسترش آن موافق است . او اثرش را موافق با طبیعت طرح نمی کند، بلکه هنری همسان، موازات با طبیعت طرح کرده و در آن به تفکر و عبادت می پردازد. نقاشی را به نقش های هندسی بکر و زیبا مزین می کند تا با جاذبه های تزئینی مردم هم آوا شود. نقشهای غیرهندسی را در عناصر هندسی و ریاضی گونه قرار می دهد و به زیبائی هر چه تمام بین آنها رنگهای خالص و ناب می گذارد. طبیعت را به ساده ترین و عمیق ترین شکل - حتی ساده تر از آنچه در روزمره زندگی خود می بیند - انتزاع می کند و از زمان و مکان مادی فراتر می برد. در ترکیب بندی از زندگی روزمره ایده گرفته و بخوبی در اثر تصویری جای می دهد و هوشیارانه، فرهنگ معنوی عامه را مدنظر دارد. هنرمند نگارگر، تلاش دارد هنرمند مردمی باشد، هیچگاه بر جایگاه رفیعی نمی نشیند تا همگان او را تحسین کنند. ایده های او برگرفته از باورهاست و برای اثبات حقانیت شخص خود دفاع نمی کند، برپای نگاره ها امضا ندارد و امانت خود را ارج نهاده سینه به سینه با تفاخر تمام اشاعه می دهد.