نام پژوهشگر: جابر نشاطی
منصور بزرگ تقی شهرابی فراهانی
در این پژوهش در ابتدا عملکرد ممانعت کننده هگزامین در ممانعت از خوردگی فولاد در محیط اسیدکلریدریک 1 مولار بررسی گردید. به همین منظور تاثیر یکسری از عوامل و فاکتورهای موثر بر راندمان بازدارندگی مورد ارزیابی قرار گرفت و در نهایت تلاش گردید تا با استفاده از نتایج حاصل، یک مکانیزم محتمل برای بازدارندگی این ممانعت کننده ارائه گردد. علاوه بر آن، احتمال وجود اثر هم افزایی بین هگزامین و 2-دی اتیل آمینواتانول در محیط اسیدکلریدریک مورد بررسی قرار گرفت. جهت مطالعه نحوه بازدارندگی و بدست آوردن راندمان آن از آزمایشهای پلاریزاسیون و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی استفاده شد. همچنین به منظور انجام بررسیهای سطحی، آنالیز ftir انجام گرفت. افزایش غلظت هگزامین در محدوده مورد مطالعه باعث افزایش راندمان بازدارندگی گردید، اما با افزایش سرعت حرکت محلول و افزایش دما راندمان بازدارندگی کاهش یافت. مجموع این نتایج در کنار پیروی این ممانعت کننده از ایزوترم جذب لانگمیر و پارامترهای ترمودینامیکی حاصله، به نظرمی رسد که موید عملکرد این بازدارنده از طریق جذب فیزیکی بر روی سطح می باشد. انرژی آزاد جذب هگزامین در محیط اسیدکلریدریک kj/mol 31- ، آنتالپی آزاد جذب kj/mol 13- و آنتروپی آزاد جذب kj/mol0k 56 می باشد. 2- دی اتیل آمینواتانول نیز با هگزامین در کاهش خوردگی فولاد در محیط اسید کلریدریک مشارکت داشته باشد. این مشارکت در برخی موارد به صورت اثر سینرژیسم و در برخی موارد به صورت اثر آنتاگونیسم نمایان شده است.
اسماعیل صادقی مرشت تقی شهرابی فراهانی
اثرات بازدارندگی 2- بوتین- 4،1- دی اُل بر استعداد به خوردگی فولاد خط لوله api 5l x65 در محیط کربنات یک نرمال/ بی کربنات یک نرمال در شرایط استاتیک و استعداد به ترک برداری خوردکی تنشی این فولاد در شرایط دینامیک توسط تکنیک های مختلف الکتروشیمیایی بررسی گردید. در شرایط استاتیک پارامترهای زمان در معرض قرارگیری، دمای محیط و غلظت بازدارنده بررسی شدند. شرایط دینامیک که توسط آزمون با نرخ کرنش آهسته ایجاد شد، پارامترهای غلظت بازدارنده و دمای محلول بررسی شدند. منحنی های پلاریزاسیون در شرایط استاتیک و دینامیک نشان دادند که بازدارنده فوق از نوع مختلط می باشد. تغییر پارامترهای امپدانس، جذب قوی بازدارنده فوق بر سطح فلز، ممانعت از انحلال آندی فلز با قفل کردن مکان های فعال سطح فلز و تشکیل لایه محافظ را تأیید می کند و نشان می دهد جذب بازدارنده بر سطح فولاد x65، با معادله ایزوترم جذب لانگمویر انطباق دارد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت این بازدارنده در هر دو حالت استاتیک و دینامیک، اثرات بازدارندگی بهتر می شود. اثر دما نیز بر رفتار خوردگی فولاد x65 در محدوده °c25 تا °c50 بررسی شد تا پارامترهای ترمودینامیکی مانند انرژی آزاد جذب ( ) محاسبه گردد. نتایج نشان داد که با افزایش دما، میزان خوردگی فولاد x65 هم در غیاب و هم در حضور بازدارنده افزایش پیدا کرد. در مرحله بعد، آزمون های با نرخ کرنش آهسته با نرخ کرنش s/ 5- 10انجام گردید. در این آزمون ها استعداد به ترک برداری خوردگی تنشی بصورت کاهش خواص مکانیکی بروز می کند. در این آزمون ها، داکتیلیته و زمان شکست کاهش می یابند، اما استفاده از بازدارنده این پارامترها را افزایش می دهد. آنالیز میکروسکوپ الکترونی روبشی برای بررسی مورفولوژی سطح شکست نمونه های فولادی در حضور و در غیاب بازدارنده صورت گرفت. همچنین یک نمونه رخداد ترک برداری خوردگی تنشی که در خطوط لوله فولادی پرفشار انتقال گاز در مناطق شمالی ایران و بعد از گذشت تقریباً 40 سال از زمان نصب اتفاق افتاد، بررسی و آنالیز شد. دلایل این خوردگی و اثرات ترک برداری خوردگی تنشی بررسی شدند. مکانیزم شکست بر اساس مدارک در دسترس و بررسی های متالوگرافی انجام شده بر لوله فوق، مشخص شد. نتایج بدست آمده از این بررسی-ها با نتایج حاصل از آزمون های آزمایشگاهی مقایسه شدند.
سید داود حسینی تقی شهرابی
در این تحقیق خوردگی تنشی فولاد خط لوله x65 در محیط کربنات/بی کربنات ph بالا مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا پس از تعیین محدوده پتانسیل ترک برداری فولاد x65 در محیط کربنات/ بی کربنات یک نرمال، با استفاده از آزمون پلاریزاسیون، پتانسیل های کاتدی مختلف در حین آزمون کشش با نرخ کرنش 6-10 بر ثانیه اعمال شدند. در این مرحله ثابت شد که فقط نمونه ای که در طول آزمایش ssrt به صورت پتانسیواستاتیک در پتانسیلmvsce 650- بوده است دچار ترک برداری خوردگی تنشی شده است. در تصاویر متالوگرافی، وجود ترک های ثانویه ی بین دانه ای در نزدیکی مقطع شکست نمونه قرار گرفته در پتانسیل 650- میلی ولت (sce) ثابت کرد که یک شکست بین دانه ای حاکم است. در مرحله دوم از تحقیق جهت بررسی بیشتر شرایط محیطی، اثر دمای محلول در حین آزمون ssrt بررسی شد و نتایج نشان داد که با افزایش دمای محلول، سرعت ترک برداری افزایش می یابد و در نتیجه حساسیت به خوردگی تنشی ایجاد شده، افزایش می یابد. در پایان با اعمال شرایط مناسب برای ایجاد scc در فولاد x65(پتانسیل ترک برداری و دما)، تغییرات پتانسیل و جریان الکتروشیمیایی(نویز الکتروشیمیایی) به طور همزمان اندازه گیری و ثبت شد. آنالیز داده ها به روش آماری و آنالیز در قلمرو فرکانس داده های حاصل از بررسی این داده ها، نشان داد که نویز الکتروشیمایی می تواند یک روش مناسب برای پایش خوردگی تنشی در فولاد خط لوله و تشخیص شروع ترک برداری وتخمین زمان شکست باشد.
پریا یاردانی سفیدی میر قاسم حسینی
در پروژه حاضر، در ابتدا پلی آنیلین و ترکیبات نانوکامپوزیتی پلی آنیلین- (1%) tio2، پلی آنیلین- (5/0%) zno و پلی آنیلین- (5%cloisite 15a,) mmt با استفاده از پلیمریزاسیون شیمیایی سنتز شدند. ترکیبات نانوکامپوزیتی به دست آمده با استفاده از تکنیک های ftir، edx وsem مورد بررسی قرار گرفتند.در مرحله بعد، پلی آنیلین و نانوکامپوزیت های سنتز شده با اپوکسی مخلوط شده و به روش قلم مویی روی فولاد نرم مانت شده بعد از آماده سازی اولیه (سمباده زنی و چربی گیری با اتانول) پوشش داده شدند.سپس رفتار الکتروشیمیایی پوشش اپوکسی- پلی آنیلین فاقد نانوذره و پوشش های نانوکامپوزیتی اپوکسی- پلی آنیلین حاوی نانوذرات tio2، zno و mmt بر روی فولاد نرم در غیاب و حضور حفاظت کاتدی با استفاده از اعمال جریان مستقیم (تحت ولتاژهای مختلف) در محلول 5/3% nacl و دمای ?65 با استفاده از تکنیک امپدانس الکتروشیمیایی (eis) مورد مطالعه قرار گرفتند.ارزیابی رفتار جدایش کاتدی پوشش ها در ولتاژ v5/1- نسبت به الکترود ag/agcl بدون ایجاد حفره ماکروسکوپی و در روال طبیعی خود پوشش (از طریق خلل و فرج موجود در پوشش) با استفاده از eis انجام گرفت. ارزیابی رفتار جدایش کاتدی در حالتی که حفره ماکروسکوپی به قطر mm 1 روی پوشش ایجاد شده است فقط برای پوشش اپوکسی- پلی آنیلین- tio2 انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که همه پوشش های مورد مطالعه به جز پوشش اپوکسی- پلی آنیلین- mmt چسبندگی خوبی روی فولاد نرم داشته و بدون آماده سازی ثانویه سطح (شیمیایی و الکتروشیمیایی) نتایج قابل تحلیلی را ارائه می دهند. همچنین نتایج حاصل از مطالعات eis برای پوشش های مورد مطالعه در حضور حفاظت کاتدی نشان داد که با منفی تر شدن ولتاژ اعمالی، مقاومت پوشش ها کاهش می یابند. نتایج حاصل از ارزیابی جدایش کاتدی پوشش ها نشان داد که نانوذرات از طریق پر کردن خلل و فرج موجود در پوشش اپوکسی و تأخیر در نفوذ الکترولیت سبب افزایش چسبندگی و بهبود رفتار پوشش ها در برابر جدایش کاتدی شده است.
احمد کنار تقی شهرابی فراهانی
در این پژوهش خوردگی تنشی فولاد خط لوله x70 در محیط با ph نزدیک به خنثی بوسیله تکنیک نویز الکتروشیمیایی مورد بررسی قرار گرفته است. جهت شبیه سازی محیط با ph نزدیک به خنثی از محلول ns4 استفاده شد. در قسمت اول پارامترهای موثر بر رفتار خوردگی تنشی فولاد خط لوله x70 از جمله سه عامل دما، پتانسیل اعمالی و پوشش اعمالی با انجام آزمون های کشش با نرخ کرنش آهسته در محیط با ph نزدیک به خنثی بررسی شدند. مشخص شد که با افزایش دما و افزایش پتانسیل اعمالی رفتار فولاد خط لوله x70 ترد تر می شود. اعمال پتانسیل نسبت به دما اثر قابل توجهی در افزایش تردی دارد و همچنین بعد از پتانسیل اعمالی 900- افزایش پتانسیل تاثیر چندانی روی حساسیت به خوردگی تنشی فولاد ندارد. در قسمت دوم داده های بدست آمده از آزمون نویز الکتروشیمیایی در حین آزمون کشش با نرخ کرنش آهسته با دو روش بررسی آماری و بررسی در دامنه فرکانس تحلیل شدند. در تحلیل آماری چندین پارامتر بررسی شدند و مشخص شد پارامترهایی مانند کورتوزیس پتانسیل، شاخص حفره دار شدن و مقاومت نویز در زمان های نزدیک به شکست افزایش قابل توجهی پیدا می کنند که در تشخیص خوردگی تنشی میتوان از آن استفاده کرد. در تحلیل داده های نویز الکتروشیمیایی در دامنه فرکانس نیز از دو روش تبدیل فوریه سریع و ماکسیمم آنتروپی جهت رسم منحنی های دانسیته توان طیفی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد، شکل کلی منحنی های دانسیته توان طیفی در طول آزمون کشش با نرخ کرنش آهسته تغییر کرده و ناحیه مستق از فرکانس در فرکانس های پایین گسترش یافته و همچنین مقادیر دانسیته توان طیفی در همه فرکانس ها افزایش یافته است. نتایج بدست آمده نشان داد که تکنیک نویز الکتروشیمیایی یک روش مناسب برای پایش خوردگی تنشی است.
علیرضا خلیلی مصطفی علیزاده
در این تحقیق تاثیر افزودن درصدهای مختلف اتانول به بنزین بر روی رفتار خوردگی آلیاژهای مورد استفاده در سیستم سوخت رسانی و همچنین آلیاژهای مورد استفاده در سوپاپ و سر سیلندر موتورهای احتراق داخلی مورد بررسی قرار گرفت. رفتار خوردگی آلیاژهای سیستم سوخت رسانی شامل فولاد 12st، آلومینیم 6061 و مس ابتدا توسط آزمون غوطه وری بر اساس استاندارد astm g31 در چهار محیط بنزین حاوی 0، 5، 10 و 15% اتانول بررسی گردید. در ادامه به منظور بررسی تاثیر دمای مخلوط سوخت بنزین- اتانول بر رفتار خوردگی آلیاژها آزمون غوطه وری در دو دمای 60 و 80 درجه سانتی گراد در سه محیط بنزین حاوی 5، 10 و 15% اتانول انجام گرفت. به منظور بررسی رفتار خوردگی و حساسیت به حفره دار شدن آلیاژ آلومینیم 6061 در محلولهای بنزین- اتانول حاوی ناخالصی آب، اندازه گیری های الکتروشیمیایی شامل eis و پلاریزاسیون سیکلی در محیط های بنزین حاوی 5، 10 و 15% اتانول و 1، 5 و 10% آب با استفاده از دستگاه eg&g و نرم افزاز power suit انجام شد. همچنین به منظور تحلیل نتایج eis و به دست آوردن مدار معادل از نرم افزارzsimpwin v3.21 استفاده گردید. فیلم های اکسیدی تشکیل شده روی نمونه های آلومینیمی 6061 توسط sem و edx مورد بررسی قرار گرفت. در انتها رفتار اکسیداسیون آلیاژهای سوپاپ (فولاد آلیاژی) و سرسیلندر (آلومینیم) در حضور محصولات احتراق سوخت بنزین- اتانول مورد بررسی قرار گرفت. برای غوطه ور کردن نمونه ها در محصولات احتراق سوخت بنزین- اتانول، نمونه ها درون لوله اگزوز یک موتور چهار زمانه تک سیلندر جایگذاری شدند. سپس سوخت بنزین حاوی درصدهای متفاوت اتانول (0، 5، 10 و 15%) به طور جداگانه به موتور مذکور تزریق شد. حداکثر دمای اندازه گیری شده درون لوله اگزوز در طی کارکرد موتور 423 درجه سانتی گراد بود. نتایج نشان می دهد که با افزایش میزان اتانول در بنزین سرعت خوردگی افزایش می یابد. بالاترین سرعت خوردگی در دمای محیط مربوط به نمونه های مسی بود. افزایش دمای سوخت باعث تغییر رفتار نمونه های آلومینیمی و افزایش سرعت خوردگی آنها شد. در حضور آلاینده آب بیشترین حساسیت به خوردگی حفره ای در 1% آب و بالاترین سرعت خوردگی در 5% آب مشاهده شد. نتایج edx کمترین میزان حفاظت را توسط فیلم اکسیدی روی نمونه های غوطه ور در 5% آب نشان دادند. با افزایش میزان اتانول و سیکل کارکرد موتور اکسیداسیون نمونه ها در دمای بالا افزایش یافت. افزایش اکسیداسیون در نمونه های فولادی مشهودتر بود.
منصور بزرگ تقی شهرابی فراهانی
یکی از موضوعاتی همیشگی مورد توجه محققان، ارائه و معرفی بازدارنده¬های خوردگی جدید است که در سال¬های اخیر با توجه به ملاحظات زیست محیطی، غیر سمی بودن آن¬ها در اولویت قرار گرفته است. در این رساله به معرفی بازدارنده¬های جدید و غیر سمی برای خوردگی فولاد در محیط اسیدکلریدریک 1 مولار و اصلاح ساختار مولکولی آن¬ها با کمک جایگزینی گروه¬های عاملی پرداخته شده است. ابتدا با توجه به تحقیقات پیشین صورت گرفته روی عصاره گیاهان، به شناسایی و بررسی اثر بازدارندگی عصاره مورد روی خوردگی فولاد در محیط اسید کلریدریک پرداخته شد. در ادامه، عملکرد خانواده فنوکسازون¬ها به عنوان بازدارنده مورد ارزیابی قرار گفت و اثر شرایط هیدرودینامیک، دما، زمان ماندگاری و هم¬افزایی روی درصد بازدارندگی بررسی شد. نتایج آزمون¬های کاهش وزن و الکتروشیمیایی نشان داد عصاره مورد عملکرد مناسبی در کاهش خوردگی داشته و غلظت mg/l 1000 از این ماده 82 درصد بازدارندگی نشان داده است. جذب این ماده از ایزوترم جذب تمکین پیروی نموده و مقدار انرژی آزاد گیبس kj/mol 8/39- بدست آمد و جذب فیزیکی-شیمیایی را نشان داد. در حضور 7- هیدروکسی فنوکسازون نیز مقاومت پلاریزاسیونی فولاد در محیط اسید کلریدریک از ?cm2 222 به ?cm2 1660 افزایش و دانسیته جریان خوردگی به µa/cm2 5/12 کاهش یافت. ایزوترم جذب لانگمویر انطباق خوبی با نتایج مربوط به 7- هیدروکسی فنوکسازون از خود نشان داد. افزایش دما تا 55 درجه سانتی¬گراد درصد بازدارندگی را تا 57 درصد کاهش داد و حضور شرایط هیدرودینامیک دانسیته جریان خوردگی فولاد در محیط اسید کلریدریک را به µa/cm2 8/53 افزایش داد. افزایش زمان غوطه¬وری فولاد در محلول اسید کلریدریک حاوی ppm100 از 7- هیدروسی فنوکسازون، بازده را تا 92 درصد افزایش داده است. 7- هیدروکسی فنوکسازون با 01/0 مولار از یدید پتاسیم نیز اثر هم افزایی از خود نشان داد. محاسبات کوانتوم نشان داد دانسیته الکترونی انرژی بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده بیشتر روی اتم اکسیژن و نیتروژن داخل حلقه، اتم اکسیژن گروه کربونیل و برخی اتم¬های کربن حلقه آروماتیک قرار دارد. از خانواده فنوکسازون¬ها ترکیب n-(8-متوکسی-3h-فنوکسازین-3-ایلیدن)-n-¬دی متیل¬آمینیوم نیز سنتز شد که عملکرد مناسبی به عنوان بازدارنده خوردگی فولاد در محیط اسیدکلریدریک از خود نشان نداد. در ادامه سنتز n-(8-برومو-3h-فنوکسازین-3-ایلیدن)-n-¬دی متیل¬آمینیوم صورت گرفت که خواص بازدارندگی مطلوب-تری داشته و در حضور آن درصد بازدارندگی تا 91 درصد افزایش یافت. افزایش زمان ماندگاری تا 8 ساعت درصد بازدارندگی را به 93 درصد و حضور یدید پتاسیم هم¬پوشانی سطحی را به 96/0 افزایش داد. پارامترهای ترمودینامیکی برای این ماده شامل انرژی آزاد جذب و انتالپی جذب، ترکیبی از جذب فیزیکی و شیمیایی را نشان داد.
علی یوسفی سهیلا جوادیان فرزانه
در مطالعه حاضر، رفتار بازدارندگی از خوردگی مواد فعال سطحی؛ ستیل تری متیل آمونیوم برماید (ctab)، سدیم دودسیل سولفات (sds) و مخلوط این دو ترکیب در دو منطقه غنی از کاتیون و آنیون برای فولاد نرم در محیط های کلریدریک اسید و سدیم کلرید بررسی گردید. ویژگی های این دسته از مواد با استفاده از روش های طیف نگاری امپدانس، قطبش پذیری غلظتی، روش کاهش وزن و میکروسکوپ الکترونی مطالعه شد. نتایج، بیانگر افزایش کارایی مخلوط ctab/sds در مقایسه با مواد خالص به واسطه برهمکنش های قوی بر سطح فولاد می باشند. در این تحقیق برای اولین بار با بهره گیری از محلول با قاعده، میزان برهمکنش مواد فعال سطحی در سطح مشترک فلز/محلول به صورت کمی محاسبه گردید. داده های بدست آمده نشان می-دهند با افزایش غلظت مواد فعال سطحی و مخلوط آنها، کارایی افزایش یافته و پس از رسیدن به غلظت بهینه، کارایی کم شده و یا ثابت می ماند. با بررسی های صورت گرفته، غلظت بهینه، تقریبا، با غلظت بحرانی میسل برای مواد فعال سطحی برابر است.در ادامه، کارایی بازدارندگی مایعات یونی ایمیدازولی برای فولاد نرم در محیط کلریدریک اسید مطالعه گردید. دو ویژگی طول زنجیر هیدروکربنی و اندازه یون مخالف مایعات یونی بررسی شد. نتایج روش های الکتروشیمیایی، طیف سنجی مادون قرمز و میکروسکوپ نیروی اتمی نشان می هند افزایش گروه آلکیلی و همچنین افزایش در اندازه یون مخالف، باعث افزایش کارایی بازدارندگی می شود. در راستای مطالعات صورت گرفته، تاثیر مواد افزودنی نظیر حلال (اتیلن گلیکول) و مایعات یونی بر نانوساختار های حاصل از ترکیب با مواد فعال سطحی و همچنین نقش آن ها در بازدارندگی از خوردگی بررسی گردید. مطالعات تجربی و محاسباتی نشان می دهند توانایی تشکیل پیوند هیدروژنی از طریق یون مخالف مایعات یونی، نقش مهمی در کاهش سرعت خوردگی ایفا می کند. مخلوط مایعات یونی با ماده فعال سطحی sds، منجر به افزایش بازدارندگی می گردد. همچنین تاثیر الکترود دیسک چرخان، سرعت چرخش و محیط آشفته بر میزان پایداری مواد مورد مطالعه بررسی شد. در راستای استفاده از ترکیبات زیست تخریب پذیر، مواد فعال سطحی دو قلو استری به عنوان بازدارنده مورد بررسی قرار گرفت. این ترکیبات در مقایسه با مواد فعال سطحی مونومری خود، کارایی بازدارندگی بیشتری دارند. رفتار بازدارندگی مخلوط مواد فعال سطحی استری و نانولوله های کربنی نیز مطالعه گردید. بررسی ها بیان می دارد مواد فعال سطحی با پراکندگی نانولوله های کربنی نقش اصلی را در کم کردن سرعت خوردگی بر عهده دارند. داده های حاصل از قطبش پذیری غلظتی نشان می هند تمامی ترکیبات مورد استفاده در این تحقیق با اثرگذاری بر هر دو واکنش کاتدی و آندی، فرآیند خوردگی را کنترل می کنند. مطالعات همدمای جذب نشان می دهند که همدماهای جذب لانگمویر و فلوری هاگینز بیشترین همخوانی را با داده های الکتروشیمیایی دارند. پارامتر های ترمودینامیکی همچون انرژی آزاد جذب و انرژی فعال سازی محاسبه و نتایج تایید می کنند بازدارنده های مورد استفاده از طریق جذب بر سطح فولاد سرعت خوردگی را به میزان زیادی کاهش می دهند.
ناصر اسمعیلی جابر نشاطی
در این رساله، سنتز چند جزئی برخی از سیستم های خطی و حلقوی با استفاده از حدواسط های ایزوتیوسیانات در شرایط ملایم، گزارش شده است.عملکرد ترکیب های سنتز شده به عنوان بازدارنده خوردگی در محیط هیدروکلریک اسید با روش های امپدانس الکتروشیمیایی، پلاریزاسیون، نویز الکتروشیمیایی و میکروسکوپ الکتروشیمیایی روبشی مورد بررسی قرارگرفتند.
رضا کیارسی تقی شهرابی فراهانی
چکیده ندارد.
رضا کیارسی تقی شهرابی فراهانی
دی اکسیدکربن یکی از عمده ترین عوامل خوردگی در صنایع نفت و گاز است و نزدیک به یک سوم خسارتهای مالی و جانی در کنار آلودگیهای زیست محیطی را به خوردگی ناشی از دی اکسیدکربن نسبت می دهند. نزدیک به نیم قرن است که تحقیقات بر جنبه های مختلف این نوع از خوردگی متمرکز شده است اما در این میان اسیداستیک کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق سعی شده است تا به بررسی اثر اسیداستیک بر رفتار خوردگی فولاد کم آلیاژی پرداخته شود. با استفاده از سل شیشه ای استاندارد به بررسی رفتار خوردگی فولاد کم آلیاژی در دما، و غلظتهای مختلف اسیداستیک پرداخته شد و از محاسبات ترمودینامیکی و آزمونهای الکتروشیمیایی از جمله پلاریزاسیون خطی، تافلی و همچنین روش امپدانس الکتروشیمیایی استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبات ترمودینامیکی نشان داد که تمامی واکنشهای کاتدی انجام پذیر هستند اما در رابطه با واکنشهای آندی تنها واکنش تشکیل لایه محتمل است. دیده شد که در نمودار حاصل از آزمون پلاریزاسیون تافلی در محیطهای حاوی اسیداستیک نرخ واکنش کاتدی تسریع می شود و تحت کنترل انتقال جرم است ولی واکنش آندی در حضور اسیداستیک دچار کندی خواهدشد. با استفاده از روش امپدانس مشخص گردید که افزایش نرخ خوردگی به جذب اسیداستیک بر روی سطح مربوط می شود و تشکیل لایه های سطحی و بخصوص هیدروکسیدآهن در حضور اسیداستیک با مشکل مواجه خواهد شد. در تمامی غلظتها و همچنین دماهای 25 و 60 درجه سانتیگراد احیای اسیداستیک رخ می دهد و این واکنش کنترل کننده جریان کاتدی در فرایند خوردگی است. بعلاوه آنکه اولین لایه که در محیط تشکیل می شود لایه هیدروکسیدآهن است.