نام پژوهشگر: بتول علی نژاد
نسرین بهمنی مختار ملک پور
بررسی صوت شناختی آواهای زبان از موضوعات مورد توجه شاخه زبانشناسی آکوستیک یا زبانشناسی آزمایشگاهی است که می تواند به متخصصین صوت شناسی و گفتار درمانی به منظور بررسی آسیب شناختی صوت بیماران کمک کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی صوت بیماران متاثر از دیزآرتری و مقایسه ی آنها با یکدیگر و با افراد سالم، سعی بر نشان دادن اختلافات و تشابهات صوت سازی این بیماران بر روی طیف نگاشت های صوتی داشت. به منظور بررسی آسیب شناختی این افراد از لحاظ ویژگی های زنجیری و زبر زنجیری صوت، 3 بیمار مبتلا به دیزآرتری اسپاستیک (با اختصار"د.الف")، دیزآرتری آتاکسیک (با اختصار "د.ت") و کم حرکتی (با اختصار "د.پ") که از لحاظ جنس و سن همگن بودند، مقایسه شدند. ویژگی های صوت شناختی از جمله دیرش، کشش و جایگاه تولید همخوانهای انسدادی، سایشی، انسدادی- سایشی و روان در 15 واژه ی تک هجایی و واکه های زبان فارسی در میانه ی همخوانها، زیروبمی و آهنگ کلام، شدت صوت و تکیه در 4 واژه ی بیش از یک هجا و نیز 6 جمله پرسشی، تعجبی و خبری و 6 واژه با واکه های مرکب و سرعت کلام در بندی از یک داستان ساده، مورد بررسی قرار گرفت. سازه های اول، دوم و سوم واکه ها و برخی همخوانها و از طرفی عناصر نوایی از جمله زیروبمی، شدت و دیرش کل واژه ها و جملات بصورت میانگین ارایه شدند. نتایج حاصله از قیاس صوت این افراد با یکدیگر به قرار زیر است: 1-تفاوت های صوت شناختی صوت بیمار "د.الف" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زنجیری بدین ترتیب است: قرار نگرفتن اعضاء متحرک و فعال دستگاه صوتی در جایگاه تولید صحیح و تماس ناقص با اعضاء غیر فعال، همخوانهای تغییر یافته شده به جای همخوانهای صحیح، اضافه کردن واکه به آخر بعضی از واژه ها به منظور خلاصی از انقباض عضلات و خشونت صدا.2- تفاوت های صوت شناختی صوت بیمار "د.الف" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زبرزنجیری بدین قرار است: زیروبمی بالا و یکنواخت، شدت صوت بسیار متغیر، آهنگ کلام یکنواخت و خشونت صوت.3- تفاوت صوت بیمار "د.الف" با بیمار "د.پ" از لحاظ ویژگیهای زنجیری: همخوانهای ناقص و تغییر یافته، جایگاه تولید ناصحیح و خشونت صوت. 4-تشابه صوت بیمار "د.ت" و "د.پ" از لحاظ ویژگیهای زبر زنجیری: یکنواختی زیروبمی، یکنواختی آهنگ کلام و زمانبندی مختل شده.5- تفاوت صوت بیمار "د.ت" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زنجیری: کشش و دیرش بیش از حد اواهای روان، سایشی و واکه ها.6- تفاوت صوت بیمار "د.ت" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زبر زنجیری: یکنواختی زیروبمی، میرایی کلام و کمبود نفس در صوت سازی. 7-شباهت صوت بیمار "د.ت" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زنجیری: جایگاه صحیح اواها.8- تفاوت صوت بیمار "د.پ" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زنجیری: اواهای تغییر یافته، خیشومی شدگی و کوتاه کردن لغات.9- تفاوت صوت بیمار "د.پ" با فرد سالم از لحاظ ویژگیهای زبر زنجیری: زیروبمی و آهنگ کلام یکنواخت، شدت صوت پایین و دیرش بیش از حد یا کمتر از حد معمول. هر سه بیمار از لحاظ عناصر نوایی کلام با ایرادات و اشکالات مشابه مواجه بودند. یکنواختی میانگین زیروبمی، القاء کننده احساسات و تکیه های متمایز کننده نبود. از آنجایی که دیزآرتری به دلیل اختلال در مخچه بروز می کند، زمانبندی تنظیم حرکات عضلات قفسه سینه، ششها، دیافراگم، صورت، حنجره، چاکنای و عضلات اطراف آنها، زبان، نرمکام و لبها با هم به منظور ایجاد صوت و آواهای زبانی دچار اختلال می شود.
نوشین شیخ فرشی بتول علی نژاد
یکی از موضوعات اساسی در بررسی همخوان های انسدادی مسئله ی مدت زمان آغاز واکداری و معادله مکانی برای تعیین جایگاه تولید آنهاست. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی صوت شناختی همخوان های انسدادی زبان فارسی آغاز شد و برای دستیابی به هدف فوق، در این پژوهش فرضیات و پرسش هایی مطرح نمودیم تا بتوانیم ارتباط مدت زمان آغاز واکداری و معادله مکانی را با توجه به متغیرهای سن و جنس تشخیص دهیم. در این راستا پنجاه واژه ی تک هجایی فارسی معیار به عنوان داده انتخاب شدند تا از طریق ضبط صدای هشت نفر گویشور فارسی زبان در سه گروه سنی کودک، نوجوان و بزرگسال این موارد در طیف آنها اندازه گیری شوند: برای مشخص نمودن مدت زمان آغاز واکداری به پیروی از روش لده فوگد(2006) شروع زمان واکداری را از خط عمودی اول که نمایشگر رهش انسدادی مورد نظر است تا زمان شروع خط نوسانی که نمایانگر ارتعاش پرده های صوتی در هنگام تولید واکه هاست در نظر گرفته شد. برای مشخص نمودن معادله ی مکانی به پیروی از روش سوسمن(1997 و 1991) بسامد سازه ی دوم واکه ها در جایگاه های رهش، آغازین و میانی واکه مورد اندازه گیری قرار گرفت. سپس با استفاده از آزمون general linear model در نرم افزار stata و two way anova موارد زیر از طریق آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شدند. در تحلیل مربوط به مدت زمان آغاز واکداری نسبت به جایگاه تولید و رابطه ی آن با متغیرهای سن و جنس موارد زیر مشاهده شدند: مدت زمان آغاز واکداری در انسدادی های کامی به طور معنی داری بیشتر از گونه های دندانی و دولبی شده است؛ میانگین مدت زمان آغاز واکداری خانمها (کودک، نوجوان و بزرگسال) بیشتر از آقایان بدست آمده است؛ میانگین مدت زمان آغاز واکداری در کودکان و نوجوانان دختر و پسر بیشتر از بزرگسالان محاسبه شده است؛ با درنظر گرفتن گروه مبنا نیز مشاهده شد که میزان زمان آغاز واکداری انسدادی ها در افراد مختلف یکسان نیست. در بحث پیرامون معادله مکانی نیز نتایج زیر حاصل شده است: میانگین بسامد سازه ی دوم واکه ها در همه ی انسدادی ها برای کودکان و نوجوانان دختر و پسر بیشتر از بزرگسالان گزارش شده است؛ شیب معادله مکانی مربوط به انسدادی های دندانی همه افراد کمتر از شیب بقیه ی انسدادی هاست، نتیجتاً میزان هم تولیدی این انسدادی ها با واکه ها کمتر است؛ شیب معادله مکانی مربوط به خانمها (کودک، نوجوان و بزرگسال) بیشتر از آقایان محاسبه شده است؛ ضریب تعیین یا درجه ی هم تولیدی همخوان ها با واکه ها در کودکان و نوجوانان دختر و پسر بیشتر از بزرگسالان بدست آمده است. نتیجتاً در تحقیق حاضر مشخص شد که متغیرهای سن و جنس به طور معنی داری در مدت زمان آغاز واکداری و معادله ی مکانی انسدادی های غیرانتهایی زبان فارسی تأثیر گذار بوده اند.
خیری شریف زاده بتول علی نژاد
چکیده هدف از این تحقیق بررسی نظام واجی گویش لری بهبهانی و تأثیرات زبان فارسی بر آن در چارچوب نظریه ی خودواحد می باشد که مشتمل بر شش فصل است. نگارنده در راستای تحقق این هدف بر آن است تا فرایندهای واجی را در گویش لری بهبهانی مشخص نماید. این پژوهش داده مبنا که حاصل شم زبانی نگارنده وآوانویسی 15 ساعت مکالمه یضبط شده است، از طریق مصاحبه یآزاد با دو گروه سنی مذکر تعداد 30 نفرجوان تحصیلکرده (25-30) وتعداد 15 نفراز افراد مسن و بی سواد (50-70) گردآوری شده است. تحلیل تحقیق حاضر بر بحث پیرامون وجود یا عدم وجود تفاوت میان نظام همخوانی و واکه ای وساخت هجا در گویش لری بهبهانی و فارسی معیار، کارایی نظریه یخود واحد در توصیف فرایندهای واجی در گویش لری بهبهانی و تأثیرات زبان فارسی معیار بر این گویش استوار است؛تا با بررسی دقیق وعمیق هر یک از موارد فوق میزان روایی نظریه ی خودواحد در رابطه با فرایندهای واجی ارزیابی و مشخص گردد. در این حین تفاوتهای موجود میان نظام همخوانی و واکه ای وساخت هجا در گویش لری بهبهانی و فارسی معیار تعیین می گردد و با ارائه ی شواهد زبانی و استدلالهای لازم کارایی نظریه ی خودواحد در تحلیل فرایندهای واجی (همگونی، کاهش، ناهمگونی و تقویت) در این گویش در مقایسه با فارسی معیار اثبات خواهد شد. درباره ی تغییرات واجی صورت گرفته در میان دو نسل قدیم و جدید نگارنده به این استنتاج خواهد رسید که زبان فارسی معیار بر گویش نسل جدید تأثیرات فراوانی داشته است، چراکه فرایندهای واجی (همگونی، کاهش و تقویت) که در گویش نسل جدید رخ داده و کلمات به کار برده شده توسط گویشوران این نسل را به کلمات فارسی شبیه کرده، این تأثیر را مشخص می کند. در نهایت با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها، کارایی نظریه ی خودواحد در رابطه با توصیف فرایند های واجی همگونی، کاهش وتقویت در گویش لری بهبهانی در مقایسه با فارسی معیار آشکار خواهد گردید.
سپیده قرایتی بتول علی نژاد
تکیه یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در هر زبان است و بررسی های صوت شناختی، می تواند به شناخت بهتر آن کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی صوت شناختی تکیه ی واژگانی در زبان فارسی بوده است؛ به منظور دست یابی به هدف فوق، پرسش ها و فرضیه هایی را مطرح نمودیم تا بتوانیم جایگاه تکیه ی واژگانی را در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی معین نموده، اثر افزودن برخی پسوندها به ستاک را، از نظر تغییر جایگاه تکیه بررسی نماییم. همچنین این هدف را دنبال می کردیم که سه همبسته ی صوت شناختی بسامدپایه، دیرش و شدت را به ترتیب اهمیت در ایجاد تکیه واژگانی مرتب کنیم و به علاوه، تغییرات بسامد سازه های اول و دوم و نیز فضای واکه ای زبان فارسی در حالت های تکیه بر و بی تکیه و همچنین نسبت دیرش فاز بسته در موج چاکنایی را مورد بررسی قرار دهیم. جهت انجام این تحقیق، ده مورد از پرکاربردترین پسوندهای اشتقاقی و تصریفی زبان فارسی انتخاب شد. برای هر مورد از پسوندها، هشت واژه ی مشتق انتخاب گردید که فقط از یک پایه و وند مورد نظر تشکیل شده بود. سپس این واژه ها را، یکبار پایه به تنهایی و بار دیگر پس از افزودن وند، سه گویشور فارسی معیار که همگی مرد بودند و در رده سنی بین 25 تا 40 سال قرارداشتند، تلفظ کردند. درنهایت از ضبط صدای هر گویشور 144 واژه به دست آمد و در سه نفر مجموع کل واژه ها به 432 عدد رسید. واژه ها توسط دستگاه حنجره نگار ضبط شد و بسامد پایه، شدت، دیرش، بسامد سازه ی اول و دوم و نسبت دیرش فاز بسته ی موج چاکنایی در تمامی هجاها و واکه های واژه ها، با استفاده از نرم افزارspeech studio استخراج گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در بررسی های فوق، جهت انجام تحلیل های آماری از آزمون هایی در نرم افزار spss استفاده شد: در حالتی که مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه بود، از آزمون ناپارامتری فریدمن و در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد. در حالتی که حجم نمونه به اندازه کافی بود و مجاز به استفاده از آزمون های پارامتری بودیم، در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون t زوجی و در حالت مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه، از آزمون اندازه های تکرارشده استفاده شد. نتایج به دست آمده به این شرح است: جایگاه تکیه ی واژگانی، در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی، هسته ی هجای آخر است. پسوندهای اشتقاقی تکیه بر هستند و پسوندهای تصریفی –ها، -تر و –ترین نیز، علی رغم قرار داشتن در دسته ی تصریفی ها، تکیه برند، اما پسوند –ی نکره تکیه بر نمی باشد.در بحث پیرامون عامل ایجادکننده ی تکیه ی واژگانی، همبسته ی صوت شناختی موثر در زبان فارسی در یک حالت، بسامدپایه و درحالت دیگر، دیرش تکیه یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در هر زبان است و بررسی های صوت شناختی، می تواند به شناخت بهتر آن کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی صوت شناختی تکیه ی واژگانی در زبان فارسی بوده است؛ به منظور دست یابی به هدف فوق، پرسش ها و فرضیه هایی را مطرح نمودیم تا بتوانیم جایگاه تکیه ی واژگانی را در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی معین نموده، اثر افزودن برخی پسوندها به ستاک را، از نظر تغییر جایگاه تکیه بررسی نماییم. همچنین این هدف را دنبال می کردیم که سه همبسته ی صوت شناختی بسامدپایه، دیرش و شدت را به ترتیب اهمیت در ایجاد تکیه واژگانی مرتب کنیم و به علاوه، تغییرات بسامد سازه های اول و دوم و نیز فضای واکه ای زبان فارسی در حالت های تکیه بر و بی تکیه و همچنین نسبت دیرش فاز بسته در موج چاکنایی را مورد بررسی قرار دهیم. جهت انجام این تحقیق، ده مورد از پرکاربردترین پسوندهای اشتقاقی و تصریفی زبان فارسی انتخاب شد. برای هر مورد از پسوندها، هشت واژه ی مشتق انتخاب گردید که فقط از یک پایه و وند مورد نظر تشکیل شده بود. سپس این واژه ها را، یکبار پایه به تنهایی و بار دیگر پس از افزودن وند، سه گویشور فارسی معیار که همگی مرد بودند و در رده سنی بین 25 تا 40 سال قرارداشتند، تلفظ کردند. درنهایت از ضبط صدای هر گویشور 144 واژه به دست آمد و در سه نفر مجموع کل واژه ها به 432 عدد رسید. واژه ها توسط دستگاه حنجره نگار ضبط شد و بسامد پایه، شدت، دیرش، بسامد سازه ی اول و دوم و نسبت دیرش فاز بسته ی موج چاکنایی در تمامی هجاها و واکه های واژه ها، با استفاده از نرم افزارspeech studio استخراج گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در بررسی های فوق، جهت انجام تحلیل های آماری از آزمون هایی در نرم افزار spss استفاده شد: در حالتی که مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه بود، از آزمون ناپارامتری فریدمن و در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد. در حالتی که حجم نمونه به اندازه کافی بود و مجاز به استفاده از آزمون های پارامتری بودیم، در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون t زوجی و در حالت مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه، از آزمون اندازه های تکرارشده استفاده شد. نتایج به دست آمده به این شرح است: جایگاه تکیه ی واژگانی، در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی، هسته ی هجای آخر است. پسوندهای اشتقاقی تکیه بر هستند و پسوندهای تصریفی –ها، -تر و –ترین نیز، علی رغم قرار داشتن در دسته ی تصریفی ها، تکیه برند، اما پسوند –ی نکره تکیه بر نمی باشد.در بحث پیرامون عامل ایجادکننده ی تکیه ی واژگانی، همبسته ی صوت شناختی موثر در زبان فارسی در یک حالت، بسامدپایه و درحالت دیگر، دیرش تکیه یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در هر زبان است و بررسی های صوت شناختی، می تواند به شناخت بهتر آن کمک کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی صوت شناختی تکیه ی واژگانی در زبان فارسی بوده است؛ به منظور دست یابی به هدف فوق، پرسش ها و فرضیه هایی را مطرح نمودیم تا بتوانیم جایگاه تکیه ی واژگانی را در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی معین نموده، اثر افزودن برخی پسوندها به ستاک را، از نظر تغییر جایگاه تکیه بررسی نماییم. همچنین این هدف را دنبال می کردیم که سه همبسته ی صوت شناختی بسامدپایه، دیرش و شدت را به ترتیب اهمیت در ایجاد تکیه واژگانی مرتب کنیم و به علاوه، تغییرات بسامد سازه های اول و دوم و نیز فضای واکه ای زبان فارسی در حالت های تکیه بر و بی تکیه و همچنین نسبت دیرش فاز بسته در موج چاکنایی را مورد بررسی قرار دهیم. جهت انجام این تحقیق، ده مورد از پرکاربردترین پسوندهای اشتقاقی و تصریفی زبان فارسی انتخاب شد. برای هر مورد از پسوندها، هشت واژه ی مشتق انتخاب گردید که فقط از یک پایه و وند مورد نظر تشکیل شده بود. سپس این واژه ها را، یکبار پایه به تنهایی و بار دیگر پس از افزودن وند، سه گویشور فارسی معیار که همگی مرد بودند و در رده سنی بین 25 تا 40 سال قرارداشتند، تلفظ کردند. درنهایت از ضبط صدای هر گویشور 144 واژه به دست آمد و در سه نفر مجموع کل واژه ها به 432 عدد رسید. واژه ها توسط دستگاه حنجره نگار ضبط شد و بسامد پایه، شدت، دیرش، بسامد سازه ی اول و دوم و نسبت دیرش فاز بسته ی موج چاکنایی در تمامی هجاها و واکه های واژه ها، با استفاده از نرم افزارspeech studio استخراج گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در بررسی های فوق، جهت انجام تحلیل های آماری از آزمون هایی در نرم افزار spss استفاده شد: در حالتی که مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه بود، از آزمون ناپارامتری فریدمن و در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد. در حالتی که حجم نمونه به اندازه کافی بود و مجاز به استفاده از آزمون های پارامتری بودیم، در حالت مقایسه میان دو هجا یا واکه، از آزمون t زوجی و در حالت مقایسه میان بیش از دو هجا یا واکه، از آزمون اندازه های تکرارشده استفاده شد. نتایج به دست آمده به این شرح است: جایگاه تکیه ی واژگانی، در اسم ها و صفت های بسیط و مشتق زبان فارسی، هسته ی هجای آخر است. پسوندهای اشتقاقی تکیه بر هستند و پسوندهای تصریفی –ها، -تر و –ترین نیز، علی رغم قرار داشتن در دسته ی تصریفی ها، تکیه برند، اما پسوند –ی نکره تکیه بر نمی باشد.در بحث پیرامون عامل ایجادکننده ی تکیه ی واژگانی، همبسته ی صوت شناختی موثر در زبان فارسی در یک حالت، بسامدپایه و درحالت دیگر، دیرش شناخته شد. در بررسی سازه ها و فضای واکه ای، مشاهده شد که تغییرات بسامد سازه های اول و دوم واکه ها در حالت های تکیه بر و بی تکیه به گونه ای است که منجر به ایجاد فضای واکه ای گسترده تری در حالت تکیه بر نسبت به حالت بی تکیه می شود. در بررسی دیرش فاز بسته در موج چاکنایی، با وجود افزایش اندک مقادیر در هجای تکیه بر نسبت به هجای بی تکیه، آزمون های انجام شده در دو حالت، تفاوت معناداری نشان ندادند.
ملیحه رحیمی بتول علی نژاد
هنگامی که وام واژه ها از زبان مبدأ وارد زبان مقصد می شوند، معمولاً با نظام واجی زبان مقصد منطبق می شوند، به این پدیده، تطبیقِ وام واژی می گویند. به عبارت دیگر، وقتی زبانی واژه هایی را از زبان دیگر وام بگیرد، آواهای آن را دگرگون می سازد و آن ها را مطابق با آواهای زبان خودش در می آورد. پژوهش حاضر به بررسی "بومی سازی تغییرات واکه ای و ساختارهای هجاییِ وام واژه های انگلیسی در زبان فارسی بر مبنای نظری? بهینگی" می پردازد. داده های پژوهش از سه فرهنگ معتبر(انوری(1386)، مشیری(1371) و زمردیان(1384)) جمع آوری شده است. نحو? انتخاب واژه ها از سه فرهنگ مذکور بدین ترتیب بوده است که چنان چه هر سه فرهنگ نویس یا حداقل دو نفر از آن ها بر انگلیسی بودن واژ? مبدأ توافق داشته اند، آن واژه جهت مطالعه انتخاب شده است. چهارچوب نظری به کار رفته در این پژوهش، نظری? بهینگی است که یکی از رویکرد های محدودیت بنیاد است. در این پژوهش در پی پاسخ به دو سوال هستیم: 1- زبان فارسی بر اساس چه محدودیت هایی در نظری? بهینگی تغییرات واکه ها را در وام واژه های انگلیسی اعمال می کند؟ و 2- نظری? بهینگی چگونه می تواند تغییر و تحولات ساخت هجاییِ وام واژه ها را در زبان فارسی تجزیه وتحلیل کند؟ پاسخی که پژوهش حاضر به سوالات مذکور می-دهد به ترتیب عبارت است از: 1- زبان فارسی برای دستیابی به برون داد های بهینه به تعارض محدودیت های نشان-داری و پایایی می پردازد و برای فرآیند های اعمال شده بر واکه های ساده و مرکب رتبه بندی منحصر به فردی ارائه می دهد: 2- زبان فارسی برای بازسازی ساخت هجایی وام واژه ها، از یک سری محدودیت نشان داری و پایایی تبعیت می کند و رتبه بندی منحصر به فردی ارائه می دهد که در این رتبه بندی، محدودیت های نشان داری جزو محدودیت-های قوی تر و محدودیت های پایایی که بعد از آن ها می آید، به عنوان محدودیتِ قوی، متوسط و ضعیف در کنار محدودیت های نشان داری، ظاهر می شوند. زبان فارسی از بین دو محدودیت پایایی ِحذف و درج در خوشه های همخوانی وام واژه ها فرآیند درج (درج واک? میانجی و واک? آغازی) را ترجیح می دهد.
فرشته مهدوی بتول علی نژاد
آهنگ یعنی از عناصر زبرزنجیری مهم در زبان است و بررسی های صئت شناختی می تواند به در ک و شناخت بهتر آن کمک کند. . هدف پژوهش حاضر بررسی صئت شناختی آهنگ در گونه ی فارسی اصفهانی و فارسی تهرانی در چارچوب مدل آوایی خیزان افتان و پیوستگی می باشد.
مریم حمصیان عادل رفیعی
تکواژ آرایی یا به عبارتی ترتیب قرارگیری وندها از مسائلی است که توجه محققین صرف را به خود جلب کرده است و محققان در پی یافتن قوانینی می باشند تا بتوانند به یک تعمیم کلی در این مورد دست یابند. تاکنون در بررسی تکواژآرایی وندهای زبان انگلیسی سه رویکرد عمده مطرح شده اند که عبارتند از: رویکرد لایه ای، رویکرد محدودیت های گزینشی و رویکرد ترتیب ترکیب محور. در پژوهش حاضر با هدف بررسی آرایش وندهای اشتقاقی زبان فارسی در چارچوب رویکرد محدودیت های گزینشی فب (1988) پرسش هایی مطرح نمودیم تا بتوانیم ساخت اشتقاقی زبان فارسی، انواع و بسامد آنها، میزان هم آیند وندها، جایگاه هر وند نسبت به پایه، محدودیت های حاکم بر چگونگی قرارگیری وندهای قبل و بعد پایه را مورد تحلیل قرار دهیم. با استناد به سه اثر صادقی (1370)، کشانی (1371) و کلباسی (1380) تعداد 17 پیشوند و 37 پسوند انتخاب شدند. سپس با استفاده از داده های مستخرج از فرهنگ معاصر زبان فارسی صدری افشار (1387) تعداد 6200 واژه اشتقاقی با استفاده از نرم افزار اکسل و نسخه پانزدهم spss از طریق آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شدند. در چارچوب الگوی فب، وندهای زبان فارسی را به دو گروه پسوندها و پیشوندهایی که تنها به ریشه ملحق می شوند و پسوندها و پیشوندهایی که هم به ریشه و هم به پسوند و پیشوند خاص اضافه می شوند تقسیم کرده ایم. در تحلیل پیرامون انواع ساختار اشتقاقی، نگارنده طرح کلی prs (prefix, root, suffix) را برای واژه های اشتقاقی زبان فارسی ارائه کرد. در ساختارهای این طرح تعداد دو پیشوند و سه پسوند حضور داشته اند. با توجه به تعداد پسوندها و پیشوندهای ممکن به طور کلی 11 ساختار به لحاظ نظری به دست داده شد که از آن میان تنها 9 ساختار در داده های فارسی جزو ساختارهای موجود به حساب می آیند. یافته های این پژوهش نشان داد این وندها هستند که پایه را براساس محدودیت های گزینشی خاص خود انتخاب می کنند. پیرامون جایگاه قرارگیری هر وند مقوله دستوری (اسم، صفت، قید و مصدر)، زیر مقوله معنایی (اسم عینی و انتزاعی، صفت عینی و انتزاعی قید ساده و فرایندی و....) و محدودیت های واجی (تغییرات واجی پایه در اتصال به وند) وندهای مورد نظر مشخص شد. همچنین برای بهتر مشخص شدن رابطه هم آیندی وندهای مورد بررسی نمودار خطوط جهت دار ترسیم شد.
رسول علیپور بتول علی نژاد
چکیده در رساله حاضر به مقایسه نظام واجی گفتار ترک زبانان تبریز و نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران می پردازیم. به همین منظور داده های جمع آوری شده از دو جامعه زبانی ترک زبانان تبریز و نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران در چهارچوب نظریه غیر خطی خود واحد مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از آن است که نظام واجی و ساخت هجایی گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران در مقایسه با ترکی تبریزی دستخوش تغییرات اساسی شده است. بدین صورت که واکه های [+گرد، -پسین] ترکی تبریزی در گفتار ترک زبانان تبریزی مقیم تهران به صورت [+گرد، +پسین] درآمده، همچنین واکه [-گرد، افراشته، +پسین] ترکی تبریزی به واکه [-گرد، افراشته، -پسین] درگفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران تبدیل شده است. با این تغییرات سه واکه /?/، /ü/ و /?/ ترکی تبریزی از گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران حذف می شود. پسوند جمع ساز /lar/ نیز برخلاف ترکی تبریزی که در آن با توجه به واکه ستاک ارزش دهی می شود، در گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران در زیر ساخت مشخص شده و به صورت [-پسین] می باشد. همین موضوع سبب شده است که در مقابل گسترش مشخصه [+پسین] به عنوان واکه تیره عمل کند. بررسی داده ها از طریق نرم افزار آکوستیکی پرات موید این بود که هجاهای کوتاه ترکی تبریزی که با واکه شروع می شود در گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران با همخوان چاکنایی آغازین /?/ تلفظ می شود. این موضوع سبب شده است که دو هجای کوتاه /v/ و /vc/ و هجا ی متوسط /vcc/موجود در ترکی تبریزی در گفتار نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران به ترتیب با افزوده شدن همخوان چاکنایی آغازین به صورت /cاv/ و /cvc/ و /cvcc/ درآید. همچنین تحلیل داده ها در چارچوب نظریه واج شناسی خود واحد حاکی ازآن بود که این نظریه بهتر می تواند از عهده تبیین چگونگی فرآیندهای هماهنگی واکه ای و همگونی در گفتار ترک زبانان تبریز و نسل جدید ترک زبانان تبریزی مقیم تهران بر آید و از کفایت توضیحی برخوردار است.
الخاص ویسی بتول علی نژاد
عناصر و الگوهای نوایی مانند دیرش، دامنه ی زیر و بمی و تغییرات بسامد اصلی در گفتار حامل اطلاعات پیرازبانی و بار عاطفی و احساسی متفاوتی هستند. برای انتقال اطلاعات مزبور زبان فارسی همانند دیگر زبانها امکانات آوایی نامبرده را دراختیارگویشوران خود قرارمی دهد. هدف پژوهش حاضر مشخص نمودن این واقعیت است که تغییرات مشخصه های نوایی و پارامترهای صوت شناختی در زبان فارسی همسو با تغییر حالت های عاطفی از حالت خنثی و بی نشان به سمت احساس های متفاوت اتفاقی نیست بلکه عناصر نوایی در جریان پیوسته گفتار طبیعی به صورت نظام مند به کار می روند و در تعدیل درجات متفاوت حالت های عاطفی به گویشوران زبان فارسی کمک می کنند. بر این اساس در این تحقیق به بررسی و تحلیل مشخصه های نوایی گفتار(دیرش، دامنه ی زیر و بمی) و کشف میزان همبستگی آنها با سه احساس عمومی (خشم، غم و شادی) در مقایسه با حالت بی نشان و نیز توزیع الگوهای زیر و بمی در منحنی قله های نمونه های گفتاری در زبان فارسی پرداخته می شود. در این جستار با تکیه بر مدل شیب (تیلور، 1998، 2000 و 2009) اندازه گیری و تحلیل مشخصه های صوت شناختی مورد نظر پرداخته و در ادامه با تحلیل آماری و با استفاده از آزمون رگرسیون خطی میزان و درجات همبستگی میان متغیرها مشخص می شود. به منظور تحقق هر یک از موارد مذکور تجهیزات آزمایشگاهی آواشناسی از جمله نرم افزار تحلیل گفتار (praat) و کارگاه گفتار مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش روش توصیفی و استنباطی به عنوان پایه و اساس کار در تحلیل داده ها و نمونه های گفتاری به کار برده شده است. نتایج تحقیق با استناد به فرض صفر و تعیین میزان سطح معناداری (sig) میان متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی نهایی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر همبستگی و همگرایی بین مشخصه های نوایی زیر و بمی، دیرش واکه و بیان احساس غم، شادی و خشم در مقایسه با حالت خنثی در زبان فارسی بوده است. علاوه بر نتایج مذکور مشخص گردید که مشخصه ی شیب نیز در دو بخش خیزان و افتان منحنی قله های نمونه های گفتاری تغییر حالت های عاطفی نامبرده را نسبت به حالت بی نشان و خنثی در دو جنس زن و مرد بطور معنادار توصیف می کند. شواهد متفاوت در تحقیق حاضر ازجمله طیف نگاشته های پاره گفتارها و جدول آمار توصیفی همبستگی متغیرها بیانگر این است که میان احساس غم و حالت خنثی از یک سو و احساس شادی و خشم از سویی دیگر ارتباط اکوستیکی بیشتری دیده می شود.
علی اسدالهی محمد عموزاده
هدف از انجام این پژوهش توصیف و بررسی یکی از رویدادهای ارتباطی تحت نام "گزارش زنده ی فوتبال" در زبان فارسی است که از ویژگی های مشخص کننده ی آن، ارتباط گزارشگر در مقابل مخاطبین (یک نفر در برابر جمع) می باشد. این تحقیق به تحلیل این نوع ارتباط از دیدگاه قوم نگاری خواهد پرداخت. قوم نگاری به توصیف روابط اجتماعی در اقوام مختلف می-پردازد و قوم نگاری ارتباط که زیر مجموعه ای از زبان شناسی اجتماعی است به بررسی شیوه ی کاربرد زبان با توجه به فرهنگ جامعه می پردازد. در این راستا دل هایمز با ارائه الگویی به قاعده مند کردن مفاهیم و نظریات درباره ی قوم نگاری ارتباط پرداخت تا بدین وسیله مشخص شود در هر جامعه زبانی یک ارتباط قابل قبول به چه عواملی بستگی دارد. بر اساس الگوی مورد نظر علاوه بر داده های کلامی عوامل فیزیکی و غیرکلامی نیز در برقراری ارتباط موثرند و به همین جهت به آن ها نیز توجه می شود و مشخص می شود مهم ترین عوامل تأثیرگذار در موفقیت یا عدم موفقیت یک رویداد ارتباطی کدام ها هستند. پژوهش حاضر به بررسی داده های جمع آوری شده از چند گزارش فوتبال می پردازد که این داده ها بر اساس الگوی پیشنهادی دل هایمز با نام "قوم نگاری ارتباط" مورد بررسی قرار گرفته اند و سپس گزارش های فوتبال در ارتباط با هر یک از عوامل موجود در این چارچوب مورد بررسی قرار گرفته است. در این رابطه سعی شده است در چارچوب مورد نظر عوامل با یکدیگر مقایسه گردند و نحوه ی رسیدن یک رویداد ارتباطی به اهداف مورد نظر ارائه گردد. به عنوان مثال "موقعیت" به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در رویداد ارتباطی محسوب می شود که شامل مکان یا زمانی است که گزارش در آن رخ می دهد که ضمن بیان نقش موقعیت در این نوع رویداد به تأثیر آن در گزارش اشاره خواهد شد. گزارش فوتبال در جوامع امروزی از اهمیت اجتماعی و فرهنگی خاص برخوردار است و بررسی چنین پدیده ی ارتباطی می تواند ما را در شناخت هر بیشتر این گونه ی زبانی کمک نماید. از سوی دیگر مطالعه ی جنبه های زبان شناختی گزارش های فوتبال می تواند ما را در فهم بیشتر تنیدگی بین این نوع گفتار و دیگر ابعاد اجتماعی یاری دهد. همچنین از نتایج این پژوهش می توان به عنوان الگویی برای مطالعات بعدی به خصوص بررسی ساختار بلاغی دیگر گزارش های ورزشی استفاده کرد و در نهایت این نتایج می توانند مورد استفاده گزارشگران و تحلیل گران مسابقات ورزشی نیز قرار گیرد.
مهدی بسطامی فر بتول علی نژاد
یکی از پرکاربردترین فرایندهای واجی در گویش لری بویراحمدی، فرایند قلب است. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی صوت شناختی فرایند قلب آغاز شد و برای دست یابی به هدف فوق، ابتدا فرضیاتی جهت بررسی ارتباط بین آرایش واج ها در گویش لری و متغیرهای صوت شناختی ( f1، f2، f3 ) مطرح شد. در این راستا، ابتدا 30 واژه با آرایش متفاوت در گویش لری را که اغلب در کلام افراد مسن بکار می روند و کاربرد زیادی را در گویش مذکور دارند، انتخاب کردیم. بعد از آن، برای ضبط واژه های موردنظر، از دستگاه ضبط مدل ( sonic sm 818 ) استفاده گردید. قابل ذکر است که 5 گویشور لُر، هرکدام 30 واژه موردنظر را 2 بار بطور جداگانه در 30 جمله متفاوت بکار بردند. ضمناً، همان واژه ها با تلفظ فارسی را نیز 5 سخنور فارسی زبان هرکدام 2 بار جداگانه در 30 جمله متفاوت بکار بردند تا روشن شود که آیا روند تغییر متغیرهای (f1، f2، f3 ) صرفاً در زبان فارسی، نوعی نظم را نشان می دهد یا در گویش لری که ترتیب آرایش واج ها در آن کاملاً متفاوت است. در همین راستا، ابتدا داده های مورد نظر ( هردوی فارسی و لری که جمعاً 600 داده را تشکیل می دهد ) را در نرم افزار پرات بررسی کردیم و سازه های f1، f2، f3 آواهای مورد نظر و آواهای اطراف آنها را بدست آوردیم. سپس، با استفاده از نرم افزار spss، بسامدهای سازه های مذکور را از طریق آمار توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار دادیم. مهمترین نتیجه ای که از این بررسی حاصل شد، نشان داد کهf1 بیشترین اختلاف را نسبت به دو سازه دیگر داشت و در میان گونه های فارسی و لری، نسبت به سایر پارامترها، اختلاف بیشتری داشته است؛ بدین ترتیب که در 30 واژه مورد نظر، در 15 مورد، f1 دارای بیشترین اختلاف بوده و بعد از آن، f3 در 10 مورد و f2 در 5 مورد به ترتیب بیشترین اختلاف را در روند تغییر پارامترهای صوت شناختی داشتند. همینطور، روشن شد که در 14 واژه، شیب استاندارد در هر سه سازه در گویش لری نسبت به زبان فارسی کمتر بوده است و برعکس آن در 6 واژه، شیب استاندارد سه سازه در زبان فارسی نسبت به گویش لری کمتر بوده است. همچنین، در بحث راجع به قاعده مندی رویداد فرایند قلب در گویش لری، روشن شد که اعمال فرایند قلب در گویش مذکور، تا این حد نیست که تمامی توالی های واجی بررسی شده، در هر بافتی مشمول این فرایند قرار گیرند و با توجه به واژه های بررسی شده باید گفت که توالی های واجی خاصی در این گویش در معرض فرایند قلب هستند.
حسن پورمحمود بتول علی نژاد
چکیده: هر زبانی از الگوهای آهنگ ویژه ای برخوردار است به طوری که بومیان آن زبان به هنگام صحبت کردن، از این الگوها استفاده می کنند. بدیهی است که فراگیران هر زبانی باید برای یادگیری یک زبان خارجی، الگوهای آهنگ آن زبان را نیز فرا بگیرند، در غیر این صورت جملاتی که به آن زبان تولید می کنند، اصطلاحاً لهجه دار خواهد بود. در تحقیق حاضر، به بررسی هبسته صوتی دیرش، دامنه تغییر زیروبمی و نوع منحنی آهنگ واحدهای صوتی جملات انگلیسی که توسط فراگیران فارسی زبان تولید می شوند پرداخته خواهد شد. این تحقیق از پنج فصل تشکیل می شود. فصل اول مربوط به شرح و بیان مسئله، اهمیت و اهداف تحقیق و نیز معرفی فرضیه های تحقیق می باشد. در فصل دوم، به توصیف مبانی نظری آهنگ و نیز به معرفی برخی رهیافت های صوتی رایج در مطالعه آهنگ پرداخته می شود. فصل سوم شامل برخی مطالعات آهنگین صورت گرفته در چارچوب رهیافت های واجی و صوت شناختی خواهد بود. در فصل چهارم، ابتدا اندازه های همبسته های صوتی مذکور در جملات فرد بومی و فراگیران، تعیین شده و سپس این اندازه ها با یکدیگر مقایسه می شوند. در فصل پنجم به بررسی تحقق اهداف تحقیق و نتیجه گیری پرداخته خواهد شد. همچنین، چارچوب تحقیق حاضر، نظریه افتان- خیزان و پیوستگی است. در ادامه، با توجه به نتایج تحقیق، مشخص شد که فراگیران زبان انگلیسی فارسی زبان، برای بیان پاره گفت های خبری و سوالی انگلیسی، به جز پاره گفت های سوالی حاوی بلی/خیر از میزان اختلاف معناداری از همبسته صوتی دیرش استفاده می کنند. همچنین، در مورد همبسته صوتی زیروبمی، مشخص گردید که میزان اشتباه فراگیران در استفاده از اندازه زیروبمی مناسب، برای جملات خبری منفی و سوالی پرسشواژه ای بیشتر از همین اندازه برای جملات خبری مثبت و سوالی بلی/خیر است. اما، درباره سومین همبسته صوتی تحقیق، این نتیجه حاصل می شود که میزان اشتباهات فراگیران برای انتخاب نوع منحنی مناسب برای جملات سوالی بلی/خیر، بیشتر از جملات سوالی پرسشواژه ای و نیز بیشتر از جملات خبری مثبت و منفی می باشد. واژگان کلیدی: الگوی آهنگ- همبسته صوتی دیرش- دامنه تغییر زیروبمی- نوع منحنی آهنگ- نظریه افتان- خیزان و پیوستگی
نسرین خلیلی پور جونقانی بتول علی نژاد
هدف پژوهش حاضر توصیف تغییرات واجی حاصل از وندافزایی در زبان فارسی و بررسی امکان دسته بندی وندها در دو گروه خنثی و غیرخنثی در چارچوب نظریه ی واجشناسی واژگانی و در نهایت بررسی امکان لایه بندی وندها با توجه به معیار خنثی و غیرخنثی بودن است. بدین منظور 18 وند زایا، شامل 11 وند اشتقاقی و 7 وند تصریفی، انتخاب و واژه های مشتق از آن ها از فرهنگ 8 جلدی سخن جمع آوری شد. 20 واژه از هر وند به طور تصادفی انتخاب و وارد نرم افزار اکسل شد و سپس با استفاده از نرم افزار spss میزان تغییرات زنجیری، زبرزنجیری و یا هر دو در پایه پس از الحاق وند به آن ها محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در اکثر واژه ها پس از الحاق وند به پایه تغییر زبرزنجیری به وجود آمده است و در اکثر واژه ها تکیه ی واژه تغییر می کند. در همه ی واژه هایی که با وندهای تصریفی همراه بودند تغییر جایگاه تکیه مشاهده شد و میزان تغییرات زبرزنجیری، در اینجا تکیه، که وندهای اشتقاقی بر روی پایه اعمال می کردند 72.7% بود. چنین به نظر می رسد که اکثر وندهای زبان فارسی جزء گروه غیرخنثی هستند و باید در لایه ی اول قرار گیرند چون در اکثر واژه هایی که با این وندها همراه بودند تغییر جایگاه تکیه مشاهده شد. رخ دادن تغییرات زبرزنجیری در اغلب موارد دسته بندی وندها در دو گروه خنثی و غیرخنثی _ به آن صورت که در واج شناسی مطرح است_ را دچار مشکل می نماید. لذا مبحث امکان تعیین جایگاه تکیه بر اساس مقوله ی دستوری مطرح شد. پس از بررسی به عمل آمده مشخص شد که در بیشتر موارد دلیل تغییر جایگاه تکیه در زبان فارسی وند نیست، بلکه مقوله است که جایگاه تکیه را در واژه تعیین می کند. از این منظر به نظر می رسد زبان فارسی متفاوت از زبان انگلیسی عمل می کند و صرفاً با اتکا به متغیر جایگاه تکیه نمی توان وندها را لایه بندی کرد. همچنین در نظریه ی واج شناسی واژگانی قرار گرفتن وندها در لایه های مختلف روشی جهت تمایز بین رفتار وندها است ولی در زبان فارسی اگر علت تغییر تکیه را وند فرض کنیم و قائل به وجود وند غیرخنثی شویم، مشاهده می شود که همه ی وندهای تصریفی انتخاب شده و اکثر وندهای اشتقاقی در یک لایه قرار می گیرند که معیار مناسبی جهت تمایز بین رفتار وندها نیست. از طرف دیگر، میزان تغییرات زنجیری نیز در مقابل تغییرات زبرزنجیری بسیار کم است و با توجه به آن نیز نمی توان وندها را به دو گروه خنثی و غیرخنثی تقسیم کرد. می توان چنین نتیجه گرفت که در زبان فارسی وندها را نمی توان بر اساس تغییرات واجی ای که در پایه اعمال می کنند دسته بندی کرد و در نتیجه نمی توان آن ها را طبق این معیار در چارچوب نظریه ی واج شناسی واژگانی لایه بندی کرد.
مریم رییسی والی رضایی
چکیده هدف از تحقیق حاضر بررسی مهمترین دگرگونی های دستوری زبان فارسی بر اساس داده های مکتوب در روزنامه های دو دهه ی آغازین و دو دهه ی پایانی قرن اخیر است و روش ما در این پژوهش صرفاً توصیفی است. این پایان نامه با مقدمه ای بر دگرگونی های زبانی و بیان چارچوب کلی آغاز می شود. سپس در فصل دوم به پیشینه ی مطالعات انجام شده در تحول زبان فارسی اشاره می شود. فصل سوم به مبانی نظری مربوط به تغییرات زبانی اختصاص دارد و فصل چهارم به طور مفصل به بررسی مهمترین دگرگونی های دستوری به وجود آمده در مطبوعات زبان فارسی سده ی اخیر می پردازد. در نهایت، در فصل آخر طبق بررسی های انجام شده نتیجه گیری می شود که دستور زبان فارسی پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است و ساختمان دستوری زبان با گذشت زمان ساده تر می شود. بسیاری از ساختارهای دستوری گذشته بر اثر تحول زبان مهجور و فراموش شده اند، به عنوان مثال: تأنیث:ازخانمهایعالمهوفاضلهخواهشمندمکهآنچهمیداننددرجوابآقایبزرگمرقومفرمودهوازشرافتخودشاندفاعکنند (ایران 1301،ش 1233). تثنیه:اعلیحضرتین پادشاه و ملکه افغان شب را در جهاز بخلری موسوم به "سینیا" بروز آوردند ( اطلاعات، 14/1/1307). افعال پیشوندی:او را از پا در انداخت (اطلاعات، 16/6/1312). از طرف دیگر یک سری ساختارهای دستوری نو به مرور زمان در زبان خلق شده اند که در دهه های آغازین قرن معاصر وجود نداشته اند، نمونه هایی از این نوآوری های دستوری عبارتند از: ساختن فعل مرکب از عبارت فعلی:چهره های ماندگار تجلیل شدند (ایران، 6/9/1385). به وجود آمدن ساخت میانه:اخراجی ها یک میلیارد تومان فروخت (جام جم، 19/1/1388). ساختن مصدر مجهول از فعل لازم:آیا بازار حبابی سکه و ارز در حال ترکیده شدن است؟ (تیتر آنلاین، 17/3/1391) واژگان کلیدی:دگرگونی دستوری، فارسی معاصر، متون مطبوعاتی
سارا اظهری عادل رفیعی
فرایندهای دخیل در واژه سازی به ویژه وندافزایی اشتقاقی از دیرباز مورد مطالعه ی پژوهشگران قرار گرفته است. تا کنون در این راستا سه رویکرد عمده مطرح شده اند: رویکرد لایه ای، رویکرد محدودیت های گزینشی و رویکرد تفکیک پذیری. رساله ی حاضر در چارچوب رویکرد محدودیت های گزینشی به بررسی این محدودیت ها در پسوندافزایی اشتقاقی زبان فارسی می پردازد. در این رساله محدودیت های گزینشی ساختاری اعم از محدودیت های دستوری، زیرمقوله ای، آوایی، صرفی، و محدودیت های کاربردی شامل محدودیت های لزوم نام پذیری، سودمندی نوواژه، و زیبایی شناختی مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای انجام این کار تعداد ده پسوند زایای اشتقاقی از رساله ی عباسی (1384) انتخاب شده اند. مشتقات این ده پسوند از فرهنگ زانسو استخراج شده و به منظور حذف موارد قدیمی از داده ها، واژه های به دست آمده از فرهنگ زانسو در فرهنگ معاصر صدری افشار قرار داده شده اند. بدین ترتیب واژه های معاصر دارای این پسوندها گردآوری شده و به منظور یافتن محدودیت های گزینشی ناظر بر آنها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. در راستای دست یابی به محدودیت های دستوری و زیرمقوله ای، مقولات و زیرمقولات پایه ها و مشتقات حاصل از پسوندهای اشتقاقی از طریق بررسی داده های بالفعلِ گردآوری شده از فرهنگ های زانسو و صدری افشار تفکیک و ارائه شده اند. برای به دست آوردن سایر محدودیت های گزینشی علاوه بر بررسی واژه های بالفعل، به ازای هر پسوند تعداد 50 پایه ی مناسب دستوری و زیرمقوله ای که پسوند مربوطه به آنها افزوده نگشته و مشتقات حاصله وارد واژگان بالفعل زبان فارسی نمی گردند از فرهنگ صدری افشار استخراج و بررسی شده اند. بدین ترتیب با مقایسه ی واژگان بالفعل و صورت های زبانی ممکن اما ناموجود سایر محدودیت های گزینشی مطرح در این چارچوب که عبارتند از محدودیت های آوایی، صرفی، لزوم نام پذیری، سودمندی نوواژه و زیبایی شناختی به دست آمده و به طور جداگانه برای هر پسوند ارائه گشته اند.
رها زارعی فرد محمد عموزاده
چکیده: رابطه زبان و جنسیت در دهه های اخیر در حوزه های مختلفی مانند جامعه شناسی، روان شناسی، زبان شناسی اجتماعی, مکالمه کاوی و تحلیل گفتمان انتقادی بسیار مورد توجه قرار گرفته و با رویکردهای مختلفی از جمله تسلط (dominance) و تفاوت (difference) مورد بررسی قرار گرفته است, اما در طی سال های اخیر پژوهشگران این حوزه ترجیح داده اند که این رابطه را با انگاره جامعه کنشی (community of practice) مورد واکاوی قرار دهند زیرا جامعه کنشی رابطه مستحکمی با رویکرد برساخته گرایی اجتماعی (social constructionist theory) دارد, بدین معنی که جنسیت همراه با بقیه عوامل مانند هویت و وجهه در تعامل شکل می گیرد و لذا صورتی فعال و پویا دارد. در این پژوهش سعی شده است که رابطه زبان و جنسیت در جامعه کنشی دانشگاهی بررسی گردد. بدین منظور دو گونه گفتمانی جلسات دفاع از پایان نامه و جلسات ارائه مقاله در همایش ها که در مطالعات پیشین تقریباً مورد غفلت واقع شده بود, انتخاب گردید تا به دو پرسش اساسی تحقیق که یکی در مورد تفاوت ها و شباهت های گفتمان زن و مرد و همچنین نحوه رفتار کلامی با زنان و مردان در این جوامع کنشی است, پاسخ داده شود. بدین منظور 18 جلسه دفاع از پایان نامه (9جلسه دفاع از پایان نامه زنان و 9 جلسه مردان) و 24 جلسه ارائه مقاله در همایش (12 جلسه ارائه زنان و 12 جلسه ارائه مردان) ضبط گردید و در این راستا از یادداشت های قوم نگارانه برای جبران کاستی هایی که در ضبط صدای جلسات وجود دارد نیز استفاده شد که شامل مکان جلسات, طول مدت زمان جلسات, منزلت دانشگاهی ارائه دهندگان, سبک ارائه و همچنین ملیت آنها می شود. این یادداشت ها برای تحلیل جنسیت با رویکرد تحرک از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند؛ زیرا که در این رویکرد, جنسیت همراه با عواملی از جمله هویت, وجهه و غیره در تعامل شکل می گیرد و صورتی پویا دارد. پس از جمع آوری داده ها و انجام آوانگاری ها, برای ارائه بازنمودی از ساختار کلام جنسیت, کدگذاری داده ها در سه مرحله صورت گرفت که شامل سه گروه کلی می شد که در گفتمان دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است و عبارت بودند از قطع کلام (interruption) , فراگفتمان های تعاملی (interactional metadiscourse) و ارزیابی (evaluation). پس از آن تحلیل های کیفی که بیشتر بر اساس مکالمه کاوی سازمانیconversational analysis) institutional) انجام شد, در سه مرحله صورت گرفت. در مرحله اول, نقش های قطع کلام با توجه به جنسیت افراد و نوع عضویت آنها مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه برخی از نقش های این پدیده مختص مردان است (مانند قطع کلام بیانگر شوخی) اما در کل می توان گفت در نقش و میزان استفاده از قطع کلام میزان شباهت بیشتر از تفاوت است. در مرحله دوم فراگفتمان های تعاملی و زیر مجموعه های آن برای ارائه بازنمودی از کلام جنسیت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هر چند از نظر کیفی, در گفتار زنان و مردان شباهت وجود دارد, اما از لحاظ کمّی, تفاوت هایی نیز قابل مشاهده است که فقط محدود به جنسیت نمی شود بلکه به شبکه ای از عوامل مانند منزلت دانشگاهی, وجهه درون گروهی و غیره نیز مربوط است. در مرحله سوم بیشتر سعی شد به بررسی چگونگی رفتار کلامی افراد نسبت به زنان و مردان در بافت دانشگاهی, پرداخته شود که بدین منظور نحوه ارزیابی افراد در این جلسات مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج ارزیابی ها نیز بیشتر شباهت رفتار کلامی با زنان و مردان را نشان می دهد. پس از انجام سه مرحله تحقیق مشخص شد که در کل, با وجود تفاوت های جزئی, به نظر می رسد که عوامل دیگری مانند بافت, گونه گفتمانی, نوع عضویت و منزلت بیش از جنسیت در رفتار زبانی افراد و نحوه رفتار کلامی با آنها تأثیر دارد و همگی صورتی پویا داشته و در تعامل شگل می گیرند.
محمدصدیق زاهدی بتول علی نژاد
اهداف این تحقیق با توجه به موضوع آن، عبارت اند از بررسی فرایندهای واجی معمول در گویش کردی سنندجی و تحلیل آن ها در چهارچوب نظریه ی بهینگی؛ تعیین و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر فرایند های واجی و توصیف آن ها براساس واج شناسی بهینگی و نیز ارائه ی ساخت هجا در گویش مورد بررسی. این پایان نامه اساساً تحقیقی توصیفی-تحلیلی است. داده های مورد بررسی در این تحقیق، به دو شیوه ی کتابخانه ای و انجام مصاحبه با گویش وران گویش مورد مطالعه گرداوری شده اند. به علاوه، شم زبانی نویسنده نیز به عنوان گویش ور سنندجی، در همه ی مراحل گرداوری، توصیف و تحلیل داده ها به عنوان یک ملاک عمده مدنظر بوده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق بیانگر آن است که در گویش سنندجی، بزرگ ترین هجا دارای الگوی ساختاری (c)(c)cv(c) است؛ یعنی حداکثر دو همخوان می توانند در جایگاه های آغازه و پایانه قرارگیرند. هم چنین، فقط واکه می تواند در جایگاه هسته ی هجا قرار گیرد و همخوان هجایی در این گویش وجود ندارد. علاوه بر این ها، وجود آغازه برای هجاهای این گویش اجباری، اما وجود پایانه اختیاری است و هجاهای cv یا ccv به وفور در این گویش یافت می شوند. در ارتباط با محدودیت های حاکم بر ساخت هجا، مشخص گردید که اصل توالی رسایی که یک محدودیت جهانی حاکم بر ساخت هجا می باشد، در تمامی خوشه های همخوانی، چه در جایگاه آغازه و چه در پایانه ی هجا، به طور کامل در گویش کردی سنندجی رعایت می شود. در نتیجه، از میان سه نوع توالی موجود در زبان های دنیا برای خوشه ی همخوانی، یعنی مرکزی، توالی وارونه و توالی خنثی، فقط نوع مرکزی آن که منطبق با اصل توالی رسایی است، در سنندجی یافت می شود. علاوه بر ساخت هجا، با توجه به این که داده های مورد بررسی در این پایان نامه، در چهارچوب اصول حاکم بر واج شناسی بهینگی مورد توصیف و تحلیل قرارگرفته اند، محدودیت های اصلی حاکم بر ساخت هجا در کردی سنندجی تعیین و مرتبه بندی گشته است. به علاوه، ماهیت و عملکرد فرایندهای تضعیف، حذف، کشش جبرانی، درج، قلب و همگونی که در این پایان نامه مورد بررسی قرار گرفته اند، در چهارچوب نظریه ی مذکور تحلیل، و محدودیت های نشان داری و وفاداری حاکم بر ساخت آن ها تعیین و مرتبه بندی شده است. تعامل و رقابت این محدودیت ها، با توجه به رتبه بندی ارائه شده برای آن ها، انتخاب بهینه ترین گزینه را در بافت های زبانی مختلف در پی داشته است.
فیروزه نامداری علی آبادی محمد عموزاده مهدیرجی
پایان¬نامه حاضر برآن ¬است تا چگونگی بازنمایی مهاجران افغان در گفتمان مطبوعات ایران را براساس رویکرد انتقادی بررسی نماید. به عبارت دیگر، هدف اصلی این مطالعه بررسی ساز و کارهای کلامی در تولید و بازتولید ایدئولوژی تبعیض در¬ اخبار مربوط به این قشر اجتماعی می¬باشد. یکی از شیوه¬های معمول تولید ایدئولوژی تبعیض، کاربرد فرآیندهای برجسته¬سازی وحاشیه¬رانی در گزارشات خبری می¬باشد. نمونه¬ی مورد بررسی از دو دسته عناوین گزارشات خبری مرتبط با شهروندان ایرانی و مهاجران افغان، عمدتاً مندرج در صفحه¬ی حوادث مطبوعات کثیرالانتشار به صورت تصادفی انتخاب شده¬است. هر عنوان خبری معمولا در قالب یک بند بیان می¬شود، لذا تحلیل داده¬ها اساسا بر بررسی نظام گذرایی استوار گردید زیرا فرایند گذرایی ساز و کار مهمی را برای برجسته-سازی و حاشیه¬رانی فراهم می¬سازد. به عبارت دقیق¬تر، نحوه برجسته¬سازی¬ها وحاشیه¬رانی¬های در دو دسته عناوین خبری انتخاب شده، مطابق چارچوب یورگنسن و فیلیپس(1391) انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد که به دلیل وجود ایدئولوژی تبعیض،¬ برجسته¬سازی و حاشیه¬رانی که در قالب فرآیندهایی چون اسمی سازی، مجهول-سازی در سطح بند تحقق می یابد،¬ بازنمایی "گروه¬های خودی" را ¬در راستای مثبت¬ نمایی "خود" و "گروه¬های غیر خودی" را در راستای منفی نمایی "غیر" القا می¬کند.
آذر جاویدنیا بتول علی نژاد
این پژوهش به بررسی غلط¬های املای فارسی دانش¬آموزان کرد¬زبان پایه سوم ابتدایی و مقایسه¬ی آن با غلط-های دانش¬آموزان فارس¬زبان، بر اساس فرضیه¬ی تحلیل مقابله¬ای و رویکرد تحلیل خطا می¬پردازد.این پژوهش میدانی بوده و انتخاب مدرسه و دانش¬آموزان به صورت تصادفی انجام گرفته است. روش گردآوری داده¬ها به دو صورت مشاهده¬ی مستقیم و جمع¬آوری خطاهای املایی دانش¬آموزان و همچنین در چندین مورد ضبط گفتار معلّم در هنگام خواندن متن دیکته بوده است. افراد مورد بررسی با توجّه به زبان اوّلشان در چهار گروه دسته بندی شده¬اند: الف) معلّم و دانش¬آموز هردو فارس¬زبان (گروه شاهد) ب) معلّم کرد-زبان، دانش¬آموز فارس¬زبان ج) معلّم و دانش¬آموز هر دو کرد¬زبان د) معلّم فارس¬زبان، دانش¬آموز کرد¬زبان. خطاهای به¬دست آمده از دانش¬آموزان، بر اساس منشأ آنها به دو دسته، شامل خطاهای درون¬زبانی (خطاهای ناشی از تداخل زبان مادری) و خطاهای میان¬زبانی (خطاهای پیشرفته زبان دوم) دسته¬بندی گردید. سپس در هر دسته، خطاهای مربوط به واکه¬ها و خطاهای مربوط به همخوان¬ها با توجّه به چهار گروه مذکور توصیف شد.
مسلم رحیمی بتول علی نژاد
آواشناسی آکوستیک به شاخه ای از آواشناسی اطلاق می گردد که به ویژگی های فیزیکی موج های صوتی از دهان تا گوش می پردازد. زبان فارسی معیار دارای 23 همخوان و 6 واکه است. 8 مورد از همخوان های زبان فارسی سایشی می باشند. این همخوان ها عبارت اند از سایشی های واک دار /z/،/v/،/?/ و سایشی های بیواک /h/،/x/،/?/،/?/،/?/ که مشخصه مشترک آن ها سایشی بودن است. در پژوهش حاضر به بررسی آکوستیکی واک داری سه سایشی واک دار /z/،/v/ و /?/ در زبان فارسی پرداخته شده است. در این راستا فرضیاتی مبنی بر این که آیا سایشی های مورد نظر در مواضع مختلف واک دار می باشند و یا خیر و این که در صورت واک دار بودن، میزان واک داری آن ها چقدر است، مطرح گردید. علاوه بر این میزان دیرش این همخوان های سایشی در مجاورت واکه ها و هم چنین همخوان های بیواک مورد بررسی قرار گرفت و میزان دیرش آن ها با جفت بیواک آن ها مقایسه گردید. در این مطالعه از 9 فرد که شامل 5 زن و 4 مرد بودند برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. داده های مورد نظر در این پژوهش حاصل از تکرار یک جمله "منبع ..... است" بود که توسط افراد تولید شدند و در یک اتاقک ضد صدا در آزمایشگاه زبان شناسی دانشگاه اصفهان ضبط گردید و سپس تجزیه و تحلیل و هم چنین اندازه گیری متغیرهای صوت شناختی با استفاده از نرم افزار praat صورت پذیرفت. در پایان نیز نتایج به دست آمده توسط نرم افزار spss مورد بررسی آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، فرضیات مطرح شده در این پژوهش همگی مورد پذیرش واقع شده و نشان می دهند که همخوان های سایشی واک دار در آغاز واژه، میان دو واکه و پایان واژه واک داری کامل ندارند. میزان واکداری همخوان های سایشی واکدار بدین صورت بود که در جایگاه میان دو واکه دارای بیشترین میزان واکداری و در جایگاه قبل از واکه دارای میزان واکداری کمتر و در جایگاه بعد از واکه دارای میزان کمترین درجه واکداری می باشند. هم چنین همخوان های سایشی مورد مطالعه در جایگاه های قبل و بعد از همخوان واک دار و بیواک واک داری کامل ندارند و حتی در بعضی از جایگاه ها واک داری خود را از دست داده و درصد واک داری آن ها به صفر می رسد و و تارهای صوتی برای مدت کوتاهی از ارتعاش باز می ایستند. علاوه بر این، با توجه به نتایج حاصل، میزان دیرش همخوان های سایشی بیواک از جفت واک دار آن بیشتر می باشد، البته در بعضی از جایگاه ها در مورد میزان دیرش این نتیجه صادق نبوده و نیاز به بررسی بیشتری در این زمینه می باشد.
زهرا قادری حسب بتول علی نژاد
در این پژوهش خطاهای واجی اردوزبانان سه سطح زبان آموزی در یادگیری نوشتار زبان فارسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است بنابراین متون نوشتار فارسی 15 اردو زبان مرد اهل کشور هند مورد بررسی قرار گرفته است دادهها و افراد مورد بررسی به شیوه نمونه گیری انتخاب شده و پژوهش بر اساس فرضیه تحلیل مقابله ای و رویکرد تحلیل خطا انجام گرفته است.
محمد سلیمی نژاد بتول علی نژاد
چکیده ندارد.