نام پژوهشگر: بهزاد مرتضایی

خیال و عقل در حکمت متعالیه صدرالمتالهین و تاثیر مبانی عرفان نظری ابن عربی در آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  بهزاد مرتضایی   محسن جهانگیری

دو اصطلاح خیال و عقل، در عرفان ابن عربی و فلسفه ملاصدرا از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند. یکی از جهت هستی شناسی و دیگر از جهت معرفت شناسی در نظام هستی شناسی عرفانی بر کل ما سوی الله خیال اطلاق می شود و تنها یک وجود حقیقی تحقق دارد و ما سوای اوظل و تجلی آن وجود واحد است . در فلسفه ملاصدرا عوالم وجود به عالم طبیعت ، مثال یا خیال و عالم عقل تقسیم می شود عالم خیال حد واسط بین عالم عقل و عالم طبیعت است که هر یک از این عوامل ناظر به یکی از مراتب حسی، خیالی و عقلی نفس انسانی می باشند. بدین معنا که در حکمت متعالیه مراتب نقس مطابق و متناظر با یکی از عوالم سه گانه هستی است و هر یک از ادراکات حسی و خیالی و عقلی مرتبط و ناشی از یکی از عوالم وجود است ، ادراکات حسی مطابق با عین حسی خارجی و حکایت از آن دارد. در ادراک خیالی دو حالت است که یکی از ادراکات خیالی متصل که ادامه ادراک حسی است منتها با حذف بعضی از ویژگیهای ادراک حسی، که این هم مربوط به عالم طبیعت و ماده می شود. در ادراکات مثالی که نفس با خیال منفصل متحد و مرتبط می شود این واقعیت خیال منفصل است که نفس با حرکت جوهری همسطح خیال منفصل و با آن متحد می شود. از بعد معرفت شناسی خیال و عقل به عنوان دو مرتبه از مراتب ادراکی نفس موضوع "نفس شناسی" فلسفی است . البته نفس شناسی فلسفی با معرفت شناسی فلسفی تفاوت می کند. در نفس شناسی، نفس به عنوان صورت و کمال بدن و مبدا ادراک و تحریک مورد بررسی قرار می گیرد، تجرد، مراتب و قوای آن مورد تحلیل قرار می گیرد. ولیکن در معرفت شناسی فلسفی بحث از چگونگی تطابق عین و ذهن و چگونگی دلالت مفاهیم ذهنی بر مصادیق خارجی و ملاک صحت و سقم یک معرفت است و اینکه در هنگام معرفت چه اتفاقی می افتد آیا صور مادی به ذهن منتقل می شوند، یا مماثل آنها در ذهن خلق می شوند؟ یا در ذهن حلول می کنند؟ به هر حال ملاک علم و معرفت چیست ؟ حضور مجرد نزد مجرد است یا اتحاد عالم بامعلوم. ملاصدرا در تحلیل و تحقیق نفس شناسی بخش اعظم ابتکاراتی همچون اصالت وجود، اصل علیت ، حرکت جوهری و ... را به کار می گیرد. تجرد مراتب سه گانه حس ، خیال و عقلی، از جمله همین ابتکارات است ، وی تحت تاثیر آرای ابن عربی بر این باور است که رابطه نفس با صورتهای خیالی و عقلی رابطه ذی شان و شان است و نفس یک نحو اتحاد خاص با صور علمی دارد، و این صور محصول خلاقیت نفس اند، بدین معنا که نفس در هر مرتبه ای از تجرد، قادر به خلق صوری مماثل صور اشیا می باشد و راز علم در همین خلاقیت نفس قرار دارد و تنها با اعتقاد به این خلاقیت است که معضلات معرفت شناسی قابل حل می باشند.