هر چند سازمان پیوسته در طول تاریخ زندگی انسان مطرح بوده است اما با نزدیکتر شدن به قرن بیست ویکم نقش و اهمیت آن در زندگی بشر رو به فزونی است . در حقیقت پس از وقوع انقلاب و تولد سازمانهای عظیم صنعتی و بازرگانی و گسترش سازمانهای وابسته به دولت ، سازمان، به عنوان یک پدیده اجتماعی نقشی برجسته تر در زندگی بشر یافت و مورد عنایت و توجه دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی و محافل علمی قرار گرفت . امروزه وجود صدها و هزارها سازمان و گسترش فزاینده آنها از خصیصه های بارز تمدن بشری است و هر روزه بر تعداد آنها بیش از پیش افزوده می شود تا آنجا که عصری راکه در آن بسر می بریم عصر سازمانها نامیده اند. در این دوره سازمانهای بزرگ و کوچک بسیاری ما را احاطه کرده اند و با بکارگیری روشهای نوین به منظور ارضای نیازهایمان با یکدیگر به رقابت می پردازند و این رقابت بر کلیه ابعاد زندگی انسان تاثیر گذاشته و شئون مختلف آنرا از هنگام تولد تا زمان مرگ تحت تاثیر قرار می دهد ولی با وجود چنین تاثیر ژرفی که سازمانها بر زندگی ما دارند و با وجود پیشرفتهای روزافزون علمی، هنوز از این پدیده اجتماعی شناخت کافی حاصل نشده است و نادانسته های زیادی درباره آن ذهن بشر را بخود مشغول می دارد. در این باره دفت -از دانشمندان مدیریت و سازمان-چنین می گوید: "مشاهده یک سازمان کار چندان ساده ای نیست ، ما شاهد هستیم که ساختمانهای بلند و آسمانخراشهای بلند چون قارچ از دل خاک در شهرهای بزرگ و مراکز تجاری سر بر می آورند و هر روز بر ارتفاع آنها افزوده می شود ولی کل سازمان در ابهام قرار دارد و به صورت یک مفهوم انتزاعی است و امکان دارد اجزای آن در نقاط مختلف پراکنده باشند. ما از این جهت به و سازمانها پی می بریم که هر روز با آنها در تماس هستیم. در واقع این امر چنان برایمان عادی شده است که آنرا یک فرض مسلم پنداشته ایم.