نام پژوهشگر: محمدرحیم ربانی زاده
زهرا حبیب پور فاطمه جان احمدی
دولت دیرپای عباسیان(132-656هـق)به دلیل گستردگی جغرافیایی و موقعیت خطیرسیاسی و بافت ناهمگون جمعیتی, همواره با بحران ها ی مختلفی مواجه بوده است. بخشی از این بحران ها منشاء اقتصادی و پاره ای, زمینه های سیاسی و اجتماعی داشته اند. آنچه مقرر است در این بررسی بدان پرداخته شود؛ یافت زمینه های بحران های اقتصادی عصر اول عباسیان و شناسایی اصلی ترین آنها است, که شامل رخدادهای متنوع و بحران هایی است که در فاصله زمانی 132 تا 320 هـ.ق بوقوع پیوسته است. این دوره به دلیل آغاز استقلال اقتصادی پاره ای از سرزمین های خلافت اسلامی و نیز ورود ترکان به ساختار نظامی و حیات اقتصادی خلافت اسلامی و سوءرفتار کارگزاران عباسی و یا بروز شورش ها وقیام های مختلف, به وقوع بحران های متعدد اقتصادی منجر شده است. و بهترین روش مطالعاتی برای یافت پاسخ سوالات تحقیق, روش توصیفی - تحلیلی متکی بر آثار و منابع کتابخانه ای است.
مریم نصری دشت ارژندی محمدرحیم ربانی زاده
چکیده هدف از این پژوهش، بررسی مناصب شهری آل بویه خصوصاً؛ قاضی، شرطه، نقیب و روند دگرگونی و کارکردی آنان می باشد. در پژوهش حاضر، مناصب مذکوردر دوره ی آل بویه با روشی توصیفی – تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته های پژوهش مشخص می کند در زمان بویهیان به تدریج حضور و دخالت گروه های شهری در انتخاب صاحب منصبان شهری مطرح شد و از این جهت تحولی در روابط شهریِ، شهرهای ایران در دوره ی اسلامی شکل گرفت. با مطالعه مناصب شهری آل بویه، مشخص می شود که کارکردهای بنیادین معینی وجود داشت، که در میان همه ی مناصب مشترک و یک رشته کارکرد های اختصاصی تر دیگر نیز موجود بود که هر منصبی جداگانه متضمن آن ها بود. هم چنان که کارکرد بنیادین و مشترک مناصب شهری بویهی، مانند : قاضی، شرطه، معونت و نقیب فراهم آوردن شرایط مطلوب در جوامع شهری بود تا استحکام هر چه بیشتر پایه های حکومت آنان را تضمین نمایند. این امر میسر نمی شد مگر درسایه ی تحقق کارکردهای اختصاصی تر هر یک از مناصب، از جمله: کارکرد خاص نهاد قضا عبارت بود از حل و فصل درگیری موجود در میان اعضای جامعه .کارکرد خاص نهاد شرطه، اجرای قوانین تصویب شده و حمایت شهروندان در برابر حملات ملت های دیگر و حفظ هوشیاری در برابر تهدیدهای خارجی بود. در حالی که کارکرد ویژه ی نهاد نقابت عبارت بود از: فراهم آوردن تفسیرهایی برای تبیین محیط اجتماعی فرد، بالا بردن روحیه ی اجتماعی افراد و انسجام اجتماعی و همبستگی گروهی. کارکردهای یاد شده بسیار به هم وابسته اند. برای آنکه اهداف حکومت ها از ایجاد مناصب تأمین شود، مناصب باید به گونه ای کارآمد با هم ارتباط داشته باشند و توازن مناسبی باید میان نهادهای شرطه، قضا و نقیب برقرار باشد. واژگان کلیدی: آل بویه، مناصب شهری، شرطه، معونت، قاضی، نقیب.
عاطفه غیاث شهلا بختیاری
چکیده سیاست¬های پولی از مهم¬ترین و بحث انگیزترین، حوزه¬های سیاست¬های اقتصادی است که جامعه مورد بحث پژوهش، از آن، جهت کنترل متغییرهایی نظیر نرخ بهره، انباشت سرمایه(کنز)، منابع تامین سرمایه¬ی مالی و حفظ ارزش پول داخلی بهره می¬گرفتند. تدابیر و عملکرد حاکمان اموی و عباسی به عنوان مقامات پولی ممالک اسلامی، فاصله سال ¬های 65 تا 193هجری برای کنترل حفظ ارزش پول¬های فلزی، اعطای تسهیلات و تعامل با بخش خصوصی قابل تامل است. اسلام نیز قوانین و آموزه های ویژه ای برای برخی از متغییرهای سیاست پولی وضع کرده است. از سوی دیگر، در جامعه ای که حاکمان و قشر وسیعی از مردم، مدعی عامل به اسلام می ¬باشند، عمل به موازین تعیین شده از سوی قرآن و پیامبر(ص) بسیار حائز اهمیت می باشد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نظامات و سیاست ¬های پولی حکومت¬های اسلامی از عهد عبدالملک ¬بن ¬مروان تا پایان عهد هارون الرشید پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، نظام پولی حکومت¬های اسلامی، پس از اصلاحات پولی عبدالملک ¬بن ¬مروان تا پایان حکومت هارون ¬الرشید بر پایه پول داخلی و مبتنی بر نظام سه فلزی طلا، نقره و مس و پول¬های اعتباری چک و سفته بوده است. سیاست¬های پولی حکومت اسلامی در دوره زمانی مورد نظر نیز دو وجه داشت. نخست سیاست¬ هایی که مبتنی بر عملکرد حاکمان ممالک اسلامی بود، نظیر عرضه انحصاری پول، کنترل و حفظ ارزش پول های فلزی و تعامل با بخش خصوصی. وجه دیگر، سیاست هایی نظیر تحریم ربا و کنز و تشویق به قرض الحسنه و عقود مشارکتی نظیر مضاربه، مزارعه و مساقات برای تامین سرمایه مالی؛ برای جریان سالم ثروت که توسط اسلام پیشنهاد می شود. برخی از روایات نشان می دهد اگرچه قرض الحسنه و عقود مشارکتی در این دوره وجود داشت، همزمان ربا نیز متداول بوده است.
محمدرحیم ربانی زاده الهیار خلعتبری
چکیده ندارد.
محمدرحیم ربانی زاده رضا شعبانی
در این پژوهش به موارد ذیل پرداخته ایم، در فصل اول و دوم در مورد زندگینامه و نقش سرداران در برآمدن و تثبیت حکومت ساسانیان، چگونگی فرماندهی آنها در جنگهای مختلف امپراتوری ایران در مقابله با روم و کوشانیان و هپتالیان، و تحت کنترل در آوردن ارمنستان، مباحثی مطرح شده است به عنوان نمونه سردار و هرز با فرماندهی خود در یمن باعث تثبیت قدرت ایران و مناسبات تجاری ایران و ایجاد محدودیت برای روم گردید. نبرد بهرام چوبین در زمان هرمزد چهارم با سابه، شاه ترکان که منجر به پیروزی سپاهیان بهرام گردید، حدود نیم قرن تلاشی و زوال دولت ساسانیان را به تاخیر انداخت ، زیرا سابه شاه، پیغام داده بود که در سر راه به روم تمام جاده ها و پل ها را مرمت کنید که نشان از اوج قدرت نظامی پادشاه ترکان داشت ، و اگر بهرام در این جنگ پیروز نمی شد، در همان زمان سقوط دولت ساسانی قطعی بود. در این فصل مناصب نظامی فرماندهان و درجات سپاهی و اصل و نسب و وابستگی آنان را به خاندانهای مشهور ذکر نموده و در خصوص چگونگی مرگ آنان توضیحاتی داده شده است . در فصل سوم، در خصوص نقش سرداران در عزل و نصب پادشاهان مباحثی مطرح شده است ، در این مرحله سرداران علاوه بر انجام دادن وظایف نظامی خود در جنگها در عزل پادشاهان از سلطنت و همچنین نصب آنها به پادشاهی دخالت می کردند، سردار رهام به جنگ با هرمزد شتافت و ویرا بکشت و پیروز را بر آریکه سلطنت نشانید. شاپور رازی و زرمهر در حالیکه در ایبری ارمنستان مشغول جنگ بودند، نبرد را نیمه کاره رها نمودند و بلاش را بر تخت سلطنت نشاندند و زرمهر مجددا در عزل بلاش از سلطنت نقش اساسی را ایفا نمود و بر تخت نشاندن کواذ را وجهه همت خود قرار داد، اگر چه زرمهر توسط کواذ به قتل رسید. در این زمان بخصوص در دوره دوم کشمکش و اختلاف و نزاع میان پادشاهان و سرداران شروع شده بود. و سرداران با بر سر کار آوردن پادشاهان دلخواه خود نهایت کوشش را می نمودند البته با این شرط که پادشاه انتخاب شونده باید از دوره ساسانیان باشد این اختلاف و نزاع در دوره سوم شک عوض کرد که به آن در فصل چهارم خواهیم پرداخت . در فصل چهارم علاوه بر شرح حال زندگی و مناصب و درجات نظامی و مراتب فرماندهی تعدادی از سرداران به علل و عوامل اختلاف میان آنان و پادشاهان پرداخته شده است .