نام پژوهشگر: ناصر نیکوبخت
رامون گاژا میر جلال الدین کزازی
خیام جهانی ترین شاعر زبان فارسی است؛ یعنی ربعیات خیام شناخته ترین و پر خواننده ترین کتاب شعر پارسی در همه دنیاست. رباعیات خیام، در سنجش با سنت قبل، چه تازگی و اصالتی دارد؟ کوشش من در این کتاب پاسخ به این پرسش است. فرضیه من این است که خیام شاعری با ارزش جهانی است، چون یک تازگی عالی را به سنت شعری پیشین اضافه می کند. این تازگی کدام است؟ این ویژگی منحصر به فرد و خاص که شعر خیام را جهانی می کند، کدام است؟ سعی خواهم کرد این را شرح بدهم. خیام، نسبت به شعر پیش از خود 57 نوآوری و تازگی اضافه می کند: 49 تصویر و 8 اندیشه نو. حداقل، بیست و پنج شاعر پیش از خیام شراب و «امروز را بچین» را سروده اند: ترانه چنگواز در آرمگاه شاه آنتف، گیل گمش، ایلیاد، اودیسه، اشعیا، سافو، آلکئوس، آناکرئون، کاتها اوپانیشاد، شی جینگ، پیندار، کتاب خرد، کاتولوس، هوراس، ویرژیل، تیبولوس، اوید، پرسیوس، مارسیال، آوسونیوس، تابیبیتو، لی بو، دو فو، دامودارا گوپتا، ابونواس، بای جویی، دوکیولیان و معری. همه آنها این استدلال را بیان کرده اند: می دانیم که ما باید بمیریم؛ پس، هنگامی که زندگی می کنیم، شادمانی را جستجو کنیم. درباره مرگ و شادمانی سخن گفته اند. خیام، نخستین شاعریست که این استدلال نو را سروده است: می دانیم که ما باید بمیریم، نمی دانیم بعد از مرگ چه خواهد شد؛ پس، هنگامی که زندیگ می کنیم، شادمانی را جستجو کنیم. بنابر این، خیام استدلالی نو به سنت شعری پیشین اضافه می کند: راز. بنابر این، خیام استدلالی نو به سنت شعری پیشین اضافه می کند: راز.
فاطمه رنجبران ناصر نیکوبخت
"سره نویسی" یا فارسی نویسیِ خالص، یکی از جنبش های ادبی و زبانی و از جمله مباحثی است که با فاصله ی اندکی پس از غلبه ی زبان عربی بر حوزه های فرهنگی ایران-زمین مطرح گردید. این نوع نوشتار پس از غلبه ی فرهنگ و زبان عربی همراه با سلطه ی سیاسی حاکمان عرب و برانگیخته شدن احساسات ملی و قومی ایرانیان پدید آمد. چندی پس از گذشت حکومت عرب زبانان بر ایران در دوره ی سامانی، هویت ملی تقویت شد. در حقیقت، اقدامات سامانیان اولین گام عملی در جهت بازیابی هویت ایرانی از طریق گسترش زبان فارسی به شمار می آید. از دوره ی سامانی تا دوره ی مشروطه که تاریخ شاهد تحولاتی وسیع و همه جانبه در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می باشد، ورود و گسترش فرهنگ و تمدن غرب در ایران، نقطه ی عطفی در سوگیری زبانی به سمت ساده نویسی محسوب می شود. پیش از وقوع انقلاب مشروطه در ایران تحولات سیاسی و فرهنگی مانند ارتباط بیشتر با کشورهای اروپایی، گسترش مراکز آموزشی، ترجمه ی کتاب های علمی بیگانه به همراه ورود دانش های نوین و رشد اندیشه های روشنفکرانه، نثر فارسی را به صحنه ی اجتماع کشانید و در نتیجه به سادگی و بی پیرایگی زبان انجامید. ساده نویسی در این دوره، آن طور که بعدها می بینیم، آغازگر شیوه ی سره نویسی خواهد بود. اصطلاح سره در حقیقت به استفاده ی افراطی از واژه های اصیل و تعابیر مهجور زبان مرده و یا کاربرد ساخت های کهن دستوری اطلاق می شود. کاربرد واژه های زبان باستانی، زبان پهلوی و واژه های منسوخ زبان دری کهن مصادیقی از سره گرایی در زبان فارسی هستند که نمونه هایی بسیاری از آن را در آثار این دست نویسندگان می توان یافت. این گرایش در اغلب دوره ها با شدت پی گیری شده است و در برخی اعصار هم مانند دهه های پس از انقلاب اسلامی، روند طبیعی و معتدلی را طی می کند. در عصر مشروطه با توجه به ورود عناصر علمی و فرهنگی غرب، راه برای ورود واژه های اروپایی به زبان فارسی هموار شد، بنابراین واژه گزینی و برابریابی برای واژگان قرضی از مهم ترین رویکردهای سره گرایی در این عصر است. به منظور تحقق این امر، برخی مراکز مرتبط و نویسندگان برای یافتن جایگزین مناسب به سراغ واژه های سره ی فارسی رفتند. از همین دوره بود که سره نویسی دیگر به پیرایش زبان از کلمات عربی اطلاق نمی شد، بلکه جایگزینی و معادل سازی برای واژه های زبان های اروپایی را هم _که جانی تازه به این جنبش زبانی داده بود_ دربرمی گرفت. اولین اقدامات رسمی به منظور واژه گزینی در عهد مظفرالدین شاه قاجار به ریاست ندیم السلطان صورت گرفت. پس از مدت زمانی، این نهاد به دلیل توجه نداشتن به معیارها و مشخصه های واژه سازی و در نتیجه نامأنوس بودن لغاتش مورد استقبال قرار نگرفت و تعطیل شد. پس از این رویداد جلال الدین میرزا قاجار برای نخستین بار موضوع طرح فرهنگستان را به عنوان مرکزی برای سامان بخشیدن به زبان فارسی و لغت-سازی مطرح ساخت و این ایده در دوره ی پهلوی اول به حقیقت پیوست. پیش از تشکیل این نهاد فرهنگی_دولتی، یکی از مهم ترین نهادهایی که به وضع لغات و تثبیت آن ها مبادرت ورزید، انجمنی متشکل از نمایندگان دو وزارتخانه ی جنگ و فرهنگ بود. این گونه اقدامات که بیش از هر چیزی متأثر از عربی گرایی و عربی نویسی برخی افراطیون در سطح وسیع و نیز در نتیجه ی رویکرد جدید به نظریه ی باستان خواهی همراه با شیوع اندیشه های اصلاح خط بود، با دیدار رضاشاه پهلوی از ترکیه و مشاهده ی اقدامات این کشور در عربی زدایی و سره-گرایی به گونه ای وجهه ی سیاسی به خود گرفت و از بزرگترین عوامل تشکیل نخستین فرهنگستان رسمی در ایران(1314-1320) به منظور لغت سازی شد. با شروع فعالیت فرهنگستان، برخی تندروان در پیرایش زبان و واژه سازی از جمله احمد آرام، حسین گل گلاب، و مصطفی مقربی هم به این نهاد راه یافتند. این عده بیش از هر چیز فرهنگستان اول را به سوی واژه گزینی و سره گرایی سوق دادند. فرهنگستان ایران(اول) در نهایت به دلیل فشار زیاد از سوی مخالفان همین سره گرایان بود که به تعطیلی کشیده شد. و بار دیگر با عنوان فرهنگستان دوم(1342-1351) آغاز به فعالیت کرد. تعداد اعضا سره گرا و زبان شناس در این دوره بیش از پیش در فعالیت های سره گرایانه موثر بود و این روند را تسریع بخشید. نفوذ سره نویسان و گرایش های سره مآبانه را می توان تا اندازه ای در مقالات و یادداشت های فرهنگستان اول و نشریات فرهنگستان دوم مشاهده کرد. نهاد فرهنگستان پس از فعالیت مجدد خود با عنوان فرهنگستان زبان و ادب فارسی(1368 به بعد) با فاصله گرفتن از سره-گرایی تاکنون در حیطه ی وظایف و عملکردهای خود به دستاوردهای چشم گیری دست یافته است. همچنین مباحثی در باب تغییر و اصلاح خط که بار اول توسط آخوندزاده مطرح شده بود و میرزا ملکم خان و طالبوف هم از هواداران سرسخت آن بودند در ابتدای سده ی چهاردهم دوباره مرکز توجهات واقع شد و این حرکت، نسبت به قبل سرعت بیشتری گرفت. گروهی از فعالان در پیرایش زبان از قبیل ذبیح الله بهروز با نظریه پردازی های خود، خطی با هدف ساده نویسی و آسان آموزی اختراع کرد و در شیوع کاربرد آن کوشید. احمد کسروی از جمله مشهورترین نظریه پردازان عصر جدید و از موثرترین هواخواهان در روند سره نویسی و لغت سازی در دوره ی پهلوی هم علاوه بر لغت سازی پیشنهادهایی در زمینه های اصلاح خط و زبان عرضه کرد، هر چند بعدها اقدامات او پی گیری نشد. این دسته از سره گرایانی که خود را از مصلحان خط فارسی می دانستند با اقداماتی نظیر برگزیدن یک گونه ی نوشتاری از دیگر صورت های نوشتاری یک واژه، آوردن الف مقصوره به جای الف ممدوده و موارد بسیارِ دیگر در اصلاح خط کوشیدند. اوج این تعصب را در دهه ی 1320 مشاهده می کنیم؛ زمانی که پیروان ذبیح الله بهروز با تشکیل حزب ایران کوده و تبلیغ این تئوری که زبان عربی خود لهجه ای از زبان فارسی است، درصدد بر آمدند، از طریق دور ریختن واژگان عربی از زبان به توانایی های آن بیفزایند. این عده موافقان سره نویسی برخلاف مخالفان و نیز برخی معتدلان که آمیختگی زبان ها را نشانه ی حیات آن ها می دانستند، آمیزش زبان فارسی با دیگر زبان ها، بالاخص زبان عربی را عیبی بزرگ می پنداشتند که برای رفع آن باید تا سرحد توان کوشید. اینان بدون آگاهی از این مهم که استفاده از واژگان متروکِ صدها و بلکه هزاران سال پیش به سیر نزولی زبان منجر می شود و آسیب های جدی بر پیکره ی زبان فارسی معاصر وارد می-کند، با سود بردن از لغات متروک و ثقیل اوستا و کتاب های باستانی پهلوی سعی در هموارتر کردن این مسیر داشتند. از بارزترین مخالفان این جنبش در دوران نامبرده که برای پاسداشت و صیانت از زبان فارسی اقداماتی داشته و نظریه هایی مطرح کرده اند، عباس اقبال، محیط طباطبایی، فروغی، پورداوود، مینوی و همایی می باشند. اینان معتقد بودند، با سره-نویسی در زبان و خط و نیز حذف تدریجی اصطلاحات و ضرب المثل ها، زبان فارسی در آینده ای نزدیک نارسا و بیمارگونه خواهد شد. همچنین مخالفان، یافتن واژه برای همه ی اشتقاقات یک واژه ی قرضی و نیز ساخت و کاربرد واژه برای همه ی اختراعات و فناوری های در حال رشد را غیرممکن دانسته، ابراز می دارند که این دست اقداماتِ افراط کارانه موجب دور شدن فارسی زبانان از فرهنگ ایرانی و اسلامی و بیگانگی با آثار فراوان فرهنگی و ادبی خواهد شد. به طور اجمال در تحلیلی که از علل و عوامل موثر در رویکرد به سره نویسی و شدت آن در سده های اخیر ( از اواخر دوره ی قاجاریه تا اواخر دوره ی پهلوی) صورت گرفته است، می توان گرایش های میهن خواهی و نقش تمایلات ناسیونالیسم اروپایی در بین روشنفکران را عاملی مهم و تأثیرگذار تلقی کرد. پس از وقوع انقلاب اسلامی تا اندازه ای از تندروی ها و افراط کاری ها در پیرایش زبان کاسته شد و اصلاح خط هم به مانند سابق با آن شدت و حِدّت دنبال نگردید. البته نباید نقش فرهنگستان سوم را در کاهش این تنش نادیده انگاشت؛ زیرا این نهاد دولتی در برگزیدن روشی اعتدالی به منظور کاهش این گونه تنش ها موثر ظاهر گردید. در حقیقت، عملکردهای هر سه فرهنگستان اول و دوم و سوم، بالاخص اقدامات فرهنگستان اول با وجود معایب و ایرادات فراوان که بر آن وارد دانسته اند، عاملی بسزا در کنترل اوضاع و کاهش آسیب های سره گرایی بود. از میان برخی سره گرایان هم که پس از انقلاب اسلامی فعالیت داشته اند، می توان داریوش آشوری، منوچهر بزرگمهر، فریدون جنیدی، میرجلال الدین کزازی و حسین وحیدی را نام برد. 1-1-2-سوالات تحقیق سوالات اساسی این تحقیق عبارت است از: 1-موضوع و هدف سره گرایان چیست؟ 2-مهم ترین معیارها و شیوه های سره گرایی و واژه سازی سره نویسان در دوره ی مورد بحث (از مشروطه تا عصر کنونی) کدام است؟ 3-عوامل موثر در رویکرد به سره نویسی و نیز تشدید آن در دوره ی مورد بحث چیست؟ 4-میزان و دلایل توفیق و عدم توفیق سره نویسان در دوره ی موردنظر چیست؟ 1-1-3-فرضیات تحقیق مدعای نگارنده در آغاز تحقیق عبارت بودند از: 1-سره گرایی پدیده ای زبانی است و ظهور آن بیشتر در حیطه ی واژگان به منظور اعتلای جایگاه زبان می باشد. موضوع اصلی سره گرایی پرداختن به واژگان، ساختن لغات و یافتن معادل به منظور جایگزین کردن لغات بیگانه در زبان اصلی، هم سو با قواعد نحوی و صرفی زبان معیار می باشد. اصلی ترین هدف سره گرایی هم پیراستن زبان از واژگان و اصطلاحات بیگانه است. 2-مهم ترین معیارهای سره گرایان و واژه سازان در واژه سازی و واژه گزینی از این قرار است: واژه ی جانشین با ساخت زبان فارسی انطباق داشته باشد؛ واژگان برساخته و اجزای سازنده ی آن ها چون پیشوندها و پسوندها دارای اصالت فارسی باشند؛ در ساخت واژه ی نو باید خصایصی از قبیل کوتاهی(در حد امکان یک جزئی بودن) و همچنین خوش آهنگی، دلالت بر مفهوم مورد نظر و امکان پذیرش برای جامعه ی زبانی رعایت شود. 3- مهم ترین عوامل در رویکرد به سره نویسی عبارت است از: دفاع از زبان مادری به انگیزه ی پاسداشت هویت ملی در واکنش به هجوم سیل آسا و روزافزون لغات بیگانه به زبان فارسی و گرایش به ساده نویسی و عمومی شدن مخاطبان؛ مقابله با نثرهای منشیانه و متکلف؛ ظهور فرقه ی آذرکیوان و ادعای کاربرد زبان خالص فارسی در آثار و نوشته های خود و انتشار تألیفات آن ها در ایران؛ پیدایش موج جدید ملی گرایی در ایران و ترکیه و احساس ضعف و پس ماندگی روشنفکران و برخی بزرگان در مقایسه با جوامع غربی. 4-میزان سنجش برای شدت توفیق و عدم توفیق سره نویسان را در این دوره باید با میزان نهادینه شدن ارزش ها و تغییرات ایجاده شده توسط آن ها سنجید. سره گرایان هنگانی به توفیقات و پیروزی هایی نایل می آمدند که ساختارهای واژگانِ جایگزین هم سو با ذوق زبانی یک جامعه ی زبانی بوده است. در این موارد رعایت معیارهای واژه گزینی باعث شد واژگان به سرعت رواج یابد؛ همان گونه که هفتاد درصد واژگان برساخته ی فرهنگستان اول(فرهنگستان ایران) مقبول عام واقع شد. با این همه سره گرایی در این دوران(عصر مشروطیت و پهلوی) منشأ علمی نداشت. برخی سره نویسان به دلیل تعصبات شدید ملی، غلبه ی عواطف فردی و آگاهی نداشتن از معیارهای دقیق واژه سازی توفیق قابل توجهی در این زمینه کسب نکردند؛ چرا که واژگان برساخته ی آنان با ذوق جامعه سازگاری نداشت و از این رو به فراموشی سپرده شد. 1-1-4-ضرورت تحقیق با توجه به گرایش پاره ای از نویسندگان به سره نویسی و اظهارنظرهای پراکنده در خصوص معیارهای واژه گزینی و فعالیت های فرهنگ های زبان و ادبیات فارسی در ایران، این تحقیق می تواند تا حدی چشم انداز تاریخی سره نویسی و عوامل موثر در پیدایش این جنبش، به ویژه پس از مشروطه را تبیین کند و از تحقیقات مورد نیاز جامعه ی ما تلقی می-شود. متأسفانه در این خصوص آثار پژوهشی اندکی موجود است؛ بنابراین این عرصه نیازمند پژوهش های بیشتری است و این پژوهش برای تحقق این هدف دنبال شده است.
ایوب حسن پور عباس منوچهری
چکیده سرمایهاجتماعی از جمله نظریاتی است که در چند دهه اخیر توسط کسانی همچون: بوردیو، کلمن، پاتنام و... مطرح شده است. با وجود اینکه این نظریه به لحاظ تدوین نظری یک نظریه جدید است، عناصر و مفاهیم تشکیل دهنده آن یا به عبارتی به وجود آورنده آن(سرمایهاجتماعی) همواره از زمانهای دور مورد توجه اندیشمندان، ادبا، صاحب نظران و .... بوده است. سعدی از جمله کسانی است که میتوان در آثارش کارویژههای عناصری سرمایهاجتماعی را یافت. در این پژوهش مفاهیمی همچون صداقت، اعتدال و تربیت در اندیشه سعدی انتخاب شده و ارتباط آنها با سرمایهاجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته، و به این نتیجه رسیده که مفاهیم و مقوله هایی که در نظریه سرمایه اجتماعی مطرح اند به وفور در اندیشه سعدی یافت می شوند.
مسعود حسنی ناصر نیکوبخت
عرفان اسلامی، یکی از ثمرات تعالیم قرآن مجید است و تصوف اسلامی در بنیان خود، نهضتی علیه دنیاپرستی، جزم اندیشی و ظاهرگرایی است. تا پیش از قرن پنجم هجری، تصوف اسلامی رشد و گسترش بسیاری یافته بود؛ اما از این دوره به بعد، بویژه در عصر سلجوقیان، به طرز چشمگیری در میان توده ها و قشرهای مختلف جامعه اسلامی نفوذ یافت و مورد استقبال گسترده واقع شد. اما در این دوره، چه عواملی در گسترش تصوف اسلامی در میان توده های مردم نقش اساسی داشته است؟ مردمان هم عصر صوفیان، چه دیدگاهی نسبت به آنان داشته اند؟ و صوفیه تا چه حد به مسائل اجتماعی روزگارشان توجه داشته اند؟ تحقیق حاضر که با تأکید بر بعد اجتماعی تصوف و با روش « جامعه شناسی محتواهای ادبی» صورت پذیرفته، نشان می دهد عوامل بسیاری در گسترش عرفان و تصوف در سده های پنجم و ششم، نقش داشته که مهم ترین آن عبارتند از: احیای کلام اشعری؛ جنگ های بسیار و ناامنی و تضعیف روحیه ملی ایرانیان؛ نظام مند شدن تصوف؛ نزدیک شدن هر چه بیشتر طریقت و شریعت؛ مشروعیّت یافتن تصوف در میان دیگر فرق اسلامی؛ و حمایت خاص سلجوقیان از صوفیه. مشروعیت یافتن صوفیه هرگز بدان معنا نیست که آنان با مخالفت مواجه نمی شدند. صوفیه از دیرباز با مخافت های بسیار رو به رو بوده اند؛ بسیاری- همچون اغلب فقها و متشرعه- ، به شدت با تصوف مخالفت ورزیده اند؛ اما مهم ترین منتقدان صوفیه، از میان خود آنان برخاسته اند. آنان با بیان انحرافات و کاستی های تصوف عصر خود، همواره در پی حفظ اصالت تصوف و نگهداری آن از آفت بدعت ها و کژی ها بوده اند. مشایخ بزرگ صوفیه که رفته رفته صاحب پایگاه اجتماعی مهمی شده بودند، کوشیدند تا حد ممکن از تعصبات فرقه ای و مذهبی، و همچنین ظلم و ستم سلاطین و امرا و ایادی شان بر مردم فرودست بکاهند.
لیلا بهارلو ناصر نیکوبخت
یکی از مباحث عمده شعری عصر سلجوقی، توجه شاعران به نقد و نظر درباره شعر و شاعری است. به همین دلیل مسأله اصلی این تحقیق بررسی آرای برجستگان شعری این دوره از جمله: انوری ابیوردی، خاقانی، سنایی، ناصرخسرو، نظامی، مسعود سعد، در این باره است. عمده ترین نقد شاعران این دوره درباره شعر و شاعری را می توان به صورت نقد شعر و انتقاد از شاعری، دسته بندی کرد. در فصل اول به تعاریف و کلیات این تحقیق می پردازیم و در فصل دوم اوضاع و احوال عصر سلجوقیان را در حوزه های مختلف بررسی می کنیم؛ اوضاع سیاسی قلمرو پهناور سلاجقه، اوضاع اجتماعی که به تبع اوضاع آشفته این عصر به وجود آمده است و اوضاع دینی و تأثیر این عوامل در اوضاع ادبی و تجلی آشفتگی های سیاسی و اجتماعی و مذهبی در اشعار شاعران و انواع انتقادات شعرا از این دوره، مهمترین عناوین مطرح شده در فصل دوم است. در فصل سوم به بررسی آرای برجسته ترین شعرای این عصر پرداخته و آرای انتقادی ایشان را با نمونه اشعار حاوی این آرا در خصوص نقد شعر که شامل مباحث تعریف و ماهیت شعر، خاستگاه شعر، عناصر سازنده شعر؛ از قبیل اصول بلاغی، وزن و قافیه، لفظ و معنی، رابطه شعر و شرع و دیگر مباحث مرتبط با مقوله نقد شعر و همچنین انتقادات شعرای این دوره در خصوص شاعری، از جمله انتقاد از شعرای درباری و مداح، انتقاد از شاعرنمایان، انتقادات معیشتی، انتقادات اخلاقی و اعتقادی، نقد بی معیار مانند: خودستایی ها و داوری در خصوص دیگر شعرا، انتقاد از پایگاه اجتماعی شعرا و.. می شد، در اشعار برجسته ترین شعرای این دوره مورد بررسی قرار می دهیم. در فصل آخر از این تحقیق، همین موارد را در اشعار دیگر شعرای این دوره که نمونه های شعری کمتری در این خصوص، نسبت به شعرای برجسته این دوره داشته اند، بررسی می کنیم. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی است وجمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد.
سحر اولیا ناصر نیکوبخت
عبدالرحمان جامی شاعر و نویسنده ی قرن نهم هجری و خاتم الشعرای زبان فارسی در غزلسرایی پیرو لسان الغیب حافظ شیرازی است. وی با حجم وسیعی از غزلیات در استقبال از شعر حافظ توانسته است به پاره ای از مضامین و اوزان غزل حافظ نزدیک شود. در بررسی تطبیقی غزلیات حافظ و جامی تأثیرپذیری از او در حوزه ی صورت و معنی به نحو چشمگیری دیده می شود. نگارنده ی این پژوهش سعی کرده با مطالعه ی غزلهای این دو شاعر به بررسی مضامین مشترک در غزلهای آن دو بپردازد و در نهایت می توان اینگونه نتیجه گرفت که در شعر جامی و حافظ تفاوتهای زیادی از جهت مضمون و معنی مشاهده می شود، در غزلیات جامی غلبه با غزلهای عاشقانه است و غزلهای عارفانه یا پندآموز در شعر او اندک است. در حالی که عناصر غیرعاشقانه در غزلهای حافظ غنی تر است. حافظ به مسائل اجتماعی پند و اندرز و مبارزه با متظاهران پرداخته است. در غزل حافظ فکر قوی و ژرفنای فرهنگی محسوس تر و زبان رمزی و تمثیلی پرکاربردتر است. جامی در غزل بیشتر شارح افکار ابن عربی به ویژه وحدت وجود است. شعر جامی از شور و شوق بهره دارد. عناصر خیال در آن کمتر ولی در شعر حافظ عناصر خیال قوی تر است.
حسن حیدرزاده سردرود ناصر نیکوبخت
مولانا جلال الدین محمد بلخی از شاعران برجسته عرفان اسلامی است که در مثنوی معنوی و دیگر آثار خود کوشیده با اتکا به حکایات بسیاری از مفاهیم و آموزه های دینی، فلسفی، عرفانی، کلامی و ... را برای مخاطب تبیین نماید. بخشی از این داستانها حکایات صوفیه است که اکثر آنها در متون قبل از مولوی ریشه دارد. پرسش اصلی تحقیق این است که شگردهای مولانا در بازسازی حکایات صوفیه چگونه است؟ این پژوهش در پی آن است که به این پرسش پاسخ دهد و تصرفات مولانا در حکایات صوفیه را (در حوزه عناصر داستان) دسته بندی، و هدف وی را از این تغییرات تحلیل نماید. این تحقیق به شیوه توصیفی – تحلیلی و مقایسه ای صورت پذیرفته و غالب منابع مرتبط با آثار صوفیه و مولوی بررسی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تصرفات مولانا را در چند حوزه می توان بر شمرد: 1.در حوزه درونمایه عمده تغییرات وی بسط درونمایه و تغییر آن است. بسط درونمایه از راههایی مثل افزودن یا بسط گفتگو، افزودن کنش، بیان و نتیجه گیری مستقیم راوی صورت می گیرد و باعث تنوع درونمایه و تکثر معنایی حکایت می شود. 2.در حوزه زاویه دید و روایت، عمده تغییرات مولانا حذف و تنکیر راوی، تغییر زاویه دید از اول به سوم شخص، حضور پررنگ راوی در نقش راوی دانای کل و مفسر، شکست روایت به واسطه عواملی چون تداعی و تعلیم و توضیح است. عمده این تغییرات در جهت پروراندن درونمایه و دادن آزادی عمل به مولانا برای بیان معانی مختلف و توجه به خواننده و لزوم ارشاد صحیح او بوده است. 3.در حوزه شخصیت، عمده تغییرات مولانا تنکیر شخصیت، تغییر نام شخصیت، افزودن شخصیت، تبدیل شخصیت گروهی به فردی و برعکس، افزودن شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم، برجسته کردن شخصیت فرعی بوده است. این تغییرات باعث جذابیت داستان و افزودن واقعیت نمایی و تقویت پیرنگ آن شده است. 4.در حوزه گفتگو، عمده تغییرات مولانا بسط و افزودن گفتگو و در برخی موارد توجه به لحن شخصیت هاست. این تغییرات هم در جهت طرح و بسط درونمایه و هم در جهت واقعیت نمایی و افزودن بر جنبه ادبی و زیبایی حکایت است. 5.در حوزه کنش، عمده تصرف مولانا افزودن کنش است که باعث پویایی و تحرک حکایت شده و آن را از یکنواختی و ایستایی و گفتگوی صرف درمی آورد. 6.در دو حوزه زمان و مکان، و پیرنگ تصرفات مولانا چندان چشمگیر نیست. عمده هدف مولانا از تصرفات، تعلیم درست و غیر مستقیم مستمعان است، حتی وی آنجا که با شگردهایی در پی جذابیت بخشیدن به حکایات است، هدف تعلیم را در ضمیر خود دارد چرا که با این جذابیت بخشی در پی آن است که مستمع را به شنیدن معارف آماده کند.
ثوراله نوروزی داودخانی سعیدبزرگ بیگدلی
چکیده درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از : 1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغاز فعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود. 3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد. 4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیج تمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند. واژگان کلیدی : درد ،رنج ، عناصرادبی القا ، ادبیات کلاسیک و معاصرفارسی ، مولوی ، سعدی ، نیما یوشیج و سپهری
مرجان نوروزی قدرت اله طاهری
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده است. مولانا یکی از درخشان ترین چهره های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می آفریند و به نوعی وارد گفت گوی منطقی با گذشتگان می شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می گیرند به هم نزدیک اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه های تأثیر پذیری و شیوه های بهره گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شده که در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می گیرد. همچنین بررسی شیوه های بهره گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق تر بوده است. به نظر می رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت های زبانی شعر بستر مناسب تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش های خاص مولانا فراهم آورده است. کلید واژه: ادبیات عرفانی، بینامتنیت، گفت گوی انتقادی، تأثیرپذیری، مشایخ صوفیه، مولانا.
صغری سلمانی نژاد مهرآبادی ناصر نیکوبخت
کهن الگوها ، نمادها و اساطیر، عناصر اصلی آفرینش های هنری و کاملاً با هم مرتبط هستند که با بررسی آنها در شعر شاعران مختلف می توان به خصوصیات و دیدگاه های خاص آنان پی برد. عوامل ظهور و قالب انعکاس این عناصر در شعر معاصر، و شگردهای خاص هریک از شاعران در نوع استفاده از این عناصر از سوالات اصلی این تحقیق به شمار می رود. اوضاع خاص اقلیمی، گرایش های سیاسی و فضای خانواده، کاملاًدر ظهور کهن الگوها، نمادها و اساطیر مختلف موثر بوده و قالب شعر نو ظرف مناسب تری جهت ارائه ی این مفاهیم گردیده است. در این مجموعه با روش تحلیلی و توصیفی به بررسی کهن الگوها، نمادها و اسطوره های موجود در شعر معاصر پرداخته شده است. کهن الگوهای بررسی شده در این رساله از انواع مختلف انتخاب شده اند. آب و درخت، دو کهن الگوی طبیعی هستند و اعداد و ماندالا مفاهیمی کاملاً انتزاعی و ذهنی به شمار می روند. رنگ ها نیز حدفاصل حس و ذهن واقع شده و بار روانی بسیاری بیا خود دارند، همچنان که آنیما و آنیموس مفاهیمی مورد توجه روان شناسان بوده و گویای بسیاری از مفاهیم درونی هستند. شش شاعر معاصر نیز هریک نماینده ی مکتب خاصی هستند. سمبولیسم اجتماعی، نگاه سوررئالیستی، شعر سیاسی و مذهبی، هریک حاوی کهن الگوها، نمادها، و یا اساطیر خاص خود می باشند. اسطوره ها نیز در تقسیم بندی خود اعم از ملی، دینی و تاریخی و اسلامی، گویای بسیاری از علایق و توجهات خاص شاعران به این مقوله بوده اند. تاکنون در پژوهش های مختلف، کهن الگوها، نمادها یا اساطیر مکرراً مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند و نتایج بسیار خوبی از این تحقیقات حاصل شده است؛ اما هیچ یک این سه مقوله را تواماً مورد توجه قرار نداده اند و این مجموعه از این حیث با کارهای پیش از خود متفاوت است. در این تحقیق با بررسی چند کهن الگو در شعر شش شاعر معاصر و نوع نگاه هریک به انواع مختلف اسطوره به نکات تازه ای دست یافته ایم. شاعران با نگاه اشراقی، اجتماعی و مذهبی هریک به گونه ای به این عناصر پرداخته اند. نگاه سوررئالیستی سبب بروز و ظهور کهن الگوهای بیشتر و اسطوره های خاص شده است و نگاه دقیق به زوایای جامعه و آگاهانه سخن گفتن، سبب نمود کمتر این عناصر و نمود متفاوت اساطیر و یا فقدان آنها گردیده است. در اشعار مذهبی نیز با اشخاص تاریخی به عنوان نمونه و الگوی برتر برخورد شده است.
باسل ادناوی حسینعلی قبادی
چکیده: در این پژوهش مناسبات میان دو جهان درون و برون در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شده است. دو جهان درون و برون، برابر است با آنچه آن را "ظاهر و باطن"، "آفاق و انفس"، "غیب و شهادت"، "روح و جسم"، "ذهن و عین" و "لفظ و معنا" می نامیم. این مفاهیم متناظر مطرح شده را که حضور برجسته و اساسی در سرتاسر مثنوی داشته و با تمام موضوعات و مضامین آن به نحوی آمیختگی دارند، در چارچوب پنج محور یا ساحت وجودی ـ شناختی و همراه با مناسبات حاکم بر آنها بررسی کردیم. این ساحت ها عبارتند از: خدا، زبان، جهان، انسان و شناخت که هر کدام به طور جداگانه تجلی یا نمودی از تجلیات آنچه پیوند میان جهان درون و جهان برون به شمار می آید، است. همچنین هم? این ساحت ها با توجه به عمق و ریش? ازلی ای که دارند، یک کل منسجم را تشکیل می دهند و تنها با بررسی وحدت وجودی که در گرو آن، هم? کثرت های جهان هستی به مرکزیت واحد خود بازگردانده می شوند، قابلیت بررسی می یابند و ابدیتِ حضور آنها عیان می شود چنانکه در ازلیت چنین بوده اند. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است و بر بنیاد نظری? هرمنوتیک، تجزیه و تحلیل متن در چارچوب عنوان تحقیق پی جویی می شود و از طریق استقصا در مثنوی و استناد به حکایت هایی که دربردارند? مضمون بیان نسبت میان جهان درون وجهان برون و عالم ظاهر وباطن بوده اند کار تحقیق پیش رفته است. ابزار تحقیق کتابخانه ای بوده و افزون بر مثنوی، آثار حوز? عرفان نظری، زبان عرفان، وکتاب های مربوط به متن شناسی عرفانی، پای? کار قرار گرفته اند. در این پژوهش روشن شد که مولانا حکایت وجود و عدم، حرکت و سکون و ازلیت و ابدیت را با هماهنگی و زیبایی شگفت انگیزی که در بیت بیت مثنوی هر لحظه از نو خلق می شود، سروده و به نمایش می گذارد. در مثنوی دیوار حایل میان جهان درون و برون فرومی ریزد. مولانا جلال الدین با شاعریت شهود بنیاد، شگفت انگیز و بی نظیر خویش، خود رشته وتجلی گاه تمام لحظه هایی شده که هر کدام به نوب? خود بیانگر عالمی از عوالم معنا و حکایت گر پیوند میان جهان بیرون و درون است. بر این اساس روشن می شود که مولوی با قدرت توسع در نماد پردازی و با آفرینش مضامین متنوع و ساحت های گوناگون، خلاقیت خویش را در بیان پیوندهای جهان درون و جهان برون نشان می دهد و در واقع با اتصال به حقایق درون هستی موفق می شود ارتباط عمیقی میان عالم درون و برون برقرار سازد و این پیوند را در ساحت مضامین مختلفی همچون خدا، انسان، جهان،زبان و شناخت آشکار می کند.
علی رجبی حسینعلی قبادی
شعر فارسی دو سده پس از پیدایش، از مضامین و عناصر مختلف عرفانی سرشار شد و امروزه بخش عظیمی از ادبیات منظوم کشورمان را همین اشعار عرفانی تشکیل می دهد و البته شعر واقعی شعری است که با کلماتی که محصول تجربه های حسی هستند، به بیان معانی و تجاربی بپردازد که از راه حس و عقل، قابل ادراک و تجربه نیستند. پیداست که چنین شعری ناگزیر نمی تواند از جنبه ی بیان رمزی عاری باشد؛ زیرا که بینش شاعر و محتوای شعر، چنین بیانی را ایجاب می کند. آن چه که در عصر حاضر، بر محتوای شعر فارسی اثرگذار بود و باعث تحول آن گردید، پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز و استمرار هشت ساله ی جنگ تحمیلی بود. شاعران انقلاب و دفاع مقدس، همچون سایر اقشار مردم، تمام توان و استعداد خود را در به تصویر کشیدن رویدادها و حوادث جبهه های جنگ، که به دلایل متعددی، آن را استمرار نهضت خونین کربلا می دانستند، به کار گرفتند. این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیل عناصر ادب عرفانی موجود در شعر روایی دفاع مقدس است. برای بررسی این شعرها، ابتدا قالب های متداول و پرکاربرد آن در این دوره، تعیین گردید که شامل قالب های غزل، قصیده و مثنوی می شود. و سپس عناصر ادب عرفانی موجود در آن بازشناسی و تحلیل شد. روش کار در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که از این گذرگاه، مشخص گردید شعر دفاع مقدس در زمینه های مختلفی ورود و حضور داشته که عمده ترین آن، مضامین عرفانی و پرداختن به این جنبه برجسته از شعر فارسی است و همچنین مشخص شد، شاعر دفاع مقدس از دو نوع عنصر ادب عرفانی در شعرهای خود استفاده کرده است: یکی عناصر و مضامین متداول در شعر عرفانی فارسی که از ابتدای شکل گیری آن، مورد استفاده شاعران بزرگ عارف قرار می گرفته است؛ مضامین دینی، مذهبی، اسطوره ای و حماسی. و دیگر مضامین و عناصر عرفانی و معنوی خاص انقلاب اسلامی و حماسه هشت سال دفاع مقدس؛ مواردی که در این پایان نامه در حد توان، به آنها پرداخته و نمونه هایی از آن را بیان کرده ایم.
فونگ وو تی تانه ناصر نیکوبخت
آب و آتش، به عنوان دو عنصر اصلی سازنده جهان هستی جایگاهی ویژه در فرهنگ ایران و ویتنام دارد. در اساطیر هر دو کشور روایاتی نقل شده که اهمیت آن دو را در لایه های مختلف اندیشه و باورهای موجود در این دو اقلیم نشان می دهد؛ از جمله در اسطوره آفرینش، آب و آتش در اساطیر ایران دو آفریده ی اهورامزدا برای مبارزه با اهریمن اند، و در برخی اساطیر ویتنام آب باران مایه ی حیات و عنصر جدا کننده ی آسمان از زمین شمرده شده است. ایزدان مخصوص آب و آتش در هر دو فرهنگ نیز قابل بررسی و مقایسه است. تطبیق و مقایسه کارکردهای آب و آتش، جشن های ویژه مربوط به آن، آرایه های ادبی الهام گرفته از این دو عنصر در شعر فارسی (اشعار فردوسی و نظامی) و شعر ویتنامی (اشعار تران نان تونگ، تران تونگ، له تانه تونگ، نگوین زا تیو و نگوین زو) از دیگر مواردی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. در تفکر ایرانی عناصر تشکیل دهنده جهان هستی چهار تا (آب، خاک، باد و آتش) و در تفکر ویتنامی پنج عنصر (آب، خاک، باد، آتش و فلز) هستند. توجه به تاثیرات این نوع اندیشه در ادبیات، هنر، عقاید و باورهای عامیانه ی هر دو کشور ایران و ویتنام شباهت ها و تفاوت های فرهنگی دو ملت را نشان می دهد.
نیما تجبر ابوالقاسم قوام
طنز به خلافِ آنچه در اغلب پژوهش هایِ ادبی جلوه داده شده، محدود به شکلی خاص یعنی نقد و انتقادی اجتماعی یا سیاسی نیست بلکه می توان آن را به مثابه یِ تنه یِ اصلیِ درختِ شوخ طبعی دید و در نظر گرفت که صاحب انواعی چون هجو، نقیضه، هزل، جوک و غیره است. در سرآغاز این کتاب به دقّت به این موضوع پرداخته شده است که واژه یِ طنز از کجا و چگونه تبدیل به اصطلاحی ادبی شده و ترجمه و آشنایی با آثارِ ادبیاتِ غرب تا چه اندازه در این امر نقش داشته است. پس از این، تعریف هایِ موجود طنز مورد نقد و داوری قرار گرفت و مشخّص شد که همه یِ تعریف ها بدونِ شک، حاصلِ ترجمه یِ تعریفِ ساتیر است؛ این دو دریافت، سبب شد تا فارغ از تعریف هایِ نادرستِ پیشین، طنز و انواعِ آن با دیدگاهی دیگر بررسی شود و تعریفی تازه از آن ارایه گردد. عللِ عدمِ بررسیِ طنز و انواعِ آن، موضوعِ مهمِّ دیگری بود که به آن پرداخته شد تا موانعِ عمده یِ همیشگی و گاه مقطعیِ تحقیقاتِ طنز در این باره نشان داده شود؛ امّا از آن جا که هدفِ نهایی ارایه یِ نظریه یِ طنز بوده است از تفصیلِ بی مورد این مباحث پرهیز شد. بنابراین، در ادامه با طرح و سپس نقد نظریه هایی که به تبیینِ طنز پرداخته اند، نخست ضرورتِ ارایه یِ نظریه ای دیگر مطرح شد و پس از آن، با طرحِ دو فرضیّه ، ابزاری برایِ تحلیلِ آثارِ طنز فراهم گردید. پس از تحلیلِ آثاری که متونِ برجسته یِ طنز خوانده شده اند، نتیجه گیری هایِ اوّلیه مرور شد تا یادآوریِ مجدّد آن بسترِ مناسبی باشد برایِ طرحِ نظریه یِ طنز، سپس با اثباتِ فرضیّه ها این امکان پدید آمد تا سرانجام نظریه یِ طنز ارایه شود. نظریه یِ جدید طنز، نشان داد که آنچه تا کنون در این باره گفته یا نوشته شده، نیازمند بازنگریِ اساسی است بدان گونه که می توان ادّعا کرد با این پژوهش طنز، معنا و تعریفش یکسره تغییر یافته اند.
میرعباس عزیزی فر ناصر نیکوبخت
قصّه های عامیانه فارسی دارای ظرفیت ها و توان مندی های بالقوه پژوهشی فراوانی است. به رغم تنوع، و وسعت این قصّه ها، تاکنون به صورت جامع به طبقه بندی و تحلیل کارکردی عناصر این قصّه ها از جمله «تیپ»های گوناگون قهرمانان قصّه های عامیانه مکتوب منثور ایرانی، درجایی اشاره نشده است. قصّه ها نیز همچون هر داستان، حکایت و روایتی قهرمان می خواهد، اما این قهرمان با تصوری که از قهرمان در نزد عامه وجود دارد، همخوان نیست. این تحقیق در پی پاسخ دادن به این مسائل است که چه تفاوت هایی بین قهرمانان قصه های عامیانه با شخصیت های کُنش گر داستان ها و رُمان های معاصر دیده می شود، از این گذشته مبانی شناخت تیپ در قصه ها چیست و این اشخاص در چه دسته و طبقه ای از طبقه بندی اجتماعی قرار می گیرند؟ در زمینه قصه های عامیانه تاکنون تحقیقات فراوانی به انجام رسیده است و افرادی همچون فخرالدین علی صفی در کتاب«لطایف الطوایف»، ولادیمیر پراپ در کتاب«ریخت شناسی قصه های پریان»، آرنه- تامپسون درکتاب«گونه های قصه های جهان» و اولریش مارزلف در کتاب«طبقه بندی قصه های ایرانی» هر یک به این بحث پرداخته اند. دراین تحقیق با بررسی نظریات صاحب نظرانی همچون پراپ، آرنه تامپسون و مارزلف، به طبقه بندی تیپ های کُنش گر اهّم قصه های عامیانه فارسی پرداختیم و برای هر تیپ کُدی اختصاص دادیم. هدف این پژوهش تیپ شناسی اهم قصّه های عامیانه مکتوب منثورایرانی است؛ شامل هفت قصّه ی: سمک عیار، ابومسلم نامه، داراب نامه طرسوسی، اسکندر نامه، حمزه نامه، حسین کرد شبستری و امیر ارسلان نامدار. به دلیل شهرت، طیف وسیع خوانندگان، اقبال عمومی بسیار و حجم وسیع این قصه ها، از میان قصه های گوناگون فارسی، به این هفت قصه پرداخته شده است. پس از بررسی این قصه ها دریافتیم که علاوه بر تکرار حوادث، که سازنده ی پیرنگ قصه است، تکرار قهرمانان نیز دیده می شود، کُنش ها نیزتکراری و قابل پیش بینی اند، درونمایه درحضور تیپ ها و بسامد آنان تأثیرگذار است و بنا به اقتضای درونمایه، تیپ های خاصی محور قصه قرارمی گیرند، درباریان حضورپر رنگی نسبت به دیگر تیپ ها دارند.
محدثه حمیدزاده حسینعلی قبادی
این پایان نامه تلاشی برای بررسی تطبیقی سبک شناسی آثار داستانی زویا پیرزاد، شهرنوش پارسی پور و گلی ترقی است. گلی ترقی از داستان نویسان دهه 40 تا کنون است. ترقی با آثاری چون، خاطرات پراکنده، دو دنیا و جایی دیگر، توانست خود را به عنوان نویسنده ای صاحب سبک و زبان معرفی کند. در بیشتر داستان های ترقی، آدم هایی وجود دارند که در حین پیری و یا مرز کهنسالی به سر می برند. ترقی به مکان های قدیم، احساسی دارد که عموماٌ به کودکی او باز می گردد. شهرنوش پارسی پور از دیگر داستان نویسان دهه 40 تا کنون می باشد. از آثار وی می توان، طوبا و معنای شب، سگ و زمستان بلند و عقل آبی را نام برد. وی در آثارش گرایش فمینیستی زیادی دارد. و از آمیزش اسطوره و خیال و عرفان با واقعیت های زندگی ترکیب جدیدی به وجود آورده که در نوع خود بدیع و تازه است. زویا پیرزاد از داستان نویسان دهه 70 است. از آثارش می توان، چراغ ها را من خاموش می کنم، عادت می کنیم و یک روز مانده به عید پاک را نام برد. پیرزاد ضمن داشتن نوشتاری زنانه، به دنبال ایده فمینیستی نیست. وی از نظر سبکی، سنتی تر و به رئالیسم و عناصر بومی نزدیک و گاه وفادار است. در بررسی آثار این سه نویسنده، البته فقط به اثر داستانی برجسته هر کدام که ویژگی سبکی در آن ها بارز تر است، پرداخته شده و در این پردازش؛ الف- عناصر تشکیل دهنده سبک ( زبان، اندیشگان، ادبیت ) آثار داستانی زویا پیرزاد بررسی گردید. ب- در حوزه ادبیات زنانه در داستان، وجه تمایز آثار داستانی زویا پیرزاد در ربط با ادبیات فمینیستی مشخص گردید. ج- دلایل عمده اختلاف سبکی آثار داستانی زویا پیرزاد با آثار داستانی شهرنوش پارسی پور و گلی ترقی معلوم گشت.
کلثوم صمدی ناصر نیکوبخت
این پایان نامه در چهار فصل تنظیم شده است.در فصل اول به طرح تحقیق وتعریف مسأله ،در فصل دوم داستان ،رمز ، تمثیل ونمونه های از داستان رمزی،در فصل سوم معرفی رساله الطیرها،در فصل چهارم ریخت شناختی ورمز گشایی پرداخته شده است . رساله الطیرها از جمله اثار ادبی هستند که اغلب به قلم فلاسفه وعرفا به نگارش در آمده اند برخی از این آثار چون رساله الطیر ابن سینا ، غزالی ، ابو الرجا چاچی ، عین القضاه همدانی ،سهروردی وعطار بیان سفر روح به عالم علوی است . در این رساله الطیرها مرغان نمادی از روح اند که می خواهند به اصل خود ؛یعنی پادشاه (سیمرغ) دست یابند ، اما در منطق الطیر سنایی وخاقانی ونجم الدین رازی موضوع متفاوت است در رساله الطیر سنایی صحنه تسبیح مرغان به تصویر کشیده شده ودر منطق الطیرخاقانی صحنه برگزیدن زیباترین گل . در رساله الطیر نجم رازی مرغان برای فریاد خواهی قیام کرده اند .
نفیسه صادق پور معینی ناصر نیکوبخت
یکی از انواع داستان، داستان تاریخی دینی است که در ادبیات هر ملتی، مملو از قهرمانانی است که هر یک در وجهی از شخصیّت خود، نمونه ای اعلی در میان مردم هستند و از این بابت، اسوه هایی مناسب برای تأثیرپذیری و سرمشق قرار گرفتن یا عبرت گیری کودکان و نوجوانان به شمار می روند. به همین سبب بررسی آثار روایی با بنمایه های داستانی - شامل حکایت، قصه، داستان و نمایشنامه- با محوریت شخصیّت های دینی برای کودکان و نوجوانان خلق شده، موضوع این تحقیق است. از آنجا که پس از انقلاب اسلامی و به خصوص در سال های اخیر، با توجه به سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت، حجم این گونه آثار به طور چشمگیری زیاد شده است؛ به ناچار دوره ای 5 ساله -از 1380 تا 1385- انتخاب و آثاری که برای بار نخست بین این سال ها تألیف شده است، بررسی گردید. بدین منظور ابتدا تمامی آثار دینی کودک و نوجوان- با محوریت شخصیت های دینی- که برای نخستین بار در این سال ها به چاپ رسیده بود، بر اساس فهرست کانون پرورش فکری، استخراج شد که تعداد آن ها به 1220 کتاب رسید؛ از این تعداد، 478 کتاب مربوط به آثار داستانی است که 408 اثر تألیف(به زبان فارسی) و بقیه ترجمه بوده است. سپس طبقه بندی جدیدی از داستان های دینی کودک ارائه گردید و با بررسی آثار در دو سطح ساختار و محتوا، کاستی های این آثار در بخش داستانپردازی و جذب مخاطب به دست آمد. برخی از نتایج به دست آمده به شرح زیر است: اکثر این آثار در اولیترین اصول ظاهری کتاب آرایی حتی در بخش فهرست برگه نویسی و تنظیم شناسنام? کتاب دارای نقص هستند؛ به عنوان نمونه گروه سنی در اغلب این آثار درج نشده است. به علاوه در برخی از آنها غلط های املایی و دستوری به چشم می خورد. نبودن تنوع موضوعی بهخصوص در بخش داستان های قرآن و داستان های زندگی بزرگان؛ ناآگاهی مولف از علاقه مندی های مخاطب و متناسب نبودن موضوع داستان با گروه سنی مخاطب از دیگر کاستی-های این آثار محسوب می شود. استفاده از لحن و زبان نامأنوس بهخصوص در ترجم? سخنان ائمه(ع)؛ استفاده از واژگان جدید و آیات و احادیث، بدون حرکت گذاری و ذکر معانی و استفاده از تصاویر نامناسب و نازیبا از جذابیت اغلب این کتاب ها کاسته است. بررسی ها نشان می دهد هدف اصلی مولفان از خلق این آثار، آشنا نمودن کودکان با سیره و اخلاق بزرگان دین و ارائ? الگوهای رفتاری مناسب به این گروه های سنی بوده است، نه خلق یک سلسله آثار ادبی داستانی که هدف خود را در لفافه بیان و القاء می کنند و طبیعتاً تأثیر عمیقتری دارند. بیشترین الگوسازی های این داستانها مربوط به چهارده معصوم(ع) است و به ایمان، صداقت، صبر و مقاومت، عدالت، اطاعت نکردن از طاغوت و بخشندگی این بزرگان اشاره دارد. کلمات کلیدی: ادبیات کودکان و نوجوانان، ادبیات داستانی، داستان های دینی، شخصیت های دینی، نقد داستان.
سید علی دسپ ناصر نیکوبخت
با آغاز پژوهشهای زبان شناسیک در اوایل ده? هفتاد دربار? جنسیت و زبان، تحولی شگرف در مطالعات زبان شناسی اجتماعی به وجود آمد. از دیدگاه این متفکران، زبان یک واحد ثابت و بدون تغییر نیست که تنها با بررسی شکل انتزاعی آن بتوان به شناخت آن نائل شد؛ بلکه باید زبان را در جامعه و تحت تأثیر متغیرهایی چون جنسیت، طبقه، نژاد، مذهب و ... بررسی کرد. مهمترین دلایل این رویکرد به زبان، شکل گیری نهضتهای فمنیستی در دور? معاصر است. نظریه پردازان حوز? فمنیسم بر این عقیده اند که متون بر اساس جنسیت نویسنده متفاوت است و جنسیت درمتون تأثیرگذار است. نویسندگانِ زن برآنند که در ادبیاتِ مردان نقشی که به زنان داده می شود، نقشی فرعی است و زن در اغلب آثار ادبی عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجرب? زنان مورد توجه قرار نمی گیرد. این موضوع باعث شد نویسندگان زن بر این نکته تأکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی ای خاص از تجرب? زنانه به خواننده نشان می دهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس نیز در ایران توانستند جایگاه خود را در نوشتن آثار داستانی برجسته کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثاب? نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به سیر تحول زبان در آثار داستانی زنان با تحلیل ده اثر منتخب از نویسندگان زن ایرانی (به ترتیب تاریخ انتشار) پرداخته است. مهمترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان زن برای انعکاس روایت زنانه و بازنمود هویت زنان به شیوه های گوناگون در سطوح مختلف متن(سطح نحوی، سطح معنایی و سطح منظورشناسی) است.
حنان محمد موسی طاحون ناصر نیکوبخت
ادبیات آینه تمام نمای فرهنگ و تمدن و بیانگر شیوه تفکر و زندگی هر ملتی است. ایران و مصر دو تمدن بزرگ و کهن جهان هستند و در طول تاریخ روابط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داشته اند. دین اسلام عنصر مشترکی است که به پیوند این دو کشور عمق بیشتری بخشیده است. برای تبیین عناصر مشترک فرهنگی و اندیشگانی بویژه در حوزه ادبیات، می توان به مقایسه تطبیقی ادبی مشترک دو کشور پرداخت. از آنجا که رمان نویسی در هر دو کشور جریانی نوپا تلقی می شود و نویسندگان معاصر هر دو کشور تحت تأثیر تحولات سیاسی، اجتماعی و آشنایی با فرهنگ غرب بدان گرایش پیدا کرده اند، می تواند در این زمینه موضوعی درخور پژوهش باشد. در این رساله کوشیده شده نقش زن در دو رمان ایرانی (شوهر آهو خانم علی محمد افغانی و سووشون سیمین دانشور) و دو رمان مصری (بین القصرین نجیب محفوظ و الباب المفتوح لطیفه الزیات) بررسی و تحلیل شود و علاوه بر بررسی شگردهای هنری رمان ها، به شیوه شخصیت پردازی و نوع اندیشه پدیدآورندگان آ ن ها درخصوص جایگاه زن پرداخته شود. روش تحقیق این رساله توصیفی-تحلیلی، با رویکرد مقایسه ای است و نتیجه تحقیق حاکی از آن است که شخصیت های اصلی رمان های مذکور زنانی اند که در جامعه ای مردسالار تحت ستم هستند؛ این جوامع با نگاهی تحقیر آمیز به آزادی، آرزوها، علایق و امیال آنان می نگرند و حق و حقوق آنان را پایمال می کنند. از آنجا که نویسندگان ایرانی و مصری به موازات پیشرفت و پسرفت میهن ایمان دارند و رعایت حقوق زنان، با به تصویر کشیدن ستمی که بر آنان از سوی مردان و جامعه روا می شود، و با طراحی زن آرمانی شان با مشخصات ویژه ای که برای او قائل می شوند، ارزش های نامتعارف این جامعه را زیر سوال برده و جامعه را به تجدید نظر درباره زنان فرا می خوانند. مشخصاتی مانند شجاعت، بی پروایی، ایستادگی در برابر ظلم و زورگویی جامعه، میهن پرستی، استقلال، وفاداری، مهربانی، برخورداری از آگاهی سیاسی و اجتماعی و قدرت تصمیم گیری و غیره. قهرمانان اصلی رمان ها دارای صفات مثبت و منفی اند و نویسندگان کوشیده اند بر واقعی بودنشان تأکید کنند. آنان شخصیت پویایی دارند ولی با توجه به تفاوت مشخصات درونی هر کدام، پویایی شان نیز متفاوت است.
پریسا صالحی ناصر نیکوبخت
امروزه تحلیل گفتمان، گرایشی بین رشته ای در مجموعه ی دانش های علوم انسانی و علوم اجتماعی است. تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی نو از تحلیل گفتمان است و امروزه شاخه ی مهم آن به شمار می رود. تولید یا تقویت یک ایدئولوژیِ خاص و نگرش به سطوح بالاتر از جمله، جالب ترین موضوعات تحلیل گفتمان انتقادی است، در این روش به هر دو جنبه ی صورت و معنای متن توجه می شود.صاحبنظرانی چون نورمن فرکلاف، روث وداک، ون دایک، فاولر وکرس در زمینه ی معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی نقش داشته اند. در این پایان نامه از میان رویکردهای یاد شده، رویکرد نورمن فرکلاف انتخاب شده است. وی متون را در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند. این روش، روشی کارآمد در تبیین و کشف دیدگاه های ایدئولوژیک نویسندگان و هم چنین دیدگاه های سیاسی و اجتماعی آنان است. با وجود حجم فراوان تحقیقات انجام شده در شعر معاصر همچنین شعر قیصر امین پور، به نظر می رسدهنوز از منظرتحلیل گفتمان به شعر او پرداخته نشده است از این رو در این پژوهش سعی برآن بوده است که آثار شعری امین پور با استفاده از رهیافت تحلیل گفتمان انتقادی، تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش شاعر، در مقام یکی از شاعران برجسته ی ادبیات معاصر بررسی شود و با عرضه ی روشی تازه، لایه های مختلف معنی و درونمایه، که معنای نزدیکتر به اشعار دارد، کشف گردد. نتیجه ی پژوهش چنین است،که از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، قیصر امین پور در آثارش با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه های اسطوره ای و حماسی و پیوند آن با مذهب در دوره ی معاصر، موفق شده است آثارش را به مردم نزدیک کند به طوری که در بین مردم شعرش با استقبال روبه رو شده است؛ به اضافه آگاهی او نسبت به زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تحصیلات دانشگاهی او در این رشته، و انعکاس این آگاهی در شعرش سبب شده است تا شعر او در بین فرهیختگان نیز مقبول گردد.
مرضیه پروندی محسن الویری
دانش «تاریخ اجتماعی» رویکردی جدید به تاریخ است که محققان آن تلاش می کنند با استفاده از روش های سایر علوم به زندگی جاری مردم عادی که اساسی ترین نقش را در تحولات اجتماعی دارند، بپردازند و این دانش را هم در مرحله جمع آوری داده ها و هم در سبک تحلیل تاریخی از تاریخ سیاسی متمایز سازند. اهمیت پرداختن به این گونه پژوهش ها از یک سو و کمبود منابع تاریخی به علت بی توجهی مورخان در ارائه این اطلاعات، ما را بر آن می دارد تا با استفاده از منابع کمکی تاریخ به واکاوی گذشته تاریخی مسلمانان بپردازیم. بررسی زندگی روزانه و سبک زندگی به عنوان متن اصلی تمدن از منظر تاریخ، لاجرم باید از زاویه نگاه تاریخ اجتماعی، مورد واکاوی قرار گیرد. این رساله براساس چنین درکی از اهمیت این دانش برای شناخت زوایای پنهان گذشته از یکسو و پیوند دادن بین تاریخ و متن زندگی امروزی از سوی دیگر شکل گرفته است. این پژوهش با تکیه بر داده های موجود در هفت دیوان برگزیده شاعران شیعه ایرانی از سده های هشتم و نهم هجری، به تعدادی از عمومی ترین مولفه های زندگی روزانه از جمله خوراک، پوشاک وخودآرایی، فضای شهری، مسکن وحمل ونقل، مناصب و مشاغل و آیین ها و مراسم پرداخته است. یافته های این پژوهش که براساس پردازش اطلاعات به دست آمده بیانگر تقویت تسلط روح دینی بر زندگی روزانه و حیات اجتماعی مسلمانان و به ویژه ایرانیان، وجود تنوع، نشاط و پویایی به رغم عدم ثبات سیاسی و درگیری های پی درپی نظامی، وجود همبستگی های فراوان در زیست اجتماعی مسلمانان شیعه و سنی در جنبه های مختلف زندگی و گسترش تصوف در این دوران است. واژگان کلیدی: تاریخ اجتماعی، سبک زندگی، مولفه های سبک زندگی، زندگی روزانه، قرن های هشتم و نهم هجری، شاعران شیعه ایرانی.
فاطمه سلطانی ناصر نیکوبخت
تحلیل تطبیقی آثار داستانی با فیلمنامه های مقتبس، از حوزه های جدید نقد ادبی است که در تحقیقات ادبی امروز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده در این پژوهش کوشیده است ضمن مرور تاریخچه ی اقتباس ادبی در سینمای ایران، با توجه به استقبال فیلمسازان اقتباسگر به آثار هوشنگ مرادی کرمانی در دو دهه ی اخیر، فیلم های مقتبس از برگزیده ی آثار این نویسنده را با هر یک از آثار مورد اقتباس ، بصورت تطبیقی مورد تحلیل قرار دهد و ضمن بررسی ظرفیت آثار منتخب در تبدیل شدن به اثر سینمایی، شگردهای فیلمسازان را در روند انتقال عناصر داستانی به ساختار دراماتیک مورد توجه قرار دهد. نتیجه ی حاصل نشان داد که ویژگی هایی چون توصیفات عینی و تصویرپردازی در قالب کلام، روایت پردازی بر محور گفتگو، صحنه پردازی مشابه تدوین موازی در سینما و واقعگرایی در لفافه ی بیان طنز، قابلیت و انعطاف ویژه ای در آثار مرادی کرمانی بوجود می آورد که آنها را به ساختار دراماتیک نزدیک کرده، مسیر اقتباس ادبی را برای فیلمسازان هموار می کند. بیش از هر چیز، آشنایی مرادی کرمانی با فیلمنامه نویسی، سینما، محدودیت ها و ظرفیت های بیان سینمایی موجب انعکاس ویژگی های یاد شده در آثار او می باشد. دلایل یاد شده، مقدمه ی مناسبی را برای شکل گیری فرایند اقتباس از آثار هوشنگ مرادی کرمانی فراهم نموده است و فیلمسازان اقتباسگر با اعمال تغییرات لازم جهت دراماتیزه کردن داستان های مورد اقتباس، از طریق شگردهای گوناگون از جمله: تبدیل تیپ به شخصیت، حذف و اضافه ی شخصیت، حذف و اضافه ی طرح فرعی، گسترش پیرنگ، جابه جایی صحنه و تغییر شیوه ی روایت پردازی، استفاده از افکت های صوتی و بصری و....ابعاد عمیق تر و گاه متفاوتی به درونمایه و یا پیام داستان افزوده و در مجموع، فیلم های اقتباس شده با غلبه ی برداشت فیلمسازان از داستان های مورد اقتباس ساخته شده اند.
سارا شفیع زاده گروسی ناصر نیکوبخت
تحلیل ساختاری آثار محمد علی بهمنی در مقام یکی از برجسته ترین شاعران معاصر ایران از نظر سبکی، و عطف توجه به ویژگی هایی نظیر زبان، فرم و ساختار، بررسی فرایندهای همنشینی و جانشینی واژگانی در شعر این شاعر مسأله اصلی این پژوهش است. چهارچوب نظری این تحقیق بر اساس نظریات زبان شناسی و دیدگاه های ساختارگرایان و فرمالیست ها در نظر گرفته شده است. در این پژوهش، کوشش شده بررسی سبک ساختاری و فرم ظاهری شعری محمدعلی بهمنی، به عنوان یکی از غزلسرایان معاصر بررسی و تحلیل شود و ویژگی های ساختاری ای که زبان شعر بهمنی را از دیگر شاعران همعصر او تمایز بخشیده، معرفی گردد. در این تحقیق با ترسیم و تنظیم جدول هایی از آواها و هجاها در شعرهای مورد بررسی، برجستگی ها و تمایزات و ویژگی های زبانی شعر بهمنی- که سبب آشنایی زدایی شده- نشان داده شده است.
محمد ویسی حسینعلی قبادی
تضاد از مسائل و موضوعات مهم در حوزه هایی چون فلسفه و عرفان است و خود از قوانین و سنت های قطعی و جاری بر نظام جهان مادی است. عالم طبیعت، عالم صورت ها و کثرت هاست و هرجا کثرت باشد از تضاد و تقابل نیز گریزی نست، چراکه ماده دائم در تغییر و تحول است و کمال عنصر مادی از مسیر همین تغییر و تحولات و تضاد و برخورد میان صورتهای قدیم و صورتهای جدید حاصل می شود.(خلع و لبس) و این امر پیوسته جاری است و جهان هر لحظه از نو متولد می شود و لازمه این مرگ و زندگی مجدد که خود از قوانین مسلم هستی است(تبدل و تجدد امثال)، قانون تضاد است. از نظر مولوی کل عالم ماده عرصه تضاد و تقابل است و این امر بایسته و ضروریِ عالم طبیعت است و بدون آن، قوام، دوام و تکامل عناصر هستی امکان پذیر نیست. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی شده است تا دیدگاه و بینش عرفانی مولوی نسبت به اضداد بررسی و تحلیل شود. مولوی با نگاه وحدت بین و کل نگر خود، همه عناصر عالم ماده و جهان بیرون را مطابق با انسان و عالم درون تفسیر و تحلیل می کند و ضمن قائل شدن به تشابه درون و برون و اصالت دادن به انسان و جایگاه او در نظام آفرینش، همه تضادهای عالم برون را با توجه به ارتباط آنها با انسان و احوالات عالم درون، تفسیر می کند و همه جا با اصالت دادن به ساحت روحانی و عالم معنا در کشمکش ها و تضادهای درون و برون که برقرار است، همواره غلبه و اهمیت را برای ساحت روحانی و عالم معنا قائل می شود. مولوی حکمت های بسیاری برای وجود تضاد در عالم ماده قائل است و تضادها و تفاوت ها را نتیجه تجلیات جمالی و جلالی حق تعالی قلمداد می کند، و وجود آن را برای فرهم آوردن زمینه آزمایش انسان و ظهور قدرت اختیار او ضروری بر می شمرد؛ چراکه از این طریق استعدادهای پنهانی و قوای باطنی انسان شکوفا می شود و از طرف دیگر مسیر تکامل و ترقی انسان از راه عبور از عالم کثرت و تضادها امکان پذیر است. در نهایت، مولوی با ارائه برنامه ای جامع که متکی بر چهار اصل اساسی از اصول جهان بینی عرفانی اوست، یعنی وحدت، عشق، فنا و نیستی و انسان کامل، انسان های گرفتار در دار تزاحم و تضاد را به سمت عالم وحدت و سر منزل مقصود هدایت می کند. کلیدواژه : تضاد، مولوی، مثنوی، عرفان، عالم درون و عالم برون
عطیه مشاهری فرد حسینعلی قبادی
اسطوره،روایتی از سرگذشت قدسی آدمی است که از آغاز خلقت آدمی با او همراه بوده و خود را در مظاهر گوناگون مربوط به تمدن نشان داده است. شاعران پارسی زبان در طول اعصار مختلف، انواع گوناگون اساطیر را به انحاء مختلف و با هدف های گوناگون به کار گرفته اند و گاه با استفاده از قدرت تخیل و با توجه به نیاز اجتماع زمان خود، دست به بازآفرینی آنها زده اند. قصیده، قالب غالب در دوره غزنوی و سلجوقی است و ناصرخسرو، سنایی، انوری و خاقانی از بزرگترین قصیده سرایان این عصر هستند. همچنان که هر یک از این شاعران، در شعر، راهی متفاوت پیموده و به شیوه ای مخصوص به خود به شعر فارسی جهت داده اند، اساطیر را نیز به شکل و کاربردی متفاوت از یکدیگر به کار گرفته اند. ناصرخسرو به دلیل تفکرات اسماعیلی خود به تأویل اساطیر می پردازد و از تفسیر آنها هدفی اصلاحی را در حیطه فردی و اجتماعی دنبال می کند و کمتر به امکانات ادبی اسطوره ها مشغول می شود. سنایی، به زیرکی دریافته است که ویژگی های کیهانی اساطیر و توانایی بالقوه عناصر آن برای تبدیل شدن به نماد، محمل مناسبی جهت بیان اندیشه های قدسی اوست. او برای عمق بخشی به قصاید عرفانی خود به اساطیر رجوع می کند و در ضمن، موفق به خلق فضای اسطوره ای، بازتاب بینش اساطیری و نزدیکی به خلق اساطیر جدید و پایه گذاری شیوه ای جدید در به کارگیری اسطوره می شود. انوری، استفاده ای عرفی از اساطیر دارد و آنها را به مدلول های مشخص و عینی منحصر می کند و بیشتر متوجه وجه ادبی اسطوره ها است. خاقانی در فضایی بین سنایی و انوری، گاه به نمادسازی از اساطیر می پردازد و گاه فضایی ضد اسطوره را در قصاید خویش به نمایش می گذارد. دلایل مختلف ورود اسطوره ونحوه ادبی حضور آن در شعر این شاعران، میزان اقبال آنان به انواع مختلف اساطیر، و مقایسه و تحلیل تفاوت های موجود، از اهداف پیش روی این پژوهشبوده و روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است.
ابراهیم کاوه زاده ناصر نیکوبخت
چکیده جلال طبیب یکی از شاعران قرن هشتم و پیرو سبک عراقی است. او که در میانه ی عصر سعدی و حافظ می زیست، مانند بسیاری دیگر از معاصرانش از سعدی و بعضی بزرگان آن دوره تأثیر پذیرفته و این تأثیرپذیری را به شاعران دوره های بعد از خود انتقال داده است. در این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی سعی شده ضمن معرفی جلال طبیب و شعر او، چگونگی ارتباط او با شاعران معاصرش و جایگاه و پایه شعری اش تبیین گردد. با بررسی سبک شعری جلال از سه منظر واژگانی، ادبی و اندیشگانی به این نتیجه رسیدیم که شعر جلال از نظر زبانی، هم ویژگی های سبکی شعر خراسانی را دارد و هم برخی ویژگی های سبک عراقی در آن دیده می شود. از نظر ادبی ویژگی هایی مانند انواع جناس، انواع ایهام، تلمیح در آن غلبه دارد. از نظر فکری شعر جلال شامل مفاهیم قلندری، رندی، خیّامی و غیره تقسیم می شود که می توان آنها را مهم-ترین مبانی فکری جلال دانست. جلال طبیب با شاعران معاصر خود از نظر شعری ارتباط داشته است. از سعدی تأثیر پذیرفته است و بر حافظ تأثیر گذاشته است و با پاره ای شاعران معاصر خود مثل خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی نیز ارتباط شعری داشته است.
فاطمه بخیت سعید بزرگ بیگدلی
عنوان سابقه ای طولانی در آثار ادبی فارسی دارد لیکن در تحقیقات ادبی کمتر به موضوع عنوان و سیر تحول آن در ادب فارسی پرداخته شده است در حالی که در پژوهش های زبان و ادبیات عربی این موضوع از سابقه ای طولانی برخوردار است. عنوان ساختاری است که از زبان تشکیل می شود و زبان نظامی از نشانه ها است که دانش نشانه شناسی به برررسی و تحلیل آن می پردازد. بنابراین، از دیدگاه نشانه شناسان، نشانه شناسی مناسب ترین رویکردی است که پژوهشگر می تواند با استفاده از آن، عنوان را بررسی و تحلیل کند، زیراکه رویکرد نشانه شناسی به پژوهشگر این امکان را می دهد تا به متن وارد شود و نشانه ها به تصاویر و دلالت ها را تبدیل کند. به عقیده ی محققان، عنوان یک متن، نخستین اشاره ای است که مخاطب متوجه آن می شود و کلید دلالت گری است که ساختار متن را در یک یا چند کلمه خلاصه می کند. و از طریق آن، خواننده به منظور کشف دلالت ها و مفاهیم و گشودن رمزها و سمبل های آن، وارد اعماق متن می شود و امکان شناسایی مضمون متن و رابطه ی آن با عنوان را پیدا می کند. روش این تحقیق، توصیفی- تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی ساختارگرا است که نشانه شناسانی مانند پیرس، دوسوسور، فروید، پارت، ژنت، گرماس و دیگرانی که به آن در آثار خود پرداخته اند، بر این اساس رابطه دال و مدلولی عنوان و محتوا در شعر شش شاعر فارسی و عربی معاصر (نیما، شاملو، شفیعی کدکنی، سیاب، مقالح و درویش) بررسی شده است. در بررسی تطبیقی عنوان های شعری مشابه در اشعار شاعران مورد نظر که با مضامین"شب، سرود، رثا و نامه" سروده شده است، انواع دلالت های عناوین و رابطه میان عنوان و متن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است؛ و سرانجام رمز و دلالت عناوین مشابه در این اشعار مشخص شده است. نتایج به دست آمده از تحقیق، حاکی از آن است که از طریق بررسی یک متن می توان به دلالت اصلی عنوان آن دست یافت؛ چون در بیشتر عناوین، ظاهر عنوان با مضمون متن متفاوت است. اما با بررسی و تحلیل متن، رابطه میان عنوان و متن مشخص می شود. همچنین در تحلیل عناوین اشعار شاعران مذکور در ابتدا واژه های برخی از عناوین با همدیگر یکسان می نمود اما با تحلیل و بررسی آنها و رابطه شان با متن آشکار شد که دلالت هر عنوانی با عنوان دیگر متفاوت است، بنابراین، می توان چنین نتیجه گرفت که در هر متنی عنوان ارتباطی تنگاتنگ و پیوسته با محتوا و مضامین موجود در متن دارد و بدون بررسی و تحلیل در اعماق متن، نمی توان به دلالت دقیق یک عنوان دست یافت.
یدالله هنری لطیف پور عباس منوچهری
مطالعه«عرفان» به عنوان یک سنت کهن و ریشه دار و تأثیر گذار در تاریخ فکر و فرهنگ و حیات اجتماعی ایران و به ویژه نسبتِ آن با «اندیشه سیاسی» از موضوعات مهم و متنازع فیه در میان محققان بوده است. برخی از محققان با ابتناء بر مقومات و مبادی نظری و معرفتی عرفان، قائل به نسبتِ امتناع بین عرفان و سیاست بوده و هرگونه امکانِ استنتاج و تولید اندیشه سیاسی و مدنی را از اندیشه عرفانی منتفی و اساسا عرفان و سیاست را متعلق به دو پارادایم و ساحت فکری متعارض و قیاس ناپذیر دانسته اند. از این رو فهم سرشت و ماهیت «عرفان» به عنوان بخش مهمی از میراث فکری ایران و ارزیابی نسبت آن با «اندیشه سیاسی» وتبیین و ایضاحِ قابلیت و ظرفیت آن در تأسیس اندیشه سیاسی هنجاری و فضیلت مدنی هدف اصلی این پژوهش است. بر مبنای درکی از اندیشه سیاسی هنجاری که غایت آن دستیابی به معیاری برای خوب یا درست زیستن از طریق سامان و مناسبات نیک است، مدعای این جستار آن است که مطالعه عمیق سنت عرفانی در سده های میانی ـ با تأکید بر آثار اندیشمندان و عارفان بزرگی چون مولانا و سنایی ـ بیانگر این مهم است که عرفان به مثابه نوعی از خودآگاهی که جوهره آن عشق به خداوند و حقیقت هستی و محبت و حس همدلی و تفاهم و همبستگی با همه موجودات به عنوان آیات وجلوه ها و مظاهر حق و «دغدغه ی دیگری» داشتن است، دارای ظرفیت و امکان پرداختِ الگویی نظری از فضیلت مدنی و به تبع ِآن الگویی از زیست مدنی و اجتماعی است. برخلاف دیدگاههایی که عرفان را نافی وجود «فرد» انسانی و یا منادی و مروج تفرد و تنزه طلبی و گوشه گیری و انظلام دانسته اند، جوهر عرفان در وجه انسانی و انضمامی آن مدارا و «دیگر دوستی» و به تبعِ آن تحکیم «همبستگی» و «تفاهم» بین انسان ها است. برای مواجهه با آثار عرفانی مولانا و سنایی و فهم درست آنها، از رهیافت متنی و روش عقلی تفسیری استفاده می گردد.
فروزان باهری ناصر نیکوبخت
یکی از جریان های مهم و پربسامد نوع غنایی شعر فارسی، شعر عاشورایی است که در دیوان شاعران شیعی از آغاز بروز حادثه حماسی عاشورا و شهادت حضرت اباعبداله الحسین (ع) و یارانش تاکنون به منصه ی ظهور رسیده است. با توجه به مقتضیات زمانی و حوادث سیاسی و اجتماعی هر عصر، شعر عاشورایی هم از نظر فرم و قالب و هم از نظر موضوع و محتوا، تطور و دگرگونی هایی داشته است . دوره ی بازگشت ادبی و عصر انقلاب اسلامی، دو دوره ی متفاوت تاریخ ادب فارسی است که با توجه به مقتضیات سیاسی و اجتماعی هر دوره، شاعران شیعی در خصوص باز نمود واقع ه ی عاشورا عکس العمل ویژ ه ای داشته اند. نتیجه ی بررسی های صورت پذیرفته در شعر سه شاعر دوره ی بازگشت (صباحی بیدگلی، وصال شیرازی، سروش اصفهانی) و سه شاعر عصر انقلاب اسلامی (موسوی گرمارودی، علی معلم، سید حسن حسینی) نشان می دهد که شعر عاشورایی دوره ی بازگشت بیشتر حول محور سوگ و بزرگداشت تعزیت و لعن و نفرین بر دشمنان آ لالبیت منحصر شده است؛ اما در مقابل، در شعر عصر انقلاب، به ابعاد دیگر از جمله حماسه، عرفان، ایثار، شهادت، ظلم ستیزی، پاسداشت آزاد منشی، مرگ سرخ، زیستن با عزت، فداکاری و … تأکید می شود. به علاوه قالب های شعری این دوره نیز متنوع تر از قالب های عصر بازگشت است.
آیدا قالدیرعلیوا ناصر نیکوبخت
با توجه به تشابهات و تمایزات فرهنگی ملل، بررسی تطبیقی ادبیات آنها، ما را در شناخت بهتر فرهنگ ها یاری می دهد. یکی از نمونه های قابل بررسی روابط تاریخی- فرهنگی مردم ایران و قرقیزستان، بررسی تطبیقی دو اثر برجسته حماسی شاهنامه فردوسی و ماناس قرقیزی است. حماسه ماناس نه تنها دایره المعارف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ملت قرقیز است، بلکه اثر ارزشمند حماسی در گنجینه ادبیات جهانی نیز به شمار می رود. این کتاب تجربه بیش از سه هزار سال تاریخ و زندگی ملت قرقیز را در بردارد. شاهنامه فردوسی به عنوان ارزنده ترین شاهکار جاودانی فرهنگ و تمدن ایرانی حاوی اطلاعات ذی قیمتی درباره همه طبقات جامعه از پادشاه گرفته تا مردم عادی ایران است و در فرهنگ و زندگی معنوی مردم آسیای میانه از جمله قرقیزها جایگاه ویژاه ای دارد، به همین دلیل بسیاری از مضامین و بنمایه های داستان های اساطیری- حمـاسی شاهنامه را می توان در ماناس نیز مشاهده کرد. علل این تشابهات را باید در اسطوره ها و کهن الگوها و ضمیرناخودآگاه دو ملت ایرانی و قرقیزی؛ و هم چنین، در روابط تاریخی– فرهنگی قدیم دو ملت جستجو کرد. «جهان بینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن تأثیر چشمگیری بر شاهنامه فردوسی و حماسه قرقیزی ماناس گذاشته است به گونه ای که این دو حمـاسه از کهن الگوهـای آن چون بی فرزندی، خـواب و رویا، تـولّد شگفت انگیز، رویین تنی، نبرد تن به تن با دختر دلاور، مشورت دهی پیر فرزانه، سپهسالاری زن، پرورش کودکان توسط حیوانات و... بهره برده اند. بررسی این دو حماسه به ما امکان می دهد تا به پرسش های بسیاری در باره تاریخ ایرانیان و قرقیزها که خود سازنده های این آثار ارزشمند هستند، جواب بدهیم و وجوه نادیده مشترکات و تفاوت میان آنها را واکاویم.
مریم کریمی ناصر نیکوبخت
یکی از بحرانهای حاکم بر جهان بویژه دنیای معاصر، کم رنگ شدن معنویت و اخلاق و به تبع آن به خطر افتادن سلامت جسم و روح است، بنابراین حفظ سلامت جسم و روح از دغدغه های اساسی اندیشمندان بشری از جمله علمای اخلاق و روانشناسان و عرفان است. هدف و غایت روان درمانی و اخلاق، شناخت درون انسان، پاکسازی درون از رذایل اخلاقی، نشان دادن راه رشد و پرورش انسان، رساندن وی به فضایل و کمالات اخلاقی و سرانجام سوق دادن او به سعادت و کمال نهایی است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی اشارتهای مولوی در مثنوی معنوی به انواع بیماری های روحی و راهکارهای درمان آن پرداخته، و به این نتیجه رسیده است که از میان متفکران جهان اسلام، مولوی در مقام عارفی واصل که دغدغه اصلی او هدایت و کمال انسانی است در آثار خود بویژه، در مثنوی شریف به مسائل بهداشت روان و جسم اهتمام ویژه ای نشان داده است. در نگرش وی، انسان به جهت دارا بودن دو بعد روحانی و جسمانی، برای سلامت و مصون ماندن از آفات، نیاز به طبیب جسمانی و روحانی دارد، مولوی به طرح بسیاری از بیماری های روحی - روانی و جسمانی بشر عطف توجه نشان داده، و برای درمان پاره ای از این بیماریها از جمله ترس، خودبینی، خشم ، تردید و دودلی و ... راهکارهایی ارائه کرده است، از مهم ترین راهکارها و درمان های بیماریهای روحی- روانی در مثنوی معنوی می توان به عشق، محبت، ذکر ، خودشناسی، صبر و ... اشاره کرد. کلیدواژه: طب روحانی، مثنوی معنوی، روان درمانی عرفانی، بیماریهای اخلاقی
زهره پولاد خانی ابراهیم خدایار
مسمّط یکی از قالب های شعر فارسی است که از آغاز تا کنون از نظر مضمون و محتوا و وزن های عروضی فراز و نشیب های متعددی را از سر گذرانده است. مسمّط را بر حسب شماره مصرع های هر بند به نام های مثلث، مربع، مخمس، مسدس و مثمن نیز خوانده اند و این نوع آخر از همه بیشتر در دیوان منوچهری است. پس از منوچهری این قالب شعری بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در عصر مشروطه که هنر شاعری در خدمت مبارزه و آزادی خواهی قرار گرفته است، این قالب شعری مورد توجه شاعران منتقد قرارگرفت و اشعار انتقادی فراوانی در این قالب سروده شد. این قالب از ابتدای شکلگیری در شعر فارسی تا کنون تحولات زیادی را از حیث مضمون، شکل و محتوا پشت سر گذاشته و بی شک در پیدایش قالبهای جدید شعر فارسی از جمله دوبیتیهای پیوسته و شعر نیمایی نیز تاثیرگذار بوده است شناخت قالب شعری مسمّط و بررسی تحولاتی که از آغاز تا کنون بر شکل و ظاهر این نوع ادبی عارض گشته از جمله اهداف این پژوهش است. همچنین تحول موضوعات و مضامینی که در این قالب شعری به کار رفته است و نیز رویکرد شاعران عصر مشروطه به قالب مسمّط و تأثیر آن در شکل گیری شعر نیمایی مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با ابزار گردآوری کتابخانه ای و با مطالعه ی منابع و مآخذ، استخراج تحولات مسمّط از همه ی جوانب پرداخته ایم. در این پژوهش که شامل چهار فصلِ کلیات، سیر تحول مسمّط، رویکرد شاعران عصر مشروطه به قالب مسمّط و تأثیر آن در پیدایش شعر نیمایی و نتیجه گیری تنظیم شده است؛ می توان گفت که مسمّط نیز مانند سایر قالب های شعر فارسی، در دوران معاصر پا از صورت نخستین و دایره ی محدود خود فراتر نهاده، شکل ها و گونه های مختلفی یافته است. مسمّط های ترجیعی و ترکیبی که در گذشته های دور نمونه های نادری از آن ها در دواوین شعرای سلف موجود بوده است، از نو احیا شده و مورد استفاده شاعران قرار گرفته و نوعی مسمّط ذوقافیتین به وسیله ی ایرج و دهخدا ساخته شده که پیروان زیادی یافته و در واقع فصل جدیدی در زمینه ی مسمّط سازی باز کرده است. همچنین در گذر زمان و بروز حوادث گوناگون موضوعات و مضامین به کار رفته در این قالب شعری دچار تحول شده است به گونه ای که گاه شاعران از مسمّط برای وصف طبیعت و زیبایی های آن بهره گرفته اند و گاه زمینه ای مناسب برای ایراد اندیشه های سیاسی، انقلابی، ناسیونالیستی و عدالت خواهانه ی آنان شده است. قالب شعری مسمّط از جمله قالب های شعری است که شاعر می تواند با استفاده از آن وحدت معنایی و نیز هماهنگی در ساختار و محتوا و نهایتاً ایجاد کشش برای درک پیام خویش را در سروده ی خود برای مخاطب باقی بگذارد و این ویژگی ها پیوندی مستقیم با اهداف و مضامین شعر نو دارد که در آن شاعر به دنبال بستری است که بتواند بدون دغدغه های ذهنی به اعتراض نسبت به وضع موجود و بیان خواسته ها و تمایلات خود بپردازد.
ایوب حسن پور عباس منوچهری
امروزه در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام "سرمایهاجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته است. "سرمایهاجتماعی"، یا بعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به "همکاری" و "مشارکت" در تعاملات اجتماعی، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع، فائق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را امکان پذیر سازد. "سرمایه اجتماعی" از جمله نظریاتی است که در چند دهه اخیر توسط کسانی همچون: بوردیو، کلمن، و پاتنام مطرح شده است. با وجود اینکه این نظریه به لحاظ تدوین نظری، جدید است، عناصر و مفاهیم تشکیل دهنده آن همواره از زمانهای دور مورد توجه اندیشمندان، ادبا، و صاحب نظران بوده است. آنچه را در "سرمایهاجتماعی" مطرح شده می توان در اخلاق سنتی هم دید. در اخلاق سنتی می توان مفاهیمی همچون، اعتماد، دوستی، فتوت، صداقت، جوانمردی، آزادگی، اعتدال، ایثار، تربیت، و...را دید که همانند سرمایهاجتماعی، باعث افزایش "اعتماد"، "همکاری" ، "مشارکت" بین افراد و گروهها می شوند. سعدی به عنوان یکی از نمایندگان فکری در حوزه اخلاق سنتی، از جمله کسانی است که می توان در آثار وی مبانی و عناصر "سرمایه اجتماعی" را یافت. در این پژوهش مفاهیم صداقت، اعتدال و تربیت در اندیشه سعدی انتخاب شده و ارتباط آنها با "سرمایهاجتماعی" مورد بررسی قرار گرفته است، نتیجه این پژوهش تائید این فرضیه است که مولفه-های نظریه "سرمایهاجتماعی"، در اخلاقیات سنتی، از جمله در آثار سعدی مورد تاکید بوده است.
فاطمه گریوانی غلامحسین غلامحسین زاده
قرن پنجم هجری یکی از دوره های مهم تاریخ ادبی و اجتماعی ایران است. دوره حکومت اقوام بیگانه و فاقد فرهنگ و تمدن غزنوی و سلجوقی بر ایران و اوج تعصبات مذهبی است. آغاز شکوفایی عرفان و تصوف ایرانی نیز است و عارفان و صوفیان مشهوری همچون هجویری، قشیری، غزالی، خواجه عبدالله انصاری و ابوسعید ابوالخیر در این دوره می زیستند.سوال اینجاست آیا بزرگان عرفان و تصوف این دوره در شکوفایی ادبیات فارسی در این دوره سهمی داشتند؟ آیا ایشان از نفوذ معنوی و قدرت کلام شان برای حمایت از مردم در برابر ظلم و ستم حاکمان استفاده کردند؟ چرا پژوهشگران درباره نقش اجتماعی عارفان این دوره، با هم اختلاف نظر دارند؟
محمد رضا ایروانی محمد رضا سنکری
چکیده ندارد.
رامون گاژا میرجلال الدین کزازی
چکیده ندارد.
علیرضا طالبی شلیمکی ناصر نیکوبخت
چکیده ندارد.
عبدالغفور آرزو ناصر نیکوبخت
چکیده ندارد.
هیبت الله اکبری گندمانی میرجلال الدین کزازی
چکیده ندارد.
نوشین مهرآهنگ قیصر امین پور
چکیده ندارد.
فاطمه عطوفی مریم مشرف
چکیده ندارد.
رضا مهدی زاده آری ناصر نیکوبخت
چکیده ندارد.
طاهره مددیان پاک ناصر نیکوبخت
چکیده ندارد.
محدثه فرخی ناصر نیکوبخت
نورالدین عبدالرحمن جامی، شاعر عارف قرن نهم هجری است. در خصوص عقاید کلامی جامی ، آنچه از مطالعه آثار وی نتیجه گرفته می شود، این است که جامی به معنی مصطلح، متکلم نیست؛ بلکه عارف و شارح مکتب فکری ابن عربی است و با توجه به اینکه عرفان و کلام، دو موضوع مهم علوم اسلامی به شمار می روند و در پاره ای مباحث به هم نزدیک می شوند؛ لذا در این پژوهش، اصلی ترین مباحث کلامی از خلال آثار نظم ونثر جامی با تکیه بر مثنوی گرانسنگ هفت اورنگ استخراج شده است. این تحقیق در شش فصل انجام شده است؛ که در ابتدا شرح احوالی از جامی و همچنین کلیاتی درباره علم کلام آورده شده است و در فصول بعد به بررسی آرا کلامی جامی با محوریت پنج اصل (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) به عنوان اساس مباحث و موضوعاتی چون «وجود و ماهیت خداوند، اسما و صفات الهی، صفات ثبوتیه و سلبیه، تشبیه و تنزیه، قضا و قدر، بدا، نبوت، عصمت انبیا، معجزات و کرامات انبیا، امامت و شرایط آن، معاد جسمانی و روحانی، شفاعت و وعد و وعید الهی ) و بسیاری مسائل دیگر که در درون این پنج اصل آمده است. و در نهایت چنین نتیجه گرفته می شود که عقاید کلامی جامی در یک مشرب کلامی خاص نمی گنجد و در پاره ای از مسائل از مشرب کلامی اشعری پا فراتر نهاده و به ماتریدیه و امامیه نزدیک شده است. روش تحقیق در این پایان نامه تحلیلی – توصیفی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است.
علی حسن سهراب نژاد ناصر نیکوبخت
در گویش کُردی جنوبی که از گویش¬های اصلی زبان کُردی و زبان معیار ادبی کُردها در طول تاریخ به شمار می¬آید، برخی داستان¬های غنایی منظوم و متأثر از خسرو و شیرین نظامی وجود دارد که تاکنون دربارة آن¬ها، پژوهش درخور توجهی انجام نگرفته است. پژوهشی تطبیقی میان خسرو و شیرین نظامی و این منظومه¬ها، به گسترش آفاق ادبیات غنایی ایران¬زمین و دریافت برخی شباهت¬ها و یگانگی اقوام ایرانی کمک شایانی خواهد کرد.در این تحقیق، منتقدانه کوشیده¬ایم به این سؤال کلی پاسخ دهیم که در مطالعة تطبیقی، نقد و تحلیل صورت و محتوای خسرو و شیرین نظامی گنجه¬ای با آثار غنایی گویش جنوبی زبان کُردی که متأثر از شیوة نظامی هستند، چه شباهت¬ها و تفاوت¬هایی (تقلید و نوآوری) وجود دارد؟ به این منظور، آثار غنایی منظوم گویش کُردی جنوبی(شیرین و فرهاد کندوله¬ای، شیرین و فرهاد پاوه¬ای و شیرین و خسرو خانای قبادی) با خسرو و شیرین نظامی، از حیث صورت و محتوا، با روش توصیفی- تحلیلی، بررسی و تطبیق گردید. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که می¬توان دو منظومة شیرین و فرهاد کندوله¬ای و شیرین و فرهاد پاوه¬ای را ضمن تأثیرپذیری از کار نظامی، به دلیل برخی نوآوری¬های ادبی و داستانی، روایتی واحد قلمداد کرد که با خسرو و شیرین نظامی، تفاوت¬های بسیار دارد. حال آن که اثر خانای قبادی را علی¬رغم پاره¬ای نوآوری¬ها، می¬توان نزدیک¬ترین اثر به کار نظامی و ترجمه¬ای موفق به زبان کُردی از خسرو و شیرین، به شمار آورد.
ثمینه شکیل بیگ ناصر نیکوبخت
قرن بیستم را میتوان عصر نو زایی و تحول دگرگونی عمیق در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشرق زمین نامید. یکی از پدیدههای فرهنگی متأثر از این جریان نوزایی، ادبیات این کشورهاست. همزمان با گرایش به رمان نویسی و داستانکوتاه در نثر فارسی، در حوزة شعر نیز تحول لقب یافت. « نو » ، عظیمی رخ داد و نوعی شعر متولد شد که به جهت تازگی و لطافت عمیق با گذشته زبان فارسی و اردو نزدیکترین زبانهای امروزی جهان نسبت به هم هستند. شعر معاصر اردو و فارسی، در صد سال گذشته، تحولاتِ بسیاری از سر گذرانده و گونههای مختلفی از نوآوری را تجربه کردهاست. این نوآوریها در عرصههای مختلف اندیشه و صورخیال و زبان و صورت و شکل شعر پدیدآمدهاست. پاکستانی، بیشتر از دیگر « ن. م. راشد » میان شاعران و سخن پردازان جهانی، صورت و اندیشه شعر شاعران به صورت و قالب شعری و اندیشة سخنور معروف ایرانی، نیما یوشیج، نزدیک است؛ زیرا هر دو شاعر، در یک زمان، نیما در ایران و راشد در پاکستان پیشرو و مبتکرِ شعرِ نو هستند. راشد چون نیما، نیما یوشیج » ،« پدرِ شعرِ نو اردو » : شاعری سنت شکن و نو آور و نظریه پرداز است؛ و لقبهایی چون نیز یافته است. « شاعرِ فراملیتی » ؛« شاعرِ آسیا » ؛« پاکستان دراین تحقیق مقایسة صورت و قالب و درونمایة شعر نو راشد و نیما، مورد بررسی شدهاست و این نتیجه حاصل شد که نیما و راشد در صورت؛ وزن و کوتاهی و بلندی مصرا عها؛ قافیه؛ ساخت و صورت زبان؛ و در صور تهای شعر آزاد یا شعرنیمایی شباهت زیادی دارند. در این مقایسه، میزان و نوع اثر پذیری راشد از زبان و ادبیات فارسی نیز تبیین شد؛ به ویژه اینکه شعرش سرشار از ترکیبات و واژگان فارسی امروزی است. انسان گرایی، وطنخواهی، بیگانه ستیزی، آزادی خواهی، آزادی بیان، آزادی زنان، آزادی در اندیشه و هنر، استبدادستیزی، طنز، انتقاد اجتماعی، رشد فکری و معنوی و هنری موضوعهای مشترک هر دو شاعر اند. در مجموع به دلیل وجود اشتراکات بنیادین پیشگفته در فرم و صورتهای جدید و عواطف و اندیشههای نیما و راشد در شعر آزاد و نوع نگاه آن دو به جهان پیرامون، می توان به این نتیجه رسید که این دو شاعر در فرم و صورت شعر آزاد و در حوزه و سطح فکری و محتوایی شبیه هم است.
علی قاسم زاده ناصر نیکوبخت
رنگ به عنوان برجسته ترین عنصر در حوزه محسوسات از دیرباز مورد توجه انسان بوده است و همواره روح آدمی را محسور قدرت نافذ خویش نموده است و اساسا مایه آفرینش و نمایانگر قدرت نقاش زبردست هستی است. امروز رنگ از مهمترین عناصر در بروز خلاقیت های هنری و بهره وری محسوب می شود. همچنانکه بسیاری از بزرگان ادبی و هنری جهان- به اذعان خویش- مدیون استفاده خلاق از رنگها هستند. براین اساس شاعران به عنوان زیباشناسان جهان آفرینش از رنگ ها در عینی تر کردن ایماژهای شاعرانه وکشف و توضیح و روابط میان اجزای تصاویر شعری استفاده کرده اند و گاه از آن در تبیین و تلفیق مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خویش بهره ها برده اند . در این میان شاعران معاصر به جهت بینش دقیق و نگرش هوشمندانه به عناصر هستی از جمله رنگها و آگاهی از قدرت برانگیختگی آن - برخلاف شاعران کلاسیک - غالبا نگاهی عمیق و دقیق به آن داشته اند. لذا این پایان نامه به بررسی و تحلیل عنصر رنگ در اشعار معاصر و نوع نگاه آنان به مقوله رنگ- با تکیه و تاکید بر اشعار پنج شاعر برگزیده معاصر چون نیما، سپهری، شاملو، موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده به همراه نگاهی گذرا اما انتقادی و مقایسه ای به این عنصر در اشعار کلاسیک پرداخته است.
رضا چهرقانی بز چلویی ناصر نیکوبخت
افغانستان به دلیل شرایط خاص جغرافیای سیاسی و انسانی، همواره در معرض تهاجم بیگانگان و درگیریهای داخلی قرار داشته است. این جنگها و عوارض ناشی از آن موجب ظهور مضامین مقاومت در شعر این کشور شده که از جنبه های مختلف نیازمند دقت و بررسی بیشتر است.