نام پژوهشگر: حبیب الله دانش شهرکی

بررسی و نقد مُثُل از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا با تأکید بر نقش آن در معرفت شناسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  ایرج اسدی فر   حبیب الله دانش شهرکی

هدف غایی ازاین تحقیق همان طوری که ازعنوان آن پیداست بررسی دیدگاه های دو فیلسوف بزرگ جهان اسلام یعنی ابن سینا و صدرالمتالهین پیرامون مثل افلاطونی با تاکید برنقش آن درمعرفت شناسی است. ابن سینا به عنوان یکی از مخالفین سرسخت مثل و ملاصدرا که یکی از مدافعین مثل است که بعضی از استدلال های هرکدام همراه با بررسی و نقد آن در این نوشتار آورده شده است و درادامه، ارتباط مثل بااصالت وجود واعتباری بودن ماهیت و جایگاه آن در مراتب هستی، واستدلال بر توانایی عقلانی بشر در مسائل ماوراءالطبیعه، و تبیین صدور موجودات از وحدت به کثرت، و ارتباط وحدت و کثرت با توجه به دیدگاه اشراق و مشاء و بیان نقاط ضعف وقوت آن دو دیدگاه و همچنین ارتباط مثل با تشکیک وجود وعالم ماده، در ادامه مطلب، به تبیین معرفت فلسفی صدرائیون نقش آن در شناخت مثل، و ارتباط مجردات و عالم ماده، و ارتباط مثل با واجب الوجود بالذات که در باب معرفت شناسی آن معرفتی حائز اهمیت و یقینی است که دو طرف قضیه یعنی مبداُ و منتها مورد غفلت قرار نگیرد. در پایان مبرهن ساختیم که علت مخالفت یا موافقت حکیمان درمسئله مثل به مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی آنان در این مساله بر می گردد.

بررسی آیات «هدایت» از منظر حکمت متعالیه(فیلسوفان معاصر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1391
  محمد امین اسماعیلی   حبیب الله دانش شهرکی

این تحقیق با نقل آراء متعدد پیرامون مسئله ی« هدایت» در طول تاریخ اندیشه فلسفه و کلام اسلامی خصوصاً حکیمان صدرایی دوره ی معاصر درصدد تبیین و تشریح معانی و تفاسیر مختلف هدایت و جایگاه هر کدام با توجه به آیات قرآن کریم در این موضوع می باشد. با روشن شدن این موضوع مسائل متعددی همچون چگونگی حرکت و هدایت جهان هستی که با قوانین حاکم بر آن که توسط خداوند وضع و به اجرا در می آید و فلسفه ی هدایت انسان که لاجرم در مسیر هدایت الهی و ربوبیت او قرار دارد، فلسفه ی گمراهی و چگونگی قانون گمراهی یا ضلالت و عوامل موثر و دخیل در حرکت صعودی ِجهان هستی همچون عشق و شوق و در هدایت انسان مثل اشتیاق و پاسخ الهی؛روشن و تبیین می شود.رابطه ای وثیق و ناگسستنی میان هدایت تکوینی و هدایت تشریعی وجود دارد که میتوان آن را از نوع رابطه میان ظاهر و باطن یک امر واحد دانست.در حقیقت هدایت تشریعی ظهور و تجلی هدایت تکوینی محسوب میشود.دو معنای مختلف هدایت یعنی ارائه طریق و ایصال به مطلوب نیزبا نظر دقیق و ظریف چنین رابطه ای دارد. ربوبیت تامه و کامل و مطلق حق متعال در جهان هستی باعث ایجاد همه هدایت ها و حرکت ها است که همه آنها از فیض منبسط او صادر شده و به سوی او انتها مییابد.که این نزول، (رحمانیت) و صعود آنها (رحیمیت) ظهور و تحققِ این دو صفتِ خداوند متعال است که هر دو آنها در همه لحظات، همه هستی را فرا گرفته اند.

تحلیل مقایسه ای آراء میرداماد، میرزا مهدی آشتیانی، فخررازی و میرزا مهدی اصفهانی درباره قاعده الواحد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  علی اسدیان شمس   حبیب الله دانش شهرکی

قاعده ی «الواحد» یکی از قواعد مهم فلسفی و دارای فروع فراوانی است. میرداماد و میرزا مهدی آشتیانی در اصل این قاعده، اختلاف نظری با هم ندارند و آن را بدیهی و از امهات اصول عقلی می دانند، با این حال ادله عقلی فراوانی از باب تبیین این قاعده، اقامه می کنند و میرزا مهدی آشتیانی علاوه بر ادله عقلی، ادله نقلی فراوانی نیز بر این قاعده مطرح می کند؛ ولی این دو اندیشمند در صادر اول اختلاف نظر دارند. مرحوم میرداماد با نگرشی مشائی عقل اول را و میرزا مهدی آشتیانی با نگرشی عرفانی، نور محمدی را صادر اول می داند که در این رساله نظر مرحوم میرزا مهدی آشتیانی پذیرفته شد. این دو بزرگوار با اختلاف نظر در صادر اول در نحوه کثرت عرضی نیز اختلاف نظر پیدا می کنند و مرحوم میرداماد نحوه کثرت عرضی را ناشی از جهات متعدّد عقل اول و میرزا مهدی آشتیانی کثرت عرضی را تعیّنات فیض مقدس و نور محمدی می داند. این دو بزرگوار مسائل زیادی را متفرع بر قاعده «الواحد» دانسته و از طریق این قاعده، قاعده ی «امکان اشرف» را به اثبات می رسانند سپس ترتیب نظام هستی را بر پایه ی قاعده ی «الواحد» و «امکان اشرف» می چینند. در مقابل فخررازی و مرحوم میرزا مهدی اصفهانی قاعده «الواحد» را مردود دانسته و اشکالات متعددی بر آن قاعده وارد می سازند و آن را منافی با قدرت مطلق الهی می دانند که از تمام اشکالات آن دو پاسخ داده می شود. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی با این که قاعده «الواحد» را مردود می داند ولی با استفاده از روایات، نور محمدی را به عنوان صادر اول معرفی می کند و با تمسک بر ظواهر مختلف روایات، در بیان اوصاف صادر اول و چگونگی کثرت عرضی گرفتار تناقض گویی می شود.

تحلیلی مبانی فلسفی علیت با تاکید بر آرای شهید صدر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  اصغر آقایی   سید احمدرضا شاهرخی

در این پایان نامه پس از بیان اجمالی سابقه دیرینه بحث علیت و با تبیین گستره وسیع موضوعات مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی که در حیطه چالشی متقابل با این موضوع قرار می گیرند، به جایگاه علمی فیلسوف، فقیه و اصولی بارز شهید سید محمدباقر صدر می پردازد تا در پرتو این بیان، چرایی تاکید بر آرای این دانشمند سترگ روشن شود. این قلم سپس در فصل چهارم آرای وی را در سه کتاب "فلسفتنا"، "بحوث فی علم الاصول" و "الاسس المنطقیه للاستقراء" می پردازد. شهید صدر در کتاب فلسفتنا، با پذیرش بداهت این اصل، آن را اثبات پذیر نمی داند. وی در کتاب بحوث فی علم الاصول رابطه میان اراده و فعل انسان را از باب ضرورت نمی داند زیرا که به جبر منتهی خواهد شد؛ وی این رابطه را با نظریه بدیع خویش یعنی سلطنت، توضیح می دهد. او در کتاب الاسس المنطقیه در تلاش است تا بر خلاف عقلگرایان که آن را اثبات پذیر نمی دانستند و بر خلاف تجربه گرایانی چون هیوم که آن را قابل اثبات تجربی نمی پنداشتند، آن را بر پایه استقرا اثبات کند. استقرا در نظر وی که بر مبنای علم اجمالی استوار است قابلیت آن را دارد که مسائل گوناگون از جمله علیت را اثبات کند. این قلم در نهایت به این نتیجه می رسد که: اولا علیت امری بدیهی، یعنی اثبات ناپذیر است؛ ثانیا در علل طبیعی به هیچ عنوان نمی توان به یقین منطقی و ریاضی رسید؛ ثانیا تلاش شهید صدر گرچه نمی تواند مدعای ایشان یعنی اثبات علیت از طریق استقرا را ثابت نماید، لکن می تواند چگونگی دستیابی به یقین موضوعی (که همان هدف شهید صدر است) یا همان اطمینان منطقی، از طریق استقرا را روشن تر نماید.

بررسی جایگاه ذهن در ساحت وجودی انسان از نظر فلسفه صدرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  قادر مرادی   حبیب الله دانش شهرکی

در فلسفه صدرا انسان شناسی از جایگاه رفیعی برخوردار است و در انسان شناسی نیز شناخت ذهن در مرتبه بالایی قرار دارد، ملاصدرا ذهن را مساوی نفس می داند و آن را کارخانه انتزاع و مخزنی برای اطلاعات نمی داند بلکه ذهن را استعداد نفس برای ادراک صور تعریف می کند و به نحوه ادراک جزئیات و کلیات می پردازد، وی ذهن را صادر و خالق صور ادراکی می داند و معتقد است صور کلی و جزئی قیام صدوری بر ذهن دارند و از ذهن صادر می شوند نه اینکه حلولی در ذهن داشته باشند و ذهن محلی برای آنها باشد وی معقتد است حواس ظاهر مُعِّد ادراک جزئیات و ارباب انواع نیز مُعِّد ادراک کلیات هستند؛ ذهن در واقع در قوس نزول رویارویی کاملی با ارباب انواع داشته است و در قوس صعود با مشاهده این اشیاء و موجودات مادی و یا مجرد به یادآوری و خلق صورت های ذهنی می پردازد حال هرچه قدر این مشاهده دقیق تر و عمیق تر باشد صور ادراکی خلق شده توسط نفس و یا ذهن دقیق تر و ادراک صحیح تر خواهد بود و نفس هر چقدر از غواشی ماده و تعلقات به عالم ماده مبری تر باشد مشاهده اش از اشیاء مادی و مثل نوریه مجرده دقیق تر خواهد بود.

بررسی تناهی و عدم تناهی عالم طلبیعت در حکمت متعالیه و فیزیک جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1392
  ایمان باغبانی جهرمی   حبیب الله رزمی

قصد ما در این پژوهش نقد و بررسی براهین مشور ریاضی (جبری و هندسی) که نوعاً توسط فلاسفه در اثبات متناهی بودن عالم طبیعی تا کنون ارائه شده، می باشد. بحث تناهی و عدم تناهی عالم از بحث هایی است که در فلسفه به صورت مبسوط به آن اشاره کرده اند امّا در کیهان شناسی به صورت مستقیم از این موضوع بحث نشده است امّا در ضمن مباحث دیگر از جمله بحث هایی مانند افق ذره و مرگ حرارتی به این موضوع پرداخته شده است. این پژوهش در مورد متناهی و نامتناهی عالم به تحلیل و بررسی پرداخته است که مطالب این تحقیق از طریق کتابخانه و سایت های اینترنتی فراهم شده است و شیوه ی داوری توصیفی-تحلیلی بوده است. در فلسفه نظر غالب فلاسفه بر این است که عالم متناهی است و برای دفاع از این نظریه دلایلی را بر متناهی بودن عالم اقامه کرده اند که همه ی این دلایل دارای اشکال و قابل نقض است. در کیهان شناسی جدید، جهان متناهی نمی تواند باشد زیرا در غیر این صورت باید بسیار پیش از این باید دچار مرگ حرارتی میشد و طبق کشفیات هابل و پدیده دوپلر این نتیجه حاصل می شود که عالم در حال انبساط است که این خود دلیل دیگری بر متناهی نبودن عالم است و نهایتاً این که اُمگا شاخصی برای چگالی ماده در جهان است که مقدار اُمگا را کمتر از یک برآورد کرده اند که طبق این چگالی جهان برای همیشه در حال انبساط خواهد بود. کلمات کلیدی: متناهی و نامتناهی، کیهان شناسی، عالم، جسم، مرگ حرارتی، افق ذره.

بررسی رابطه جاودانگی نفس انسان با حیات دنیوی او از نظر ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  علیرضا زارعی   حبیب الله دانش شهرکی

بحث نفس و معرفت آن کلیدی ترین معرفت بشری از آغاز خلقت انسان همواره مطرح بوده است به تعبیری همزاد انسان است اما مسئله ی جاودانگی نفس و رابطه ی آن با حیات مادی مطلبی است که مورد مناقشه بوده و آراء مختلفی در این زمینه بیان شده است که بهترین توجیه در فلسفه ی صدرایی آمده است و ما به دنبال تبیین کاملی از نظر ملاصدرا در این زمینه هستیم. از آنجایی که انسان از طریق زندگی دنیوی، ابدیت خویش را می سازد لذا تبیین و توسعه ی صدرایی به زبان روز و به مقتضای حال مخاطب و سازماندهی زندگی دنیوی انسان بر اساس تعالیم حکمت متعالیه که برخواسته از قرآن و سنت است، واسطه ا ی برای اصلاح زندگی مادی انسان است که در پرتوی آن زندگی ابدی و اخروی او جهت اصلی خود را پیدا می کند و سامان می یابد و اینجاست که انسان به اهداف عالیه ای که برای آن خلق شده است نزدیک و در نهایت نائل می گردد. در این رساله سعی شده است که به صورت تبییی و توسعه ای-تحلیلی کار شود و بنابر موضوع مذکور به کلمات اصلی همچون نفس ،حیات، جاودانگی و... از جهات مختلف اشاره شده است و هم جهت با روش صدرایی (استفاده از ادله عقلی، نقلی وشهودی) مباحثی بیان و در حد لزوم نظرات خاص ایشان(حرکت جوهری، جسمانیه الحدوث بودن نفس و...) بررسی شده است. و در نهایت به دنبال بیان این مطلب هستیم که روشن شود حیات مادی بخشی از حیات ابدی او می باشد ؛ لذا بیان می کنیم که ما هم اکنون در ابدیت به سر می بریم، چون مرتبه حیات مادی مرتبه ای از حیات اخروی و ابدی است و این ارتقا و تعالی در قوس صعود برای انسان امکان پذیر است. تا جایی که «رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند».

تحلیل وبرسی نظریه حرکت در مجردات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1392
  علی جمشیدی   احمد عابدی

یکی از تقسیمات اولیه وجود، تقسیم آن به مجرد و مادی است. مراد از مجرد، موجودی است که دارای ویژگی های امور مادی نباشد. به نظر بیشتر فلاسفه، یکی از ویژگی های امور مادی و جسمانی، حرکت است. از این رو عالم ماده آمیخته ای از قوه و فعل است و این قوا و استعدادها به تدریج به فعلیت در می آیند و شیء مادی تغییر می کند. بنابراین، چون موجود مجرد در مقابل موجود مادی است. باور رایج در فلسفه این است که در مجردات هیچ گونه حرکتی راه ندارد؛ از این رو در تقسیمی دیگر، موجود به ثابت و متغیر تقسیم می شود؛ مجرد از ثبات برخوردار است، برخلاف مادی که متغیر است. حال بر اساس مبانی مختلف بحث حرکت در مجردات مورد بررسی قرار میگیرد

ساحات وجودی انسان در فلسفه صدرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  رضا درویشی   حبیب الله دانش شهرکی

در این رساله بنا داریم که از دریچه فلسفة ملاصدرا نگاهی به ساحات وجودی انسان بیاندازیم. بنابر نظر ملاصدرا اولا انسان چند ساحت دارد و ثانیا این ساحات همگی به وجود انسان بر می گردند. معرفت نفس در فلسفه ملاصدرا نقش کلیدی و محوری دارد بطوری که سعادت و شقاوت انسان را با توجه به آن مطرح می کند. از آنجا که بنظر ملاصدرا انسان عصاره تمام هستی است شناخت انسان نسبت به خودش او را به تمام هستی آگاه و وی را در رسیدن به مقصود نهایی کمک می کند. بنابر فلسفه صدرایی حل مشکلات انسان در گرو آگاهی انسان به چند ساحتی بودنش و درک درست او نسبت به چگونگی ارتباط آن ساحات نسبت به هم و عمل بر مقتضای آن آگاهی است به نظر ملاصدرا اگر مشکلاتی گریبان انسان امروزی را گرفته به غفلت او نسبت به حقیقت خود و عمل نکردن به مقتضای آن بر می گردد توصیه ملاصدرا به انسان امروزی می تواند این باشد که به حقیقت ذاتش متذکر شود و طبق آن عمل کند. در هر تحقیق شرط است که بگذاریم خود اثر به سخن بیاید پس سعی ما این بوده که به آثار ملاصدرا رجوع کنیم و بگذاریم خود به سخن بیایند و ما را راهنمایی کنند.

بررسی نفس رحمانی در آثار ملاصدرا و ابن عربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  محسن حیدری   حبیب الله دانش شهرکی

توجیه نظام هستی مساله بسیار مهمی است که هر گونه اتخاذ موضع در مورد آن، تاثیری سرنوشت ساز در هر نظام فکری خواهد داشت. عرفا در توجیه نظام هستی گویند: هنگامی که ذات احدیِ حق تعالی تجلی کرد، بنا بر قاعده ی الواحد، تنها تجلی واحدی از او پدید آمد. این تجلی واحد بنا بر موطن های متعدد، متکثر شده است. عرفا این تجلی واحد را به دلیل شباهتی که با نفَس انسانی در ایجاد کلمات دارد، و همچنین بدلیل تنفیس کربی که از اسماء و صفات الهی صورت می دهد، «نفَس رحمانی» نامیده اند. نفَس رحمانی چیزی جز شمول و سریان در تعینات نیست که از تعین اول آغاز و تا عالم طبیعت ادامه می یابد. به عبارتی آنچه از مراتب تجلیات از تعین اول تا عالم طبیعت مطرح می شود، همگی از تطوّرات نفَس رحمانی است. جناب صدرالدین شیرازی در برخی رسائل خویش، صادر اول را به تبعیت از مشائین عقل اول معرفی نموده و در برخی کتب دیگر که ایشان آراء نهایی خود را به تبعیت از عرفا در آنها منعکس نموده است، وجود منبسط را به عنوان صادر اول معرفی می کند. با بررسی و تطبیق آراء این دو دانشمند سترگ، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که: در مورد اصل نفَس رحمانی و جایگاه آن در نظام هستی، تفاوتی در بین آراء این دو دانشمند یافت نمی شود. حتی در مورد خصوصیاتی که برای این حقیقت شمرده شده نیز تا حدود زیادی مشترک هستند. تنها فرقی که بین این دو دانشمند در بحث نفَس رحمانی مطرح است، بیانهای اضافی است که ابن عربی ارائه نموده است بطوری که نمی توان آنها را اختلاف نامید زیرا جاعلِ این اصطلاح، ابن عربی است و بدیهی است که ابن عربی به جزئیات بیشتری از آن پرداخته باشد و صدرالمتالهین در استفاده از این اصطلاح عرفانی بیشتر منفعل بوده و آن را بسط و گسترش نداده و معنای جدیدی را از آن ارائه نکرده است.

تبیین فلسفی حجت الهی در آموزه های صدرا بر اساس رهیافت های قرآنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  زینب جوزی   حبیب الله دانش شهرکی

یکی از مباحث مهم عرفانی ـ فلسفی، تبیین و تشریح هویت حجت الهی است که نحله های فکری متفاوت با رویکردهای مختلفی به بررسی این مبحث پرداخته اند. خداوند حکیم در قرآن کریم از حجت الهی با عنوان های گوناگونی هم چون کلمه الله، رسول، نبی و... سخن گفته است که خود منشأ تفاسیر و برداشت های متنوعی شده است، البته جامع ترین و صحیح ترین برداشت را مفسران واقعی قرآن یعنی پیامبر و اهل بیت ایشان صلوات الله علیهم اجمعین به ما ارائه داده اند و در پی آن ها شاگردان این مکتب به ویژه حکمای عالی قدر، مخصوصاً مرحوم ملاصدرا که از مفسرانِ عقلانیِ مضامینِ قرانی و دینی است، این مسأله را به صورت خاص مطرح و تبیین نموده است. برای روشن شدن این مهم ابتدا به بررسی واژه حجت در لغت و در اصطلاح علوم گوناگون مانند منطق، کلام، اصول، عرفان، فلسفه مشاء، اشراق و صدرا پرداخته سپس به جایگاه این بحث در قرآن و روایات با الهام از کتاب های تفسیری اشاره نموده و بعد از آن نظر صدرالمتألهین درباره ی انسان کامل، صادر نخستین، خلیفه الله، حقیقت محمدیه را بررسی کرده ایم که عبارت دیگر حجت الهی است. به نظر می رسد ایشان حجت الهی را در درجه اول نفس حقیقت محمدیه می داند که صادر نخستین است، البته با نگاهی جامع به آموزه های مکتب فلسفی ملاصدرا می توان این مطلب را استنتاج نمود که نفوس و ذوات کامل نیز از مصادیق حجت الهی در درجات نازل تر به حساب می آیند. از این رو در این تحقیق سعی بر این است که هویت حجت الهی را در میزان قرآن کریم و آموزه های فلسفی ملاصدرا تبیین و وجوه تقارب آن را بازگو نماییم.

تبیین رابطه وجود ذهنی در شکل گیری حیات اخروی انسان در مکتب صدرائی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1393
  علی اصغر طالبی   حبیب الله دانش شهرکی

وجود ذهنی در فلسف? صدرائی جایگاه ویژه ای دارد و چنان چه خود صدرالمتألهین اعتقاد دارد، فهم درست و صحیح از این مسأله سهم به سزایی در تحقیق معاد جسمانی و روحانی دارد. مسأله وجود ذهنی در فلسفه و حکمت متعالیه فارق از ارتباط آن با معاد دارای اهمیت است؛ زیرا مربوط می شود به علم ما به ماهیات اشیاء و هم چنین تطبیق عین و ذهن، که این موضوع خود بسیار مهم است. امّا آن چه که این موضوع را دارای جایگاه ویژه و حساسی می کند، ارتباط آن با معاد و حیات أخروی نفس ناطقه انسانی است؛ زیرا معاد در اسلام و دیگر ادیان الهی دارای اهمیت بسیاری است و جزء اصول ادیان ابراهیمی حساب می شود و این مسأله می تواند در فهم معاد و حیات أخروی کارگشا باشد. امّا هدف از این تحقیق، تبیین و توضیح و چگونگی ارتباط وجود ذهنی با حیات أخروی انسان است و پی بردن به این که چگونه می تواند امور ذهنی ای که ما در عالم خیال خود ایجاد و خلق می کنیم، می تواند زندگی ابدی ما را تحت تأثیر قرار دهد، و حق و الهی بودن یا باطل و شیطانی بودن امور ذهنی، چه به عمل خارجی منجر شود و چه نشود، می تواند در بهشتییا دوزخی بودن انسان اثر گذار باشد . برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجود ذهنی و مقصود و منظور از آن در دیدگاه حکمای صدارئی توضیح داده شده و بعد از آن عوالم و مراتب نفس و جایگاه وجود ذهنی در این مراتب بیان شده و هم چنین نوع نگاه حکمای متأله به معاد و زندگی پس از مرگ تبیین شده و در آخر با تطبیق بین آن ها این نتیجه حاصل شد که، همان طور که جناب صدرالمتألهین قائل است، بین وجود ذهنی و حیات أخروی رابط? ناگسستنی وجود دارد و درک این رابطه می تواند کمک شایانی به تعالی انسان در فهم حقایق دینی و موضوعات فلسفه اسلامی و کاربرد آن در جامعه داشته باشد و این تعالی در نهایت منجر به رشد و تعالی جامعه اسلامی و پیشرفت روزافزون معنوی آن بشود.

خواب و رویا و ارتباط آن با خیال منفصل از نظر ابن سینا و ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  غلامرضا مومنی   حبیب الله دانش شهرکی

مبحث خیال در هر سه حیطه ی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی قابل ورود و حائز اهمیت و تاثیر است. موضوع رویا موضوعی است که با مبحث خیال در هر سه حیطه مطرح می شود. عوالم وجودی در قوس نزول و صعود متناظر هستند. اما در تعداد این عوالم بین حکمت مشاء و حکمت متعالیه اختلاف وجود دارد. این اختلاف در واقع بر سر وجود عالم مقداری بدون ماده یا همان عالم خیال است. منشا این اختلاف هم تفاوت دیدگاه آنان نسبت به مساله ی مراتب تجرد می باشد که این نیز خود ناشی از اختلاف مبانی آنها در مسائلی است که در همان سه حیطه ی مذکور جای دارند. نظیر حرکت جوهری، اتحاد عقل و عاقل و معقول و اعتقاد به تجرد تام تمامی نفوس از ماده. این اختلاف که به رد و اثبات عالم خیال منفصل می انجامد، توجیه مسائلی از قبیل حشر نفوس جزئی، معاد جسمانی، وحی، نبوت و إخبار از غیب را متفاوت می کند. منکرین عالم خیال منفصل هر چند برای بعضی از این مسائل از قبیل نبوت توانسته اند توجیهاتی را بیان کنند اما در برابر برخی دیگر نظیر معاد جسمانی به بن بست خورده اند. رویای صادقه که از جانب حکما به عنوان مدخلی برای ورود به بحث وحی مطرح شده است، عبارتست از خلاصی قوای باطنی نفس از حواس ظاهره و اتصال به عالم ملکوت و عقل.

بررسی و تحلیل تاثیر اصالت وجود ملاصدرا در خداشناسی وی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1393
  جواد قلاوند   حبیب الله دانش شهرکی

اصالت وجود یکی از مهم ترین مبانی فلسفه اسلامی و بیت الغزل حکمت صدرایی می باشد. اما این اصل، چنانکه باید تأثیرش بر اصول فلسفی و دیگر لایه های معرفتی بشر روشن نگشته است. لذا ما در این تحقیق درصدد آنیم که تأثیر این اصل را بر جواب مهم ترین پرسش بشر که پیرامون مبدأ هستی است روشن نماییم. بنابراین در این تحقیق ضمن تبیین اصالت وجود و بررسی فروع آن، به بررسی تأثیر این اصل به عنوان یکی از اصول موضوعه تحقیق بر شناخت خداوند پرداخته شده و بیان گردیده است که این اصل اصیل و فروع آن چه تأثیر شگرفی بر شناخت ذات و صفات الهی و قرابت خداشناسی فلسفی به معارف دینی و عرفانی دارد. در این تحقیق بر مبنای اصالت وجود بیان گردیده است که خداوند حقیقت وجود است. ازاین رو در اثبات خداوند نیازی به وساطت اموری نظیر نظم آفرینش، حدوث زمانی عالم، امکان ماهوی و... نبوده و خداوند به ضرورت ازلیه موجود است. بر همین مبنا ذات بسیط خداوند که حقیقت وجود است دارای وحدت غیر عددی بوده و فرض ثانی برای خداوند محال است. در بحث صفات الهی نیز بیان گردیده است که بر مبنای اصالت وجود جمیع صفات کمالی موجودات به نحو حمل حقیقه و رقیقه برای خداوند ثابت است و با توجه به اثبات قاعده «بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیس بشیء منها» بر مبنای اصالت وجود خداوند به نحو ضرورت ازلیه و عینیت دارای جمیع صفات کمالی بوده و بسیاری از مشکلات علم الهی در تبیین صفات خداوند مرتفع می گردد. همچنین بر پایه همین اصالت وجود، مسائل بسیار غامض و شبهات فروانی که در علم خداشناسی تا زمان ملاصدرا لاینحل مانده بود مانند مسئله علم الهی، مسئله ربط حادث به قدیم، شبهه ابن کمونه و ... روشن گردید. در این تحقیق به چگونگی حل این مسائل مهم برمبنای اصالت وجود پرداخته شده است و از طرف دیگر بیان گردیده است که پای بند بودن به اصالت ماهیت دارای چه تبعاتی در شناخت خداوند است.

طرح و بررسی آراء پاره ای از روشنفکران ایرانی معاصر در باب تکلیف محوری فقه اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  هاشم امامدادی   حسین ناصری مقدم

چکیده ندارد.

حقیقت عقل در فلسفه اسلامی و حدیث
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1374
  حبیب الله دانش شهرکی   جلال الدین آشتیانی

بحث در این رساله بدین صورت است که ابتدا بحث از عقل در قوس نزول مطرح شده است ، بدین معنی که فلاسفه در بحث صدور کثرت از واحد قائل هستند که عقل اول "اول ماخلق الله" می باشد و براساس همین صدور کثرت از واحد را در قوس نزول به سبکهای مختلف توجیه کرده تا نوبت به خلق عالم ماده می رسد. وجود در سیر استکمالی و صعودی خویش از عالم ماده به عالم ماوراء به مرحله ای می رسد که مظهر آن نفس ناطقه انسانی می گردد، باز خود نفس با حرکت جوهری و استکمالی و اشتدادی خویش و فعلیت بخشیدن به قوای ظاهره و باطنه اش که از جمله آنها مراتب مختلفه عقل نظری و عقل عملی می باشد به مرحله ای می رسد که باب الابواب برای صعود وجوه از نشاه مادی به عوالم بالا و در نهایت بازگشت به اصل خویش اعنی حقتعالی می شود "انالله و انالیه راجعون" بدین نحو که نفس ناطقه از طریق اتحاد با مدرکات علمیه و عملیه خویش به مرحله عقد مستفاد و اتحاد با عقل فعال و حتی از آن بالاتر، به نحوی که مقام بالاتر از مقام عقل اول در قوس نزول، را در قوس صعود تحصیل می کند.