نام پژوهشگر: خسرو جانی خلیلی
رسول مهدوی اصل عبدالصمد کرامت
سموم کشاورزی که به همراه آب های جاری وارد استخر های پرورش ماهی می شوند، میتوانند اثرات زیانباری بر عملکرد و سلامتی ماهی کپور داشته باشند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سموم ارگانو کلره آندوسولفان و ارگانو فسفره دیازینون بر پارامتر های خونی و سرمی ماهی کپور معمولی بود. برای این منظور ماهی کپور معمولی در معرض غلظت های مختلف از سموم آندوسولفان و دیازینون قرار گرفت تا میزان lc50 در 96 ساعت تعیین شود. در این تحقیق مشخص شد lc50 سموم آندوسولفان و دیازینون به ترتیب غلظت های 25/1 میکرو گرم در لیتر و 30 میلی گرم در لیتر می باشد. برای بررسی اثرات تحت حاد سموم آندوسولفان و دیازینون ماهی ها در سه غلظت 25/0 ، 125/0 و 0625/0 میکرو گرم در لیتر آندوسولفان و سه غلظت 5/7 ، 375/3 و 875/1 میلی گرم در لیتر دیازینون قرار گرفتند. آندوسولفان و دیازینون سبب کاهش تعداد گلبول قرمز، غلظت هموگلوبین و درصد هماتوکریت خون در ماهی کپور شدند (p<0.05). در زمان های مختلف پس از مسمومیت نیز پارامتر های ذکر شده بطور معنی داری کاهش یافتند. کاهش تعداد گلبول قرمز میتواند موجب کم خونی در ماهی شود. این کم خونی بیشتر به دلیل اثر سم روی کلیه است. کم خونی حاصله را میتوان ناشی از تخریب و متلاشی شدن گلبول های قرمز دانست. همچنین آندوسولفان و دیازینون سبب کاهش تعداد گلبول سفید خون نیز شدند. در زمان های مختلف پس از مسمومیت نیز تعداد گلبول سفید بطور معنی داری کاهش یافت (p<0.05). کاهش تعداد گلبول سفید دال بر کاهش ایمنی غیر اختصاصی ماهی است. میزان پروتئین کل و آلبومین سرم خون نیز تحت تاثیر هر دو سم کاهش یافت، در زمان های مختلف پس از مسمومیت نیز میزان پروتئین کل و آلبومین بطور معنی داری کاهش یافت. کاهش میزان پروتئین کل و آلبومین احتمالا به دلیل آسیب دیدن کبد است. در این تحقیق مشاهده شد میزان گلوبولین و گلوکز سرم خون ماهی کپور تحت تاثیر هر دو سم ثابت بود. میزان گلوکز خون در ارتباط با استرس است. عدم تغییر میزان گلوکز خون تحت تاثیر سم ممکن است بر خلاف تصور نشانه عدم بروز استرس در ماهی باشد. آندوسولفان سبب تغییر در مقدار کلسترول خون شد ولی دیازینون تغییری در میزان کلسترول خون ایجاد نکرد. در زمان های مختلف پس از مسمومیت با آندوسولفان نیز میزان کلسترول خون تغییر کرد. تغییر در میزان کلسترول خون تحت تاثیر سموم ارگانوکلره ممکن است به دلیل تغییر هورمون های استروئیدی خون، به علت نارسایی کبد باشد. سموم ارگانو کلره و ارگانو فسفره با آسیب رساندن به کلیه سبب کاهش تعداد گلبول قرمز، غلظت هموگلوبین و درصد هماتوکریت میشوند، که سبب اختلالات تنفسی در ماهی می شوند. همچنین آسیب دیدن کلیه سبب کاهش تعداد گلبول های سفید خون نیز می شود که موجب کاهش ایمنی غیر اختصاصی ماهی میشود. به علاوه سموم ارگانو کلره و ارگانو فسفره با تخریب بافت کبد سبب کاهش میزان پروتئین کل و آلبومین سرم خون می شوند. با کاهش آلبومین توانایی ماهی برای تنظیم اسمزی خون کاهش می یابد. کلسترول نیز در کبد ساخته می شود ولی میزان کلسترول سرم فقط توسط سم آندوسولفان تغییر کرد. پس آندوسولفان مانع تولید و تکامل کلسترول در کبد می شود.
صالح سیفی ابوالقاسم اسماعیلی فریدونی
تغذیه ماهیان به خصوص مولدین از مهم ترین مراحل در پیشرفت تکثیر و پرورش ماهیان تجاری و زینتی محسوب می گردد. ماهی گورامی سه خال (trichogaster trichopterus) به عنوان یکی از ماهیان زینتی باارزش تجاری در بازار به شمار رفته که در مرحله لاروی تلفات نسبتا بالایی از خود نشان می دهد. یکی از راهکارهای مهم برای کاهش میزان تلفات در مرحله لاروی، بهبود جیره غذایی مولدین از نظر اسیدهای چرب می باشد. در این مطالعه، تاثیر چند نوع جیره غذایی در مولدین (با تاکید بر نوع اسیدهای چرب جیره) بر کیفیت تخمک، میزان هماوری و درصد تخم گشایی ماهی گورامی سه خال بررسی گردید. بچه ماهیان یک گرمی با چهار جیره غذایی متشکل از غذاهای حاوی روغن ماهی، روغن کانولا، روغن سویا، روغن بزرک و یک جیره شاهد در مدت سه ماه تغذیه در شرایط آکواریومی به مرحله مولد رسیدند. مولدین در شرایط پرورشی تخمریزی کرده و تاثیر نوع جیره بر روی پارامترهای مختلف تخم گشایی (قطر تخمک)، ترکیب بیوشیمیایی لاشه و تخمدان بررسی گردید. نتایج نشان داد که ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی روغن ماهی و کانولا میزان هماوری بالاتری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان دادند (05/0p?). میزان اسید اولئیک، لینولئیک و لینولنیک نسبت به گروه n-3 hufa که اسیدهای چرب شاخص آن dha و epa می باشد، در تخمک مولدین تیمارهایی که جیره آنها حاوی روغن گیاهی بوده بیشتر و دارای اختلاف معنی داری بود (05/0?p)، ولی در تیمارهای شاهد و تیمار جیره حاوی روغن ماهی میزان اسید اولئیک و لینولئیک نسبت به گروه n-3 hufa بیشتر ولی میزان اسید لینولنیک آن پایین بود. میزان اسید اولئیک و لینولئیک در لاشه مولدین همه تیمارها بالا بود ولی میزان اسید لینولنیک در لاشه مولدین تیمارهایی که در جیره غذایی آنها از روغن گیاهی استفاده شد بیشتر بوده است (05/0?p). از نظر درصد تخم گشایی، مولدین جیره حاوی روغن کانولا درصد تخم گشایی بالاتری نسبت به دیگر تیمارها داشته و اختلاف معنی داری نسبت به دیگر گروه ها مشاهده شد (05/0p?). مولدینی که جیره غذایی آنها حاوی روغن ماهی بود در مقایسه با دیگر تیمارها عملکرد تولید مثلی پایین تری از خود نشان دادند (05/0?p). با توجه به تحقیق حاضر و با در نظر گرفتن افزایش میزان هم آوری، درصد تخم گشایی و تولید لارو پیشنهاد می شود که از روغن های گیاهی کانولا و بزرک در جیره غذایی مولدین گورامی سه خال استفاده گردد.
محمد برهانی جلودار ابوالقاسم اسماغیلی
در تحقیق حاضر، تغییرات جمعیتی ماکروبنتوزهای دریای خزر، در نواحی ساحلی (تا عمق 15 متر) و مصبی رودخانه بابلرود مطالعه شد. بدین منظور، 3 ایستگاه در مصب و 9 ایستگاه در دریا بصورت ترانسکت هایی عمود بر ساحل تعیین شد. نمونه برداری ها از بستر و اندازه گیری فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب طی 4 فصل صورت گرفت. بر اساس نتایج، تنوع زیستی در دریا بیشتر از مصب بود در حالی که هم تراکم و هم پراکنش در ایستگاه های مصبی بیشتر از ایستگاه های دریایی بود. نمونه های بنتوز شناسایی شده متعلق به رده های پرتاران، کم تاران، دوکفه ای ها، شکم پایان، سخت پوستان و حشرات بودند. 1 نمونه تا سطح خانواده، 1 نمونه تا سطح جنس و 17 نمونه تا سطح گونه شناسایی شد. از این تعداد 11 مورد منحصرا دریایی و 1 مورد تنها در مصب مشاهده شدند. از نظر زمانی، در ایستگاه های مصبی در فصل تابستان بیشترین و در زمستان کمترین مقدار تراکم و بیومس بنتوزها مشاهده شد. ولی در مورد ایستگاه های دریایی حداکثر تراکم با توجه به نرخ بالای تولید مثل، در فصل بهار و حداکثر بیومس با توجه به رشد بدنی افراد مربوط به فصل زمستان بود. حداقل بیومس در ایستگاه های دریایی مربوط به بهار احتمالا بدلیل وجود فشار صیادی ماهیان بنتوزخوار و حداقل تراکم در فصل پاییز، بدلیل نرخ پایین بقای لاروها بود. حداقل تراکم و بیومس در ایستگاه های مصبی در تمامی فصول متعلق به ایستگاه 3 ( به ترتیب 86.6±1304 در فصل زمستان و0.58±10.7گرم در متر مربع در فصل بهار) و حداکثر آن ها در ایستگاه 1 ( به ترتیب77.7±5845 در فصل تابستان و0.12±43.3 گرم بر متر مربع در فصل پاییز) مشاهده شد. در ایستگاه های دریایی حداقل تراکم و بیومس در عمق 5 متر (به ترتیب 332.7±1599 در فصل پاییز و 1.83±12.2 در تابستان) و حداکثر آنها در عمق 15 متر ( به ترتیب 219±4338 در فصل بهار و 1.33±25.4در فصل زمستان) محاسبه شد. بنابراین در ایستگاه های مورد مطالعه رابطه مستقیم بین فاصله از ساحل و تراکم و بیومس بنتوزها وجود دارد. پس از آنالیز داده ها، مشخص شد که شوری مهمترین فاکتور موثر بر تنوع، تراکم و بیومس بنتوزها در مصب می باشد و مهمترین فاکتور موثر بر این موارد در دریا عمق آب و نوع دانه بندی رسوبات است.
فرشته رمضان زاده سکینه یگانه
چکیده: هدف از این تحقیق بررسی آنتوژنی آنزیم های گوارشی و تاثیر دوره نوری بر رشد، بقا و فعالیت آنزیم های گوارشی (پپسین، تریپسین، کیموتریپسین، لیپاز، آلفا- آمیلاز، فسفاتاز قلیایی و -nآمینوپپتیداز) لارو قزل آلای رنگین کمان می باشد. برای این منظور، 6000 تخم چشم زده از مرکز تکثیر واقع در جاده هراز خریداری و به سالن پرورش دانشگاه علوم کشاورزی ساری انتقال یافت. پس از تفریخ، تعداد 3600 لارو قزل آلای رنگین کمان در آغاز تغذیه فعال (18 روز پس از تفریخ) با میانگین وزن اولیه 009/0± 119 میلی گرم در مخازن پلاستیکی در 4 تیمار دوره نوری و هر تیمار با سه تکرار (300 قطعه لارو در هر تکرار) قرار گرفته و آزمایش طی 6 هفته انجام شد. 4 تیمار دوره نوری شامل 14 به 10(l14)، 10 به 14(l10)، 4 به 20 (l4) و 24 به 0 (l24) ساعت روشنایی به تاریکی طراحی گردید. تغذیه لاروها 12 بار در روز از 6 صبح تا 6 غروب صورت گرفت. دمای آب در دوره ی پرورش 84/1±02/15 درجه سانتی گراد، میزان اکسیژن 92/0 ±36/8 میلی گرم در لیتر و ph حدود 32/0 ±62/7، بر آورد شد. نمونه برداری از لاروها بصورت کاملاً تصادفی در روزهای 1، 3، 5، 8، 10، 15، 20، 25، 30، 39 و 44 روز بعد از آغاز تغذیه فعال انجام شد. طبق نتایج بدست آمده، بالاترین مقادیر نرخ رشد ویژه، فاکتور وضعیت، طول کل و وزن لاروها در تیمار نوری 24 ساعته مشاهده شد که با گروه های l14و l10 اختلاف معنی داری نداشت (05/0p>) ولی با تیمار l4 تفاوت معنی دار نشان داد (05/0p<). همچنین ضریب تبدیل غذایی گروه l24، کمترین مقدار (91/0) را در بین تیمارهای مورد بررسی داشت. در انتهای دوره پرورش هیچ اختلاف معنی داری در نرخ بازماندگی بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد (05/0 p>). فعالیت آنزیم های گوارشی در لارو و نوجوان ماهی تغییرات مشابهی با سن در همه تیمارهای نوری داشت. پس از شروع تغذیه اولیه فعالیت آنزیم های پانکراسی و روده ای افزایش یافت، پس از آن کاهش پیدا کرد و در انتهای دوره پرورش دوباره افزایش یافت. در انتهای آزمایش، در رابطه با فعالیت اختصاصی آنزیم تریپسین، کیموتریپسین، آمیلاز، پپسین و آمینوپپتیداز، اختلاف معنی دار بین گروه های آزمایشی وجود داشت به طوریکه، فعالیت آنزیمی در تیمار نوری l24 نسبت به l14، l10 و l4 بالاتر بود، اما اختلاف معنی داری در فعالیت اختصاصی آنزیم های لیپاز و فسفاتاز قلیایی بین دوره های نوری مختلف مشاهده نشد. نتایج نشان داد که رشد و کارایی غذایی لارو قزل آلا، همچنین فعالیت آنزیم های گوارشی زمانیکه در دوره نوری طولانی تر پرورش داده می شود، بهبود می یابد.
فریبا داداشی عبدالصمد کرامت
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی در حضور مکمل آنزیمی ناتوزایم پلاس در جیره غذایی بر رشد، ترکیب لاشه، بازماندگی و قابلیت هضم بچه ماهی کپور معمولی(cyprinus carpio) درقالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار به ازای هر تیمار، به مدت 56 روز انجام گردید. 7 جیره آزمایشی شامل یک جیره شاهد بدون تفاله گوجه فرنگی و مولتی آنزیم و شش جیره دیگر، حاوی سه سطح جایگزینی 10، 20 و 30 درصد پودر تفاله گوجه فرنگی به جای کنجاله سویا و آرد گندم تهیه شد . به منظور بررسی اثرات مولتی آنزیم ناتوزآیم پلاس بر کارآیی تفاله گوجه فرنگی، این غذا ها به دو صورت با آنزیم (04/0درصد) و بدون آنزیم تهیه شدند. نتایج آزمایش نشان داد بهترین عملکرد شاخص های رشد در تیمار 10 درصد جایگزینی تفاله گوجه فرنگی و بدون مکمل آنزیمی (t2) مشاهده شد که با سایر تیمارها حتی تیمار شاهد دارای اختلاف معنی داری بود (05/0p<). ولی میزان وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب رشد ویژه و رشد روزانه در تیمار20 و 30 درصد جایگزینی تفاله گوجه فرنگی (t4 و t7) اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشته است (05/0p>). افزودن مولتی آنزیم در تیمارهای حاوی تفاله گوجه فرنگی باعث بهبود پارامترهای رشد نشده است(05/0p>). به علاوه نتایج نشان داد ترکیب لاشه و بازماندگی کپور معمولی تحت تاثیر سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی و آنزیم در طول دوره آزمایش قرارنگرفت (05/0p>). نتایج حاصل از آزمایش هضم پذیری نشان داد بطور کل جایگزینی تفاله گوجه فرنگی در جیره، کاهش میزان هضم پذیری پروتئین و افزایش میزان هضم پذیری چربی را نسبت به تیمار شاهد به همراه داشته است(05/0p<) ولی اثر چندانی بر هضم پذیری ماده خشک نداشته است. افزودن آنزیم در جیره های محتوی تفاله گوجه فرنگی تاثیر معنی داری در بهبود قابلیت هضم مواد مغذی نداشته است (05/0p>). به طور کلی نتایج حاصل از عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در تیمارهای حاوی سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی نشان دهنده پتانسیل استفاده از این ماده زاید به عنوان یک منبع پروتئینی ارزان قیمت تا سطح 30 درصد جایگزینی در جیره ماهی کپور معمولی بدون اثر سوئی بر رشد و تلفات می باشد.
مریم نوبخت آهی دشتی محمدکاظم خالصی
پاروپایان (کوپه¬پودها) تولیدکنندگان اصلی رنگدانه آستاگزانتین و مهم¬ترین زئوپلانکتون¬ها در محیط های دریایی هستند. کوپه¬پودها قادر به ساخت رنگدانه¬ها نمی¬باشند، بنابراین آن ها بایستی رنگدانه¬ها را از طریق غذا به دست آورند. هدف از این تحقیق تعیین اثرات جیره های حاوی جلبک های isochrysis galbana و chaetoceros calcitrans بر روی میزان کاروتنوئیدهای کل کوپه¬پود کالانوئید دریای خزر a. clausi بوده است برای این منظور کوپه¬پود کالانوئید دریای خزر در مراحل مختلف رشد با سه تیمار جلبکی شامل جلبک i. galbana ، c. calcitrans و مخلوط دو جلبک (با نسبت مساوی 1:1) و در سه سطح مختلف غذایی شامل سطوح غذایی 5000، 15000 و 30000 سلول در هر میلی لیتر پرورش یافتند. سپس مراحل ناپلیوسی، کوپه¬پودیت و بالغین a. clausi با توری با اندازه چشمه های مختلف جدا شدند و میزان کاروتنوئید کل در هر مرحله با حلال¬های استون، اتانول و متانول اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که بالاترین میانگین کاروتنوئید کل در سطح 30000 سلول جلبکی در هر میلی¬لیتر و در مرحله¬ی کوپه¬پودیت در تیمارهای تغذیه شده با جلبک c. calcitrans و مخلوط دو جلبک با نسبت مساوی به ترتیب (0/03±0/257و 0/02±0/595) بود که این میزان با سطوح 5000 و 15000 سلول جلبکی در هر میلی¬لیتر و مراحل ناپلی و بالغ اختلاف معناداری داشت (0/05˂p). در تیمار تغذیه شده با جلبک i. galbana (0/006±0/465) در مرحله¬ی ناپلیوسی بیشترین کاروتنوئید کل مشاهده شد که دارای اختلاف معناداری با دو سطح دیگر و مراحل کوپه¬پودیت و بالغ بود (0/05˂p) . مقایسه اثر حلال¬های مختلف در استخراج کاروتنوئید کل a. clausi نشان داد که حلال¬های اتانول و متانول در تیمارهای تغذیه شده با جلبک c. calcitransدارای اختلاف معناداری با دو تیمار جلبکی دیگر بودند (0/05˂p)، در حالیکه حلال استون در تیمارهای مختلف جلبکی اختلاف معناداری نشان نداد (p>0/05). با توجه به نتایج تحقیق حاضر، جهت تولید انبوه این گونه برای کاربردهای آبزی پروری، جیره غذایی مخلوط دو جلبک و سطح 30000 سلول در هر میلی¬لیتر، و نیز کاربرد حلال متانول برای استخراج رنگدانه پیشنهاد می¬گردد.
ستاره رمضانی عبدالصمد کرامت
گلوتن گندم به عنوان یک منبع پروتئینی گیاهی با قابلیت هضم بالا پتانسیل زیادی برای استفاده در غذای ماهی قزل آلا دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات جایگزینی گلوتن گندم با پودر ماهی در سطوح مختلف غذادهی بر کارآیی استفاده از پروتئین وانرژی در ماهی قزل آلا رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) می باشد. در این آزمایش دو جیره غذایی ساخته شد. در جیره غذایی اول پودر ماهی 68 % ودر جیره دوم 50 % از پودر ماهی در جیره اول با گلوتن گندم جایگزین شد. هر جیره در سه سطح غذادهی 1. حدود متابولیسم پایه، 2. بین متابولیسم پایه و اشباع 3. در سطح اشباع به ماهیان قزل آلا رنگین کمان در یک دوره 60 روزه داده شد. دو فاکتور (دو جیره و سه سطح غذادهی) شامل6 تیمار بود. 3 تکرار برای هر تیمار به صورت تصادفی انتخاب گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که جایگزینی پودر ماهی با گلوتن گندم باعث بهبود پارامترهای رشد در ماهی قزل آلا شد (p<0/05). علاوه براین سطح غذا دهی هم بر پارامترهای رشد موثر بود و ماهیان تغذیه شده در سطوح بالاتر رشد بیشتری از ماهیان تغذیه شده با سطوح پایین تر نشان دادند. وجود اثر متقابل مثبت بین دو فاکتور نوع غذا و سطح غذادهی نشان می¬داد که افزایش میزان غذا در دو غذای پودر ماهی و گلوتن گندم بصورت همسان باعث افزایش رشد در ماهی قزل آلا نمی شود(p<0/05). نتایج همچنین نشان داد که سطوح بالای غذادهی در غذای حاوی گلوتن گندم موجب رشد بالاتری در مقایسه با غذای حاوی پودر ماهی می شود. نتایج هضم پذیری نشان داد که ماهیان قزل آلا توانایی بالایی در هضم وجذب غذای حاوی گلوتن گندم در مقایسه با جیره پودر ماهی داشتند وبطور کلی در میزان هضم پذیری اثر نوع غذا وسطح غذادهی بر پارامترهای اندازه گیری شده معنی دار بود (p<0/05). اندازه گیری شاخص های مرتبط با متابولیسم نشان دادند که میزان نیاز انرژی برای متابولیسم پایه در ماهیان تغذیه شده باجیره پودر ماهی بیشتر از ماهیان تغذیه شده با جیره گلوتن گندم می باشد (23 در مقابل 24 کیلوژول / روز) . شبیه به انرژی میزان مورد نیاز ، پروتئین برای تامین نیاز متابولیسم پایه در ماهی تغذیه شده از پودر ماهی بیشتر از گلوتن گندم می باشد. همچنین بالاتر بودن شیب خط معادله انرژی مصرف شده به انرژی ذخیره شده در ماهیان تغذیه شده با گلوتن گندم نشان دهنده توانایی بالاتر ماهی قزل آلا در استفاده از این منبع پروتئینی در مقایسه با پودر ماهی می باشد. شیب خط معادله رگرسیونی بین دو منبع پروتئینی همچنین نشان دهنده کارآیی بالاتر گلوتن گندم برای ذخیره پروتئین در بدن ماهی در مقایسه با غذای حاوی پودر ماهی می باشد. کیفیت بالا و محدودیت مواد ضد مغذی گلوتن گندم در مقابل اثرات احتمالی منفی اکسیداسیون چربی در غذای پودر ماهی میتواند از دلایل عمده کارآیی بالاتر ذخیره انرژی در بدن ماهی تغذیه شده از غذای حاوی گلوتن گندم باشد.
الهه نظری جویباری عبدالصمد کرامت امیرکلایی
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف پربیوتیک آلفامیون در جیره بر عملکرد رشد، قابلیت هضم مواد مغذی و فعالیت آنزیم های گوارشی(تریپسین، آلفا-آمیلاز و لیپاز) ماهی قزل آلای رنگین کمان جوان(oncorhynchus mykiss) انجام شد. ماهیان قزل آلای رنگین کمان جوان با میانگین وزن اولیه 11/0±01/40 گرم به مدت 8 هفته در قالب طرح کاملاً تصادفی در 5 تیمار تقسیم بندی شدند. تیمار های غذایی شامل 0 (شاهد) ، 5/0، 1، 2 و 4 گرم پربیوتیک آلفامیون در هر کیلوگرم از جیره پایه بودند. هر جیره آزمایشی به طور تصادفی در سه تکرار تقسیم بندی شد. نتایج آزمایش نشان داد که افزودن پربیوتیک آلفامیون در جیره، به طور معنی داری(p<0/05) بر پارامترهای رشد قزل آلای رنگین کمان جوان در مقایسه با گروه کنترل تأثیر گذار بود. بیشترین رشد و کارایی غذا در جیره حاوی 5/0 گرم در کیلوگرم آلفامیون مشاهده شد(p<0/05). به هر حال افزایش سطح مکمل آلفامیون تغییری در پارامترهای رشد ایجاد نکرد((p>0/05. نرخ بازماندگی قزل آلای رنگین کمان در طول هشت هفته آزمایش، تحت تأثیر پربیوتیک قرار نگرفت((p>0/05. نتایج حاصل از آزمایش هضم پذیری نشان داد که افزودن آلفامیون در جیره، تأثیر معناداری بر میزان هضم پذیری مواد مغذی نداشته است((p>0/05، اما میزان هضم پذیری ماده خشک، پروتئین و چربی در جیره های حاوی پربیوتیک نسبت به جیره شاهد بهبود یافت((p>0/05. بررسی فعالیت آنزیم های گوارشی نشان داد که افزودن پربیوتیک با افزایش فعالیت آنزیم ترپسین همراه بوده و این افزایش فعالیت در سطح 4 گرم در کیلوگرم آلفامیون در مقایسه با تیمار شاهد معنی دار بود(p<0/05). میزان فعالیت آنزیم های آلفا-آمیلاز و لیپاز تحت تأثیر پربیوتیک قرار نگرفت((p>0/05. این نتایج نشان می دهد که استفاده از پربیوتیک آلفامیون در سطح پایین(5/0 گرم در هر کیلوگرم جیره) سبب بهبود پارامترهای رشد می گردد، در حالی که سطوح بالای این پربیوتیک(بیشتر از 5/0 گرم در کیلوگرم) تأثیری بر هضم پذیری و پارامترهای رشد نداشت. بر اساس نتایج مشاهده شده از مطالعه حاضر، به نظر می رسد تأثیر مثبت پربیوتیک آلفامیون بر عملکرد رشد ماهی قزل آلای رنگین کمان از طریق بهبود هضم پذیری مواد مغذی و فعالیت آنزیم های گوارشی نمی باشد و ممکن است ارتقای عملکرد سیستم ایمنی و همچنین اصلاح جمعیت میکروبی دستگاه گوارش توسط پربیوتیک، اثر بیشتری بر پارامترهای رشد قزل آلای رنگین کمان داشته باشد.
سید علیرضا حسینی سکینه یکانه
هدف از این تحقیق بررسی اثر پروبیوتیک باکتوسل بر روی عملکرد رشد، پارامترهای خونی و سرمی بچه-ماهیان آزاد دریای خزر (salmo caspius) بود بدین منظور، بچه ماهیان آزاد دریای خزر (با وزن اولیه 1/0 ± 9/6 گرم)، به مدت 8 هفته با به کارگیری پنج جیره شامل سطوح 0 (شاهد)، 1/0، 2/0،3/0 و4/0 گرم در کیلوگرم نگهداری شده و این آزمایش در 5 تیمار، 3 تکرار و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. پس از پابان دوره از ماهیان بیومتری انجام شد و پارامترهای رشد اندازه گیری شد، همچنین از ماهیان خونگیری به عمل آمد و پارامترهای خونی نظیر شمارش گلبول های قرمز، سفید، هموگلوبین و هماتوکریت اندازه گیری شد. با افزایش میزان پروبیوتیک در جیره غذایی، ضریب تبدیل غذا و بازماندگی اختلاف معنی داری نداشت (05/0p >)، ضریب رشد ویژه، وزن نهایی و درصد وزن کسب شده در تیمار سوم (2/0گرم) در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری افزایش یافت (05/0p <). استفاده از پروبیوتیک در جیره غذایی اختلاف معنی داری در هموگلوبین، هماتوکریت و mchc ایجاد نکرد (05/0p > ). در حالیکه mch و mcv در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری افزایش و همچنین گلبول قرمز به صورت معنی داری کاهش یافت (05/0p < ). گلبول سفید نیز با افزایش میزان پروبیوتیک تا میزان 2/0گرم افزایش و پس از آن با افزایش میزان پروبیوتیک گلبول سفید کاهش یافت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که 2/0 گرم درکیلوگرم پروبیوتیک bactocell در جیره می تواند به عنوان یک مکمل غذایی مفید و به منظور بهبود شاخص های رشدی ماهیان آزاد دریای خزر استفاده گردد. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از پروبیوتیک bactocell در جیره می تواند موجب تغییر پارامترهای خون در بچه ماهیان آزاد دریای خزر گردد.
الهام دهقان عبدالصمد کرامت امیرکلائی
ماهیان در اندازه¬های متفاوت پتانسیل رشد متفاوتی از خود نشان می¬دهند که ممکن است به قابلیت استفاده از پروتئین و انرژی این ماهیان مربوط باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر سطوح غذادهی و اندازه ماهی بر متابولیسم انرژی و پروتئین ماهی قزل¬آلای رنگین¬کمان انجام شد. در این تحقیق اثر دو فاکتور اندازه ماهی و سطوح غذادهی وجود داشت. بر اساس این دو فاکتور، شش تیمار آزمایشی با استفاده از سه سطح غذادهی (متابولیسم پایه، بینابینی و حدود اشباع) و دو گروه وزنی ماهی (با میانگین 93/2±02/43 و 74/6±32/231 گرم) بر طبق آزمایش فاکتوریل 3×2 تعیین شد. سه تکرار به ازای هر تیمار وجود داشت و آزمایش به مدت 59 روز به طول انجامید. در این تحقیق یک جیره غذایی بر اساس نیاز قزل آلای رنگین¬کمان تنظیم شد و به منظور تعیین قابلیت هضم از اکسید کروم به عنوان یک مارکر در این مطالعه استفاده شد. در پایان آزمایش فراسنجه¬های طول، وزن و قایلیت هضم¬پذیری تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که ضریب رشد ویژه در ماهیان ریزتر بالاتر از ماهیان درشت¬تر می¬باشد، ولی ضریب تبدیل غذایی با افزایش وزن ماهی بهبود یافت (05/0p<). نتایج هم¬چنین نشان داد که اثر متقابل معنی¬دار بین سایز بدن و سطوح غذادهی بر میزان افزایش وزن بدن، وزن نهایی و نرخ رشد ویژه وجود دارد (05/0p<). ترکیب بدن تحت تأثیر سطوح غذادهی و سایز ماهی بود و با افزایش غذادهی و وزن ماهی میزان چربی و پروتئین بدن افزایش یافت (05/0p<). با این وجود اثر متقابل بین وزن بدن و سطوح غذادهی برای ترکیب بدن معنی¬دار نبود (05/0p>). اندازه¬گیری هضم¬پذیری نشان داد که وزن و سطوح غذادهی به صورت معنی¬دار هضم¬پذیری پروتئین، چربی، انرژی و ماده خشک را در قزل¬آلای رنگین¬کمان تغییر داد (05/0p<) و با افزایش میزان غذا هضم کمتری از غذا انجام گرفت. نیاز پایه انرژی و پروتئین در ماهیان قزل¬آلا نیز وابسته به وزن ماهی بود و ماهیان وزن بالا نیاز پایه بیشتری در مقایسه با ماهیان وزن پایین نشان دادند. نتایج هم¬چنین نشان¬دهنده این است که ماهیان سایز بزرگ، کارایی بالاتری برای ذخیره انرژی و پروتئین در بدن نسبت به ماهیان سایز کوچک دارند. در نتیجه وزن ماهی/ یا اندازه ماهی به عنوان یک پارامتر مهم با اثر بر فرایندهای متابولیسمی ماهی می¬تواند سرعت رشد در ماهی را تحت تاثیر قرار دهد.
سالمه مهدوی فرید فیروزبخش
این تحقیق جهت بررسی سطوح مختلف اسانس رازیانه (foeniculum vulgare) بر شاخص¬های رشد، بازماندگی، ترکیب لاشه، فراسنجه¬های خونی، بیوشیمیایی و مقاومت به استرس شوری در بچه¬ماهی سفید دریای خزر انجام گرفت. برای این منظور 5 تیمار شامل 0 (شاهد)، 100، 200، 400 و 600 میلی¬گرم اسانس رازیانه بر کیلوگرم جیره تهیه شد. بچه¬ماهیان سفید با میانگین وزن ابتدایی 002/0±6/0 گرم بصورت تصادفی در هر تیمار (سه تکرار) ذخیره-سازی شدند و به مدت 60 روز با جیره¬های آزمایشی به میزان 12-7 درصد وزن بدن و 3 بار در روز مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان دوره شاخص¬های مربوط به رشد، بازماندگی، آنالیز لاشه، فراسنجه¬های خونی، بیوشیمیایی سرم ارزیابی شد. به منظور بررسی مقاومت به استرس شوری، تیمار شاهد و دو تیمار حاوی اسانس که از نظر وزن بیشترین (تیمار 100 میلی¬گرم اسانس بر کیلوگرم جیره) و کمترین (تیمار 400 میلی¬گرم اسانس بر کیلوگرم جیره) بودند در نظر گرفته شد و 30 قطعه بچه¬ماهی سفید از هر تکرار این تیمارها برای شوریهای مختلف 6 ، 13 و 20 گرم/لیتر انتخاب شدند. در زمانهای 2، 24 و 72 ساعت پس از استرس فراسنجه¬های خونی از قبیل کورتیزول و گلوکز اندازه-گیری شد و بازماندگی نیز هر 8 ساعت یکبار ثبت گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل شاخص¬های مربوط به رشد و بازماندگی تفاوت معنی¬داری را بین تیمارهای مختلف نشان نداد (05/0p>). نتایج حاصل از آنالیز لاشه نشان داد که بیشترین میزان چربی در تیمار 100 میلی¬گرم اسانس بر کیلوگرم جیره مشاهده شد (05/0p<). بیشترین میزان گلبول سفید در تیمار 100 میلی¬گرم اسانس بر کیلوگرم جیره، و بیشترین گلبول قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین در تیمار 400 میلی¬گرم اسانس و کمترین mcv در تیمار شاهد بدست آمد (05/0p<). سایر پارامترها از قبیل mch و mchc تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد (05/0p>). نتایج حاصل از آنالیز فراسنجه¬های بیوشیمیایی سرم نشان داد که بیشترین میزان پروتئین تام و گلبولین در تیمار 600 میلی¬گرم اسانس مشاهده شد. بیشترین میزان آلبومین و کلسترول به¬ترتیب در تیمارهای 100 و 400 میلی¬گرم اسانس بر کیلوگرم جیره و بیشترین مقدار تری¬گلیسیرید، گلوکز و کورتیزول در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0p<). نتایج حاصل از استرس شوری نشان داد که تیمارهای 100 و 400 میلی¬گرم اسانس بر کیلوگرم جیره کمترین پاسخ به استرس را نشان دادند و پس از استرس میزان تغییرات کورتیزول و گلوکز نسبت به زمان پیش از استرس، در تیمارهای حاوی اسانس مقدار کمتری را نشان داد. بالاترین میزان بازماندگی نیز در تیمارهای حاوی اسانس بدست آمد. در مجموع نتایج نشان داد که اسانس رازیانه تاثیر معنی¬داری بر شاخص¬های رشد بچه¬ماهی سفید دریای خزر ندارد. اما با بهبود فراسنجه¬های خونی (گلبول قرمز، گلبول سفید، هماتوکریت و هموگلوبین) و بیوشیمیایی (پروتئین تام، آلبومین، گلبولین، گلوکز و کورتیزول) می¬تواند موجب ارتقاء سیستم ایمنی بچه¬ماهیان سفید گردد. همچنین نقش مهمی در افزایش مقاومت بچه¬ماهیان سفید در برابر استرس شوری ایفا کند. و بهترین عملکرد مربوط به سطح 100 میلی¬گرم اسانس رازیانه بر کیلوگرم جیره بدست آمد.
رزا بنام حسین اورجی
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پودر پیاز بر شاخص های رشد، بازماندگی، ترکیب فیله، پارامتر های خونی، سرمی و فعالیت آنزیم لایزوزیم در ماهی قزل آلای رنگین کمان، یک آزمایش کاملا تصادفی با شش تیمار و سه تکرار (15 قطعه در هر تکرار) به مدت 8 هفته به اجرا در آمد. تیمار های آزمایشی شامل صفر، 5/0، 1، 2، 3 و 5 درصد پودر پیاز بودند. در ابتدای آزمایش ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 48/1±60 گرم به مدت دو هفته با شرایط محیطی سازگار شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که سطح 1 درصد پودر پیاز اثر معنی داری بر افزایش رشد نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0>p) ولی در سایر شاخص های رشد از قبیل ضریب تبدیل غذایی، ضریب رشد ویژه و بازماندگی تفاوت معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد (05/0<p). نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پارامتر های خونی نشان داد که، بیشترین میزان گلبول سفید در تیمار 5 درصد پودر پیاز و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p) اما سطوح مختلف پودر پیاز بر میزان گلبول قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین و شاخص های گلبولی (mcv, mch, mchc)اثر معنی-داری نداشت (05/0<p). همچنین تیمار های آزمایشی اثری بر ترکیب فیله (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) نداشت (05/0<p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم لایزوزیم در تیمار 5 درصد پودر پیاز و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p). با توجه به نتایج بدست آمده می توان بهترین سطح پودر پیاز برای رشد را سطح 1 درصد و برای بهبود سیستم ایمنی سطح 5 درصد را پیشنهاد کرد.
آرزو محسنی سیگارودی حسین اورجی
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد سطوح مختلف اسانس گیاه پونه در جیره بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. این آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی با میانگین وزن اولیه 12/0±68/31 انجام شد. یک جیره ی تجاری مکمل شده با اسانس گیاه پونه در 5 سطح (0، 200، 400، 600 و 800) میلی گرم در کیلوگرم غذا تهیه شد. برای هر تیمار به طور تصادفی 3 تکرار طراحی شد. در پایان دوره آزمایش پارامترهای رشد، ترکیب لاشه و خون شناسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که افزودن اسانس گیاه پونه تاثیر معنی داری در عملکرد رشد از جمله میزان وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه و بازماندگی در مقایسه با کنترل ندارد (05/0<p). به علاوه نتایج نشان داد ترکیب لاشه تحت تاثیر سطوح مختلف اسانس گیاه پونه در طول آزمایش قرار نگرفت (05/0<p). هرچند، اسانس گیاه پونه پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان را تحت تاثیر قرار داد. نتایج حاصل از سنجش فاکتورهای خونی در مدت 56 روز تغذیه با اسانس گیاه پونه نشان داد بالاترین میزان هماتوکریت، هموگلوبین، گلبول سفید و گلبول قرمز و mchc در تیمار 600 و 800 میلی گرم در کیلوگرم غذا مشاهده شد اما این تفاوت تنها در تعداد گلبول قرمز، هماتوکریت و گلبول سفید معنی دار بود (05/0>p). اسانس گیاه پونه همچنین mcv و mch را در ماهی قزل آلای رنگین کمان کاهش داد (05/0>p). نتایج فاکتورهای سرمی نشان داد بالاترین میزان پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین در تیمارهای حاوی اسانس گیاه پونه مشاهده شد. اما از لحاظ آماری تنها در مقدار پروتئین تام و آلبومین تفاوت معنی دار نشان داد (05/0>p). کمترین میزان گلوکز، کلسترول و تری گلیسیرید در تیمارهای حاوی اسانس گیاه پونه مشاهده شد. این تفاوت در مقدار گلوکز معنی دار نبود (05/0<p). اما در مقدار کلسترول و تری گلیسیرید تفاوت معنی دار نشان داد (05/0>p). نتایج اندازه گیری میزان لایزوزیم نشان داد دو تیمار 600 و 800 میلی گرم در کیلوگرم اسانس گیاه پونه نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت (05/0>p). از این رو به نظر می رسد اگرچه اسانس گیاه پونه روی پارامترهای رشد و ترکیب لاشه تاثیر نداشت اما می تواند سیستم ایمنی را در ماهی قزل آلای رنگین کمان تقویت نماید.
فاطمه اصفهانی اصغر عبدلی
به منظور بررسی اثر سد شهید رجایی بر فاکتورهای پویایی جمعت گاوماهی ponticola cyrius در پایین دست سد، در طی سال 1391 به طور ماهانه توسط دستگاه الکتروشوکر نمونه گیری انجام شد. ایستگاه اول با فاصله ای کم از سد در نظر گرفته شد و دو ایستگاه بعدی در فاصله ی 5 و 9 کیلومتری ایستگاه اول قرار داشتند. برخی پارامترهای فیزیکوشیمیایی آب از جمله دما، شوری، هدایت الکتریکی، کدورت، اکسیژن محلول، ph، عمق و عرض رودخانه و سرعت جریان آب در هر بار نمونه گیری با استفاده از دستگاه های قابل حمل اندازه گیری شد. در مجموع 564 نمونه از ایستگاه اول، 219 نمونه از ایستگاه دوم و 263 نمونه از ایستگاه سوم مورد بررسی قرار گرفت. نسبت جنسی نر به ماده در ایستگاه اول 42/1:1، ایستگاه دوم 2/1:1 و در ایستگاه سوم 91/1:0 بود که فقط در ایستگاه اول نسبت جنسی با نسبت 1:1 اختلاف معنی داری داشت. تخمین جمعیت در واحد 100 متر مربع برای ایستگاه اول تا سوم به ترتیب 8/85، 1/64 و 8/64 عدد ماهی به دست آمد. ضریب مرگ و میر طبیعی برای دو جنس نر و ماده در هر ایستگاه با یکدیگر برابر بود و برای ایستگاه اول و دوم 5/1 و ایستگاه سوم4/1 محاسبه شد. در ایستگاه اول گاوماهیان نر و ماده در 4 گروه سنی صفر تا سه سال و در ایستگاه های دوم و سوم جنس نر و ماده در 3 گروه سنی صفر تا دو سال قرار داشتند. در ایستگاه اول و دوم غالبیت با ماهیان صفر ساله و در ایستگاه سوم با گروه یک ساله بود. الگوی رشد در هر سه ایستگاه و هر دو جنس طبق فرمول پائولی آلومتریک مثبت محاسبه گردید. رابطه ی طول و وزن همبستگی بسیار بالایی (بالاتر از 97/0) در هر سه ایستگاه داشتند. بین فاکتور وضعیت گاوماهیان نر و ماده در فصول و سنین مختلف اختلاف چندانی مشاهده نشد. معادله ی رشد برتلانفی برای هر دو جنس در هر دو ایستگاه محاسبه شد. هماوری مطلق و نسبی در ایستگاه اول به ترتیب 87/570 و 24/23، ایستگاه دوم 330 و 6/17 و ایستگاه سوم 5/303 و 6/11 بود. بین قطر تخمک، وزن کل، وزن گناد و طول کل ماهیان ایستگاه اول رابطه ی معنی داری با همبستگی بالا وجود داشت. با بررسی پارامترهای ذکر شده بین سه ایستگاه مشخص گردید. اختلاف دمایی قابل توجه بین ایستگاه های مورد بررسی سبب افزایش فراوانی، طول عمر و هماوری گردیده و زیستگاه مطلوبی برای گاوماهی p. cyrius در نزدیکی سد فراهم کرده است.
مهدیه حسنی حسین رحمانی
آلودگی به فلزات سنگین یکی از مشکلات زیست محیطی عمده در جوامع بشری محسوب می شود. تحقیقات نشان می¬دهد که بسیاری از مواد آلاینده نظیر فلزات سنگین پس از ورود به یک منبع آبی به تدریج در بستر آن به صورت-های گوناگون تجمع یافته و با جذب توسط بی¬مهرگان کف¬زی و انتقال به سطوح غذایی بالاتر، در بدن ماهی¬ها تجمع می¬یابند. این مطالعه به منظور بررسی روند انتقال فلزات سنگین (کادمیوم و سرب) در زنجیره غذایی از آب به بی-مهرگان کفزی و ماهی خیاطه alburnoides eichwaldii (de flippii, 1863) در دو فصل بهار و پاییز در 5 ایستگاه در رودخانه تجن استان مازندران انجام شد. نتایج نشان داد میزان غلظت فلز سرب در آب در فصل بهار در محدوده 0/07 تا 0/175 و در فصل پاییز در حد فاصل 0/102 تا 0/112 میکروگرم بر لیتر بود. همچنین غلظت فلز کادمیوم در فصل بهار حدود 0/048 تا 0/062 و در پاییز 0/040 تا 0/051 میکروگرم بر لیتر بود. بیشترین نوسانات غلظت برای هردو فلز در آب در فصل بهار دیده شد. اما اختلاف معنی¬داری بین میزان این فلزات در فصول و ایستگاه-های مختلف دیده نشد (p>0.05). میزان فلز سرب در بی¬مهرگان کفزی در فصل بهار در حد فاصل 2/27 تا 2/47 و در فصل پاییز در محدوده 1/66 تا 3/25 میکرو گرم بر گرم وزن خشک می¬باشد. میزان غلظت فلز کادمیوم نیز در بی-مهرگان کفزی در محدوده 0/88 تا 0/91 در فصل پاییز و 0/61 تا 0/65 میکروگرم بر گرم وزن خشک در فصل بهار بود. میزان غلظت فلزات سرب و کادمیوم در بی¬مهرگان کفزی در فصول و ایستگاه¬های مختلف، اختلاف معنی¬داری نداشت (p>0.05). بیشترین میزان فلز سرب در بافت عضله ماهی خیاطه با میانگین 2/04 میکروگرم بر گرم وزن خشک در ایستگاه 4 و کمترین میزان سرب در ایستگاه 1 با میانگین 0/471 میکروگرم بر گرم وزن خشک به دست آمد. میزان فلز سرب در ایستگاه اول دارای اختلاف معنی¬داری با ایستگاه پنجم بود .(p<0.05) همچنین بیشترین میزان فلز کادمیوم در عضله ماهی خیاطه در ایستگاه پنجم 0/006 میکروگرم بر گرم وزن خشک و کمترین حد آن 0/002 میکروگرم بر گرم وزن خشک در ایستگاه اول به دست آمد که دارای اختلاف معنی¬داری بود .(p<0.05) در مطالعه حاضر مشخص گردید میزان انباشتگی فلزات سنگین سرب و کادمیوم در بی¬مهرگان کفزی بیشتر از میزان فلز انباشته شده در عضله ماهی خیاطه است (p<0.05). بررسی روند انتقال فلزات سنگین در طول زنجیره غذایی روند معکوسی نشان داده و میزان آنها در بی¬مهرگان کفزی بیشتر از ماهی خیاطه بوده است.
شیما مسعودی اصیل ابوالقاسم اسماعیلی فریدونی
در بین پارامترهای مختلف محیطی، نور (از نظر شدت، طیف و طول دوره نوری) تاثیر زیادی بر روی رشد، میزان تخم گشایی و پارامترهای تولید مثلی سخت پوستان از جمله آرتمیا دارد. در این مطالعه، اثرات چهار سطح متفاوت شدت نور شامل تاریکی کامل (صفر لوکس)، 100 لوکس (نور کم)، 2000 لوکس (نور متوسط) و 5000 لوکس (نور زیاد) بر روی پارامترهای تخم گشایی، رشد از نظر رسیدگی جنسی، میزان بازماندگی (مراحل ناپلیوسی و بلوغ) و میزان تولیدمثل آرتمیای ارومیه (artemia urmiana) بصورت انفرادی تا مرگ کلیه بالغین بررسی شد. برای تغذیه کلیه مراحل رشدی آرتمیا از جلبک dunaliella salina استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری در درصد تخم گشایی سیست ها دیده شد.بررسی نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که آرتمیای ارومیه از قابلیت تولیدمثلی بیشتری در شدت های نوری متوسط (2000 لوکس) و بالا (5000 لوکس) برخوردار بوده، در حالیکه کلیه این پارامترها در شدت نوری کم (100 لوکس) و تاریکی کامل اختلافات قابل ملاحظه ای با تیمارهای متوسط و زیاد داشتند. با افزایش شدت نور در کشت انفرادی آرتمیا، طول دوره تولید مثلی افزایش قابل ملاحظه ای داشت. با توجه به تحقیق حاضر میتوان پیشنهاد کرد که آرتمیای ارومیه میتواند بسته به شرایط متفاوت شدت های نوری درصد سیست یا ناپلیوس زایی خود را تغییر داده و لذا بسته به نوع هدف کاری از نظر پرورش آن در سیستم های بسته پرورشی میتوان شدت های نوری مورد نظر را تغییر داد.
مجید شایگان ابوالقاسم اسماعیلی فریدونی
پاروپایان مهمترین زئوپلانکتون های محیط های آبی بوده که در تغذیه لارو آبزیان بخصوص در مراحل اولیه تغذیه ای نقش حیاتی دارند. پاروپای acartia clausi یکی از مهم ترین گونه های زئوپلانکتونی دریای خزر بوده که می تواند به عنوان یک کاندیدای مناسب برای پرورش در شرایط کارگاهی به شمار رود. در میان پارامترهای محیطی تاثیرگذار بر رشد، تراکم و هم آوری پاروپایان، شوری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل به شمار می رود. در این مطالعه اثر شوری بر روی برخی از پارامترهای زیستی و تولید مثلی شامل تولید تخم، پلت مدفوعی، موفقیت تخم گشایی، نسبت جنسی، اندازه بالغین و رشد جمعیت در چهار سطح شوری 13، 20، 35 و 45 در هزار بررسی شد. مولدین a. clausi پس از صید (از دریای خزر) و سازگاری با شوری های مختلف، جهت مطالعات انفرادی در 15 جفت (نر و ماده) از آخرین مرحله پوست اندازی به مدت 2 هفته مورد بررسی قرار گرفتند. تغذیه پاروپا با مخلوطی از دو جلبک isochrysis galbana و chaetoceros sp. در غلظت غذایی 40000 سلول در هر میلی لیتر انجام و روزانه محتویات ظروف شامل تخم، ناپلیوس و پلت مدفوعی جمع آوری و شمارش شدند. به منظور بررسی نسبت جنسی و اندازه بالغین ناپلیوس ها با روش ذکر شده جمع آوری و پس از کشت تا مرحله بلوغ شمارش شدند. برای مطالعه جمعیتی بعد از سازگاری گونه به شوری های مختلف، 5 جفت (نر و ماده) پاروپای بالغ a. clausi به صورت تصادفی از تانک های ذخیره سازی جدا و بعد از قرارگیری در تانک های 15 لیتری در شرایط مشابه با مطالعات انفرادی کشت یافتند. سپس روزانه نمونه های یک لیتری جهت شمارش مراحل مختلف رشدی (تخم، ناپلیوس، کوپه پودیت و بالغین) از هر تانک برداشت و با توری 20 میکرون جداسازی و شمارش شدند. طول دوره آزمایش 15 روز بود. نتایج نشان داد که بالاترین میانگین تخم توسط هر ماده در روز (تخم/ماده/روز) در شوری 20 در هزار ثبت شد (84/14) که این میزان با شوری های 13 و 45 در هزار اختلاف معنی دار داشته (05/0p?)، اما با شوری 35 در هزار (65/11) اختلاف معنی داری نشان نداد (05/0p?). همچنین بیشترین میانگین تولید پلت مدفوعی (پلت مدفوعی/ماده/روز) در شوری 35 در هزار (97/46) مشاهده شده که این مقدار با شوری 20 در هزار اختلاف معنی داری نداشت (05/0p?). موفقیت تخم گشایی در سطوح مختلف شوری تفاوت معنی داری نشان نداد(05/0p?). از نظر نسبت های جنسی نیز درصد افراد ماده به طور معنی داری تحت تاثیر شوری بوده و نسبت افراد ماده به نر در شوری 35 تا 34/0 کاهش یافت (05/0p?). همچنین افزایش شوری به طور معنی داری سبب افزایش طول کل بدن افراد ماده شد (91/1172 میکرومتر در شوری 35 در هزار)(05/0p?)، ولی طول بدن افراد نر الگوی ثابتی نداشت. نتایج مطالعات جمعیتی نیز نشان داد که بالاترین تراکم ها در شوری 13 و 35 در هزار را به دست آمد. با توجه به تحقیق حاضر پیشنهاد می شود که جهت تولید انبوه این گونه برای مقاصد آبزی پروری، شوری 20 در هزار بهتر می باشد (با توجه به میزان تولید تخم)، ولی از نظر رشد جمعیت در کشت های 15 لیتری، این گونه قابلیت کشت تا شوری 35 در هزار را نیز دارد.
میترا جمشید پوده ابوالقاسم اسماعیلی
چکیده: این آزمایش به منظور تعیین اثرات جایگزینی روغن ماهی با روغن گیاهی سویا و کانولا در جیره غذایی بچه ماهیان سفید (rutilus kutum) بر شاخص های رشد، بازماندگی و ترکیب اسید چرب بدن در تیر ماه 1391 انجام شد.ماهیان به مدت 56 روز با شش جیره غذایی مختلف به ترتیب شامل 100 درصد روغن ماهی (شاهد)، 100 درصد روغن کانولا، 100 درصد روغن سویا، مخلوط 50:50 درصدی روغن ماهی-کانولا، مخلوط50:50 درصدی روغن ماهی-سویا و مخلوط 50:50 درصدی روغن سویا-کانولا تغذیه شدند. نتایج نشان داد که میانگین وزن نهایی بدن در بچه ماهیان تغذیه شده با روغن های انفرادی کانولا (07/1±74/1 گرم) و سویا (09/0±63/1 گرم) بیشتر از سایر تیمارها (بین 02/0±53/1- 1/0±38/1 گرم) بود (05/0>p)؛ میانگین درصد افزایش وزن بدن بچه ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی روغن کانولا (180 درصد) و سویا (158 درصد) اختلافات معنی داری را با جیره های حاوی مخلوط منابع روغن (بین 141-122 درصد) نشان داد (05/0>p). بچه ماهیان تغذیه شده با روغن های کانولا و سویا بهترین ضریب تبدیل غذایی (بترتیب 19/2 و 5/2) را داشتند (05/0>p). بالاترین سرعت رشد ویژه در جیره های حاوی روغن های کانولا و سویا (به ترتیب 85/1 و 74/1) و همراه با اختلاف معنی دار در مقایسه با سایر جیره ها بود (05/0>p). میزان بازماندگی بچه ماهیان تحت تاثیر نوع منبع روغن قرار گرفت (05/0>p)؛ بطوریکه بازماندگی بالاتری در جیره های حاوی روغن انفرادی (بین 94-87 درصد) در مقایسه با جیره های مخلوط منابع روغن (بین 85-69 درصد) دیده شد (05/0>p). نتیجه پروفیل اسید چرب بدن نشان داد که اسیدلینولنیک و اسید لینولئیک در لاشه ماهیان تغذیه شده با رژیم غذایی کانولا و سویا بالاتر از گروه شاهد بود اما نسبت n-3/n-6 و dha (22:6n-3) در لاشه با افزودن روغن های گیاهی به جیره بطور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). به طور کلی ترکیب اسید چرب لاشه تحت تاثیر اسید چرب منابع چربی افزوده شده به جیره های غذایی قرار گرفت. با بررسی نتایج پیشنهاد می شود که بچه ماهیان سفید قابلیت استفاده و سازگاری در تغذیه جیره های دارای روغن های کانولا و سویا را داشته و جایگزینی کامل روغن ماهی توسط روغن های گیاهی مذکور اثرات منفی بر رشد و بازماندگی بچه ماهیان ندارد.
زینب عبداله پور اصغر عبدلی
در کار بری اراضی، شناخت اکوسیستم و شناسایی دقیق عوامل موثر بر تداوم فرد یا جامعه ضروری به نظر می رسد و بدون این اطلاعات مدیریت زیستگاه بر پایه ی حدس و گمان استوار بوده و منجر به شکست خواهد شد. بنا براین ارزیابی کیفیت و تعیین مطلوبیت زیستگاه مهم ترین اقدام در تصمیم گیری های مربوط به محیط زیست است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی شاخص مطلوبیت زیستگاه گاو ماهی کورا ponticola cyrius در رودخانه ی تجن انجام شد. به این منظور نمونه برداری طی یک ماه از آذر تا دی 1392، در 15 ایستگاه در مسیر رودخانه ی تجن از بالا ترین محل قابل دسترس بعد از سد شهید رجایی تا دو راهی تاکام انجام شد و نمونه ها پس از شمارش رها سازی شدند. پارامتر های محیطی رودخانه شامل دما، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، کل مواد جامد محلول، ph، عرض، عمق، ارتفاع از سطح دریا، شیب، قطر سنگ های بستر، سرعت جریان آب، نوع پوشش گیاهی و میزان سایه در تمامی ایستگاه ها ثبت شد. سپس با استفاده از نرم افزار های habsel و phabsim منحنی های مطلوبیت زیستگاه با استفاده از این پارا متر ها، ترسیم شدند. میزان شاخص مطلوبیت زیستگاه در هر ایستگاه محاسبه و در نهایت به منظور تعیین رابطه بین شاخص مطلوبیت زیستگاه و پارامتر های محیطی از آزمون تجزیه به مولفه اصلی (pca) به کمک نرم افزار spss 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که مطلوب ترین زیستگاه برای گاو ماهی، ایستگاه دوم (نواحی بالا دست) بوده و پارامتر هایی نظیر میزان اکسیژن محلول، کل مواد جامد محلول و عمق رودخانه بیشترین نقش را در بالا بودن شاخص مطلوبیت را در این ایستگاه داشتند. همچنین پوشش گیاهی از نوع بوته و درختچه، میزان سایه 40 تا 71 درصد و بستر سنگ فرشی در زیستگاه انتخابی گاو ماهی مشاهده شده است.
خسرو جانی خلیلی مهدی یوسفیان
هدف طرح مطالعه جمعیت ماهی کپور معمولی تالاب انزلی و خلیج گرگان از نظر مرفولوژیکی و بیوشیمیایی بوده است . برای این منظور تعداد 60 قطعه نمونه (در هر منطقه) جهت عملیات خونگیری و بیومتری گرفته شده اند. آنالیز آماری مطالعات مرفولوژی و بیوشیمیایی اختلاف معنی داری را در دو منطقه نشان دادند. بطوریکه در صفات مرفومتریک ، ماهیان منطقه تالاب انزلی ضریب تغییرپذیری بیشتری نسبت به ماهیان کپور خلیج گرگان داشتند. در صفات مریستیک ، ماهیان منطقه خلیج گرگان نسبت به تالاب انزلی ضریب تغییرپذیری بیشتری نشان دادند. درخصوص بررسیهای بیوشیمیایی، در بررسی ترانسفرین جمعیت ماهیان تالاب انزلی دو ژنوتیپ ترانسفرین bb و bc داشتند. در خلیج گرگان، در حوزه قره سو تنها ژنوتیپ ترانسفرین bb مشاهده گردید و در حوزه بندر گز ژنوتیپ bb و bc مشاهده گردیدند. در منطقه خلیج گرگان نمونه برداری از دو منطقه، حوزه قره سو و حوزه بندر گز صورت گرفت . صفات مرفومتریک ماهیان بندر گز به دلیل وجود کارگاههای پرورش ماهی در منطقه بیشتر از حوزه قره سو که دارای ماهیان خالص دریایی بودند، بوده است . با توجه به اینکه در ماهی کپور معمولی خصوصیات مرفومتریک کمتر تابع خصوصیات ژنتیکی است لذا معنی دار بودن اختلاف برخی از خواص مرفومتریک در ماهی کپور تالاب انزلی نشان دهنده شرایط تغذیه مطلوب تر و تاثیر عوامل محیطی موثر بر رشد این ماهی است .