نام پژوهشگر: یوبرت قوستا

بررسی بیماریزایی و تعیین گروه های سازگار میسیلیومی (mcg) گونه هایsclerotinia (عامل پوسیدگی سفید آفتابگردان) در مزارع آفتابگردان استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1388
  معصومه علیزاده خالدآباد   اسدالله بابای اهری

آفتابگردان یکی از محصولات مهم اقتصادی در استان آذربایجان غربی است و سطح زیر کشت آن به طور مداوم در حال افزایش است. طبق آخرین آمار وزارت جهاد کشاورزی سطح زیر کشت آفتابگردان در استان آذربایجان غربی حدود 22069 هکتار می باشد (آمار نامه کشاورزی ایران،87-1386). این گیاه مورد حمله ی تعداد زیادی از عوامل بیماری زا قرار می گیرد. مهمترین بیماری که کشت این محصول را درسطح استان تهدید می کند، پوسیدگی ریشه و طوقه ی ناشی از قارچ اسکلروتینیا است که به دلیل عدم آگاهی کشاورزان از بیولوژی، اکولوژی و نیز دامنه میزبانی آن، بیماری ناشی از این قارچ در حال گسترش است. مدیریت موثر این بیماری نیز مانند بقیه بیماری ها، نیازمند اطلاع کامل از بیمارگر از جمله شناسایی دقیق عامل بیماری، بررسی تنوع ژنتیکی و بیماری زایی آن، راه های بقاء و چگونگی ایجاد بیماری و حساسیت یا مقاومت ارقام گیاهی کشت شده است. علیرغم برخی گزارشات، هنوز اطلاعات جامعی درباره ی گونه های قارچی مسئول در ایجاد بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی، تنوع ژنتیکی و بیماری زایی آن ها موجود نمی باشد و از این رو اقدامات موثر در جهت مدیریت بیماری توصیه نشده است. بنابراین هدف اصلی این تحقیق جمع آوری و شناسایی گونه های قارچ اسکلروتینیا از مزارع آفتابگردان در مناطق مختلف استان آذربایجان غربی، بررسی وضعیت بیماری زایی جدایه ها، مطالعه تنوع ژنتیکی آن ها از طریق mcgو امکان وجود ارتباط بین این صفات مورد مطالعه است. sclerotinia یکی از مخرب ترین و همه جازی ترین پاتوژن های گیاهی است. گونه های sclerotinia دامنه میزبانی وسیع داشته که شامل بسیاری از محصولات مانند سویا، کلم، کلزا، آفتابگردان و غیره است. پوسیدگی اسکلروتینیایی آفتابگردان یکی از بیماری های مهم آفتابگردان در ایران و بسیاری از نقاط دنیا به شمار رفته و در چند سال اخیر از عوامل محدود کننده کشت آفتابگردان به حساب می آید و سبب کاهش کیفیت و کمیت محصول می گردد. تنوع درون گونه ای در بیماریزایی (پوردی، 1979؛ مورال و همکاران، 1972؛ مارسیانو و همکاران، 1982؛ 1983) و در ویژگی های مرفولوژیکی مانند رنگ میسیلیوم، آسک و آسکوسپور، اندازه اسکلروت و الگوی تولید آن (لی تورنئو، 1979؛ بولند و اسمیت، 1991؛ پوردی، 1955؛ 1979) در s. sclerotiorum گزارش شده است. با این وجود، گروه بندی های درون گونه ای بر مبنای این ویژگی ها امکان پذیر نیست زیرا اساس ژنتیکی این ویژگی ها هنوز به خوبی شناسایی نشده و احتمالاً بسیار پیچیده است (لومسدن، 1979). به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در جمعیت های این قارچ از روش های انگشت نگاری دی.ان.ای و گروه بندی افراد بر اساس سازگاری میسیلیومی استفاده شده است (کوهن و همکاران، 1988؛ 1990؛ 1991). mcgها نماینده افرادی هستند که از نظر ژنتیکی متفاوتند و هر mcg به لحاظ ژنتیکی با بقیه mcgهای تعیین شده تفاوت دارد. به طوری که از mcgها به عنوان یک نشانگر مرفولوژیکی سریع و موثر برای شناسایی تنوع درون گونه ای بین جمعیت های s. sclerotiorum استفاده شده است (کوهن، 1991). جمعیت های s. sclerotiorum که به طور طبیعی در مزارع پراکنده شده اند مخلوطی از ژنوتیپ های مختلف می باشند که در طول زمان از یکدیگر مشتق گردیده اند. مطالعات فیلوژنتیکی که بر روی توالی نوکلئوتیدی rdna جمعیت های جمع آوری شده از چهار منطقه انجام پذیرفته، این تصور را در ذهن ایجاد کرده است که در طول زمان تغییر و تحول ژنتیکی به روش های نا مشخص گاها"به همراه نو ترکیب هایی که بین افراد یک جمعیت انجام پذیرفته است باعث بروز تحول و ظهور ژنوتیپ های جدید گردیده است. به همین جهت با توسل به روش انگشت نگاری و یا روش تعیین گروه های سازگار میسلیومی mcgs (mycelial compatibility groups ) قابل تشخیص و شناسایی است. (کول و همکاران، 2004) روش mcgs یا تعیین گروه های سازگاری و نا سازگاری در گونه های s. sclerotiorum بر عکس روش انگشت نگاری یک روش ماکروسکوپیک است و با قرار دادن جدایه های قارچی در کنار همدیگر برای شناسایی جدایه های خودی– غیر خودی (self – non self) محقق می گردد. در حقیقت از این روش مانند روش مارکرهای مولکولی می توان میزان ناهمگونی افراد را تشخیص داد. همچنین تنوع جمعیت s. minor در مزارع کاهوی آلوده به بیماری افتادگی کاهو در سه ایالت کالیفرنیا با استفاده از mcg تعیین شده است (وو و همکاران، 2006). ......امروزه از سیستم طبقه بندی جدایه ها به صورت گروه های سازگار میسیلیومی به طور معمول در بسیاری از آزمایشگاه ها و به عنوان نشانگر سریع برای تعیین ژنوتیپ جمعیت گونه های sclerotinia استفاده می شود (کوهن، 1991). با توجه به اهمیت این بیماری و عدم وجود اطلاعات کامل از ساختار ژنتیکی جمعیت های این قارچ، وضعیت گروه های سازگاری میسلیومی و تنوع ژنتیکی بین و داخل جدایه های شناسایی شده از استان آذربایجان غربی بررسی شد.

بررسی بیماری شانکر بوتریوسفریایی درختان سیب در استان های آذربایجان غربی و کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  سیامک حنیفه   یوبرت قوستا

چکیده بیماری شانکر بوتریوسفریایی، یکی از بیماری های مهم درختان سیب می باشد که به طور عمده توسط دو گونه botryosphaeria dothidea و “botryosphaeria” obtusa ایجاد می شود. عوامل ایجاد کننده این بیماری به تیره botryosphaeriaceae تعلق دارند. قارچ های این تیره در طبیعت بیشتر به صورت فرم غیر جنسی مشاهده می شوند. از جمله مهمترین جنس های متعلق به این تیره می توان به جنس های diplodia fr.، dothiorella sacc.، fusicoccum corda و lasiodiplodia ellis & everh. اشاره کرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل ایجاد کننده بیماری شانکر بوتریوسفریایی درختان سیب در مناطق غرب و شمال غرب کشور به اجرا درآمد. در این مطالعه، نمونه های آلوده مشکوک به این بیماری از باغات سیب در مناطق مختلف استان های آذربایجان غربی و کرمانشاه جمع آوری گردیده و بافت های آلوده پس از ضدعفونی سطحی روی محیط کشت pda کشت داده شدند. بر اساس مشخصات ریخت شناختی شامل رنگ و رشد پرگنه، شکل و ابعاد پیکنیدیوم، کنیدی و سلول های کنیدی زا و نیز مطالعات مولکولی بر مبنای ترادف یابی بخش its، از مجموع 95 جدایه به دست آمده، سه گونه شناسایی گردید. گونه های diplodia seriata و diplodia malorum هر کدام یک جدایه به خود اختصاص دادند و 93 جدایه دیگر به یک گونه جدید از جنس دیپلودیا (diplodia sp.) تعلق داشتند. آزمایش ارزیابی بیماری زایی جدایه ها و نیز تعیین شدت بیماری زایی جدایه های مورد مطالعه با استفاده از سیب رقم گلدن در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار و در محیط باز انجام گرفت. بدین منظور با استفاده از چوب پنبه سوراخ کن حلقه هایی به قطر 6 میلی متر از بخش پوست شاخه نهال ها برداشته شد و سپس توسط حلقه های حاوی میسلیوم قارچ رشد داده شده روی محیط کشت pda به قطر 6 میلی متر، تلقیح گردید. شدت بیماری زایی جدایه ها با محاسبه مساحت بخش سیاه شده پوست در اطراف محل های تلقیح با استفاده از فرمول بیضی ارزیابی گردید. همه جدایه های مورد مطالعه بیماری زا بودند و تجزیه واریانس داده های مربوط به شدت بیماری زایی جدایه ها، اختلاف معنی داری را برای جدایه ها در سطح احتمال آماری یک درصد نشان داد. جدایه an2 به همراه جدایه های ao1، ba5 و fa1 در ردیف جدایه های بسیار بیماری زا و جدایه های aha2 و abb1 در ردیف جدایه های با بیماری زایی ضعیف قرار گرفتند. بیماری زایی بقیه جدایه ها متغیر بوده و در دامنه بین این دو گروه قرار گرفتند. جدایه های an3 و ac2 که به ترتیب به گونه های d. seriata و d. malorum تعلق داشتند نسبت به جدایه های دیگر مورد مطالعه در این تحقیق در ردیف جدایه های نسبتاًً ضعیف بیماری زا قرار گرفتند. در این تحقیق بیماری زایی گونه های d. seriata و d. malorum برای اولین بار روی درختان سیب از ایران به اثبات رسید. ضمناً مشخص گردید که عامل اصلی و غالب شانکر بوتریوسفریایی درختان سیب در مناطق آذربایجان غربی و کرمانشاه گونه جدیدی از جنس diplodia است که باعث خسارت شدید روی درختان و خشکیدگی آنها می گردد. کلمات کلیدی: شانکر بوتریوسفریایی، سیب، آذربایجان غربی، کرمانشاه.

اتیولوژی سفیدک سطحی یونجه با تأکید بر دامنه میزبانی گونه مهم روی یونجه در ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1389
  معصومه حاتم زاده خانقاهی   یوبرت قوستا

در میان گونه های مختلف سفیدک سطحی، leveillula taurica از مهمترین گونه ها می باشد که دامنه میزبانی بسیار گسترده ای دارد و از شایع ترین سفیدک ها روی یونجه در ارومیه به شمار می رود. بیشتر قارچ شناسان این قارچ را یک گونه مرکب و مجموعه ای از چندین گونه بیولوژیک می دانند که این مسئله تا حدی ناشی از وجود تنوع در مورفولوژی کنیدیوم و نتایج ضد و نقیض آزمون های بیماریزایی می باشد. همچنین مطالعات فیلوژنی با استفاده از توالی یابی rdna نشان داده که این پاتوژن روی یونجه و برخی از اعضای خانواده لگومینوز دارای توالی متفاوتی است. نتایج حاصل از آزمون بیماریزایی می تواند دامنه میزبانی و اختصاصی بودن آن را روی یونجه و سایر لگومینوز مشخص سازد و به حل برخی مسایل تاکسونومیک این گونه کمک کند. با توجه به این مسئله به منظور بررسی دامنه میزبانیl. taurica یونجه در طول فصل زراعی 1388 گیاهان یونجه آلوده به این قارچ از مزارع ارومیه جمع آوری و روی گیاهان میزبان کاشته شده در گلخانه شامل، آفتابگردان، ماشک، اسپرس، باقلا، پیاز، فلفل، گوجه فرنگی، گلرنگ و پنج رقم یونجه در مرحله شش هفتگی مایه زنی شدند. این گیاهان در گلخانه نگهداری شدند. علایم آلودگی 20 تا 30 روز بعد از مایه زنی در باقلا، ماشک و تمام ارقام یونجه مشاهده گردید. بررسی های مورفولوژیک مطابقت نمونه های آلوده را با l. taurica روی یونجه نشان داد.

شناسائی نژادهای فیزیولوژیک قارچ عامل بیماری سفیدک داخلی آفتابگردان plasmopara halstedii)) در ارومیه و بررسی مقاومت برخی ارقام آفتابگردان نسبت به نژاد شایع
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1389
  فرناز شاپوران   یوبرت قوستا

سفیدک داخلی آفتابگردان یکی از بیماری‎های مهم این محصول در استان آذربایجان غربی، به‎ویژه ارومیه به شمار می‎آید که در شرایط مساعد آب و هوایی برای گسترش بیماری، اپیدمی‎های خسارت‎زایی را ایجاد می‎نماید. با توجه به تکمیل سالانه‎ی چرخ? جنسی و وجود چرخه‎های متعدد غیر جنسی در فصل زراعی، احتمال بروز تغییر در قدرت بیماریزایی و ظهور نژادهای جدید، در جمعیت‎های این بیمارگر بالاست. لذا شناسایی نژادهای موجود در منطقه، در راستای تولید و کاربرد ارقام مقاوم به بیماری مفید خواهد بود. بدین منظور، در طول فصل زراعی 1388، بوته‎های آفتابگردان دارای آلودگی سیستمیک به قارچ عامل سفیدک ‎داخلی از مناطق مختلف ارومیه جمع‎آوری شدند. سپس جدایه‎ها بر روی رقم حساس رکورد با استفاده از روش غوطه‎ور کردن گیاهچه در سوسپانسیون زئوسپورانژ بطور جداگانه مایه‎زنی، تکثیر و نگهداری گردیدند. به این ترتیب تعداد 15 جدایه در گلخانه بر روی گیاهان رکورد رشد نموده و در آزمون‎های تعیین نژاد استفاده شدند. سپس جدایه‎ها، روی سری نه تایی ارقام ‎افتراقی (rha-265, ha-304, pm-13, pm-17, 803-1, ha-r4, qhp-1, ha-335, rha-274) با روش مذکور مایه‎زنی شدند. گیاهچه‎های مایه‎زنی شده، در خاک پاستوریزه حاوی مخلوط ماسه و پرلیت با نسبت حجمی(3:2) کاشته شده وارزیابی واکنش بوته‎های رشد‎کرده (مرحله‎ی دو برگی) به آلودگی، با فراهم کردن شرایط بهینه برای اسپورزایی میسر گردید. براساس نتایج به دست آمده، ارقام افتراقی واکنش یکسانی نسبت به جدایه ها نشان دادند و یک نژاد به عنوان نژاد غالب از منطقه معرفی شد که با استفاده از سیستم نامگذاری بین المللی نژاد‎های این بیمارگر، نژاد شماره 100 برای اولین بار در ایران نام گرفت. مقاومت هفت رقم گرده افشان باز open- pollinate آفتابگردان و دو هیبرید آفتابگردان نسبت به شبه قارچ plasmopara halstedii با کاربرد روش آلوده‎سازی غوطه‎ور کردن کامل گیاهچه‎ها در سوسپانسیون اسپور مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بررسی‎ها نه علامت از علائم ماکروسکوپیک آلودگی به بیماری شامل مرگ گیاهچه، اسپورزایی روی برگ‎ها، اسپورزایی روی کوتیلدون و برگ‎ها، کوتولگی، موزاییک یا رنگ‎پریدگی برگ‎ها، بد شکلی، وجود زخم روی هیپوکوتیل و بالاخره کاهش رشد ریشه، روی بوته‎های مایه‎زنی شده، بر اساس نمره‎دهی در نظر گرفته شدند(علائم مذبور مطابق جدول 3-3درجه بندی شدند). ارقام و هیبریدهای آفتابگردان با استفاده از میزان شاخص شدت بیماری حاصل از امتیازهای این علائم ، در پنج گروه مقاوم، نیمه‎مقاوم، نیمه‎حساس، حساس و فوق حساس قرار گرفتند. براین اساس ارقام رکورد، آرماویرسکی، آجیلی، ابلق، پسته‎ای حساس، هیبریدهای ایروفلور و آذرگل نیمه‎مقاوم و ارقام مستر و لاکومکا مقاوم ارزیابی شدند.

بررسی بیماریزایی جدایه هایی از قارچ های (bals.) vuill. beauveria bassiana و metarhizium anisopliae (metsch.) sorokin روی برخی از مراحل زیستی سوسک کلرادوی سیب زمینی و سازگاری جدایه های موثر قارچ با چهار نوع حشره کش متداول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  جمشید اکبریان   نورالدین شایسته

سوسک کلرادوی سیب زمینی (cpb)، leptinotarsa decemlineata (say) یکی از آفات اقتصادی و مهم سیب زمینی در سراسر جهان است. این آفت در اغلب مناطق سیب زمینی کاری ایران وجود داشته و در صورت عدم اقدامات کنترلی خسارت شدیدی به محصول وارد می کند. به دلیل مشکلات ناشی از مصرف سموم شیمیایی که در حال حاضر متداول ترین روش کنترل این آفت به شمار می رود. اعمال روش های جایگزین و یا کاهش غلظت مصرف سموم به همراه سایر روش های مدیریتی به ویژه کنترل بیولوژیکی ضروری است. در این مطالعه از سال 1386 تا سال 1390 بیماری زایی چهار جدایه ی بومی (akb، iran 429c، iran 441c و z-1) و دو جدایه ی خارجی (lrc 107 و lrc 137) از قارچ beauveria bassiana همراه با دو جدایه ی بومی (demi 1 و iran 437c) متعلق به قارچ metarhizium anisopliae روی لاروهای سنین دوم و چهارم، حشره ی کامل و مرحله ی زمستان گذران این سوسک به روش غوطه ور سازی بررسی شد. همچنین امکان سازگاری اختلاط این قارچ ها با چهار نوع حشره کش متداول و مجاز آفت شامل: دیازینون، فوزالون، فن والریت و ایمیداکلوپراید و احتمال اثر تشدید کنندگی مخلوط روی لارو سن دوم cpb در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. غلظت سوسپانسیون اسپور جدایه های قارچی شامل 107، 107×5، 108، 108×5 و 109 کنیدی در هر میلی لیتر برای زیست سنجی قارچ ها و غلظت های حشره کش ها شامل: غلظت کشنده (غلظت توصیه شده) (rc) و غلظت های زیر کشنده (1/2، 1/4، 1/8 و rc 1/16) بودند. نتایج آزمون های زیست سنجی نشان داد که بالاترین مرگ و میر و پایین ترین شاخص های lt50 و lc50 متعلق به جدایه ی akb از قارچ b. bassiana بود و بین مرگ و میر ناشی از این جدایه و سایر جدایه ها اختلاف معنی داری وجود داشت. جدایه های demi 001و iran 437c از قارچm. anisopliae پایین ترین میزان مرگ و میر را در تیمارهای مورد مطالعه ایجاد کردند و سایر جدایه های مورد آزمایش در رده های حد واسط قرار گرفتند. در تمام آزمایش ها میزان مرگ و میر با افزایش غلظت سوسپانسیون کنیدی افزایش یافت. حساسیت لارو سن دوم نسبت به لارو سن چهارم و حشره ی کامل به قارچ های بیماری زا بیشتر بود اما بین حساسیت افراد نر و ماده نسبت به قارچ بیماری زا اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج آزمایش های تأثیر حشره کش ها روی رشد و جوانه زنی اسپورهای قارچ ها نشان داد که حشره کش-های فوزالون و فن والریت باعث جلوگیری از جوانه زنی اسپور و رشد قارچ های مورد آزمایش شدند. حشره کش دیازینون فقط روی b. bassiana اثر بازدارندگی ایجاد کرد در حالی که حشره کش ایمیداکلوپراید هیچ گونه تأثیری روی جوانه- زنی و رشد میسلیومی قارچ ها نداشت و به عنوان حشره-کش سازگار با هر دو قارچ مشخص گردید و در اختلاط غلظت 1/16 rcاین حشره کش با سوسپانسیون کنیدیوم های جدایه های منتخب (106کنیدی در هر میلی لیتر) از هر دو قارچ، تأثیر سینرژیستی روی لاروهای سن دوم سوسک کلرادو مشاهده شد، بنابراین مخلوط یاد شده می تواند به عنوان آلترناتیو برای حشره کش های شیمیایی در برنامه های مدیریت تلفیقی آفت مورد استفاده قرار گیرد.

تأثیر زمان برداشت و ارتفاع بر ویژگی های کمی و کیفی و اثرات ضد قارچی اسانس برگ و میوه سرو پیرو(.juniperus communis l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  علی روستایی فر   فاطمه سفیدکن

سرو پیرو (juniperus communis l. ssp. hemisphaerica) درختچه ای دوپایه و متعلق به تیره سرو (cupressaceae) است که بطور وحشی در کوه های البرز در شمال ایران رویش دارد. اسانس میوه ها (مخروط ها) و شاخساره های این گیاه دارای خواصی نظیر ضدافسردگی، ضدروماتیسم، ضداسپاسم، ضدنفخ، قابض، اشتها آور و مدر می باشند. به منظور بررسی اثرات زمان برداشت و نوع اندام گیاهی بر ویژگی های کمی و کیفی اسانس سرو پیرو، مواد گیاهی از رویشگاه طبیعی این گیاه جمع آوری گردیدند. اسانس اندام های گیاهی به روش تقطیر با آب استخراج شده و توسط دستگاههای گاز کروماتوگرافی (gc) و گاز کروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی (gc/ms) مورد آنالیز قرار گرفتند. این تحقیق در دو آزمایش جداگانه انجام شد. در آزمایش اول شاخساره های پایه های نر و ماده در سه زمان مختلف (15 اردیبهشت، 15 مرداد و 15 آبان) و از دو ارتفاع مختلف (2200 و 2700 متر ارتفاع از سطح دریا) برداشت شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که بیشترین محتوی اسانس (59/3 درصد) از شاخساره های پایه ماده در 15 آبان و ارتفاع 2700 متری بدست آمد که اختلاف معنی داری با محتوی اسانس شاخساره های پایه نر در 15 آبان و ارتفاع 2700 متری و نیز شاخساره های پایه نر در 15 اردیبهشت و ارتفاع 2200 متری نداشت. کمترین محتوی اسانس (2/2 درصد) نیز در شاخساره های پایه ماده در 15 مرداد و ارتفاع 2200 متری مشاهده شد که اختلاف معنی داری با محتوی اسانس شاخساره های پایه ماده در 15 اردیبهشت و ارتفاع 2200 متری نداشت. آلفا-پینن، سابینن و لیمونن اجزاء اصلی اسانس شاخساره های پایه های نر و ماده بودند. مقادیر آلفا-پینن در اسانس شاخساره پایه نر (58/68%-71/32%) بیشتر از اسانس شاخساره پایه ماده (85/46%-39/1%) بود. در آزمایش دوم، میوه های دوساله و یکساله در سه زمان مختلف (30 خرداد، 30 مرداد و 30 مهر) از ارتفاع 2300 متری برداشت شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که مقدار اسانس میوه های یکساله بیشتر از میوه های دو ساله بود. بیشترین (97/3 درصد) و کمترین (2/2 درصد) محتوی اسانس میوه های یکساله به ترتیب در 30 مرداد و 30 مهر مشاهده شد. محتوی اسانس میوه های دوساله با گذشت زمان کاهش یافت. بطور مشابه، آلفا-پینن (7/59%-34/41%)، سابینن (96/16%-69/4%) و لیمونن (63/15%-9/8%) اجزاء اصلی اسانس هر دو میوه بودند. مقدار آلفا-پینن در میوه های یکساله با گذشت زمان کاهش یافت. برعکس مقدار آلفا-پینن در میوه های دوساله با گذشت زمان افزایش یافت. مونوترپن ها، گروه اصلی ترکیبات یافت شده در همه اسانس ها بودند. همچنین در یک آزمایش جداگانه فعالیت ضدقارچی اسانس های میوه و شاخساره علیه قارچ های بوتریتیس، آلترناریا، فوزاریوم و پنیسیلیوم به روش مسموم کردن محیط کشت با اسانس مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد هیچکدام از اسانس های استفاده شده حتی تا غلظت های 3000 میکرو لیتر در لیتر از رشد قارچ ها جلوگیری به عمل نیاوردند.

اثرات کنه کش ها و حشره کش های رایج بر پارامترهای دموگرافی کنه شکارگر n. californicus (acari : phtosoiidae) با تغذیه از کنه قرمز اروپایی در باغات سیب ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1392
  مصطفی معروفپور   علی اصغر پورمیرزا

کنه قرمز اروپاییpanonychus ulmi (koch) یکی از آفات مهم باغات سیب در ایران است. در باغات تجاری کنترل این کنه، به دلیل پتانسیل بالا در ایجاد خسارت اقتصادی، مستلزم چندین بار کنترل شیمیایی در سال است. کنه یneoseiulus californicus (athias henriot) (acari: phytoseiidae) در اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی و آسیا به طور گسترده ای پراکنده بوده و برای کنترل کنه عنکبوتی در محصولات زراعی، باغی و گلخانه ای استفاده می شود. برای به حداقل رساندن اثر کنترل شیمیایی روی عوامل کنترل بیولوژیک و برقراری یک تعادل زیست محیطی بین آفات و دشمنان طبیعی و همچنین برای رسیدن به یک شکل منطقی تر از مدیریت، می توان این روش های کنترلی را تلفیق کرد. هدف از این تحقیق، بررسی پارامترهای جدول زندگی n. californicus ، در دو دمای ثابت 20 و 25 درجه سلسیوس، 5 ± 60 درصد رطوبت نسبی و دوره نوری 16ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی می باشد. کنه قرمز اروپایی p. ulmi، از آفات مهم باغات سیب در ایران، به عنوان طعمه مورد استفاده قرار گرفت. همچنین اثرات دزهای کشنده آفت کش های توصیه شده جهت کنترل کنه قرمز اروپایی، فنازوکوئین (pride®)، اسپیرودیکلوفن (envidor®)، دیازینون(basudin®) و استامی پراید(mospilan®) روی پارامترهای رشدی، بقاء و زیستیn. californicus ، دشمن طبیعی مهم این کنه آفت، در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. طول مدت مراحل نابالغ، به ترتیب از 12/5 تا 52/7 روز در دمای 20 و 25 درجه سلسیویس متفاوت بود. نرخ خالص تولید مثل (r0) با افزایش دما از 84/20 نتاج ماده به 46/31 نتاج ماده در 20 و 25 درجه سلسیویس به ترتیب افزایش یافت. مقدار نرخ ذاتی رشد (rm) و نرخ متناهی افزایش (?) بالاترین میزان خود در دمای 25 درجه سلسیویس (به ترتیب 237/0 و 26/1 در روز) بود که بیشتر از مقادیر بدست آمده در دمای 20 درجه سلسیویس (161/0 و 17/1 در روز به ترتیب) می باشد. متوسط طول مدت هر نسل (t) در دمای 20 و 25 به ترتیب 86/18 و 45/14 روز محاسبه گردید. کنه کش های فنازوکوئین و اسپیرودیکلوفن و حشره کش های دیازینون و استامی پراید کاهش قابل توجهی در باروری/بارآوری خالص ایجاد کردند. نرخ ذاتی رشد(rm) ، نرخ خالص تولیدمثل (r0) و نرخ متناهی افزایش (?) نسبت به شاهد کاهش معنی داری پیدا کرد. بر اساس نتایج بدست آمده از مقادیر rm، زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت تحت تاثیر سموم مورد بطور قابل توجهی افزایش یافت. به طور کلی، نتایج نشان داد که کنه n. californicus قادر به رشد و نمو در محدوده دمایی 25-20 درجه سلسیوس با تغذیه از کنهp. ulmi بوده و دارای پتانسیل لازم برای کنترل این آفت می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده از اثرات سوء سموم بر روی پارامتر دموگرافی کنه n. californicus ، باید از مصرف این سموم در باغاتی که برنامه رهاسازی این شکارگر را دارند، خودداری شود. می توان نتیجه گرفت که اثرات نامطلوب غلظت های کشنده سموم مورد تیمار بر میزان رشد جمعیت کنه n. californicus قابل توجه بود و این امر باید در برنامه مدیریت تلفیقی آفات در نظر گرفته شود. اما استفاده از دزهای زیر کشنده سموم به همراه عوامل بیولوژیک در برنامه مدیریت تلفیقی آفات می تواند ضمن کنترل مطلوب آفت، خطر مقاومت را کاهش دهد.

تأثیر کمپوست حاصل از فعالیت قارچ های تجزیه کننده و کرمهای خاکی بر برخی شاخص های میکروبی در یک خاک آلوده به سرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1392
  پریناز خدایی   حبیب خداوردیلو

سرب (pb) یکی از خطرناک ترین فلزات سنگین است که سلامت گیاهان، موجودات زنده و انسان را تهدید می کند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تیمارهای مختلف کمپوست و لئوناردیت در یک خاک آلوده به سرب بر فعالیت بیولوژیک خاک بود. تهیه کمپوست مورد استفاده در دو مرحله شامل تلقیح بقایای مختلف گیاهی با قارچهای تجزیه کننده شامل تریکودرما گونه های t. ressei,، t. viride، t. harzianum ، سویه های phanerochaet echrysosporium و chaetomium globosum و بدنبال آن تلقیح کرم های خاکی در بسترهای آلی مختلف انجام شد. آزمایش به صورت طرح فاکتوریل با دو عامل (فلز در چهار غلظت 0، 250، 500 و 1000 میلی گرم بر کیلوگرم و کمپوست (c) در سه سطح (0، 20 و 40 تن در هکتار) و یا لئوناردیت (l) در سه سطح )0، 2% و 5% نسبت به جرم خاک) به صورت انکوباسیون به مدت 90 روز انجام گردید. پارامترهای تنفس میکروبی پایه (br)، تنفس برانگیخته با سوبسترا (sir)، کربن زیست توده میکروبی (mbc)، شاخص قابلیت دسترسی به کربن (cai) و ضریب متابولیکی (qco2) در نمونه های خاک با تیمارهای کمپوست و لئوناردیت اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از مرحله تهیه کمپوست نشان داد شاخصهایی نظیر ph، c/n، کاهش و تعداد کرم های خاکی و تعداد کوکون به صورت معنی داری افزایش یافتند و از بین بقایای آلی مختلف کمپوست هرس درختان میوه برای آزمایش انکوباسیون انتخاب گردید. نتایج اندازه گیری پارامترهای مختلف میکروبی در سطوح مختلف فلز و کمپوست و همچنین اثر متقابل آنها تفاوت معنی داری را نشان دادند. شاخصmbc اختلاف معنی داری در سطح 001/0 نشان داد به طوریکه mbcدر تیمار شاهد (c0pb0) نسبت به تیمار c0pb1000، 54% و نسبت به تیمار c40pb1000 ، 3 % بالاتر بود. با بررسی درصداختلاف شدت تنفس میکروبی تیمارهای کمپوست نسبت به شاهد درسطوح مختلف سرب رفتار متفاوتی مشاهده گردید و شدت تنفس میکروبی تیمارهای c0pb1000 و c40pb1000 نسبت به تیمار شاهد به ترتیب ، 78% و 2% کاهش یافتند. هم چنین qco2 تیمارهای ذکرشده نسبت به شاهد به ترتیب 40% و 13% افزایش یافت. روند مشابهی در شرایط کاربرد لئوناردیت مشاهده گردید. مقدار mbc در تیمارهای l0pb1000 و l5 pb1000 نسبت به تیمار شاهد به ترتیب ، 53% و 5/1% کاهش یافتند. تنفس میکروبی در در تیمار pb1000 نسبت به شرایط بدون سرب 69% کاهش و در تیمار l5 نسبت به l0 33% افزایش نشان داد. به طور کلی در خاک های آلوده به سرب فعالیت بیولوژیک خاک به ویژه تنفس میکروبی و کربن بیومس میکروبی به شدت کاهش می یابد، لیکن کاربرد کمپوست و لئوناردیت در چنین خاک هایی سبب بهبود شاخص های میکروبی و رفع اثرات سمی آلودگی سرب گردید.

تاثیر جدایه های مختلف قارچ بیمارگر beauveria bassiana (blas. ) vuill. روی شته مومی کلم brevicoryne brassicae l. (hem.: aphididae) در شرایط آزمایشگاهی.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1392
  سمانه اکبری   یوبرت قوستا

چکیده شته مومی کلم (.brevicoryne brassicae l) یکی از آفات مهم کلم در ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان بوده و خسارت قابل توجهی به این محصول وارد می کند . به دلیل مشکلات ناشی از مصرف سموم شیمیایی که در حال حاضر متداول ترین روش کنترل این آفت به شمار می رود. اعمال روش های جایگزین و یا کاهش غلظت مصرف سموم به همراه سایر روش های مدیریتی به ویژه کنترل بیولوژیکی ضروری است. در این میان قارچ های بیماری زای حشرات بر اساس بررسی های انجام شده می توانند عوامل مناسبی برای کنترل گونه های مختلف آفات باشند. در این مطالعه، بیماری زایی شش جدایه (lrc137، z-1، fashand، iran 429c،iran 441c، iran 1217c) از قارچ beauveria bassiana (blas.) vuill. روی حشرات کامل شته مومی کلم به روش غوطه ور سازی بررسی شد. همچنین اثرات زیر کشنده ی دو جدایه iran 1217c و iran 441c از قارچ مزبور نیز روی میزان پوره زایی حشرات کامل این شته بررسی شد. غلظت سوسپانسیون کنیدی جدایه های قارچی شامل 103، 104، 105، 106 و 107 کنیدی در هر میلی لیتر، برای زیست سنجی قارچ ها بودند. هر غلظت 10 بار تکرار شده و در هر تکرار، 10 حشره بالغ، به مدت 10 ثانیه در سوسپانسیون های مربوطه غوطه ور شدند. حشرات تیمار شاهد نیز در آب مقطر استریل همراه با 05/0 درصدtween-80 غوطه ور شدند. آزمایش ها در دمای 2 25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 10 60 درصد و دوره ی روشنایی 16:8 (تاریکی: روشنایی) انجام گرفت. شمارش تلفات یک روز پس از تیمار کردن آغاز گردید و تا 14 روز ادامه یافت. نتایج آزمون های زیست سنجی نشان داد که کمترین میزان lc50 متعلق به جدایه ها ی iran 1217c و iran 441c از قارچ b. bassiana بود که به ترتیب برابر با 104×48/8 و 105×38/1 کنیدی بر میلی لیتر بود. کمترین lt50 متعلق به همان دو جدایه به ترتیب 71/5 و 32/5 روز بود. جدایه های z-1 و lrc 137 از قارچ پایین ترین میزان مرگ و میر را در تیمار های مورد مطالعه ایجاد کردند و سایر جدایه های مورد آزمایش در رده های حد واسط قرار گرفتند. در تمام آزمایش ها میزان مرگ ومیر با افزایش غلظت سوسپانسیون کنیدی افزایش یافت. در بررسی پارامترهای جدول زندگی باروری مشخص شد که نرخ بقا برای شته مومی کلم تیمار شده با دو جدایه iran 1217c و iran 441c نسبت به شاهد کاهش یافته است. امید به زندگی در حشرات کامل شته مومی کلم در شاهد، iran 1217c و iran 441c به ترتیب 2/16، 25/13 و 8/9 روز بود. که کوتاه ترین آن مربوط به حشرات تیمار شده با جدایه iran 1217c می باشد. مقایسه مهمترین پارامتر یعنی نرخ ذاتی افزایش جمعیت نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت در جدایه iran 1217c برابر با 30/0 (ماده/ماده/روز) است.

: بررسی تنوع زیستی قارچ های هیفومیست در خاک های منطقه دریاچه ارومیه با استفاده از خصوصیات ریخت شناسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  روزیتا صمدی دیزج تکیه   یوبرت قوستا

: منطقه دریاچه ارومیه به خاطر دارا بودن شرایط اکولوژیکی خاص، نرمال تا فرانرمال، یک اکوسیستم منحصر به فرد با پتانسیل بالای تنوع زیستی به شمار می رود. با این وجود اطلاعات اندکی در خصوص تنوع زیستی قارچ های ساکن خاک این منطقه در دسترس می باشد. عمده قارچ های جداسازی شده از خاک متعلق به هیفومیست ها هستند. در این مطالعه تنوع زیستی قارچ های هیفومیست این منطقه مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور 46 نمونه ی خاک از عمق 15-10 سانتیمتری جمع آوری شده و جداسازی قارچ ها با استفاده از دو روش تهیه رقت و کشت مستقیم ذرات خاک، روی محیط های کشت عصاره سیب زمینی دکستروز آگار (pda)، مخمر آگار mea)) و گلوکز پپتون آگار (gpy)حاوی غلظت های نمک (0 تا 30) درصد انجام گرفت. جدایه های قارچی با استفاده از روش نوک ریسه و یا تک اسپوره خالص سازی شدند. شناسایی جدایه های قارچی بر اساس خصوصیات ریخت شناختی انجام گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که تنوع قابل توجهی در گونه های قارچی ساکن خاک های این منطقه وجود دارد. در مجموع 36 گونه قارچی متعلق به 22 جنس شناسایی شد که شامل acremonium larvarum، a. potronii، acrostalagmus luteoalbus،sp. alternaria،alternaria chlamydospora ، alternaria rhizophorae، arthrinium phaeospermum ، aspergillus niger، sp. aspergillus، beauveria australis ، beauveria pseudobassiana، beauveria varroae، bipolaris prieskaensis،botrytis cinerea ، bipolaris sp.، sp. chaetomidium، chaetomium truncatulum ، cladosporium cladosporioides، embellisia chllamydospora،embellisia tellustris ، exophiala sp.، fusarium tricinctum ، fusarium sp.، gymnoascus sp.، penicillium expansum،stachybotrys chartarum sarocladium strictum، trichoderma atroviride، trichoderma harzianum، trichothecium roseum، ulocladium alternariae، و sp ulocladium می باشند. از بین گونه های شناسایی شده، هفت گونه acremonium larvarum، a. potronii، alternaria rizophora، embellisia telluster، beauveria australis، beauveria pseudobassiana، beauveria varroae برای اولین بار از ایران گزارش می-شوند. همچنین سه گونه از جنسaspergillus با پتانسیل گونه جدید از این منطقه برای فلور قارچی جهان معرفی می شوند.

جداسازی، شناسایی مورفولوژیکی و بررسی مولکولی قارچ های اندوفیت در چند گونه درخت میوه هسته دار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  اسماعیل هاشم لو   یوبرت قوستا

اصطلاح اندوفیت برای تمامی موجودات زنده ای اطلاق شده است که در تمام یا دوره ای از چرخه ی زندگی خود در داخل بافت های گیاهی زندگی نموده، بدون اینکه همزمان نشانه های بیماری را بروز دهند. قارچ های اندوفیت از نظر اکولوژیکی و جایگاه تاکسونومیکی گروه بسیار متنوعی از قارچ ها را شامل می شوند و از انواع مختلفی از گیاهان در اکوسیستم های گوناگون جداسازی شده اند. این قارچ ها می توانند اثراتی از سودمندی تا بیمارگری برای گیاه داشته باشند. قارچ های اندوفیت بخش مهمی از تنوع زیستی قارچ ها را تشکیل می دهند. به منظور شناسایی قارچ های اندوفیت درختان میوه هسته دار در استان آذربایجان غربی، نمونه برداری در تابستان و پاییز سال های 1390 و 1391 از برگ ها و شاخه های سالم درختان زردآلو، هلو و شلیل در مناطق مختلف انجام شد. در مجموع تعداد 100 نمونه گیاهی جمع آوری گردید. نمونه ها پس از ضدعفونی سطحی و برش آن ها به قطعات کوچک تر، روی محیط کشت pda کشت داده شدند. در کل 556 جدایه ی قارچی جداسازی شد و در بررسی های ریخت شناختی مقدماتی، جدایه ها در سطح جنس شناسایی و گروه بندی شدند. از بین این جدایه ها، تعداد 130 جدایه به طور کامل مورد بررسی ریخت شناختی قرار گرفتند و تعداد 22 گونه ی متعلق به 13 جنس مختلف شناسایی گردیدند. گونه های شناسایی شده شامل alternaria alternata، a. arborescens، a. destruens، a. infectoria، a. japonica، a. tenuissima، a. vaccinii، aspergillus niger، as. persii، beauveria bassiana، cladosporium cladosporioides،epicoccum nigrum ، fusarium solani، penicillium sp.، phoma glomerata، sordaria fimicola، stemphylium majusculum، trichoderma harzianum، t. longibrachiatum، trichothecium roseum،ulocladium atrum و u. consortiale بودند. %7/62 جدایه ها از بخش های مختلف برگ و %3/37 از شاخه ها جداسازی شدند. همچنین %09/59 جدایه ها از درختان زردآلو، %45/31 از درختان هلو و %46/9 از درختان شلیل جداسازی گردیدند. %51 درصد جدایه های قارچی متعلق به شهرستان ارومیه، %2/38 متعلق به شهرستان میاندوآب و %8/10 متعلق به شهرستان سلماس بودند. در مورد جدایه هایی که مطالعات مورفولوژیکی در تشخیص گونه ها ناتوان بود، ناحیه its1-5.8s-its2 از dna ریبوزومی تکثیر و توالی یابی گردید و توالی های حاصله با توالی های موجود در بانک ژن مورد مقایسه بلاست (blast) قرار گرفتند. جدایه ها تشابه و همپوشانی بالایی (بیش از 98%) با داده های موجود در بانک ژن نشان دادند. برای 5 جدایه توالی مشابه مناسبی در بانک ژن یافت نشد و این جدایه ها نیازمند مطالعات مولکولی بیشتر هستند. سایر جدایه ها نیز با توجه به میزان تشابه آن ها با توالی های بانک ژن ncbi (بیش از 98%) و داده های حاصل از شجره فیلوژنتیکی متعلق به جنس های leptosphaeria، phoma و roselinia هستند اما تعیین دقیق گونه نیازمند مطالعات بیشتر و تکثیر و توالی یابی سایر ژن ها می باشد. در بین نمونه های مورد بررسی 5 گونه شاملalternaria vaccinii ،aspergillus persii ، sordaria fimicola stemphylium majusculum و ulocladium consortiale آرایه های جدیدی برای مایکوفلور ایران می باشند. همچنین، 15 گونه برای مایکوفلور زردآلو، 15 گونه برای مایکوفلور هلو و 2 گونه برای مایکوفلور شلیل در ایران جدید بوده و تمامی گونه های معرفی شده برای اولین بار به عنوان قارچ اندوفیت از درختان زردآلو، هلو و شلیل در دنیا گزارش می شوند. این تحقیق اولین مطالعه ی قارچ های اندوفیت درختان زردآلو، هلو و شلیل در ایران و دنیا است.

تاثیر جدایه های مختلف قارچ metarhizium anisopliae (metsch.) sorokin روی شته مومی کلم (brevicoryne brassicae (l.) (hem.: aphididae در شرایط آزمایشگاهی.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1392
  ساناز امامی   یوبرت قوستا

شته مومی کلم (.brevicoryne brassicae (l یکی از آفات مهم کلم در ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان بوده و خسارت قابل توجهی به این محصول وارد می کند. به دلیل مشکلات ناشی از مصرف سموم شیمیایی که در حال حاظر متداول ترین روش کنترل این آفت بشمار می رود، اعمال روش های جایگزین و یا کاهش غلظت مصرف سموم به همراه سایر روش های مدیریتی بویژه کنترل بیولوژیکی ضروری است. در این میان قارچ های بیماریزای حشرات بر اساس بررسی های انجام شده می توانند عوامل مناسبی برای کنترل گونه های مختلف آفات باشند. در این مطالعه بیماریزایی چهار جدایه (demi001, iran 715c, m14 و v245) از قارچ metarhizium anisopliae روی حشرات کامل شته مومی کلم به روش غوطه ورسازی بررسی گردید. همچنین اثرات غلظت زیر کشنده ی 2 جدایه ی قارچ مزبور روی حشرات کامل این شته بررسی شد و میزان پوره زایی حشرات ثبت گردید. غلظت های سوسپانسیون اسپوری جدایه های قارچی شامل: 103، 104، 105، 106 و 107 کنیدی در هر میلی لیتر به عنوان تیمار های زیست سنجی تعیین شدند. هر غلظت 10 بار تکرار شده و در هر تکرار، 10 حشره بالغ به مدت 10 ثانیه در سوسپانسیون های مربوطه غوطه ور گردیدند. حشرات تیمار شاهد نیز در آب مقطر استریل همراه با 0/05 درصد tween-80غوطه ور شدند. آزمایش ها در دمای 2±25 درجه ی سلسیوس و رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره ی روشنایی: تاریکی 16: 8 ساعت انجام گرفت. شمارش تلفات یک روز پس از تیمار کردن آغاز گردید و تا 14 روز ادامه یافت. نتایج آزمون های زیست سنجی نشان داد که بالاترین مرگ و میر و پایین ترین شاخص های lc50 و lt50 متعلق به دو جدایه ی demi001 و m14 بود. جدایه ی (iran 715c (3/7×107=lc50 پایین ترین میزان مرگ و میر را در تیمار های مورد مطالعه ایجاد کرد و جدایه ی (v245 (2/3×106=lc50 حد وسط بود. در تمام آزمایش ها میزان مرگ و میر با افزایش غلظت سوسپانسیون کنیدی افزایش یافت. میزان پوره زایی و طول عمر حشرات کامل این شته در اثر غلظت های زیر کشنده ی قارچ کاهش یافت. همچنین پارامتر های dt ،t، rm ، r0 و ? نیز برای شته مومی کلم محاسبه شد و مورد مقایسه ی آماری قرار گرفت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) برای جدایه ی (demi001 (0/3±0/002 بیشتر از جدایه ی m14 و تیمار شاهد بود. کمترین مقدار نرخ خالص تولید مثل (r0) در جدایه ی (m14 (18/95±0/16 مشاهده شد که اختلاف معنی داری در مقایسه با جدایه ی demi001 و تیمار شاهد نشان داد.

جداسازی و شناسایی مولکولی قارچ های آبزی استان مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده فنی –کشاورزی گیاه پزشکی 1392
  باقر روح ورزی   صفرعلی مهدیان

گونه های متعلق به اوومیست ها بسیاری از مناطق و نیچ های اکولوژیکی را اشغال کرده اند. خانواده saprolegniaceae متعلق به همین رده، شامل گونه های زیادی از کپک های آبزی است که معمولا رفتار ساپروفیتی روی بقایای گیاهان و حیوانات دارند. اعضای برخی از این گونه ها می توانند همچنین پاتوژن گیاهان و ماهی ها باشند. اغلب این گونه های خسارتزا شامل جنس های achlya، dictyuchus، saprolegnia و aphanomyces هستند. استفاده از dna برای شناسایی گونه های اوومیست ها به خوبی رایج شده است اما بارکد گذاری dna با واحد یک و دو سیتوکروم اکسیداز (cox1 و cox2) روش نسبتا جدیدی است که هنوز هم در حال ارزیابی برای رسیدن به یک روش با اهمیت در شناسایی اعضای اوومیست هاست. در این بررسی پس از شناسایی مورفولوژیکی بوسیله ی کلید های معتبر، نواحی its، cox1 و cox2 57 ایزوله که نماینده 3 جنس و 6 گونه (achlya recurva، a. bisexualis، dictyuchus monosporus، saprolegnia ferax، s. bulbosa و s. debaryana) بودند توالی یابی شدند. مقایسه ای از توالی های این سه بخش نشان داد که شناسایی با ناحیه ی cox1 یک گزینه ی کاربردی است و بخاطر استفاده از ژنوم میتوکندریایی به جای dna هسته روشی مکمل به شمار می رود. در برخی از موارد cox1 در شناسایی تا سطح گونه نسبت به its نتایج متمایزتری نشان داد اما cox2 ناحیه ی مناسبی برای شناسایی ایزوله ها نبود. نتایج بدست آمده در این بررسی این موضوع را تایید می کند که توالی یابی ناحیه ی cox1 و داده های ایجاد شده یک منبع مناسب برای رده بندی اعضای خانواده ی saprolegniaceae است. البته در کنار شناسایی مورفولوژیکی، its و cox1 برای شناسایی اعضای خانواده ی saprolegniaceae نواحی قابل قبول و مکمل هم به شمار می روند. در مجموع به غیر از s. ferax 5 گونه دیگر این بررسی برای ایران جدید هستند.

بررسی روش های مختلف بسته بندی های نفوذپذیر به گاز در کنترل آفات انباری تحت شرایط اتمسفر اصلاح شده ی انبار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1392
  محمد ناطق گلستان   علی اصغر پورمیرزا

تحقیق حاضر به منظور بررسی چهار عامل شامل گونه ی حشره آفت، غلظت گاز های اتمسفر، ماده غذایی و لفاف بسته بندی که هر کدام دارای چندین سطح بودند، انجام پذیرفت. هدف از تحقیق کنترل آفات انباری درون بسته بندی های مواد غذایی در طول فرایند انبارداری و انتقال به بازار بود. تمام آزمایشات در دمای c? 2±25، رطوبت نسبی 5±35 درصد و زمان تیماردهی 7 روز انجام یافتند. نتایج حاصله نشان داد که اختلاف معنی داری بین میانگین تلفات در تیمارهای مختلف هر یک از عامل ها وجود دارد. همچنین میزان اثرگذاری هر یک از عامل ها در آزمایشات با استفاده از آماره ی مجذور امگا (2?) تعیین گردید. رفتارهای مختلف عامل های ماده غذایی و لفاف بسته بندی نیز شناسایی گردید. در ادامه رابطه بین شاخص نفوذپذیری ( pi ) در فیلم های bopp-lp 80 میکرومتری با میزان تلفات در گونه های مختلف حشرات و نیز مواد غذایی مختلف بصورت مدل های رگرسیونی خطی ساده، درجه دوم و توانی برازش گردید. کنترل آلودگی پنهان (شامل تمامی مراحل زیستی غیر از حشره کامل) چند گونه آفت انباری در اتمسفرهای تعیین شده انبار مورد مطالعه قرار گرفت و مناسب ترین لفاف های بسته بندی در شرایط مختلف پیشنهاد گردید. در نهایت مطالعات زیست سنجی بر روی شپشه آرد (tribolium confusum) بعنوان مقاوم ترین گونه ی مورد مطالعه انجام پذیرفت. بر این اساس میزان اثرات کشندگی (lc50) گازهای دی اکسید کربن (co2) و اوزون (o3) در بسته های bopp 80 میکرومتری و نیز اثر متقابل این دو گاز بر یکدیگر تعیین گردید. همچنین در آزمایشات نفوذپذیری حشرات به درون لفاف های بسته بندی و بالعکس، در طول مدت زمان آزمایش (14 روز) هیچ گونه حشره ای نتوانست از هیچ کدام از لفاف های بسته بندی نفوذ نماید. نتایج نهایی نشان داد که فیلم bopp 40 میکرومتری در بسته بندی حاوی ماده غذایی گندم و پارچه غیربافتی (nwpp) با گرماژ 90 در بسته بندی های حاوی جوپرک و آرد گندم بعنوان مناسب ترین لفاف ها قابل طرح می باشند. سوراخ نمودن فیلم bopp بوسیله فناوری لیزر نیز، تکنیک مناسبی تشخیص داده شد که ضمن افزایش نفوذپذیری این لفاف، به دلیل کوچک بودن قطر سوراخ ها (m? 25 ±200) و ضخامت مناسب فیلم (m? 80 )، نفوذ حشرات به درون لفاف و بالعکس را امکان پذیر ننمود.

مطالعه بیماری زایی، تعیین گروه های سازگار میسلیومی و عکس العمل برخی از ارقام رایج کشت کلم در برابر بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی سر کلم در ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  وحیده یوسف دوست   یوبرت قوستا

گیاه کلم (brassica oleracea l.var. capitata) یکی از سبزیجات مهم و اقتصادی کشت شده در شهرستان ارومیه از استان آذربایجان غربی است که محصول تولیدی آن علاوه بر مصرف اصلی در سطح استان، به دیگر مناطق کشور و حتی کشور های همجوار صادر می گردد. عوامل بیماری زای متعددی به این گیاه حمله نموده و خسارت های اقتصادی زیادی به میزان عملکرد محصول وارد می کنند. یکی از مهم ترین عوامل آسیب رسان که در طی سال های اخیر شیوع زیادی داشته است بیماری پوسیدگی سر کلم می باشد که توسط قارچ sclerotinia ایجاد می شود. این قارچ دارای دامنه میزبانی وسیعی است و در اغلب گیاهان دو لپه ای خسارت شدیدی به عملکرد وارد می کند. خسارت شدید اقتصادی به محصول هم در مزرعه و هم پس از برداشت در طی حمل و نقل و در انبار ایجاد می شود. علی رغم اهمیت و خسارت زایی شدید این بیماری و نیز شیوع بالای آن در مزارع کلم، هیچگونه مطالعه ای در مورد آن انجام نگرفته است. این تحقیق با هدف شناسایی گونه (های) مسئول در ایجاد بیماری، تعیین گروه های سازگار میسلیومی عوامل ایجاد کننده بیماری، تعیین بیماری زایی جدایه ها و نیز ارتباط احتمالی بین mcgs و بیماری زایی آنها روی ارقام مختلف رایج کشت کلم، انجام گرفت. برای این منظور و بعد از بازدید از مزارع تحت کشت کلم در سال های زراعی 92-91 نواحی مختلف شهرستان ارومیه، تعداد 223 جدایه که مشخصات قارچ sclerotinia را داشتند جداسازی و خالص سازی شدند. برای تعیین گروه های سازگار میسلیومی، همه جدایه ها در تمامی ترکیبات ممکن بطور متقابل روی محیط کشت pda تقویت شده با رنگ غذای قرمز مک کورمیک کشت داده شدند و در مجموع تعداد 36 گروه سازگار میسلیومی شناسایی گردید. تعداد 23 گروه سازگار میسلیومی (88/63 درصد)، هر کدام تنها شامل یک جدایه و بقیه، شامل بیش از یک جدایه بودند. گروه های سازگار میسلیومی یک، سه و دو به ترتیب با تعداد 87، 37 و 24 جدایه بیشترین تعداد جدایه ها را به خود اختصاص دادند و در تمامی نواحی مورد بررسی وجود داشتند. جدایه های حاصل از یک مزرعه به گروه های سازگار میسلیومی مختلفی تعلق داشتند. آزمون بیماری زایی جدایه ها در شرایط آزمایشگاهی و روی برگ های جدا شده از گیاهان سه ماهه کلم در رقم محلی انجام گرفت. نتایج نشان داد که اگرچه تمامی جدایه ها روی برگ های کلم بیماری زا بودند اما تفاوت های مشخص و معنی دار آماری در شدت بیماری زایی جدایه های مختلف مشاهده گردید. علاوه بر آن عکس العمل سه رقم رایج کشت کلم به نام هایkoikaze ، rare ball و vanosh در برابر جدایه های منتخب قارچ بررسی شدند و نتایج نشان داد که شدت بیماری زایی جدایه های مختلف روی هر سه رقم متفاوت بوده و تفاوت های آماری معنی داری از این نظر مشاهده گردید. هیچگونه ارتباطی بین شدت بیماری زایی جدایه ها، گروه های سازگار میسلیومی و یا محل جداسازی آنها مشاهده نشد

ارزیابی مولکولی جمعیت رایزوکتونیا های خاک های زراعی استان اردبیل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده کشاورزی 1391
  وجیهه رستم زاده   محمدعلی تاجیک قنبری

قارچ rhizoctonia solani از مهمترین پاتوژن های خاکزادی است که دامنه میزبانی وسیع تری دارد. سیب زمینی از جمله میزبان های مهمrhizoctonia solani می باشد که سالانه خسارت فراوانی به کمیت و کیفیت این محصول وارد می شود. در این بررسی در سال 1390 نمونه های ساقه و غده دارای علائم بیماری رایزوکتونیایی سیب زمینی از مزارع سیب زمینی استان اردبیل و همچنین نمونه هایی از خاک های زراعی جمع آوری گردید. با کشت قطعات ساقه و غده های ضدعفونی شده، 36 جدایه r. solani به دست آمد. همچنین 2 جدایه r. solani و 2 جدایه waitea circinata var. circinata با روش طعمه گذاری از نمونه های خاک جداسازی شد. سپس ارزیابی مولکولی جدایه-های نماینده در نواحی فاصله انداز رونویسی شونده داخلی(internal transcribed spacer) و فاصله انداز بین ژنی (intergenic spacer) در dna ریبوزومی بررسی شد. این تحقیق، نخستین بررسی ناحیه igs1 در جدایه-هایr. solani در ایران می باشد. در بررسی ناحیهits جدایه ها در واکنش زنجیره ای پلی مراز با جفت آغازگر های its4و its5 تکثیر موفق داشتند. همچنین برای تکثیر ناحیه igs جدایه ها، از جفت آغازگر های lr12r و 5s seq استفاده شد.

مطالعه تاکسونومیکی گونه های قارچ verticillium، عامل پژمردگی درختان میوه ی هسته دار در استان آذربایجان غربی و تعیین گروه های سازگار رویشی آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  جعفر فتحی قره چال   یوبرت قوستا

جنس گیاهان هسته دار (prunus) با تعداد زیادی گونه، یک جنس با گسترش جهانی و با بیش ترین تنوع بومی در آسیا است. انواع مختلفی از محصولات میوه ای از درختان متعلق به این جنس در ایران و در استان آذربایجان غربی تولید می شود که به مصرف خوراکی یا فرآوری و تولیدات داروئی می رسد. انواع مختلفی از عوامل بیماری زای گیاهی اعم از باکتریایی، قارچی و ویروسی این درختان را مورد حمله قرار داده و باعث کاهش عملکرد یا زوال این درختان می شوند. پژمردگی های آوندی ناشی از قارچ verticillium از جمله مهمترین بیماری های این گیاهان محسوب می شوند که توسط تعدادی از گونه های خاکزاد جنس verticillium ایجاد می شوند. در حال حاضر 19 گونه بیماریزای گیاهی در این جنس پذیرفته شده است که گونه verticillium dahliae دارای بیشترین گسترش جغرافیایی و دامنه میزبانی است. این بیماری در سال های اخیر به طور گسترده ای در باغات درختان میوه ی هسته دار در استان آذربایجان غربی شایع شده و خسارت های فراوانی را باعث شده است. به رغم اینکه مطالعات زیادی در نقاط مختلف دنیا در مورد این بیماری و عوامل ایجاد کننده آن انجام شده است، اما در ایران و به خصوص در استان آذربایجان غربی، تا به حال هیچ گونه مطالعه ی جامعی در مورد بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی درختان میوه ی هسته دار و گونه های مرتبط با ایجاد این بیماری انجام نشده است. بنابراین، این مطالعه به منظور شناسایی گونه یا گونه های مسئول در ایجاد بیماری و تعیین گروه های سازگار رویشی (vcgs) آن ها انجام گرفت. برای این منظور و بعد از بازدید از باغات درختان میوه ی هسته دار در 5 شهرستان شامل ارومیه، سلماس، خوی، نقده و میاندوآب از استان آذربایجان غربی، بین سال های زراعی 93-92، تعداد 55 جدایه با مشخصات قارچ verticillium جداسازی و خالص سازی شدند. شناسایی گونه ها بر اساس صفات ریخت شناختی جدایه ها روی محیط کشت سیب زمینی- دکستروز آگار (pda) انجام گرفت و تمامی جدایه ها به عنوان گونه ی verticillium dahliae شناسایی شدند. همچنین گیاهان آلو، بادام، زردآلو، شلیل و هلو به عنوان میزبان های قارچ verticillium dahliae در نواحی مختلف استان مشخص گردیدند. برای تعیین گروه های سازگار رویشی، ابتدا جهش یافته های نیت با کشت جدایه های خالص شده روی محیط کشت آب-آگار-کلرات (wac) ایجاد شدند. در مجموع تعداد 571 جهش یافته نیت تولید شدند. از بین جهش یافته های نیت، تعداد 483 عدد جهش یافته نیت 1، و تعداد 88 عدد جهش یافته نیت m بدست آمد. جهش یافته های نیت به طور متقابل و در تمامی ترکیبات ممکن روی محیط کشت زاپک-دوکس-آگار (cda) تلاقی داده شدند و در مجموع تعداد 3 گروه سازگار رویشی شناسایی گردید. این گروه ها به نام های c, b, a نامگذاری شدند. بر اساس فراوانی جدایه های متعلق به هر گروه سازگار رویشی، 2 جدایه در گروه a، 6 جدایه در گروه b و 44 جدایه در گروه c قرار گرفتند و سه جدایه نیز جهش یافته نیت را تولید نکردند و بنابراین در هیچ گروهی قرار نگرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که گونه ی verticillium dahliae گونه ی اصلی ایجاد کننده بیماری در این استان می باشد. بر اساس نشانگر گروه های سازگار رویشی، تنوع ژنتیکی پایینی در جدایه های مورد مطالعه دیده شد. این مطالعه تاییدی بر مطالعات قبلی انجام گرفته در ایران و جهان مبنی بر پایین بودن تنوع ژنتیک جمعیتی گونه verticillium dahliae بر اساس نشانگر vcgs است و نمایانگر این است که این گونه در آذربایجان غربی و ایران، از یک گروه همسان تشکیل شده است.

مطالعه ی تاکسونومیکی و بیماریزایی گونه های آلترناریای کلم در منطقه ی ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  طاهره رحیم لو   یوبرت قوستا

گیاه کلم (brassicae oleraceae l.) یکی از سبزیجات عمده ی زراعی کشت شده در شهرستان ارومیه می باشد. این گیاه مورد حمله ی تعداد مختلفی از عوامل بیماریزا قرار می گیرد. یکی از بیماری های مهم کلم، بیماری لکه سیاه برگ کلم است که توسط گونه های مختلفی از جنس alternaria ایجاد می شود. علیرغم اهمیت و خسارتزایی بیماری و شیوع بالای آن در مزارع، مطالعات جامعی در مورد آن انجام نگرفته است. لذا در این مطالعه با هدف تعیین گونه های مسئول در ایجاد بیماری لکه سیاه برگی کلم، تعداد 150 جدایه ی قارچی که مشخصات جنس alternaria را داشتند از برگ های کلم در مناطق مختلف تحت کشت این محصول در شهرستان ارومیه جداسازی و خالص سازی شده و مورد مطالعه ی ریخت شناختی و بیماریزایی قرار گرفتند.

بررسی بیماریزایی و تعیین دامنه ی میزبانی گونه های قارچ دیپلودیا از باغات سیب استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  مهرویه کتابچی   یوبرت قوستا

سیب با نام علمی (malus domestica borkh.) مهم ترین میوه ی درختی مناطق معتدل جهان است و در شمار درختان سردسیری و برگ ریز قرار گرفته است. عوامل بیماریزای گیاهی یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده ی کشت و تولید سیب محسوب می شوند. بیماری شانکر و صمغ زدگی درختان سیب، از بیماری های مهم درختان سیب با سن بالا تر از 15 سال است که در طی سال های اخیر، خسارت های شدیدی به این درختان در کلیه ی مناطق استان آذربایجان غربی وارد آورده است. چندین گونه از جنسfr. diplodia به عنوان عوامل ایجاد کننده ی این بیماری معرفی شده اند، اما گونه ی جدیدا تعیین نام شده ی d. bulgarica شیوع و پراکنش بالایی داشته است. مطالعه ی حاضر، با هدف شناسایی گونه های مسئول در ایجاد بیماری، دامنه ی میزبانی عامل یا عوامل ایجاد کننده ی بیماری و همچنین عکس العمل برخی از ارقام سیب به قارچ های عامل بیماری، در استان آذربایجان غربی به اجرا درآمد.

تحقیق در زمینه رده بندی rhizoctonia decandolle
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1375
  یوبرت قوستا   قربانعلی حجارود

شبه جنس ریزوکتونیا(rhizoctonia d.c) شامل یک اجتماعی از قارچها از گروههای مختلف تاکسونومیکی است که ایزوله های موجود در آن از نظر صفاتی از قبیل مورفولوژی تلئومورف ها و آنامورف ها و سایر خصوصیات با هم تفاوت دارند. ایزوله های این شبه جنس در خاکهای زراعی در سرتاسر دنیا پراکنده اند. بسیاری از ایزوله ها بیماریزای گیاهان هستند و بیماریهای مهمی را در یک طیف وسیعی از میزبانها و در شرایط مختلف آب و هوایی تولید می کنند. بیماریهای تولیدشده شامل پوسیدگی بذور، پوسیدگی طوقه، ساقه و ریشه، مرگ گیاهچه ها، شانکر ساقه و هیپوکوتیل و بیماریهای اندام های هوایی گیاهان می باشد. بعضی از ایزوله های این شبه جنس ساپروفیت و بعضی نیز رابطه همزیستی باارکیده ها و گیاهان دیگر دارند. در ایران گزارشهایی از بیماریهای تولید شده توسط بعضی از ایزوله های این شبه جنس وجود دارد. هدف اصلی این بررسی، مطالعه تاکسونومیک روی ایزوله های ریزوکتونیا در ایران است .