نام پژوهشگر: محمدحسین موسوی پور
محمدعلی برهانی محمدحسین موسوی پور
در این رساله با هدف قراردادن تبیین موضوع علیت و اختیار انسان از دیدگاه اشاعره تدوین گردیده است. ساختار رساله در 5 فصل طبقه بندی شده که فصل اول آن در بیان کلیات و مفهوم شناسی واژگان اصلی است. و فصل دوم به علیت و فصل سوم به اختیار انسان از دیدگاه اشاعره اختصاص دارد. نتیجه که از فصل دوم بعد از تبیین دیدگاها گرفته شد اینست که اشاعره مخالف علیت و منکر ضرورت علی در طبیعت و رویدادهای آن می باشد. اما نتیجه فصل سوم ضمن تبیین انگیزه مخالفت اشاعره با علیت این شد که خالق همه مقدورات حتی افعال انسان خداوند است و انسان مجبور و هیچ نقشی در وجود فعل خود ندارد. در فصل چهارم به تبیین رابط علت و اختیار انسان پرداخته شده است مبنی بر اینکه آیا از دیدگاه اشاعره بین علیت و اختیار انسان ملازمه ای وجود دارد یا خیر و اینکه نقش اختیار انسان براساس علل اربعه چیست و نتیجه آن شد که میان نفی علت و اختیار انسان ملازمه نیست بلکه میان علت و اختیار انسان ملازمه وجود دارد اختیار انسان مانند علت غایی نقش مکملیت را دارد. فصل پنجم که فصل پایانی رساله را به خود اختصاص داده است. به بررسی علل و ادله عقلی و نقلی اشاعره در موضوع مورد نظر می پردازد. ضمن بیان روش مخالفت اشاعره که اول نقلی بوده و بعد روش عقلی را هم پیشه کردند ادله نقلی و عقلی آنها نقد و پاسخ داده شده اند مبنی بر اینکه هم قرآن و هم ادله عقلی جریان علیت را در طبیعت و هستی تایید و ثابت می کنند.
زهرا ملاآقائیان بهنمیری علیرضا دهقانپور
مسأله سعادت و شقاوت از مباحث بسیار مهم انسانی است که از دیرباز فکر بشر را به خود مشغول داشته است. مفسران، محدثان، فیلسوفان و متکلمان، هر کدام به مناسبتی به این مبحث پرداخته اند. انسان دارای ساحت های وجودی و ابعاد وجودی مختلفی است. ساحت فطرت، ساحت ادراک، ساحت اراده، ساحت عمل از دیدگاه علامه طباطبایی، فعلیت یابی جنبه های وجودی با انجام فعل خاص خود، مایه آرامش و راه یابی انسان به کمال و سعادت است و عدم فعلیت قوا و شئون نفس، عامل از هم پاشیدن حیات انسانی و شقاوت. سعادت هر چیزی عبارت است؛ از رسیدن خیر وجودی آن چیز، تا به وسیله آن کمال خود را یافته و در نتیجه متلذذ شود. سعادت در انسان که موجودی است مرکب از روح و بدن؛ عبارت است از رسیدن به خیرات جسمانی و روحانی. مولفه های سعادت عبارت است از خیر، لذت، هدایت، کمال. مولفه-های شقاوت عبارت است از؛ شر، ألم، ضلالت، نقص. عوامل سعادت به سه بخش عمده، بینشی، اخلاقی و رفتاری تقسیم می شود که ایمان، تفوا، تزکیه، عمل صالح ذیل آنها بحث می شود. نقطه مقابل یعنی عوامل شقاوت اموری هم چون؛ اعراض از یاد خدا، جهل و گناه می باشد. انسان در تمام کارهای ارادی اش، مختار و آزاد است. خداوند او را مختار آفریده و اراده کرده که او سعادت و شقاوت خویش را به دست خود رقم زند، اما آیاتی در قرآن هست که به ظاهر، آزادی و اختیار انسان را نفی می کند و تمام امور را به مشیت و اراده الهی موکول می داند. از نظر علامه طباطبایی، سعادت و شقاوت، اکتسابی است نه ذاتی. حکمت خداوند اقتضاء می کند که سعادت و شقاوت بشر بر اساس اختیار باشد. خدا راه اطاعت را که منتهی به سعادت بشر می شود و راه شقاوت را که منتهی به بدبختی او می گردد، برای او بیان کرد
محمدحسین موسوی پور رضا اکبریان
از دیرباز حسن و قبح دو عنوانی بودند که در علومی مانند: فلسفه، کلام و اصول مورد بررسی قرار می گرفتند. امروزه با طرح مباحث جدید، فلسفه اخلاق نگاه جدیدی به این دو عنوان دارد. از آنجا که دو عنوان مذکور در حوزه غربی و اسلامی مطرح است ، بحث تطبیقی این مساله مفید واقع خواهد شد. جی. ای. مور انگلیسی و محقق طوسی(ره) موضوع حسن و قبح را در فلسفه خود بررسی نموده اند و این پایان نامه به تطبیق آراءآنها می پردازد. دو عنوان مذکور در محورهای وجودشناسی و معرفت شناسی و منطقی قابل تطبیق است .