نام پژوهشگر: محمد شیری

بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی و منابع قدرت مدیران با سلامت سازمانی مدارس متوسطه شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد شیری   صادق نصری

پژوهش حاضر به بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی و منابع قدرت مدیران با سلامت سازمانی مدارس متوسطه شهر تهران می پردازد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و معلمان زن و مرد دوره ی متوسطه نظری (عادی-دولتی) شهر تهران بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 100 مدیر و 300 معلم انتخاب شدند. متغیرهای پیش بینی کننده، ویژگی های شخصیتی و منابع قدرت و متغیر ملاک سلامت سازمانی مدارس بود. برای جمع آوری داده ها از روش تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شد. در این مطالعه جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه ویژگی های شخصیتی کاستا و مک کری (1992)، پرسشنامه منابع قدرت فرنچ و ریون (1959) و پرسشنامه سلامت سازمانی هوی و فیلدمن (1990) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری آزمون رگرسیون همزمان و تی مستقل، استفاده شد. نتایج نشان داد از بین منابع قدرت مدیران، منبع قدرت قانونی و قدرت اجبار به صورت منفی و معنادار و منبع قدرت پاداش، قدرت تخصص و قدرت مرجعیت توانست به صورت مثبت و معنادار سلامت سازمانی را پیش بینی کند. همچنین این مولفه ها توانستند که 10/0 از واریانس متغیر سلامت سازمانی را پیش بینی کنند. علاوه بر این از میان ابعاد شخصیت بعد روان رنجوری به صورت منفی و معنادار و بعد گشودگی در تجربه و موافق بودن توانست به صورت مثبت و معنادار سلامت سازمانی را پیش بینی کند و در نهایت متغیر ابعاد شخصیت توانست 18/0 از واریانس متغیر وابسته را تبیین کند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که استفاده از منابع قدرت پاداش، تخصص و مرجعیت باعث افزایش و منابع قدرت اجبار و قانونی باعث کاهش سلامت سازمانی می شوند. همچنین بعد شخصیتی روان رنجوری باعث کاهش و ابعاد شخصیتی گشودگی در تجربه و موافق بودن باعث افزایش سلامت سازمانی می شود.

تاثیر تغذیه منابع مختلف کربوهیدراتی جهت تغذیه کوتاه مدت در یک برنامه همزمان سازی فحلی بر عملکرد تولید مثلی میش های مغانی و بزهای خلخالی تحت چرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  محمد شیری   حسین عبدی بنمار

دو آزمایش با هدف بررسی تغذیه منابع کربوهیدراتی با سرعت تخمیر متفاوت بر عملکرد تولید مثلی گوسفندان نژاد مغانی و بزهای خلخالی تحت چرا گردید. در آزمایش اول، تعداد 60 راس میش نژاد مغانی در قالب طرح کاملا تصادفی به چهار گروه تغذیه ای شامل 1) بدون تغذیه مکمل (شاهد) و 2) تغذیه روزانه 500 گرم دانه جو، 3) تغذیه روزانه 500 گرم مخلوط کنسانتره ای و 4) تغذیه روزانه 500 گرم دانه ذرت تقسیم شدند و هر گروه از جیره از روز هفتم الی چهاردهم برنامه همزمان سازی فحلی به عنوان مکمل تغذیه ای کوتاه مدت دریافت کردند. مخلوط کنسانتره حاوی دانه جو آسیاب شده و نشاسته با نسبت 1 به 1 بود. برنامه همزمان سازی با سیدرگذاری (cidr) انجام شده و میش ها با اسپرم های گوسفند نژاد رومانوف با روش لاپاراسکوپی تلقیح مصنوعی شدند. در آزمایش دوم، تعداد 45 راس بز نژاد خلخالی در قالب طرح کاملا تصادفی به سه گروه تغذیه ای شامل 1) بدون تغذیه مکمل (شاهد) و تغذیه روزانه 500 گرم دانه کامل جو، و 3) تغذیه روزانه 500 گرم مخلوط کنسانتره ای تقسیم و هر گروه از جیره از روز هفتم الی شانزدهم برنامه همزمان سازی فحلی به عنوان مکمل تغذیه ای کوتاه مدت تغذیه شدند. برنامه همزمان سازی با سیدرگذاری (cidr) انجام شده و بزها به صورت طبیعی جفتگیری کردند. میزان باروری میش ها در گروه اول 47 درصد، گروه دوم 60 درصد، گروه سوم 67 درصد و گروه چهارم 53 درصد بود. تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی از نظر بروز فحلی پس از همزمان سازی و بازگشت به فحلی پس از تلقیح، شاخص بره-زایی، شاخص تزاید گله و درصد دو قلوزایی زایی وجود نداشت. غلظت گلوکز خون میش ها در روز صفر بین گروه های تیماری معنی دار نبود. اما غلظت گلوکز در روز چهاردهم پس از 7 روز تغذیه بین گروه شاهد و گروه های تغذیه شده معنی دار بود (05/0> p). غلظت اوره خون میش ها در روز صفر بین گروه های تیماری معنی دار نبود. اما غلظت اوره خون میش ها در روز چهاردهم معنی دار بود (05/0p <). میزان باروری بزهادر گروه اول 73 درصد، گروه دوم 80 درصد و گروه سوم 80 درصد بود. تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی از نظر بروز فحلی پس از همزمان سازی و بازگشت به فحلی پس از تلقیح، شاخص بزغاله زایی، شاخص تزاید گله و درصد دو قلوزایی زایی وجود نداشت. غلظت گلوکز خون بزها در روز صفر بین گروه های تیماری معنی دار نبود. اما غلظت گلوکز در روز چهاردهم بین گروه شاهد و گروه های تغذیه شده معنی دار بود (05/0p<). غلظت اوره خون در روز صفر، روز هفتم و شانزدهم بین گروه های تیماری معنی دار نبود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اگرچه سرعت تخمیر مکمل تغذیه ای بر عملکرد تولید مثلی میش های نژاد مغانی و بزهای نژاد خلخالی تاثیر معنی داری نداشت. اما بر غلظت گلوکز و اوره خون تاثیر مثبتی داشته که می تواند نشان دهنده تاثیر مثبت بر متابولیسم انرژی دامها باشد.

استفاده از تکنیکهای فازی جهت کشف بن بست در مسیریابی شبکه اتصالات چندپردازنده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1381
  محمد شیری   محمد داورپناه جزی

یکی از مسائل مهم در پردازش موازی، مسیریابی پیامها از پردازنده مبدا به پردازنده مقصد می باشد که توسط گره های مسیریابی انجام می شود. بن بست در مسیریابی ، پدیده مخربی است که در اثر وابستگی بافرها و کانالهای مسیریابی به صورت چرخه وابستگی غیرقابل حل، ظاهر می شود ، به همین جهت الگوریتمهای مسیریابی ناچار هستند که با این پدیده به صورتهای مختلف، مقابله کنند و در این راه ، هزینه هایی را متحمل شوند. پیشگیری از بن بست یکی از راههای مقابله با بن بست در مسیریابی است که باعث جلوگیری از وقوع بن بست با محدود کردن آزادی در مسیریابی و استفاده از کانالها می شود. به جهت استفاده ناکارآمد از منابع در روش پیشگیری از بن بست، راهکار کشف و رفع بن بست مورد توجه قرار گرفته است که اجازه آزادی بیشتری نسبت به روش پیشگیری از بن بست می دهد . این راهکار برای جلوگیری از پدیده بن بست هزینه ای را متحمل نمی شود و اجازه می دهد تا بن بست که یک پدیده نادر در مسیریابی است، پیش آید و با استفاده از الگوریتمهای کشف، بن بست را تشخیص داده و در موقع مناسب آنرا با شکستن چرخه وابستگی ، رفع می کند. در این پایان نامه بن بست را با تکنیکهای فازی تشخیص داده ، حتی الامکان از تشخیص پیامهای عادی به عنوان پیامهای درگیر بن بست جلوگیری کرده و در ضمن روش فازی کشف بن بست به طول پیام یا مقصد پیام خیلی خیلی حساس نبوده و اجازه می دهد که پیامها با طولهای متفاوت در شبکه جریان داشته باشد.

بررسی عکس العمل درختان انگور و بادام نسبت به مصرف متعادل کودها در شرایط باغ دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  محمد شیری   محمدجعفر ملکوتی

یکی از مهمترین عوامل موثر در افزایش تولید محصولات کشاورزی در واحد سطح، مصرف متعادل کودهای شیمیایی و آلی است که استفاده از آنها همواره موفقیت آمیز بوده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی عکس العمل درختان انگور و بادام نسبت به مصرف متعادل کودها، به صورت طرح کاملا تصادفی و با استفاده از هفت تیمار کودی و چهار تکرار در باغ دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس که دارای بافت خاک شنی بود انجام شد. تیمارهای کودی پس از انجام آزمایش های آب و خاک محل از اجرای طرح و اخذ توصیه کودی از موسسه تحقیقات خاک و آب کشور انتخاب و شامل تیمار اول=مصرف کودهای ازته، فسفاته و کود حیوانی به صورت چالکود، تیمار دوم=عناصر اصلی+کود حیوانی به صورت چالکود، تیمار سوم=تیمار دوم+ریزمغذیهای به صورت چالکود، تیمار چهارم=تیمار سوم+محلول پاشی پائیزه اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر یک با غلظت پنج در هزار قبل از خزان برگ ها، تیمار پنجم=تیمار سوم+محلول پاشی بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر یک با غلظت پنج در هزار پس از متورم شدن جوانه ها، تیمار ششم=تیمار سوم+محلول پاشی پائیزه و بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر با غلظت پنج در هزار و تمیار هفتم=شاهد (بدون مصرف کود) بود. معیارهای مورد بررسی برای قضاوت در مورد اثرات هر یک از تیمارهای مذکور شامل رشد سرشاخه ها، شاخص سطح برگ ‏‎(lai)‎‏، میزان کلروفیل برگ، میزان عناصر موجود در برگ و میوه و خصوصیات کمی و کیفی میوه بود. نتایج حاصله بیانگر آن بود که به طور کلی تیمار ششم شامل مصرف عناصر اصلی و ریز مغذیهای به صورت چالکرد و محلول پاشی توام بهاره و پائیزه اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر یک با غلظت پنج در هزار، بهترین تاثیر را در فاکتورهای مورد بحث داشت. همچنین مشخص شد که بین اثر این تیمار و تیمارهای چهارم و پنجم طرح اختلاف معنی داری در سطح 1% وجود نداشت. بنابراین استفاده بهینه و متعادل کودهای شیمیایی و حیوانی برای افزایش عملکرد پیشنهاد گردید. همچنین انجام تحقیقات بیشتر برای تعیین نیازهای غذایی درختان میوه در نقاط مختلف کشور توصیه می گردد.