نام پژوهشگر: اشکبوس دهداری
سیده سبا نبوی گلده پیام فیاض
گونه ی بلوط ایرانی متراکم ترین جنگل های بلوط ایران را تشکیل می دهد و پراکندگی وسیعی در منطقه ی زاگرس دارد. تاکنون معدود تلاش های انجام شده به منظور ریزازدیادی این گونه ناموفق بوده است. با توجه به اهمیت ریزازدیادی در کارهای اصلاحی، در این تحقیق امکان ریزازدیادی بلوط ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور آزمایش هایی با سه هدف ضدعفونی نمودن، پرآوری و ریشه دهی انجام شد و علاوه بر آن تأثیر فصل نمونه برداری (زمستان و بهار)، نوع محیط-کشت (نیم ms و wpm) و نوع ریزنمونه (دارا و فاقد جوانه ی رأسی) مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای ضدعفونی شامل تیمارهای متنوعی از شستشو با آب، اتانول، کلریدجیوه، هیپوکلریت سدیم و کلسیم در غلظت های مختلف بودند. تیمارهای پرآوری با هورمون های naa در سه سطح (0، 01/0، 1/0 میلی گرم در لیتر) و bap (0، 1/0، 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر) و تیمارهای ریشه-دهی با هورمون های اکسین در چهار سطح (0، 4/0 میلی گرم در لیتر naa، 4/0 میلی گرم در لیتر iba و 1/0 تا 3/0 میلی گرم در لیتر iba و naa) و کینتین در سه سطح (0، 4/0 و 1 میلی-گرم در لیتر) مورد آزمایش قرار گرفتند. سرانجام صفاتی چون میزان آلودگی، ترشحات فنلی، قهوه ای شدن ریزنمونه، تعداد و طول شاخه و ریشه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان داد که استفاده از کلریدجیوه ی 1 درصد در نمونه های زمستانه و کلریدجیوه ی 1/0 درصد در نمونه های بهاره در رفع آلودگی ریزنمونه ها موثر است و استفاده از کلریدجیوه ی 1 درصد در نمونه-های بهاره، میزان ترشحات فنلی و قهوه ای شدن ریزنمونه ها را افزایش می دهد و استفاده از سایر محلول های ضدعفونی جهت سترون سازی جوانه ها مناسب نبود. استفاده از محیط کشت wpm موجب کاهش تحریک ترشحات فنلی، کاهش قهوه ای شدن ریزنمونه ها و افزایش نرخ پرآوری گردید. استفاده از 5/0 میلی گرم در لیتر pvp به طور کلی موجب کاهش ترشحات فنلی انواع ریزنمونه های مورد استفاده گردید. نرخ پرآوری در ریزنمونه های در حال رشد بهاره (دارای جوانه ی انتهایی) با استفاده از محیط کشت wpm بسیار بالا بود و افزایش naa و bap روندی صعودی را در میزان پرآوری نشان داد. هیچ یک از تیمارهای ریشه دهی منجر به تشکیل ریشه در ریزنمونه ها نگردیدند.
فهیمه باقری اشکبوس دهداری
به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت بر عملکرد، برخی صفات مورفولوژیک و پروتئین های ذخیره ای ده رقم سورگوم دانه ای، آزمایشی در سال 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. عوامل مورد مطالعه عبارت بودند از نه رقم سورگوم (odejaska 25، sor834،sor 808 ، sor1008،kamysinskoje 5 ، jubilenyi، janatarkrasyi، saggina، sor 838) و سه تاریخ کشت 30 اردیبهشت و 15 و 30 خرداد ماه. در این آزمایش یکی از ارقام به دلیل حمله آفات حذف گردید و بررسی روی نه رقم انجام گرفت. نتایج نشان داد برهمکنش رقم و تاریخ کاشت در سطح احتمال 1? بر تمام صفات مورد بررسی معنی دار بود. بیشترین عملکرد (863 گرم در مترمربع) و تعداد دانه در خوشه (2191) از رقم sor 834 در تاریخ کاشت 15 خرداد و همچنین بیشترین وزن هزار دانه در 30 خرداد و بلندترین طول خوشه از همین رقم در تاریخ کاشت30 اردیبهشت به دست آمد. رقم odejaska 25 در تاریخ کاشت 30 اردیبهشت بیشترین تعداد پنجه بارور (10) را در بین تاریخ های کاشت مورد بررسی به دست آورد. رقم janatarkrasyi بلندترین ارتفاع گیاه (202 سانتی متر) را به خود اختصاص داد که اختلاف معنی داری با رقم sor 834 (192 سانتی متر) در تاریخ کا شت 30 اردیبهشت نداشت. اما کمترین وزن هزار دانه, تعداد دانه و پنجه بارور را نیز همین رقم در تاریخ کاشت سوم (30 خرداد) و پایین ترین عملکرد دانه (219 گرم در متر مربع) را هم به خود اختصاص داد. بیشترین کاروتنوئید و کلروفیل b در رقم odejaska 25 به ترتیب در تاریخ های کاشت 30 خرداد و 30 اردیبهشت و بالاترین کلروفیل a و مجموع دو کلروفیل، در رقم sor 834 و kamysinskoje 5 به ترتیب از تاریخ کا شت 15 و 30 خرداد حاصل شد. بیشترین میزان پروتئین ذخیره ای در ماده خشک بذر را رقم saggina در تاریخ کاشت 15 خرداد با میانگین 618/0 میلی گرم در گرم وزن خشک برگ دارا بود. و رقم odejaska 25 در تاریخ کاشت 30 خرداد کمترین میزان را در مجموع چهار پروتئین دارا بود. رقم odejaska 25 با کمترین طول دوره رشد رویشی در تاریخ کاشت 30 اردیبهشت، از کمترین زمان خروج کامل گل آذین و کوتاه ترین رسیدگی فیزیولوژیکی نیز در تاریخ کاشت 15 خرداد برخوردار بود. رقم jubilenyi در تاریخ کاشت 30 اردیبهشت، بلندترین طول دوره رویشی را دارا بود که اختلاف معنی داری با رقم janatarkrasyi در تاریخ کاشت 30 خرداد نداشت. همچنین این دو رقم با بیشترین مدت زمان برای خروج کامل گل آذین به ترتیب در تاریخ های کاشت 30 اردیبهشت و 30 خرداد، در یک گروه آماری قرار گرفتند. تاریخ کاشت 30 خرداد ماه رسیدگی فیزیولوژیک بالاتری را برای رقم janatarkrasyi دارا بود. با توجه به نتایج به دست آمده در بین ارقام سورگوم مورد مطالعه رقم sor 834 و تاریخ کاشت 15 خرداد در منطقه یاسوج و مناطق با شرایط آب و هوایی مشابه رشد بیشتری داشت.
زهرا ظفرپور اشکبوس دهداری
به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر برخی صفات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد شش رقم کلزای بهاره، آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. در این آزمایش ارقام کلزا شامل شش رقم (kroko, kosa , 3189, cr3250 , cr regent ,marnoo) و تیمار آبیاری شامل سه سطح آبیاری ( آبیاری پس از10%، 40% و 70% تخلیه آب قابل استفاده) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد برهمکنش آبیاری و رقم بر تمامی صفات به جز غلظت یون پتاسیم و تعداد غلاف در بوته در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. مقایسه میانگین اثر ارقام مختلف در هر سطح آبیاری نشان داد که تاخیر در آبیاری باعث افزایش غلظت پرولین، محتوای قندهای محلول و میزان نشت الکترولیت ها و کاهش محتوای کلروفیل، محتوای نسبی آب برگ، حداکثر کارایی کوانتومی فتویسستم دو، غلظت یون پتاسیم و عملکرد و اجزای عملکرد در همه ارقام شد. در هر سه سطح آبیاری10% ، 40% و 70% تخلیه رطوبت قابل استفاده به ترتیب بیشترین میزان پرولین (005/1، 46/1، 97/1 میکرو مول بر گرم وزن تر) و کمترین میزان پرولین (66/0، 13/1، 46/1 میکرو مول بر گرم وزن تر) به ترتیب در ارقام kosa و regent مشاهده شد. مقایسه میانگین اثر رقم بر تعداد غلاف در بوته نشان داد بیشترین تعداد غلاف در بوته (6/10) مربوط به رقم kosa بود که با بقیه ارقام تفاوت معنی داری داشت و کمترین میزان آن مربوط به رقم regent (2/9) بود هرچند با رقم marnoo در یک گروه آماری قرار داشت. در سطح آبیاری بر اساس 10% تخلیه آب قابل استفاده رقم kosa بیشترین مقدار عملکرد دانه (با میانگین86/0 گرم در بوته) و بیشترین تعداد دانه در غلاف (18) را داشت و کمترین مقدار عملکرد دانه (47/0 گرم در بوته) متعلق به رقم 325 cr بود. با توجه به نتایج بدست آمده در بین ارقام مورد بررسی رقم kosa که از نظر محتوای کلروفیل، پرولین، قندهای محلول، پتاسیم برگ، محتوای نسبی آب برگ و عملکرد دانه در سطوح بالای خشکی نسبت به سایر ارقام میانگین بالاتری داشت به عنوان رقم متحمل به خشکی و رقم regent نیز که در سطوح بالای خشکی پایین ترین رتبه را کسب کرده است به عنوان رقم حساس به خشکی ارزیابی شد.
مسلم بهمن کار اشکبوس دهداری
مطالعه تنوع ژنتیکی برای اجرای برنامههای بهنژادی گیاه گلرنگ کاربردی میباشد. هدف از این مطالعه ارزیابی تنوع ژنتیکی با استفاده از دادههای مورفولوژیکی و نشانگر ssr بود. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، مطالعه روابط بین صفات و گروهبندی ژنوتیپها، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار و با استفاده از 20 ژنوتیپ گلرنگ(6 ژنوتیپ تهیه شده از ایران و 14 ژنوتیپ خارجی) انجام شد. صفات مورفولوژیک مورد ارزیابی شامل تعداد روز تا شروع گلدهی، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، قطر طبق اصلی، وزن هزار دانه، عملکرد تک بوته، رنگ گل موقع شکوفایی، پاپوسدار بودن بذر و شکل بذر بود. تجزیه واریانس دادهها تفاوت معنیداری(01/0?p) را برای کلیه صفات مورفولوژیک نشان داد. مقایسه میانگینها به روش دانکن برای صفات مورفولوژیک مورد مطالعه حاکی از برتری ژنوتیپ شوروی-1 از نظر اکثر صفات به خصوص عملکرد تک بوته بود. همچنین نتایج حاصل از جداول ضرایب همبستگی، نتایج رگرسیون مرحلهای و تجزیهی ضرایب مسیر نشان داد که چهار صفت وزن هزار دانه، قطر طبق اصلی، تعداد طبق در بوته و ارتفاع بوته به ترتیب از اهمیت نسبی بیشتری در تعیین عملکرد دانه در گلرنگ برخوردار بودند. بنابراین در برنامه های اصلاحی گلرنگ و با هدف افزایش عملکرد دانه بهتر است به این صفات توجه بیشتری مبذول گردد. نتایج حاصل از تجزیه خوشهای بر اساس صفات مورفولوژی ژنوتیپها را در سه گروه قرار داد و نتایج آزمون اف بیل(f beele,s) نشان داد که تفاوت بین گروههای تعیین شده به جز سه صفت روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته و تعداد طبق در بوته برای سایر صفات معنیدار بودند و بنابراین گروهبندیها به طرز درستی برگزیده شدهاند. در بخش مولکولی آزمایش بر اساس بررسیهای قبلی 10 جفت آغازگر ریزماهوارهای 23-20 نوکلئوتیدی از سری آغازگرهای vl و ct استفاده شد. یکی از این آغازگرها نوارهای واضح و قابل نمره دهی ایجاد نکرد. متوسط محتوی اطلاعات چند شکلی برای آغازگرهای مورد ارزیابی 33/0 بود و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار برای تمامی آغازگرها به ترتیب 21/0 و 53/0 محاسبه شد. تجزیه خوشهای بر اساس دادههای مولکول با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma ژنوتیپهای گلرنگ را در نه گروه اصلی قرار داد. نتایج حاصل از بررسی تنوع ژنتیکی و همچنین بررسی فواصل جغرافیایی و دوری و نزدیکی ژنوتیپهای مورد مطالعه نشان داد که به طور کلی فواصل جغرافیایی دلیلی بر دوری و نزدیکی ژنتیکی افراد نمیباشد. نتایج این پژوهش مبین وجود تنوع مولکولی و مورفولوژیکی در بین ژنوتیپهای گلرنگ و همچنین بیانگر کارآمدی نشانگر ssrدر تعیین تنوع ژنتیکی ژنوتیپهای مورد مطالعه بود.
مینا معراجی پور اشکبوس دهداری
به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی گلرنگ بهاره در منطقه یاسوج، آزمایشی مزرعه ای در سال 1389 در شهر یاسوج اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. عامل اصلی شامل آبیاری در سه سطح شامل آبیاری پس از 70 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a، آبیاری پس از 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a و آبیاری پس از 210 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a و عامل فرعی شامل چهار رقم گلرنگ بهاره شامل اصفهان 14، محلی اصفهان، رقم گلدشت و رقم سینا 411 بودند. برهم کنش رقم و تنش بر صفات محتوای آب نسبی برگ، پرولین برگ، قندهای محلول کل برگ، پروتئین محلول برگ، پروتئین های شوک حرارتی، عملکرد دانه و شاخص برداشت معنی دار شد. بیشترین میزان محتوای آب نسبی در میان تیمارهای مختلف مربوط به رقم گلدشت بود. در شرایط آبیاری پس از 140 میلی متر تبخیر بیشترین میزان پرولین (87/167 میکرو مول بر گرم وزن تر برگ) مربوط به رقم اصفهان 14 بود. بیشترین میزان قندهای محلول کل برگ در شرایط آبیاری پس از 210 میلی متر تبخیر (71/678 میلی گرم بر گرم بافت تر برگ)، و نیز بیشترین میزان پروتئین محلول برگ در شرایط آبیاری پس از 210 میلی متر تبخیر (07/15 میلی گرم بر گرم بافت تر برگ)، مربوط به رقم سینا 411 بود. بیشترین میزان پروتئین محلول در نمک در شرایط آبیاری پس از 140 میلی متر تبخیر (79/3 میلی گرم بر گرم بافت تر برگ)، مربوط به رقم محلی اصفهان بود. در شرایط آبیاری پس از 70 میلی متر تبخیر بیشترین پروتئین محلول در تریتون (04/3 میلی گرم بر گرم بافت تر برگ) مربوط به رقم گلدشت بود. بیشترین میزان عملکرد دانه در شرایط آبیاری پس از 210 میلی متر تبخیر (5477 کیلوگرم در هکتار) مربوط به رقم اصفهان 14 بود. بیشترین میزان شاخص برداشت در شرایط آبیاری پس از 70 میلی متر تبخیر (08/28 درصد) مربوط به رقم سینا 411 بود. در شرایط آبیاری پس از 210 میلی متر تبخیر بیشترین میزان شاخص برداشت (47/34 درصد) مربوط به رقم محلی اصفهان بود. نتایج نشان داد که با توجه به شاخص های فیزیولوژیک رقم سینا 411 دارای مکانیسم دفاعی بهتر و کارآمدتری نسبت به سایر ارقام بود، و در نتیجه تحمل بیشتری به تنش خشکی دارد. در این تحقیق به دلیل برخورد تیمار بدون تنش با سرمای آخر فصل، طبق ها نارس بوده و دانه بندی مناسبی نداشتند؛ بنابراین نسبت به ارقام تحت تیمار تنش که در پاسخ به تنش زودرس شده بودند عملکرد کمتری داشت. بنابراین در این تحقیق نتوانستیم با توجه به عملکرد، رقم متحمل به خشکی را انتخاب کنیم.
مریم صفدریان محسن موحدی دهنوی
چکیده ندارد.