نام پژوهشگر: فرشته قاسم زاده
مرجان شعبانی فرشته قاسم زاده
گونه موش خانگی، جدیدترین زادمان زیرجنسmus است و جمعیت های آن از طریق شبه قاره هند در حدود ??? هزار سال پیش از مسیرهای مختلف، مستقلا" و یا توسط انسان در تمام جهان منتشر شده اند. عده ای از دانشمندان زیر قاره هند را به عنوان مهد پیدایش گونه موش خانگی در نظر گرفتند که انشعابات متوالی به بخش های محیطی دامنه گونه منجر به پایه گذاری زیرگونه های محیطی گردیده است، با این وجود منشاء دقیق پیدایش و مسیر انشعاب آن به خارج از محدوده ی دامنه گونه هنوز مورد بحث است. براساس مطالعات ژنتیکی صورت گرفته، سه زیرگونه محیطی برای موش خانگی تعیین شده است: m. m. musculus، m. m. castaneus و .m. m. domesticusهدف از این مطالعه تفکیک بین زیرگونه های موش خانگی ایران و همچنین بررسی وضعیت موش اجدادی در ایران با استفاده از نمونه های سنگواره ای است، در این طرح جدایی بین سه گونه m. musculus، m. macedonicus و m. spiciligus از زیر جنس mus نیز با استفاده از داده های کمی و ریخت سنجی هندسی، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور در این تحقیق از روش خط پیرامونی (outline) برای دندان های اول و دوم آسیای آرواره بالا (m1/ و m2/) و دندان های اول و دوم آسیای آرواره پایین (m/1 و m/2) استفاده شد و جدایی زیرگونه های گونه موش خانگی با استفاده از آنالیز مولفه های اصلی و تحلیل ممیزی بررسی شد. همچنین مطالعه ریخت شناسی دندانی براساس ?? حالت صفت نیز صورت گرفت. ?? نمونه موش خانگی و نه عدد نمونه سنگواره ای در این طرح مورد مطالعه قرار گرفت، که نمونه های موش خانگی متعلق به بیرجند، کرمان، شیراز، گناباد، مشهد، گنبد، زابل و زنجان، و نمونه های سنگواره ای مربوط به اصفهان (قلعه بزی)، جیرفت (کنارصندل)، کردستان ( کانی میکائیل) و قزوین (زاغه) می باشد. ?? نمونه ی از دو گونه m. macedonicus و m. spiciligus برای بررسی جدایی با موش خانگی ایران وارد آنالیز گردید که این نمونه ها متعلق به حیوانخانه ای در فرانسه می باشد که به کلکسیون جوندگان گروه پژوهشی جونده شناسی اضافه شده است. نتایج بدست آمده از ریخت سنجی هندسی دندانی از وجود سه زیرگونه از گونه موش خانگی در ایران حکایت می کند، به این ترتیب که جمعیت های مشهد، گنبد و گناباد در زیرگونه m. m. musculus، جمعیت های بیرجند، زابل، کرمان و شیراز در زیرگونه m. m. castaneus و جمعیت زنجان در زیرگونه m. m. domesticus جای می گیرند. همچنین نتایج حاصل از مورفولوژی دندانی نیز، این سه زیرگونه را از یکدیگر متمایز می کند. در بررسی سنگواره ها، تحلیل ممیزی نشان دهنده نزدیکی این نمونه ها به زیرگونه m. m. castaneus می باشد. نتایج بدست آمده از خط پیرامونی دندان های آسیا برای سه گونه m. macedonicus، m. spiciligus و m. musculus نشان دهنده جدایی کامل این سه گونه از یکدیگر می باشد، که بیانگر تفاوت شکل دندانی قابل ملاحظه بین گونه های فوق است. گونه های m. macedonicus، m. spretus و زیرگونه m. m. domesticus از نظر ریخت سنجی دندانی نیز، با یکدیگر متفاوتند. براساس مطالعات صفات کیفی دندانی، موش خانگی شمال خراسان تا گناباد متعلق به زیرگونه musculus m. m. و موش خانگی جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان متعلق به زیرگونه castaneus m. m. معرفی شده است، که نتایج حاصل از خط پیرامونی دندان های آسیای گونه موش خانگی ایران که در این طرح مورد بررسی قرار گرفته، در توافق با مطالعات صورت گرفته، می باشد. با توجه به نزدیکی نمونه های سنگواره ای به زیرگونه castaneus m. m.، این احتمال وجود دارد که موش اجدادی در ایران castaneus شکل بوده است. در مدل مرکز گریز پیدایش موش خانگی بیان می شود که اجداد موش خانگی castaneus شکل بوده و از شمال زیرقاره هند منشاء گرفته و پس از آن به شرق فلات ایران نفوذ کرده اند. گرچه در ارتباط با منشاء پیدایش موش خانگی فرضیه های دیگری نیز وجود دارد، مانند مدل خطی پیدایش و انشعاب موش خانگی که ناحیه بین النهرین را به عنوان مهد پیدایش این گونه معرفی می کند. نزدیکی نمونه های سنگواره ای مورد مطالعه در این طرح به زیر گونه castaneus m. m. با توجه به اینکه از مناطق مختلف ایران جمع آوری شده اند در توافق با مدل مرکز گریز و در تضاد با مدل خطی پیدایش و منشاء شکل گیری موش خانگی است. براساس مطالعات صورت گرفته بر روی اولین دندان آسیای آرواره بالا، بیان شده که شکل دندانی در گونه m. spiciligus نسبت به دو گونه m. musculus و m. macedonicus متمایزتر می باشد. در آنالیز های انجام شده در این طرح نیز این گونه به طور آشکار از دو گونه دیگر و براساس اولین و دومین دندان آسیای آرواره بالا و اولین دندان آسیای آرواره پایین جدا شده است.
معصومه نجیب زاده حاجی قلی کمی
ازآنجاکه شناخت اندکی درباره گونه ها و ساختار جمعیتی دوزیستان بی دم استان لرستان وجود دارد، طی سه سال کار میدانی در مناطق مختلف این استان تلاش شده است تا این کمبود رفع شده و گونه های دوزیستان بی دم استان لرستان شناسایی شوند. در این راستا بر اساس مطالعات ریختی، ریخت سنجی، تولیدمثلی و زیستگاهی تغییرات درون گونه ای دوزیستان بی دم استان لرستان مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات ریختی، 4 گونه دوزیست بی دم شامل (قورباقه درختیhyla savignyi ، قورباغه مردابیrana (pelophylax) ridibunda ، قورباغه راه راه , rana camerani وزغ سبز bufo (pseudepidalea) variabilis شناسایی شدند که گونه rana camerani گزارشی جدید از این استان است. بعلاوه در این مطالعه مراحل رویانی قورباغه مردابی، وزغ سبز و قورباغه درختی را از تخم لقاح یافته تا زمان دگردیسی لارو مورد بررسی قرار دادیم. مطالعات انجام شده نشان داد که، نخستین قورباغه مردابی نابالغ با دم جذب شده حدود 103 روز پس از انتقال تخم به آزمایشگاه و نخستین وزغ با دم جذب شده 73 روز پس از انتقال تخم ها مشاهده شد و لارو های قورباغه درختی در آغاز مرحله لاروی تلف شدند. در این تحقیق همچنین تحلیل های آماری تک متغیره و چند متغیره برای صفات ریخ سنجی سه گونه ی قورباغه مردابی، قورباغه درختی و وزغ سبز انجام شد. نتایج آزمونt-test و t2-hotelling نشان می دهد که هیچ تفاوت جنسی معنی داری وجود ندارد (p>0.001). بمنظور نشان دادن جدایی بین جمعیت ها تحلیل های چند متغیره مولفه اصلی (pca) و تحلیل ممیزی (cda) انجام شد که جدایی بین جمعیت ها در هر یک از سه گونه را مشخص نمود و در نهایت تحلیل خوشه ای جمعیت های مورد مطالعه را بر اساس صفات ریخت سنجی گروه بندی کرد.
نعیمه اسکندرزاده اسکندر رستگار پویانی
بر اساس جامع ترین مطالعه ای که تاکنون بر روی مارهای ایران انجام شده است تا کنون چهار گونه از جنس eryx از استانهای خراسان گزارش شده است. در این مطالعه پراکندگی دقیق این جنس در استان های خراسان و همچنین بازبینی صفات مورفولوژیکی وارزیابی مجدد وضعیت تاکسونومیکی جمعیت های این جنس در خراسان بزرگ انجام شد. چهار صفت مورفومتریک و نه صفت مریستیک بر روی 47 نمونه از جمعیت های مختلف eryx از بخش های مختلف استان های خراسان در این کار مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین بازبینی صفات گونه های این جنس با توجه به نمونه های جمع آوری شده از استان های خراسان انجام شد. با توجه به نتایج حاصل شده و با توجه به اصل تقدم می توان جمعیت (gray, 1849) e.elegans را در استان های خراسان به عنوان تغییرات درون گونه ای(linnaeus, 1758) e.jaculus و همچنین جمعیت (lichtenstein, 1823) e.tataricusرا در استان های خراسان به عنوان تغییرات درون گونه ای (pallas, 1773) e.miliarisدانست. همچنین دو نمونه متعلق به جمعیتی از این جنس در خراسان بزرگ شناسایی شدند که در چندین صفت تاکسونومیک متفاوت از دیگر نمونه های این جنس بودند. مطالعات بیشتری برای تععین موقعیت تاکسونومیک و روابط فیلوژنتیکی دقیق این دو نمونه با استفاده از شاخص های مورفولوژی، اکولووژیکی و مولکولی مورد نیاز است.
زهره ناجی فرشته قاسم زاده
آترازین یک علف کش شیمیایی بوده که به منظور کنترل علف های هرزپهن برگ در مزارع غله، ذرت، نیشکر، آناناس و دیگرمحصولات کشاورزی به کاربرده می شود. این ماده یکی از انواع علف کش های ترازین است که در چهل سال گذشته کاربرد زیادی داشته است. این علف کش به علت ماندگاری زیاد در محیط می تواند سبب آسیب های جدی به محیط زیست شود. گورخر ماهی (zebrafish)، به دلیل اندازه کوچک و پرورش و نگهداری آسان در آزمایشگاه، هم اکنون یکی از جانوران مدل مورد توجه در سم شناسی و تکوین است، به منظور مطالعه تاثیرات مخرب آترازین، از این جانور در این تحقیق استفاده شده است. در این پژوهش اوئوژنز در تخمدان گورخر ماهی هایی که به مدت 14 روز در معرض غلظت های مختلف آترازین (ppm 100،10و1000) قرار گرفته بودند مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور نمونه ها در محلول بوئن فیکس و در پارافین قالب گیری شدند و در نهایت برش های 5 تا 7 میکرومتری با هماتوکسیلین -ائوزین مورد رنگ آمیزی قرار گرفتند. ارزیابی مورد نظر بر اساس مطالعات هیستوپاتولوژیکی تخمدان و بر اساس معیارهایی از جمله تعداد فولیکول های نارس و رسیده و قطر فولیکول ها انجام گرفت. این مطالعات نشان داد که غلظت های 100 و 1000 میکروگرم بر لیتر آترازین سبب افزایشچشمگیر اووسیت های غیر طبیعی (آنورمال) در مقاطع تهیه شده از تخمدان می شود (p< 0.05). همچنین مطالعات ساختار میتوکندری در اووسیت های ویتلوژنیک، توسط میکروسکوپ الکترونی گذاره نشان داد که این ماده سبب القاء آسیب های میتوکندریایی از جمله پارگی غشاء وکاهش یا از دست رفتن کریستا و تخریب کلی می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اوئوژنز در تخمدان گورخرماهی تحت تاثیر آترازین قرار می گیرد و در نتیجه آن تعداد تخمک های سالم کاهش می یابد. همچنین در این مطالعه استفاده از گورخرماهی به عنوان یک مدل مهره دار مناسب و با صرفه نسبت به مدل های جونده که استفاده از آن ها سخت و هزینه بر است، در مطالعات سم شناسی و تکوین پیشنهاد می گردد.
محمد کاظم اشرف گنجوی فرشته قاسم زاده
تولید مثل از صفات عمومی تمامی موجودات زنده است که به دو نوع جنسی و غیر جنسی تقسیم بندی می شود. تولید مثل جنسی از طریق تماس سلول های اسپرم و تخمک رخ می دهد. در برخی جانوران مثل کرم های پهن، کرم های خاکی و زالوها، اسپرم و تخمک در یک فرد یافت می شوند که آنها را تک جنس می نامند. خوشه های اسپرمی موجود در بیضه زالوی طبی hirudo orientalis به چهار مرحله از نظر پیشرفت تقسیم می شوند. در مراحل یک تا سه، سلول های جنسی اندازه بزرگ و حلقوی شکل دارند و از طریق پل های سیتوپلاسمی به نام سیتوفور به هم متصل می شوند. در مرحله چهار که مرحله بلوغ اسپرمی است، دم های اسپرمی تمایز میابند و سیتوفور حجیم و برجسته می شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین طول، قطر و وزن بدن در زالوی h. orientalisبا ساختار بیضه است. تعداد 30 نمونه از افراد جمعیت h. orientalis از روستای ایمر واقع در شهرستان گنبدکاووس در هر کدام از ماه های اردیبهشت، تیر و آبان جمع آوری شدند. میزان ph ، دمای آب و شوری در هر کدام از ماه ها جدا گانه محاسبه گردید. مطالعات ریخت شناختی، شامل اندازه گیری وزن و طول و قطر بدن در آزمایشگاه انجام گرفت. قطر کیسه بیضه، نسبت قطر کیسه بیضه به قطر بدن و تعداد خوشه های اسپرمی نیز برای هر نمونه اندازه گیری شد. برای انجام مطالعات بافت شناختی، نمونه ها ابتدا در الکل 10 درصد بیهوش شدند. پس از تشریح، بیضه ها به همراه بند های حاوی آنها به فیکساتور کارنو منتقل شدند. عملیات آبگیری در غلظت های درجه بندی افزایشی الکل انجام گرفت. پس از آغشته سازی و قالب گیری، برش گیری به کمک میکروتوم با ضخامت 5 تا 7 میکرومتر و به صورت سریال انجام گرفت و در نهایت به کمک رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین، عملیات رنگ آمیزی صورت گرفت. در اردیبهشت ماه نمونه های جمع آوری شده به مراتب کوچکتر از نمونه های تیر ماه و آبان ماه بودند و تمامی صفات بررسی شده از نظر اندازه به صورت معنی داری کمتر از صفات نمونه های تیر و آبان بودند (p<0/05). در نمونه های آبان ماه نیز تنها قطر کیسه بیضه و نسبت قطر کیسه بیضه به قطر بدن به صورت معنی داری کمتر از نمونه های تیر ماه بود (p<0/05). در اردیبهشت ماه خوشه های اسپرمی مرحله چهار مشاهده نشدند و تمامی نمونه ها نا بالغ بوند. در تیر و آبان نیز خوشه های اسپرمی مرحله چهار تنها در نمونه های بالای سه گرم مشاهده شدند. بیشترین میزان میانگین وزن زالو های جمع آوری شده نیز در تیر ماه با دمای آب 25 درجه سانتیگراد و با ph 7/53به دست آمد، در حالیکه میزان شوری اندک و در حد آب های شیرین( کمتر از 5/0 گرم در لیتر) بود. مطالعه اخیر از گونه h. orientalis پیشنهاد می کند که بلوغ جنسی آن می تواند با وزن ، قطر و طول بدن ارتباط داشته باشد.
جعفر مصباحی فرشته قاسم زاده
مقدمه: یکی از مهمترین جنبه های علم آنتوژنی، مطالعه فرآیند تولید مثل است، که در آن تناوب نسل یک موجود زنده امکان پذیر می گردد. تولیدمثل به دو نوع جنسی که در آن موجود تازه از سلول های جنسی ناشی از نر و ماده به عرصه ظهور میرسد و غیر جنسی که در آن تنها یک اصل زاینده نقش دارد ، تقسیم بندی می گردد. با توجه به این که زالوی طبی از گونه های با ارزش خانواده ی زالوها به شمار می آید و به دنبال کاربرد فراوان این حیوان در پزشکی و صنعت دارو، بررسی سیکل های تولید مثلی زالو و مطالعات بافت شناختی اندام های تناسلی آن می تواند کمک شایانی به پرورش این حیوان نماید. لذا بدین منظور، ساختار تخمدان و ارتباط آن با اندازه و وزن بدن زالوی طبی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: جمعیت هایی از زالوی طبی hirudo orientalis از روستای ایمر ملاساری شهرستان گنبد از توابع استان گرگان واقع در شمال ایران طی ماههای اردیبهشت، تیر و آبان جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. پس از تشریح و تثبیت کردن نمونه ها و انجام مراحل آبگیری و قالب گیری به کمک روشهای استاندارد بافتی و تهیه ی برش های 5 میکرونی، بررسی های بافت شناسی به کمک رنگ آمیزی های هماتوکسیلین- ائوزین و آبی تولییدین روی آنها صورت گرفت و در نهایت به کمک میکروسکوپ نوری شاخص های بلوغ جنسی در ماههای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه: مطالعات ریخت سنجی روی نمونه های اردیبهشت ماه در مقایسه با نمونه های جمع آوری شده از ماههای تیر و آبان، میانگین وزنی و طولی پایین تری را نشان می دادند. میانگین وزنی و طولی برای نمونه های اردیبهشت ماه به ترتیب 67/0 گرم و 29/6 سانتیمتر، تیر ماه به ترتیب 81/1گرم و 13/9 سانتیمتر و نیز آبان ماه به ترتیب 68/1گرم و 75/8 سانتیمتر برآورد شد. مشخص شد نمونه هایی که مربوط به تیر ماه بوده و وزن آنها بالای 3گرم است، مراحل نهایی اووژنز تخمدانی را به خوبی نشان می دهند. حضور اووسیت های تکوین یافته همراه با هسته هایی که در موقعیت مرکزی اووسیت قرارگرفته اند و به طور آزادانه در لومن تخمدان شناور هستند و نیز ارتباط خود را با پلهای سیتوپلاسمی (سیتوفور) از دست داده اند گواه بر این ادعا است. تعدادی از نمونه های جمع آوری شده در تیر ماه به مدت 120 روز گرسنه باقی ماندند. مطالعات ریخت سنجی و بافت شناسی بر روی این نمونه ها بعد از این مدت زمانی، کاهش حدود 50 درصدی وزن و طول را نشان داد. بررسی ساختار تخمدان این نمونه ها نیز مشخص نمود که طناب تخمدانی تقریبا" به طور کامل به تحلیل رفته است و تنها اووسیت های آزاد در لومن مشاهده شدند. بحث وتفسیر: مطابق با این داده ها، این فرض که ارتباطی بین ساختار تخمدان با اندازه و وزن زالوی طبی وجود دارد، مورد تایید قرار می گیرد و تغذیه از طریق خون خواری با افزودن وزن، این ارتباط را تحت تاثیر قرار می دهد و مشاهدات اولیه نشان می دهد که افزایش وزن در زالوی طبی به شدت تحت تاثیر تغذیه از طریق خون خواری است و کاهش وزن نمونه های اردیبهشت ماه نسبت به نمونه های تیر و آبان ماه، احتمالا" می تواند به دلیل دوره ی زمستان خوابی و عدم تغذیه ی آنها در این مدت باشد و یا اینکه نمونه ها، زاده های تازه متولد شده ی همین ماه می باشند. ضمن اینکه با تغییرات فصلی، تغییرات در بافت شناسی تخمدان به وضوح مشاهده می گردد و شاخص های بلوغ تخمدانی در طول تابستان نسبت به بقیه ی فصول بخوبی خود را نشان می دهند.
مرضیه بهادران فرشته قاسم زاده
این تحقیق، به منظور مطالعه برخی جنبه های اکولوژی فردی گیاه (moq.) karel ex litw. salsola richteri در مناطقی از خراسان جنوبی انجام شد. در این بررسی ابتدا نقاط پراکنش گیاه مشخص شد. سپس مورفولوژی، فنولوژی، استراتژی تجدید حیات گیاه، فرم زیستی و وضعیت حفاظتی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. آناتومی برگ گیاه با استفاده از روش سافرانین- فست گرین مطالعه شد. خصوصیات خاک نظیر ph، ec، ازت کل، میزان فسفر و بافت خاک تعیین شد. سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی برای تعیین شاخص اکولوژیکی گیاه مورد استفاده قرار گرفت. محتوای آلکالوئید کل برگ های گیاه اندازه گیری شد. میزان فلاونوئید، پرولین و فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در برگ-های گیاه در دو منطقه بشرویه و شاهرخت (شمال غربی و شمال شرقی خراسان جنوبی) سنجش و مقایسه شدند. همچنین اثر آللوپاتی عصاره برگ s. richteri روی سرعت و درصد جوانه زنی گیاه bromus tectorum مطالعه شد. نتایج نشان داد که s. richteri گیاهی چند ساله، پایا و درختچه ای است که از نظر شکل زیستی رانکایر، جزء گروه فانروفیت ها می باشد و تکثیر آن در طبیعت از طریق بذر است. این گونه از نظر وضعیت حفاظتی بر مبنای گروه بندی iucn، در گروه گونه های lc (حداقل نگرانی) قرار می گیرد. s. richteri در خاک غیر شور، سبک و در ph قلیایی از رشد خوبی برخوردار است. بررسی های فنولوژی این گونه نشان داد که جوانه زنی بذر در اواخر اسفند ماه وگلدهی در تیر ماه انجام می شود، سپس در اواخر تیر، گل ها به میوه تبدیل می شوند و بذر دهی در شهریور ماه آغاز می-شود. با توجه به اطلاعات اکولوژیکی به دست آمده و سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی به s. richteri در مناطق مختلف از لحاظ منبع حرارتی، رطوبت خاک، برهمکنش خاک زیستگاه، میزان ازت، شدت نور در زیستگاه و شوری خاک به ترتیب رتبه 7، 2، 7، 2-1، 9 و 1 تعلق گرفت. غلظت فلاونوئید، پرولین و فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در برگ های گیاه منطقه بشرویه که تحت تنش خشکی بالاتری است، بیشتر بود (p <0.05). میزان آلکالوئید کل برگ-های گیاه، 7/47 میلی گرم آلکالوئید در 100 گرم بافت خشک برگ محاسبه شد. مطالعه خواص آللوپاتیک گیاه s. richteri نشان داد که عصاره آبی آن در 1%، 2%، 3% و 6% (وزنی/ حجمی)، سرعت و درصد جوانه زنی b. tectorum را به طور معنی داری کاهش می دهد (p <0.05). کلمات کلیدی: اکولوژی فردی، salsola richteri، وضعیت حفاظتی، آللوپاتی و خراسان جنوبی.
راضیه شهابی فر امید میر شمسی
چکیده سوسک سر شاخه خوار رزاسه (osphranteria coerulescens) متعلق به راسته coleoptera و خانواده cerambycidae می باشد و یکی از گونه های بسیار مهم این خانواده در ایران بوده که اولین بار در سال 1323 از استان تهران جمع آوری و شناسایی شد. در سال های اخیر جمعیت این گونه در منطقه جنوب خراسان به شدت افزایش یافته و موجب خشک شدن و از بین رفتن تعداد زیادی از درختان میزبان گردیده است. لذا به منظور مطالعه بیوسیستماتیک گونه بر اساس روش های ریخت سنجی، ریخت شناختی و ارایه توصیف تاکسونومیک و مطالعه مراحل رشد و نمو در شرایط زیستی، نمونه ها از سه منطقه فردوس، قاین، گناباد جمع آوری گردید. مدل سازی توزیع جغرافیایی بوسیله نرم افزار maxent با استفاده از داده های اقلیمی حال و آینده نشان داد که کشور ایران با داشتن اقلیم گرم و خشک مناسب ترین زیستگاه برای این گونه بوده و در اکثر استانها نظیر استان فارس، اصفهان، لرستان ، ایلام، خراسان، سمنان ،یزد به عنوان آفت درختان خانواده rosaceae بویژه بادام و زرد آلو وجود دارد. حشرات کامل در اواخر اردیبهشت ماه ظاهر و در حاشیه دمبرگ ها تخم ریزی می نماید . برخی از خصوصیات زیستی از قبیل طول دوره تخم گذاری10-12روز، تعداد تخم گذاشته شده در حدود 28-40 عدد، طول دوره شفیرگی 12-15 و دوره خروج حشرات کامل 20-25 روز در این مناطق ارزیابی شد. با استفاده از این مطالعات کشت گیاهان تله از قبیل هویج و پیاز و هرس سر شاخه های آلوده جهت مهار و کنترل o. coerulescens پیشنهاد گردید. کلمات کلیدی: osphranteria coerulescens،cerambycidae، max ent
مریم اله دادی فرشته قاسم زاده
خانواده ی thomisidae از مهم ترین شکارگرهای اکوسیستم های کشاورزی بوده و بنابراین، در مهار زیستی اهمیت دارند. تا قبل از مطالعه حاضر، 43 گونه از این خانواده از ایران گزارش شده است که نه گونه ی آن مربوط به استان خراسان می باشد. از آنجا که فون عنکبوت های این استان به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است، احتمال ارائه گزارش های جدید وجود دارد. بر این اساس خانواده ی thomisidae در استان خراسان مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه برداری ها به روش دستی و شناسایی ها بر اساس کلید های شناسایی معتبر و با استفاده از ژنیتالیای نر و ماده انجام شد. برای تایید شناسایی ها، از نمای پشتی و شکمی و ژنیتالیای نر و ماده عکس برداری انجام شد و تصاویر جهت تایید شناسایی برای دکتر yuri m. marusik (دانشگاه تورکو، فنلاند) ارسال شد. بررسی های انجام شده باعث شناسایی 18 گونه گردید که از بین آن ها، گونه های ozyptila lugubris، xysticus minor، x. kempeleni، x. cf. edax، x. cf. lalandei و stiphropus strandi برای فون عنکبوت های ایران و گونه های synaema globusum، runcinia cf. grammica، xysticus ninnii، x.tristrami، x. cf. audax برای فون عنکبوت های استان خراسان گزارش جدید محسوب می شوند. نتایج حاصل از این مطالعه، تعداد عنکبوت های خرچنگی ایران را به 49 گونه افزایش داده است که از این تعداد 14 گونه در استان خراسان وجود دارند.
رویا کاشفی فرشته قاسم زاده
راسته ی عنکبوت ها به رده ی عنکبوتیان و شاخه ی بندپایان تعلق دارد. این راسته در جهان بیش از 43244 گونه در 3879 جنس و 111 خانواده و در ایران، 405 گونه در 127 جنس و 37 خانواده را دربرمی گیرد. با در نظر گرفتن تنوع اقلیمی و جغرافیایی ایران و نیز مقایسه ی فون عنکبوت های ایران با کشورهای همسایه مانند ترکیه، آذربایجان و ترکمنستان، وجود تاکسون های معرفی نشده از ایران و حتی تاکسون های جدید از این راسته، دور از انتظار نخواهد بود. از این رو، در این مطالعه، به بررسی فون راسته ی عنکبوت ها در غرب استان گلستان پرداخته شد. به این منظور، ایستگاه های نمونه برداری به روش تصادفی در زیستگاه های مختلف انتخاب شدند. نمونه برداری ها در فصل های بهار و تابستان انجام شد و نمونه های جمع آوری شده، در اتانول 96 درجه تثبیت شدند. برای شناسایی از کلیدهای شناسایی معتبر و استرئومیکروسکوپ szh10 olympus استفاده شد. شناسایی ها به منظور تایید، به صورت عکس و در صورت لزوم نمونه ی داخل الکل، برای متخصصین ارسال شدند. در مجموع و طی دو سال نمونه برداری، 1552 نمونه از 30 ایستگاه جمع آوری شد، که براساس شناسایی ها 54 گونه، 46 جنس و 22 خانواده بودند. در این میان، 10 گونه برای ایران و 26 گونه برای استان گلستان، گزارش جدید می باشند. همچنین، به منظور ارائه ی کلیدشناسایی در سطح خانواده برای عنکبو ت های استان گلستان، خانواده های شناسایی شده در این مطالعه از دیدگاه کلادیست مورد بررسی قرار داده شدند. در مطالعه ی کلادیستی، 52 صفت ریختی و ژنیتالیایی در جنس نر و ماده مورد بررسی قرار گرفتند. خویشاوندی فیلوژنتیک این 22 تاکسون با معیار پارسیمونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در کلادوگرام پایانی هشت کلاد حاصل شد و روابط بین این 22 خانواده بدین صورت نشان داده شد: araneoclada – haplogynae – entelegynae – dionychan – rta clade – orbicularia – lycosoidea – araneoidea.
ملیحه موسوی نژاد منصور علی آبادیان
خانواده کلاغ ها corvidae)) بزرگ ترین خانواده از راسته گنجشک سانان (oscine passerine) هستند که شامل 23 جنس و 116 گونه می باشند. در این تحقیق به منظور تعیین موقعیت جنسpodoces و با بررسی ژن های cox1 cytb nd2, nd4 ptilosmus وnucifraga نزدیکترین جنس ها به جنس podoces معرفی شدند. این جنس دارای چهار گونه p. hendersoni, p. bidulphi,p. panderi, p. pleskei می باشد. در این تحقیق با مطالعات میدانی در دو منطقه دشت لاغری و منطقه پروند مشخص شد زاغ بور در اواخر اسفند ماه وارد فصل تولید مثلی می شود، به طور معمول چهار تخم می گذارد و هر دو جنس نر و ماده در زادآوری و تغذیه جوجه ها مشارکت دارند. در این تحقیق طول دوره انکوباسیون 15 روز و دوره لانه گزینی 12روز تخمین زده شد. در بخش دیگر این تحقیق ارزیابی زیستگاه زاغ بور با استفاده از نرم افزار maxent انجام شد که نتایج نشان داد قسمت عمده زیستگاه مطلوب زاغ بور در نواحی شرقی و مرکزی ایران می باشد. و هم چنین به دلیل وابستگی زاغ بور به منابع زیستی این پرنده حاشیه نشینی را به زندگی در دل کویر ترجیح می دهد. در خارج از ایران نیز نواحی غربی افغانستان و همچنین مرز غربی پاکستان نیز به عنوان زیستگاه مطلوب پیش بینی شد. این نتایج نشان می دهد در مورد بومی بودن زاغ بور با احتیاط بیشتری باید صحبت کرد. در بخش انتهایی تحقیق برای بررسی ژنتیک جمعیت زاغ بور در سه منطقه دشت لاغری و منطقه پروند و دشت توران از داده های ژن cox1 برای21 نمونه زاغ بور استفاده شد. نتایج حاصل از شبکه هاپلوتیپ و درخت های فیلوژنی ml, mp, baysianنشان داد، نمونه های دو منطقه حفاظت شده دشت لاغری و دشت پروند واگرایی ژنتیکی اندکی دارند و با هم در یک کلاد قرار می گیرند. نمونه های جمعیت توران به دلیل فاصله بیشتر نسبت به دو جمعیت دیگر واگرایی ژنتیکی بیشتری دارند. در نتیجه با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که زمین زی بودن زاغ بور به تنهایی سبب تفکیک خزانه ژنتیکی جمعیت ها نمی شود و به مدت زمان طولانی برای این جدایی نیاز می باشد.
سمیه سلیمانی فرشته قاسم زاده
نتایج آنالیز استخراج ترتیبی نمونه های خاک منطقه نشان داد که عناصر کروم، نیکل، مس و روی بیشتر با فاز باقیمانده همراه هستند. به دلیل تنوع زیاد لیتولوژی و تکتونیزه بودن شدید منطقه نوع آب های منطقه متنوع است. با توجه به محاسبات انجام شده مقدار شاخص کیفی gqi در منطقه مورد مطالعه بین 82.9 و 94.8 درصد متغییر بوده است و بیانگر این است که در مجموع آب های زیرزمینی منطقه از نظر استاندارد های آب آشامیدنی در رده کیفیت مناسب تا قابل قبول قرار می گیرند. نتایج آنالیز دو بخش اندام هوایی و زیرزمینی گیاهان مورد مطالعه نشان داد که غلظت کروم در اندام زیرزمینی گیاهان منطقه بیشتر از اندام هوایی است. براساس دو فاکتور ضریب تجمع زیستی و فاکتور غنی شدگی تمام گیاهان مورد مطالعه جزء گیاهان غیر انباشتگر برای عنصر کروم شناسایی شدند.
سمیرا چمانه فر فرشته قاسم زاده
منطقه رباط سفید در شمال شرق ایران و در 76 کیلومتری جنوب شرق مشهد قرار دارد. این منطقه توسط رخنمون های افیولیتی بشدت سرپنتینیتی شده احاطه شده است و دارای پتانسیل معدنی بالا از نظر برخی عناصر مانند کروم می باشد. در این مطالعه به منظور بررسی منشأ و میزان آلودگی در منطقه، نمونه برداری از سه منبع سنگ، خاک و آب صورت گرفت. 7 نمونه سنگ برداشت شده از منطقه، با استفاده از روش xrd و icp-es مورد آنالیز کانی شناسی و عنصری قرار گرفت. با استفاده از نتایج آنالیز عنصری، نسبت تمرکز عناصر نیز محاسبه شد. تعداد 15 نمونه خاک جهت مطالعه عناصر سنگین به روش icp-ms، مورد آنالیز عنصری قرار گرفت. درصد مواد آلی به روش (walky & black) و درصد کربنات کلسیم به روش خنثی سازی توسط اسید کلریدریک تعیین شد. برای ارزیابی میزان آلودگی در نمونه های خاک، شاخص زمین انباشتگی، فاکتور آلودگی، درجه آلودگی و فاکتور غنی شدگی محاسبه، و پراکنش میان عناصر و پارامترهای مواد آلی، کربنات کلسیم، رس و ph تعیین گردید. تعداد 8 نمونه آب شرب ساکنین روستاهای مختلف رباط سفید، بازه حور، زیارت، سید احمد و کج آلنگ نیز برداشت و پارامترهای ph، ec، tds و t در زمان نمونه برداری اندازه گیری شد. غلظت کاتیون ها در آب به روش icp-ms و غلظت آنیون ها به روش تیتراسیون تعیین گردید. در نمونه های آب برداشت شده ضمن تعیین تیپ و رخساره، شاخص های کیفی wqi، awqi و شاخص های فلزی mi و hpi محاسبه و کیفیت این منابع از لحاظ شرب، کشاورزی و صنعتی ارزیابی شد. با توجه به مطالعات انجام شده در منطقه رباط سفید، لیتولوژی منطقه منشأ اصلی آلودگی به شمار رفته و فرایند آلتراسیون سرپنتنیتی شدن سنگ های الترامافیک باعث ورود عناصر سمی نظیر کروم به محیط آب و خاک شده و اثرات نامطلوبی را روی ساکنین منطقه گذاشته است. بنابراین به منظور بررسی حذف یا کاهش اثرات سمی فلز کروم در منطقه، تعداد 2 نمونه باکتری جهت مطالعات پالایش زیستی میکروبی کروم در منابع آب برداشت گردید. میزان درصد احیای کروم شش ظرفیتی به سه ظرفیتی در آزمایشات پالایش میکروبی کروم در نمونه آب و رسوب منطقه به روش جذب اتمی (aas) تعیین گردیده است. نتایج احیای میکروبی کروم شش در نمونه رسوب و آب منطقه نشان می دهد که باکتریهای موجود در محیط با درصد بالایی قادر به تبدیل کروم شش به سه ظرفیتی در مقیاس آزمایشگاهی هستند، بطوریکه کوکسی های گرم مثبت موجود در آب تا 89% و باسیل های گرم منفی موجود در رسوب تا 75% قادر به احیای کروم شش ظرفیتی می باشند.
محمدشریف آرین مل جمشید درویش
چکیده این تحقیق به بررسی گنجشک سانان استان کابل (افغانستان) می پردازد. در مورد این راسته از پرندگان تاکنون تصور بر این بوده است که گروهی تک نیا می باشند. با این حال مطالعات جدید نشان می دهد که بسیاری از خانواده های گنجشک سانان در رده بندی های سنتی تک نیا نمی باشند و درک کاملتر فیلوژنی گنجشک-سانان تنها با انجام مطالعات مولکولی گسترده امکان پذیر است. نمونه برداری از ده ایستگاه طی سه مرحله در سالهای 1390 و 1391 در استان کابل شامل ده سبز، بگرامی، سروبی، خاک جبار، شکر دره، گل دره، پغمان، چار آسیاب، جاده اندرابی و کافروشی صورت گرفت، 190 نمونه با استفاده از تور نامرئی (miss net) جمع آورری گردیده و 148 نمونه به آزمایشگاه منتقل شدند. از این میان 110 نمونه گنجشک سان و 38 نمونه غیر گنجشک سان می باشند. گنجشک سانان صید شده متعلق به 13 خانواده، 23 جنس و 35 گونه می باشند که خانواده زرده پره ها با 7 گونه بیشترین تنوع و خانواده گنجشک ها با 45 فرد بیشترین فراوانی را دارند. پس از انجام مورفومتری، نمونه ها جهت انجام مطالعات مولکولی به آزمایشگاه منتقل شدند و استخراج dna و توالی یابی ژن cox1جهت شناخت گونه ها و بررسی فواصل مولکولی صورت گرفت. از 7704 جفت فواصل ژنتیکی درون گونه ای، تغییرات بین صفر تا 6 درصد، درحالی که از 814700 جفت فواصل ژنتیکی بین گونه ای، تغییرات بیشتر از صفر تا 25 درصد نشان داده شد. درخت ترسیم شده به روش bayesian موقعیت قرارگیری جنس ها وگونه ها در درون خانواده ها و فوق خانواده ها را نشان می دهد. در این تحقیق جنس passer با چهار گونه، جنس motacilla با یک گونه، جنس carduelis بایک گونه، جنس emberiza با شش گونه و جنس serinusa با یک گونه در فوق خانواده passerioiodea قرار گرفتند. جنسcorvus با یک گونه و جنس lanius نیز با یک گونه در کلادcorvida قرارگرفتند. دو گونه از جنس luscinia با یک گونه از جنس muscicapa و یک گونه از جنس acridotheres در فوق خانوادهmuscicapoidea قرارگرفتند. دوگونه از جنس hirundo، یک گونه از جنس phylloscopus، یک گونه از جنس ripria، یک گونه از جنس sitta، یک گونه ازجنس sylvia و یک گونه ازجنس eremophila در فوق خانواده sylvioidea قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که ژل cox1 قابلیت شناسایی 97درصد نمونه هارادرسطع گونه به خوبی دارا می باشد. کلمات کلیدی: گنجشک سانان، افغانستان، استان کابل، ژن coxi.
محمد حسن جعفری فرشته قاسم زاده
چکیده تاکنون مطالعات اندکی در رابطه با فون جانوران افغانستان صورت گرفته است و بررسی های انجام شده تنها محدود به مطالعات هسینگر، خوشحال حبیبی و بعضی از موسسات اکتشافی داخلی و خارجی می شود، لذا هدف از این مطالعه شناسائی بیشتر تنوع جانوران افغانستان با تاکید بر فون جوندگان منطقه است. در این راستا جهت شناسایی و بررسی بیوسیستماتیکی فون پستاندارن کوچک استان های بامیان، کابل و بغلان از تابستان سال 1389 تا خرداد ماه سال 1391 در اکوسیستم های مختلف استان های فوق اعم از جنگلی، استپی، کوهستانی و مناطق پست و هموار، همچنین مناطق شهری و روستایی با استفاده از تله زنده گیر و مرده گیر نمونه برداری انجام شد. در کل 95 نمونه متعلق به 15 گونه و 7 خانواده از پستانداران صید شد. با بررسی های بیوسیستماتیکی (کروموزومی، مورفولوژی و مورفومتری) نمونه ها تا سطح گونه شناسایی شدند که عبارتند از: calomyscidae: calomyscus baluchi; cricetidae: cricetulus migratorius, ellobius foscocapilus, microtus transcaspicus; dipodidae: allactaga vinogradvi; muridae: apodemus uralensis, apodemus witherbyi, meriones libycus, mus musculus, rattus pyctoris, rattus rattus, rattus sp.; mustelidae: martes foina; ochotonidae: ochotona rofescens; sciuridae: marmota (marmota) caudata چهار گونه allactaga vinogradovi apodemus uralensis ، apodemus witherbyi و یک گونه از جنس rattus که بطور کامل شناسایی نشد، گزارش های جدید از این استان ها می باشند. کلمات کلیدی: افغانستان، پستانداران کوچک، جوندگان، مورفولوژی، مورفومتری.
سحر جواهری طهرانی محمد جواد نجف زاده
بیشترین تنوع در میان پرندگان زنده مربوط به راسته گنجشک سانان می باشد و به عنوان بزرگترین آرایه پرندگان شامل تقریبا 60% از کل پرندگان می باشند. شهرستان سرخس در شمال شرقی ترین نقطه ایران و در مجاورت صحرای قره قوم ترکمنستان با وجود دشتهایی به ارتفاع 250 متر از سطح دریا و مناطق کوهستانی با ارتفاعی نزدیک به 2000 متر دارای زیستگاههای متنوعی شامل کوهستانهای صخره ای صعب العبور، دشتهای هموار و پوشیده از ماسه بادی، اراضی جنگلی و مرتعی، رودخانه های دائمی و فصلی و همچنین دریاچه های طبیعی و مصنوعی می باشد که این تنوع در زیستگاه باعث تنوع در گونه های جانوری و گیاهی در سطح شهرستان شده است. در این راستا، این مطالعه به منظور شناسایی و بررسی زیای گنجشک سانان زادآور شهرستان سرخس با کمک صفات ریخت شناختی و با استفاده از روش های dna بارکدینگ و طراحی پروب های تخصصی انجام شد. بدین منظور نمونه برداری طی فصول بهار و تابستان سال 1391 از مناطق مختلف شهرستان سرخس انجام گردید و از حدود 153 نمونه صید شده، پر گرفته شد و جهت استخراج dna و بررسی های بعدی به آزمایشگاه مولکولی منتقل گردید. نمونه ها ابتدا بر مبنای صفات ریختی و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر شناسایی گردیدند و سپس به منظور مطالعات تکمیلی، از لحاظ مولکولی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفتند. تعیین توالی ژن میتوکندریایی cox1 با 666 جفت نوکلئوتید برای 61 آرایه از گنجشک سانان شهرستان سرخس انجام گرفت ودر کل 12 خانواده، 20 جنس و 29 گونه از منطقه مورد مطالعه مورد شناسایی قرار گرفتند. داده توالی های cox1 حاصل از نمونه های مورد مطالعه به کمک تحلیل های درخت های نیاشناسی، نزدیک ترین همسایه و بیژین مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین فاصله مولکولی k2p تغییرات درون گونه ای و بین گونه ای برای ژن میتوکندریایی cox1 محاسبه گردید. نتایج بیانگر میزان تغییرات بین گونه ای حدود 100 برابر تغییرات درون گونه ای در ژن cox1 برای نمونه های این منطقه می باشد. هم چنین، پروب تخصصی برای یکی از گونه های متعلق به این راسته، گونه زاغ بور(podoces pleskei) طراحی گردید. نتایج حاصل از این آنالیزها صحت مطالعات ریخت شناسی را مورد تایید قرار داده و بارکد 61 نمونه تهیه گردید. نتایج اطمینان توالی هایcox1 و پروب های تخصصی را به عنوان ابزارهای مولکولی موثر در شناسایی گونه های گنجشک سانان نشان دادند.
زهرا نیک مقام امید میرشمسی کاخکی
خانواده gnaphosidae یکی از بزرگترین خانواده های راسته aranea و دارای پراکنش جهانی می باشد. تا کنون، 14 جنس و 18 گونه از این خانواده از ایران گزارش شده است که تنها دو گونه آن از استان خراسان می باشد و این امر نشان دهنده اهمیت مطالعه این خانواده در این استان می باشد. سرخس به عنوان یکی از شهرستان های استان خراسان که در شمال شرقی ایران قرار گرفته و دارای مرز مشترک زیادی با کشور ترکمنستان می باشد به عنوان ناحیه مورد مطالعه انتخاب گردید. تمامی نمونه برداری ها در این شهرستان در طول ماه های اردیبهشت تا آبان سال 1391و با استفاده از روش های تله گودالی و انتخابی پیمایشی به عمل آمده و 813 نمونه که به 15 خانواده تعلق داشت جمع آوری گردید. شناسایی نمونه ها بر اساس کلیدهای معتبر به انجام رسیده و نقشه پراکندگی و تنوع زیستی گونه های خانواده عنکبوت های زمینی با استفاده از اطلاعات gis و نرم افزار diva-gis ترسیم و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که ازمجموع نمونه های عنکبوت های زمینی مربوط به موزه جانورشناسی دانشگاه فردوسی مشهد و سرخس، که 15 جنس و 28 گونه می باشند، تعداد 5 جنس و 11 گونه آن برای اولین بار از ایران و 12 جنس و 13 گونه، برای اولین بار از استان خراسان گزارش شده و 12 جنس و 10 گونه آن نیز، برای شهرستان سرخس گزارش جدید می باشند. موارد ذکر شده در زیر، گونه هایی هستند که برای اولین بار از استان خراسان و گونه هایی که با ستاره مشخص شده اند، برای اولین بار از ایران گزارش می گردند: anagraphis cf. pallens?, berlandina cf. cinerea?, drassyllus cf. sur?, gnaphosa cf. leporina?, micaria cf. subopaca?, minosiella intermedia?, nomisia cf. conigera?, nomisia cf. exornata, synaphosus cf. palearcticus?, talanites cf. fagei?, trachyzelotes cf. lyonneti?, trachyzelotes cf. jaxartensis?, zelotes cf. longipes.
محمد حسن اویسی ثانی مرتضی بهنام رسولی
چکیده :کبد اندامی پیچیده و حیاتی است و در معرض انواع آلاینده هایی که از طرق مختلف مانند مواد غذایی و نوشیدنیها، هوا و حتی پوست وارد بدن می شوند قرار می گیرد . در مطالعه حاضر اثرات آلاینده زیست محیطی آرسنیک بر سطوح سرمی مارکرهای بیوشیمیایی و اختلالات بافتی کبد گوسفندان مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روشها:تعداد 8 رأس گوسفند به عنوان گروه آزمون از منطقه ارغش نیشابور انتخاب شدند. همگی این گوسفندان از نژاد بلوچی و متعلق به یک گله بودند. برای گروه کنترل نیز تعداد 8 رأس گوسفند با شرایط سنی و نژادی مشابه با گروه آزمون از منطقه درود نیشابور انتخاب شدند. پس از ذبح گوسفندان، نمونه خون آنها جمع آوری و پس از تشکیل لخته ، سرم خون جدا و در لوله های آزمایش استریل نگهداری شده و به منظور تعیین سطوح سرمی مارکرهای عملکردی کبد به آزمایشگاه تشخیص طبی فرستاده شد. به منظور بررسی بافتی ،قطعه ای به حجمcm3 2 از لوب دم دار کبد هر یک از گوسفندان ، جدا و در فیکساتور نگهداری شد. نتایج:سطوح سرمی مارکرهای عملکردی کبد ( آمینو ترانسفراز ها و آلکالین فسفاتاز) در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل بالاتر است. میزان آنزیم های آلانین ترانس آمیناز و آسپارتات ترانس آمیناز (alt و ast) در گروه آزمون بطور معنی داری (p<0.05) بیشتر از گروه کنترل است. اما در مورد آنزیم آلکالین فسفاتاز (alp) تفاوت معنی داری دیده نمی شود. همچنین بررسی های بافتی نشان می دهد که اختلالات ساختاری در کبد گوسفندان گروه آزمون نسبت به گروه کنترل، بیشتر است. بطوری که درنمونه های گروه آزمون ، التهاب خفیفی در ناحیه پورت مشاهده می شود در صورتیکه چنین حالتی در نمونه های گروه کنترل وجود ندارد . همچنین تعداد سلولهای نکروزه در نمونه های گروه آزمون به مراتب بیش از گروه کنترل است. بحث و نتیجه گیری:افزایش سطوح سرمی مارکرهای بیوشیمیایی کبد (alt,ast, alp) و تفاوت معنی دار سطوح سرمی آنزیمهای altو astدر گوسفندان گروه آزمون نسبت به گروه کنترل نشان می دهد که عواملی که به کبد آسیب می رسانند در منطقه آزمون بیش از منطقه کنترل است. از طرفی بررسی های زمین شناسی نشان داده اند که آرسنیک موجود در منطقه آزمون نسبت به دیگر آلاینده ها از فراوانی بیشتری برخوردار است . به همین دلیل احتمال می رود که بخشی ازافزایش معنی دار مارکرهای کبدی و اختلالات وسیع تر بافت کبد در گوسفندان گروه آزمون نسبت به گروه کنترل به خاطر وجود آرسنیک بالا در منطقه آزمون باشد .
هادی بشارتی ناصر مهدوی شهری
مقدمه: آب هر منطقه ممکن است به راههای مختلفی به آرسنیک آلوده شود. این راهها میتواند شامل انحلال سنگها، فعالیتهای آتشفشانی، و آلاینده های صنعتی باشد. با توجه به آلودگی آب منطقه ارغش نیشابور به آرسنیک از سنگهای منطقه که تا حداکثر ppb ??? گزارش شده است و با توجه به اینکه سازمان بهداشت جهانی حد مجاز آرسنیک را برای آب ?? میکروگرم در لیتر معادل ppb ?? اعلام کرده است. پژوهش حاضر جهت بررسی اثرات آرسنیک بر سلامت گوسفندان منطقه با مطالعه تغییرات کلیوی انجام شد. نارسایی کلیوی یکی از بیماریهایی است که بدلیل مصرف آرسنیک گزارش شده است. طبیعی است آلودگی آب و دامهای منطقه می تواند از طریق زنجیره غذایی موجب بیماری جمعیت انسانی منطقه از جمله بیماریهای پوستی، گوارشی، انواع سرطانها و نارسایی کلیه گردد. در این پژوهش تعداد ? راس گوسفند نر نژاد بلوچی با متوسط سن ? سال از منطقه ارغش نیشابور بعنوان گروه آزمون و به همین تعداد گوسفند نر نژاد بلوچی از منطقه درود بعنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند. از نمونه ها هنگام ذبح در کشتارگاه کلیه و نمونه خون گرفته شد. نمونه خون جهت اندازه گیری سطوح پلاسمایی فاکتور های مورد نظر به آزمایشگاه ارسال گردید. نمونه کلیه ها نیز پس از شستشو و قطعه قطعه کردن در فیکساتور فرمالین قرار داده شد. از نمونه های کلیه مقاطع میکروسکوپی تهیه و به روش هماتوکسیلن ائوزین رنگ آمیزی شد. در ادامه بررسی های میکروسکوپی روی مقاطع انجام شد و از هر – نمونه به تعداد لازم تصاویر میکروسکوپی تهیه گردید. تصاویر توسط نرم افزار mip پردازش و مورد بررسی قرار گرفتند، سپس داده های بدست آمده مورد بررسی های آماری قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که میزان کراتینین در خون گوسفندان منطقه آزمایش بنحو معنی داری از کراتینین خون درگوسفندان منطقه شاهد بیشتر است. علاوه بر این نتایج حاصل از سنجش فاکتورهای بیوشیمیایی خون نشان داد که در سطوح پلاسمایی آلبومین تغییر قابل توجهی دیده نمی شود در حالیکه افزایش نسبی bun بهمراه کاهش نسبی اسید اوریک در گروه آزمون مشاهده گردید. از نظر بافت شناسی نتایج حاصل نشان داد علاوه بر نکروز توبولار اندازه گلومرول در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش و اندازه فضای بومن کاهش یافته است. چنین به نظر می رسد که آلاینده زیست محیطی آرسنیک بطریقی عملکرد و ساختار کلیه را در گوسفندان منطقه ارغش تحت تاثیر قرار داده است. واژه های کلیدی : آرسنیک، کلیه، استرس اکسیداتیو، نکروز، پرولیفراسیون، کراتینین، فضای بومن.
سارا صانعی باجگیران امید میرشمسی کاخکی
پژوهش حاضر به بررسی فون عنکبوت های lycosidae در شمال شرق ایران به کمک صفات ریخت شناسی و با استفاده از dna بارکدینگ پرداخته است. بدین منظور 1200 نمونه از مناطق مختلف استان های گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی جمع آوری گردید. عنکبوت ها از روی زمین، زیر سنگ ها، علف ها و همچنین حین حرکت از روی آب به روش دستی جمع آوری و پس از تثبیت در الکل 96% به آزمایشگاه جهت شناسایی منتقل شدند. سپس مطالعه ریخت شناسی با استفاده از کلید های شناسایی بر اساس صفات پیکری مانند تعداد خارهای اندام حرکتی، تعداد دندانه های کلیسر، فاصله و موقعیت چشم ها همچنین بر اساس صفات ژنیتالیا با کمک استریو میکروسکوپ و ترسیم صفات شاخص به کمک آینه ترسیم صورت گرفت. در این مطالعه 27 گونه متعلق به 14 جنس از خانواده عنکبوت های lycosidae شناسایی شد. یک جنس و 14 گونه شامل گونه های alopecosa cursor، arctosa cf. stigmosa، aulonia kratochvili، bogdocosa baskunchakensis، evippa cf. apsheronica، e. cf. badchysica، e. caucasica، pardosa italica، p. morosa، p. nebulosa orientalis، p. proxima، p. zonsteini، trochosa hispanica، wadicosa fidelis برای اولین بار از ایران گزارش می شود. همچنین هفت گونه شامل allohogna singoriensis، alopecosa accentuata، arctosa cinerea، arctosa tbilisiensis، a. cf leopardus، geolycosa atroscopulata، pirata piraticus نیز برای اولین بار از شمال شرق ایران گزارش شده است. سپس به منظور مطالعات تکمیلی 24 نمونه متعلق به هشت جنس و 16 گونه انتخاب و براساس آرایه شناسی dna ژن coi مورد مطالعه قرار گرفتند و نتایج حاصل از آن ها صحت مطالعات ریخت شناسی را مورد تایید قرار دادند.
فاطمه فخارزاده جهرمی حاج قلی کمی
خانواده bufonidae تقریباً جهان¬شمول است. در این خانواده،جنس bufo garsault,1764 مشکل دارترین گروه محسوب می¬شود. آنچه درگذشته به عنوان جنسbufo با 450 گونه و با پراکنش بسیار وسیع گزارش شده است، فاقد صفات سیناپومورف است لذا بسیاری از دانشمندان تک نیا بودن این جنس را زیر سؤال برده¬اند.در میان دوزیستان،خویشاوندی¬های این جنس به درستی درک نشده است که علت آن ریخت و اکولوژی محافظه¬کارانه آن-هاست با توجه به اینکه مطالعات انجام شده در مورد این خانواده در ایران اندک است و نمونه برداری ها محدود به مناطق اندک و نیز تعداد محدودی وزغ می¬شود و وضعیت آرایه¬شناسی بعضی گونه¬ها نامشخص است. لذا تصمیم به مطالعه جامعی درزمینهٔ آرایه¬شناختی و تبارشناسی این خانواده در ایران گرفته شد. برای نیل به این هدف، درمجموع تعداد203 عدد وزغ از خانواده bufonidae از سرتاسر ایران جمع¬آوری شده و موردمطالعه ریخت-شناسی، ریخت¬سنجی،کاریولوژی و مولکولی قرار گرفتند. . یافته¬های حاضر وجود هفت گونه کاملاً مشخص را در وزغ های جمع¬آوری شده نشان داد. این گونه ها متعلق به سه جنس از این خانواده است: جنس bufo، از این جنس تنها یک گونه در ایران وجود دارد با نامbufo eichwaldi که در جنگل های شمال ایران پراکنش دارد. این گونه، جثه بسیار بزرگ، سر حجیم و پهن، رنگ چشم مسی رنگ و پوزه نوک تیز دارد . از جنس duttaphrynus تنها یک گونه بانام duttaphrynus olivaceus یافت شد که در جنوب و جنوب شرقی ایران انتشار دارد.ویژگی بارز گونه¬یduttaphrynus olivaceus غده پاروتوئید بسیار طویل است بطوریکه طول آن دو برابر عرض آن می-باشد. اولین انگشت اندام جلویی بزرگ تر از دومی است. جنس دیگرbufotes است که، شامل اعضایbufotes viridis complex است که پنج گونه آن در ایران وجود دارد. این کمپلکس مشکلات آرایه شناختی فراوانی دارد. دو گونه نسبتاً ناشناخته bufotes surdus وbufotes luristanicus ویژگی های ریختی مشترک زیادی دارند که تشخیص آنها را از یکدیگر مشکل می¬سازد . داده¬های جدید ریختی، ریخت سنجی و نیز کاریولوژی ارائه شده در این تحقیق نشان می¬داد که این دو ، گونه¬هایی کاملاً مستقل هستند . پرده صماخ صفت ریختی مناسبی برای تشخیص این دو گونه از یکدیگر است . مطالعات مولکولی نشان می¬دهد که مابقی گونه های متعلق به کمپلکس وزغ سبز در دو کلاد قرار می¬گیرند. یکی از کلادها متعلق به گونه b.variabilisاست که مطالعه حاضر نشان می¬دهد در نیمه غربی و مرکزی ایران یا به عبارتی در غرب بیابان¬های مرکزی ایران پراکنش دارند و دیگری کلاد شمال و شرق است که شامل گونه دیپلوئیدیb.turanensis،گونه تتراپلوئیدیb.oblongus و هیبریدهای تریپلوئیدی است. کلاد شمال و شرق در شرق بیابان¬های مرکزی ایران پراکنش دارد و بیابان¬های مرکزی ایران عامل جداکننده این کلاد از کلاد مرکز و غرب است . در مورد گونه b.variabilis وزغ های شیرکوه جمعیتی ایزوله را تشکیل می-دهند. در تحقیق حاضر جمعیت های مختلف کمپلکس وزغ سبز از سرتاسر ایران موردمطالعه سیتوژنتیکی قرار گرفتند مطالعات حاضر نشان داد که جمعیت های متعلق به غرب بیابان¬های مرکزی ایران( b.variabilis) همگی دیپلوئید هستند ,حال آنکه جمعیت های پلی پلوئید، محدود به شرق بیابان¬های مرکزی ایران می¬شوند. مطالعات کاریوتایپی منجر به کشف وزغ های تریپلوئیدی از دو منطقه (چشمه سرآسیاب بزنگان و روستای یکه بید) در شمال شرقی ایران شده است . این وزغ های تریپلوئیدی با گونه هم جا دیپلوئیدیb.turtanensis همزیست هستند و در مناطق اطراف این دو ناحیه ، هیچ وزغ تتراپلوئیدی یافت نشد . احتمال این وزغ ها سیستم¬های جمعیتی را تشکیل می دهند که در آن دیپلوئیدها و تریپلوئیدها با یکدیگر از طریق مکانیزم آزموده نشده ای تولیدمثل می¬کنند .
مونا گوهری منش ناصر مهدوی شهری
در این تحقیق به منظور مطالعه ی سیر تکوین اولیه ی سیستم اسکلتی بخش سر ماهی از روش رنگ آمیزی آلسیان بلو و آلیزارین رد استفاده شده است. رنگ "آلسیان بلو" با اتصال به ترکیبات پروتئوگلیکانی ماتریکس خارج سلولی کندروسیتها، موجب رنگ شدن بافت غضروفی به رنگ آبی می گردد. رنگ "آلیزارین رد" نیز به کلسیم های آزاد و کلسیم های خاص موجود در بافت استخوانی متصل می گردد و باعث تغییر رنگ آن به رنگ قرمز- بنفش می شود. این تکنیک به عنوان روشی مناسب برای مطالعه ی سیر تکوین اسکلت گونه های مختلف ماهی به منظور تشخیص تغییر شکل و ناهنجاری اسکلتی در لارو و همچنین درک اثرات متفاوت محیطی و تغذیه ای بر استخوان سازی مورد استفاده قرار می گیرد. در این بررسی تعداد 530 نمونه ماهی قزل آلا در سنین مختلف بعد از بیرون آمدن از تخم تا سی روزگی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور پس از ثبت فاکتورهای ظاهری رنگ آمیزی آن ها اساساً بر پایه ی پروتکل های گزارش شده انجام گرفت. و سپس به منظور بهینه کردن شرایط رنگ آمیزی با تغییر زمان و درصد مواد محلول مورد استفاده، روش مناسب برای این گونه ی ماهی نتیجه گیری شد و تصاویر مربوط به نمونه ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. پس از آشکارسازی غضروف و استخوان به مطالعه ریخت شناسی و ریخت سنجی آن در جهت شناخت سیر تکوین ساختار اسکلتی ماهی در طول دوره ی رشد پرداخته شد. بدین منظور تعداد 45 استخوان در تمام نمونه های رنگ شده از روز اول تا سی ام مورد بررسی قرار گرفت. مشاهدات کیفی پس از تبدیل به داده های کمی توسط نرم افزار متلب، مورد بررسی قرار گرفت و نمودار نشان دهنده ی سیر تکوینی برای هر استخوان ترسیم گردید. با استفاده از این نتایج؛ منشا، زمان ظهور و تداوم حضور غضروف و استخوان ها مشخص گردید. بطور کلی، با استفاده از این روش می توان به مطالعه تکوین سیستم اسکلتی در گونه های مختلف ماهی، درک بهتر تاکسونومی آن ها و مشخص کردن بهتر اثر عوامل مختلف محیطی و تغذیه در وضعیت استخوان سازی پرداخت.
پویا طهماسبی فرشته قاسم زاده
منطقه کوه زر با کانی سازی مس-طلای نوع غنی از اکسید آهن (iocg) در زون گسله ی واقع در بین دو گسل اصلی درونه و تکنار و در فاصله 40 کیلومتری غرب شهر تربت حیدریه در طول جغرافیایی ?50 و ?58 تا ?57 و ?58 شرقی و عرض ?20 و ?35 تا ?25 و ?35 شمالی قرار دارد. این منطقه که در بخش مرکزی کمربند ولکانیکی- پلوتونیکی خواف- بردسکن قرار دارد، عموماً توسط سنگ های ولکانیکی و پلوتونیکی ترشیاری پوشیده شده است. کانسار کوه زر به صورت رگه و رگچه در جنوب روستای فدیهه رخنمون دارد. واحدهای سنگی به جز چند رخنمون بسیار کوچک که از رسوبات ائوسن تشکیل شده، عمدتاً در برگیرنده سنگ های آذرین ائوسن است. این سنگ ها هم از نوع نفوذی (گرانودیوریت، مونزونیت، سینوگرانیت و غیره) و هم سنگ های آتشفشانی (گدازه، توف، لاپیلی توف، آگلومرا، برش ولکانیکی و ایگنیمبریت) را شامل می شود. بررسی خاک-های منطقه کوه زر آلودگی بیش از حد این خاک ها به فلزات سنگین را نشان می دهد. در آزمایشات خاک مشاهده گردید که با افزایش فاصله از معدن از میزان آلودگی خاک به مقدار بسیار زیادی کاسته شده است که علت آن نیز عدم تحرک فلزات سنگین در خاک های منطقه می باشد. از جمله علل عدم تحرک این فلزات در خاک ها می توان به ph خنثی منطقه، بافت ریزدانه خاک ها و به دام افتادن فلزات سنگین در فازهای اکسیدی، آلی و رسی اشاره کرد. در بررسی های آب منطقه با اندازه گیری آنیون ها و کاتیون های آب و نیز اسیدیته و هدایت الکتریکی، ارزیابی های کیفیت آب جهت مصارف کشاورزی، شرب و صنعتی انجام شد که در این بررسی ها مشخص گردید منابع آب منطقه کوه زر متأثر از سنگ های کربناته بوده، به ویژه این که در زون خرد شده گسلی نیز قرار دارد و از این نظر برای مصارف آبیاری، شرب و صنعت چندان مناسب نمی باشند. در اندازه گیری فلزات سنگین آب ها مشخص شد که به جز نمونه های zw1، zw5، zw6 و zw7 که مقادیر فلزات سنگین آنها بالاتر از حد استاندارد است، میزان آن در سایر نمونه های آب بسیار پایین و در بسیاری از نمونه ها زیر حد استاندارد می باشد که علت اصلی آن را می توان ph خنثی تا قلیایی منطقه ذکر کرد که سبب عدم تحرک فلزات سنگین می شود. همچنین با توجه به گستردگی منطقه می توان اظهار داشت امکان اینکه منشأ آب های منطقه از جایی غیر از نواحی معدنی بوده و تحت تأثیر اختلاط با آب های منطقه قرار گرفته است، بنابراین امکان آلودگی منابع آب مورد مطالعه کاهش یافته است.
مژگان سلطانی محمد رضا طاهری زاده
آلودگی آب ها توسط آلوده کننده های صنعتی قادر است توان تولید مثلی را در ارگانیسم های بالغ از طریق کاهش در کیفیت گامت ها تضعیف نماید، همچنین می تواند در طی مراحل تکوین جنینی سبب ایجاد ناهنجاری هایی گردد. از مهمترین آلوده کننده های صنعتی فلزات سنگین هستند که در بین آن ها کادمیوم یک آلوده کننده با قدرت سمیت بسیار بالا می باشد و تست سمیت آن در بسیاری از ارگانیسم ها آشکار کرده است که کادمیوم می تواند به عنوان یک موتاژن یا تراتوژن عمل کند. در این بررسی از جنین توتیای دریایی به عنوان یک بیواندیکاتور برای مطالعه تاثیر سمیت غلظت های مختلف کادمیوم بر مراحل جنینی و لاروی این ارگانیسم استفاده گردید. برای دستیابی به این هدف بعد از جمع آوری گامت ها و انجام لقاح تست سمیت با 6 غلظت فلزی انجام پذیرفت. سپس نمونه ها به منظور انجام مطالعات میکروسکوپی آماده سازی گردیدند. نتایج حاصل از مطالعات مورفولوژیکی نشان داد که تیمار با فلز کادمیوم در غلظت های پایین سبب ایجاد لارو های ناهنجار (ناهنجاری در تعداد بازو و شکل کلی جنینی) و در غلظت های بالا سبب توقف و تخریب در مراحل اولیه جنینی می گردد. به طوری که در غلظت 1000 و 2000 میکروگرم بر لیتر فلز کادمیوم بیشتر جنین ها به مرحله لاروپلوتئوس هنجار و ناهنجار تکوین یافتند (به ترتیب). در حالی که در غلظت 32000 میکروگرم بر لیتر تکوین جنین ها در مرحله گاسترولا متوقف شده بود. در این بررسی با استفاده از مطالعات میکروسکوپ الکترونی و زمینه تاریک ناهنجاری های جنینی و لاروی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به منظور تائید بیشتر نتایج از آنالیز های شیمیایی و آماری استفاده گردیده است.
سیده رقیه هاشمی نژاد فرشته قاسم زاده
به منظور بررسی بیوسیستماتیکی دوزیستان بی دم استان مازندران در شمال ایران پس از تعیین ایستگاه های نمونه برداری در شهرهای تنکابن ، رامسر ، محمودآباد، بابلسر، آمل ،بابل ، قائم شهر،ساری، بهشهر و سواد کوه ،242 نمونه دوزیست بی دم از فروردین1387 تا آذر 87 13 جمع آوری شد ، این نمونه ها متعلق به 3 خانواده ranidae, bufonidae , hylidae می باشد.نمونه ها جهت انجام مطالعات کاریولوژیکی،مورفولوژیکی و بیومتری به طور زنده به آزمایشگاه منتقل شده و پس از شماره گذاری و ثبت مورد مطالعه قرار گرفته (کاریولوژی) و پس از بیهوشی و مرگ با فرمالین 3% فیکس شدند . نمونه های جمع آوری شده بر اساس کلید های شناسایی و طبق فرمول کروموزومی به4 گونه شامل rana(pelophylax) ridibunda (قورباغه مردابی) و rana macrocnemis (قورباغه جنگلی) که به جنس rana و hyla savignyi (قورباغه درختی) که به جنس hyla و bufo(pseudepidalea)variabilis (وزغ سبز)که به جنس bufo تعلق دارد. شرایط اکولوژی محیط از قبیل دمای آب، دمای هوا، ph آب، سختی آب و نوع گیاهان منطقه نیز بررسی شد. جهت بررسی تنوع جمعیتی گونه های شناخته شده ،تعداد14 صفت در جنس rana و 13 صفت در hyla و16 صفت در bufo با استفاده از کولیس با دقت 0/01 اندازه گیری شد. و سپس نمونه های استان مازندران با خراسان مقایسه گردید.نتایج آماری توسط نرم افزار spss 16 انجام شد.آزمون t-test (مقایسه میانگین ها) نشان داد که در جنس نر و ماده قورباغه مردابی صفات طول بدن،طول ران،طول ساق و طول سر اختلاف معنی داری وجود دارد. در جنس نر و ماده وزغ سبز در صفات طول سر ،اندازه عرض پلک ها و عرض غدد پاروتوئید اختلاف معنی دار وجود ندارد و در بقیه صفات تفاوت معنی داری بین نر و ماده آن دیده می شود. در قورباغه جنگلی در هیچ صفتی اختلاف معنی داری بین جنس نر و ماده دیده نمی شود و در قورباغه درختی جنس ماده صید نشد.آزمونanova (آنالیز واریانس) جدایی جمعیت های مورد مطالعه را در قورباغه مردابی بر اساس صفات عرض رستروم و عرض پلک ها ودر وزغ سبز در تمامی صفات و در قورباغه درختی بر اساس صفت طول سر نشان داد (p<0/001 ). در قورباغه جنگلی در جمعیت های مورد مطالعه تفاوتی نشان داده نشد.تحلیل ممیزی (discrimination analysis )بین جمعیت ها جدایی بین آنها را نشان داد. تحلیل خوشه ای (cluster analysis ) جمعیت های مورد مطالعه را بر اساس زیستگاه آنها طبق مرکز گروههای حاصل از توابع گروه بندی نمود.