نام پژوهشگر: فریبا مرادی

نقد و بررسی ساختار گرایانه باب اول و دوم حکایت های گلستان سعدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فریبا مرادی   نصرت ناصری مشهدی

نقد ساختارگرا شیوه تحلیلی است مبتنی بر بررسی مناسبات درونی عناصر سازنده یک شکل یا ساختار، شکل، محتوا و معنی یک ساختار ادبی سه مفهوم تنیده در هم هستند که در این تحلیل برتری شکل بر محتوا برجسته است. شکل و قالب یک اثر در واقع چارچوب متشکل از قواعد، قوانین واصول ساختی که کلیت اثر را می سازد و پیام یا محتوا در درون این چارچوب قرار می گیرد. زبان مهمترین عنصر اساسی یک اثر است و چیز یا ماده ای جدا و مستقل از اثر ادبی نیست. چهل و یک حکایت باب اول و چهل و هشت حکایت باب دوم گلستان از نظر ساخت شکل و قالب، ساخت دستوری، ساخت بلاغی و در پایان ساخت معنایی بررسی می شوند. در این بررسی ها ساخت معنایی بر اساس کنشگرهای ششگانه گرماس انجام می گیرد که عبارتند از کنشگر، فرستنده، گیرنده، شی ارزشی، بازدارنده و یاری دهنده. حکایت ها از نظر حجم اکثریت کوتاه و متوسط هستند با موضوع تعلیمی و مضامین مختلف اجتماعی، عاشقانه و گاها فکاهی و طنز را در بر می گیرند. هر حکایت از تقابل های دوگانه برخوردار است که کلیت ماجرا را شکل می دهد و موقعیت های تشکیل دهنده حکایت ها از نظر تقابل های دو گانه و کنشگر ها بررسی می شوند.

زیبایی شناسی هنر مسیحی از منظر کوماراسوامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر و معماری 1393
  فریبا مرادی   رحیم خوب بین خوش نظر

این پایان نامه به کاوش نظری در دیدگاه های آناندا کوماراسوامی، اندیشمند سیلانی، دربار? هنر مسیحی، به مثابه نمونه ای از هنر مقدس، می پردازد. کوماراسوامی، در مقام یک اندیشمند سنتگرا، به هنر و زیبایی شناسی رویکردی ویژه دارد که وجه ممیز? آن تعالی بخشی و روحانی بودن آن است. بر این اساس، وی هنر مسیحی را واجد وحدتی درونی و برخاسته از ریش? قدسی آن می داند و آن را در تقابل با هنر دنیوی دوره های بعد، به ویژه از رنسانس به این سو، قرار می دهد. کوماراسوامی به وحدتی بنیادین میان هنر شرق و هنر مسیحی باور دارد و در نوشته هایش این وحدت و هم پیوندی را به بحث می گذارد. یکی از اهداف این پایان نامه آن است که با بررسی دیدگاه های سنتگرایان? کوماراسوامی دربار? شکل و محتوای هنر مسیحی نشان دهد چگونه حکمت خالده در این هنر، همچون هنر لاهوتیِ شرق، متبلور می شود. بعلاوه، با تأکید بر این نکته که در بحث از زیبایی در میان سنتگرایان شکل و محتوا جدایی ناپذیرند، این پژوهش تلاش می کند به تشریح ویژگی های اصلی طرز تلقی سنتگرایانه از زیبایی بپردازد تا آن را از زیبایی شناسی مدرن که اساساً فرم گرا و حس بنیان است، تمیز دهد. این پژوهش، با تحلیل مبانی فکری کوماراسوامی، در جهت پرداختن به جریانی گام برداشته است که در سای? شناخت آن درک درست تر تحولات گوناگون تاریخ اندیشه فرادست می آید.