نام پژوهشگر: عباس گوهری
اکرم مصطفی لو نفیسه فیاض بخش
یکی از ادله اثبات وجود مبدأ هستی، «برهان نظم» است که از راه بررسی نظام دقیق و پیچیده عالم طبیعت به اثبات خدا می پردازد، این برهان به دلیل سهم زیادی که حس و تجربه در آن دارد و همچنین به دلیل انس بیشتر انسان با محسوسات و جهان ماده، فهمش برای غالب انسانهایی که با اصطلاحات پیچیده و فنی فلسفه و کلام آشنایی نیستند راحتتر است. و لذا انبیاء الهی برای هدایت مردم بیشتر به این برهان تمسک می نمودند، هرچند از اثبات اوصاف کمالیه خداوند عاجز است، به همین دلیل فلاسفه اسلامی به براهین دیگر اهیمت بیشتری داده اند و با تقریرهای امروز ی اش در مکاتب متقدم کلامی نیامده است، ولی در هر صورت می توان از آن به عنوان مقدمه ای به عنوان فهم براهین کامل تر و دقیق تر اثبات خدا بهره گرفت. ولی اگر تعریف برهان نظم و محدوده و نتایج آن در حوزه مبادی، اصول موضوعه و حد وسط آن تبیین شود، هم برهان نظم از بسیاری مغلطات مصون می ماند و هم ضمیمه بسیاری از انتقادات و اشکالاتی که به آن وارد می شود، از بین می رود.
اله یار کرمی حسن ابادی محمدکاظم رضازاده جودی
چکیده: پژوهش حاضر به معرفی تبیین و دیدگاه ها و نظرات دو دانشمند و متفکر بزرگ جهان اسلام یعنی امام محمد غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی در مورد علم اخلاق و تعلیم و تربیت می پردازد، و هدف از آن مطالعه روش ها و رویکردهای اخلاقی و تربیتی آنان و ارائه چهارچوبی منسجم از نظرات آنان در این خصوص و بررسی نکات اشتراک و اختلاف آن ها می باشد. تا با کمک آن بتوان از تلقی این دو متفکر در مورد ماهیت امور اخلاقی و روش ها و رویکرد های تربیت اخلاقی آنان معین و مشخص گردد. در اندیشه غزالی اخلاق از منزلت و اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا از نظر وی سعادت جامعه از طریق اخلاق و فضیلت ممکن می گردد. اخلاق غزالی مشتمل بر اجزای فلسفی و دین و صوفیانه است، که این عناصر مکمل یکدیگرند غزالی اساس را در اخلاق بر وحی می گذارد، و هدف تعلیم و تربیت از نظر غزالی عبارت است از: «سعادت دین و دنیا و یکی از اهداف تعلیم و تربیت را ایجاد اخلاق نیکو در کودک می داند.»، وی در مورد تعلیم و تربیت مراحل متعددی را بیان داشته که هرکدام مقتضی نوعی تعلیم و تربیت خاص است. وی بر تعلیم و تربیت همگان اعتقاد دارد. نظام اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی بر شناخت نفس و اعتدال قوا مبتنی است. بر این اساس، مهم ترین نتایج و دستاوردهای این تحقیق عبارت از: شناسایی اهداف تربیت اخلاقی از نظر طوسی شامل اهداف غایی، واسطی و اهداف آموزش است. و غایت و هدف نهایی تربیت اخلاقی سعادت است، و فرایند اخلاقی یک جریان پیوسته است که از دوران کودکی شروع می شود تا مرگ ادامه دارد. تهذیب و تربیت اخلاقی از دیدگاه، خواجه طوسی، آراستن نفس به فضایل و پیراستن از رذایل است، تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر طوسی مبتنی بر فضیلت است. و در فصل اول این رساله به بیان مفاهیم و کلیات می پردازد و در فصل دوم که در دو بخش تهیه گردیده به بحث اخلاق و تعلیم و تربیت از دیدگاه غزالی می پردازد و فصل سوم به بررسی اخلاق تعلیم و تربیت از دیدگاه طوسی می پردازد را به خود اختصاص می دهد، و در ضمن در فصل چهارم وجوه اختلاف و اشتراک دیدگاه ها و نظرات غزالی و طوسی را تبیین می کند. در فصل پنجم به نتیجه گیری پیرامون نظریه دو دانشمند بزرگ می پردازد، وجوه اختلاف و اشتراک آنان برای اندیشمندان علمی، و دانشجویان و طلاب حوزه علمیه مورد استفاده واقع گردد. کلیدواژه: دین، اخلاق، تعلیم تربیت، خواجه نصیرالدین طوسی، امام محمد غزالی،فلسفه، فضیلت، سعادت
مطهره صالحی یزدی عباس گوهری
در رساله حاضر سعی بر این بود که به طرح نظریه فطرت و به عبارتی برهان فطرت پرداخته و با یک رویکرد فلسفی و به تحلیل و بررسی نقاز ضعف و قوت آن بپردازد و درحد بضاعت نیابتاً به مناظره اندیشمندان این مساله بنشیند و فهوای قرآنی فطرت را با توجه به منابع فلسفی عرفانی علمی و آموزه های دینی پیش رو گذارد. این رساله گرچه متکفل آراء شهید مطهری و استاد جوادی آملی است اما به جستجو در آراء دیگر اندیشمندان پرداخته و بهره فراوان از سازش و پردازش این مهم برده است. از تحقیق و بررسی در منابع موجود به نتایج زیر رسیدم: 1- با بررسی واژه شناختی لغت فطرت معلوم شد که این واژه پیش از قرآن سابقه ای نداشته و مقصود از این واژه در آیه سی ام سوره روم، گونه خاص از آفینش که خداوند به انسان داده است می باشد. 2- با بررسی مفاهیم اصطلاحی فطرت معلوم شد که فطرت بالمعنی الاخص ویژه بشر است و غیر از فطرت جمادی و نباتی است که از آن به طبیعت تعبیر می کنند و نیز غیر از فطرت حیوانی است که آن را غریزه می نامند. 3- به اعتقاد استاد جوادی آملی فطرت از سنخ هستی است نه از سنخ ماهیت، از این رو دارای مفهوم از قبیل معقول ثانی فلسفی است. و چون ماهیت ندارد فاقد تحلیل و تعریف ماهوی است نه تحدید و تعریف حدی دارد و نه تعریف اسمی، بلکه تعریف شرح اسمی دارد، یعنی همان خلقت ویژه انسان که در نهاد او گرایش ویژه و خاص رفته است. 4- به تقریر استاد جواد آملی سخن از ملاک فطری بودن،سخن از ادراکات عقل نظری و عقل عملی است. به این معنا که آیا معیار و ملاکی برای فطری بودن داریم یا نداریم؟ (جوادی آملی 1386، 29) مفاهیم یا قضایا در مسائل مربوط به حکمت نظری و حکمت عملی که با عقل نظری ادراک می شود و بدیهی و اولی بودن آنهاست ولی ملاک فطری بودن در عقل عملی به آن است که انسان به طرف آن کارها گرایش دارد. کارهایی که اولاً با ساختار درونی انسان هماهنگ است و ثانیاً با هدفی که در پیش دارد مناسب و سازگار است (جوادی آملی 1386، 20) 5- استاد جوادی آملی و شهید مطهری ملاک فطری بودن را در گرایش و بدیهیات میداند که منبع گرایش از ذات است و خواستگاه آن گرایش از حکمت عملی و به تبع آن عقل عملی است و ملاک فطری بودن در ادراک بدیهیات و به تصریح شهید مطهری اولیات است و همانطور که می دانیم بدیهیات از سنخ علم وادراک است. 6- ادراکات فطری دارای مولفه های زیر می باشند: الف) به صورت همگانی در اذهان موجودند. ب) اکتسابی نیستند. ج) یا بدیهی یا اولی هستند. 7- در فلسفه جدید غرب در باب مبادی ادراکات بشری دو دیدگاه عقل گرایی و تجربه گرایی مطرح است. دیدگاه عقل گرایی معتقد است ادراکات بشر ذاتی و فطری اوست و بر این اساس نفس انسان از آغاز آفرینش با مجموعه ای ادراکات فطری و ذاتی قدم به جهان می گذارد. نخستین و برجسته ترین فیلسوف طرفدار این این دیدگاه رنه دکارت است که مفاهیمی از قبیل خدا، زمان، نفس و امتداد را در نفس به صورت بالقوه موجود میداند که بعد از پیدایش زمینه تجربی به مرحله ظهور و فعلیت می رسد اما بنا به تفسیر دوم وجود آنها در بدو پیدایش به صورت بالقوه است. شهید مطهری به نقد نظریات دکارت و کانت و ... پرداخته و با استدلال های منطقی ادراکات فطری به معنایی که در فلسفه غرب موجود است را رد میکند. 8- طبق تفسیر شهید مطهری و استاد جوادی آملی در مورد مساله ذکر و ادراکات فطری در قرآن، منظور قرآن مسائلی است که کشف آنها برای انسان بدیهی و یا قریب به بدیهی است که با ادراکات فطری حصولی فرق دارد. 9- شهید مطهری به دو نوع فطرت معتقد است: فطرت ادراکی و فطرت احساسی فطریات احساسی عبارتند از: الف) حس حقیقت جویی ب) گرایش به خیر ج) گرایش به جمال د) گرایش به خلاقیت ه) گرایش به عشق و پرستش 10- برهان فطرت وعشق از آن حکیم شاه آبادی است که معتقد است انسان در واقع و بالفطره عاشق کمال مطلق واقعی خارجی است. 11- برهان فطرت را در چند راه تبیین کرده اند که مهمترین آنها: الف) از راه تضایف مفهومی بین عاشق و معشوق ب) از راه حقیقت اضافی بودن محبت و عشق ج) از راه صیانت فطرت از اشتباه است، که استاد جوادی آملی هرکدام را یک به یک نقد کرده اند ولی آنچه اجمالاً به هر سه برهان وارد است این است که: اولاً صغرای همه آنها قبول وجود گرایش های فطری در انسان است مثل عشق و شوق و محبت به کمال مطلق که اثبات آن یا وجدانی است که در این صورت قضیه شخصیه است و مقدمه برهان قرار نمیگیرد و یا استقرایی است که باز مفید یقین نیست و یا حدسی است که باز همان مشکل را دارد. ثانیاً در برهان صیانت فطرت از اشتباه، اینکه فطرت مصون از خطاست خود نیاز به اثبات دارد. ثالثاً در این برهان ها کوشیده شده با حدواسط قرار دادن پاره ای گرایش های فطری وجود خداوند را اثبات کنند نه معرفت فطری انسان به وجود او را. 12- در باب گرایش ها یا امیال فطری (ذاتی) انسان نظریاتی وجود دارد از جمله اینکه الف) انسان ذاتاً شرور است که برگرفته ازمکاتب فکری دین یهود و مسیحیت تحریف شده به دلیل اعتقاد به گناه نخستین است. ب) انسان ذاتاً خیر است که طبیعت انسان را خوب می دانستند و فطرت غرایز کودک را در جهت خیر. ج) بعضی انسانها ذاتاً خیر و بعضی ذاتاً شرور هستند که این عقیده ریشه در افکار فلاسفه یونان دارد که گروهی بد و دانی و شایسته تبعیت کردن و اداره شده و گروهی عالی درخور علم و آگاهی و تحصیل. د) انسان ذاتاً استعداد خیر و شر دارد که این نظریه مبتنی بر آیات قرآن حکیم است که در این دیدگاه انسان موجودی برگزیده از سوی خداوند و دارای فطرتی خدا آشنا و ملهم به خیر و شر است. 13- از عبارت "فطرت الله التی فطر الناس علیها" در آیه ((فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثرالناس لایعلمون)) دو مطلب استفاده می شود: نخست آنکه فطرت در همه انسانها هست، نه اینکه فقط در مومنین و یا فقط در اهل کتاب (اعم از مومنین) باشد. دوم اینکه دین اسلام هم فطری انسان شناخته شده است. (جوادی آملی، 1386، 151-152) 14- شهید مطهری واژه حنیف به معنای میل و روی برگرداندن از گمراهی به سوی استقامت و راستی و صبغه به معنای وحی که دست حق در متن تکوین و در متن خلقت زده است را مترادف واژه فطرت گرفته است. 15- استاد جوادی آملی 1) آیات میثاق 2) آیات تذکره 3) وحدت صراط مستقیم را شواهدی بر فطری بودن دین گرفته اند که آیات میثاق اشاره به عالم ذر دارد. 16- یکی از کارکردهای فطرت رابطه اش با علوم است. در میان روانکاوان، فیلسوفان و متفکران قدیم کمتر کسی را می توان یافت که بعد مذهبی را یکی از ابعاد مستقل روح انسان به حساب نیاورده باشند و جریان تفکرات مخالف امروزی باید پذیرفت که این نظریات در عمل دچار شکست شده است.