نام پژوهشگر: حامد احمدی
حامد احمدی غلامحسین لیاقت
چندلایه های الیافی فلزی با تقویت کننده های رشته ای (fml) نسل جدیدی از کامپوزیت های هیبریدی هستند که متشکل از لایه های فلزی نازک به همراه لایه های کامپوزیتی می باشند. glare دسته-ای از این گروه است که در سازه های پیشرفته هوا فضایی بکار می رود. این چندلایه ها متشکل از صفحات نازک آلومینیومی به همراه صفحات کامپوزیتی از جنس شیشه و اپوکسی است. مقاومت بالای این ماده در مقابل خستگی و ضربه باعث شده است که کاربرد فراوانی در صنایع هوافضا داشته باشد. در این پایان نامه دو سری آزمایش انجام شده است که در سری اول آن تاثیر نسبت ضخامت ورقهای آلومینیوم به ضخامت لایه های کامپوزیتی و در سری دوم تاثیر تغییر ضخامت ورقهای آلومینیوم در لایه های مختلف بر سرعت حد بالستیک و انرژی نفوذ مخصوص (انرژی نفوذ بر واحد چگالی سطح) بررسی شده است. برای سری اول آزمایشها glare با دو لایه آلومینیوم و برای سری دوم، glare با سه لایه آلومینیوم انتخاب شده و برای کاهش تعداد آزمایشها در سری دوم، از طراحی آزمایش تاگوچی استفاده شده است. در ساخت قطعات از لایه های آلومینیومی 2024-t3 و الیاف شیشه تکجهته نوع e و رزین اپوکسی و سخت کننده سردکار و روش لایه گذاری دستی استفاده شده است. پس از لایه گذاری نیز قطعات زیر پرس و تحت فشار قرار می گیرند. در نهایت نمونه های ساخته شده، با استفاده از دستگاه تفنگ گازی تست ضربه بالستیک می شوند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در یک چندلایه ای با تعداد لایه های آلومینیوم و شیشه ـ اپوکسی یکسان، هر چه لایه های آلومینیوم نازکتر و لایه های شیشه ـ اپوکسی ضخیمتر باشند، انرژی نفوذ مخصوص بیشتر بوده و قطعه بهینه تر است. همچنین این نتیجه بدست آمده است که در یک glare سه لایه برای افزایش سرعت حد بالستیک آن، بایستی دو لایه جلو و پشت نازک و لایه میانی ضخیم باشد. اما برای داشتن مقاومت بیشتر در عین سبک بودن، یعنی انرژی نفوذ مخصوص بالاتر داشتن، بایستی هر سه لایه نازک باشد. در ضمن با استفاده از نتایج، افزایش مقاومت الیاف شیشه در نرخ کرنشهای بالا نیز نشان داده شده است. در ادامه با استفاده از نرم افزار ls-dyna ضربه بالستیک بر روی چندلایه ای glare شبیه سازی شده و نتایج آن با نتایج عملی یک نمونه آزمایش مقایسه شده است.
فرشته رضایی مجید متقی طلب
در این پژوهش از شبکه عصبی gmdh robust برای پیش بینی شاخص میزان تولید نسبی در مرغهای مادر گوشتی ( متغیر وابسته)، بر اساس پنج فاکتور تغذیه ای شامل میزان پروتئین مصرفی، میزان انرژی قابل متابولیسم، نسبت کلسیم به فسفر مصرفی، میزان متیونین + سیستئین و لیزین مصرفی ( متغیر مستقل) استفاده شد. داده های مورد نیاز این پژوهش از 21 گله مرغ مادر گوشتی نژاد راس 308 متعلق به سه مزرعه مختلف جمع آوری گردید. الگوریتم ژنتیک اصلاح شده مرتب سازی نقاط غیر برتر، به منظور بدست آوردن ساختار بهینه شبکه بر اساس مینیمم کردن 4 تابع هدف و بهینه سازی معادلات چند جمله ای شاخص میزان تولید بر اساس ورودی های تحت بررسی استفاده شد. بردار ضرایب معادلات درجه دوم مدلسازی از طریق روش تجزیه مقادیر منفرد (svd) محاسبه گردید. برای بررسی توانایی پیش بینی شبکه عصبی، داده های آزمایشی به دو قسمت (آموزش و آزمون) تقسیم و کیفیت برازش مدل ها با استفاده ازمقادیر ضریب تبیین (r2)، میانگین مربعات خطا (mse)، میانگین مطلق درصد خطا (mape) و بایاس مربوط به مدل و آزمون تعیین شد. همچنین از آنالیز حساسیت به منظور تعیین مهمترین متغیرهای تاثیر گذار بر مدل توسعه یافته توسط شبکه عصبی استفاده شد. این مدل بیشترین حساسیت را به ترتیب نسبت به متیونین+سیستئین، لیزین،نسبت کلسیم به فسفر،انرژی و در نهایت پروتئین مصرفی شان داد. نتایج بدست آمده نشان داد شبکه های عصبی مصنوعی از نوع gmdh robust ابزار توانمندی در پیش بینی شاخص میزان تولید نسبی مرغهای مادر گوشتی است. این توانایی را می توان با توسعه مدل های با تعداد نرون های کمتر حاصل از الگوریتم ژنتیک، تخصیص ضرایب چند جمله ای کارآمدتر در شبکه و ایجاد خطای کم در پیش بینی توجیه نمود. نتایج بهینه سازی توسط الگوریتم ژنتیک برای بیان مقادیر بهینه عوامل تغذیه ای به منظور دستیابی به بالاترین عملکرد مرغهای مادر در مقایسه با پیشنهادات پژوهش های پیشین مطلوب بوده و نشان ازکارایی بالای این روش بهینه سازی برای پیدا کردن وضعیت بهینه ورودیها و خروجی مورد استفاده است.
آکو فریدی مجید متقی طلب
شبکه های عصبی ابزارهای نسبتاً جدیدی هستند که در فرآیندهای مدل سازی رشد در سیستم های پرورش حیوانات مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش شبکه عصبی gmdh robust ، به عنوان یک مدل خود سازمانده، جهت پیش-بینی تولید وزنی تخم مرغ قابل جوجه کشی در مراحل مختلف تولیدی (25 تا 29 هفتگی، 30 تا 35 هفتگی، 36 تا 60 هفتگی و 25 تا 60 هفتگی) در مرغان مادر مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای ورودی موثر در این پژوهش سطوح مصرفی انرژی، پروتئین، کلسیم، فسفر و وزن مرغ مادر بود که جهت پیش بینی تولید وزنی تخم مرغ قابل جوجه کشی (متغیر خروجی) مورد استفاده قرار گرفت. از الگوریتم ژنتیک اصلاح شده مرتب سازی نقاط غیر برتر، به منظور بدست آوردن ساختار بهینه شبکه و از روش تجزیه مقادیر منفرد (svd) جهت بدست آوردن ضرایب معادلات درجه دوم استفاده گردید. در این پژوهش 80 خط داده مورد استفاده قرار گرفت که در برگیرنده 60 خط داده در گروه آموزش و 20 خط داده در گروه آزمون بود. ارزیابی توانایی پیش بینی مدل ها با استفاده از آماره های ضریب تبیین (r2)، میانگین مربعات خطا (mse)، ریشه میانگین مربعات خطا (rmse) و بایاس صورت گرفت. با اعمال آنالیز حساسیت بر مدل های توسعه یافته، اثر تغییرات متغیرهای ورودی بر مدل مشخص شده و در عین حال جهت بهینه سازی مدل ها به منظور دستیابی به حداکثر عملکرد در مرغان مادر از الگوریتم ژنتیک استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شبکه های عصبی مصنوعی gmdh robust ابزار توانمندی در پیش بینی تولید وزنی تخم مرغ قابل جوجه کشی در مراحل مختلف تولید و در نژادهای مختلف مرغان مادر هستند. با مقایسه نتایج بهینه سازی توسط الگوریتم ژنتیک و پژوهش های پیشین مطلوبیت روش الگوریتم ژنتیک در بیان مقادیر بهینه متغیرهای ورودی به منظور دستیابی به عملکرد بهینه در مرغان مادر مشخص شد. نتایج حاصل از آنالیز حساسیت نیز نشان داد که این روش آنالیزی می تواند روش کارآمدی در مشاهده پویایی مدل ها بوده و با استفاده از این روش می توان اثر گذارترین متغیرهای ورودی بر مدل را تعیین نمود.
حامد احمدی حمید پورشریفی
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش منبع خبری در اقناع افراد با تعدیل کنندگی عزت نفس و نگرش به منبع خبری انجام گرفت. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان سال دوم و سوم مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بود که در سال تحصیلی 90-89 در این دانشگاه مشغول تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله-ای چهار دانشکده انتخاب شده، سپس در هر دانشکده دو کلاس به همین روش انتخاب گردید، که در مجموع 307 نفر را تشکیل دادند. در هر کلاس مقیاس عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه ی نگرش سنجی مولف ساخته اجرا شد. سپس یکی از دو فیلم ساخته شده با آرم های بی بی سی فارسی و 20:30 به طور تصادفی پخش شده و از شرکت کنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه ی مولف ساخته ی اقناع پاسخ دهند. یافته ها: نتایج آزمون خی دو نشان می دهد که منابع خبری در میزان اقناع با یکدیگر متفاوت هستند به طوری که بی بی سی فارسی قدرت اقناع بالاتری از 20:30 دارد. همچنین میزان عزت نفس در میزان اقناع موثر است به طوری که افراد با عزت نفس پایین میزان اقناع بالاتری نشان می دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد که نگرش مثبت یا منفی به منبع خبری نیز در میزان اقناع موثر است؛ کسانی که نگرش مثبت به منبع داشتند اقناع بیشتر و کسانی که نگرش منفی به منبع داشتند اقناع کمتر نشان دادند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که میزان اقناع در دو جنس متفاوت است و زنان بیشتر از مردان اقناع می شوند. نتیجه گیری: در مجموع، این پژوهش اهمیت توجه به نقش رسانه ها را در اقناع افراد روشن ساخت به طوری که منابع رسانه ای مختلف می توانند میزان اقناع متفاوتی داشته باشند. در این راستا تفاوت قدرت اقناعی یک شبکه خبری داخلی با شبکه خارجی مشخص شد و نشان داده شد که قدرت اقناع شبکه خبری خارجی بیشتر است. همچنین در مورد تفاوت عزت نفس افراد در میزان اقناع نیز نتایجی هم سو با نتایج پژوهشگران این حوزه به دست آمد، به طوری که افراد با عزت نفس پایین بیشتر اقناع می شوند. همچنین نتایج پژوهش در رابطه با تاثیر نگرش قبلی بر میزان اقناع تایید شد. بدین معنی که نگرش مثبت یا منفی قبلی به یک منبع منجر به میزان اقناع بیشتر یا کمتر توسط آن منبع می شود.
حامد احمدی علی مسعودی نژاد
پیش بینی اهداف میکرو آر ان ای ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توسعه روش های محاسباتی و متعاقبا صرفه جویی در هزینه و زمان پژوهش های آزمایشگاهی، تاثیر بسزایی در افزایش سرعت ساخت داروهای درمانی از جمله داروهای ضد سرطانی دارد. با توجه به اینکه زمان کمی از شناخت میکرو آر ان ای ها می گذرد، روند پژوهش ها در ابتدا کند بوده است. اما به مرور با شکل گیری دیتابیس های بیولوژیکی و درک اهمیت آنها دانشمندان به این زمینه روی آورده اند. تاکنون روش های مختلفی با در نظر گرفتن ویژگی های مختلف از جمله ویژگی های ساختاری، موقعیتی و ترمودینامیکی بر روی گونه های مختلف از جمله انسان، موش و حتی گونه های گیاهی ارائه شده است. با این وجود، پراکندگی زیادی در این کارها دیده می شود و مدل های هوشمند بطور سطحی در آنها بررسی شده اند. در این نوشتار، ابتدا انواع ویژگی ها استخراج شده، سپس ویژگی های برتر به روش pca انتخاب گردیده اند. انواع مدل های هوشمند و کلاسیک از جمله شبکه های عصبی مختلف، بردار ماشین پشتیبان، knn و درخت تصمیم گیری بر روی داده ها با روش اعتبارسنجی ضربدری 10تایی تست و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه و تحلیل شده است. علاوه بر این در این نوشتار یک روش جدید برای تهیه نمونه های منفی معرفی و استفاده از شروط جفت بندی (در استخراج ویژگی ترمودینامیکی) بجای رشته های پیونددهنده پیشنهاد شده است. در ضمن معیار mcc برای ارزیابی دسته بندی کننده ها معرفی و نشان داده شده است که استفاده از معیار دقت می تواند گمراه کننده باشد.
حامد احمدی ابوالقاسم گلیان
پژوهش حاضر برای بررسی امکان به کارگیری روش شبکه ی عصبی مصنوعی در مدلسازی پاسخ جوجه های گوشتی به میزان پروتئین و ترئونین جیره ای و انجام آزمایش برای بررسی پاسخ جوجه های گوشتی به سطوح پروتئین، لایزین، اسیدهای آمینه گوگرددار، و ترئونین قابل هضم جیره به منظور تعیین احتیاجات جوجه ها به این مواد مغذی انجام شده است. در بخش اول این پژوهش از مدلهایی برپایه شبکه های عصبی مصنوعی برای آنالیز داده های منتشر شده ی مستخرج از مقالات قبلی در زمینه ی پاسخ جوجه های گوشتی (سن 21 تا 42 روز) به میزان پروتئین و ترئونین جیره استفاده گردید. داده های مربوط به 92 تیمار از مقالات منتشر شده قبلی برای گسترش مدلهای شبکه ی عصبی به کار رفت. نتایج این بخش نشان داد مجموعه ی الگوریتمهای شبکه ها ی عصبی مصنوعی و بهینه سازی می تواند به عنوان ابزار مناسب برای آنالیز و جمع بندی داده های جمع آوری شده (پیمایش شده) از مطالعات مختلف در زمینه ی پاسخ جوجه ها به اسید آمینه و پروتئین مورد استفاده قرار گیرد. آنالیز مدلهای گسترش یافته نشان داد که عملکرد مطلوب جوجه ها با جیره ای حاوی 7/18% پروتئین و 75/0% ترئونین قابل دستیابی است. در بخش بعدی این پژوهش از طرح مرکب مرکزی (با 4 فاکتور هرکدام در 5 سطح)، روش رویه ی پاسخ و روش ترکیبی شبکه ی عصبی مصنوعی-الگوریتم ژنتیک برای ارزیابی و مدلسازی پاسخ جوجه های گوشتی به مقادیر پروتئین، لایزین، اسیدهای آمینه ی گوگرددار، و ترئونین قابل هضم استاندارد شده ی ایلئومی استفاده گردید. پرندگان در قالب دو آزمایش به 28 جیره ی حاوی 5 سطح پروتئین، لایزین، اسیدهای آمینه گوگرددار، و ترئونین قابل هضم استانداردشده ایلئومی، در قالب آرایش طرح مرکب مرکزی از سن 11 تا 17 روزگی و سن 25 تا 31 روزگی اختصاص یافتند. آنالیز مدلهای ساخته شده پیشنهاد داد که برای دستیابی به بهترین عملکرد جوجه های گوشتی، جیره هایی حاوی 6/19% پروتئین، 08/1% لایزین، 91/0% اسیدهای آمینه گوگرددار، و 76/0% ترئونین قابل هضم (برای جوجه های سن 11 تا 17 روز)، و جیره هایی حاوی 9/16% پروتئین، 00/1% لایزین، 76/0% اسیدهای آمینه گوگرددار، و 65/0% ترئونین قابل هضم (برای جوجه های سن 25 تا 31 روز) مورد نیاز می باشد. نتایج نشان داد که استفاده از مجموعه روشهای مبتنی بر طراحی آزمایشات (برای انجام آزمایشات رشدی با کمترین تیمار)، مدل رویه پاسخ و روش شبکه عصبی-الگوریتم ژنتیک (برای مدل کردن و بهینه سازی داده های بدست آمده از طرح آزمایشی) می تواند به عنوان روش های مناسب برای تشریح ارتباط بین سطوح مواد مغذی جیره ای و عملکرد جوجه های گوشتی برای رسیدن به یک هدف بهینه (بیشترین رشد یا بیشترین بازدهی غذایی) مورد استفاده قرار گیرد.
حامد احمدی هادی عظیمی گرکانی
با توجه به مشکلاتی که در مراجع قانونی بوجود آمده در خصوص وضعیت ترکه (دارایی) و دیون متعلق به آن و کیفیت عملی اخراج دیون متعلق به آن، ما را بر آن داشت تا به بررسی این مساله بپردازیم تا بتوانیم تا حد امکان به گره گشایی مشکلات در این خصوص کمک کوچکی کرده باشیم. اموال و دارایی های انسان با مرگ از او جدا می شوند و به دارایی های وارثان می پیوندند و ارث محقق می شود. حقوق و دیون متوفی به وارثان منتقل می شوند و وارثان پس از ادای دیون و انجام وصیت، ارث را میان خود تقسیم می کنند. معامله و تصرف وارثان پیش از ادای دیون صحیح ولی غیر نافذ است و سرنوشت آن به دست بستانکاران سپرده شده است. حقوق و دیون به ترکه تعلق می گیرد و ترکه واجد یک شخصیت حقوقی مستقل جدای از اموال وارثان است و داشتن اقامتگاه ویژه برای اداره ترکه و اقامه دعوی و داشتن دیون ویژه ومستقل از دیون وارثان تایید این نظریه است. وارثان می توانند از اموال شخصی خود یا از ترکه، دیون مورث را پرداخت کنند و در هر صورت، وارثان جز پرداخت ترکه مسئولیت دیگری در مقابل بستانکاران ندارند.در صورت اعسار و یا استنکاف وارثان از پرداخت دیون، بستانکاران می توانند ابطال معامله را درخواست کنند.
حامد احمدی غلامحسین لیاقت
هدف از انجام این رساله بررسی تجربی و تئوری پدیده نفوذ پرتابه سبک با سرعت بالا در پانل ساندویچی با هسته فوم ترکیبی و نحوه پاسخ این ماده به این نوع بارگذاری است. برای ساخت نمونه¬ها از ماتریس پلیمری اپوکسی و میکروبالن¬های سرامیکی استفاده گردیده و نمونه¬ها در درصدهای حجمی 0% ، 20% ، 40% و 60% و با استفاده از سه نوع میکروبالن سرامیکی دارای اندازه¬های مختلف ساخته شده¬اند. در قسمت تجربی، با توجه به اندک اطلاعات موجود، رفتار فوم ترکیبی در کشش و فشار و در نرخ کرنشهای متفاوت آزموده شده است. برای آزمایش¬های کشش و فشار در سرعت پایین از دستگاه یونیورسال کشش و فشار و برای آزمایش فشار در نرخ کرنش بالا از دستگاه میله فشاری هاپکینسون استفاده شده است. در ادامه، پانل¬های ساندویچی از رویه¬های کامپوزیتی با الیاف شیشه بافته شده و رزین اپوکسی به همراه هسته فوم ترکیبی ساخته شده و تحت آزمایش ضربه بالستیک قرار گرفته¬اند. آزمایش ضربه بالستیک با استفاده از یک تفنگ گازی یک مرحله¬ای و با یک پرتابه فولادی سرتخت سبک انجام شده. نتایج آزمایشها (سرعت حد بالستیک و انرژی عبور مخصوص) نشان می¬دهد که پانل با هسته فوم ترکیبی دارای 40% حجمی میکروبالن دارای بیشترین انرژی عبور مخصوص می¬باشد. در این رساله به منظور بررسی حضور ذرات نانوکلی در اپوکسی ، نانوکلی در چند درصد متفاوت (0% ، 1% ، 2% ، 3% ، 5% و 7%) به ماتریس یک نوع فوم ترکیبی شامل 40% حجمی میکروبالن اضافه شده و نمونه ها تحت آزمایش¬های کشش، فشار، هاپکینسون فشاری و ضربه بالستیک قرار گرفته¬اند. نتایج آزمایشها، تغییرات در خواص مکانیکی را گزارش کرده و نشان می¬دهد میزان بهینه نانوکلی در ماتریس فوم در آزمایش ضربه بالستیک 3% می¬باشد. با بررسی و مشاهده نحوه تخریب اهداف در ضربه سرعت بالا، مکانیزم¬های تخریبی که انرژی پرتابه را جذب می¬کنند، بدست آمده و بر مبنای آنها یک مدل تحلیلی برای پدیده نفوذ پرتابه سرتخت در ضربه سرعت بالا پیشنهاد گردیده است. با استفاده از این مدل، تغییرات نیرو و سرعت در خلال نفوذ پرتابه بدست آمده و توانایی مقایسه دقیق¬تر اهداف حاصل شده است. در نهایت مزایا و معایب فوم ترکیبی در بارگذاری سرعت بالا مورد بررسی قرار گرفته¬اند. کلمات کلیدی: فوم ترکیبی، میکروبالن سرامیکی، خواص مکانیکی، ضربه بالستیک، نفوذ، نانوکلی
حمیدرضا ابراهیمی فرید شریعتمداری
دو آزمایش به منظور بررسی اثرات تزریق درون تخم مرغی و تغذیه 1αohd3به همراه فیتاز و همچنین اثرات تغذیه 1αohd3با سوپردوزینگ فیتاز بر عملکرد و سلامت پا در جوجه های گوشتی تغذیه شده با سطوح پایین کلسیم و فسفر تا پایان سن 28 روزگی انجام گرفت. تحقیق اول به صورت کاملاً تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2×2 (تزریق و عدم تزریق درون تخم مرغی محلول حاوی 0/5 میکروگرم 1αohd3 به ازای هر تخم مرغ در روز 18 ام انکوباسیون، تغذیه و عدم تغذیه جیره ای 1αohd3به میزان 5 میکروگرم در کیلوگرم دان، تغذیه و عدم تغذیه فیتاز به میزان 500 واحد فیتاز (ftu) در کیلوگرم دان) با 4 تکرار و 20 قطعه جوجه یکروزه گوشتی راس 308 در هر تکرار انجام گرفت. در این آزمایش مشاهده گردید که کاهش سطوح کلسیم و فسفر جیره باعث کاهش معنی دار عملکرد رشد پرنده گردید (0/05>p) و استفاده از 1αohd3 (تزریق یا تغذیه) تأثیر معنی داری بر عملکرد نداشت (0/05<p)، در حالی که استفاده از فیتاز منجر به بهبود معنی دار متوسط وزن بدن و مصرف خوراک گردید (0/05>p). تزریق درون تخم مرغی 1αohd3 تأثیر معنی داری بر صفات لاشه، خصوصیات مورفومتری و محتوی مینرالی استخوان درشت نی، میزان ابقاء عناصر معدنی، محتوی مینرالی و فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون نداشت (0/05<p) و تنها باعث کاهش درصد بروز td و ابقاء نیتروژن شد (0/05>p). تغذیه جیره ای 1αohd3 باعث افزایش وزن مطلق و نسبی، طول، مقاومت، میزان خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی، ابقاء کلسیم و فسفر، غلظت های سرمی کلسترول و ldl گردید و از طرفی میزان بروز ریکتز فسفری و td را کاهش داد (0/05>p). استفاده از فیتاز (500 واحد در کیلوگرم) باعث بهبود درصد لاشه و سینه، وزن مطلق درشت نی، شاخص سیدور، ریکتز فسفری، میزان کلسیم و فسفر درشت نی، ابقاء کلسیم، فسفر، منگنز و نیتروژن و میزان فسفر و پروتئین تام سرم خون گردید (0/05>p). مطالعه دوم به صورت آزمایش فاکتوریل 2×4 (تغذیه و عدم تغذیه جیره ای 1αohd3به میزان 5 میکروگرم در کیلوگرم دان، تغذیه سطوح مختلف فیتاز شامل 0، 500، 5000 و 10000 واحد در کیلوگرم دان) با 4 تکرار و 20 قطعه جوجه یکروزه گوشتی راس 308 در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. در این تحقیق مشاهده شد که تغذیه جیره ای 1αohd3تأثیر معنی داری را بر عملکرد رشد پرنده نداشته است (0/05<p). تمامی سطوح فیتاز در مقایسه با سطح صفر (بدون فیتاز) وزن بدن و مصرف خوراک بیشتری را به همراه داشتند که در این بین، سطح 500 واحد در کیلوگرم فیتاز بالاترین وزن بدن و مصرف خوراک را موجب شد (0/05>p). صفات لاشه تحت تأثیر هیچ کدام از عوامل آزمایشی قرار نگرفت (0/05<p). تغذیه 1αohd3 منجر به بهبود وزن مطلق و نسبی درشت نی، شاخص سیدور، شاخص مقاومت، ریکتز فسفری و td، میزان خاکستر، کلسیم و فسفر درشت نی و همچنین ابقاء کلسیم و فسفر گردید (0/05>p). استفاده از فیتاز (هر سه سطح 500، 5000 و 10000 واحد) در مقایسه با سطح صفر باعث کاهش میزان بروز ریکتز فسفری و افزایش میزان کلسیم و فسفر درشت نی و ابقاء فسفر و نیتروژن، و سطح فسفر و آلبومین سرم خون گردید و همچنین میزان کلسیم، فسفر و آلبومین سرم خون را کاهش معنی داری داد (0/05>p). نتایج کلی نشان می دهد که تغذیه 1αohd3 و فیتاز (سطح 500 واحد) می تواند حتی با کاهش سطوح کلسیم و فسفر جیره غذایی، منجر به بهبود پارامترهای عملکرد رشد، پارارمترهای مورفومتریک استخوان، ابقاء مینرال ها، بهبود خاکستر و محتوی مینرالی استخوان و کاهش شیوع ناهنجاری های اسکلتی گردد. سطوح بالاتر فیتاز اثرات قابل ملاحظه ای را در مقایسه با سطح متداول آن (500 واحد) نداشتند که ممکن است به دلیل کمبود کلسیم در جیره پایه باشد.
حامد احمدی تیمور محمدی
سلطه مالی از اجرای موثر سیاست پولی با هدفگذاری کنترل تورم جلوگیری می کند یا به عبارتی آن زمان که سلطه مالی وجود دارد، اهداف متضاد بین مقامات پولی و مالی اغلب به انصراف بانک مرکزی از تلاش برای دستیابی به ثبات قیمت ها منجر می شود. اقتصاد هایی که سلطه نفتی دارند ( وضعیتی که صادرات زیاد نفت شاخص های اصلی اقتصاد کلان را تحت تاثیر قرار می دهد) نیز ممکن است دچار سلطه مالی باشند. اما در این کشورها، شاخص های متداول بکار رفته برای اندازه گیری حضور سلطه مالی ( برای مثال: تراز مالی سراسری، تغییرات بدهی دولت) ممکن است در دادن علامت مناسب شکست بخورد یا به عبارتی سلطه مالی ممکن است حتی با وجود مازاد مالی و سطح نسبتا پایین بدهی بخش عمومی وجود داشته باشد. اهداف اصلی این تحقیق شامل دو قسمت است که عبارتند از : 1) با مرور ادبیات موجود، ارائه ساختار مناسب برای تشخیص و تحلیل سلطه مالی در کشورهای صادرکننده نفت 2) بررسی اعتبار فرض سلطه مالی مبتنی بر ساختار ارائه شده برای ایران. در این پژوهش همچنین اثرات اقتصاد کلان بالقوه ناشی از پدیده سلطه نفتی، بخصوص ارتباط بین شاخص قیمت ها و پایه پولی بررسی گردیده است. مدل های خودرگرسیون برداری (var) و تصحیح خطا (vecm) برای تحلیل تجربی استفاده شده است. نتایج کلی استخراج شده از خروجی هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت اعتبار فرضیه سلطه مالی را طی دوره 1352 تا 1387 تایید می کند.
حامد احمدی علیقلی روشن
صنعت بازی های رایانه ای در دنیا، چهارمین تجارت پرسود به حساب می آید و در سال 2015 سودی بالغ بر 110 میلیارد دلار برای این صنعت پیش بینی شده است که اگر ایران بتواند تنها 1% از این سود را به خود اختصاص دهد، رقمی بالغ بر یک میلیارد دلار نصیب کشور عزیزمان خواهد شد و از طرفی، امروزه اکثر سازمان ها برای حفظ رشد و بقاء نیازمند توسعه کارآفرینی سازمانی هستند؛ در واقع کارآفرینی سازمانی لازمه ی احیاء مجدد و ارتقای عملکرد شرکت هاست. پژوهش حاضر تلاشی در جهت شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده محیطی سازمان، که توسعه ی کارآفرینی سازمانی را تحت تأثیر قرار می دهند، می باشد که طی آن ابتدا به بیان عوامل محیطی (پیش برنده و بازدارنده) درونی و بیرونی کارآفرینی سازمانی از دیدگاه صاحب نظران مختلف پرداخته شده است، در ادامه با استفاده از روش شناسی کیو، درصدد شناسایی ذهنیت های گوناگون کارشناسان و مدیران بنیاد ملی بازی های رایانه ای کشور و سازمان های مربوطه با صنعت گیم، در ارتباط با عوامل محیطی کارآفرینی سازمانی در این بنیاد (سازمان) می باشیم و با حجم نمونه 37 نفر و با توزیع پرسشنامه کیو (با آلفای کرونباخ 4/98% عوامل پیش برنده و آلفای کرونباخ 9/96% عوامل بازدارنده) به گردآوری اطلاعات پرداخته شده که در نهایت پس از مرتب سازی 48 گویه از نمونه کیو پیش برنده در خصوص عوامل پیش برنده محیطی، 6 گروه از عقاید و ذهنیت ها شکل گرفت و در مورد 48 گویه از نمونه کیو بازدارنده در خصوص عوامل بازدارنده محیطی، 3 گروه از عقاید و ذهنیت های مشارکت کنندگان شکل گرفت.
حامد احمدی کمال الدین قرنجیگ
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر استفاده از دو ماده جاذب فرابنفش آسکوربیک اسید و گالیک اسید بر ثبات نوری الیاف پشم رنگرزی شده با رنگزاهای طبیعی روناس، اسپرک و جاشیر می باشد. بدین منظور الیاف پشم با استفاده از نمکهای فلزی سولفات آلومینیم، سولفات آهن (ii) و سولفات مس (ii) با آسکوربیک اسید و گالیک اسید به سه شیوه پیش عمل آوری و سپس رنگرزی شد. خصوصیات رنگی نمونه ها، قبل و بعد از نوردهی اندازه گیری شد و میزان اختلاف رنگ (∆e) ایجاد شده به عنوان معیار ثبات نوری در نظر گرفته شد؛ به گونه ای که اختلاف رنگ کمتر نشان دهنده ثبات نوری بیشتر بود. نتایج نشان داد مواد جاذب فرابنفش مصرفی، بسته به نوع ماده رنگزا، نوع دندانه مصرفی و شیوه عمل آوری تاثیر متفاوتی بر ثبات نوری سه رنگزای طبیعی روناس، اسپرک و جاشیر دارد. گالیک اسید موجب ایجاد ته رنگ قهوه ای در پشم می شود. ترکیب آسکوربیک اسید و گالیک اسید هر کدام بسته به نوع دندانه و رنگزا موجب تغییر شید رنگی می شود. به علاوه عمل آوری با آسکوربیک اسید در حضور دندانه های آلومینیوم و قلع موجب کاهش میزان تخریب نوری و زردی الیاف پشم می گردد. بهترین نتایج مربوط به نمونه های عمل آوری شده بوسیله آسکوربیک اسید و حاوی دندانه مس بود. به طور کلی نتایج مطالعه نشان داد که با انتخاب مواد جاذب فرابنفش و روش عمل آوری مناسب می توان ثبات نوری رنگزاهای طبیعی روناس، اسپرک و جاشیر بر روی الیاف پشم را افزایش داد.
سکینه عباس زاده مجید متقی طلب
به منظور انجام این آزمایش از تعداد 480 قطعه جوجه یکروزه در یک طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار، 6 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل: تیمار 1) 1 درصد کلسیم و 0/52 درصد فسفر و بدون آنزیم فیتاز (شاهد)، تیمار 2) 0/6 درصد کلسیم و 0/45 درصد فسفر و بدون آنزیم فیتاز، تیمار 3) 0/6 درصد کلسیم و 0/4درصد فسفر و بدون آنزیم فیتاز، تیمار 4) 6/0 درصد کلسیم و 37/0 درصد فسفر و حاویftu500 فیتاز، تیمار 5) 8/0 درصد کلسیم و 42/0 درصد فسفر و بدون آنزیم فیتاز، تیمار 6) 0/8درصد کلسیم و 0/39 درصد فسفر و حاوی ftu500 فیتاز، تیمار 7) 1 درصد کلسیم و 0/44 درصد فسفر و بدون فیتاز و تیمار 8) 1 درصد کلسیم و 0/42 درصد فسفر و حاوی ftu500 فیتاز، بودند. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک به صورت هفتگی و دوره¬ای (آغازین، رشد و پایانی) اندازه¬گیری شد. در روز 42 آزمایش یک جوجه از هر قفس به طور تصادفی انتخاب و تفکیک لاشه انجام گرفت. به منظور بررسی سطوح مختلف کلسیم، فسفر و آنزیم فیتاز روی استخوان جوجه های گوشتی، در سن 21 روزگی یک پرنده از هر قفس را کشتار کرده و استخوان درشت¬نی پای چپ آنها جدا و پس از چربی¬زدایی، خاکستر و ماده¬ی خشک موجود در آن محاسبه شد. درصد خاکستر و فسفر استخوان درشت نی بطور معنی¬داری با کاهش کلسیم، فسفر و آنزیم فیتاز نسبت به جیره های استاندارد کاهش یافت (0/05>p). نتایج مربوط به کلسیم استخوان درشت نی نشان داد که اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود ندارد (0/05<p). نتایج این بررسی نشان داد استفاده از سطوح مختلف کلسیم، فسفر با فیتاز منجر به افزایش معنی¬داری در مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه در کل دوره شد (0/05>p). همچنین افزودن آنزیم فیتاز به جیره به مدت 21 روز منجر به بهبود ضریب تبدیل خوراک در مقایسه با تمام تیمار شاهد شد. نتایج این بررسی نشان داد که تأثیر سطوح مختلف کلسیم، فسفر و آنزیم فیتاز بر درصد ران و سینه معنی دار بود (0/05>p). هیچ یک از تیمارهای آزمایش تأثیر معنی¬داری بر وزن نسبی، بال، قلب، کبد، سنگدان و چربی حفره بطنی نداشتند (0/05<p).
حمیدرضا خواجوی محمدامیر کریمی ترشیزی
به منظور ارزیابی اثر تغذیه سطوح مختلف مکمل ورمی هوموس (به عنوان منبع اسید هیومیک) بر عملکرد جوجه گوشتی آزمایشی با استفاده از ??? قطعه جوجه گوشتی (راس ???) در قالب طرح کاملاً? تصادفی با چهار تیمار (شامل سطوح صفر، 5/0، یک و 5/1 درصد ورمیهوموس) و پنج تکرار و تعداد ?? قطعه جوجه در هر تکرار به مدت 42 روز اجرا شد. اثر تیمارهای آزمایشی بر عملکرد ، بازده لاشه، وزن نسبی اندام های داخلی، غلظت کلسیم و فسفر سرم و میزان خاکستر استخوان درشت نی معنی دار نبود. افزایش سطح ورمی هوموس تا یک درصد جیره باعث کاهش خطی ph گوشت سینه شد (05/0>p). با افزایش سطح مکمل ورمی هوموس در جیره مقدار ph گوشت ران به طور خطی افزایش یافت (0?/0p<)، که این افزایش در سطح ?/? درصد ورمی هوموس بیشترین ph و سطح ?/? درصد ورمی هوموس کمترین مقدار ph را دارد. غلظت مالون دی آلدئید در گوشت ران تازه و نگهداری شده با افزایش سطح مکمل ورمی هوموس در جیره به طور خطی کاهش یافت، اما در گوشت سینه به صورت درجه دو تغییر نمود (01/0p< ). با افزایش سطح مکمل ورمی هوموس در جیره میزان ظرفیت نگهداری آب به طور خطی افزایش یافت (01/0p<). افزودن یک درصد ورمی هوموس در جیره، سبب بهبود رنگ، بو، آبداری و پذیرش کلی عضله سینه در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0 p<)، اما بر صفات حسی گوشت ران اثر نداشت. بر اساس نتایج این تحقیق، تغذیه مکمل ورمی هوموس تا سطح یک درصد جیره می تواند بدون کاهش عملکرد باعث بهبود کیفیت، طعم و مزه گوشت سینه شود.
حامد احمدی ژاله حساس خواه
نگارش این پایان نامه، تلاشی است برای یافتن شواهدی دال بر اعتبار محتوایی، اعتبار ظاهری و اعتبار برآیندی بخش مصاحبه ی آزمون ielts. برای به دست آوردن شواهدی دال بر اعتبار محتوایی بخش مصاحبه ی آزمون ielts، فهرستی از سه گروه اصلی کارکردهای زبان گفتاری، شامل کارکردهای مرتبط به تبادل اطلاعات، کارکردهای مربوط به گفتگوی متقابل و کارکرد های مربوط به مدیریت گفتگو، به پانزده دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش که انگلیسی تدریس می کنند، داده شد تا دو مصاحبه ی ضبط شده ی ielts را بر اساس این لیست بررسی کنند. برای بدست آوردن شواهدی مبنی بر اعتبار ظاهری و اعتبار برآیندی آزمون، با چهل نفر از کسانی که قبلا در آزمون ielts شرکت کرده بودند، مصاحبه شد. در این مصاحبه از شرکت کنندگان سوالاتی مربوط به سه نوع مختلف از شواهد دال بر اعتبار آزمون پرسیده شد. بررسی شد که آیا آنها مصاحبه ی آزمون ielts را مناسب و معتبر و مصاحبه گر را دارای صلاحیت لازم می دانند (اعتبار ظاهری). بررسی شد که آیا رابطه ای بین آماده سازی برای آزمون و موفقیت در آزمون وجود دارد. و سوم، بررسی شد که آیا شرکت کنندگان آزمون حفظ جملات و عبارات خاصی را درارتقای نمره ی خود در بخش مصاحبه مفید می دانند (اعتبار برآیندی). در مورد اعتبار محتوایی آزمون، مشخص شد، کارکردهای تبادل اطلاعاتی در دو مصاحبه ی بررسی شده در سطح قابل قبولی قرار دارد. اما کارکردهای مربوط به گفتگوی متقابل و مدیریت گفتگو در مجموع اندک اند. در رابطه با اعتبار ظاهری آزمون معلوم شد که برخلاف انتظار، همه ی شرکت کنندگان آن را مناسب و معتبر نمی دانند. برخی از آنها به مشکلاتی از قبیل استفاده از موضوعات ناآشنا و مهجور، لهجه های ناآشنای برخی مصاحبه کنندگان غیر انگلیسی، و زمان محدود و اندک مصاحبه اشاره کرده اند. با این حال، اکثر انها مصاحبه کنندگان را برای ارزیابی مهارت گفتاری خود با صلاحیت تشخیص دادند. همچنین مشخص شد، بین آماده سازی برای آزمون و موفقیت در آزمون رابطه ی معناداری (با سطح معناداری 5%) وجود دارد. در مورد استراتژی حفظ جملات و عبارات خاص برای بخش مصاحبه، معلوم شد 65% شرکت کنندگان در این تحقیق این استراتژی را به کار نبرده اند. با این وجود کسانی که از این روش استفاده کرده اند معتقدند تا حدی کار ساز بوده است.
محسن نیکخواه حامد احمدی
چکیده ندارد.
حامد احمدی ناهید مجابی
چکیده ندارد.