نام پژوهشگر: حمیدرضا عریضی
فاطمه فاضلی حمیدرضا عریضی
مقیاس های پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تعیین شیوه ی کُنش روان نژندانه ی سازمان (1384)، اختلالات عملکردی مدیران (1995) و نئو (شاخص 5 عاملی شخصیت)(1992). داده های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ابعاد روان شناختی سازمان و اختلالات عملکردی مدیران و ویژگی های شخصیتی آنان به طور کلی رابطه ی درونی معناداری وجود دارد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین بُعد نمایشی-افسرده و اختلال دوری-گزینی (01/0 ?p؛ 365/0r=)؛ بُعد اسکیزوئید-پارانوئیا و مهارکنندگی (01/0 ?p؛ 360/0r=) و دوری گزینی (05/0 ?p؛ 468/0r=)؛ و بُعد افسرده-اسکیزوئید با دوری گزینی (05/0 ? p؛ 310/0r=) رابطه ی معناداری وجود دارد. هم چنین رابطه ی بُعد افسرده-اسکیزوئید و روان نژندی (05/0 ? p؛ 277/0r=)؛ و اختلال مهارکنندگی و تجربه پذیری (05/0 ? p؛ 295/0- r=) نیز معنادار به دست آمده است. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز، اختلال دوری گزینی قادر به پیش بینی 36/0 از بُعد روان شناختی نمایشی-افسرده (133/0=2r)؛ 42/0 از بُعد روان شناختی اسکیزوئید-پارانوئید (219/0=2r)؛ و 31/0 از بُعد روان-شناختی افسرده– اسکیزوئید (09/0 =2r) شده است. اختلال مهارکنندگی نیز 29/0 از بُعد اسکیزوئید-پارانوئید (219/0=2r) را پیش بینی می کند. نتایج حاصل از آزمونt مستقل و تحلیل واریانس یک راهه (و آزمون تعقیبی lsd) نیز نشان داد که تفاوت میانگین بُعد نمایشی در گروه زنان و مردان؛ بُعد اسکیزوئید-پارانوئیایی در افراد با سابقه های کاری متفاوت؛ بُعد افسرده-اسکیزوئید در بین افراد با میزان تحصیلات متفاوت؛ و اختلال دوری گزینی در بین افراد با رتبه سمت متفاوت معنادار است.
سمیه قندهاری حمیدرضا عریضی
هدف از انجام این پژوهش بررسی کلیشه های جنسیتی و اثر آن بر انتظار افراد از خودابرازی در موقعیت های کار، ورزش و خانه بود. جمعیت نمونه شامل 60 دانشجوی دختر و 60 دانشجوی پسر دانشگاه اصفهان بود. انتظارات آنان از خودابرازی فرد هدف مونث و مذکر در یک سناریوی اجتماعی که در آن جنسیت و موقعیت تغییر می کرد، به وسیله ی مقیاس انتظار از خودابرازی که توسط محقق ساخته شد، با به تصویر کشیدن سه موقعیت کار، ورزش و خانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نمرات به دست آمده با استفاده از آزمون های t وابسته و مستقل و آنوای مختلط تحلیل شد. نتایج نشان داد که موقعیت فرد هدف در انتظار آزمودنی ها از خودابرازی وی تأثیر دارد و موقعیت خانه موجب انتظار از خودابرازی بیشتری می شود. اما جنسیت فرد هدف به تنهایی موجب تفاوت معنادار در انتظارات از خودابرازی فرد هدف نمی شود. تعامل بین جنسیت و موقعیت تفاوت معنادار (05/?p ) درمیزان انتظار از خودابرازی را موجب می شود. نشان داده شد که آزمودنی ها از فردهدف مونث و مذکر در موقعیت خانه نسبت به موقعیت کار و ورزش انتظار خودابرازی بیشتری دارند (05/?p ). همچنین آزمودنی های مونث در موقعیت خانه از فرد هدف مونث انتظار خودابرازی بیشتری نسبت به فرد هدف مذکر دارند (05/?p ) اما این تفاوت در مورد آزمودنی های مذکر معنی دار نبود. در نهایت نتایج اثر موقعیت بر استفاده از کلیشه ها را تأیید کرد.
ایرج شاکری نیا حمیدرضا عریضی
با هدف بررسی نقش حمایت سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی در سبک رهبری و عملکرد شغلی، از 202 نفر از مدیران سازمان های دولتی استان گیلان که به شیوه تصادفی ساده از جامعه مدیران سازمان های دولتی استان گیلان انتخاب شده بودند، خواسته شد تا با تکمیل پرسشنامه های تحقیق در این پژوهش مشارکت کنند. داده های بدست آمده با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون، آزمون t استیودنت برای گروه های مستقل و تحلیل واریانس یکراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که: بین رضایت شغلی و سابقه کنونی مدیران بومی استانی رابطه وجود دارد. بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی مدیران بومی و مدیران غیر بومی استانی رابطه وجود دارد. بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی مدیران بومی و مدیران غیر بومی استانی رابطه وجود دارد. بین رضایت شغلی و عملکرد شغلی مدیران بومی و مدیران غیربومی استانی رابطه وجود دارد. بین رضایت شغلی و حمایت سازمانی مدیران استان گیلان رابطه وجود دارد. بین حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی مدیران استان گیلان (بومی، غیربومی استانی و غیربومی غیراستانی) رابطه وجود دارد. بین حمایت سازمانی ادراک شده و عملکرد شغلی مدیران غیر بومی استانی رابطه وجود دارد. بین تعهد سازمانی و عملکرد شغلی مدیران بومی وجود دارد. آزمون z فیشر برای بررسی رابطه متغیرهای پژوهش در سه گروه از مدیران (بومی، غیر بومی استانی و غیربومی غیراستانی) نشان داد که این مدیران در متغیرهای مورد بررسی (حمایت سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی در سبک رهبری و عملکرد شغلی )، با یکدیگر تفاوت معنی دار ندارند. سبک رهبری و عملکرد شغلی مدیران از روی متغیرهای حمایت سازمانی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی قابل پیش بینی است. مقایسه میانگینهای رضایت شغلی، حمایت سازمانی، تعهد سازمانی، سبک رهبری و عملکرد شغلی نشان داد که مدیران مشارکت کننده در پژوهش به لحاظ متغیرهای حمایت سازمانی، تعهد سازمانی، سبک رهبری و عملکرد شغلی بین تفاوتهای معنی دار دارند. نتیجه آزمونهای تعقیبی نشان داد که تفاوت میانگینهای حمایت سازمانی، تعهد سازمانی، سبک رهبری و عملکرد شغلی در گروههای مدیران بومی و مدیران غیر بومی استانی معنی دار نیست، درحالیکه مدیران بومی و مدیران غیربومی استانی دراین میانگینها با مدیران غیر بومی غیراستانی تفاوتهای معنی دارداشتند. واژه های کلیدی: سبک رهبری. عملکرد شغلی. حمایت سازمانی. رضایت شغلی. تعهد سازمانی. مدیران بومی
آزاده عسکری حمیدرضا عریضی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ارزش های ابزاری و نهایی و حرفه ای و اولویت بندی ارزش ها در پرستاران بیمارستانهای شهراصفهان انجام شد. جامعه آماری را کلیه پرستاران بیمارستانهای شهر اصفهان تشکیل می دادند که درسال 1389 مشغول به کار بودند. نمونه پژوهش از بین کلیه پرستاران مذکور به صورت طبقه ای با توجه به نسبتهای حجمی به تعداد 103 نفر در نظر گرفته شد. در این پژوهش که بصورت رابطه ای انجام پذیرفت پرسشنامه های زمینه یابی ارزش های روکیچ(1973) و مقیاس ارزش های حرفه ای پرستاری ویس و اسچانک(2000) برای سنجش متغیرها استفاده شد.برای تحلیل داده ها از روشهای آماری توصیفی و استنباطی(همبستگی اسپیرمن ، همبستگی اتا، آزمون t، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون یو مان ویتنی و کروسکال والیس )استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین عوامل ارزش های ابزاری و نهایی و هم چنین بین عوامل ارزش های ابزاری و حرفه ای و نهایی و حرفه ای رابطه معنی داری وجود دارد هم چنین بین اهمیت تعدادی از ارزش های فردی و حرفه ای در پرستاران زن و مرد، در سنین مختلف، با سوابق مختلف و با نوع استخدام مختلف تفاوت معنی داری وجود داشت اما در متغیر تحصیلات تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اولویت بندی ارزش ها در پرستاران نشان داد که مهم ترین ارزش های فردی ارزش امنیت خانوادگی و صداقت بودند و مهم ترین ارزش حرفه ای محرم اسرار بیماران بودن شناخته شد. یافته های پژوهش حاضر می تواند در راستای تدوین استانداردهای اخلاقی بخش بهداشت و درمان مورد استفاده قرار گیرد.
لیلا شیروانی حمیدرضا عریضی
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزش های فردی و سازمانی و اعتبار همزمان آن با ارزش های کاری و رابطه آنها با تعهد سازمانی درکارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران-اصفهان انجام شد. جامعه ی آماری را کلیه کارکنان زن ومرد (رسمی و غیر رسمی) شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی اصفهان در سال 1388 تشکیل دادند (4600=n). نمونه ی این پژوهش، شامل 273 نفر از کارکنان مرد (رسمی و غیر رسمی) شرکت پالایشگاه نفت اصفهان بودند که پس از جمع آوری پرسشنامه ها 269 پرسشنامه به صورت کامل تکمیل شده بودند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های زمینه یابی ارزشهای شوارتز، ارزش های سازمانی، ارزش های کاری فورنهام، تعهد سازمانی بالفور و وکسلر و پرسشنامه ی متغیر های جمعیت شناختی استفاده شد. پرسشنامه های استفاده شده پایایی قابل قبولی داشتند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مناسب، ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون چند مرحله ای (گام به گام)، تحلیل واریانس، آزمون tهتلینگ استفاده شد. نتایج نشان داد که می توان به طور قابل قبولی ارزش ها را مورد اندازه گیری قرار داد. بین عوامل ارزش های فردی و سازمانی، فردی و کاری، سازمانی و کاری در سطح p?0.05رابطه وجود داشت. همچنین بین عوامل ارزش های فردی ، سازمانی و کاری با تعهد سازمانی و متغیرهای جمعیت شناختی در سطح p?0.05رابطه وجود داشت. از بین عوامل ارزش های فردی، ارزش خیرخواهی، 5/6درصد واریانس ارزش سازمانی را تبیین کرد. با اضافه کردن ارزش انگیختگی، میزان واریانس تبیین شده 4/8 درصد شد و همچنین با اضافه شدن ارزش امنیت این میزان 9/9 درصد شد. با توجه به آزمون ویلکز و مقدار کای اسکوئر اولین و دومین ضریب همبستگی کانونی بین مولفه های ارزش های فردی و سازمانی معنی دار بود. ارزش خودرهبری از بین عوامل ارزش های فردی، 11 درصد واریانس ارزش کاری را تبیین کرد. با اضافه کردن ارزش لذت، میزان واریانس تبیین شده 15 درصد شد و همچنین با اضافه شدن ارزش جهان خواهی این میزان 17 درصد شد. در نهایت با اضافه شدن ارزش پیشرفت این میزان 19 درصد شد. با توجه به آزمون ویلکز و مقدار کای اسکوئر اولین، دومین و سومین ضریب همبستگی کانونی بین مولفه های ارزش های معنی دار بود. با توجه به آزمون ویلکز و مقدار کای اسکوئر اولین ضریب همبستگی کانونی بین مولفه های ارزش های کاری و سازمانی معنی دار بود. ارزش همرنگی از مولفه های ارزش های فردی، 24درصد واریانس تعهد سازمانی را تبیین کرد. با اضافه کردن ارزش جهان خواهی، میزان واریانس تبیین شده28 درصد شد. از بین عوامل ارزش های سازمانی، وفاداری به سازمان، 98 درصد واریانس تعهد سازمانی را تبیین کرد. از بین عوامل ارزش های کاری، ارزش ارتقاء فردی و گروهی، 4/19 درصد واریانس تعهد سازمانی را تبیین کرد. تفاوت معنی داری در ارزش های فردی و سازمانی بین واحدهای مختلف (عملیات، تعمیرات و اداری) مشاهده نشد، اما تفاوت معنی داری در ارزش های کاری در عامل اعتبار شغلی بین واحدهای مختلف (عملیات، تعمیرات و اداری) مشاهده شد. همچنین عوامل ارزش های فردی نیز درصد قابل توجهی از واریانس عوامل ارزش های کاری را پیش بینی کردند که این نتایج تائید کننده اعتبار ملاکی پرسشنامه ارزش های کاری فورنهام بوده و می توان بر مبنای آن، کاربرد آن در سازمان را توصیه کرد.
امیر قمرانی محمدباقر کجباف
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر امید، تاب آوری، خوش بینی و شادکامی نوجوانان شاهد و ایثارگر و نوجوانان غیر شاهد و ایثارگر در سال تحصیلی 89-1388 بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان سنین 14تا17 ساله شهرستان بیرجند بود که از این جامعه نمونه ای به حجم 160نفر (80نوجوانان شاهد و ایثارگر و 80نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر) با نسبت برابر از دو جنس در قالب 4گروه آزمایشی و 4گروه کنترل انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه های زیر بود: 1) پرسشنامه قدردانی صفتی(مک کالوک و همکاران، 2003)، 2- مقیاس امید صفتی بزرگسالان (اشنایدر و همکاران،1991)، 3- مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، 4-پرسشنامه ی جهت گیری به زندگی (،شی یر و کارور،1985)و 5-مقیاس شادکامی آکسفورد (آرگایل و همکاران،1989). روایی و پایایی پرسشنامه های مذکور، مطلوب ارزیابی شد. به منظور بررسی سوالات پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی (نظیر آزمون t مستقل و وابسته، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل کواریانس چند متغیری، مقایسه های زوجی و تحلیل واریانس دوراهه) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در تمام گروه های آزمایش تأثیر مداخلات قدردانی بر امید، خوش بینی و شادکامی آزمودنی ها موثر می باشد( p=??????). علاوه بر این مشخص شد که مداخلات قدردانی بر افزایش تاب آوری تأثیر معنی داری ندارد. همچنین مقایسه اثربخشی مداخلات قدردانی در نوجوانان شاهد و ایثارگر و نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر نشان داد که نوجوانان شاهد و ایثارگر از مداخلات قدردانی سود بیشتری می برند و به لحاظ متغیرهای امید و شادکامی تفاوت معناداری با نوجوانان غیرشاهد و ایثارگر دارند ( p=??????). علاوه براین، نتایج نشان داد که اندازه اثر مداخلات قدردانی در حد زیاد می باشد و اثربخشی مداخلات قدردانی به جنسیت آزمودنی ها بستگی ندارد. در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش اثربخشی مداخلات قدردانی را در ارتقای امید، خوش بینی و شادکامی نوجوانان تأیید کرد.
محمود رشیدی رسول ربانی خوراسگانی
هدف از این پژوهش تعیین عوامل اجتماعی موثر بر ادراک با تکیه بر پژوهشی آزمایشگاهی درباره ی ادراک قد می باشد. ادراک دیداری امری انعطاف پذیر و وابسته به موقعیت است و عوامل زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی، ویژگی های آن را بسته به هر موقعیت تعیین می نمایند. در این پژوهش به روش رابطه ای تأثیر سن، جنس و وضعیت اجتماعی اقتصادی 1054 دانش آموزان دختر و پسر کلاس های چهارم دبستان (گروه سنی چهارم)، دوم راهنمایی (گروه سنی هفتم) و دوم متوسطه ی (گروه سنی دهم) مدارس شیراز بر ادراک آن ها از قد صمیمی ترین دوستشان در کلاس ارزیابی گردید. از یک ابزار جدید محقق ساخته که شامل یک پرده ی سفید در ابعاد 208 سانتی متر در 86 سانتی متر، یک دستگاه مولّد نور که پشت پرده قرار می گرفت و یک جعبه کنترل جهت حرکت دادن لکه ی نور و یادداشت فاصله ی لکّه ی نور تا زمین، استفاده شد. هر شرکت کننده در فاصله ی 2 متری از پرده قرار می گرفت و قد صمیمی ترین دوستش را با شاخص لکه ی نور روی پرده نشان می داد. یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه چهارم با گروهای های هفتم و دهم در ادراک قد وجود دارد، (001/0 > p). گروه چهارم در مقایسه با گروه های سنی هفتم و دهم تفاضل قد (قد اندازه گیری شده ی صمیمی ترین دوست - قد ادراک شده صمیمی ترین دوست = تفاضل قد) را به طور معنی داری کم تر برآورد کردند. این یافته می تواند متأثر از بلوغ به عنوان یک نقطه ی بحرانی در ادراک دیداری باشد. همچنین پسران در مقایسه با دختران تفاضل قد را به طور معنی داری بیشتر برآورد کردند، (006/0 > p) . وضعیت اجتماعی اقتصادی شرکت کنندگان در ادراک قد صمیمی ترین دوستشان موثر بود و شرکت کنندگان با وضعیت اجتماعی اقتصادی پایین تر ( در مقایسه با شرکت کنندگان با وضعیت اجتماعی اقتصادی بالاتر) قد صمیمی ترین دوستشان را بلندتر برآورد کردند، (01/0 > p) .این یافته می تواند به خاطر تفاوت در ساختار دوستی های این دو گروه باشد. نود و دو و سه دهم درصد از شرکت کنندگان نیز در برآورد قد صمیمی ترین دوستشان دچار کم برآوردی شدند که تفاوت آن با بیش برآوردی ها (7/7 درصد) معنی دار بود، (001/0 > p). پیشنهاد میگردد که با توجه به مزیت های ابزار مورد استفاده در این پژوهش از آن در پژوهش های آتی نیز استفاده گردد.
افشین صلاحیان حمیدرضا عریضی
چکیده هدف این پژوهش تعیین رابطه بین عوامل فرهنگی و شخصیتی با نگرش مثبت به وی.سی.دی های تقلبی بود. شرکت کننده ها شامل 184 نفر(51% دختر و 49% پسر) از دانشگاه اصفهان بودند، که بصورت تصادفی باتوجه به تعداد متغیر ها انتخاب شدند. جهت سنجش نگرش به وی.سی.دی های تقلبی از پرسشنامه انگ و همکاران(2001) و جهت سنجش عوامل فرهنگی و شخصیتی از پرسشنامه انگ وهمکاران(2001) و وانگ و همکاران(2005) و از پرسشنامه لونا و تنگ(2004) جهت سنجش رفتارهای غیراخلاقی استفاده شد. پایایی این ابزارها محقق شد، سپس جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، آزمون tمستقل، و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که روابط معناداری بین رفتارهای غیراخلاقی، عوامل فرهنگی و شخصیتی با نگرش مثبت به وی.سی.دی های تقلبی وجود دارد. نتایج آزمون t تست نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین های دختران وپسران فقط در قصد خرید وجود دارد. نتایج تحلیل های رگرسیون نشان داد که، عوامل فرهنگی، شخصیتی و رفتارهای غیراخلاقی، نگرش های مثبت به وی.سی.دی های تقلبی را پیش بینی می کنند. کلید واژه ها: نگرش، عوامل فرهنگی، شخصیتی، رفتارهای غیراخلاقی.
محسن دربانیان حسین سماواتیان
هدف این پژوهش بررسی روابط ساده و چندگانه بین الگوی پنج عاملی شخصیت، دلبستگی شغلی و تعهد سازمانی در بین کارکنان شرکت های صنعتی مستقر در مرکز رشد پارک علم و فناوری خراسان بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع رابطه ای بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه کارکنان این شرکت ها در نیمه اول سال 1390 بود. نمونه آماری شامل 150 نفر از کارکنان این شرکت ها بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. مقیاس های پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه شخصیتی60 سوالی neo-ffi (کاستا و مک کرا، 1992)، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1991) و پرسشنامه دلبستگی شغلی کانونگو (1982). پایایی پرسشنامه های مذکور به ترتیب 74/0، 84/0 و 83/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که بین ویژگیهای پنجگانه شخصیت با دلبستگی شغلی و ابعاد تعهد سازمانی به طور کلی رابطه معناداری وجود دارد همچنین رابطه بین تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی 41/0 است و این رابطه در سطح 01/0 p< معنادار است. نتایج تحلیل رگرسیون به روش گام به گام نشان داد که روان رنجورخویی به صورت منفی و تجربه پذیری به صورت مثبت و توافق پذیری به صورت منفی قادر به پیش بینی دلبستگی شغلی هستند. وظیفه شناسی و تجربه پذیری به صورت مثبت تعهد عاطفی، تجربه پذیری به صورت منفی تعهد مستمر، وظیفه شناسی و برون گرایی به صورت مثبت و روان رنجورخویی به صورت منفی تعهد هنجاری را پیش بینی می کنند. نتایج حاصل از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که در متغیر دلبستگی شغلی و تعهد مستمر بین کارکنان زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد، در تعهد هنجاری میان کارکنان متاهل و مجرد تفاوت معناداری وجود دارد، تفاوت میانگین تعهد عاطفی در کارکنان با تحصیلات متفاوت معنادار است و تفاوت میانگین تعهد مستمر در کارکنان با سابقه کار متفاوت معنادار است.
فیروزه حقیقی ابوالقاسم نوری
پژوهش حاضر با هدف تعیین پایایی و هنجاریابی پرسشنامه نئو و تعیین رابطه ی بین نمرات علمی، ویژگیهای شخصیتی و نمرات هوش با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی اجرا گردید. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می-باشد. جامعه ی آماری این پژوهش توسط شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی تعریف شده و شامل تمام افرادی بود که شرایط و ویژگی های لازم برای شرکت در آزمون استخدامی سال 1388 را داشتند. این پژوهش روی 47158 نفر از داوطلبان به عنوان نمونه ی در دسترس اجرا شد. برای سنجش ویژگیهای شخصیتی از پرسشنامه شخصیتی نئو(کاستا و مک کرا، 1987)، با پایایی 949/0 و برای سنجش هوش از آزمون هوش که توسط پژوهشگر ساخته شده و پایایی و اعتبار آن مورد تأیید قرار گرفته است(آلفای کرونباخ، 794/0)، استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، حداقل و حداکثر نمره) و استنباطی (همبستگی ساده، آزمون t دو نمونه مستقل، آنالیز واریانس یکراهه و همبستگی پیرسون) مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش جدول های نمرات هنجار داده ها به دست آمد. یافته ها نشان داد که در مقطع دیپلم و کاردانی بین نمره علمی و نمرات همه ی عوامل نئو به جز روان رنجوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما در مقطع کارشناسی و بالاتر بین هیچ کدام از نمرات نئو با نمره علمی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین نمره هوش و تمام نمرات نئو به جز روان رنجوری در تمامی مقاطع رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. بین روان رنجوری و هوش رابطه منفی معنادار وجود دارد (05/0>p). یافته های مرتبط با مقایسه ی متغیرها به تفکیک متغیر های جمعیت شناختی نشان داد که در حالت کلی هوش مردان بالاتر از زنان و نمره علمی زنان بالاتر از مردان است و در کل عوامل نئو، نمرات مردان کمتر از زنان است. همچنین هوش افراد در مقاطع بالاتر، بیشتر از سایر افراد نشان داده شد. با توجه به این مطلب، می توان به مدیران و سازمان ها پیشنهاد داد که علاوه بر آزمون های علمی رایج برای استخدام، ویژگی های روانشناختی را نیز مد نظر قرار دهند.
زینب باقرصاد رنانی حمیدرضا عریضی
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی عدالت سازمانی و تعهد سازمانی در رابطه ی میان عدم توازن تلاش-پاداش با فرسودگی و فشار روانی شغلی انجام شد. به این منظور 250 نفر از کارکنان شهرداری اصفهان به صورت تصادفی انتخاب شدند تا به پرسشنامه های عدم توازن تلاش-پاداش(eri) ( زورلو، پس و سیگریست،2010) با پایایی 69/0، عدالت سازمانی کلی( آمبروزی و اشمینک،2009) با پایایی 78/0، تعهد سازمانی (بالفور و وکسلر،1996) با پایایی 77/0، فرسودگی شغلی (شافلی و همکاران،1996) با پایایی 89/0، فشار روانی شغلی(مکی، هولاهان و گوتلیب،2001) با پایایی 62/0 و سلامت عمومی ادراک شده(به نقل از جیلها،2009) پاسخ دهند. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی وآمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss16 انجام شد. همچنین برای تعیین نقش میانجی عدالت سازمانی و تعهد سازمانی در رابطه بین eri با فشار روانی و فرسودگی شغلی، از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی و برای آزمون معناداری آن، از روش بوت-استراپ استفاده گردید. تحلیل داده ها نشان داد eri با فشار روانی و فرسودگی شغلی رابطه دارد(05/0>p) و عدالت سازمانی و تعهد سازمانی را پیش بینی می کند. با این وجود فرضیه های مربوط به پیش بینی فرسودگی شغلی و فشار روانی توسط ترکیبی از عدالت و تعهد سازمانی رد شد و رابطه ی میان سلامت عمومی ادراک شده و eri معنادار نبود (05/0 p>). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد عدالت سازمانی و فرسودگی شغلی در رابطه ی میان ادراک eriو فرسودگی شغلی، نقش میانجی کامل را ایفا می کنند، در صورتی که نقش میانجی آن ها در رابطه eri و فشار روانی شغلی معنادار نبود. بر اساس نتایج پژوهش، ادراک eriپیامدهای نامطلوب نگرشی، سازمانی و روانشناختی را در پی خواهد داشت بنابراین، مدیران ارشد و سرپرستان باید برای کاهش ادراک eri و پیامدهای مضر آن، به نقش تأثیرگذار عدالت و تعهد سازمانی در کاهش یا افزایش پیامدهای eri توجه کنند. در پایان نیز راهکارهایی جهت کاهش ادراک eri به کارفرمایان و مدیران ارابه شد
ناهید متعبد فریبا یزدخواستی
چکیده هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی مداخله سایکودراما بر مهارت های اجتماعی و تثبیت جهت گیری های هویت نوجوانان دختر مدارس راهنمایی شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(طرح پیش آزمون-پس آزمون) با گروه کنترل و انتساب تصادفی می باشد. بدین منظور 30 دانش آموز دارای مهارت های اجتماعی پایین به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش مهارت های اجتماعی در قالب سایکودراما طی 10 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسشنامه های مهارت های اجتماعی و جنبه های هویت در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس با اندازه های مکرر نشان داد که میانگین نمرات مهارت های اجتماعی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون افزایش معنی داری پیدا کرده است. همچنین این نتایج بیانگر افزایش تثبیت جهت گیری های هویت اعضای گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بود. این نتایج در مرحله پیگیری نیز صادق بود. نتایج کلی این پژوهش بیانگر اثربخشی مداخله سایکودراما بر بهبود مهارت های اجتماعی و افزایش تثبیت جهت گیری های هویت در افراد گروه آزمایش بود. بنابراین سایکودراما می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش مهارت های اجتماعی و تثبیت جهت گیری های هویت به کار رود. کلیدواژه ها : سایکودراما، مهارت های اجتماعی، تثبیت جهت گیری های هویت
شبنم جوانمرد پاقلعه حمیدرضا عریضی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین متغیرهای بهزیستی روانی، شامل سرزندگی، فشار روانی شغلی، خوش بینی و متغیرهای شخصیتیِ توافق پذیری، وجدان کاری و سرسختی روانشناختی با تعارض کار خانواده (wfc) و زیرمقیاس های آن، یعنی تداخل کار-خانواده (wif) و خانواده-کار (fiw)، در کارکنان شیفتی و روزکار می باشد. این پژوهش در شرکت پلی اکریل ایران انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارکنان روزکار و نوبت کار شرکت پلی اکریل به تعداد 1668 نفر بودند، که 275 نفر از آنها به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های تعارض کار-خانواده (نت مایر، بولز و مک ماریان، 1996)، فشار روانی در شغل (الیوت، 1994)، سرزندگی (رایان و فردریک، 1997)، خوش بینی (شیر و کارور، 1985)، مقیاس های توافق پذیری و وجدان کاری از پرسشنامه شخصیتی neo (مک کری و کاستا، 1983)، و سرسختی (جاندا، 1999) بود. نتایج تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که 33% از واریانس تعارض کار-خانواده کارکنان شرکت پلی اکریل، توسط فشار روانی شغلی و توافق پذیری پیش بینی می شود (331/0r2= ). همچنین ضرایب همبستگی نشان داد که wfc، wif، و fiw با توافق پذیری، وجدان کاری، سرسختی، خوش بینی و سرزندگی رابطه منفی معنادار، و با فشار روانی شغلی رابطه مثبت معنادار دارد (05/0p<). نتایج آزمون t مستقل نیز تفاوت معنادار دو گروه نوبت-کار و روزکار را در fiw تأیید کرد (108/2- t= و 05/0p<). همچنین نتایج z فیشر نقش تعدیلی نوبت کاری را در رابطه تعارض کار-خانواده با خوش بینی و سرسختی تأیید کرد (96/1 z). تبیین یافته های پژوهش نشان می دهد که تعارض کار-خانواده می تواند هزینه های روانشناختی برای فرد و سازمان به دنبال داشته باشد. مورد تهدید قرار گرفتن بهزیستی روانی افراد و افزایش فشار روانی شغلی از نتایج تعارض کار- خانواده است، اما با توجه به ارتباط معنادار متغیرهای شخصیتی با تعارض کار- خانواده، می توان با انتخاب و انتصاب درست کارکنان در الگوهای کاری متناسب با شخصیت آنها، سطح تعارض کار- خانواده را به حداقل کاهش داد.
افشین صلاحیان حمیدرضا عریضی
چکیده برخلاف رشد سریع مطالعات اختصاص یافته به سازه فرسودگی شغلی در سازمان ها، تحقیقات نسبتاً کمی به تدوین راهکارهایی برای کاهش فرسودگی شغلی پرداخته اند. هدف اصلی مرحله اول پژوهش حاضر بررسی روابط و ارائه مدلی در مورد متغیرهای مرتبط با فرسودگی شغلی در شرکت فولاد مبارکه اصفهان بود. در مرحله دوم پژوهش نیز، براساس نتایج مرحله قبلی مداخله ای تدوین و اثربخشی آن بررسی شد. جامعه آماری همه کارکنان دارای مدرک دیپلم و دیپلم به بالا در شرکت فولاد مبارکه بود. در مرحله اول پژوهش، 300 نفر بصورت تصادفی براساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی از نواحی مختلف انتخاب شدند. در مرحله دوم پژوهش نیز از جامعه آماری 40 نفر بصورت تصادفی براساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایشی بصورت تصادفی جایابی شدند. داده ها بوسیله پرسشنامه های گرانباری شغلی، شفافیت نقش، تعارضات کار-خانواده، حس هدفمندی سازمانی، ادراک انصاف، استرس شغلی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، تمایل ترک شغل و فرسودگی شغلی مسلش جمع آوری شد. نتایج مرحله اول پژوهش نشان داد که گرانباری شغلی، تعارضات کار-خانواده و شفافیت نقش با میانجیگری استرس فرسودگی شغلی را پیش بینی، و فرسودگی شغلی نیز تمایل ترک شغل، رضایت شغلی و تعهد سازمانی را پیش بینی می کنند. نتایج مرحله دوم پژوهش نیز نشان داد که اثربخشی مداخله در کاهش استرس، خستگی هیجانی، شخصیت زدایی و عدم انصاف تأیید شد. همچنین، کاربرد یافته های پژوهش حاضر برای مداخله های پیشگیرانه و پژوهش های آینده در راستای مقابله با فرسودگی شغلی مورد بحث قرار گرفت.
مهری شاه زیدی یهجت یزدخواستی
امروزه رسانه ها نقشی غیر قابل انکار در زندگی بشر دارند و تقریباً تمامی ابعاد زندگی او را متاثر از خود ساخته اند. شاید تاکنون هیچ دورانی مانند دوران امروز شاهد تغییر در فرهنگ، ارزش ها و هنجارهای جامعه نبوده است. رسانه ها در امر جامعه پذیر کردن افراد نقش مهمی دارند و بخش عظیمی از جامعه پذیری شامل موارد جنسیتی می شود. به گفته بسیاری از صاحبنظران فمینیست حوزه رسانه، رسانه ها نقش عظیمی در استحکام سیستم مردسالاری دارند و متون رسانه ای نابرابری های جنسیتی را تولید و بازتولید می کنند. صحبت از رسانه و تاثیرات آن به دوران اولیه ظهور رسانه های جمعی باز می گردد و تاکنون نظریه های بسیاری به این موضوع پرداخته اند. برخی از نظریه ها برآن اند که رسانه ها تاثیر فوق العاده ای بر مخاطب دارند و مخاطبان بیش از آنکه فعال باشند، منفعل اند. برخی از نظریه ها نیز مخاطبان را در امر تولید معنا با استفاده از متن رسانه ای چنان فعال می دانند که معتقدند هر مخاطب بنا بر ویژگی های خاص خود می تواند قرائت منحصر به فردی از متن رسانه ای داشته باشد. در این میان مکتب مطالعات فرهنگی موضعی بینابینی را اتخاذ نموده است. بر این مبنا رسانه ها تلاش می کنند معانی خاصی را به مخاطب انتقال دهند ولی مخاطبان نیز منفعل نیستند و فعالانه به امر تولید معنا مبادرت می ورزند. استوارت هال و جان فیسک جزء چهره های شاخص این مکتب هستند. در نظر آن ها متن رسانه ای در ابتدا توسط سازندگان آن رمزگذاری می-شود. استوارت هال معتقد است که مخاطبان در سه جایگاه فرضی این متون را رمزگشائی می کنند: جایگاه قرائت مسلط، توافقی و معارض. جان فیسک نیز سه سطح را برای رمزگذاری متن رسانه ای پیشنهاد می کند: سطح اول(رمز های اجتماعی)، سطح دوم (رمز های بازنمائی) و سطح سوم (رمزهای ایدئولوژیک). این پژوهش بر مبنای این دو نظریه صورت گرفته است. هدف اصلی این تحقیق تحلیل تفاوت های زنان و مردان در رمزگشائی رمز های جنسیتی و عوامل موثر بر آن است. جهت نیل به این هدف 13 سکانس از مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" انتخاب شد. رمزگان استفاده شده در این فیلم در دو مرحله مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ی ابتدائی پژوهشگر با استفاده از روش نشانه شناسی سکانس های انتخابی را مورد واکاوی قرار داد. در مرحله بعد شیوه های رمزگشایی زنان و مردان مورد بررسی قرار گرفت. در این مرحله 15 مرد و 15 زن با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه نیز با توجه به اشباع نظری تعیین شد. مصاحبه نیمه ساخت یافته نیز به عنوان ابزار گردآوری داده ها به کار گرفته شد. بر مبنای نشانه شناسی صورت گرفته به نظر می رسد که ایدئولوژی زمینه ای به کار گرفته شده در این متن مردسالاری باشد. جهت اثبات این ادعا نکاتی مانند مرد بودن قهرمان فیلم ، مقصر دانستن دو زن، مشروعیت ندادن به اشتغال زنان، تصویر زن به عنوان فتانه و اغواگر، بدیهی دانستن کار خانه داری برای زنان، توجیه چند همسری و در نهایت تبرئه شدن نهائی مرد را عنوان نمود. در زمینه تفاوت زنان و مردان در رمزگشائی رمز های جنسیتی به نظر می رسد زنان و مردان به شیوه-های متفاوت با متن وارد گفتگو می شوند که می تواند ناشی از متفاوت بودن وضعیت اجتماعی زنان و مردان و به تبع آن دغدغه های منبعث از آن باشد. در نهایت به نظر می رسد که در کنار جنسیت افراد، مواردی مانند مشروعیت رسانه، الگو های مصرف رسانه ای، شیوه استفاده از منابع گفتمانی و ایدئولوژی جنسیتی افراد در رمزگشائی رمز های جنسیتی نقشی مهم داشته باشند.
مایده عرب زادگان ابوالقاسم نوری
این پژوهش با هدف تعیین رابطه ی بین اشتیاق شغلی و تعارض کار- خانواده و سلامت کارکنان با در نظر گرفتن نقش میانجی حمایت سرپرست و حمایت خانواده انجام گرفت. این پژوهش توصیفی و از نوع رابطه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارکنان رسمی یک شرکت بزرگ صنعتی در اصفهان شامل1148 نفر در سال 1391 بودند که از میان آن ها 310 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس اشتیاق شغلی یوترخت(شوفیلی، سالانوا، گونزالز- روما و بیکر، 2002)، پرسشنامه تعارض کار- خانواده (نت مایر، بولز و مک ماریان،1996)، پرسشنامه سلامت عمومی(ghq)( گلدبرگ و هیلر،1979)، پرسشنامه ادراک شده حمایت سرپرست (روهادز و آیزنبرگر،1986) و پرسشنامه ادراک شده حمایت اجتماعی- خانواده (پرسیدانو و هلر،1983) بود. برای تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، حداقل و حداکثر نمره) و استنباطی (همبستگی ساده و روش بوت استراپ) استفاده شد. نتایج نشان داد که اشتیاق شغلی با تعارض کار- خانواده و سلامت، حمایت سرپرست و حمایت خانواده در سطح 01/0 p< رابطه معنادار دارد. نتایج حاصل از تحلیل میانجی نشان داد، حمایت ادراک شده از سرپرست وحمایت ادراک شده از خانواده هر دو به صورت پاره ای میانجی گر رابطه ی اشتیاق شغلی و تعارض کار- خانواده است. همچنین، یافته های پژوهش حاکی از آن بود حمایت ادراک شده از سرپرست و حمایت ادراک شده از خانواده هر دو به صورت پاره ای میانجی گر رابطه ی اشتیاق شغلی با سلامت می باشد. با توجه به یافته های پژوهش مشخص شد که اشتیاق شغلی پیامدهای مثبتی برای سازمان و کارکنان دارد، همچنین ادراک حمایت می تواند اثرات مثبت را بیشتر سازد. بر مبنای این یافته ها، می توان به مدیران و سازمان ها پیشنهاد داد، در جهت افزایش اشتیاق شغلی و حمایت از کارکنان خود تلاش کنند. کلید واژه ها: اشتیاق شغلی، تعارض کار- خانواده، سلامت عمومی، حمایت سرپرست، حمایت خانواده.
مهدیه سادات خشوعی حمیدرضا عریضی
هدف این پژوهش طراحی، اجرا و اعتباریابی کانون ارزیابی ارتقایی مدیران در یک شرکت خدماتی بود. برای دستیابی به این هدف، این پژوهش با روش پژوهش در هم تنیده (کمی- کیفی) در شش گام انجام شد. در گام اول، هدف کانون ارزیابی، مشخص گردید. در گام دوم، بر اساس انجام تحلیل بُعد و تحلیل شایستگی به ترتیب دو الگو حاوی 82 بُعد فرعی و 78 شایستگی فرعی شناسایی گردید که در نهایت در قالب 8 شایستگی محوری اصلی به نام های ارزش، تحلیل، تصمیم گیری، دانش، سازگاری، عملکرد، رهبری و ارتباط طبقه بندی شدند. سپس، تعداد 9 بُعد فرعی مرتبط با شغل (حل مشکل، برنامه ریزی، آگاهی بین فردی، انعطاف پذیری، نتیجه محوری، مربی گری، ارتباط شفاهی، ارتباط نوشتاری و ارتباط شنیداری)، برای طراحی کانون، انتخاب گردید. در گام سوم، تعداد 6 تمرین شبیه سازی مرتبط با شغل (مطالعه موردی، ارائه شفاهی، بحث گروهی، کشف حقیقت، کازیه و تعاملی) برای سنجش 9 بُعد، بر اساس تحلیل وظیفه و تحلیل سازمان، طراحی گردید. در گام چهارم، تعداد 8 شرکت کننده (مدیران میانی شرکت ) و تعداد 9 ارزیاب (کارشناسان ارشد روان شناسی صنعتی و سازمانی) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس ارزیاب ها به روش آموزش چارچوب مرجع تحت آموزش قرار گرفتند و پس از تأیید اثربخشی آموزش ارزیاب ها، کانون ارزیابی به صورت مقدماتی با 4 نفر کارشناس ارشد صنعتی و سازمانی، به عنوان شرکت کننده مقدماتی اجرا گردید. در گام پنجم، برای هر 8 شرکت کننده، امتیاز هر بُعد در هر تمرین شبیه سازی (pedr)، امتیاز کلی بُعد (odr)، امتیاز هر تمرین (oer) و امتیاز کلی عملکرد (oar) تعیین گردید. در گام ششم، چهار نوع اعتبار (صوری، محتوا، همزمان و سازه) روش کانون ارزیابی، به ترتیب از طریق نظرخواهی از ارزیاب ها، نظرخواهی از شرکت کنندگان، ارتباط نمره های تمرین شبیه سازی با آزمون های کاغذ- مدادی (همکار و سرپرست) و ماتریس چند صفت- چند روش تأیید شد. پایایی روش کانون ارزیابی از طریق پایایی بین ارزیاب ها (و یا پایایی بین ارزیاب ها با ارزیاب ملاک) در هر یک از ابعاد هر تمرین شبیه سازی، پایایی درون ارزیاب ها، پایایی بین ابعاد یکسان در تمرین های شبیه سازی مختلف و پایایی مقیاس های امتیازدهی رفتاری رضایت بخش بود. همچنین بین برخی از ویژگی های شخصیتی ارزیاب ها و سهل گیری یا سخت گیری آنان در امتیازدهی رابطه وجود داشت. بازخورد دریافت شده از شرکت کنندگان و ارزیاب ها نیز، حاکی از اثربخش بودن روش کانون ارزیابی بود.
فاطمه احمدی حمیدرضا عریضی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بینطراحی شغل و سرم لیپید خون و مولفه های بهزیستی روانی درقالب دو پژوهش مجزا، در شرکت گازرسانی و شهرداری شهراصفهان انجام شد.در این پژوهش، در قسمت اول، به بررسی وجود همبستگی میان مولفه های بهزیستی روانی که شامل فرسودگی شغلی، خستگی، افسردگی و گرانباری شغلی است، با کلسترول افزایش یافته و تری گلیسیرید افزایش پرداخته شد و نقش تعدیلی عدم مطالبه کنترل – تقاضا را مورد بررسی قرار گرفت و در پژوهش دوم نیز به بررسی سرزندگی، معنا در کار، خوداثربخشی به عنوان همبسته های طراحی شغل پرداخت. جامعه آماری پژوهش اول، کلیه کارکنان شرکت گازرسانی اصفهان در سال1391و در پژوهش دوم، کلیه کارکنان معاونت های شهرداری اصفهان در سال 1391 بوده است.ابزارهای استفاده شدهدر پژوهش اول عبارت بودند از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش(1993)، پرسشنامه خستگیشیروم(1981)، پرسشنامه گرانباری شغلیشیروم(1987)، و پرسشنامه ی طراحی شغل وال،جکسونومولارکی (1995) وچربی خون نیز به عنوان متغیر وابسته اندازه گیری شد. ابزارهای استفاده شده در پژوهش دوم نیز عبارت بودند از پرسشنامه ی خود اثر بخشی جونز، پرسشنامه ی شخصیتی گری- ویلسون(ویلسون، بارت و گری،1989)، پرسشنامه ی هدف در زندگی (کرامباف و ماهولیک،1969) و پرسشنامه ی سرزندگی (دسی و رایان، 1991) . نتایجدر پژوهش اول، نشان داد که بین همه متغیرهای روانشناختی این پژوهش (به جز متغیر شخصیت زدایی) در دو گروه طراحی شغل مناسب و نامناسب و بین متغیرهای پزشکی دو گروه تفاوت وجود دارد. همچنین در گروه با طراحی شغل نامناسب، میزان چربی خون بالاتری مشاهده شد. و در پژوهش دوم مشخص شد که طراحی شغل ارتباط بین خود اثر بخشی و بازداری، بین خود اثر بخشی و فعال سازی و همچنین بین معنا در کار و فعال سازی را تعدیل می کند. در تبیین یافته ها می توان گفت که تقاضای زیاد از فرد سبب ایجاد فرسودگی هیجانی در فرد می شود که فرسودگی نیز به نوبه خود، سبب افزایش در میزان چربی خون می شود. اما کنترل در شغل می تواند به عنوان یک سپر حمایتی عمل کرده و از فرد در برابر فرسودگی شغلی حمایت کند. همچنین در مقابل، افرادی که دارای نظام فعال ساز رفتاری فعال تری هستند، چون برانگیخته تر و برون گرا تر هستند و با احساسات مثبت، بیشتر واکنش نشان می دهند، در شرایط نامناسب کاری، سعی می کنند به طور فعالانه، این احساسات منفی را از بین ببرند. کلیدواژه ها: متغیرهای شخصیتی،معنا در کار،مولفه های بهزیستی روانی،چربی خون
فاطمه علی بخشی حسین مولوی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی با شور شغلی، شوق شغلی، خوش پیوندی شغلی و دلبستگی شغلی بود. به همین منظور نمونه ای به حجم 82 نفر از کارکنان مرد یکی از شرکت های صنعتی شهر اصفهان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شد و افراد به پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان (aaq) (هیزن و شیور، 1987) (713/0=?) ، شور در کار ولف (wolf) (باکر، 2008) (858/0=?) ، شوق شغلی اوتریچ (شوفلی، سالانوا، گنزالز-روما و باکر، 2002) (952/0=?) ، خوش پیوندی(لی، میچل، سابلینسکی، برتون و هولتوم، 2004) (926/0=?) و دلبستگی شغلی کانونگو(کانونگو، 1982) (907/0=?) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام روابط مثبت معناداری را بین متغیرهای سبک دلبستگی ایمن و خوش پیوندی (019/0= p، 219/0= r)، سبک دلبستگی دوسوگرا و دلبستگی شغلی (003/0= p ،267/0= r)، سبک دلبستگی دوسوگرا و شوق شغلی (04/0= p، 418/0= r)، و نیز رابطه منفی معناداری بین سبک دلبستگی اجتنابی و شوق شغلی (005/0= p، 626/0- = r) نشان داد. همچنین رابطه بین شوق شغلی و سطح تحصیلات و بین خوش پیوندی و وضعیت تأهل معنادار بود، اما چون ضریب تعیین کمتر از 04/0 بود در معادله وارد نشد. این یافته ها نشان می دهند که سبک های دلبستگی می توانند متغیرهای شغلی را پیش بینی نمایند. پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در زمینه رابطه سبک های دلبستگی با سایر متغیرهای شغلی از جمله انگیزش شغلی، خشنودی از شغل، تعهد سازمانی، عملکرد شغلی، رفتار شهروندی و نظایر این موارد انجام گیرد.
محمد سجاد برزو حسین مولوی
هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد بر اساس تلفیق کارت امتیازی متوازن و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی در یک شرکت صنعتی استان اصفهان درسال 1391 بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران ارشد شرکت مورد نظر تشکیل می دادند. این پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی از شاخه میدانی است. از مصاحبه برای تعریف راهبردهای کلان و تعریف سلسله مراتب چهار منظر کارت امتیازی متوازن و شاخص های کلیدی عملکرد مربوط به هر منظر استفاده شد. از پرسشنامه مرسوم نه نقطه ای تحلیل سلسله مراتبی جهت تشکیل ماتریس مقایسات زوجی بین مناظر چهارگانه کارت امتیازی متوازن و بین شاخص های کلیدی عملکرد مربوط به هر منظر، استفاده شد و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی به روش تحلیل توسعه ای اولویت مناظر چهارگانه کارت امتیازی متوازن و شاخص های کلیدی عملکرد مربوط به هر منظر مشخص شد. اولویت بندی مناظر چهارگانه، منظر مالی را به عنوان اولویت اول مشخص کرد و در میان شاخص های کلیدی عملکرد مربوط به هر منظر نتایج زیر بدست آمد: در منظر مالی، سرمایه گذاری برای افزایش قابلیت کالا اولویت اول را بدست آورد. در منظر مشتری، افزایش کیفیت محصولات اولویت اول را دارا بود. در منظر یادگیری و رشد، حفظ و توسعه سیستمهای کیفی و استاندارد سازی محصولات اولویت اول را داشت . در منظر فرآیند داخلی هم ارسال به هنگام قطعات توسط تامین کنندگان اولویت اول را دارا بود. نتایج اولویت بندی ها یک راهنمای عمل در مورد راهبردهای بهبود عملکرد در اختیار صنعت مورد نظر و صنایع و سازمان های تولیدی مشابه در اختیار می گذارد.
نرگس السادات مرتضوی حمیدرضا عریضی
یکی از مهم ترین سوالات مرتبط با آگهی این سوال می باشد که آیا فراوانی ارائه آگهی اثر آن را بر روی کشسانی قیمت افزایش می دهد یا نه؟دو دیدگاه نظری مختلف در مورد اثرات اقتصادی متضاد تبلیغات وجود دارد یعنی " دیدگاه قدرت بازار" و" دیدگاه اقتصاد اطلاعات". هدف قسمت ابتدایی پژوهش حاضر بررسی این است که این دیدگاهها در مورد آگهی ها می تواند بخش جدایی از چارچوب نظری تعمیم یافته توسط دو نوع مختلف اطلاعات فراهم شده توسط تبلیغات یعنی مجموعه مورد نظر و قدرت نسبی ترجیحات باشد؟ جامعه آماری این پژوهش 128 نفر از دانشجویان لیسانس و فوق لیسانس دانشگاه اصفهان بودند که به صورت تصادفی در گروههای با ارائه بسامد آگهی بالا و پایین قرار گرفتند. دو فرم متمایز از تبلیغات حافظه (ضمنی و صریح) به همراه پرسشنامه هایی برای سنجش قدرت نسبی ترجیحات ساخته شد. کشسانی قیمت نیز بصورت ذهنی از طریق پرسش مستقیم از شرکت کنندگان در این مورد که تا چه اندازه آنها برای کالا پول پرداخت می کنند مورد سنجش قرار گرفت. تبلیغات برای آب نبات، شکلات، بیسکوییت و نوشیدنی های غیر الکلی ساخته شد. ارائه آگهی با بسامد کم 1-3 بار و با بسامد بالا4-6 بار بود. بر اساس فرضیه ها دو مسیر متفاوت میان بسامد آگهی و کشسانی قیمت به نام اندازه مجموعه کالاهای در نظر گرفته شده (اولین مسیر) و قدرت نسبی ترجیح کالا (دومین مسیر) شناسایی شدند. یافته ها نشان داد که قدرت نسبی ترجیحات و مجموعه مورد نظر به عنوان متغیرهای میانجی و تعدیلی میان بسامد آگهی و کشسانی قیمت می باشند. در حالیکه کشسانی قیمت در مسیر اول کاهش و در مسیر دوم افزایش می یابد. اگرچه میترا و لینچ(1995) کیفیت آگهی ها را مورد بررسی قرار دادند در این پژوهش به بررسی کمیت آگهی ها می پردازیم. در قسمت دوم پژوهش که به صورت کیفی می باشد به بررسی نقش اسنوبیسم و سرمایه ی فرهنگی در رمز گشایی از آگهی می پردازیم.
فرزانه دباشی کیچی ابوالقاسم نوری
پژوهش حاضر به دنبال تحقق دو هدف شامل بررسی رابط? میان برخی ویژگیهای شناختی-انگیزشی فردی (نیاز به شناخت،اقدام برای رشد فردی، خودکارآمدی پیش آموزشی، و انگیزش یادگیری) و ویژگیهای جمعیت شناختی (سن و تحصیلات) با پیامدهای آموزشی (واکنش به آموزش و ابعاد آن، خودکارآمدی پس آموزشی، و انتقال آموزش)؛ و آزمون میزان برازش الگوی پیشنهادی اثربخشی آموزشی با داده های بدست آمده در این پژوهش بود. جامعه آماری پژوهش شامل 1000 کارآموز شرکت کننده در دوره های آموزشی کوتاه مدت مرکز کارآفرینی دانشگاه اصفهان طی سالهای 1389-1391 بود. نمونه گیری به روش خوشه ای در دسترس انجام شد. تعداد پرسشنامه های ارسال شده 200 جفت پرسشنامه بود، که با نرخ بازگشت 82/0 ، 164 جفت پرسشنامه بازگردانده شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: مقیاس نیاز به شناخت (کاسیوپو، پتی و کائو، 1984)، مقیاس اقدام برای رشد فردی (رابیتسچک، 1998)، مقیاس خودکارآمدی پیشآموزشی (کوئینونز، 1995)، پرسشنامه انگیزش برای یادگیری (نو و ویلک، 1993)، مقیاس محقق ساخت? واکنش به آموزش، مقیاس خودکارآمدی پسآموزشی (براون، 1999)، پرسشنام? محقق ساخت? انتقال آموزش، و پرسشنامه محقق ساخته ویژگیهای جمعیت شناختی. پایایی پرسشنامه ها در پژوهش حاضر با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 746/0، 833/0، 788/0، 701/0، 908/0، 700/0 و 749/0 بدست آمد. طرح پژوهش از نوع رابطه ای بود و داده ها طی دو مرحله زمانی؛ قبل از آموزش و بلافاصله پس از آموزش، جمع آوری شدند. به منظور آزمون فرضیههای پژوهش، الگویابی معادلات ساختاری (sem) بر اساس نرم افزار آماری amos ویراست 18 و 21 انجام شد. نتایج مربوط به روابط میان متغیرهای پژوهش آشکار ساخت که بین انگیزش یادگیری با متغیرهای نیاز به شناخت، خودکارآمدی پیشآموزشی، و ابعاد واکنش به آموزش رابطه وجود دارد (05/0p<). بعلاوه نتایج نشان داد که خودکارآمدی پسآموزشی با سن، ابعاد واکنش به آموزش و انتقال آموزش رابطه دارد (05/0p<). تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار نیست، از این رو با حذف مسیرهای غیرمعنادار و اضافه کردن مسیرهای پیشنهادی جدید نرم افزار و انتخاب مسیرهایی که پایه نظری منطقی داشتند، برازش دو الگوی دیگر مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت الگوی سوم که برازش بسیار خوبی با داده های پژوهش بدست داد، به عنوان الگوی نهایی معرفی گردید. به دستاندرکاران امر آموزش و خصوصاً آموزش کارآفرینی پیشنهاد میشود که به سنجش ویژگی های شناختی و انگیزشی فراگیران بپردازند و با طراحی آموزش بر مبنای این متغیرها، انتقال آموزش به عملکرد را افزایش دهند. به پژوهشگران بعدی توصیه میشود که به انجام تحقیقات بیشتر در حوز? اثربخشی آموزشی مبادرت ورزند.
سیدحبیب اله احمدی فروشانی فریبا یزدخواستی
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روان نمایشگری با محتوای معنوی بر میزان شادی، لذت و سلامت روان دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. همچنین در این پژوهش، روابط بین متغیرهای نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان دانشجویان دانشگاه اصفهان، در قالب یک مدل ساختاری مورد بررسی قرار گرفت.نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره، نشان داد که با کنترل نمرات پیش آزمون، میزان شادی، لذت و سلامت روان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله ی پس آزمون، افزایش معناداری داشته است. این نتایج، پس از پیگیری یک ماهه نیز تأیید شد.همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل ساختاری رابطه ی بین نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان، براساس شاخص های مختلف برازش، تأیید می گردد. براساس این مدل، نگرش مذهبی با لذت، لذت با شادی و سلامت روان، و شادی با سلامت روان، رابطه ی مستقیم دارد.براساس نتایج تحلیل میانجی، رابطه ی غیرمستقیم بین نگرش مذهبی با شادی از طریق لذت، و نگرش مذهبی با سلامت روان از طریق لذت، تأیید شد. براساس نتایج این پژوهش، در جمعیت دانشجویان دانشگاه اصفهان، بین نگرش مذهبی با شادی، لذت و سلامت روان، روابط مستقیم و غیرمستقیم معناداری وجود دارد و روان نمایشگری با محتوای معنوی می تواند به عنوان یک مداخله ی موثر در جهت ارتقاء شادی، لذت و سلامت روان در این جمعیت، مورد استفاده قرار گیرد.
الهام رضایی مختار ملک پور
چکیده ندارد.
اعظم مغزه رناسی مختار ملک پور
چکیده ندارد.
هاجر براتی احمدآبادی حمیدرضا عریضی
چکیده ندارد.
مریم اسلامی وقار ابوالقاسم نوری
چکیده ندارد.
زیدان محمدی ابوالقاسم نوری
چکیده ندارد.
هاجر خدارحمی بیاتیانی حمیدرضا عریضی
چکیده ندارد.