نام پژوهشگر: حمیدرضا وزیری

بررسی جهش های ژن گیرنده ی آندروژن در مردان مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1390
  مهدیه فرجی سراوانی   حمیدرضا وزیری

ناباروری مردان یک سندروم چند عاملی (multifactorial) است و در حدود 25% از مردان نابارور، دلیل ناباروری ناشناخته (idiopathic) است. ناباروری مردان با عوامل غیر ژنتیکی و ژنتیکی مختلف مرتبط است. از فاکتورهای ژنتیکی درگیر در ناباروری مردان می توان به اختلالات کروموزومی، مونوژنیک و اندوکرینی و موتاسیون های dna میتوکندریایی اشاره کرد. تکوین فنوتیپ مردانه و اسپرماتوژنز، وابسته به وقایع سلولی پاسخ دهنده به آندروژن هاست. اعمال آندروژن ها توسط گیرنده آندروژن (ar) میانجی می شود. ar توسط یک ژن single copy واقع در کروموزوم x کد می شود. این ژن شامل 8 اگزون است و یک فاکتور رونویسی داخل سلولی متعلق به سوپرفامیلی گیرنده های استروئیدی/هسته ای را کد می کند. ar دارای 4 دمین عملکردی اصلی است: ntd، dbd، lbd و ناحیه لولا. یکی از نواحی مهم ژن ar، پروموتر آن می باشد که دارای یک ناحیه غنی از gc و بدون توالی های تیپیک tata و caat می باشد. همچنین یک پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (g1733a) در اگزون 1 وجود دارد که توسط آنزیم محدود کننده stui مشخص می شود. به منظور بررسی ارتباط ژن ar با ناباروری مردان، نمونه خون 30 مرد نابارور و 28 فرد کنترل مورد آنالیز قرار گرفت. dna ژنومی از لوکوسیت ها استخراج شد. در بخش اول این مطالعه، تکنیک pcr-sscp جهت شناسایی موتاسیون های موجود در ناحیه پروموتری ژن ar انجام شد و هیچ گونه تغییری در مهاجرت باندهای dna، در دو گروه بیمار و کنترل مشاهده نشد. در بخش دوم، تکنیک pcr-rflp جهت بررسی پلی مورفیسم موجود در اگزون 1 (g1733a)، مورد استفاده قرار گرفت. فراوانی ژنوتیپ های gg، ga و aa به ترتیب در گروه بیماران برابر با 66/66%، 33/23% و 10% و در افراد کنترل برابر 27/77%، 72/22% و 0% بود. تفاوت معناداری در فراوانی اللی بین نمونه های مورد مطالعه، مشاهده نشد (?2=2.40; p=0.3). یافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهند که ارتباطی بین پلی مورفیسم های بررسی شده و ناباروری مردان در جمعیت مطالعه شده، وجود ندارد. با این حال، مطالعات بیش تری در زمینه ی پلی مورفیسم های ar و اعمال بیولوژیکی آن ها، برای درک نقش این پلی مورفیسم ها در تکوین ناباروری مردان نیاز است.

بررسی وقوع جهش حذف قطعه bp 155 در ژن گیرنده ) kiss1 (kiss1r در ناباروری ایدیوپاتیک مردان در استان گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1390
  محسن حیدری   زیور صالحی

ناباروری به عدم توفیق زوجین در بارداری پس از گذشت یکسال از مقاربت های متوالی بدون استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری گفته می شود. ناباروری در مردان یک سندرم چند عاملی به شمار می آید که دلایل ژنتیکی و غیر ژنتیکی متعددی می تواند داشته باشد. ناباروری idiopathic به نوعی از ناباروری اطلاق می شود که دلایل آن نامشخص است. وقوع جهش در یک g_protein coupled receptor به نام gpr54 منجر به بروز ihh می شود. ژن این پروتئین گیرنده روی کروموزوم شماره 19 واقع است. این گیرنده روی نورونهای ترشح کننده gnrh هیپوتالاموس مغز قرار دارد، بنابراین از طریق افزایش ترشح gnrh باعث افزایش ترشح هورمون های تحریک کننده فولیکولی و لوتئینی و بالنتیجه هورمون های استروئیدی جنسی می شود. لیگاند این گیرنده، پروتئینی به نام kisspeptin است که ژن آن روی کروموزوم شماره 1 است. بیمارانی که دارای جهش عملکردی در ژنgpr54 هستند، سطح پائینی از هورمون های گنادوتروپیک و استروئیدهای جنسی دارند. نقص این گیرنده در مردان منجر به کاهش اندازه بیضه ها به همراه هیپوپلازی سلولهای لیدیک و توقف کامل اسپرماتوژنز می شود و هم چنین رشد و نمو غدد ثانویه جنسی در آن ها بسیار ضعیف است. در این پژوهش، 30 فرد بیمار مبتلا به نا باروری idiopathic و 28 نمونه ی کنترل مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از تکنیک pcr ، حضور جهش احتمالی مورد نظر بررسی شد. آنالیز های آماری نشان داد مقدار p بزرگتر از 05/0 می باشد (5026/0 (p= در نتیجه ارتباط معناداری بین جهش مورد نظر و بیماری یافت نشد.

ارتباط پلی مورفیسم q36rژن kiss1 و ناباروری ایدیوپاتیک در زنان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  آنا رفیعی هشتچین   حمیدرضا وزیری

ناباروری در بسیاری از زوج ها دلایل متنوعی دارد، اگرچه در15-16% از زوج های نابارور، هیچ دلیلی یافت نشده و تحت عنوان ناباروری ایدیوپاتیک یا ناشناخته نامیده می شود. ناباروری در زنان با عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی مختلف مرتبط است. یکی از عوامل شناخته شده در ناباروری ایدیوپاتیک بر هم خوردن سطح هورمون های lh و fsh می باشد. یکی از ژن های دخیل در تنظیم ترشح این هورمون ها ژن kiss1 می باشد. ژن kiss1 در ابتدا به عنوان ژن مهار کننده سرطان معرفی شد. پس از آن مشخص شد که kiss1 و گیرنده آن،kiss1r ، نقش مهمی در کنترل شروع بلوغ و تولید مثل در انسان و سایر گونه ها ایفا می کنند. مطالعات اخیر ارتباطی بین kiss1/kiss1r/kisspeptin و سایر فرایندها از جمله انقباض عروق، پیری، فیزیولوژی سلولهای چربی و شاید ارتباط مولکولی بین تولید مثل و متابولیسم را نشان می دهند. نورون های ترشح کننده kisspeptin به طور مستقیم نورون های gnrh در هیپوتالاموس را تحریک می کنند؛ که آخرین مسیر تنظیم تولید مثل در مغز می باشد. gnrh باعث تحریک و آزاد شدن lh و fsh از گنادوتروف های غده هیپوفیز پیشین شده و این هورمون ها هم به نوبه ی خود بر روی غدد جنسی اثر می گذارند و بدین طریق باعث تنظیم تولید مثل می شوند. برای بررسی ارتباط بین ژن kiss1 و ناباروری ایدیوپاتیک در زنان، نمونه ی خونی 32 زن نابارور و 30 زن بارور(کنترل) مورد آنالیز قرار گرفت. dna ژنومی از لوکوسیت ها استخراج شد. تکنیک pcr-rflpجهت شناسایی پلی مورفیسم موجود در اگزون 4 (q36r) مورد استفاده قرار گرفت. فراوانی ژنوتیپ های gg، gc و cc به ترتیب در گروه بیمار برابر با 62/90%، 37/9% و 0% و در افراد کنترل برابر 66/96%، 33/3% و 0% بود. تفاوت معناداری در فراوانی اللی بین نمونه های مورد مطالعه، مشاهده نشد(?2= 0.203; p= 0.65). یافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهد که ارتباطی بین پلی مورفیسم بررسی شده و ناباروری زنان در جمعیت مطالعه شده وجود ندارد. البته بررسی ها بر روی جمعیت های جغرافیایی دیگر به دلیل خزانه ی ژنتیکی مجزا می تواند نتایج متفاوتی نشان دهد.

ساخت و تولید لنتی ویروس های ناقل ژن گلوتاتیون پراکسیداز و انتقال به سلول های انسان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  عمران اسماعیل زاده   موسی گردانه

پارکینسون رایج ترین بیماری نورودژنراتیو بعد از آلزایمر است که دارای شیوع 1 تا 2 درصد در افراد بالای 50 سال می باشد. نشانه های کلینیکی پارکینسون وقتی که سطح دوپامین مغز از 60% سطح طبیعی آن پائین تر بیاید بروز می کنند. علت مرگ نورون های دوپامینرژیک در این بیماری هنوز مشخص نشده است اما در 2 دهه اخیر استرس اکسیداتیو و نقص عملکرد میتوکندریایی به عنوان عاملان اصلی در نورودژنراسیون این نورونها شناخته شده اند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز-1 و شیکونین بر افزایش بقاء نورونهای دوپامین ساز در برابر مسمومیت پارکینسونی ناشی از 6-ohda می باشد. برای افزایش دادن بیان ژن گلوتاتیون پراکسیداز-1??(gpx-1) در نورون های دوپامین ساز، لنتی ویروس های نوترکیب ناقل این ژن همراه با ژن گزارشگر gfp ساخته شد و برای آلوده سازی سلول های هدف استفاده گردید. سپس میزان بقاء این نورونها در حضور و غیاب شیکونین، در برابر سم پارکینسونی 6-ohda باروش mtt اندازه گیری شد. آغاز بیان ژن gfp و افزایش بیان ژن gpx-1 به ترتیب در زیر میکروسکوپ فلورسنت و تکنیک rt-pcr مشخص شدند. نتایج حاکی از آن بود که افزایش بیان ژن gpx-1 در نورونهای دوپامین ساز و همچنین تیمار این سلول ها با شیکونین باعث افزایش معنی داری در بقاء این سلولها در برابر مسمومیت پارکینسونی نسبت به سلولهای کنترل می شود. درصد بقاء پس از افزایش بیان gpx-1 در حدود 14% و پس از افزایش شیکونین 11% برآورد شد، در حالیکه حضور توام این دو عامل درصد بقا را تا 29% افزایش داده و به 83% رساند. این نتایج نشان میدهند که احتمالا یک رابطه سینرژیک بین این دو عامل وجود دارد. کلید واژگان: پارکینسون، لنتی ویروس، شیکونین، گلوتاتیون پراکسیداز-1

بررسی ارتباط جهش l102p ژن kiss1r و ناباروری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  زهرا سیاررودسری   حمیدرضا وزیری

ناباروری به عدم موفقیت در باروری پس از طی یک سال مقاربت متوالی و منظم زوجین بدون بهره گیری از روش های پیشگیری از بارداری گفته می شود ) این مدت مقاربت برای زنان بالای 35 سال 6 ماه می باشد(. حدود 15% از زوجین نابارور بوده و بیش از نیمی از موارد فاکتور های زنانه در آن دخالت دارند. ناباروری یک سندروم چند عاملی است و مرتبط با عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی می باشد. بخشی از موارد ناباروری در زنان شامل مشکلاتی در روند تخمک گذاری، ناهنجاری های لوله رحمی، چاقی و بیماری های غدد درون ریز می باشد. اما علت بیش از 25 درصد از ناباروری ها در زنان ناشناخته است (ناباروری ایدیوپاتیک). ژن های مختلفی در ناباروری دخیل هستند از جمله گیرنده ژن kiss1 انسانی که روی بازوی کوتاه کروموزوم شماره 19 قرار دارد و در ابتدا نقش مهم آن در کنترل متاستاز تومور مشخص شد. اما در سال 2003 نقش های دیگر آن در تنظیم محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد و همچنین در آغاز بلوغ، القاء تخمک گذاری و باروری کشف گردید. جهش های مختلفی در گیرنده kiss1 شناسایی شده است. یکی از آن ها، جهش در کدون 102 واقع در اگزون شماره 2 این ژن است که این جایگزینی باعث تبدیل آمینواسید لوسین به پرولین می گردد. این مطالعه جهت آشکار ساختن ارتباط میان جهش این ژن و ناباروری صورت گرفت. برای بررسی این جهش از 30 زن سالم (به عنوان کنترل) و 40 زن نابارور در شمال ایران نمونه خون جمع آوری شد. dna ژنومی از لوکوسیت های خون محیطی استخراج گردید. برای بررسی کدون یاد شده از روش allele specific pcr استفاده شد. سپس با آنالیز های آماری توسط نرم افزار medcalc (version9.6.4.0)، فراوانی ژنوتیپی معنی داری بین گروه های بیمار و کنترل مشاهده شد (p-value= 0.001, ?²=13.12). در حالیکه فراوانی آللی بین دو گروه معنی دار نبود (p-value=0.79, ?2=0.6). بر همین اساس، جهش در کدون این ژن با ناباروری ایدیوپاتیک زنان مرتبط نیست. البته مطالعات بیشتری در جمعیت های متفاوت و بزرگتری باید صورت بگیرد تا ارتباط میان جهش در این ژن و ناباروری در زنان با اطمینان بیشتری صورت بگیرد. کلمات کلیدی: جهش، گیرنده ژن kiss1، نا باروری ایدیوپاتیک زنان

بررسی پلی مورفیسم کدون 78 ژن کولین دهیدروژناز و ارتباط آن با ناباروری ایدیوپاتیک در مردان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  معصومه ابراهیمی   حمیدرضا وزیری

ناباروری به عنوان یک اختلال چند عاملی ناتوانی زوجین در تولید نسل، بعد از گذشت حداقل یک سال تلاش برای بارداری، بدون بهره گیری از روش های کنترل بارداری تعریف می شود. ناباروری با فاکتور مردانه، مسئول بیش از 50% از مشکلات ناباروری می باشد. تقریبا" 20% موارد ناباروری، منحصرا" در نتیجه فاکتور مرد است و در 30-40% موارد فاکتور زن و مرد هر دو در این زمینه نقش دارند. ناباروری با منشا ناشناخته، ناباروی ایدیوپاتیک نامیده می شود. ناباروری ایدیوپاتیک در مردان، به عنوان کاهش غیر قابل توصیف در کیفیت منی حداقل در یک یا چند پارامتر (تعداد، حرکت، مورفولوژی) در مردان با تست جسمانی و اندوکرینی طبیعی، تعریف می شود. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد، سوخت و ساز نابجای ریزمغدّی ها از جمله کولین، ممکن است یک نقش موثّر در ناباروری مردان داشته باشد.کولین یک عامل حیاتی در تنظیم ساختار و سیّالیت غشای اسپرم است. این ماده ی مغذّی نقش مهمی در بلوغ و ظرفیت غشای اسپرم دارد. کولین دهیدروژناز (chdh) با اکسیداسیون کولین به بتائین در غشای داخلی میتوکندری نقش مهمی در متابولیسم کولین دارد. یکی از شایع ترین پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی این ژن سبب جایگزینی آرژنین به لوسین در اسید آمینه 78 آنزیم محصول این ژن می شود. به منظور بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن chdh با ناباروری ایدیوپاتیک مردان، dna ی ژنومی از سلول های لوکوسیت خون 50 فرد مبتلا به ناباروری و 50 فرد بارور استخراج گردید و با استفاده از تکنیک pcr-rflp ژنوتیپ این ژن تعیین شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در توزیع آلل gو tدر بین افراد سالم و بیمار وجود داشت (p<0.05). فراوانی ژنوتیپ های gg، gt و tt در افراد بیمار به ترتیب برابر با 28، 50 و 22 % بود و در افراد سالم فراوانی ها برابر با 52، 36 و 12% بودند و تفاوت معنی داری در توزیع این فراوانی بین افراد بیمار و سالم وجود داشت (p<0.05). نتایج بدست آمده پیشنهاد می دهند که حضور آلل t خطر ابتلا به ناباروری را در مردان افزایش می دهد و اثر منفی دارد. گرچه مطالعات بیشتر در جمعیت های بزرگ تر برای تأیید این یافته مورد نیاز می باشد.

بررسی ارتباط جهش arg331x ژن گیرنده kiss1 با ناباروری ایدیوپاتیک مردان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  امین برومند مقدم   حمیدرضا وزیری

ناباروری مردان یک سندرم چندعاملی شامل طیف وسیعی از ناهنجاری ها با علل ناشناخته است که با عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی مختلف مرتبط است. ناباروری با فاکتور مردانه، مسئول بیش از 50% از مشکلات ناباروری می باشد. تقریباً 20% موارد ناباروری، منحصراً در نتیجه فاکتور مرد است و در 30-40% موارد فاکتور زن و مرد هر دو در این زمینه نقش دارند. یکی از این عوامل شناخته شده در ناباروری ایدیوپاتیک به هم خوردن سطح هورمون هایlh و fsh می باشد. یکی از ژن های دخیل در تنظیم ترشح این هورمون ها ژن kiss1 می باشد. ژن kiss1 در ابتدا به عنوان ژن مهار کننده سرطان معرفی شد. مطالعات متعددی در سال های اخیر نشان داده است که جهش در یک گیرنده متصل شونده بهg-protein موسوم به gpr54 یا kiss1r منجر به بروز بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس می گردد. این گیرنده روی نورون های ترشح کننده gnrh هیپوتالاموس مغز واقع است و از طریق افزایش ترشح gnrh باعث افزایش ترشح هورمون های fsh، lh و هورمون های استروئیدی جنسی می شود. بیماران حامل جهش های نقص عملکردی در ژن کدکننده این گیرنده، سطح پایینی از هورمون های گنادوتروپیک و استروئیدهای جنسی دارند و منجر به کاهش رشد و نمو سیستم تولیدمثلی می گردد. بنابراین جهش در ژن kiss1r می تواند نقش مهمی در ناباروری داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط جهش در کدون 331 (r331x) با ناباروری ایدیوپاتیک در مردان بوده است. در مطالعه ی حاضر، تعداد 50 مرد بیمار مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 50 مرد سالم در استان گیلان مورد ارزیابی قرار گرفتند و روش pcr و sscp-page جهت تعیین ژنوتیپ های جهش در کدون 331 استفاده شد. عدم حضور جهش احتمالی r331x در دو گروه شاهد و بیمار مشاهده و توسط تعیین توالی dna تأیید شد. این مطالعه پیشنهاد می کند که ارتباطی بین جهش مورد نظر و ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جامعه مورد مطالعه وجود ندارد. البته نتایج می تواند در جمعیت های جغرافیایی مختلف و یا در جمعیت های بزرگ تر متفاوت باشد که نیاز به بررسی های بیشتر دارد. کلید واژه: ناباروری ایدیوپاتیک، kiss1r، r331x، sscp-page.

بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم ناحیه اگزون ژن apoe با بیماری آلزایمر در استان گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  فرانک محمدپور لشکری   حمیدرضا وزیری

بیماری آلزایمر شایع ترین نوع زوال عقل است که با اختلال حافظه و تغییر توانایی های شناختی گوناگون توصیف می شود. عوامل زیست محیطی متعدد، پزشکی و اجتماعی نیز به عنوان عوامل خطر ایجاد آلزایمر پیشنهاد شدند. این بیماری وابسته به انحطاط پیشرونده است که توسط آتروفی نئوکورتیکال، فقدان نورون و سیناپس، پلاک های نوریتیک و لایه های نوروفیبریلاری توصیف می شود. ویژگی های اصلی آسیب شناختی عصبی آن عبارتند از رسوب خارج سلولی پروتئین بتا آمیلوئید و اشکال درون سلولی لایه های نوروفیبریلاری. آپولیپوپروتئین e که مهمترین عامل ژنتیکی دخیل در بیماری آلزایمر است ، لیپوپروتئینی با چگالی بسیار پایین است که نقش آن تا حدودی حذف کلسترول از جریان خون است. تغییر در میزان این پروتئین باعث بیماری قلبی و عروقی، بیماری آلزایمر و بیماری های دیگر می گردد. ژن apoe روی بازوی کوتاه کروموزوم ?? به طور عمومی به عنوان ژن عمده مستعد بیماری برای فرم دیررس آلزایمر شناسایی شده است و نقش مهمی در متابولیسم و توزیع مجدد کلسترول دارد. پس از آسیب به سر میزان apoe در برخی نورون ها افزایش می یابد و روی گسترش جسم سلولی نورون ها اثر می گذارد. بنابراین تصور می شود نقش مهمی در ترمیم و محافظت نورون ها ایفا می کند. پلی مورفیسم ژنتیکی ژن apoe می تواند نقش مهمی در آلزایمر داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم کدون ??? ژن apoe با بیماری آلزایمر در جمعیتی از سالمندان استان گیلان بود. در این مطالعه ?? نمونه خون از سالمندان مبتلا به آلزایمر و ?? سالمند سالم تهیه شد.dna ژنومی از لکوسیت های خون محیطی استخراج شد و روش pcr-rflp برای تعیین ژنوتیپ های پلی مورفیسم ژن apoe در کدون ??? بهره برداری گردید. فراوانی ژنوتیپی ژن apoe برای arg/arg، arg/his، his/his در افراد سالم به ترتیب ??،?? و ?? درصد و در افراد بیمار ??، ?? و ?? درصد می باشد. تفاوت معنی داری بین کدون ??? ژن apoe و سالمندان مبتلا به آلزایمر و سالم مشاهده نشد (p = 0.35). نتایج این مطالعه، عدم وجود ارتباط پلی مورفیسم کدون ??? از ژن apoe با بیماری آلزایمر پیشنهاد می کند. اگرچه برای تایید این یافته به تحقیقات بیشتری نیاز است.

بررسی ارتباط پلی مورفیسم ناحیه پروموتری ژن apoe در بیماران مبتلا به آلزایمر در استان گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  مهرناز پور واحدی   حمیدرضا وزیری

آلزایمر، یک بیماری پیش رونده و تخریب کننده نورونی می باشد (cheng et al., 2005). که با کاهش نورون ها و سیناپس ها هیپوکامپ و اینتورینال تشخیص داده می شود (zilkova et al., 2006). ابتلا به آلزایمر در سلامت عمومی جامعه و سرعت مرگ و میر تأثیرگذار بوده و موجب وارد آمدن صدمات روحی و هزینه های بسیار گزاف درمانی به خانواده و در نتیجه اجتماع می گردد (thies and bleiler, 2013). یکی از ویژگی های نوروپاتولوژی بیماری مذکور، انباشتگی پلاک های نورونی به نام پلاک های بتا آمیلوئیدی می باشد. از دیگر ویژگی نوروپاتولوژی این بیماری، می توان به کلاف های نوروفیبریلاری اشاره کرد که یک ضایعه میکروسکوپی عمده در بیماری آلزایمر بوده و حاصل هیپرفسفریلاسیون پروتئین های وابسته به میکروتوبول از قبیل پروتئین تا (tau) می باشد (tang and gershon, 2003). اولین مناطقی از مغز که طی بیماری آلزایمر، تحت تاثیر قرار می گیرند، هیپوکامپ و اینتورینال قشری می باشند. این مناطق به عنوان بخش هایی از سیستم لیمبیک به شمار می روند، که نقش مهمی در پردازش حافظه و یادگیری ایفا می کنند (zilkova et al., 2006). بیماری آلزایمر توسط سه گروه اصلی از علایم تشخیص داده می شود. از علایم ابتدایی می توان به افزایش اضطراب، پریشانی و دستپاچگی در محیط های ناآشنا، تغییرات خلق و خوی و از دست دادن حافظه اشاره کرد. از علایم متوسط این بیماری مشکلات زبانی، زودرنجی، افسردگی، هذیان می باشد و علایم پیشرفته همراه با از دست دادن وزن، اشکال در بلع، بی اختیاری ادرار و مدفوع بوده که در نهایت منجر به مرگ خواهد شد (rogers and lasprilla, 2006). بیماری آلزایمر بر اساس سن شروع بیماری به 2 نوع زودرس و دیررس طبقه بندی می شود. در نوع زودرس بیماری شروع علایم بالینی قبل از سن 65 سالگی می باشد. بیشتر از نوع وراثتی بوده و الگوی توارث اتوزومال غالب دارند. در نوع دیررس بیماری شروع علایم بالینی پس از سن 65 سالگی می باشد و به علت دخیل بودن عوامل محیطی و ژنتیکی الگوی توارث آن واضح نیست. ولی بسیاری از شواهد ژنتیکی نشان می دهند که ژن apoe به عنوان یک عامل خطر برای نوع دیررس اسپورادیک یا وراثتی این بیماری نقش ایفا می کند (yokes, 2007). آلزایمر یک بیماری چندعاملی است و نتایج مطالعاتی که تاکنون در ارتباط با آن، صورت گرفته اند، عوامل مختلفی از قبیل اختلالات ژنتیکی و عوامل محیطی را در بروز بیماری موثر می دانند (rondeau et al., 2006). عوامل محیطی شامل: قرار گرفتن در برابر سموم و آلودگی ها (moulton and yang, 2012)، الکل (tyas, 2001)، استعمال دخانیات (ho et al., 2012)، آسیب به سر (jellinger, 2004)، افزایش کلسترول (michikawa, 2003) می باشد. در رابطه با عوامل ژنتیکی شناسایی ژن های کاندید در آلزایمر زودرس و دیررس درک ما را از اهمیت استعداد ژنتیکی در بیماری آلزایمر افزایش داده اند. بیشتر منابع اشاره می کنند که سن و جنسیت در پیشرفت بیماری آلزایمر نقش مهمی دارند، به طوری که گزارش شده است شیوع این بیماری در خانم ها بیشتر از آقایان می باشد. افزایش شیوع این بیماری در خانم ها با سطح هورمون استروژن رابطه مستقیم دارد. هورمون استروژن بیان آنزیم های آنتی اکسیدان را بالا برده و موجب حفاظت در برابر سمّیت بتا آمیلوئید می شود. پس در نتیجه میزان انتشار سیگنال های آپاتوتیک و ابتلا به بیماری در زنان جوان و آقایان بسیار پایین تر از زنان مسن بوده است (vina et al., 2007). امروزه بحث ارتباط میان پلی مورفیسم های ژنتیکی و استعداد ابتلا به بیماری ها از جمله مباحث پر اهمیت و قابل توجه می باشد، که مطالعات روزافزونی پیرامون ارتباط یاد شده در حال انجام است. همان گونه که پیش تر به آن اشاره گردید تفاوت در توالی dna میان افراد، گروه ها یا جمعیت ها پلی مورفیسم ژنتیکی اطلاق می گردد (vignal et al., 2002). حاصل وجود این پلی مورفیسم ها می تواند مسئول بروز تفاوت های مشاهده شده در زمینه فیزیولوژی، بیوشیمی، پاسخ به داروها و بالاخره استعداد ابتلای افراد به برخی بیماری ها باشد (frazier et al., 2003). snp ها به عنوان ساده ترین و رایج ترین منبع پلی مورفیسم ژنی در انسان محسوب می گردند (vignal et al., 2002). اطلاعات حاصل از snp ها می توانند در بهبود سطح سلامت افراد و جامعه موثر واقع گردند، بدین معنی که تحقیقات مربوط به snp ها می توانند از طریق ژن درمانی، کشف داروهای جدید و کشف شیوه های جدید تشخیصی مورد استفاده واقع شوند (mahoney, 2007). بدلیل اهمیت بیماری آلزایمر و با در نظر گرفتن نقش apoe در بروز این بیماری، در تحقیق حاضر به ارتباط میان پلی مورفیسم شناخته شده در ژن apoe با بیماری آلزایمر پرداخته شد. ژن apoe روی بازوی بلند کروموزوم شماره 19 قرار داشته و متشکل از 4 اگزون و 3 اینترون می باشد. لازم به ذکر است اگزون اول این ژن شامل 44 نوکلئوتید و غیرقابل ترجمه بوده، اگزون دوم شامل 66 نوکلئوتید، اگزون سوم شامل 193 نوکلئوتید و اگزون چهارم شامل 860 نوکلئوتید می باشد که بیش از 80% پروتئین ها توسط اگزون شماره 4 کد می شوند (papaioannou et al., 2012). این ژن شامل 3 آلل مهم (e2, e3, e4) می باشد که 3 ایزوفرم از پروتئین (e2, e3, e4)apoe را کد می کند. آلل e4 یک فاکتور ژنتیکی مهم در ایجاد آلزایمر می باشد (kobayashi et al., 2011). این ژن پروتئینی متشکل از 299 آمینواسید و وزن مولکولی 34 کیلو دالتون را کد می کند (bu, 2009). پروتئینapoe مهم ترین آپولیپوپروتئین ساخته شده در مغز می باشد که عمدتاً توسط آستروسیت ها و میکروگلیاها و تحت شرایط خاص توسط نورون ها بیان می شود و نقش مهمی در انتقال لیپیدها و تنظیم متابولیسم کلسترول دارد. انتشار کلسترول توسط apoe به مکان های آسیب دیده سبب ترمیم سلول ها می شود (mahley et al., 2006). apoe دارای چندین نوع گیرنده بر سطح سلول می باشد که از اعضای خانوادهldlr هستند که اتصال لیگاند-گیرنده باعث تنظیم سطح apoe در سیستم عصبی و تأثیر بر سیگنالینگ نورون ها می شود (ambrose, 2004). تاکنون چندین نقطه پلی مورفیسم برای ژن apoe در ناحیه کدشونده و تنظیمی گزارش شده است. از بین پلی مورفیسم های ناحیه کدکننده 3 جایگاه پلی مورفیک اصلی به علت فراوانی و تغییرات حاصل در توالی آمینواسیدی بیشتر مورد بررسی قرار می گیرند. این پلی مورفیسم ها شامل (cys112,cys158) apoe2، (cys112 arg158) apoe3، (arg 112, arg158) apoe4 می باشند. باوجود اینکه این 3 ایزوفرم تنها در یک یا دو آمینواسید در موقعیت های 158 یا 112 متفاوت می باشند، ولی در ساختار و عملکرد apoe تأثیرگذارند (holtzman et al., 2012). از پلی مورفیسم های ناحیه غیرکدکننده می توان به پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی در موقعیت های 491-، 427-، 219-، 113+ اشاره کرد. گزارشات نشان داده شده است که پلی مورفیسم در موقعیت هایg/t 219- و a/t 491- بر فعالیت پروموتر اثر می گذارند (li et al., 2011). پلی مورفیسم مورد بررسی در پایان نامه حاضر، شامل تبدیل نوکلئوتید دارای گوانین به نوکلئوتید دارای تیمین در موقعیت 219- می باشد. به نظر می رسد که این تبدیل از طریق اثر گذاری بر روی فعالیت پروموتر باعث تغییر در تمایل فاکتورهای رونویسی و تغییر سطح تولید mrna ژن apoe می گردد. در این تحقیق که روی 50 فرد مبتلا به آلزایمر و 50 فرد سالم در جمعیتی از افراد استان گیلان صورت گرفت، پس از انجام تکنیک های یاد شده و محاسبات آماری جهت پی بردن به تأثیر پلی مورفیسم یاد شده روی استعداد ابتلای به بیماری آلزایمر نتایجی بدین صورت حاصل گردید: از 50 فرد بیمار 24 نفر هموزیگوت (gg)، 19 نفر هتروزیگوت (gt) و 7 نفر هموزیگوت (tt) بوده اند، بنابراین بررسی فراوانی برای ژنوتیپ های gg، gt، tt برابر با 48%، 38%، 14% بود و از 50 فرد سالم 18 فرد دارای ژنوتیپ هموزیگوت (gg) و 28 نفر دارای ژنوتیپ هتروزیگوت (gt) و 4 نفر دارای ژنوتیپ هموزیگوت (tt) بودند. بنابراین بررسی فراوانی برای ژنوتیپ های gg، gt، tt برابر با 36%، 56%، 8% بود. در بررسی آماری جهت مقایسه فراوانی ژنوتیپی بین افراد بیمار و سالم =3.392 ?2 با مقدارp = 0.18 بدست آمد. با توجه به مقدارp تفاوت معنی داری در فراوانی ژنوتیپی apoe بین 2 گروه بیمار و کنترل مشاهده نشد. از طرفی دیگر در بررسی فراوانی آللی با توجه به نتیجه آزمون ?2 = 2.303 و p = 0.129 ، تفاوت مشاهده شده از نظر فراوانی آللی بین جمعیت سالم و بیمار از لحاظ آماری معنی دار نیست. نتایج نشان دهنده ی عدم ارتباط این پلی مورفیسم با بیماری آلزایمر می باشد. در واقع می توان گفت احتمالاً این پلی مورفیسم تأثیری در بروز و پیشرفت آلزایمر ندارد. ? در مطالعه zurutuza و همکاران بر روی 388 بیمار آلزایمری و 386 کنترل که در جمعیت فرانسوی انجام شد، بررسی پلی مورفیسم در 3 ناحیه g/t219- ، c/t 247- ، a/t 491- صورت گرفت و نشان داده شد که بین پلی مورفیسم ناحیه g/t 219- و بیماری آلزایمر ارتباط معنی داری وجود ندارد و در مقابل ارتباط معنـی داری بیـن پلـی مورفیسـم نواحـی c/t 427 - و a/t491- و بیماری مذکور یافت شد(zurutuza et al., 2000). ? در مطالعه ی lynch و همکاران بر روی 12 بیمار آلزایمر و 107 بیمار فرد سالم که در جمعیت ایرلندی انجام شد، بررسی پلی مورفیسم در دو ناحیه c/t427 - و a/t491- صورت گرفت و نشان داده شد که بین پلی مورفیسم در این نواحی و خطر ابتلا به بیماری آلزایمر ارتباط معنی داری وجود ندارد (lynch et al., 2008). ? در مطالعه lambert و همکاران بر روی 1732 بیمار مبتلا به آلزایمر و 1926 فرد سالم انجام شد، بررسی پلی مورفیسم در نواحی g/t219- و a/t491- صورت گرفت و نشان داده شد که بین پلی مورفیسم ناحیه g/t 219- (بررسی در جمعیت افراد مسن) و a/t 491- (بررسی در کل نمونه ها) ارتباط معنی داری وجود ندارد (lambert et al., 2002). ? در مطالعه helisami و همکاران که بر روی 106 بیمار آلزایمری و 123 فرد سالم در جمعیت فنلاندی انجام گرفت، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم در ناحیه a/t 491- و بیماری آنزیم مشاهده نشد (p= 0/06) (helisalmi et al., 1999). ? در مطالعهtang و همکاران که بر روی 88 بیمار آلزایمری و 112 فرد سالم انجام شد نتیجه گیری نمودند که بین پلی مورفیسم در ناحیه c/t 491- و خطر بیماری آلزایمر یافت نشد (tang et al., 2003). ? در مطالعه song و همکاران که بر روی 88 بیمار آلزایمری و 112 فرد سالم انجام شد نتیجه گیری نمودند که بین پلی مورفیسم در ناحیه a/t 491- و بیماری آلزایمر ارتباط معنی داری وجود ندارد (song et al., 1998). ? نتایج برخی از مطالعاتی که به بررسی اثر پلی مورفیسم ناحیه پروموتری ژن apoe در بیماری آلزایمر پرداختند، با نتایج به دست آمده از پژوهش کنونی متناقض بوده است. ? مطالعه توسطbizzarro و همکاران درسال 2009 روی جمعیتی از ایتالیایی ها صورت گرفت. در این مطالعه 169بیمار مبتلا به آلزایمرو 99 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج حاصل از این بررسی ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ناحیه g/t219- با بیماری آلزایمر مشاهده شد (p < 0.001, or=1.792 0.95, ci=1.058 - 0.34) و همچنین ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ناحیه a/t491- و خطر ابتلا به این بیماری مشاهده گردید (p=0.005, or=2.376 95%, ci=1.397 - 4.043) در مقابل بررسی پلی مورفیسم در ناحیه c/t427- نشان داد که ارتباط معنی دار بین پلی مورفیسم این ناحیه و بیماری آلزایمر وجود ندارد (bizzarro et al., 2009). پیرامون مطالعات انجام شده در مورد پلی مورفیسم ناحیه پروموتری ژن apoe می توان به تحقیق انجام شده توسط yuxin و همکاران بر روی 9662 فرد آلزایمری و 9696 فرد سالم اشاره داشت. در ایـن تحقیـق بیـن پلـی مورفیسـم ناحیـه t/g 219- و خطر ابتلا به آلزایمر ارتباط معنی داری یافت شد (p<0.05 or=1.30 95%, ci=1.1 - 1.55). همچنین ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ناحیه a/t491- با بیماری آلزایمر مشاهده گردید(p<0.05 or=1.49 95%, ci=1.29 - 1.72). در مقابل هیچ ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ناحیه 427- و خطر ابتلا به بیماری یافت نشد (xin et al., 2010). رابطه مشخص در خصوص پلی مورفیسم در ناحیه پروموتری ژن apoe و ارتباط آن با انواعی از بیماری ها نظیر بیماری قلبی مشاهده شده است. ? در مطالعهlambert و همکاران که بر روی 678 کنترل و 568 فرد مبتلا به بیماری قلبی انجام شد، نتیجه گیری کردند که پلی مورفیسم در ناحیه g/t 219- با افزایش خطر بیماری قلبی همراه می باشد (p<0.003, or=1.29 95%, ci=1.09 - 1.52) (lambert et al., 2000). ? viitannen و همکاران با ارزیابی 118 فرد بیمار قلبی و 110 فرد سالم نتیجه گیری نمودند که بین پلی مورفیسمg/t 219- با بیماری قلبی ارتباط معناداری وجود دارد (viitanen et al., 2001). به طور کلی، نتایج حاصل از این پروژه نشان می دهد که ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم ناحیه g/t 219- و بیماری آلزایمر وجود ندارد. لازم به ذکر است که بیماری آلزایمر همچون سایر بیماری های چندعاملی حاصل برهم کنش عوامل مختلف ژنی و محیطی است، که در تحقیق حاضر تنها به برررسی یک وجه از یکی از عوامل دخیل در این امر پرداخته شد. لذا همچنان نقش سایر ژن ها، عوامل محیطی و حتی سایر پلی مورفیسم های شناخته شده در ژن مورد مطالعه، در ایجاد و بروز آلزایمر قابل تأمل و دخیل می باشند. در مجموع، شاید بتوان نقش ترکیبات ژنتیکی را در ارتباط بین پلی مورفیسم موردبرررسی و استعداد ابتلای افراد مورد مطالعه به آلزایمر موثر دانست. اگرچه نتیجه ی به دست آمده ممکن است با تغییر خزانه ژنتیکی جمعیت مورد بررسی و یا تغییر معنی دار اندازه ی جمعیت تغییر نماید.

بررسی ارتباط پلی ‏مورفیسم در کدون 297 (r297l) و کدون 223 (c223r) ژن kiss1r با ناباروری زنان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  سارا امیدی   حمیدرضا وزیری

dna ژنومی از لکوسیت ‏های خون 50 زن مبتلا به ناباروری و 50 سالم استخراج گردید. فراوانی ژنوتیپ ‏های rr,rl,ll در پلی‏ مورفیسم r297l توسط rflp-pcr و آنزیم برش‏گر ddei و در پلی ‏مورفیسم c223r توسط as-pcr انجام، و آنالیز آماری توسط نرم افزار med calc version 12.1.4.0 انجام شد. شیوع فرکانس ژنوتیپی در پلی‏ مورفیسم r297l ژن kiss1r در زنان سالم به ترتیب 100%، 0%، 0% بود و در زنان نابارور به ترتیب 80%، 16%، 4% بود. با توجه به نتایج بدست آمده، کدون 297 (r297l) از ژن kiss1r می‏ تواند با ناباروری زنان ارتباط داشته باشد (p<0/05). شیوع ژنوتیپ ‏های cc,cr, rr در پلی‏مورفیسم c223r از ژن kiss1r در زنان نابارور به ترتیب 10%، 90%، 0% بود و در زنان سالم به ترتیب 14%، 86%، 0% بود. تفاوت قابل توجهی در توزیع ژنوتیپی بین افراد کنترل و بیمار وجود ندارد (p>0.05).

بررسی تاثیر داروی زولدرونیک اسید بر بیان ژن sfrp1 در مراحل مختلف تمایز استئوبلاستی از سلول های بنیادی مزانشیمی انسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  سلیمه هاشم پور   مهرداد نوروزی نیا

مقدمه : سلولهایبنیادیمزانشیمی (msc) سلولهایبنیادیغیرهماتوپوتیکاسترومایمغزاستخوانچندقوهایبودهکهمیتوانندبهردههایمختلفازجملهسلولهایچربی،سلولهایاستخوانیوغضروفیتمایریابند. فرآیندهایمختلفیرویتمایزmscبهسلولهایاستئوبلاستیتاثیرگذارمیباشندکهازاینجملهمسیرپیامرسانwntحائزاهمیتویژهایمیباشد. دراینمسیرپیامرسان،مولکولهایsfrpازجملهsfrp1بهعنوانکنترلکنندهمنفیاینمسیرپیامرسانایفاینقشمیکند. دراینتحقیقبررسیاثردارویزولدرونیکاسیدبهعنوانیکدارویموثردرتمایزاستئوبلاستیدرکاهشبیانsfrp1بهعنوانآنتاگونیستمسیرپیامرسانwntکانونیموردبررسیقرارگرفت. موادوروشها : پسازجداسازیوتکثیرسلولهایبنیادیمزانشیمی،القایتمایزاستئوبلاستیبااستفادهازمحیطتمایزیصورتگرفت. استخراجrnaدرهفتهاول،دوموسومتمایزوهمچنینازسلولبنیادیتمایزنیافتهانجامشد. پسازتهیهcdnaارزیابیبیانژنsfrp1درزمانهایمذکوربااستفادهازتکنیکreal time pcrانجامگرفت. نتایج : نتایجبدستآمدهازآنالیزفلوسیتومتریورنگآمیزیآلیزارینردحاکیازتمایزموثرسلولهایبنیادیمزانشیمیبهردهاستئوبلاستیطیتیمارداروییبازولدرونیکاسیدمیباشد. همچنیننتایجبهدستآمدهازreal time pcrحاکیازایناستبیانژنsfrp1بهدنبالتیمارداروییبازولدرونیکاسید،درروز 21 ازتمایزاستئوبلاستیبهطورمعنیداریکاهشمییابد(05/0(p< بحث : نتایجبدستآمدهنشانمیدهندکهتیمارداروییبازولدرونیکاسیدمیتواندسببکاهشقابلتوجهsfrp1بهعنوانآنتاگونیستمسیرwntکانونیوفعالسازیغیرمستقیماینمسیرپیامرسانگردد.

فعالیت سلولی فیبروبلاست های پوست انسان در محیط کشت فاقد سرم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  منیره گلپور چمرکوهی   امراه مصطفی زاده

فیبروبلاست از اجزاء اصلی بافت همبند می باشد که با تولید کلاژن، فیبرونکتین، سایتوکاین ها و فاکتورهای رشد نقش مهمی در سلامت و بیماری ایفا می کند. در کشت آزمایشگاهی، سلول های پستانداران از جمله فیبروبلاست جهت بقا و تکثیر خود نیاز به انسولین، فاکتورهای رشد، ویتامینها و سایر عناصر دارند که معمولا از طریق سرم جنین گاو یا گوساله فراهم می شوند. بر این اساس، فقر سرم با القای آپوپتوزیس واتوفاژی در برخی از فرآیندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک مانند هموستاز سلول، خود ایمنی، دیابت نوع 2 و سرطان نقش محوری دارد. در این تحقیق رفتار فیبروبلاست در محیط کشت فاقد سرم و کارآرایی آن به عنوان مدل آزمایشگاهی جهت تجزیه و تحلیل نقش این سلول در برخی از فرایندها ی فیزیولوژیک و پاتولوژیک بررسی شد. به این منظور، فیبروبلاست های جدا شده از پوست انسان را در زمان های مختلف در محیط فاقد سرم کشت داده سپس پروتئین های ترشحی، گلوکز، لاکتات و لاکتات دهیدروژناز موجود در مایع رویی سلولی را بااستفاده از تکنیکهای برادفورد، sds page، الکتروفورز دوبعدی و کیت های تجاری بررسی شد، همچنین با سرم دهی مجدد ، مطالعه شکل شناسی و انجام آزمایش mtt میزان تاثیر فقر سرم بر مرگ و تکثیر سلولی سنجیده شد. اثر القایی مایع رویی سلولی بر ایجاد جریان کلسیم در فیبروبلاست توسط دستگاه جذب اتمی بررسی شد. نتایج نشان داد که فیبروبلاست ها در پاسخ به فقر سرم می توانند لاکتات و پروتئین های اسیدی با وزن مولکولی 10-120 کیلو دالتون ترشح کنند که موجب حفظ حیات این سلول در شرایط سخت متابولیکی حاصل از فقر سرم می شوند. این ترکیبات با القای مهاجرت فیبروبلاست مو جب تسریع در بهبود زخم می شوند. همچنین نتیجه این تحقیق افق جدیدی در فهم مکانیزم های پایه دخیل در ارتباط بین رشد تومور و فیبروبلاست وابسته به آن باز نموده است.

مقایسه میزان آپوپتوز سلولهای بنیادی خونساز بندناف تکثیر یافته در دو سیستم : تکثیر همراه با سایتوکاین و تکثیر روی سلولهای استرومال مزانشیمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  رویا مهرآسا   ناصر امیری زاده

خون بند ناف (ucb) به عنوان یک منبع از سلول های بنیادی خون ساز (hsc) در درمان بیماری های خونی استفاده می شود. به دلیل ناکافی بودن تعداد سلول های cd34+ خون بند ناف و کاربرد این منبع سلولی در پزشکی، تکثیر این سلول ها در دارای اهمیت می باشد. سلول های استرومائی مزانشیمی (mscs) در حفظ و نگهداری hscs نقش مهمی داشته و به عنوان لایه تغذیه کننده در تکثیر hscs جدا شده از خون بند ناف مورد استفاده قرار می گیرند. در این تحقیق آپوپتوز و توزیع چرخه سلولی سلول های تکثیر یافته در شرایط هم کشتی با mscs و سایتوکاین ها آنالیز و نتایج مقایسه گردید. کشت آزمایشگاهی cb-hscs در سه شرایط مختلف برای 14 روز انجام گردید: سایتوکاین ها (scf,tpo,flt3l) با mscs ، سایتوکاین ها بدون mscs و هم کشتی با mscs بدون سایتوکاین ها. تکثیر از طریق اندازه گیری کل سلول های هسته دار (tncs)، سلول های cd34+ و واحد شکل گیری کلونی (cfu) پیگیری گردید. آنالیز سلول ها توسط رنگ آمیزی انکسین v و پروپیدیوم آیوداید به منظور تعیین میزان آپوپتوز و توزیع چرخه سلولی در سلول های تکثیر شده انجام گردید. بیشترین تکثیر سلول های cd34+ در روز 10ام تکثیر مشاهده گردید. میانگین تغییرات tnc و سلول های cd34+ در روز 10ام در سیستم هم کشتی با سایتوکاین ها مشخصاً بیشتر از کشت سایتوکاینی بدون mscs و سیستم هم کشتی بدون سایتوکاین ها بود (n=6 , p<0.05). بیشترین میزان آپوپتوز و کمترین تعداد سلول ها در فاز g0/g1 در شرایط کشت با سایتوکاین بدون لایه تغذیه کننده مشاهده گردید (p<0.005). تکثیر hscs خون بند ناف روی mscs منجر به تکثیر بیشتر سلول ها و کاهش میزان آپوپتوز گردید.

بررسی ارتباط بین چند شکلی ژنتیکی در ژن های gstm1 و gstt1 و حساسیت به ناهنجاری های عملکردی ریه در کارگران در معرض آلاینده های هوائی در کارخانه ذوب آهن اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  پریا کهنمویی   منصور صالحی

مطالعات همه گیر شناسی نشان می دهد که افزایش غلظت گازهای سمی و ذرات معلق قابل استنشاق در هوا باعث افزایش عوارض حاد تنفسی وکاهش ظرفیت های تنفسی و افزایش مرگ و میر می شود به طوری که رابطه مستقیمی بین امراض تنفسی و آلودگی هوا وجود دارد. آلودگی هوا می تواند ناشی از استفاده از انواع سوخت ها و آلودگی حاصل از فعالیت شغلی باشد که به صورت پیوسته و مزمن سلامت فرد را تحت تاثیر قرار دهد و در این میان اندام های تنفسی به واسطه تماس مستقیم با آلاینده های شیمیایی و فیزیکی همیشه در معرض خطر ابتلا به ناهنجاری های عملکردی ریوی می باشند و واکنش هر فرد به این مواد به نوع آلاینده، میزآن در معرض قرار گرفتن، شرایط سلامت فرد و ژنتیک فرد بستگی دارد. آلاینده ها و گازهای سمی میتوانند آسیب ریه را از طریق استرس اکسیداتیو ایجاد نمایند که با القاء التهاب منجر به آسیب دیدگی ریه شود. گلوتاتیون-s ترانسفراز ها (glutathione s- transferases = gsts) خآنواده ای از آنزیم ها هستند که نقش بسیار مهمی در فرآیند سم زدایی درون سلولی دارند. پلی مورفیسم در ژن gst در پارتوژنز بسیار ی از بیماری ها از جمله بیماری های ریوی نقشدارد. دو ژن gstm1 و gstt1 از این خانواده بوده که درون آنها حذفهایی اتفاق افتاده و منجر به این شده است که آلل های ایجاد شده نتوآنند آنزیم های فعال تولید نمایند. در این مطالعه نمونه از 41 کارگران شاغل درکارخانه ذوب آهن که در تماس مداوم با آلاینده های هوایی هستند و دارای اختلال در تست عملکرد ریوی بر اساس 80% fvc می باشندگرفته شد و نتایج با 50 نفر که در همان بخش فاقد اختلال در تست عملکرد ریوی بودند به عنوان گروه شاهد مقایسه گردید با توجه به نقش آنزیم های درگیر در فرایند سم زدایی در ریه در پاسخ افراد به مواجه های محیطی, تعیین ژنوتیپ آنزیم های گلوتاتیون اس-ترانسفراز m1 و t1به وسیله تکنیک multiplex pcr انجام گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که احتمالا پلی مورفیسم gstm1و gstt1 نقش موثری در ایجاد حساسیت به ناهنجاری های عملکرد ریه در کارگران ذوب آهن نداشته در نتیجه نمی توان از این ژنوتیپ جهت کاهش شیوع بیماری های ریوی با پیشگیری در افراد مستعد استفاده نمود.

تشخیص پیش از تولد تالاسمی بتا با استفاده از dna آزاد جنین موجود در خون مادر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  سهیلا استاد محمدی   محمد تقی اکبری

بتا تالاسمی ها یک گروه از اختلال های خونی ارثی هستند که از طریق سنتز غیر معمول زنجیره های بتا هموگلوبین به وجود می ایند. نتیجه ان فنوتیپ هایی است که از انمی تا افرادی بدون علامت کلینیکی را شامل می شوند. بار ژنتیکی این بیماری به دلیل هزینه بالا و درگیری سیستم بهداشتی پزشکی در ارائه خدمات درمانی ترانسفوزیون منظم خون و کیلاتور آهن به بیماران بسیار بالاست و تشخیص پیش از تولد به عنوان روش مناسب پیشگیری در کشورهای پر شیوع از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در ایران که یکی از کشورهای پر شیوع برنامه ملی پیشگیری تالاسمی بتا سالهاست که اجرا می شود و محور اصلی آن شناسایی زوجین ناقل و انجام تشخیص پیش از تولد برای جنین آنهاست. نمونه برداری از پرزهای کوریونی و یا امینو سنتز که به منظور تهیه dna جنینی برای تعیین ژنوتیپ جنین استفاده می شود یک روش تهاجمی است که احتمال سقط ناشی از به کارگیری ان،در صورتیکه شخص تجربه و ماهر باشد،یک درصد بیش از احتمال سقط خودبه خودی است و اغلب زنان باردار از این روش بیم و هراس دارند،پس نیاز به استفاده از یک روش جایگزین غیر تهاجمی مقبولیت بالائی دارد. امروزه مشخص شده است که dna ازاد جنینی در پلاسما مادر وجود دارد و منبع بسیار خوبی از مواد ژنتیکی برای تشخیص های مولکولی پیش از تولد جنین می باشد.هدف از این مطالعه ارائه یک روش غیر تهاجمی برای تشخیص پیش از تولد بتا-تالاسمی بر اساس بر رسی نحوه انتقال پلی مورفیسم های به ارث رسیده از پدر به جنین می باشد . زوج هاییکه جنین انها در معرض ابتلا به بتا-تالاسمی قرار دارند مورد بررسی قرار می گیرند. مقرهای پلی مورفیک پیوسته به ژن بتا-گلوبین برای هر خانواده با استفاده ازrflpبررسی می شوند ومقرهای گویا شناسایی می شوند.الل به ارث رسیده از پدر به جنین در dna ازاد پلاسما مادر که مخلوطی از dna ازاد جنینی و dna ازاد مادری می باشد شناسایی می شودو در مورد زوج هاییکه امکان تعیین فاز کروموزومی پدر وجود داشته باشد وضعیت جنین از نظر ابتلا به بتا-تالاسمی تعیین خواهد شد. در اینجا مطالعه تعدادی خانواده با ریسک جنین تالاسمی که الگوی rflp آنها را از قبل مشخص نموده بودیم امکان بررسی انتقال ژن تالاسمی پدری برای آنها وجود داشت . از مادر باردار در سن حاملگی 10 تا 12 هفته 10 سی سی خون وریدی گرفته و پلاسمای آن را جدا نموده و dna آزاد (غیر سلولی) آن را که حاوی dna مادری و جنینی بود برای مقرهای گویای rflp ژن گلوبین بتا مورد بررسی قرار دادیم. با آنکه dna جنینی نسبت به dna مادری از مقدار بسیار کمتری برخوردار است توانستیم الگوی ویژه rflp جنین را شناسایی نموده و نوع آلل انتقال پدر به جنین را مشخص کنیم.

بررسی رابطه پلی مورفیسم ژن لپتین (leptin) با ناباروری زنان در استان گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  زکیه قربانی   حمیدرضا وزیری

ناباروری یک اختلال سیستم تولیدمثلی است که به صورت عدم بارداری پس از طی 12 ماه مقاربت منظم، بدون بهره گیری از روش های پیشگیری از بارداری تعریف می شود. یکی از عوامل ناباروری در زنانتغییر در عملکرد lep است. لپتین، محصول ژن ob، بر روی بازوی بلند کروموزوم شماره 7 قرار دارد. محل اصلی سنتز لپتین بافت چربی و نقش کلیدی آن کنترل ذخایر چربی با تنظیم تعادل انرژی است. علاوه بر آن مهارکننده طبیعی اشتها وانتقال دهنده ی سیگنال آمادگی بدن برای تولید مثل به مغزمی باشد. به دلیل انرژی مورد نیاز برای تولید مثل،مغز باید بین مواد غذایی مورد دسترس و باروری تعادل ایجاد کند.به این منظور مغز از هورمون های مشتق از چربی مثل لپتین برای ایجاد تعادل فعالیت هورمون آزاد کننده گناد وتروپین (gnrh)که باعث تولید مثل میشود، استفاده می کند. یکی از پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی این ژن در ناحیه اگزون شماره 3 قرار دارد که منجر به جانشینی arg>trp در کدون 105 می گردد.این مطالعه با هدف بررسی ارتباط پلی مورفیسم arg105trp ژن lep با ابتلای به ناباروری زنان انجام گرفت. dna ژنومی از خون محیطی 86زن مبتلا به ناباروری و 60 زن سالم استخراج گردید. محدوده قطعات پلی مورفیسم به وسیله واکنش زنجیره ای پلی مرازی (pcr) تکثیر یافتند و تحت واکنش زنجیره ای اختصاصی الل (as-pcr) قرار گرفتند. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار medcalac(vesion.12.1.4.0) انجام شد. نتایج نشان می دهد ارتباط معنی داری در توزیع ژنوتیپ ها بین افراد بیمار و کنترل مشاهده نشد (21/0 p=). همچنین بررسی توزیع اللی نیز تاثبر مشخصی را در رابطه با خطر ابتلای به ناباروری زنان نشان نداد (2/0 p=). به طور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در جمعیت فوق پلی مورفیسم کدون 105 ژنlep به عنوان فاکتور خطر برای ناباروری زنان مطرح نمی باشد. اگرچه برای تایید نتایج به دست آمده، مطالعات با تعداد بیشتر افراد بیمار و کنترل مورد نیاز است.

مقایسه ی فراساختاری و ترکیب شیمیایی مینای طبیعی با مینای دارای نقایص تکاملی مات (فلوروسیس) در کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  رخشا فرجام   علی دهقانی ناژوانی

مینا لایه¬ی پوشاننده¬ی دندان¬ها است. مینای دندان خصوصیات خاصی دارد که آن را از سایر بافت¬های بدن متمایز می¬کند. مینا سخت¬ترین بافت بدن است. در همان حال خارجی¬ترین لایه¬ی دندان¬ها است و لذا به راحتی در دسترس و قابل معاینه است. لکه¬های مات مینایی از جمله نقایص تکاملی مینا هستند. لکه¬های مات مینایی قسمتهایی از مینا هستند که مینرالیزاسیون صحیح نشده¬اند و به واسطه رنگ متفاوت و یا تغییر در شفافیت، از مینای سالم مجاور متمایز و در بیشتر موارد با چشم غیر مسلح قابل رویت هستند. یکی از شایع¬ترین نوع لکه¬های مات مینایی، فلوروسیس است که بنابر تعریف در اثر افزایش سطح یون فلوراید در خون و یا اطراف جوانه دندانی در زمانی¬که مینا در حال شکل گیری و یا کلسیفه شدن است ایجاد می¬شود. با این تعریف، انتظار می¬رود فلوروسیس دندانی تنها در کودکان مناطق دارای فلوراید بالا در خاک و آب آشامیدنی دیده شود. لیکن فلوروسیس (هر چند با شیوع پایین تر) در مناطق دارای فلوراید بسیار پایین نیز گزارش می¬شود. مطالعه¬ی حاضر با هدف مقایسه¬ی فراساختاری و ترکیب شیمیایی مینای طبیعی با مینای دارای نقایص تکاملی مات (فلوروسیس) در کودکان مناطق دارای فلوراید بالا و پایین انجام گردیده است. استان فارس دارای مناطق با فلوراید پایین (ppm4/0>)، با فلوراید در سطح ایده¬آل (ppm0/1-7/0 ) و فلوراید بالا (ppm0/2<) می¬باشد. در این تحقیق تعداد 100 دندان شیری افتاده و یا کشیده شده از هر یک از مناطق با فلوراید پایین و فلوراید بالا جمع¬آوری شد و دندان¬ها بر حسب وجود یا عدم وجود فلوروسیس دندانی به دوگروه تقسیم گردید. از هر یک از چهار گروه به دست آمده 5 دندان به صورت تصادفی انتخاب شد. پس از برش و آماده سازی، مینای آنها تحت میکروسکوپ الکترونی از نوع sem با بزرگنمایی های1000 تا 3480 مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. ترکیب شیمیایی مینای دندان¬ها نیز با استفاده از دستگاه xrd بررسی گردید. هیچ¬گونه تفاوت معناداری از نظر تراکم منشورهای مینایی و یا قطر آنها در بین چهار گروه مورد آزمایش یافت نشد. مقایسه¬ی ترکیب شیمیایی دندان¬ها نشان داد که فلوراید به تنهایی در ایجاد فلوروسیس دندانی نقش ندارد. ممکن است وجود مقادیر بالای رسوب فلزات سنگین در نمونه¬های مبتلا به فلوروسیس به نسبت نمونه¬های فاقد فلوروسیس در ایجاد نماهای غیر طبیعی که فلوروسیس را در ذهن معاینه کننده القا می¬کند تاثیر داشته باشد

بررسی پلی مورفیسم ژن های میتوکندریایی در مردان با تحرک اسپرم پایین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  ایمان بهره مند نامقی   حمیدرضا وزیری

آستنواسپرمیا یک دلیل مهم ناباروری مردان است، که عمدتاً با کاهش تحرک اسپرم به علت مجموعه¬ای از فاکتورها شامل ناهنجاری¬های فراساختاری، مایع شدن غیر طبیعی مایع منی، آنتی¬بادی های ضداسپرم، واریکوسل، ناهنجاری غدد درون ریز و غیره مشخص می شود. میتوکندری¬ها تولیدکننده اصلی انرژی برای توانایی تحرک اسپرم است. dna میتوکندریایی (mtdna) شامل چندین ژن کدکننده برای پروتئین¬هایی، که نقش مهمی در فسفریلاسیون اکسیداتیو و در تولید atp بازی می¬کنند دارند. جهش¬ها در mtdna اسپرم منجر به پروتئین¬های غیرعملکردی یا ناقص می شود، بنابراین تحرک اسپرم تحت تاثیر قرار می¬گیرد که منجر به آستنواسپرمیا می شود. هدف از این مطالعه بررسی حذف 4977 جفت بازی mtdna اسپرم در مردان نابارور با کم¬تحرکی/ بی¬تحرکی اسپرم در مقایسه با نمونه¬های سالم با اسپرم¬های با تحرک بالا است. به منظور شناسایی حذف 4977 جفت بازی در mtdna اسپرم، نمونه¬های مایع منی 42 مرد نابارور مبتلا به آستنواسپرمیا و 50 فرد کنترل از شمال ایران جمع¬آوری شد. بعد از استخراج total dnaی اسپرم، pcr شکاف¬دار (gap-pcr) انجام شد. حذف 4977 جفت بازی در 80/73% از بیماران مبتلا به آستنواسپرمیا، در مقایسه با 36% از کنترل¬ها مشاهده شد (or= 5.0101, 95% ci= 2.0408-12.2998, p= 0.0004). حذف¬های با مقیاس بزرگ mtdna در اسپرم، ممکن است اختلالاتی را در انرژی-زایی زیستی اسپرم القا کند و باعث کم¬باروری و ناباروری در مردان شود. رابطه¬ای قوی بین حذف 4977 جفت بازی mtdna و ناباروری القا شده توسط آستنواسپرمیا، در جمعیت¬های مورد بررسی نتیجه گرفته شد. با این وجود، به منظور تأیید نتایج ما تحقیقات گسترده¬تری ممکن است نیاز باشد.

بررسی تغییرات اپی ژنتیکی ژنهای map9 و fgfr2 در سرطان پستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  مینا دهبید   حمیدرضا وزیری

یافته های جدید نشان داده اند، تغییرات اپی ژنتیکی عوامل کلیدی موثر در کارسینوژنز پستان هستند. ناهنجاری الگوی متیلاسیون از جمله پیامدهای تغییرات اپی ژنتیکی می باشد. متیلاسیون dna در تنظیم فعالیت ژن نقش دارد. متیلاسیون غیرنرمال dna با انواع بیماریها مانند سرطان در ارتباط است. به دلیل اهمیت نقش اپی ژنتیک در ایجاد سرطان بویژه سرطان سینه، به نظر می آید، ایجاد روش های موثر در پیش بینی، تشخیص و پیگیری عود مجدد، در دسترس بودن بیومارکرهای مناسب مانند fgfr2 و map9 مهم می باشد. از خون کامل افراد مبتلا به سرطان سینه و افراد سالم dnaاستخراج می گردد. جهت افتراق توالی های هیپرمتیله و هیپومتیله در بیماران مبتلا به سرطان پستان و افراد سالم، از آنزیم های محدودکننده حساس به متیلاسیون برای شناسایی مکان های متیله در مارکرهای اپی ژنتیکی استفاده میشود. آنزیم حساس به متیلاسیون قادر به برش توالی هیپرمتیله نیست. ژن fgfr2 که در سرطان پستان هیپومتیله می باشد و توسط آنزیم برش می خورد، در نتیجه این ژن تکثیر نمی شوند. ژن map9 در سرطان پستان هیپرمتیله بوده و آنزیم حساس به متیلاسیون قادر به برش توالی این ژن نیست، بنابراین تکثیر صورت می گیرد. با توجه به بررسی های انجام شده در بیماران مبتلا به سرطان پستان ژنهای fgfr2 و map9 به ترتیب هیپومتیله و هیپرمتیله می گردند. در این بررسی fgfr2و map9، به عنوان یک بیومارکر سرطان پستان مبتنی بر خون در نظر گرفته می شود.

جداسازی mrna و ساخت cdna مربوط به محصول ژن kiss1 از جفت انسان جهت مطالعات کلونینگ و بیان ژن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  معصومه میارکیانی   حمیدرضا وزیری

ناباروری به ناتوانی زوجین در باروری پس از گذشت یکسال از مقاربت های منظم و بدون استفاده از روش های جلوگیری از بارداری اطلاق می گردد. ناباروری زندگی بسیاری از زوجین را تحت تاثیر قرار می دهد و می تواند منجر به تنش های روانی- اجتماعی- اقتصادی در افراد نابارور شود. بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی رقمی معادل 8 الی 12 درصد از کل زوج های جهان با این مساله مواجه هستند .در 35% موارد عامل زن دخیل می باشد. اهمیت مسیر kiss1 / kiss1r در فرآیند آغاز بلوغ، کنترل نورواند وکرینی تخمک گذاری وتنظیم متابولیکی باروری به اثبات رسیده است. ژن kiss1 محصول پروتئینی به نام kisspeptin تولید می کند. نتیجه اتصال kp به گیرنده اش تحریک تولید و رهاسازی gnrh از سلول های نورواندوکرین در هیپوتالاموس می باشد. این عمل به واسطه گیرنده های gnrh به منظور تحریک آزاد سازی ّfsh و lh از هیپوفیزانجام می شود. fsh و lh بر گنادها اثر گذاشته و سبب تولید استروژن و پروژسترون و تخمک گذاری در زن ها می گردد. به دلیل نقش kp در درمان ناباروری، هدف از مطالعه حاضر استفاده از cdnaی حاصل از ژن kiss1 جهت مطالعات کلونینگ و بیان ژن می باشد. در این تحقیق پس از استخراج total rna، cdna آن تهیه شد و حامل مورد نظر(وکتور pet 21α (+))، هر دو توسط آنریم های iiihind وxhoi برش داده شدند، و پلاسمید نوترکیب حاصل در مرحله آخر در میزبان مناسب dh5α وارد گردید. امید است بتوان با تولید این پروتئین در مقیاس آزمایشگاهی در مطالعات آینده به گام اولیه در جهت تولید صنعتی آن دست یابیم.   ناباروری به ناتوانی زوجین در باروری پس از گذشت یکسال از مقاربت های منظم و بدون استفاده از روش های جلوگیری از بارداری اطلاق می گردد. اهمیت مسیر kiss1 / kiss1r در فرآیند آغاز بلوغ، کنترل نورواند وکرینی تخمک گذاری وتنظیم متابولیکی باروری به اثبات رسیده است. ژن kiss1 محصول پروتئینی به نام kisspeptin تولید می کند. نتیجه اتصال kp به گیرنده اش تحریک تولید و رهاسازی gnrh از سلول های نورواندوکرین در هیپوتالاموس می باشد. این عمل به واسطه گیرنده های gnrh به منظور تحریک آزاد سازی ّfsh و lh از هیپوفیزانجام می شود. fsh و lh بر گنادها اثر گذاشته و سبب تولید استروژن و پروژسترون و تخمک گذاری در زن ها می گردد. به دلیل نقش kp در درمان ناباروری، هدف از مطالعه حاضر استفاده از cdnaی حاصل از ژن kiss1 جهت مطالعات کلونینگ و بیان ژن می باشد.

بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن fshr با ناباروری زنان در استان گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  هانیه حقیقی   حمیدرضا وزیری

به ناتوانی زوجین جهت باروری علی رغم داشتن رابطه جنسی مطلوب بعد از مدت زمان یک سال ناباروری اطلاق می گردد. تقریبا 12% از جمعیت جهان نابارورند. یکی از مهمترین دلایل ناباروری جهش در ژن هایی است که در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز-گناد (hpg) بیان می شوند. ژن گیرنده هورمون محرک فولیکولی ((fshr توسط سلول های گرانولوزا در تخمدان بیان می شود و نقش مهمی در باروری زنان مانند تکثیر سلول های گرانولوزا، تنظیم مرحله فولیکوژنز و بلوغ اووسیت ایفا می کند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم های rs121909661 (a419t ) و rs28928870 (t449i) ژن fshr با ناباروری زنان در استان گیلان است. در این تحقیق 77 زن نابارور و 74 زن سالم ( گروه کنترل) مورد بررسی قرار گرفتند. dna ژنومی از نمونه های خون محیطی استخراج گردید. تعیین ژنوتیپ پلی مورفیسم a419t توسط allele specific pcr و پلی مورفیسم t449i از طریق rflp- pcr ارزیابی گردید. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار medcalc ( ویرایش دوازدهم) انجام شد. در پلی مورفیسم t449i در صد فراوانی ژنوتیپی cc، ct و tt برای گروه کنترل به ترتیب 3/89%، 6/10% و 0% و برای گروه بیمار 4/74%، 2/16% و 3/9% به دست آمد. اختلاف معناداری در توزیع ژنوتیپ ها بین افراد کنترل و بیمار در پلی مورفیسم t449i وجود نداشت (06/0p=). در پلی مورفیسم a419t درصد فراوانی ژنوتیپی gg، ga و aa برای گروه کنترل به ترتیب 94/45%، 10/42% و 81/10% و برای گروه بیمار 36/22%، 15/63% و 58/15% به دست آمد. در این مطالعه ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم a419t ژن fshr با خطر ابتلا به ناباروری زنان مشخص گردید (008/0 p=). به طور کلی نتایج این مطالعه مشخص نمود که پلی مورفیسم a419 ژن fshr احتمالا با ناباروری زنان مرتبط می باشد و ژنوتیپ ga وaa یک فاکتور خطر برای بیماری است. در حالیکه در پلی مورفیسم t449i ژن fshr ارتباط معنی داری مشاهده نگردید.

بررسی پلی مورفیسم ژن estrogen receptor با ناباروری زنان در استان گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  شیدا جدیری زایر   حمیدرضا وزیری

ناباروری یک بیماری چند عاملی است که عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی در بروز آن دخیلند. حدود 15-10% از زوجین در جهان نابارورند. بیش از 40% از عوامل ناباروری به زنان اختصاص دارد. تغییرات و اختلالات هورمونی از جمله عوامل مهم ناباروری در زنان است. هورمون استروژن، یکی از مهم¬ترین هورمون¬های زنانه است که نقش مهمی در بلوغ اووسیت و باروری ایفا می¬کند. این هورمون در سلول¬های گرانولوزای فولیکولی تخمدان و تحت کنترل محور هیپوفیز-هیپوتالاموس-گناد، سنتز و ترشح می¬شود. فعالیت حیاتی این هورمون در بافت هدف از طریق اتصال به گیرنده¬های استروژن انجام می¬شود، از این¬رو انتظار داریم هر گونه تغییر در ژن استروژن یا ژن گیرنده آن که موجب تغییر در محصول پروتئینی گردد در باروری نیز موثر باشد. گیرنده استروژن الفا یکی از ایزوفرم¬های گیرنده استروژن است که توسط ژن estrogen receptor 1 کد می¬شود. این ژن به طول kb140، روی بازوی بلند کروموزوم شماره 6 واقع شده و 8 اگزون دارد. انواع مختلفی از پلی¬مورفیسم ژن گیرنده استروژن، در رابطه با وضعیت¬های متعدد پاتولوژیک شناسایی شده است. در این مطالعه به بررسی ارتباط پلی¬مورفیسم val364glu و arg157ter ژن esr1 با استعداد ابتلا به ناباروری زنان پرداخته شده است. بدین منظور از 70 زن نابارور و 65 زن سالم (به عنوان کنترل) نمونه خون تهیه شد. جهت تعیین ژنوتیپ¬های هر دو ناحیه پلی¬مورف، روش allele specific-pcr مورد استفاده قرار گرفت. آنالیز آماری با نرم¬فزار medcalc(varsion 12.1) انجام شد. در پلی¬مورفیسم arg157ter ، فراوانی ژنوتیپ¬های tt، tcو cc در گروه کنترل، به ترتیب 0%، 84/93% و 15/6% و در گروه بیمار به ترتیب 20%، 80%و 0%بود (0001/0p=). در پلی¬مورفیسم val364glu فراوانی ژنوتیپ¬های aa، atو tt در گروه کنترل، به ترتیب 0%، 38/95%و 61/4% و در گروه بیمار به ترتیب 85/2%، 14/97% و 0% بود(07/0p=). نتایج حاکی از اهمیت ژنوتیپ tt پلی¬مورفیسم arg157ter esr1در ناباروری زنان می¬باشد. اگرچه، نتایج ممکن است با تغییر خزانه ژنتیکی و اندازه جمعیت مورد بررسی تغییر نماید.

بررسی بیان ژن zfx در نمونه های آرشیوی سرطان سینه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  محبوبه گنجی ارجنکی   مجتبی عمادی بایگی

فرضیه سلول های بنیادی سرطانی منشا بیان می کند که تومورها متشکل از مخلوط هتروژنی از سلول ها با تمایز جزئی هستند که از بسیاری جهات، مشابه اندام های طبیعی بوده و در ضمن دارای خصوصیت خودبازسازی هستند. یکی از ژن هایی که در تنظیم خودبازسازی دخالت دارد و بیش بیان آن در بدخیمی هایی از قبیل آدنوکارسینومای پروستات و سرطان های گلیوما و معده گزارش شده است، ژن zfx می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی بیان ژن zfx در بافت های آرشیوی سرطان پستان می باشد. 22 نمونه بافت پارافینه انسانی، تومورال و غیر توموری از بیمارستان سیدالشهدا اصفهان جمع آوری شد. پارافین زدایی با هپتان و استخراج rna توسط پروتکل کیت rneasy ffpe کیاژن انجام شد. پرایمرهای اختصاصی برای دو ژنzfx و gusb طراحی شد و برای اندازه گیری بیان نسبی ژن zfx از تکنیک real-time rt-pcr کمی استفاده شد.ژن zfx در نمونه های توموری نسبت به نمونه های غیر توموری افزایش بیان نشان می دهد. علاوه بر این افزایش بیانzfxبا افزایش بیان پروتئین جهش یافته p53، سن بیماران و اندازه تومور ارتباط معناداری نشان داده است.در مجموع با توجه به بیش بیان ژن zfxدر نمونه های توموری و ارتباط با برخی خصوصیات کلینیکو پاتولوژی مهم، احتمال آن وجود دارد که به عنوان تومور مارکر بالقوه مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی هویت مولکولی ژن هماگلوتونین ویروس آنفلوانزای طیور تیپ h9n2 جدا شده از طیور صنعتی استان مرکزی در سال 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  حمیدرضا سعیدی   سید داوود حسینی

آنفلوآنزای پرندگان یکی از بیماری های مسری و خطر ناک صنعت طیور است که از سال 1377 به طور جدی صنعت طیور کشور های خاورمیانه و آسیا را تحت تاثیر قرار داده است و می تواند در آینده موجب ایجاد پاندمی در انسان شود و باعث بروز مشکلات و لطمات سنگین اقتصادی در مزارع طیور می گردد. در این مطالعه، ژن هماگلوتینین ویروس آنفلوآنزای h9n2 دو نمونه ویروس جدا شده از طیور صنعتی استان مرکزی در سال 92 توالی یابی شده و مورد بررسی های مولکولی قرار گرفتند. آنالیز توالی ها و مطالعه شجره شناسی با مقایسه هر نمونه با سویه های h9n2 موجود در بانک ژنی صورت پذیرفت. تمامی جدایه ها توالی r-s-s-r/g-l را در ناحیه تقسیم پروتئین هماگلوتینین نشان دادند. توالی جدایه ها با یکدیگر مقایسه گردیده و میزان 6 / 93 % شباهت را نشان دادند. آنالیز شجره شناسی و بررسی آن نشان داد که کلیه جدایه های این مطالعه متعلق به تحت دودمان g1-like می باشند. یکی از سویه ها دارای میزان شباهت بالایی با سویه های پاکستان می باشد. کلیه جدایه ها در جایگاه 226 خود دارای اسید آمینه لوسین به جای گلوتامین می باشند که نشان می دهد که جدایه ها دارای پتانسیل لازم برای اتصال به گیرنده های سلول های انسانی می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ویروسهای آنفلوآنزای ایران می توانند پستانداران از جمله انسان را آلوده نموده و دارای توانایی لازم برای تبدیل به فرم بسیار بیماریزا می باشند. بنابراین بررسی همیشگی ویروسهای آنفلوآنزا h9n2 در کشور امری ضروری است.

بررسی ارتباط پلی مورفیسم (rs12676) در ژن کولین دهیدروژناز (chdh) در مردانی با استنواسپرمیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده زیست شناسی 1393
  حامد غمناک   حمیدرضا وزیری

ناباروری یک اختلال سیستم تولیدمثلی در انسان است که به صورت عدم بارداری پس از طی 12 ماه مقاربت منظم، بدون بهره گیری از روش های پیشگیری از بارداری تعریف می شود. ناباروری با فاکتور مردانه، مسئول بیش از 50% از مشکلات ناباروری می باشد. تقریبا" 20% موارد ناباروری، منحصرا" در نتیجه فاکتور مرد است و در 30-40% موارد فاکتور زن و مرد هر دو در این زمینه نقش دارند. بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی رقمی معادل 8 الی 12 درصد از کل زوج های جهان با این مشکل روبرو هستند. بیماری آستنو اسپرمیا بر اثر کاهش سرعت حرکت اسپرم که یکی از پارامترهای دخیل در قدرت باروری مردان می باشد به وجود می آید، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد، سوختوساز نابجای ریزمغدّی ها از جمله کولین، ممکن است اثر قابل توجه ای در قدرت باروری مردان داشته باشد. این ماده ی مغذّی نقش مهمی در بلوغ اسپرم دارد و به عنوان یک عامل حیاتی در تنظیم ساختار و سیّالیت غشای اسپرم محسوب می شود، کولیندهیدروژناز (chdh) با اکسیداسیون کولین به بتائین در میتوکندری نقش مهمی در متابولیسم کولین دارد، یکی از شایع ترین پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی این ژن سبب جایگزینی آرژنین به لوسین در اسید آمینهی 78 آنزیم محصول این ژن می شود.

بررسی بیان ژن های انزیم گلوتاتیون s ترانسفراز در سلولهای کبدی تمایز یافته از سلولهای بنیادی مشتق شده از خون قاعدگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده زیست شناسی 1393
  آیدا اسماعیلی راد   سمیه کاظم نژاد لیلی

بررسی قدرت تکثیر و پتانسیل تمایزی این سلولها به سلولهای شبه کبدی است و همچنین کارایی و فعالیت اکسیدازی سلولهای تمایز یافته با استفاده از بیان ژنهایی از خانواده گلوتاتیون s ترانسفراز و سیتوکروم p450 که در متابولیسم گزنوبیوتیکها دخیل اند، است. نمونه های خون قاعدگی (5-2 میلی لیتر) از 5 زن سالم با محدوده ی سنی 35-25 سال جمع آوری شد . کشت و جداسازی سلول های بنیادین خون قاعدگی از نمونه های جمع آوری شده بوسیله ی روش فایکول انجام شد. پس ازجداسازی و کشت سلول ها، پتانسیل تمایزی آن ها به سمت سلول های شبه کبدی با استفاده از فاکتورهای رشد هپاتوسیتی (hgf)، انکوستاتین (osm) m و سیتوکراتین های دیگر با استفاده از یک پروتکل تمایزی به مدت زمان 30 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه برای بررسی عملگر بودن سلول های تمایز یافته از نظر فعالیت سم زدایی، مارکرهایی از خانواده گلوتاتیون s ترانسفراز(gst) ها از جمله gsta1، gsta2 و gstp1 و خانواده سیتوکروم p450 از جمله cyp3a4 و cyp7a1 انتخاب شدند و توسط تکنیک real-time pcr بیان ژنها در سطح mrna سنجیده شد. این مطالعه بیانگر قدرت تمایزی سلول های بنیادین مشتق شده از خون قاعدگی انسان به سمت سلول های کبدی می باشد. بر اساس نتایج بدست آمد، یک پروتکل تمایزی بدون سرم جهت ایجاد سلولهای هپاتوسیتی مشتق از menscs ارائه می گردد.

بررسی مقایسه ای خانواده ژنی آکواپورین ها با استفاده از روش های بیوانفورماتیکی و محاسباتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  مهدی مقدس طاهرآباد   مهری باقریان

آکواپورین ها خانواده پروتئین های کانالی غشاء مخصوص ورود آب می باشند که برای حیات ضروری اند. بدلیل اینکه آن ها انتقال سریع و اختصاصی آب و بعضی مولکول های دیگر را تسریع می کنند. آنها در همه موجودات زنده از باکتری ها تا انسان یافت می شوند. جهش های نقض عملکرد در آکواپورین های انسانی منجر به ایجاد بیماری هایی نظیر دیابت بی مزه کلیوی می گردند. هدف از این پژوهش مطالعه تکامل مولکولی ژن های خانواده آکواپورین ها بود. برای انجام این منظور ابتدا توالی های به blast دریافت گردید سپس ابزار بیوانفورماتیکی ncbi و پروتئین آکواپورین انسانی از پایگاه اطلاعاتی rna و dna msa منظور یافتن اعضای نزدیک خانواده ژنی مزبور به کار برده شد. در مرحله بعدی روش همردیف سازی چندگانه توالی یا جهت پیدا کردن موتیف های حفظ شده صورت گرفت و در مرحله بعد درخت های فیلوژنتیکی برای سهولت در پیدا کردن موتیف های و ارتباط تکاملی انجام گردید. بررسی اطلاعات بدست آمده پیشنهاد می کند که یک رابطه ویژه نزدیکی بین اعضای خانواده آکواپورین وجود دارد. بلوک های حفظ شده در سطح توالی های اسیدآمینه ای و نوکلئوتیدی نیز پیدا شد.

ارتباط پلی مورفیسم 9001 rs ژن کولین دهیدروژناز با تحرک اسپرم در ناباروری مردان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  میلاد پورجعفر   حمیدرضا وزیری

سازمان بهداشت جهانی (who) ناباوری را به عنوان عدم رخ دادن حاملگی بعد از یکسال رابطه جنسی بدون پیشگیری معرفی می کند. بطور کلی حدود 40? مستقیما" مربوط به مردان می باشد. ظرفیت و تحرک اسپرم نقش مهمی در لقاح ایفاء می کند. عوامل زیادی در تحرک اسپرم دخیل اند، همچون متابولیت انرژی/ متیل یعنی کولین- کولین توسط مواد غذایی وارد بدن می شود در کبد نیز تولید می گردد. آنزیم کولین دهیدروژناز(chdh)، کولین را به بتائین تبدیل می کندکه به عنوان یک اسمولیت در منی یا فت می شود. در مطالعه اخیر ما مطالعه ژنتیکی برای روشن شدن ارتباط پلی مورفیسم +318 a>c ژن chdh با تحرک کم اسپرم در ناباروری انجام دادیم. نمونه های منی از 50 فرد سالم (با تحرک اسپرم بالا) و 50 فرد بیمار(تحرک اسپرم پایین) گرفته شد. بعد از استخراج dna ژنومی، واکنش زنجیرهء پلی مراز از نوع اختصاصی الل (as-pcr) بکار برده شد. داده های بدست آمده با استفاده از برنامه med calc(12.1.4.0) بررسی شد، نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین توزیع اللهای a وc دربیماران و افراد کنترل وجود دارد (p<0/05) . فرکانس ژنوتیپی برای aa ،ac و cc در بیماران به ترتیب 72? ، 16? و 12? و فرکانس آن برای افراد سالم به ترتیب 90? ، 10? و 0? بود. بنابراین اختلاف معنی داری در فرکانس توزیع ژنوتیپی بین بیماران و کنترل موجود بود. نتایج نشان می دهد که حضور الل cخطر ناباروری را بالا می برد. هر چند تحقیقات بیشتری در جمعیت های بزرگتر ممکن است جهت تأیید نتایج مان لازم باشد. کلمات کلیدی:chdh، تحرک ،پلی مورفیسم ، ناباروری و کولین