نام پژوهشگر: هاجر ستوده
ابراهیم امامی هاجر ستوده
سامانه اطلاعات بیمارستانی سامانه ای رایانه ای است که از آن به عنوان ابزار الکترونیکی مدیریت اطلاعات بیمارستانی استفاده می شود و نقش مهمی در زمینه ی ارائه ی خدمات مراقبت سلامت باکیفیت ایفا می کند. با این همه سامانه اطلاعات بیمارستانی نسبت به سایر سامانه های اطلاعاتی صنعتی و تجاری در به کارگیری فناوری اطلاعاتی و استفاده از استانداردهای کیفیت برای رضایت مشتری عقب مانده است. نظر به اهمیت این مسئله، پژوهش حاضر برآن است با ارزیابی سامانه های اطلاعات بیمارستانی در بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز، نقاط ضعف و قوت این سامانه ها را شناسایی کرده و در جهت بهبود آن گام بردارد. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه پژوهش، بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز که مجهز به سامانه اطلاعات بیمارستانی بودند، می باشد. روش گردآوری داده ها، مصاحبه و مشاهده مستقیم می باشد. گردآوری داده ها با استفاده از سیاهه وارسی معیارهای کالج پزشکان آمریکا انجام شده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که، در بیمارستان های مورد مطالعه بخش آزمایشگاه با 5/43 درصد بیشترین تطابق و بخش مدارک پزشکی با 03/21 درصد کمترین تطابق را با معیارهای کالج پزشکان آمریکا دارند. همچنین بیمارستان فقیهی با 8/41درصد بیشترین و بیمارستان زینبیه با 2/25درصد کمترین انطباق را با معیارهای کالج پزشکان آمریکا دارند. در بخش داروخانه، مکانیسم ورود داده ها و ارائه گزارش دارای تطابق کامل و تداخلات دارویی هیچگونه تطابقی با معیارهای کالج پزشکان آمریکا ندارند. در بخش آزمایشگاه، مکانیسم ورود داده ها دارای تطابق کامل و نگهداری سابقه آزمایش دارای تطابق 5/87 درصدی می باشد. گزاره امکان دریافت اطلاعات از مراکز خارج از آزمایشگاه هیچگونه تطابقی با معیارهای کالج پزشکان آمریکا ندارد. در بخش رادیولوژی، مکانیسم ورود داده ها دارای تطابق کامل و نگهداری سابقه آزمایش دارای تطابق 5/87 درصدی می باشدو گزاره امکان انتقال اطلاعات از مراکز خارج از رادیولوژی دارای تطابق 25 درصدی می باشد. در بخش مدارک پزشکی، مکانیسم ورود داده ها دارای تطابق کامل و نیز ذخیره داده ها ، فرمت فایل ها و فرآیند تهیه نسخه پشتیبان دارای تطابق 75 درصدی می باشند و گزاره پشتیبانی یا ارتباط از طریق صفحه گسترده هیچگونه تطابقی با معیارهای کالج پزشکان آمریکا ندارند. میزان تطابق نهایی سامانه اطلاعات بیمارستانی بیمارستان های مورد مطالعه نشان می دهد که میانگین کل سامانه کمتر از 50 درصد و در حد ضعیف بوده است.
هاجر تابع بردبار هاجر ستوده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نابرابری در بازشناخت تولیدات علمی و تأثیر آن بر رتبه بندی دانشگاه ها و موسسات پژوهشی ایران است. روش پژوهش پیمایشی با رویکرد علم سنجی است و جامعه پژوهش را کل دانشگاه ها و موسسات پژوهشی فعال ایران که در هر یک از سال های 2005 تا 2007 دست کم یک مقاله در نمایه استنادی علوم واقع بر پایگاه وب آو ساینس به نام آنها ثبت شده است تشکیل می دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از میان 1330 دانشگاه و موسسه پژوهشی ایران 95/18 درصد در زمره دانشگاه ها و موسسات فعال قرار دارند. رتبه بندی این دانشگاه ها و موسسات به لحاظ تولید علم نشان داد که دانشگاه های تهران، علوم پزشکی تهران، و صنعتی شریف بالاترین رتبه ها و دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، موسسه تحقیقاتی مهندسی (کرج)، و مرکز تحقیقات بناب پایین ترین رتبه ها را کسب نموده اند. همچنین، به لحاظ میزان بازشناخت دانشگاه های تهران، علوم پزشکی تهران، و تربیت مدرس بالاترین رتبه ها و مرکز تحقیقات کاربردی دارویی (تبریز)، بیمارستان سینا (تهران)، و مرکز پردازش پرتوافکنی یزد پایین ترین رتبه ها را کسب نموده اند. دانشگاه های فعال از نظر میزان تولید علم و میزان بازشناخت نسبت به موسسات پژوهشی در وضعیت مطلوب تری قرار گرفته اند. آزمون همبستگی پیرسون رابطه ی معنادار و مستقیمی را بین شاخص های میزان تولید علم و میزان بازشناخت در میان دانشگاه ها و موسسات پژوهشی نشان داد که حاکی از افزایش شمار استنادها با افزایش شمار تولیدات علمی در سطح دانشگاه ها و موسسات است. با این حال، تحلیل رگرسیون نشان داد که بهترین برازش برای پیش بینی میزان بازشناخت بر مبنای میزان تولیدات علمی را الگوی خطی به دست می دهد و بر خلاف یافته های پژوهش های پیشین از مدلی توانی پیروی نمی کند. بر این اساس، چنانچه بازشناخت دانشگاه ها و موسسات پژوهشی را به طور خطی مورد سنجش قرار دهیم ، عامل نابرابری در توزیع استنادها در میان آنها چندان نقشی در رتبه بندی نخواهد داشت. با این حال، بررسی نابرابری بر مبنای ضریب تأثیر مجلات نشان داد که چنانچه رتبه بندی دانشگاه ها و موسسات بر پایه ی این شاخص صورت گیرد، عامل نابرابری رخ خواهد نمود . به نحوی که بسیاری از دانشگاه ها و موسسات پژوهشی بسیار کمتر از آنچه انتظار می رود استناد دریافت کرده اند. دانشگاه های الزهرا، کاشان، و آزاد اسلامی مشهد بزرگترین برندگان استنادی، و دانشگاه های تهران، علوم پزشکی شهید بهشتی، و علوم پزشکی تهران بزرگترین بازندگان استنادی را تشکیل می دهند. یافته ها نشان داد برندگان استنادی لزوما به لحاظ میزان تولید علم بزرگ نیستند و بازندگان استنادی نیز، لزوما دارای تعداد انتشار کمی نمی باشند. همچنین، فراوانی بازندگان استنادی نسبت به برندگان استنادی بیشتر می باشد.
لیلا نعمت الهی عبدالرسول جوکار
پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش کتابداران کتابخانه های عمومی استان فارس، نسبت به روش مجموعه سازی متمرکز، در سال 1390 صورت گرفت. روش تحقیق پیمایشی بود. نمونه پژوهش 136 کتابدار بود که از بین کتابداران کتابخانه های عمومی استان فارس، با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برگزیده شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، t دو نمونه مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده گردید. یافته ها نشان داد که نمره نگرش کتابداران نسبت به روش مجموعه سازی متمرکز کمتر از حد متوسط می باشد و این نشانگر آن است که آن ها این روش را مطلوب ارزیابی نمی کنند. یافته دیگر نشان داد که بین نگرش کلی کتابداران نسبت به این روش بر حسب درجه کتابخانه، تفاوت معنادار وجود دارد و میانگین نگرش کلی در کتابخانه های درجه 5-1 بیشتر از میانگین نگرش کلی در کتابخانه های درجه 9-6 بود. نیز، بین نگرش کلی کتابداران برحسب میزان تحصیلات تفاوت معنادار یافت شد و میانگین نگرش کلی کتابداران با تحصیلات کارشناسی و پایین تر، بیشتر از میانگین نگرش کلی کتابداران با تحصیلات بالاتر بود. سرانجام، بین نگرش کتابداران نسبت به این روش بر حسب رشته تحصیلی تفاوت معنادار یافت نشد. مبتنی بر نتایج، اگر بخشی از بودجه مجموعه سازی، در کنار روش مجموعه سازی متمرکز در اختیار کتابخانه ها قرار گیرد، از تمرکز در فرایند مجموعه سازی کاسته می شود و نقش کتابدار و مراجعه کننده در امر مجموعه سازی پر رنگ تر می شود. مزایای روش مجموعه سازی متمرکز نیز همچنان به قوت خود باقی می ماند.
ناهید خوشیان هاجر ستوده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه الگوی کلی تولیدعلم، ضریب تاثیر و نیز حضور در وب پژوهشگران فعال بین المللی زن در مقایسه با مردان می باشد. جامعه پژوهش کلیه زنان و مردان پژوهشگر بین المللی فعال در رشته علوم و فناوری نانو که در بازه زمانی 2005-2007 دارای سه و یا بیش از سه مقاله هستند، می باشد. پژوهش حاضر از دو روش علم سنجی و وب سنجی کمک گرفته است. بر مبنای بسیاری از شواهد یکی از عوامل نشان دهنده سطح توانمندی پژوهشگران، حضور در وب می باشد، زیرا حضور در وب، نشان از رویکرد مثبت به فناوری ها و نیز آشنایی، آگاهی و مهارت در بکارگیری آنها دارد. بدین ترتیب، ارزیابی تولید علم و نیز حضور در وب به عنوان دو بعد از توانمندی های علمی و فناوری پژوهشگران که یکی توان آنها در پیشبرد دانش را منعکس می سازد و دیگری مهارت های اشاعه این دانش تولید شده از طریق بکارگیری فناوری های روز را بازتاب می دهد، می تواند به عنوان دو شاخص مهم در ارزیابی سطح فعالیت علمی پژوهشگران بشمار آید. بررسی این دو شاخص در نزد زنان و مقایسه آنها با همتایان مرد می تواند ضمن روشن ساختن وضعیت توان علمی و فناورانه زنان، زمینه را برای رفع موانع احتمالی بر سر راه توانمند-سازی زنان پژوهشگر و ارتقای نقش آنان در عرصه دانش فراهم سازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که به طور کلی بین زنان و مردان پژوهشگر فعال بین المللی به لحاظ میانگین تولید علم و نیز ضریب تاثیر اختلاف معناداری وجود ندارد. همچنین با وجود آنکه بین زنان و مردان پژوهشگر حاضر در وب به لحاظ میانگین تولید علم اختلاف معناداری وجود ندارد، اما مردان غائب از وب به طور معناداری از تولیدات علمی بیشتری نسبت به زنان غائب از وب برخوردارند. این امر مبین آن است که رویکرد به وب در میان زنان تابعی از فعالیت علمی آنان است. به نحوی که کم تولیدترین زنان گرایش بسیار کمی به حضور در وب نشان می دهند. به نظر می رسد که روی گردانی زنان از وب و همچنین، رویکرد بیشتر افراد فعال و پرتولید به وب، تأثیری دوچندان بر این گروه از زنان داشته است. به عبارت دیگر دو عامل جنسیت و سطح فعالیت بر رویکرد به وب تأثیرگذار بوده است. حال آن که عکس این مسئله صادق نیست، یعنی میانگین تولیدات علمی در بین دو گروه مردان از اختلاف معناداری برخوردار نیست. در نتیجه در میان مردان فعال در این رشته، سطح فعالیت علمی نقشی در رویکرد به وب ندارد، همچنین، بین زنان حاضر در وب و غائب از وب به لحاظ ضریب تاثیر اختلاف معناداری وجود ندارد، اما بین مردان حاضر در وب و غائب از وب اختلاف معناداری به نفع گروه نخست وجود دارد. در نتیجه گرفت که افزایش نمایانی در اثر حضور در وب نتوانسته است به افزایش احتمال دریافت استناد در نزد زنان کمک کند. احتمال می رود که عدم تفاوت بین ضریب تأثیر زنان حاضر در وب، به آن دلیل باشد که تولیدات علمی این گروه از زنان اساسا از اعتبار بالاتری در مقایسه با گروه زنان غایب از وب برخوردار نبوده است، در نتیجه حضور در وب و نمایانی بیشتر نیز نتوانسته است به تحقق استنادهای بیشتر آن کمک کند.
آیدا پولادیان هاجر ستوده
هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه نقش مجلات با الگوهای دسترسی مختلف در تأمین نیازهای اطلاعاتی پژوهشگران دانشگاه شیراز است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی با رویکرد علم سنجی است. جامعه پژوهش را ارجاعات تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه شیراز نمایه شده در نمایه نامه های استنادی علوم، علوم اجتماعی و هنر و علوم انسانی در سال 2010 تشکیل می دهد. تعداد کل تولیدات علمی و ارجاعات مورد بررسی به ترتیب به 698 و 13949 رسید. همچنین، به منظور شناسایی مجلات در دسترس دانشگاه شیراز، مجلات اشتراکی در سال های 2008-2010 مبنا قرار گرفت. نتیجه نشان داد که در این سال ها، 16528 عنوان مجله در الگوی پایگاهی ، 698 عنوان در الگوی چاپی، و 258 عنوان در الگوی چاپی-پایگاهی در دسترس کاربران دانشگاه شیراز بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از فنون آمار توصیفی و تحلیلی و به کمک نرم افزار spss صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مجلات علمی گسترده ای در دسترس دانشگاه شیراز قرار دارد. با این حال، شمار زیادی از آنها به طور تکراری در الگوهای مختلف فراهم شده است. علاوه بر این، بیش از 90 درصد از محتوای مجلات چاپی بی ارجاع مانده است. این امر، منطقی بودن سیاست حرکت به سوی مجموعه های الکترونیکی و قطع اشتراک منابع چاپی را آشکار می سازد. نتایج آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی شفه نشان داد که گرچه تمایل کلی پژوهشگران دانشگاه شیراز به ارجاع به مجلات در دو الگوی آزاد و پایگاهی است، اما منابعی که بیش از همه مورد ارجاع بوده اند بیشتر در دو الگوی چاپی-پایگاهی و پایگاهی قرار داشته اند. بدین ترتیب به نظر می رسد که الگوی پایگاهی هم به لحاظ تنوع نیاز اطلاعاتی کاربران دانشگاه شیراز و هم به لحاظ تامین منابع هسته مورد نیاز این کاربران موفق عمل کرده است. در حالی که الگوی آزاد تنها در برآوردن تنوع نیاز اطلاعاتی پژوهشگران موثر بوده است و نقش آن در تامین نیازهای هسته دانشگاه از همه کمرنگ تر بوده است. الگوی چاپی، پس از دو الگوی پایگاهی و چاپی-پایگاهی در تأمین منابع هسته مور نیاز دانشگاه شیراز موثر بوده است. با توجه به آن که شماری از مجلات هسته دانشگاه شیراز در الگوی چاپی قرار دارد، برقراری دسترسی به مجلات هسته چاپی ضروری به نظر می رسد.
عمران احمدی هاجر ستوده
بررسی نقش زبان های غیر رسمی در اشاعه اطلاعات و رفتار اطلاع یابی: تأثیر وبی وبلاگ های قومیت های ایرانی کاربرد گسترده وبلاگ ها در امر اشاعه اطلاعات به زبان ها و گویش های مختلف، فرایند اطلاع یابی را برای گویش-وران زبان های مختلف تسهیل می کند و می تواند نمودی از نیازهای اطلاعاتی گویش وران باشد. بررسی میزان رویکرد به این رسانه در میان قومیت های ایرانی، می تواند میزان کاربرد آن در اشاعه اطلاعات از طریق زبان مادری و الگوهای رفتاری نگارندگان در فرایند اشاعه اطلاعات و اطلاع یابی به زبان مادری را روشن سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش زبان های غیر رسمی در اشاعه اطلاعات و رفتار اطلاع یابی وبلاگ های قومیت های ایرانی با روش وب سنجی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل272 وبلاگ های قومیت های ایرانی به 7 زبان(ترکی، لری، گیلکی، ترکمن، کرد، عربی و بلوچ) در موضوع «تاریخ و فرهنگ» از سرویس بلاگفا می باشد. ابزار پژوهش مشاهده مستقیم می باشد. از موتور جستجوی گوگل برای بدست آوردن تأثیر وبی وبلاگ های قومیت های ایرانی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از بسته نرم افزاری spss نسخه 16 و روش های آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج نشان داد که فراوانی وبلاگ های هر یک از قومیت های ایرانی در مقایسه با وبلاگ های زبان فارسی کمتر می باشد. نویسندگان وبلاگ های قومی ایران از دیگر زبان های ایرانی استفاده نکرده اند و تنها به اشاعه اطلاعات در بین همزبانان توجه کرده اند. همچنین، نویسندگان این وبلاگ ها بیشتر در پی انتشار آرای شخصی خود در وبلاگ ها می باشند. وضعیت روزآمدسازی این وبلاگ ها نیز رضایتبخش نبوده است. به لحاظ دریافت تأثیر وبی، وبلاگ های قومیت های ایران نه تنها از طرف دیگر زبان ها بلکه از طرف خود وبلاگ ها و وب سایت های همزبان نیز کمتر مورد استقبال قرار گرفته است.
رخشان درخشنده حقیقی هاجر ستوده
هدف از انجام پژوهش حاضر که به روش پیمایشی انجام شده است، بررسی دیدگاه سردبیران ومدیران مسوول مجلات علمی پژوهشی ایران پیرامون حفاظت دیجیتالی مجلات است. بدین منظور پژوهش حاضر می کوشد میزان آگاهی سردبیران و مدیران مسوول مجلات درباره حفاظت دیجیتال و ابعاد مختلف آن، ضرورت حفاظت دیجیتال و همچنین وضعیت کنونی حفاظت دیجیتالی مجلات در ایران را مورد مطالعه قرار دهد. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه ای محقق ساخته صورت گرفت. از کل سردبیران و مدیران مسوول مجلات علمی پژوهشی سراسر کشور نمونه ای به صورت تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه برای ایشان ارسال گردید. اطلاعات به دست آمده به کمک آمار توصیفی تحلیل شد. یافته ها نشان داد پاسخگویان نسبت به ابعاد مختلف حفاظت دیجیتالی و نیز نسبت به پایگاههای معتبر جهانی حفاظت آشنایی نداشته یا آشنایی بسیار محدودی دارند. احتمالا به دلیل این نا آشنایی، این افراد ضرورت حفاظت دیجیتالی را کمتر احساس می کنند. در نتیجه، فعالیت خاصی نیز در این زمینه انجام نداده اند. سردبیران و مدیران مسوول مجلات علمی پژوهشی بر این باورند که اگر قرار باشد سامانه حفاظتی در ایران راه اندازی شود باید از ویژگی هایی همچون روش جستجوی ترکیبی، گردآوری منابع به روش تلفیقی، حمایت یک نهاد اطلاع رسانی ملی، اجرا در سطح بین المللی، پوشش تمام شماره های مجلات، محدودیت دسترسی به محتوای حفاظت شده و ارائه دسترسی کاربران در سطح بین المللی، به خدمت گرفتن تخصص های مختلف مرتبط با حفاظت، تأمین بودجه حفاظت توسط سازمان مادر برخوردار باشد.
زینب فرشته حکمت عبدالرسول جوکار
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار اطلاع جویی بر مبنای جهت گیری های هدف و ابعاد خلاقیت انجام شد. نمونه-ای مشتمل بر 221 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز (34 دخترو 87 پسر ) به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای خوشه ای انتخاب شده بودند. یافته های حاصل از رگرسیون چندگانه ابعاد جهت گیری های هدف پیش بینی کننده ی مثبت برای بعد قضاوت ربط رفتار اطلاع جویی می باشد.ب) بعد جهت گیری پرهیز از شکست و بعد بسط خلاقیت پیش بینی کننده ی مثبت و بعد سیالی خلاقیت، پیش بینی کننده ی منفی برای بعد زمان به عنوان عامل انگیزاننده می باشد. ج)بعد جهت گیری معطوف به یادگیری و جهت گیری پرهیز از شکست پیش بینی کننده ی مثبت برای بعد تایید دانش پیشین رفتار اطلاع جویی می باشد. د) بعد جهت گیری معطوف به یادگیری و بعد ابتکار خلاقیت پیش بینی کننده ی مثبت برای بعد خلق اندیشه های نو رفتار اطلاع جویی می باشد.ه) بعد تلاش برای جست و جوی اطلاعات رفتار اطلاع جویی تنها از طریق بعد جهت گیری معطوف به یادگیری به صورت مثبت و معنادار قابل پیش بینی است.
محمد حسن امیدی هاجر ستوده
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت جذب اعتبارات پژوهشی در تولیدات علمی ایران و مقایسه ی آن با کشورهای ترکیه، مصر و عربستان می باشد. روش پژوهش علم سنجی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه تولیدات علمی کشورهای ایران، ترکیه، مصر و عربستان در بازه ی زمانی 2008 تا 2011 در نمایه گسترش یافته ی علوم می باشد. نتایج نشان داد، پژوهش های تأمین اعتبار نشده در کل چهار کشور مورد بررسی به طور معناداری بیشتر از پژوهش های تأمین اعتبار شده می باشد. در میان سازمان های تأمین کننده اعتبار، موسسه ملی بهداشت و بنیاد ملی علوم آمریکا در کشورهای ایران، ترکیه و مصر جزو سه سازمان برتر تأمین کننده اعتبار خارجی می باشد. همچنین نتایج نشان داد، درصد کل پژوهش های تأمین اعتبار شده خارجی ایران کمتر از درصد پژوهش های تأمین اعتبار شده خارجی دیگر کشورهای مورد بررسی است در این بین کشور آمریکا بیش ترین پژوهش های ایران را تأمین اعتبار نموده است. همچنین نتایج نشان داد، مقالات تأمین اعتبار شده نسبت به تأمین اعتبار نشده در کل کشورهای مورد بررسی به طور معناداری، دارای نرخ استناد نشدگی پایین تر و میانگین استنادی بالاتری می باشند و در میان مقالات تأمین اعتبار شده ایران، میانگین استنادی مقالات تأمین اعتبار شده خارجی از داخلی و داخلی-خارجی بیشتر می باشد. در بررسی سازمان های جذب کننده اعتبار مشخص شد، بزرگ ترین و مهم ترین دانشگاه های کشورهای پر تولید خاورمیانه دارای بیش ترین پژوهش های تأمین اعتبار شده می باشند. همچنین در میان سازمان ها و موسسات آموزشی و پژوهشی ایران صرف نظر از دانشگاه آزاد اسلامی که واحدهایی پراکنده در سراسر کشور دارد، دانشگاه های پایتخت که در زمره بزرگ ترین و پر تولیدترین دانشگاه های کشور هستند، دارای بیش ترین پژوهش های تأمین اعتبار شده داخلی، خارجی و داخلی-خارجی می باشند.
زهرا مزارعی هاجر ستوده
هدف: این پژوهش با مطالعه رابطه میان شاخص های مرسوم علم سنجی و داده های نشان گذاری تولیدات علمی در سطوح مقالات، مجلات و نویسندگان در حوزه موضوعی علم اطلاعات و دانش شناسی در بازه زمانی 2004 تا 2012، به بررسی امکان استفاده از داده های نشان گذاری در ارزیابی پژوهش و محاسبه اثرگذاری علمی می پردازد. روش شناسی: پژوهش حاضر، به لحاظ هدف کاربردی، و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی، از نوع همبستگی و با رویکرد تحلیل استنادی می باشد. همچنین جهت تحلیل داده های نشان گذاری از رویکرد وب سنجی استفاده شده است. نمونه هدفمند این پژوهش مقالات نشان گذاری شده، مجلاتی که دارای مقالات نشان گذاری شده می باشند، و همچنین نویسندگانی که دارای مقالات نشان گذاری شده اند، می باشند. داده ها با استفاده از پایگاه وب آو ساینس، گزارش استنادی مجلات، و همچنین سایت نشانه گذاری علمی "سایت یولایک" جمع آوری شده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که به لحاظ آماری، رابطه معنادار، مثبت و ضعیفی میان شمار استنادات و نشان های مقالات وجود دارد. رابطه معنادار، مثبت و ضعیفی نیز میان میانگین استنادی و میانگین نشان های نویسندگان مشاهده شد. همچنین، رابطه معنادار، مثبت و متوسطی میان ضریب تاثیر مجلات و میانگین نشان های آنها از یک سو و درصد مقالات نشان گذاری شده از سوی دیگر، گزارش شد. همچنین، یافته ها نشان داد که "مقالات پژوهشی"، "مقالات مروری"، و "همایش نامه" بیش از دیگر انواع مدارک نشان گذاری شده اند. نتیجه گیری: با توجه به ضعیف بودن ضرایب همبستگی روابط میان شاخص های علم سنجی و داده های نشان گذاری شده در سطوح مقالات، مجلات و نویسندگان، می توان از داده های نشان گذاری به عنوان مکمل شاخص های علم سنجی در ارزیابی پژوهش و محاسبه اثرگذاری های علمی بهره برد.
فرخنده وندا هاجر ستوده
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بهره گیری از فناوری اطلاعات و توانمندی نیروی انسانی از دیدگاه کارکنان اداره کل محیط زیست استان فارس (حوزه شیراز) می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و روش همبستگی است. بدین منظور تعداد 86 نفر (33 نفر زن و 53 نفر مرد) با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین کلیه کارکنان و مدیران اداره کل محیط زیست حوزه شیراز انتخاب شدند. کل آزمودنی های انتخاب شده، پرسشنامه استاندارد شده سنجش بهره گیری از فناوری اطلاعات مایکل (2005) و پرسشنامه توانمندی انسانی ترک زاده (1999) را تکمیل نمودند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون پیرسون و اسپیرمن، آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه(anova) و آزمون آماری تی مستقل(t.test) مورد بررسی قرار گرفت. بطور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان بهره گیری از فناوری اطلاعات از سوی کارکنان اداره کل محیط زیست استان فارس (حوزه شیراز) و دیدگاه آنان درباره نقش فناوری اطلاعات در توانمندسازی نیروی انسانی ارتباط معنی داری وجود دارد (p?0/05). همچنین این پژوهش نشان داد که بین میزان آموزش فناوری اطلاعات، تجارب رایانه، کیفیت آموزش فناوری، میزان خودکارآمدی و میزان سودمندی فناوری ادارک شده، و دیدگاه پاسخگویان درباره نقش فناوری اطلاعات در توانمندسازی نیروی انسانی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که بین کارکنان بر حسب سطح تحصیلات به لحاظ دیدگاه آنان در این باره تفاوت معنی داری وجود دارد (p?0/05). در نهایت، نتایج این تحقیق نشان داد که بین کارکنان زن و مرد و همچنین بین کارکنان کارمند، کارشناس، مسئول واحد و مدیران بدین لحاظ تفاوت معنی داری وجود ندارد (p>0/05).
یاسمین سعادت هاجر ستوده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه گرایش شیمیدان های ایرانی به عضویت در شبکه های اجتماعی علمی بر پایه جنسیت، وضعیت دانشگاهی (شامل مدرک تحصیلی و مرتبه علمی)، تعداد مقالات و بازشناخت آنان (شامل میانگین استنادی و شاخص اچ ) می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است که از دو روش علم سنجی و وب سنجی برای گرد آوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه این پژوهش شامل نویسندگان نخست مقالاتی است که در مجلات علمی معتبر مرتبط با حوزه شیمی تحت پوشش پایگاه استنادی تامسون رویترز درسال 2011 میلادی دست به انتشار مقاله زدهاند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (شامل آزمون خی دو و آزمون تی مستقل) استفاده شده است. با توجه به پرشماری شبکه های اجتماعی علمی، عضویت در شبکه های آکادمیا، ریسرچ گیت و ریسرچر آی دی که معروف ترین و پرکاربردترین شبکه های اجتماعی علمی به شمار می آیند مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: از میان 2970 پژوهشگر مورد بررسی، تنها 682 تن (1/23 درصد) در یکی از شبکه های مورد بررسی عضو می باشند. زنان تنها 31/23 درصد از اعضای شبکه های اجتماعی مورد بررسی را تشکیل می دهند که در مقایسه با مردان (69/76) استقبال کمتری از این شبکه ها داشته اند. بیشتر اعضای این شبکه ها از تحصیلات بالایی برخوردارند به گونه ای که افراد با مدرک دکتری و پسا دکتری با فراوانی 507 عضو (34/74 درصد) بیشترین فراوانی اعضا را تشکیل می دهند. مدرسین دانشگاه با فراوانی 447 عضو (54/65 درصد) بخش اعظمی از نمونه مورد بررسی را تشکیل می دهند. همچنین، یافته ها نشان داد اعضا به لحاظ متوسط تعداد مقالات، میانگین استنادی و شاخص اچ برتر از غیر اعضا می باشند. عضویت ایرانیان در این شبکه ها از سال 2008 تا 2012 از روند رو به رشدی برخوردار بوده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از گرایش اندک پژوهشگران ایرانی به عضویت در شبکه های اجتماعی علمی می باشد. با این حال، آنچه امید بخش است روند رو به رشد عضویت پژوهشگران در سال های اخیر می باشد. بالا بودن مدارک تحصیلی اعضای شبکه های اجتماعی علمی و استقبال گسترده مدرسین دانشگاه از این شبکه ها می تواند تصدیقی بر نیاز علمی پژوهشگران به استفاده از شبکه های اجتماعی علمی باشد. همچنین، یافته ها چنین نشان می دهند که حضور دانشمندان و آثار علمی آنان در شبکه های اجتماعی علمی و در نتیجه در وب با افزایش تولیدات علمی و دریافت استناد آنان مرتبط است. کلیدواژه: شبکه اجتماعی علمی، تولید علم، استناد، ارتباطات علمی، شیمیدان های ایرانی، شیمی، ایران