نام پژوهشگر: حمیدرضا اولیایی
مریم مرشدی هوشنگ فرجی
تاثیر گونه های گیاهی بر منابع خاک و فرآیند های بیوژئوشیمیایی آن یکی از پدیده های مهم اکولوژیکی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. ارتباط بین گیاهان و خاک یک عامل اساسی در مدیریت و برنامه ریزی جنگل ها و اراضی می باشد. گیاهان خاک های زیر تاج پوشش خود را تحت تاثیر قرار می دهند. آنها می توانند منبع مهم عدم یکنواختی ویژگی های خاک در فواصل مختلف باشند. این مطالعه به منظور بررسی اثر تاج پوشش گیاهان دافنه و بادام کوهی بر برخی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و حاصلخیزی خاک جنگل وزگ در جنوب یاسوج اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل 2 × 2 × 3 (به ترتیب 3 عمق، 2 گونه و 2 فاصله) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. نمونه های خاک از زیر تاج پوشش و نواحی خارج آن برداشت شدند (عمق های20-0، 40-20 و 60-40 سانتیمتری) و برای تعیین ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و حاصلخیزی تجزیه و تحلیل گردیدند. آزمایش های خاک شامل ph، هدایت الکتریکی، درصد رطوبت اشباع، کربن آلی، کربنات کلسیم معادل، بافت خاک، نیتروژن، فسفر و پتاسیم قابل استفاده، آهن، روی، مس، و منگنز با روش های معمول آزمایشگاهی صورت گرفت. نتایج نشان داد که گیاهان مورد مطالعه کربن آلی، نیتروژن کل، رطوبت اشباع، قابلیت هدایت الکتریکی، پتاسیم قابل استفاده، منگنز، آهن و روی را افزایش دادند. در صورتی که کربنات کلسیم معادل، ph و مس کاهش یافتند. تاج پوشش دافنه و بادام کوهی اثر معنی داری بر بافت خاک (مقدار شن، سیلت و رس) نداشتند. در بین خصوصیات اندازه گیری شده خاک کربن آلی، نیتروژن کل، رطوبت اشباع، قابلیت هدایت الکتریکی، پتاسیم قابل استفاده، منگنز، آهن، مس و روی با افزایش عمق خاک به طور معنی داری کاهش یافتند؛ اما کربنات کلسیم معادل و ph یک روند افزایشی را نشان دادند. تغییرات قابل ملاحظه ای در میزان شن، سیلت و رس، با افزایش عمق خاک مشاهده نشد. نتایج بدست آمده این فرضیه را تقویت می نمایند که حضور گیاهان مورد مطالعه به طور مشخصی بر توزیع سه بعدی برخی خصوصیات خاک تاثیر می گذارد، از اینرو حفظ و توسعه این گیاهان در منطقه مورد مطالعه برای بهبود خصوصیات کیفی خاک ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
خاطره شیدایی محمد فیضی
به منظور بررسی تأثیر کاربرد طولانی مدت پساب تصفیه شده ی فاضلاب بر خصوصیات خاک، آزمایشی در سال زراعی 1391-1390 در منطقه ی شاهین شهر در شمال اصفهان انجام شد. برای انجام کار، 3 مزرعه تحت آبیاری پساب فاضلاب شهری و 3 مزرعه تحت آبیاری آب چاه انتخاب گردید. نمونه گیری خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی متری و در هر مزرعه با 4 تکرار بصورت نمونه ی مرکب (در مجموع 48نمونه خاک) صورت گرفت و برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مورد سنجش قرار گرفت. همچنین نمونه گیری از گیاهان گندم، ذرت و یونجه در هر مزرعه آزمایشی در 4 تکرار انجام (در مجموع 40 نمونه گیاه) و میزان عناصر ماکرو و میکرو در قسمت هوایی گیاهان مورد مطالعه اندازه گیری گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که استفاده از پساب برای آبیاری در هر دو عمق ، باعث کاهش معنی دار هدایت الکتریکی خاک (ece)، کلر ، سولفات، کلسیم، سدیم، منیزیم، نسبت جذب سدیم (sar) و سدیم تبادلی خاک (naex) در هر دو عمق شده است. بنابراین در مورد پارامترهای مورد سنجش، استفاده از پساب باعث کاهش شوری در خاک در مقایسه با آب چاه گردیده است. فسفر موجود در پساب در هر دو عمق نمونه برداری افزایش معنی داری داشته است. آبیاری با پساب باعث افزایش پتاسیم در هر دو عمق آبیاری شده است که این افزایش در عمق 30-0 سانتیمتری معنی دار بود. آبیاری با پساب تصفیه خانه باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری خاک و افزایش سرعت نفوذ آب در خاک در هر دو عمق نسبت به آبیاری با آب چاه شده است گرچه تفاوت معنی دار نمی باشد، همچنین تفاوتی در میزان پایداری خاکدانه های خاک های آبیاری شده با پساب و آب چاه مشاهده نشد. آبیاری با پساب تأثیر معنی داری بر غلظت آهن، منگنز، مس، سرب و کادمیوم خاک نداشته است اما باعث کاهش غلظت روی در مقایسه با آب چاه شده است که در عمق 60-30 سانتی متری معنی دار بوده است. آبیاری با پساب تصفیه خانه باعث افزایش درصد نیتروژن در دانه و کاه گندم، دا نه ی ذرت و اندام هوایی یونجه در مقایسه با آبیاری با آب چاه شده است که این افزایش در دانه ی ذرت از لحاظ آماری معنی دار بود. غلظت فسفر و پتاسیم در همه ی اندام های گیاهی آبیاری شده با پساب افزایش یافت که افزایش در مورد فسفر درکاه گندم و در مورد پتاسیم در گیاه یونجه معنی دار بوده است. آبیاری با پساب باعث افزایش معنی دار غلظت آهن در همه ی اندام های گیاهی به جز دانه ی ذرت شده است. غلظت منگنز در کاه گندم و اندام هوایی یونجه در اثر آبیاری با پساب افزایش یافته است که این افزایش در گیاه یونجه معنی دار بوده است. آبیاری با پساب منجر به افزایش معنی دار غلظت روی در دانه ی گندم و دانه ی ذرت شده است. آبیاری با پساب باعث افزایش غلظت مس در دانه و کاه گندم و اندام هوایی یونجه شده است که هیچ یک از این تفاوت ها از لحاظ آماری معنی دار نمی باشند.
نجیبه جهانگیرزاده اصغر نقی ها
انحلال فسفر توسط ریز موجودات حل کننده ی فسفر بستگی زیادی به شرایط محیط و ترکیبات بستر کشت دارد. مطالعات حاضر به منظور بررسی دو گونه قارچی، مقدار رطوبت و مقدار خاک فسفات بر فسفر محلول درآب ph محیط کشت و شکل های فسفر در بستر پوسته شلتوک برنج در طی زمان انجام شد. قارچ های مورد استفاده aspergillus niger و یک جدایه از معدن خاک فسفات کوه لار یاسوج بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه عامل خاک فسفات (در سه سطح صفر، 1:8 و 1:4 خاک فسفات: کاه برنج)، رطوبت (در دو سطح 100 و 200 درصد وزنی) و قارچ (در سه سطح شاهد، جدایه و a.niger) با سه تکرار به صورت بسته ای در یک دوره 60 روزه انجام شد. در زمان های 5، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 روز فسفر محلول در آب و ph اندازه گیری شدند در زمان های 40 و 60 روز علاوه بر فسفر محلول در آب، شکل های قابل عصاره گیری با بی کربنات سدیم، سیترات سدیم، استات آمونیوم و اسید سولفوریک نیز تعیین شدند. نتایج نشان داد که حضور خاک فسفات نه تنها فسفر محلول را در محیط کشت افزایش نداد بلکه باعث کاهش آن نیز شد. به طورکلی فسفر محلول با افزایش رطوبت به 200 درصد وزنی افزایش یافت. بیشترین فسفر محلول در a.niger در رطوبت 200 درصد و سطح 1:8 خاک فسفات به دست آمد. فسفر محلول در تیمارهای جدایه بیشتر روند کاهشی داشت هر چند رشد این قارچ بیشتر بود. روند تغییرات ph با فسفر محلول معکوس بود و با کاهش فسفر محلول ph افزایش یافت. فسفر محلول در بی کربنات سدیم روند مشابه ی با فسفر محلول در آب در زمان های مورد اندازه گیری داشت. مقدار فسفر محلول در سیترات سدیم نسبت به سایر شکل های فسفر بسیار کمتر بود و به نظر می رسد که مقدار این شکل فسفر در حضور جدایه بیشتر است. فسفر محلول در استات آمونیوم در تیمارهای فاقد خاک فسفات قابل اندازه گیری نبود و مقدار آن در حضور a.niger بیشتر بود. بیشترین مقدار فسفر مربوط به شکل عصاره گیری شده با اسید سولفوریک بود که تنها در تیمارهای حاوی خاک فسفات مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ترکیب محیط کشت برای تهیه کودهای زیستی اهمیت بسزایی داشته و تحقیقات بیشتری را می طلبد.
شبنم صادقی بانیانی حمیدرضا اولیایی
پتاسیم نقش مهمی در ویژگی های کمی و کیفی محصولات کشاورزی دارد. بخش عمده پتاسیم موجود در خاک به صورت غیرتبادلی و ساختمانی است که به سادگی توسط گیاه قابل جذب نمیباشد. میزان عرضه پتاسیم غیرتبادلی به عواملی چون نوع و مقدار کانی های خاک، میزان جذب توسط گیاه و خصوصیاتی چون بافت خاک بستگی دارد. گندم یک محصول استراتژیک در سطح دنیا است. اطلاعات محدودی در کشور در ارتباط با عصاره-گیرهای مناسبی که پتاسیم خاک را مشابه با پتاسیم جذب شده در گیاه گندم خارج نمایند موجود است. مطالعات اندکی در مورد سینتیک رهاسازی پتاسیم غیرتبادلی در خاک های آهکی جنوب ایران و همچنین معرفی عصاره-گیر مناسب برای استخراج پتاسیم قابل استفاده در گیاه گندم در این خاک ها صورت گرفتهاست. 14 نمونه خاک با تنوع کافی از مناطق مختلف استان جمع آوری شد. شکل های مختلف پتاسیم شامل محلول، تبادلی، غیرتبادلی، ساختمان و کل در آنها اندازه گیری شد. در شرایط گلخانه ای گندم رقم الوند در 14 خاک در 3 تکرار کشت و پس از 8 هفته برداشت شدند. میزان پتاسیم در برگ گیاه اندازه گیری شد. با استفاده از 11 عصارهگیر شامل استات آمونیوم 1 مولار، اسید سولفوریک 025/0 مولار، کلرید باریم 1/0 مولار، کلرید سدیم 1 و 2 مولار، بیکربنات آمونیوم- dtpa ، مورگان-ولف، استات سدیم 1 مولار ، استات منیزیم 1 مولار، اسیدکلریدریک 2 مولار، کلسیم کلرید 01/0 مولار، پتاسیم استخراج شد و همبستگی آنها با پتاسیم جذب شده توسط گیاه گندم تعیین شد. همچنین سینتیک رهاسازی پتاسیم غیرتبادلی در 656 ساعت تجمعی با روش عصارهگیر دنبالهای توسط کلریدکلسیم 01/0 مولار انجام پذیرفت. مطالعات کانیشناسی رس نشان داد که اسمکتیت، ایلیت، کلریت و پالیگورسکیت به ترتیب کانیهای غالب خاک های منطقه بودند. خاکها در سه راستهی انتیسول، اینسپتیسول و آلفیسول رده بندی شدند. میزان پتاسیم محلول، تبادلی، غیرتبادلی، ساختمانی و کل در خاکها به ترتیب در دامنه (4/8-6/1) ، (9/425 - 3/272) ، (3/1839-2/616) ، (4/4620 - 6/1337) و (7/6459- 2000) میلیگرم بر کیلوگرم بود. بیشترین میزان پتاسیم عصارهگیرشده توسط استات آمونیوم 1نرمال، به میزان 7/335 میلیگرم برکیلوگرم و کمترین مقدار آن توسط اسیدکلریدریک 2 مولار به میزان 2/16 میلیگرم بر کیلوگرم بود. در بین عصارهگیرها، عصارهگیرهای استات آمونیوم 1 مولار، استات سدیم 1 مولار و کلریدباریم 1 مولار به ترتیب با ضرایب همبستگی 69/0 ، 65/0 و 65/0 بیشترین همبستگی با جذب پتاسیم گیاه را نشان داداند. مطالعات سرعت رهاسازی پتاسیم غیرتبادلی نشان داد که میانگین رهاسازی پتاسیم تجمعی از 1/38 میلیگرم بر کیلوگرم درخاک 32 در منطقه تنگ سرخ (typichaploxerepts) تا 320 میلیگرم بر کیلوگرم در خاک 11 در منطقه دشت روم (calcic haploxeralfs) متغیر بوده است. نتایج همچنین نشان دادند که میزان آزاد سازی، همبستگی معنی داری با ویژگی هایی چون مقداررس، پتاسیم غیرتبادلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و همچنین مقدار کانیهای ایلیت وکلریت داشتهاست. داده های حاصل از مطالعات سینتیکی با مدل های سینتیکی مختلف برازش داده شد. نتایج نشان داد که معادلات تابع توان، مرتبه اول و الوویچ به ترتیب به دلیل بالاتر بودن مقدار ضریب همبستگی و پایینتر بودن خطای استاندارد، توانستند آزاد شدن پتاسیم را از خاکهای مورد مطالعه به نحو قابل قبول تری توصیف کنند. در نتیجه آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی در خاک های منطقه به طور عمده توسط فرآیند پخشیدگی کنترل می شود.
نیلوفر صدری حمیدرضا اولیایی
پتاسیم عنصری ضروری برای رشد گیاه بوده و به خوبی در کشاورزی شناخته شده¬است. بخش عمده پتاسیم موجود در خاک به صورت غیرتبادلی و ساختمانی است که به سادگی توسط گیاه قابل جذب نمی¬باشد. فعالیت های انسان مانند افزودن کودهای آلی و شیمیایی و همچنین مواد اصلاح کننده خاک مانند ورمی¬کمپوست ممکن است بر توزیع پتاسیم خاک اثر داشته باشد. در این مطالعه 9 خاک با تنوع کافی از مناطق مختلف استان فارس انتخاب گردید. سپس آزمایش¬های مربوطه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 زمان خوابانیدن (5، 15 و 60 روز) با 5 تیمار ترکیبات آلی (شامل ورمی-کمپوست 2 درصد، 3 نوع اسید شامل اسید سیتریک، مالیک و اگزالیک با غلظت 250 میلی مول برکیلوگرم و یک تیمار شاهد) در سه تکرار انجام گرفت. ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی، شکل¬های مختلف پتاسیم، نوع و مقدار نسبی کانی¬های رسی نیز مورد مطالعه قرار گرفت. کانی¬های رسی عمده شناسایی شده در مناطق مورد مطالعه به ترتیب فراوانی شامل پالیگورسکیت، کلریت، ایلیت، اسمکتیت و کائولینیت بودند. این خاک¬ها در چهار راسته اریدی¬سولز، انتی¬سولز، اینسپتی¬سولز و آلفی¬سولز رده¬بندی شدند. نتایج نشان داد که میانگین پتاسیم محلول، تبادلی، غیرتبادلی، ساختمانی و کل در خاک¬های مورد به ترتیب، 7، 327، 634، 2608 و 3576 میلی¬گرم بر کیلوگرم بودند. همبستگی مثبت و معنی¬داری بین پتاسیم تبادلی و غیرتبادلی با درصد ایلیت مشاهده شد، همچنین همبستگی معنی¬داری بین شکل¬های مختلف پتاسیم و درجه تکامل خاک¬ها مشاهده نشد. تغییرات شکل¬های مختلف پتاسیم در خاک¬های مورد مطالعه تحت تأثیر اسیدهای آلی و ورمی¬کمپوست نشان داد که پتاسیم محلول خاک پس از کاربرد ورمی¬کمپوست می¬تواند سبب افزایش سریع پتاسیم محلول خاک گرددد، که این امر می¬تواند در صورت مهیا بودن سایر شرایط سبب آبشویی پتاسیم خاک گردد و همچنین در صورت وجود گیاه، میزان جذب پتاسیم به وسیله ریشه را افزایش دهد. به طور کلی می¬توان بیان کرد که کاربرد ورمی¬کمپوست سبب افزایش معنی¬دار کلیه اشکال پتاسیم گردیده که با گذشت زمان این تأثیر کمتر شده و پس از 60 روز این تأثیرات معنی¬دار نبوده است. اسیدهای آلی نیز پس از کاربرد به خاک سبب تغییرات نامنظمی در میزان پتاسیم شد. که این امر با واکنش¬های پیچیده¬ای صورت گرفته در خاک و همچنین عواملی مانند تفاوت پایداری آن¬ها در محیط خاک، تغییرات پ¬هاش خاک، انحلال کربنات¬ها و افزایش غلظت کلسیم در محلول خاک مرتبط می¬باشد.
سحر فرسوده محمدرضا میرزایی
شناخت شکل های مختلف عناصر کم مصرف و رابطه شکل های شیمیایی با ویژگی های خاک اهمیت ویژه ای دارد زیرا به توصیف بهتر تغییرات شیمیایی این عناصر در خاک کمک می کند. این مطالعه برای تعیین شکل های شیمیایی عناصر روی، مس، آهن، منگنز و نیکل در تعدادی از خاک های اطراف یاسوج و نیز بررسی تغییرات قابلیت جذب و شکل های شیمیایی روی در یک دوره 90 روزه انجام شد. آزمایش بر 13 نمونه خاک آهکی اطراف یاسوج انجام شد. در این خاک ها شکل های مختلف عناصر روی، مس، منگنز، آهن و نیکل با عصاره گیری دنباله ای توسط عصاره گیر های آب مقطر، استات آمونیوم 1 مولار در 7ph = ، استات آمونیوم 1 مولار در5ph = ، هیدروکسیل آمین هیدرو کلرید + استیک اسید، آب اکسیژنه و نیتریک اسید 7 مولار تعیین شدند. برای بررسی تغیرات قابلیت جذب روی و شکل های آن آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 13 نمونه خاک و دو سطح روی (0 و 20 میلی گرم بر کیلوگرم خاک از منبع سولفات روی) در رطوبت 20 درصد وزنی و دو تکرار در دمای آزمایشگاه انجام شد. در زمان های 5، 10، 20، 30، 60 و 90 روز قابلیت جذب روی با dtpa و زمان های 40 و 90 روز شکل های شیمیایی آن اندازه گیری شد. در همه عناصر روی، مس، نیکل، آهن و منگنز شکل محلول و تبادلی بسیار ناچیز بود. قسمت اعظم عناصر روی، مس و نیکل در شکل باقیمانده وجود داشت لیکن برای آهن و منگنز شکل اکسیدی بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد و شکل باقیمانده در آهن غیر قابل اندازه گیری بود. شکل های مختلف عناصر در خاک های مورد مطالعه به طور میانگین از ترتیب زیر برخوردار بود: روی محلول و تبادلی < روی کربناتی < روی آلی < روی اکسیدی < روی باقیمانده. مس محلول و تبادلی < مس آلی < مس اکسیدی < مس کربناتی < مس باقیمانده. نیکل محلول و تبادلی < نیکل کربناتی < نیکل آلی < نیکل اکسیدی < نیکل باقیمانده. آهن باقیمانده = محلول < آهن تبادلی < آهن کربناتی < آهن آلی < آهن اکسیدی. منگنز محلول و تبادلی < منگنز آلی < منگنز کربناتی < منگنز باقیمانده < منگنز اکسیدی. نتایج همبستگی بین خصوصیات خاک و شکل های عناصر نشان داد که کربنات کلسیم معادل یکی از مهم ترین خصوصیات خاک در کنترل مقدار باقیمانده اکثر عناصر مورد مطالعه بود. شکل آلی آهن نیز با کربن آلی همبستگی مثبت معنی دار بالایی نشان داد. قابلیت جذب روی در زمان های مورد مطالعه روند کاهشی نشان داد و به طور میانگین از 27 درصد در 5 به 14 درصد در روز 90 کاهش یافت. معادلات سینتیکی تابع توانی و الوویچ ساده شده برازش بهتری با داده های قابلیت جذب روی نسبت به سایر معادلات داشتند. در همه نمونه ها باگذشت زمان شکل های باقیمانده، متصل به اکسید های آهن و منگنز و آلی افزایش و شکل های محلول، تبادلی و کربناتی کاهش یافتند. در زمان 90 روز شکل کربناتی همبستگی مثبت معنی داری با cce و درصد شن و همبستگی منفی معنی داری با cec نشان داد. همبستگی مثبت معنی داری بین شکل باقیمانده و cec خاک های مورد مطالعه مشاهده شد.
کبرا شیخی ابراهیم ادهمی
این مطالعه به منظور جداسازی باکتری های حل کننده فسفر از خاک های جنگلی اطراف سنگ معدن سپیدلار یاسوج و ارزیابی انحلال خاک فسفات به صورت کمی در محیط کشت مایع و بسترکاه گندم انجام شد.برای جداسازی باکتری ها از محیط کشت پیکوواسکای استفاده گردید.آزمون کمی در محیط مایع با 6 باکتری انتخاب شده از مرحله آزمون کیفی با سه تکرار انجام شد.آزمون کمی انحلال فسفات در بستر کاه گندم به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 سطح فسفر (صفر، 1:8 و 1:4 خاک فسفات: کاه گندم)، 3 سطح ملاس (صفر، 5/0 و 1 درصد وزنی کاه گندم) و 3 سطح تلقیح (صفر، جدایه 1 و جدایه 2) در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش دوم شامل خاک فسفات در سه سطح (صفر، 1:8 و 1:4 خاک فسفات: کاه گندم)، گوگرد (در دو سطح صفر و 5 درصد وزنی نسبت به کاه گندم) و تلقیح در سه سطح (بدون تلقیح، تلقیح با جدایه 1 و جدایه 2) در سه تکرار انجام شد.در زمان های 10، 20، 30 و 40 روز فسفر محلول با کلرید کلسیم یک صدم مولار و ph اندازه گیری شدند. در روزهای 20 و 40 شکل های معدنی فسفر توسط عصاره گیری متوالی با محلول های کلرید کلسیم 01/0 مولار، بی کربنات سدیم نیم مولار، سیترات سدیم سه دهم مولار، استات آمونیوم نیم مولار و اسید سولفوریک 5/0 مولار اندازه گیری شد. فسفر آلی نیز در روزهای 20 و 40 در عصاره حاصل از مرحله کلرید کلسیم 01/0 مولار اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد تمام خاک های مورد مطالعه دارای باکتری های حل کننده فسفر بودند.در محیط کشت مایع جدایه 1 و جدایه 2 بیشتر از سایر گونه ها در افزایش انحلال فسفات موثر بودند. تغییرات ph برای جدایه های یک تا پنج در محدوده 6-5 بود و تغییرات چندانی در مدت گرم خانه گذاری در آن ها مشاهده نگردید.نتایج آزمون کمی در بستر کاه گندم نشان داد، فسفر محلول و آلی در حضور جدایه 1 و جدایه 2 در طی چهل روز از سطح بدون تلقیح باکتری بیشتر بود. فسفر محلول در بی کربنات در طی زمان در حضور جدایه ها افزایش یافت. لیکن فسفر محلول در سیترات سدیم و استات آمونیوم در طی زمان کاهش یافت.بیشترین شکل فسفر متعلق به شکل عصاره گیری شده با اسید سولفوریک بود که تنها در تیمارهای دارای خاک فسفات مشاهده شد.در مجموع به نظر می¬رسد تأثیر ملاس بر این باکتری¬ها بیشتر از گوگرد بوده است و افزودن ملاس می¬تواند به انحلال فسفر نامحلول توسط باکتری های حل کننده فسفر کمک نماید.
غزاله سادات ذریه ابراهیم ادهمی
امروزه توجهات به استفاده از کودهای آلی و میکروبی معطوف شده است. این تحقیق برای جداسازی قارچ های حل کننده فسفر از خاک و ارزیابی توانایی آن ها در محیط کشت جامد، مایع و بستر کاه گندم انجام شد. جداسازی قارچ از پنج نمونه خاک جنگلی معدن خاک فسفات کوه سپیدلار یاسوج انجام شد. در مرحله اول توانایی قارچ های حل کننده فسفر در محیط کشت پیکواسکای بررسی شد. آزمون کمی با 4 نمونه که در محیط کشت جامد نتیجه مثبت داده بودند، انجام شد. ارزیابی توانایی قارچ ها در بستر کاه گندم با دو نمونه از قارچ های جداسازی شده به انضمام قارچ آسپرژیلوس نیجر با سه سطح خاک فسفات، چهار سطح تلقیح قارچ در بستر کاه گندم و دو سطح ملاس در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. در زمان های 5، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 روز فسفر محلول (قابل عصاره گیری با cacl2) و در زمان های 10، 30 و 60 روز شکل های معدنی فسفر توسط عصاره گیری متوالی با کلرید کلسیم 01/0 مولار، بی کربنات سدیم نیم مولار، سیترات سدیم سه دهم مولار و استات آمونیوم نیم مولار و فسفر غیر قابل جذب با عصاره گیری توسط اسید سولفوریک 5/0 درصد وزنی اندازه گیری شدند. در کل چهار قارچ حل کننده فسفر جداسازی شد. از بین جدایه ها دو گونه cladosporium cladosporioides و eupenicillium rubidurum بهترین حل کنندگی را در محیط کشت مایع داشتند. مقدار فسفر محلول در تمام زمان های مورد مطالعه به صورت معنی داری تحت تاثیر تیمارهای خاک فسفات و قارچ قرار گرفت. اثر حضور ملاس در محیط کشت در تمام زمان های مورد مطالعه غیر معنی دار بود. قارچ آسپرژیلوس نیجر در اکثر زمان های مورد مطالعه فسفر محلول را بیشتر از سایر جدایه ها آزاد کرد. در کل این دو گونه قارچ و آسپرژیلوس نیجر توانایی آزادسازی فسفر به شکل های به آسانی قابل جذب گیاه، قابل جذب گیاه، فسفات های کلسیم پدوژنیک و فسفر غیر قابل جذب گیاه را از خود نشان دادند.
مرضیه حسینی ابراهیم ادهمی
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر زمان و خصوصیات خاک بر قابلیت جذب و شکلهای شیمیایی کادمیم افزوده شده به چند خاک آهکی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. تیمارها شامل ترکیب 13 نمونه خاک و دو سطح 12/5و 25 میلیگرم کادمیم بر کیلوگرم خاک بود. در زمانهای مختلف قابلیت دسترسی کادمیم با استفاده از عصاره گیر dtpa و شکلهای مختلف آن با عصاره گیری متوالی اندازه گیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش سطح کادمیم مصرفی کادمیم قابل عصارهگیری با dtpa در تمامی خاکها افزایش یافت. کادمیم قابل عصارهگیری با dtpa درطی زمان کاهش یافت، اما با این وجود باز هم در پایان آزمایش بخش زیادی از کادمیم اضافه شده به خاک به شکل قابل استفاده باقی ماند.نتایج عصارهگیری متوالی نشان داد که کادمیم در خاکهای مورد مطالعه به سه شکل کربناتی< اکسیدی<تبادلی وجود داشت. با گذشت زمان شکل کربناتی کادمیم کاهش یافت و در مقابل شکل همراه بااکسیدهای آهن و منگنز فلز افزایش یافت. با وجود کاهش در کادمیم کربناتی این شکل جزء غالب کادمیم را به خود اختصاص داد.
فاطمه بارونی حمیدرضا اولیایی
برنج از مهمترین غلات و اقلام غذایی جهان است. نیمی از جمعیت جهان به برنج به عنوان یک غذای اصلی، وابسته هستند (اخوت و وکیلی، 1376). بعد از گندم، سطح زیر کشت برنج در رده دوم بوده ولی از نظر کالری تولیدی از سایر غلات بیشتر میباشد (ملکوتی، 1378). در ایران نیز برنج در سطح وسیعی کشت میشود به این ترتیب که استانهای مازندران، گیلان، گلستان، فارس و خوزستان در رتبه های اول تا پنجم از نظر میزان تولید قرار دارند (اخوت و وکیلی، 1376). نیاز ارقام مختلف برنج به عناصر غذایی متنوع بوده و با تفاوتهایی جزیی به بیش از16 عنصر غذایی نیازمند است. لذا با عنایت به توان پتانسیل حاصلخیزی خاکهای شالیزاری، مقدار کمبود این عناصر به نسبتی که مورد نیاز برنج میباشد، باید در اختیار گیاه برنج قرار داده شود (ملکوتی و کاوسی، 1383). بعد از ازت، پتاسیم بیشترین نقش را در افزایش کمی و کیفی برنج ایفا مینماید (ملکوتی،1378). پتاسیم به طور متوسط6/2 درصد وزنی پوسته زمین را تشکیل میدهد و از این رو هفتمین عنصر شیمیایی و چهارمین عنصر غذایی ضروری از نظر فراوانی در لیتوسفر میباشد. این عنصر برای انسان، گیاه و حیوان ضروری میباشد و یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده بافت گیاهان بوده و مقدار آن درگیاهان مختلف از 5/2 تا 5 درصد وزن ماده خشک متفاوت است (اسپارکس ،2000). پتاسیم در گیاه متحرک بوده و به خاطــر تامین نیاز گیاه به کاتـیون تک ظرفیتــی در چندیـن واکنش آنزیمی شرکت میکند. پتاسیم به عنوان فعال کنندهی تعدادی از آنزیمهای گیاهی عمل مینماید. پتاسیم در خاک به 4 شکل اصلی وجود دارد که عبارتند از پتاسیم محلول (درصد بسیار کم)، تبادلی (2-1/0 درصد از کل)، غیر تبادلی (10-2 درصد از کل) و ساختمانی (98-90 درصد از کل)، که از این 4 شکل، شکلهای محلول و تبادلی به راحتی قابل استفاده گیاه، پتاسیم غیر تبادلی به کندی قابل استفاده و پتاسیم ساختمانی غیر قابل استفاده برای گیاه میباشد (اسپارکس و هوانگ ، 1985، مارتین و اسپارکس ،1983) پتاسیم به مقدار زیادی توسط گیاه برنج جذب می شود (فلاح و سعادتی،1376). نقش این عنصر در برنج عبارتند از: افزایش سطح برگ، افزایش میزان کلروفیل، تأخیر در ریزش برگها (ملکوتی،1383)، افزایش مقاومت به تنشهای محیطی بویژه سرما (سلیمانی و امیری لاریجانی، 1384). افزایش مقاومت گیاه در برابر بیماریها از جمله آکاگاره، افزایش استحکام ساقه و کاهش ورس (میرنیا و محمدیان، 1384). از طرفی، پتاسیم با افزایش فعل و انفعالات گیاه موجب افزایش کارآیی کودها بخصوص کودهای نیتروژن میگردد (ملکوتی و همایی، 1383). تعیین میزان پتاسیم قابل جذب در خاک امری ضروری است که به این منظور برای استخراج و اندازه گیری شکلهای مختلف پتاسیم خاک از عصارهگیرهای متفاوتی استفاده میشود. عصاره گیرهای مختلف دارای قدرت متفاوتی در عصارهگیری پتاسیم خاک هستند. از طرفی مقدار پتاسیم عصارهگیری شده به وسیله محلولهای مختلف رابطه نزدیکی با ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیکی خاک دارد. بنابراین نیاز است که در هر خاک بهترین عصارهگیر که همبستگی نزدیکی با میزان پتاسیم جذب شده به وسیله گیاه دارد انتخاب شود، در این پژوهش سعی خواهد شد که ضمن تعیین مقدار شکلهای مختلف پتاسیم در برخی خاک های استان کهگیلویه و بویراحمد، عصاره گیر مناسب پتاسیم قابل استفاده برای برنج معرفی شود.