نام پژوهشگر: حمیدرضا سفیدی شیرکوهی
حسین گلشن مژدهی رضا حسن زاده پاکرضایی
magnetic resonance imaging (mri) is a notable medical imaging technique that makes of phenomenon of nuclear magnetic resonance. because of the resolution and the technology being harmless, mri has considered as the most desirable imaging technique in clinical applications. the visual quality of mri plays an important role in accuracy of medical delineations that can be seriously degraded by existing noise during acquisition process. therefore, denoising is of great interest for diagnostic aims and also the successive throughput of automatic computerized analysis such as segmentation and classification. noise in magnitude mri is usually modeled by rician distribution which introduces a signal-dependent bias and reduces the image contrast. in this thesis an efficient approach for enhancement of the noisy magnitude mri based on the linear minimum mean square error (lmmse) estimator is introduced. the natural redundancy of the acquired mr data is employed to improve the performance of unknown signal estimation. since in practice, the mr data is in a large majority 3-d, the proposed method is developed to deal with 3-d mr volumes as well as 2-d mr images. the quantitative and qualitative metrics have been used to demonstrate and compare the performance of the introduced approach with several state-of-arts denoising schemes. experimental results show the suitable denoising ability of the proposed method. moreover, preservation and restoration of delicate structural details is a critical task in medical image analysis. the relative experiments show the superior performance of the proposed method in comparison with other denoising schemes in the case of restoration of delicate features.
مرتضی نیکوییها منصور درویزه
در این رساله به بررسی رفتار ورق های دایروی پیش و پس از گسیختگی موضعی ورق در ناحیه تکیه گاه پرداخته می شود. در اینجا، با استفاده از معادلات حرکت به بررسی رفتار ورق تحت بارگذاری پرداخته می شود و فرآیند بارگذاری به صورت دینامیکی مورد بررسی قرار می گیرد و پارامترهای مربوطه از قبیل ایمپالس بحرانی، زمان جدایش ورق، تغییر شکل نهایی ورق و تقسیم بندیهای انرژی به دست می آیند. سپس با استفاده از روش انرژی به بررسی رفتار ورق ابتدا تحت بارگذاری های یکنواخت سراسری با فرض تشکیل شدن چندین مفصل پلاستیک با محل شعاعی ثابت در طی فرآیند تغییر شکل و سپس تحت بارگذاری های موضعی با فرض تشکیل یک مفصل پلاستیک متحرک پرداخته می شود که این تغییر شکل به صورت مخروطی است و نتایج به دست آمده نیز ارائه می گردند و این نتایج با نتایج بدست آمده از مقالات مشابه مقایسه می شوند.
هدیه آقابرار جوبجار کلی بهمن زنج
در سالهای اخیر، پژوهشهای فراوانی برای جایگزینی تبدیل ویولت و همچنین بانک فیلتر به جای تبدیل فوریه در سیستمهای چند کاریری صورت گرفته است. نتایج پژوهشها برتری کیفی سیستمهای چندکاریری مبتنی بر تبدیل ویولت (owdm) و مبتنی بر بانک فیلتر (fbmc) را به دلیل محدودیت طیفی کانال های فرعی نسبت به سیستمهای چندکاریری مبتنی بر تبدیل فوریه (dft-ofdm)نشان میدهد. هر گیرند? چندکاریری پیش از آشکارسازی کاریرهای فرعی میبایست دست کم دو مرحله همزمانی را، یکی در سمبل (به منظور زمان بندی) و دیگری در فرکانس کاریر، انجام دهد. خطاهای همزمانی مختلف (شامل آفست زمانی، نویز فاز و آفست فرکانسی) در سیستمهای چندکاریری منجر به ici، isi، تضعیف، و چرخش فاز سمبل های مدوله شده می گردد. از این رو از خطاهای همزمانی به عنوان معایب سیستمهای چندکاریری نام برده میشود. این پایاننامه به ارزیابی تکنیکهای مختلف تخمین در سیستم های owdm و fbmc در حضور خطاهای همزمانی مختلف و در کانال فیدینگ به منظور کمینه کردن آن آثار مخرب میپردازد. عملکرد ber الگوریتم های مختلف در این سیستم ها از طریق شبیه سازی بررسی و با یکدیگر و با سیستم ofdm مقایسه می گردد. نتایج شبیه سازی ها نشان می دهد که الگوریتم های همزمانی آفست فرکانسی کاریر و خطای زمانی سمبل با استفاده از سیستم های fbmc بسیار بهتر از همزمان سازهای سیستم ofdm در کانال فیدینگ چند مسیره عمل می کنند. همچنین الگوریتم های همزمانی دو سیستم owdm و ofdm در حضور نویز فاز در کانال فیدینگ چند مسیره کاملاً مشابه هم عمل می کنند.
کامران بینایی رضا حسن زاده پاک رضایی
تصویربرداری فراصوت(us) که اساس آن بر پایه امواج فرکانس بالای صوتی بنا نهاده شده، بهعنوان یک تکنیک تصویربرداری توانمند در زمینه کاربردهای پزشکی مطرح است. بهدلیل تکنولوژی ارزان و کم ضرر و وضوح نسبتاً مناسب تصاویرus در کاربردهای کلینیکی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. کیفیت تصاویر us نقشی کلیدی در دقت تشخیص پزشک ایفا میکند اما بهدلیل ایجاد نویز حین فرآیند تصویربرداری، عمدتاً تصاویر دریافتی تخریب می گردند. از این رو حذف نویز از جمله وظایف پرتقاضا جهت ارتقای قابلیت تشخیصی و عملکرد موفقتر سایر تکنیکهای کامپیوتری خودکار مانند بخش بندی و کلاس بندی، بهشمار میآید. نویز موجود در تصاویر us که منجر به تخریب شدید و کاهش وضوح تصویر شده ماهیت ضرب شونده وابسته به سیگنال دارد. بنابراین به لحاظ آماری به شکل تابع ضرب شونده مدل میشود. در این پروژه روشهای جدیدی مبتنی بر معیارهای شباهت فازی و پایگاه قواعد فازی جهت عملیات کاهش نویز از تصاویر us ارائه شده است.روش پیشنهادی اول بر پایه بازیابی تصویر به کمک معیار شباهت فازی بنا نهاده شده است. منطق فازی به علت دارا بودن خاصیت تقریبگر، در مدل کردن توصیفات زبانی و تقریبی موفق عمل می کند.بهمین دلیل جایگزینی معیارهای شباهت فازی با معیارهای کلاسیک موجب بهبود نتایج شده است. در روش دوم با استفاده از ویژگی های محلی تصویر پایگاه قواعد فازی شکل می گیرد و به کمک آن نواحی مختلف تصویر به لحاظ ساختاری و بصورت مجزا تحلیل و بازیابی می گردند. عملکرد روشهای پیشنهادی با استفاده از معیارهای کمی و کیفی با تعدادی از روشهای مطرح مقایسه می گردد. کاهش نویز در عین حفظ جزئیات ساختاری که از ارزش تشخیصی بالایی برخوردارند، در پردازش تصاویر پزشکی پر اهمیت می باشد. نتایج و مقایسه های انجام شده برتری روشهای پیشنهادی در برآورده کردن این مهم را تأیید میکند. برای بررسی کاربردی روشهای مطرح شده، نتیجه تصاویر بازیابی شده به کمک تکنیکهای کامپیوتری خودکار مانند بخش بندی توده های موجود در تصاویر فراصوت، مورد ارزیابی دقیقتر قرار می گیرند.
میلاد مهری ارسون رضا حسن زاده پاک رضایی
تصویربرداری به روش تشدید مغناطیسی(mri) به عنوان یک روش تصویربرداری غیر هجومی قادر به ارائه تصاویر با کنتراستهای مختلف از بافتهای نرم و تجسم عالی از ساختار آناتومی و عملکردهای فیزیولوژی است. اما این روش تصویربرداری یک پروس? زمانبر میباشد و زمان اسکن طولانی موجب کاهش شدید در کیفیت تصویر به سبب حرکات ارادی و غیر ارادی بیمار میشود. میزانِ کاهش زمان اسکن با توجه به محدودیتهای تکنولوژیک و فیزیولوژیک تقریباً به انتها رسیده است و تنها راه افزایش سرعت تصویربرداری اکتساب دادههای کمتر است. ازاینرو روشهای مختلفی مثل تصویربرداری موازی و تصویربرداری فوریه جزئی برای نحوه نمونهبرداری و بازسازی مناسب تصویر از تعداد دادههای کمتر پیشنهاد شده است. بر اساس یک نظری? جدید در نمونهبرداری، موسوم به سنجش فشرده، برای سیگنالها و تصاویری که امکان نمایش اسپارس برای آنها وجود دارد، میتوان از روی اندازهگیریهای ناهمدوس به بازسازی با کیفیت مناسبی از این سیگنالها دست یافت. تعداد این اندازهگیریها میتواند بسیار کمتر از حجم نمونههایی باشد که از طریق نمونهبرداری مرسوم با نرخ نایکوئیست حاصل میگردد. البته بازسازی سیگنال از روی سنجشهای فشرده از طریق الگوریتمهای بهینهسازی یا الگوریتمهای حریصانه صورت میگیرد. توانایی بازسازی تصاویر از تعداد اندک اندازهگیریها موجب میشود که سنجش فشرده ظرفیت بالایی برای بهبود سرعت تصویربرداری در mri داشته باشد. در بیشتر کارهای انجام شده در سنجش فشرده mri از تبدیلهای متعامد تحلیلی مثل ویولت و dct برای نمایش اسپارس استفاده شده است. با توجه به پیشرفتهای اخیر در پردازش سیگنال، تبدیلهای افزونهای مثلundecimated wavelet transforms (uwt) برای نمایش اسپارس موثرتر پیشنهاد شدهاند. از اینرو بهطور شهودی میتوان انتظار داشت که استفاده از آنها منجر به نتایج بهتری در بازسازی سنجش فشرده شود. اما این قبیل تبدیلهای افزونه همدوسی بالایی با ماتریسهای سنجش دارند و بنابراین نمیتوان در سنجش فشرده از آنها استفاده کرد. به همین دلیل بهکارگیری دیکشنری بهجای ماتریس پایه متعامد در نظریه سنجش فشرده، موجب ایجاد دیدگاه جدیدی در آن (موسوم به رویکرد آنالیز) گردیده است، که در این پایاننامه تشریح میگردد. همچنین، مطالعات اخیر بر روی دیکشنریهای نمایش اسپارس مبتنی بر یادگیری نشان داده که چون این دیکشنریها بهصورت محلی از patchهای تصاویر آموزشی بهدست میآیند، نمایش اسپارستری نسبت به تبدیلهای تحلیلی برای تصاویر فراهم میکنند. اما به دلیل اینکه ماتریس سنجش بهصورت سراسری بر روی تصویر اعمال میشود، نمیتوان از دیکشنریهای محلی برای نمایش اسپارس استفاده کرد. در این پایاننامه، دیکشنری نمایش اسپارس تصویر بهصورت مناسب از روی دیکشنری تطبیقی محلی بهدست آورده شده است. این دیکشنری علاوه بر مبتنی بر یادگیری و بر اساس patch بودن، افزونگی نیز دارد. برای همدوسی اندک ستونهای دیکشنری از یک ساختار خاص استفاده میشود و میتوان انتظار داشت که بازسازی تصویر به روش سنجش فشرده کلاسیک موفق باشد. علاوه بر این در نظر گرفتن ساختار برای دیکشنری، امکان پیادهسازی سادهتر و استفاده از حافظه اندک را فراهم میسازد. همچنین با شبیهسازی در محیط matlab، بازسازی بهتر با استفاده از این دیکشنری در کاربرد mri، (در حضور و عدم حضور نویز) در مقایسه با چند دیکشنری متداول دیگر نشان داده شده است.