نام پژوهشگر: لیلی نیاکان
وحیده سلیمانی معز فیروز مهجور
چکیده ری از مناطق مهم باستانی است که از جهات مختلف بویژه از لحاظ ترانزیتی، همواره از پیش از تاریخ تاکنون، مورد توجه و محل استقرار مردمان و فرهنگ ها بوده است. این شهر در دوران اسلامی از جهات مختلف سیاسی، اقتصادی، صنعتی و هنری به آن درجه از اهمیت می رسد که آن را " ام البلاد " و " عروس شهرها " می نامند. از آنجا که سفالینه ها همواره بسیاری از نیازهای بشر را برآورده می کرده اند، سفالگری در دوره اسلامی مورد توجه ویژه ای قرار می گیرد و به رشد و اعتلای بالایی می رسد، که یکی از مهمترین ثمرات و نمودهای آن، تولید سفال های زرین فام است. سفالگری در دوران اسلامی در ری نیز پا می گیرد و رونق زیادی می یابد، به طوری که در آن زمان، شهره آفاق می گردد و مشتریان زیادی در داخل و خارج از کشور پیدا می کند. بخش مهمی از این تولیدات را سفال های زرین فام تشکیل می داده است. این مهم را علاوه بر دلالت برخی از متون تاریخی و ادبی، یافته ها و نیز کاوش های باستان شناسی از جمله آزمایش " تجزیه عنصری خمیره بدنه " برخی از نمونه های مکشوف در آنجا به اثبات رسانده است. سفال های زرین فام ری در قرون 6 و 7 هجری، از لحاظ نقشمایه شامل طرح های هندسی، گیاهی، جانوری، انسانی، کتیبه ای، پنداری و اساطیری می باشند، که عمدتا به صورت تلفیقی و ترکیبی ارایه شده اند. البته معمولا طرح های هندسی و بویژه نقوش گیاهی ظریف و پیچان، زمینه اثر را به خود اختصاص داده اند. نقوش انسانی و جانوری این سفال ها ضمن آنکه از لحاظ تاریخی، اهمیت دارند، با نقش مایه های برخی از نسخ خطی همزمان نیز قابل مقایسه اند. برخی از دیگر نقوش انسانی مزین به سربندهای نسبتا ساده عمامه ای شکل می باشند. همچنین دور سر برخی از نقوش انسانی این سفال ها، همانند برخی آثار ساسانی، هاله نورانی قرار گرفته است.استفاده از متون و اشعار فارسی، از جمله سروده های فردوسی نیز ویژگی مهم برخی از اینگونه سفال هاست، که بیشتر به خط فارسی و به قلم نسخ و بخصوص تعلیق نگاشته شده است. به طور کلی سفال های زرین فام ری، نسبت به نمونه های کاشان، از تراکم کمتر و فضای خالی بیشتری برخوردار است. واژگان کلیدی: سفال، کاشی، زرین فام، ری، کاشان، قرون 6 و 7 هجری، تزیین، نقش مایه، دوران اسلامی
رضا غفاری هریس بهمن فیروزمندی
تالش نام سرزمین پر رمز و رازی است؛ این نام در روزگار باستان به منطقه وسیعی اطلاق می شد که شامل سواحل غربی دریای کاسپین در داخل مرزهای فلات ایران تا حوالی رودخانه قره سو در استان اردبیل در غرب و در جنوب تا دره رودخانه سفید رود که مرز بین منطقه کوهستانی تالش نشین در غرب سفید رود و گالش نشین در شرق این رودخانه می شد اما امروزه به شهرستان کوچکی در غرب میانه استان گیلان محدود می شود اما هنوز اکثر ساکنان غرب گیلان از حدود سفید رود تا عنبران و نمین در استان اردبیل خود را تالش می نامند و کمابیش به این زبان و فرهنگ آشنایی دارند. کاوشها و مطالعات باستان شناختی در این منطقه دارای سابقه ای حدود 110 ساله است که با مطالعات ژاک دمرگان و بردارش هنری از سال 1899 میلادی در محوطه های گورستانی چون داش کپرو، لاله زار، حسن زمینی و آق اولر آغاز شده و با چاپ و انتشار این مطالعات در آن زمان نوعی نگرش خاص به عصر آهن و تحولات خاص این دوره در فلات ایران پدیدار شد. این نگرش با طرح سوالاتی چون نحوه حضور و چگونه گی حضور و زندگی اقوام ایرانی و غیر ایرانی که در مناطق شمال و شمال غرب حضور داشتند سعی در تبین آثار هنری و دست ساخته ها و گورستانهای وسیع بجای مانده از این اقوام پرداخت. در این زمینه کاوشها و مطالعات زیادی صورت گرفت که شاید بتوان کاوشهای دره سفید رود در بین سالهای 1340 تا 1350 را نمونه بارز آن دانست که منجر به کشف جالب ترین مجموعه اشیاء هنری باستانی از گورستانهای این منطقه بخصوص مارلیک گردید. کاوشها و بررسی های منطقه تالش نیز بصورت کوتاه و زودگذر در سال 1352 بوسیله مرحوم شهیدزاده در دوخالکوه اسالم دوباره آغاز گردید که این مطالعات عمری زودگذر داشت. اما از سال 1375 و با حضور دوباره پژوهشگران باستان شناسی کشور در منطقه میانرود و وسکه در حوضه رودخانه شفارود شهرستان رضوانشهر در بخش شرقی تالش این مطالعات جانی دوباره گرفت. این هیات باستان شناسی به سرپرستی محمدرضا خلعتبری از سال 1379 کارهای پژوهشی خود را در شهرستان تالش متمرکز نمود و بواسطه بررسی های اولیه با انتخاب حوزه رودخانه کرگانرود به عنوان مرکز ثقل مطالعات خود رهگشای بسیاری از سوالات مطرح شده در زمینه های گوناگون حیات فرهنگی منطقه در طی اعصار و قرون گذشته گردید. در طی کاوشهای منظمی که بین سالهای 1379 تا 1385 در حوزه رودخانه کرگانرود صورت گرفت محوطه های گورستانی وسیعی از قبیل اسب سرا، تندوین، تول، ویل و مریان مورد بررسی و کاوش باستان شناختی قرار گرفت که حاصل تمامی این کاوشها در قالب کتابهایی بصورت منظم چاپ و منتشر گردیده است. با انجام این مطالعات و آغاز کشفیات صورت گرفته شاید بتوان دستبند مفرغی منقور به خط میخی اورارتو را که در گورستان تول و در طی کاوشهای سال 1381 کشف گردید، مهمترین کشف ارزشمند این مطالعات باستان شناختی نامید؛ سوالاتی در زمینه نحوه سکونت و معماری مسکونی و نحوه معیشت این اقوام مطرح گردید. به تبع وجود این گورستانهای وسیع با معماری کلان سنگی و گورهای بزرگ خانواده گی که در این منطقه به وفور یافت می شوند این نکته را به ذهن متبادر می نماید که این گورها دارای صاحبانی با سکونت و معیشتی در خور توجه در این منطقه بوده اند که با توسعه جامعه و ایجاد طبقات مرفه سعی در تقویت جنبه پایداری و ماندگاری فرهنگ و تمدن خود می نموده است. در این پژوهش با کنکاش حوزه آبریز این رودخانه بزرگ و دایمی سعی در بررسی، کشف و معرفی محوطه های مسکونی این فرهنگ در این حوزه شده است که منجر به شناسایی محوطه های مسکونی ارزشمندی چون تول، مکش، آق اولر، رازان و ... شد. بی شک انجام مطالعات و کاوشهای میدانی در روشن نمودن هرچه بیشتر نحوه سکونت و معیشت این اقوام ما را یاری خواهد نمود. واژگان کلیدی: تالش، باستان شناسی، عصر آهن، گورستان، سکونت.
مسلم حسنوند عبدالحمید رضایی
بررسی وکاوش های باستان شناختی دره خرم آباد از چندین دهه گذشته آغاز گردید حاصل این تحقیقات نشان داده، که از نظر موقعیت جغرافیایی این مکان یکی از مناطق پر اهمیت هلال حاصلخیزی در خاور نزدیک است. در این پژوهش ها هیئت های آمریکایی و اروپایی بیشترین توجه خود را به داده های فرهنگی معطوف داشتند، ولی توجه چندانی به پتانسیل های محیطی این دره و تاثیر عوامل اقلیمی وزیست بوم بر شکل گیری استقرار های پیش از تاریخ آن ننموده اند. در این پایان نامه ضمن مطالعه و بررسی ویژگیهای جغرافیایی – پیشینه باستان شناسی – زمین ساخت و مرفولوژی- آب شناسی واقلیم – رسوب شناسی – اکوسیستم گیاهی وجانوری – تپه ومحوطه های باستانی – در بخش نتیجه گیری به تاثیر عوامل اقلیمی وتوان های محیطی بر شکل گیری روستاهای دوره مس وسنگ دره خرم آباد پرداخته شده است. مقایسه تطبیقی شرایط زیست محیطی حوزه های دریاچه زریبار و میر اباد واقع درشمال وجنوب دره خرم آباد وداده های آزمایشگاهی نمونه هایی بدست آمده موید شرایط مطلوب دوره هولوسن میانه در لرستان بوده که موجب افزایش جمعیت و رشد وشکوفایی اقتصادی – فرهنگی – اجتماعی دردوره کلکولتیک حوزه بررسی گردیده است. امیدوار است حاصل تحقیق هرچند ناچیز درتکمیل مدارک فرهنگی و باستان شناختی دره خرم آباد برای محققین ارجمند دانشجویان عزیز باشد.
مریم علی بمانی بهمن فیروزمندی شیره جین
با توجه به شواهد به جای مانده از عصر هخامنشیان، به نظر می رسد ظروف سنگی با وجود ظروف زرین و سیمین جایگاه خود را داشته است. تعداد زیاد این آثار که بیشتر نیز از عمارت خزانه تخت جمشید به دست آمده خود شاهد این مدعا است.بر این اساس، ظروف بر اساس شکل طاهری در 13 گروه طبقه بندی شده و از نظر ابعاد، جنس و سایر شاخص های فیزیکی مورد بررسی قرار گرفتند.از نظر فرم بشقاب ها بیشترین تعداد و از نظر جنس، سنگ مرمر بیشترین آمار را بع دست می دهند. بیشینه کتیبه ها به نام خشیارشا و اکثرا 4 زبانه اند. این ظروف به احتمال کاربرد روزانه نداشته و به عنوان پیشکش به دربار داده شده اند
شاهین ماهیار لیلی نیاکان
با توجه به ساختار بناهای عهد ساسانی که تعدادی از آن ها از گزند روزگار تا امروز نیز باقی مانده اند، می توان شالوده این استحکام را در ملات به کار رفته در سازه ها کاوید. از این رو با مبنا قرار دادن یکی از محوطه های مهم ساسانی به نام تخت سلیمان در شمال غرب ایران، به شناسایی ترکیب ملات در بناهای مهم این پایگاه اقدام گردید. پس از نمونه برداری کامل از این محوطه با مراجعه به بنا های مهم ساسانی در فارس، از بخش های مهم هر یک، نمونه هایی از ملات جمع آوری گردید. بر این اساس قلعه دختر و کاخ اردشیر در فیروزآباد، شهر بیشاپور در کازرون و کاخ سروستان در شهرستان سروستان به عنوان سازه های مقایسه ای در جنوب ایران انتخاب شدند. دو نمونه مقایسه ای دیگر نیز از چهارتاقی گهواره دید در شیراز و آتشکده تخت رستم در شهریار برداشته شد. با استفاده از شیوه پراش اشعه x که بر پایه پراکنش تابش x در اثر برخورد به بلور های مواد کانی استوار است، به شناسایی ترکیب ملات پرداخته شد. آنالیز پراش اشعه x و آزمون مکمل ph بر روی نمونه ها نشان داد که ترکیب "ژیپس" که ماده اصلی در ملات های گچی است در همه نمونه ها دیده می شود. بر اساس سایر یافته ها، ترکیبی شامل سنگ گچ پخته، آهک، ماسه و ذغال به عنوان مواد سازنده ملات ساسانی پیشنهاد گردید.
فرهاد رستمی لیلی نیاکان
مطالعات،بررسی،کاوش های باستان شناسی بسیاری در استان فارس انجام گرفته است. و حوزه جغرافیایی شهرستان کازرون که یک منطقه کوهستانی با وسعت 4119 کیلومتر مربع در غرب استان فارس واقع شده است.به دلیل فقدان بررسی ها منظم باستان شناسی هنوز ناشناخته باقی مانده است و تنها اطلاعات اندکی در مورد ادوار مختلف فرهنگی و ساختار های اقتصادی،اجتماعی این منطقه وجود دارد. هدف از مطالعه مطالعه و بررسی بر روی سفالینه های این حوزه فرهنگی،شناخت ئوره های فرهنگی و ارتباط آن با فرهنگ های هم جوار در فارس و خوزستان بوده است. بطوریکهتوانستیم حولات ناشی از کنش های فرهنگی را در این محدوده جغرافیایی آشکار کنیم. بر این اساس از سفال های برجای مانده در محوطه های باستانی مورد مطالعات که یکی از مهمترین مواد فرهنگی برای شناخت گذشتان ما از نظر شیوه زندگی ،تشکیلات اجتماعی،اقتصادی و ...توانستیم اطلاعات با ارزشی را بدست آوریم. یکی از ارزشمندترین مدارک بر جامانده در حیطه های متفاوت تحقیقاتی در باستان شناسی که می تواند مورد استفاده قرار گیرد. یافته های سفالین در بررسی و کاوشهای باستان شناسی جز فراوان ترین و بادوام ترین و مهمترین ماده فرهنگی می باشد،که راهنمای باستان شناسان در بدست آوردن اطلاعاتی در مورد شناخت فرهنگ های بر جای مانده از نیاکان ما است. طبقه بندی و گونه شناسی سفال که یکی از مهمترین مطالعات باستان شناسی در این حوزه محسوب می شود در حوزه فرهنگی کازرون به انجام رسیده است. کلید واژگان:فارس،کازرون،بررسی،سفال،طبقه بندی،گونه شناسی
الهام امیدی سید مهدی موسوی کوهپر
چکیده پژوهش حاضر به بررسی تناسبات انسانی و حیوانی در نقوش برجسته سنگی شاپور اول ساسانی می پردازد. بررسی بر روی هفت نقش برجسته ی سنگی شاپور اول انجام گرفته است. فرایند بررسی شامل استفاده از روش های هندسی انتقال اندازه ها برای ترسیم افراد در حالت ایستاده ، با هدف تعیین ابعاد و تناسبات اعضای گوناگون بدن بوده است. سپس یافته ها با تناسبات انسانی لئوناردو داوینچی ، به عنوان مرجعی برای ابعاد انسان واقعی ، مقایسه شده است. در نهایت با هدف تعین منشاء این تناسبات، نتایج بررسی حاضر با تناسبات انسانی موجود در هنر تمدن های یونان و روم ، هخامنشی، اشکانی و همچنین با تناسبات به کار رفته در نقش برجسته های اردشیر اول، بهرام اول ومجسمه سنگی شاپور مقایسه شده است. نتیجه ی بررسی حاضر نشان می دهد که در نقوش برجسته ی سنگی شاپور اول طراحان از سر به عنوان واحد اندازه گیری برای طراحی کل بدن (انسانی و حیوانی) استفاده کرده که این واحد اندازه گیری در هنر تمدن های یونان و روم باستان برای ترسیم پیکره های انسانی مورد استفاده قرار گرفته است. طراحان دوره ساسانی از نوعی تناسبات انسانی، دارای نسبت مشخص یعنی 7 سر برای ارتفاع کل بدن برای افراد انسانی به غیر از پادشاه و 5/6 سر برای ارتفاع کل بدن پادشاه استفاده کرده اند. همچنین برای طراحی پیکره اسب از تناسبات طبیعی بسیار زیاد بهره گرفته و اسب را نزدیک به شکل طبیعی طراحی کرده اند. واژگان کلیدی: نقش برجسته، تناسبات، هنر ساسانی، شاپور اول
کسرا حسن ابادی عبدالحمید رضائی
در این رساله ضمن بررسی موقیعت جغرافیائی زیست محیطی دشت شوش در گذشته و حال،پیشه مطالعه باستان شناسی،به بررسی نقوش سفالینه های از نوسنگی تا آغاز نگارش می پردازد. در این بررسی تمام نقوشی که بوسیله کاوشگران چه در گذشته و چه در بررسی های امروزی منشر شده است مورد استفاده قرار گرفته و از لحاظ ظاهری قابل تشخیص و کدگذاری بوده اند و در چهار گروه هندسی،گیاهی،جانوری و انسانی به صورت مصور ارائه گردیده است. در این رساله 380 قطعه سفال در دشت شوش مورد بررسی و کدگذاری قرار گرفته است که سفال هائی که ازلحاظ ظاهری شبیه بهم بودند زیر مجموعه یک کد قرار گرفته است و در مجموع 30 کد زیر کدهای متفاوت داریم که از لحاظ ظاهری شبیه بهم بوده اند مورد بررسی،مقایسه و تجزیه تحلیل و آنالیز قرار گرفته است و در نمودار و جدول ارائه گردیده است.و در فصل دیگر نقش سفالینه های دشت شوش با مناطق همجوار خود از جمله سیلک و باکون در فارس و سامرا در میانردوان در مقایسه قرار گرفته است. با توجه به اینها انسان با الهام از طبیعت اطراف محیط زندگی خود ظروف سفالی را با هندسی و تصاویر ساده شده گیاهان و حیوانات تزئین گردیده است.با توجه به این تصاویر نقش بر روی سفال ها میتوان به مرکز الهام هنرمند با محیط اطرافش می باشد پی برد.
فهیمه همایون لیلی نیاکان
مهر به عنوان سندی معتبر و گویا، در علم باستان شناسی همواره موجب توجه اهل تحقیق بوده است و نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر به صورت موردی بر روی مهر های سامان دهی شده ی بخش مهر و سکه موزه ی ملی ایران مربوط به مهر های اواخر هزاره دوم و هزاره اول پیش از میلاد در شمال ایران در محدوده استان گیلان (مارلیک، کلورز، تالش و رشی)که طی کاوش های باستان شناسی که در چند دهه اخیر صورت پذیرفته بدست آمده است. نقوش حکاکی شده بر روی مهرها بیانگر باورها و آداب و رسوم و همچنین نمایانگر جنبه های مختلف زندگی اعم از وضعیت معیشت، اقتصاد، فرهنگ، هنر و زیست بوم های جغرافیایی باستان بوده و گشایشگر دریچه هایی تازه در مطالعه و آشنایی با جنبه های مختلف زندگی مردم باستان و راهگشای رموز پنهان در پس هزاره ها است.
نجمه ناهید لیلی نیاکان
آثار هنری همواره در دل خود نقش های و رمز و رازهای فراوانی دارند که حکایت از اعتقادات مردمان گذشته دارد . در میان آثار هنری ایران ، مهرها از کهن ترین اسناد مستند و ارزنده تاریخ ایران باستان را تشکیل می دهند که با مجموعه بی نظیری و بی پایانی از انواع نقش مایه ها تزیین شده اند. نقوش روی این مهرها در دوره های مختلف تاریخی تغییر و تحول می یابد و ترکیبات آنها نمادی از تخیلات ، اساطیر ، مذهب و افسانه های مردمان گذشته ایران است که ریشه در تمدن کهن سرزمین پهناور ایران دارد و گاه تحت تاثیر هنر و تمدن اقوام مجاور و به ویژه بین النهرین قرار گرفته است. مهر ها اشیایی قابل حمل و نقل بوده اند و چون در مبادلات تجاری مورد استفاده قرار می گرفتند باعت اشاعه فرهنگ و هنر ایران به سرزمین های دیگر می شدند . مسلما نقوش روی مهرها دارای معانی متفاوتی بوده است و بسته به نوع ترکیب و نقش مایه های به کار رفته بر روی مهر منظور و هدف ویژه ای داشته است . در هزاره چهارم پیش از میلاد سنت بومی مهرهای استامپی به اوج خود رسید و در ایران مهرها دکمه ای و نیم کره ای شکل با نقوش هندسی و حیوانی و انسانی در مکان های باستانی بدست آمده است . در زمان ساسانیان مهرها از جنس سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی ساخته می شدند و به وسیله مته هایی از جنس الماس ،آهن و مس بروی آنها نقش ایجاد می کردند .این مهرها اغلب متعلق به درباریان و سیستم های اداری و سیاسی و قشر مختلف جامعه می باشد .
فهیمه همایون لیلی نیاکان
مهر به عنوان سندی معتبر و گویا، در علم باستان شناسی همواره موجب توجه اهل تحقیق بوده است و نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر به صورت موردی بر روی مهر های سامان دهی شده ی بخش مهر و سکه موزه ی ملی ایران مربوط به مهر های اواخر هزاره دوم و هزاره اول پیش از میلاد در شمال ایران در محدوده استان گیلان (مارلیک، کلورز، تالش و رشی)که طی کاوش های باستان شناسی که در چند دهه اخیر صورت پذیرفته بدست آمده است. نقوش حکاکی شده بر روی مهرها بیانگر باورها و آداب و رسوم و همچنین نمایانگر جنبه های مختلف زندگی اعم از وضعیت معیشت، اقتصاد، فرهنگ، هنر و زیست بوم های جغرافیایی باستان بوده و گشایشگر دریچه هایی تازه در مطالعه و آشنایی با جنبه های مختلف زندگی مردم باستان و راهگشای رموز پنهان در پس هزاره ها است.
لیلی نیاکان مهدی موسوی کوهپر
چکیده ندارد.