نام پژوهشگر: محسن یاوری
محسن یاوری ابوالقاسم کامکار روحانی
امروزه تکنیک های زمین آماری حیطه وسیعی از تخمین های علوم زمین را به خود اختصاص داده اند و استفاده از روش های تخمین تک متغیره زمین آماری در صنعت معمول شده است. لیکن روش های چند متغیره زمین آماری نسبت به روش های تک متغیره از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، زیرا توانایی استفاده ی بیش از یک متغیر در تخمین مورد نظر را دارا هستند. در این روش ها از اطلاعات ثانویه برای کمک به تخمین متغیر اولیه (متغیر هدف) نیز استفاده می شود. یکی از روش های چند متغیره زمین آماری که در این پایان نامه از آن استفاده شده است، روش کریگینگ با روند بیرونی است. در این پایان نامه از این روش جهت بهبود تخمین سطح آب زیرزمینی در منطقه های مورد مطالعه استفاده شده است. داده های اولیه داده های سطح آب زیرزمینی برداشت شده از پیزومترهای حفر شده در این مناطق هستند. اگرچه این داده ها دقت بالایی درتعیین سطح آب زیرزمینی در همان نقاط پیزومتر دارند، اما با توجه به تعداد اندک پیزومترها نسبت به وسعت منطقه مورد مطالعه، برای رسیدن به نتایج مناسب، تعداد داده های بدست آمده از آنها در تخمین نقاط دیگر کافی نیست. از سوی دیگر افزایش تعداد پیزومترها هزینه قابل توجهی را در بر خواهد داشت. در کنار این داده ها، از داده های توپوگرافی به عنوان اطلاعات ثانویه یا کمکی که در تخمین سطح آب زیرزمینی می توان از آن بهره جست، استفاده شده است. جمع آوری و پردازش داده های توپوگرافی از هزینه بسیار کمی برخوردار می باشد. علاوه بر این، داده های توپوگرافی در منطقه به وفور یافت می شوند. فرضیه مهمی که باید در این مطالعه در نظر گرفت این است که داده های توپوگرافی باسطح ایستابی یک سفره آزاد، همبستگی آماری دارند. این موضوع استفاده از توپوگرافی به عنوان روند بیرونی در تخمین سطح آب زیرزمینی با روش کریگینگ با روند بیرونی را ممکن می سازد. حساسیت روش کریگینگ با روند بیرونی نسبت به پارامترهایی مانند ضریب همبستگی بین متغیر اولیه و ثانویه و همچنین مقدار اثر قطعه ای در تخمین داده اولیه، سنجیده شده و نتایج ارائه شده اند. در این مطالعه علاوه بر توپوگرافی، از داده های ثانویه دیگری نیز استفاده شده است. داده ی دیگر، عمق سطح آب زیرزمینی تخمینی با استفاده از مطالعات مقاومت ویژه الکتریکی در منطقه است. استفاده از این دو متغیر به عنوان روند بیرونی، می تواند نتایج مطلوب تری نسبت به زمانی که فقط از یک متغیر به عنوان روند بیرونی در روش کریگینگ با روند بیرونی استفاده شده است، ارائه دهد. سطح آب زیرزمینی با استفاده از روش و داده های مذکور در حالت یک متغیره و چند متغیره تخمین زده شده و نتایج بدست آمده اند. همچنین نتایج حاصل از اعتبارسنجی برای هر یک از تخمین های یاد شده، تهیه و در پایان با یکدیگر مقایسه شده اند.
محسن یاوری ناصر ایزدی نیا
در دنیای امروز کشورهایی از نظر اقتصادی پیشرفت می کنند که به منابع مالی کافی، جهت سرمایه گذاری دسترسی داشته و از منابع مذکور به گونه ای استفاده نمایند که بیشترین بازده را داشته باشند. باتوجه به محدود بودن منابع مالی، تصمیم گیری برای سرمایه گذاری باید صحیح و آگاهانه باشد. تصمیم گیری صحیح و آگاهانه نیر بر پایه دسترسی به اطلاعات کامل و دقیق می باشد. به هر حال، اطلاعاتی که برای سرمایه گذاران و سایرین با اهمیت است، باید به نحو مناسب، کافی و کامل افشاء گردد تا در تصمیم گیری آنان مفید واقع شود. مهمترین منبع دسترسی سرمایه گذاران به اطلاعات، صورت های مالی می باشد. با توجه به اینکه صورت های مالی بر اساس استانداردهای حسابداری تهیه و انتشار می یابند، تهیه وتدوین استانداردهای حسابداری از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در این پژوهش تلاش می شود به این سوال که" آیا تدوین و بکارگیری استانداردهای حسابداری بر سطح افشای اطلاعات مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تاثیرگذار بوده است؟" پاسخ داده شود. به همین منظور ابتدا نمونه ای 97 عضوی از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انخاب گردید. در مرحله بعد با استفاده از چک لیست 50 موردی ارایه شده توسط سازمان بورس اوراق و بهادار تهران، سطح افشاء اطلاعات موجود در صورت های مالی در دو مقطع زمانی قبل و بعد از تدوین استانداردهای حسابداری گرد آوری شد. جهت کمی نمودن داده های بدست آمده از طیف لیکرت استفاده گردید، و به منظور مقایسه میزان سطح افشاء در قبل و بعد از پذیرش و بکارگیری استانداردهای حسابداری از آزمون tزوجی استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که بین میزان افشاء شرکت ها قبل از پذیرش و بکارگیری استانداردهای حسابداری با بعد از آن اختلاف آماری معنی داری وجود دارد. سطح افشای اطلاعات در شرکت های پذیرفته شده در بورس با تدوین و بکارگیری استانداردهای حسابداری افزایش یافته است.
محسن یاوری حسین محبی
امروزه توابع یکنوا کاربردهای زیادی در اقتصاد پیدا کرده اند، از این رو مساله بهینه سازی این توابع حائز اهمیت فراوان شده است. در فصل دوم توابع صعودی وهمگن مثبت معرفی میشوند. در این فصل خواص و قضایای مرتبط با این توابع و ارتباط آنها با توابع مقدماتی از نوع ماکزیمم یا مینیمم بررسی و مورد مطالعه قرار داده میشوند. فصل سوم ابتدا روش برش زاویه ای معرفی میشود. در ادامه توابع صعودی و همگن مثبت حقیقی گسترش یافته روی سیمپلکس واحد مورد بررسی قرار داده میشوند و همچنین الگوریتمی برای پیدا کردن ماکزیمم مطلق این توابع ارائه داده میشود. این الگوریتم حالتی از روش برش زاویه ای میباشد. برای حل مساله اصلی، یک مساله کمکی حل میشود. روش برش زاویه ای برای ماکزیمم سازی سراسری این توابع به حل مساله کمکی تقلیل می یابد. اساس کار ما توصیف کردن تمامی ماکزیممهای موضعی مساله فوق می باشد پس با مقایسه این مقادیر، ماکزیمم مطلق مساله کمکی را پیدا می کنیم. با استفاده از انتقال متغیرها میتوان مساله پیدا کردن ماکزیمم مطلق توابع صعودی و همگن مثبت حقیقی گسترش یافته با قیود خطی را به مساله پیدا کردن ماکزیمم مطلق توابع صعودی و همگن مثبت حقیقی گسترش یافته روی سیمپلکس واحد تبدیل نمود. در فصل آخر با ارائه نتایج عددی و کاربردهای آن، این روش جدید را مورد بررسی قرار خواهیم داد.