نام پژوهشگر: حسین رحمان سرشت
نازک نوبری حسین رحمان سرشت
هدف اصلی این پژوهش، تبیین الگوی رفتار پویای سازمان برای درک چگونگی تنظیم روابط موثر بر پویایی های رفتار سازمان بوده و دسترسی به آن در دو سطح مدل سازی به منظور شبیه سازی رفتار و نیز تأیید مدل از طریق داده برگرفته از واقعیت بررسی شده است. از آنجا که شبیه سازی در فضایی مابین نظم و تصادف انجام شده، ابتدا مدل نظری بر پایه مفاهیم تئوری های سازمان و علم پیچیدگی طراحی و سپس با بهره گیری از روش مدل سازی عامل محور ، به عنوان یکی از روش های مدل سازی در علم پیچیدگی، پویایی های رفتاری سازمان در قالب نقشه ای علّی ارائه و رفتار سازمان شبیه سازی شده است. در مرحله ای دیگر برای آزمون رابطه بین متغیرهای مدل نظری و تأیید رفتار شبیه سازی شده، از مدل معادلات ساختاری و داده های برگرفته از 147 شرکت به عنوان نمونه، استفاده شده است. در کنار مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از روش کیفی تحلیل محتوا نیز ویژگی-های رفتار شبیه سازی شده بررسی شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اگر در طراحی سازمان، آن را سازمان پیچیده تطبیقی در نظر گیریم؛ قابلیت تطبیق و انعطاف پذیری سازمان در مواجهه با پدیده های موثر داخل و خارج سازمان افزایش میابد. از مقایسه رفتار شبیه سازی شده و مدل معادلات ساختاری و نیز نتایج حاصل از تحلیل محتوا به روش آنتروپی شانون، الگو مدار بودن رفتار سازمان، طی زمان، با توجه به وضعیت محیط داخلی و خارجی سازمان اثبات شده و نتایج حاصل از شبیه سازی، بیانگر آن است که هر چند در مقاطع زمانی کوتاه مدت، رفتار سازمان به ظاهر پیچیده، نامنظم و غیرقابل پیش بینی است؛ اما در بلند مدت از الگوی چرخه محدود تبعیت می کند و راهبرد سیاسی به عنوان رباینده بر شکل گیری الگوی فراکتالی چرخه محدود موثر است. الگو مدار بودن رفتار سازمان به عنوان نتیجه اصلی این مطالعه، هم حاصل عملکرد شدت تناوبی سه راهبرد فنی، سیاسی و فرهنگی و هم ظهور قدرتمندتر راهبرد سیاسی در مقایسه با دو راهبرد دیگر است. با توجه به نتایج این پژوهش و بدست آمدن الگوی کلی رفتار سازمان، از یک طرف به منظور حفظ بقا و بهبود عملکرد سازمان ضرورت بررسی سازمان ها به مانند سامانه های پیچیده تطابقی نمایان گشته و از طرف دیگر امکان آسیب شناسی رفتار سازمان در هر مقطع زمانی فراهم میاید. بنابراین، با نظر به الگوی به دست آمده، سازمان ها به جای آنکه دغدغه چگونگی تنظیم ساختار داشته باشند؛ می توانند با توجه به الگوی رفتاری سازمان، با تمرکز بر رباینده، زمان ظهور و نیز نحوه اثر گذاری آن، طرح سازمان را اصلاح و زمینه بروز رفتار مطلوب را فراهم آورند.
مصطفی فانی نادر مظلومی
این تحقیق به دنبال بررسی و مداقه در وجود و کیفیت شکاف مفروض میان دانشگاه و صنعت در زمینه دیدگاههای استراتژیکی است. برای این منظور میبایست پیش فرض های آنها در این حوزه با یکدیگر مقایسه شود. در این تحقیق تلاش شده است که مقایسه این دو حوزه از طریق تحلیل پیش فرض های خبرگانِ این دو حوزه در زمینه استراتژی صورت بگیرد. محقق در این تحقیق بر این باور بوده است که شناسایی جایگاه پارادایمی این دو گروه می تواند بستری برای مقایسه آنها فراهم آورد. به همین دلیل با تکیه بر مدل ریچارد وایتینگتون (1993) که ادبیات استراتژی را با چهار پارادایم کلاسیک، فرایندی، تکاملی و سیستمی تقسیم بندی کرده است، جایگاه پارادایمی خبرگان دانشگاه و صنعت تعیین شده است. نتیجه به دست آمده بیانگر این است که خبرگان دانشگاهی- که شامل اساتید دانشگاهی که در حوزه استراتژی صاحبنظر بوده اند می شود- جایگاه کلاسیک انتقادی را به دست آورده اند، و خبرگان صنعت- که شامل مدیران موفق سازمان های رهبر در صنایع مختلف می شوند- جایگاه فرایندی را به دست آورده اند. مسئله دیگری که این تحقیق به دنبال یافتن پاسخی برای آن بوده است، مربوط می شود به مقایسه شکاف مفروض میان دانشگاه و صنعت در ایران با شکاف هایی که ادبیات مدیریت استراتژیک در طول دوره حیات فکری اش با آنها مواجه شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهند که ادبیات استراتژیک در دهه 1980 دچار شکافی عظیم می شود و شکاف موجود میان دیدگاههای استراتژیک دانشگاهیان و اهالی صنعت در ایران نیز با این گسست نظری تطابق دارد. نکته شگفت انگیز این که بر خلاف انتظارات، نه دانشگاه، بلکه صنعت است که در ایران از این شکاف نظری عبور کرده است و از پیش فرض های متأخرترِ فلسفی در اندیشه ورزی استراتژیک تبعیت می کند.
دیاکو عباسی حمید ضرغام
اثر بخشی برنامه ریزی و سیاست گردشگری در زمان حال، برای پایداری گردشگری در آینده امری حیاتی است (ایگل ، 2008). سیاستهایی را که برای گردشگری تنظیم می شود بر روی چگونگی توسعه و رشد گردشگری در آینده تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با تاکید بر دیدگاه سیاست گذاران و با استفاده از الگوی مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک به تدوین سیاست و برنامه ریزی گردشگری برای مقصد گردشگری خرم آباد می پردازد. شهرستان خرم آباد به عنوان یک مقصد گردشگری مرکز استان لرستان بوده و در غرب کشور قرار دارد، به طوری که این منطقه دارای میراث ارزشی و گرانبهای تاریخی-فرهنگی و جاذبه های طبیعی فراوانی می باشد. پژوهش حاضر موضوعات و جریاناتی را پیرامون سیاست گذاری و برنامه ریزی گردشگری مطرح می سازد، از قبیل توجه به پیچیدگی سیستم گردشگری، مشارکت ذی نفعان در فرایند تصمیم گیری، توسعه منابع انسانی و محصول گردشگری، تاکید بر نیروها و عوامل محیط بیرونی، تاکید بر فرایند های بازاریابی مقصدو... به طوری که رویکرد مدیریت استراتژیک به عنوان الگوی کلی به منظور برنامه ریزی و سیاست گذاری توسعه محصول گردشگری شهرستان خرم آباد مورد توجه قرار گرفته است. بر همین اساس به منظور سیاست گذاری اجرایی و برنامه ریزی توسعه محصول و بازار مقصد گردشگری شهرستان خرم آباد مدلی پیشنهاد می شود، تا از طریق تامین نیازها و خواسته های عوامل تقاضا (گردشگران)، مردم محلی و با تاکید بر دیدگاههای سیاست گذاران توسعه گردشگری ( سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، و...) منطقه گردشگری شهرستان خرم آباد به چشم انداز توسعه گردشگری خود نزدیکتر شود.
مرضیه رییسی زهره دهدشتی شاهرخ
در این تحقیق سعی شده است رابطه بین بازارگرایی و استراتژی همگون سازی محصول با عملکرد صادرات مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق صادر کنندگان شیرینی و شکلات در ایران می باشند و نمونه گیری بر اساس نمونه در دسترس انجام شده است و تعداد 35 شرکت صادرکننده شیرینی و شکلات در تهران که حاضر به همکاری بودند به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است و برای تحلیل آنها علاوه بر امار توصیفی از آمار استنباطی ( آزمون t-student و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شده است. این تحقیق شامل دو فرضیه نیز می باشد. تحلیل داده ها نشان می دهد بین بازارگرایی و عملکرد صادرات و همچنین استراتژی همگون سازی محصول و عملکرد صادرات رابطه معنا داری وجود دارد، از اینرو شرکتها برای موفقیت در بازارهای خارجی باید به ویژگیهای بازار توجه نموده و محصولات و خدمات خود را با توجه به ویژگیهای بازار و مشتریان تنظیم نموده و برای بازارهای مختلف از آمیخته های بازاریابی متفاوتی استفاده نمایند.
زهرا دشتکی پور محمود محمدیان
صنعت بانکداری ایران در حال نزدیک شدن به تحولات گستردهای است. چشم انداز شدت گرفتن رقابت در این صنعت، حرکت به سوی آزادسازی اقتصادی و نزدیک شدن به بازارهای بین المللی در آینده نه چندان دور، شرایطی را پدید آورده است که در آن برنامه ریزی استراتژیک برای بانکها اهمیتی ویژه یافته است. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی وضعیت استراتژی الکترونیکی بانکداری نوین است که رابطه وضعیت موجود و مطلوب خدمات منتخب چهارگانه خودپردازها، پایانههای فروشگاهی، بانکداری تلفنی و بانکداری اینترنتی را در بانک ملّت به عنوان مطالعه موردی بررسی میکند. با تکیه بر نتایجی که از طریق این مقایسهها به دست میآید، وضعیت مطلوب و موردنظر بانک برای فعالیت در آینده ترسیم شده و پس از مقایسه با شرایط فعلی، در صورت لزوم تغییراتی اعمال میگردد. بر اساس مبانی نظری بهترین مدلی که میتواند اهداف تحقیق را برآورده سازد، مدل سه آر تشخیص داده شد. بر اساس مدل مذکور، دو پرسشنامه برای گردآوری نظرات مدیران ادارات مربوط در بانک و مشتریان طراحی و پس از تأئید طبق حجم نمونه مورد نظر در سطح وسیع توزیع و مورد پرسش قرار گرفت. حجم نمونه جامعه مدیران 50 و جامعه مشتریان 317 برآورد گردید. این تحقیق بر اساس زمانِ گردآوری، پیمایشی و از نوع مقطعی است و به لحاظ هدف انجام، از نوع کاربردی است. از منظر جمعآوری دادهها نیز از نوع توصیفی پیمایشی و همبستگی است. اطلاعات بدست آمده از نظرسنجی مدیران و مشتریان از طریق روشهای آماری نظیر ضریب علامتدار ویلکاکسون، ضریب همبستگی اسپیرمن وآزمون فریدمن و با کمک نرم افزار اسپیاساس نسخه 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج به دست آمده حاکی از این است در مورد شاخصهای سه گانه مدل سه آر اختلاف معنی داری میان وضعیت موجود و مطلوب خدمات چهارگانه مورد بررسی از دید مدیران و همچنین مشتریان بانک وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده و بررسیهای انجام گرفته توسط محقق پیرامون بانک ملّت و مشتریان آن عمدهترین پیشنهادی که برای از میان برداشتن شکاف موجود پیشنهاد شد، برای خودپردازها اتصال خدمات عمومی بیشتری به این دستگاهها؛ برای تلفنبانک گذاشتن قابلیت شخصیسازی بیشتر و امکان پرداختهایی نظیر پرداختهای مربوط به راهنمایی و رانندگی؛ در مورد بانکداری اینترنتی، قرار دادن لینک پرداختهایی نظیر دانشگاه آزاد، شارژ سیمکارت و اینترنت؛ و در نهایت برای پایانههای فروشگاهی، گذاشتن شرایط ویژه برای فروشندگان جهت ترغیب به استفاده از پایانههای ملّت در صورت وجود چندین انتخاب و شناساندن قابلیتهایی این دستگاه به مشتریان اشاره نمود.
وحید آقایی ویشکی مقصود امیری
با توجه به اهمیت یافتن بحث کارایی در فرودگاه ها به علت تغییرات ساختاری و افزایش رقابت در این صنعت، لازم است که روش های جدیدی برای بررسی کارایی و مقایسه فرودگاه ها توسعه یافته و کاربردی شود. در این تحقیق مساله سنجش کارایی فرودگاه ها در کشور که بخشی از مدیریت بهره وری است، مورد بررسی قرار گرفته است. گستردگی شاخص های ورودی و خروجی و کمبود اطلاعات، سنجش کارایی فرودگاه ها را دشوار می نماید. بنابراین نیاز به روشی هست که بتواند داده های کارکردی را بدون بُعد و بصورت نسبی بررسی نماید. از این رو در این تحقیق از روش غیرپارامتریک تحلیل فراگیر داده ها استفاده گردید. شاخص های گوناگون مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های ورودی و خروجی برای سنجش کارایی عملیاتی فرودگاه های کشور تعیین شد. نهایتا با است.....
سیدعبدالجابر قدرتیان کاشان حسین رحمان سرشت
امروزه هیچ تردیدی وجود ندارد که بخش صنعت نقش به سزایی را در توسعه کشورها به دنبال دارد. با این وجود، مطالعات نظری و تجربی در علوم اجتماعی مانند علم مدیریت و علم اقتصاد، بیشتر بر روی سطوح خرد و کلان تمرکز یافته و کمتر به سطح میانی صنعت می پردازند. پژوهش حاضر با تمرکز بر این سطح، به دنبال معرفی یک متدولوژی نظام مند و منسجم جهت تدوین استراتژیهای صنعت دست یابد. برای دستیابی به چنین مدلی، قبل از هر چیز باید مشخص شود که صنعت و عوامل اثرگذار بر آن چیست. موضوع دیگر، بررسی جایگاه و اهمیت تدوین استراتژی صنعت بر اساس مبانی تئوریکی مختلف (در علم مدیریت و اقتصاد) می باشد. بنابراین پژوهش حاضر شامل سه بخش عمده است. بخش اول، به دنبال ارائه الگویی برای نظام صنعت و عوامل اثرگذار بر آن می باشد. بخش دوم، به الگوی تدوین استراتژیهای صنعت می پردازد و بخش سوم، به جایگاه تئوریکی استراتژی صنعت در تئوریهای مختلف توجه می نماید. این سه بخش، همان سه سئوال اصلی پژوهش را تشکیل می دهند. برای معرفی مدل عمومی صنعت، سطوح تحلیل مختلف اثرگذار بر مطالعه صنعت، به خوبی تفکیک و تبیین شد. سطوح تحلیل - که از تئوری بوم شناسی سازمان گرفته شده- را می توان شامل سطح بنگاه ها، سطوح بین سازمانی رقابت و همکاری، حوزه فضای صنعت (محیط کسب و کار) و حوزه فراصنعت (محیط کلان) دانست. همچنین برای معرفی کلان متغیرهای تحقیق، از دو رویکرد مختلف در زمینه توان رقابتی - رویکرد بازار محور و رویکرد منبع محور – استفاده شد، تا کلان متغیرهای مدل، شامل ساختار، رفتار، استراتژی، منابع و عملکرد ارائه شود. از تلفیق کلان متغیرها با سطوح تحلیل، مدل نهایی و عمومی صنعت و عوامل اثرگذار بر آن مشخص شد. این مدل عمومی برای شرایط ایران، با استفاده از دو روش فرایند تحلیل شبکه ای (anp) و تکنیک dematel آزمون شد. نتایج حاصل از تکنیک dematel – که نسبت به نتایج روشanp به واقعیت بیشتر نزدیک بود- نشان داد که به زعم خبرگان در ایران، تمامی سطوح – سطوح فراصنعت، صنعت، رقابت بین بنگاهی، همکاری بین بنگاهی، و بنگاهی- کم و بیش در کل نظام صنعت اثرگذار می باشند، هر چند که عوامل سطوح صنعت و فراصنعت و به طور مشخص ساختار صنعت، ساختار ملی و رفتار ملی، نسبت به عوامل سایر سطوح از اثرگذاری بسیار بیشتری در کل نظام صنعت و رقابت مندی کل صنعت برخوردار می باشند. برای معرفی مدل عمومی تدوین استراتژی صنعت، اجزای استراتژی صنعت و ماهیت استراتژی صنعت (رویکردهای مختلف تدوین استراتژی صنعت) به خوبی تبیین شد. اجزای استراتژی صنعت، شامل محتوا (خاص و عمومی)، فرایند و مقتضا می شد و در بخش ماهیت استراتژی صنعت، 12رویکرد متفاوت، جهت شکل گیری استراتژی صنعت احصاء شد. برای بررسی این مدل در شرایط ایران، از تکنیکهای آمار استنباطی (نظیر آزمون تی استیودنت، فریدمن و آزمون همبستگی اسپیرمن) و آمار توصیفی بهره گرفته شد. نتایج آزمون تی استیودنت، بر روی رویکردهای تدوین استراتژی صنعت حاکی از آن بود که در وضعیت موجود، رویکردهای انفعالی و تحمیلی از اهمیت بیشتر و رویکردهای سیاسی و منبع محور از اهمیت متوسطی برخوردار می باشد. این در حالی است که در وضعیت مطلوب، نباید از رویکردهای انفعالی و تحمیلی بهره برد، بلکه هفت رویکرد تطابقی، تدریج گرایی منطقی، آینده بینی، طراحی، پیکربندی، موقعیت یابی، و برنامه ریزی با اهمیتی بیشتر از متوسط و سه رویکرد سیاسی، فرهنگی و منبع محور با اهمیتی متوسط مناسب می باشد. همچنین خبرگان تحقیق در تبیین مختصات و ویژگی های فرایند تدوین استراتژی صنعت، با توجه به شرایط نهادی و فرهنگی کشور، معتقد بودند که استراتژی صنعت، به طور کلی باید از حیث میزان رسمیت باید به صورت رسمی- تحلیلی (و بعضا رفتاری- سیاسی) باشد، از حیث میزان کنترل باید به صورت آگاهانه و اندیشیده باشد، از حیث استراتژی تغییر باید به صورت تدریجی باشد، از حیث روشهای سازماندهی باید به صورت رویکرد مشارکتی (تعاملی یا کارگاهی) باشد، و از حیث توجه به منافع ذی نفعان باید به حیطه کاملا وسیعی از ذی نفعان (شامل تولیدکنندگان، مصرف کنندگان، جامعه، دولت، نهادها و صنایع پشتیبان، مربوط و جانشین) توجه نمود. در باب جایگاه تئوریکی استراتژی صنعت در تئوریهای اقتصاد، نزدیکترین موضوعات به این بحث، عبارت از الگوهای توسعه صنعتی و تجاری کشور و نیز نگرشهای مختلف در باب مداخله دولت در صنعت (بازار) می باشد. نظرات خبرگان در خصوص الگوی مطلوب توسعه صنعتی کشور، حاکی از این بود که الگوی ترکیبی متوالی (گسترش صادرات و جایگزینی واردات در یک توالی زمانی) الگوی مناسب تری است، گرچه مستلزم یک دولت قوی و کارآمد می باشد، که توانایی یادگیری بالایی را داشته باشد. همچنین خبرگان در زمینه نقش دولت در سیاستگذاری صنعتی و مداخله در صنعت، با نگرش نگرش نهادگرایانه یا موافق با بازار و نگرش حداقلی نئوکلاسیکی موافق بوده و در نتیجه معتقدند که نقش دولت در سیاستگذاری صنعتی و میزان مداخله در صنعت، باید یا مطابق با نگرش نئوکلاسیکی، مداخله حداقلی بوده و به شکل فراهم آوردن شرایط محض محیطی باشد و یا مطابق با نگرش نهادگرایان، به صورت اتخاذ سیاستهای کارکردی همچون توسعه فناوری، ارتقای کارآفرینی و توسعه صنایع کوچک و متوسط، تامین منابع مالی و آموزش باشد. بنابراین دولت نباید به دنبال اتخاذ سیاستهای صنعتی و گزینشی باشند. خبرگان همچنین معتقدند بودند که دولت در تمامی بازارها باید کم و بیش مداخله داشته باشد. این مداخله در بازارهای سرمایه، فناوری و زیرساختها اهمیت بیشتری نسبت به بازارهای محصول، کار و پول دارد. در نهایت نیز یک متدولوژی عمومی و جامعی برای تدوین استراتژی صنعت ارائه شد، که در آن از هر سه مدل فوق - یعنی مدل عمومی صنعت، مدل عمومی استراتژی صنعت و جایگاه تئوریکی استراتژی صنعت- استفاده شد. این متدولوژی، به طور جامع به تمامی ابعاد مطرح در زمینه تدوین استراتژی یک صنعت می پردازد.
مهدی محمدی نسب حسین رحمان سرشت
تصمیم گیری راهبردی فرایندی ذهنی است که شامل انتخاب های سرنوشت ساز سازمان ها می شود و هدایتگر تصمیمات دیگر است. تصمیم گیری راهبردی از مباحث کلیدی و اساسی برای راهبری سازمان ها و جوامع است که نقش به سزایی در جهت گیری ها و توفیقات به دست آمده دارد. از این رو برای تضمین سلامت و صحت جهت گیری ها و نیل به اهداف مطلوب نیازمند تامل در الگوها و مباحث مطرح در این عرصه هستیم. عوامل بسیاری در تصمیم گیری راهبردی نقش دارند، یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار، نظام ارزشی و باورها و ارزش های تصمیم گیران است. این تحقیق به دنبال ارائه الگویی برای تصمیم گیری راهبردی مبتنی بر نظام ارزشی اسلام است. برای این منظور در این تحقیق، با مروری بر ادبیات موضوع، ابعاد چهارگانه الگوی تصمیم گیری راهبردی با رویکرد اسلامی بر اساس مطالعات کتابخانه ای ارائه شد که عبارتند از: جهان بینی توحید و معارف اسلامی، عوامل زمینه ای، عوامل مربوط به تصمیم گیرنده و فرایند. سپس با مطالعه منابع اسلامی مولفه های ابعاد استخراج شده و الگوی پیشنهادی ترسیم شد. تحقیق در ادامه با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی، شش تصمیم راهبردی نمونه را از سه شخصیت الگوی اسلامی مورد تحلیل قرار داده و مبتنی بر آن به آزمون الگوی پیشنهادی پرداخته است. از دستاوردهای این تحقیق، ارائه یک الگوی چند بعدی تصمیم گیری راهبردی است که علاوه بر ابعاد ذهنی مانند جهان بینی توحیدی، به مولفه های عینی تر درباره فرد تصمیم گیرنده، زمینه و فرایند تصمیم می پردازد. نیز تحقیق یک روش تحقیق تاریخی منسجم و کاربردی برای آزمون الگو ارائه می کند که می توان از آن برای ارائه یا آزمون الگوهای اسلامی یا بومی بهره گرفت.
رحیم فوکردی لعیا الفت
هدف این تحقیق صورت بندی الگویی برای تبیین مدیریت روابط قدرت در لایه ی خرده فروشی زنجیره ی تأمین محصولات غذایی است. به منظور تحقق این هدف، محقق شرکت خدماتی- کالای شهروند را به عنوان بستر تحقیق و دیدگاه دست اندرکاران فرایند تأمین و توزیع محصولات غذایی این شرکت در قبال مدیریت روابط قدرت با تأمین کنندگان را به عنوان واحد تحلیل انتخاب کرد. محقق از مصاحبه های عمیق و مشاهده ی مستقیم برای جمع آوری داده های دست اول استفاده کرد. ضمن آن که در حین تحقیق از برخی مستندات موجود شرکت و پیشینه ی تحقیق به عنوان داده های دست دوم، سود برد. به منظور تجزیه، تحلیل، و تلفیق داده ها از رویه های مترتب بر روش شناسی نظریه ی برخاسته از داده ها استفاده شد. استفاده از این روش شناسی صورت بندی الگویی را در پی داشت که ضمن تبیین چگونگی مدیریت روابط قدرت توسط شرکت های خرده فروش زنجیره ی تأمین محصولات غذایی، توان پاسخ گویی به چرایی ورود این شرکت ها به فرایند مدیریت روابط قدرت را دارد. پدیده ی اصلی تحقیق که با رویکردی فرایندی مورد توجه قرار گرفته است، مدیریت روابط قدرت در لایه ی خرده فروشی زنجیره ی تأمین محصولات غذایی نام دارد. این فرایند از پنج مقوله ی «عوامل انگیزاننده»، «عناصر ساختاری زنجیره ی تأمین»، «عناصر اقتضایی نافذ بر خرده فروش در زنجیره ی تأمین»، «تعریف انتظارات قدرتی»، و «اتخاذ راهبردهای قدرتی» تشکیل شده است. هر مقوله از مشخصه ها و ابعاد متنوعی برخوردار است. در فرایند مورد بررسی، مقوله ی «عوامل انگیزاننده» موجب تحریک خرده فروش برای ورود به فرایند مدیریت روابط قدرت با تأمین کننده می شود. ضمن آن که چهار مقوله ی دیگر به تبیین چگونگی پیش برد این فرایند توسط خرده فروش می پردازند. توصیف فرایند اصلی تحقیق در بستر تحقیق ماهیت تکاملی آن را روشن ساخت.
نیلوفر ابوالفتحی مقصود امیری
در این تحقیق بعد از تعیین معیارهای موثر در ارزیابی استراتژی ها و محاسبه اوزان معیارها، اولویت بندی استراتژی ها به وسیله ی روش vikor انجام شد. این روش یک راه حل توافقی ارائه کرده و گزینه با بالاترین رتبه در این روش نزدیک ترین گزینه به ایده آل است. با توجه به نتایج قبل و بعد از استفاده از تحلیل عاملی، اولویت بندی متفاوتی از استراتژی ها بدست آمد. پس از بررسی همبستگی بین رتبه های به دست آمده در دو حالت مشخص گردید که اولویت بندی های حاصل با یکدیگر دارای ارتباط معنی داری نیستند که خود بیانگر لزوم استخراج عامل های ناهمبسته در مواردی است که شاخص ها به هم وابسته اند.
افشین فتح الهی حسین رحمان سرشت
در این رساله، شیوه های مادری با ابعاد ماتریس مادری بر اساس تئوری مبتنی بر منابع تلفیق شده و الگویی در قالب ماتریس 3*3 برای انتخاب شیوه مادری ارایه شده است. در این الگو دو فرضیه اصلی تحقیق با عناوین :" بین نوع شیوه مادری و میزان درک(شناخت) و توانایی کمک مادر به کسب و کارهای تابعه رابطه معناداری وجود دارد" و "عملکرد شرکتهای مادری که شیوه مادری آنها منطبق با مدل است در مقایسه با شرکتهای غیر منطبق، بهتر است" به همراه نه فرضیه فرعی دیگر مورد آزمون واقع شده است. به علاوه تناسب اندازه ستاد شرکت های مادر با نوع شیوه مادری به عنوان هدف فرعی تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. روش این تحقیق به لحاظ نتیجه،یک تحقیق توسعه ای، به لحاظ هدف یک تحقیق توصیفی و به لحاظ نوع داده یک تحقیق کیفی بوده و روش آماری مورد استفاده، مدل معادلات ساختاری،آزمون نسبت موفقیت، آزمون نسبت علامت و آزمون تفاوت میانگین ها می باشد. به علاوه ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد گولد و کمبل و پرسشنامه محقق ساخته است. نتایج تجزیه و تحلیل فرضیه ها نشان می دهد که فرضیه اصلی شماره یک مورد تایید و فرضیه اصلی شماره دو تایید نشد، به علاوه از میان فرضیه های فرعی تحقیق سه فرضیه تایید و دو فرضیه تایید نگردید ودر خصوص چهار فرضیه فرعی دیگر در شرکتهای مورد تحقیق نمونه کافی مشاهده نشد. به علاوه بررسی ستاد شرکتهای مادر نشان می دهد که بین اندازه ستاد (تعداد نفرات شاغل در ستاد) با شیوه مادری منتخب، تناسب نسبی برقرار می باشد. سهم دانشی این رساله ترکیب دیدگاه مبتنی بر منابع با ابعاد ماتریس مادری و توسعه و توجیه نظری مدل تحقیق بر اساس تئوری ریسک و بازده است. به علاوه در این رساله، ماتریس موقعیت رقابتی که در استراتژی سطح کسب و کار مطرح شده است به استراتژی سطح شرکتی توسعه یافته و در قالب ماتریس موقعیت مادری ارائه گردید.
زهرا رحمتی حسین رحمان سرشت
در شرایط کنونی مزیت های رقابتی سازمان ها از منابع مشهود و ملموس به منابع نامشهود تبدیل شده است. یکی از این منابع دانش موجود در سازمان است و مدیریت صحیح این دانش به طوری که در سازمان نهادینه شود و از آن استفاده شود. در مدیریت دانش جذب و حفظ و نگه داری دانشگران و پرورش ظرفیت یادگیری آن ها نقش تعیین کننده ای در موفقیّت و کسب مزیت رقابتی برای سازمان دارد. هدف از این تحقیق اولویت بندی عوامل موثر بر جذب و نگه داری دانش آموختگان ممتاز و نخبه دانشگاهی در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران در شهر تهران است. این تحقیق کاربردی و به لحاظ طبقه بندی تحقیق بر مبنای روش، تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. عوامل موثر بر جذب دربرگیرنده 14عامل شامل : انگیزه دست یابی به حقوق و مزایای مناسب، انگیزه دست یابی به امنیت شغلی، انگیزه دست یابی به فرصت های شغلی، انگیزه دست یابی به فرصت بهره گیری از مهارت های موجود یا کسب مهارت های جدید، انگیزه دست یابی به فرصت بهره گیری از آخرین تکنولوژی ها و تجهیزات و... هستند و ابعاد موثر بر نگه داری دربرگیرنده 8 بعد شامل: مسیر شغلی، رضایت شغلی، فرهنگ سازمانی، ارتباطات، جبران خدمت، ارزیابی عملکرد، آموزش و توسعه و ویژگی های مدیریت هستند. جامعه آماری این تحقیق عبارتند از تمامی دانش آموختگان ممتاز و نخبه دانشگاهی شاغل در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران در شهر تهران. جامعه آماری 106 نفر است و در این پژوهش از روش سرشماری استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها آزمون تی تک نمونه ای مورد استفاده قرار گرفت. 22 فرضیه مورد آزمون قرار دادیم و تمامی فرضیه ها تأیید شد. بعد از آزمون فرضیه ها، این ابعاد و عوامل مرتبط با آن ها از نظر اهمیت اولویت بندی شدند. برای عوامل موثر بر جذب اولویت ها عبارتند از: انگیزه دست یابی به حقوق و مزایای مناسب، انگیزه دست یابی به فرصت بهره گیری از آخرین تکنولوژی ها و تجهیزات، انگیزه دست یابی به فرصت بهره گیری از مهارت های موجود یا کسب مهارت های جدید، انگیزه دست یابی به آموزش سطح بالا و ... . اولویت ابعاد موثر بر نگه داری عبارتند از : بعد آموزش و توسعه ، بعد مدیریت، بعد فرهنگ سازمانی، بعد ارتباطات، بعد رضایت شغلی، بعد جبران خدمت، بعد ارزیابی عملکرد و بعد مسیر شغلی.
علیرضا احمدی زاده جهانیار بامدادصوفی
تعداد مدیران مورد مطالعه 11 مدیر از شرکت های کوچک و 11 مدیر از شرکت های متوسط هستند. این تحقیق از نقطه نظر هدف بنیادی و کاربردی، از نقطه نظر روش جمع آوری اطلاعات پیمایشی و از نقطه نظر روش تحلیل اطلاعات توصیفی است. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از پرسشنامه استاندارد mbti ، سه برداشت برای شناسایی شیوه تصمیم گیری استراتژیک مدیر که با توجه به رهنمودهای پروفسور هنری مینتزبرگ تدوین شده است و یک پرسشنامه جهت استخراج اطلاعات عمومی شرکت ها. نتیجه این تحقیق حاکی از تفاوت شیوه تصمیم گیری استراتژیک مدیران صنایع کوچک و متوسط در شرایط گوناگون دارد. همچنین سنخ شناسی شخصیت مدیران نیز در صنایع کوچک و متوسط متفاوت است و در این رابطه تحلیل های کیفی در فصل چهارم انجام شده است.
سحر احمدی پرتوی حسین رحمان سرشت
ترانزیت کالا به معنی ورود کالا از مرز یک کشور و خروج از مرز دیگر است. با توجه به موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه و سابقه دیرینه ترانزیت کالا، این مهم از جمله خدماتی است که ایران می تواند از آن به عنوان یکی از منابع مهم ارزی در قالب صدور خدمات استفاده کند. در نتیجه مرور پیشینه تحقیق، الگویی از عوامل موثر بر موفقیت ترانزیت جاده ای کالا استخراج شد که زیر بنای شکل دهی سوال ها و فرضیه های این پژوهش برای شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر ترانزیت جاده ای کالا از قلمور کشور جمهوری اسلامی ایران شد. این تحقیق از نظر روش کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی، پیمایشی است. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق مدیران و دست اندرکاران شرکتهای عضو انجمن حمل و نقل بین المللی و مسئولین امر ترانزیت که در این حوزه حداقل 5 سال سابقه کار داشتند. نمونه آماری به روش تصادفی ساده از میان آنها انتخاب شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تاییدی1 استفاده شد. نتایج حاکی از اثر عوامل مدل؛ زیرساختها، سیاستها/ قوانین، تکنولوژی، هدایت عملیات و ظرفیت سازی در موفقیت ترانزیت جاده ای کالا از کشور ایران است. 5 فرضیه مورد تایید قرار گرفت که از میان عوامل شناخته شده، سیاستها/ قوانین، بیشترین اثر را بر موفقیت ترانزیت جاده ای کالا اعمال می کند و پس از آن تکنولوژی، زیرساخت ها، هدایت عملیات و ظرفیت سازی موثرند. با توجه به نتایج راهکارهایی در جهت موفقیت روزافزون ترانزیت جاده ای کالا از قلمرو کشور عزیزمان پیشنهاد شد.
جواد قربانی حسین رحمان سرشت
معمولاً موفقیت یا شکست یک سازمان را به رهبران آن نسبت می دهند و میان عملکرد سازمان و سبک مدیریتی، رابطه های تنگاتنگ قائل می شوند. ازاین رو، مسئله رهبری در سازمان ارزش و اهمیت قابل توجهی دارد که به نظر، پیچیده و گسترده می آید. در پژوهش حاضر با بکارگیری تئوری های رهبری، ارزش،تعارض و اثربخشی تیم به بررسی رابطه شیوه رهبری با ارزش، تعارض و اثربخشی تیم پرداخته شد. این مطالعه از نوع همبستگی - پیمایشی است که در دو مقطع زمانی به دلیل طولی بودن به دریافت اطلاعات از جامعه پرداخت. تعداد اعضای نمونه آماری 225 نفر برآورد شد. با که با ارسال 250 پرسشنامه به جامعه آماری کار پیگیری شد. تعداد پاسخ دهندگان به پرسش ها 233 نفر بود که نسبتاً بازگشت خوبی را داشته است. نتایج حاکی از آن بود، شیوه رهبری می تواند نقش تعدیل گر را میان تعارض و ارزش ایفا کند. شیوه رهبری رابطه مدار در مقایسه با شیوه رهبری وظیفه مدار اثر بیشتر ولی در جهت عکس بر روی تعارض دارد. به عبارتی دیگر در صورت افزایش شیوه رهبری رابطه مدار تعارض به میزان بیشتری کاهش می یابد و اثریخشی تیم افزایش می یابد. در خصوص نتایج آزمون همبستگی میان متغیرها تمام فرضیات اثبات شد. همبستگی میان شیوه رهبری و تعارض معنادار اما منفی بدست آمد.
ایمان الدین مرادی باغ فیضی حسین رحمان سرشت
این پژوهش با ارائه چارچوبی در قالب یک ماتریس 3 در 3 ، نوع ساختار یک شرکت هلدینگ را بر اساس درجه تنوع و شیوه مادری تعیین می کند. عدم تطابق نوع ساختار یک هلدینگ با این چارچوب به معنای لزوم تجدید ساختار آن است. جامعه آماری این پژوهش 24 شرکت از هلدینگ های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستند که حداقل سه شرکت مدیریتی را در پورتفوی خود دارند. نظر به اینکه در پژوهش های پیشین، الگو یا چارچوبی که اثر همزمان سه متغیر نوع ساختار، درجه تنوع و شیوه مادری را مبنای الزام برای تجدیدساختار قراردهد یافت نشد، لذا این پژوهش از نوع توسعه ای است. همچنین با توجه به اینکه جامعه آماری از بین سازمان های هلدینگ بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شده است یافته های آن می تواند برای گستره وسیع تری از سازمان ها بکار گرفته شود. برای ارزیابی منطق این چارچوب سه آزمون فرضیه انجام شده است. آزمون فرضیه نخست وجود رابطه معنادار بین «درجه تنوع» با «نوع ساختار» را بر اساس آزمون استقلال کای دو(2?) بررسی کرده، نشان می دهد رابطه معناداری بین این دو متغیر وجود ندارد. بنابراین ساختار این هلدینگ ها بطور معناداری با استراتژی تنوع آن ها ارتباط ندارد و همین موضوع بر اهمیت لزوم تجدیدساختار آن ها تاکید دارد. آزمون فرضیه دوم وجود رابطه معنادار بین دو متغیر «شیوه مادری» و «نوع ساختار» را بر اساس آزمون استقلال کای دو(2?) تایید می کند. برای انجام آزمون فرضیه سوم ابتدا هلدینگ های جامعه آماری بر اساس تطابق با چارچوب به دو بخش تقسیم شده اند. عملکرد اقتصادی هلدینگ های منطبق با چارچوب بر اساس شاخص شارپ در یک دوره 5 ساله از 1384 تا 1388، بیش از 11 برابر بهتر از سایرین است. آزمون فرضیه سوم بر اساس آزمون من-ویتنی(u) نشان می دهد اختلاف عملکرد شرکت های منطبق با چارچوب با شرکت های دیگر معنادار و چارچوب پیشنهادی مورد پذیرش است.
شهلا برجعلی لو سعید مرتضوی
هدف این پژوهش با کثرت گرایی در تئوری(تأکید بر دیدگاههای پسافمینیستی و بازتاب این دیدگاهها در مدلهای جدید توسعه کارراهه زنان) و کثرت گرایی در روش(استفاده از روش تحقیق آمیخته)، تبیین عوامل موثر بر عدم تمایل استادان زن به حضور در پستهای مدیریتی آموزش عالی ایران و ارائه ساز و کارهای افزایش حضور آنان در عرصه های مدیریتی دانشگاهها بوده است. در مرحله اول تحقیق، به روش کمی و با آزمون مدل مفهومی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در میان نمونه ای 135 نفره از استادان زن ده دانشگاه برتر کشور، نحوه تأثیر عوامل فردی، عوامل مربوط به نقشهای چندگانه زنان و عوامل سازمانی بر عدم تمایل استادان زن به حضور در پستهای مدیریتی مورد بررسی قرار گرفته و در مرحله دوم با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در میان نمونه ای 11 نفره از افرادی که در مرحله اول تحقیق تمایل خود به همکاری در پژوهش را ابراز نموده بودند، دیدگاههای آنان در مورد عوامل حضور اندک استادان زن در عرصه های مدیریتی آموزش عالی و سازوکارهای که برای افزایش حضور آنان در پستهای مدیریتی دانشگاهها، مشخص شده است. نتایج آزمون فرضیه های مدل نهایی تحقیق نشان دهنده اثر منفی خودکارآمدی مدیریت تعارض شغلی-خانوادگی بر ادراک استادان زن از تعارض شغلی-خانوادگی و اثر منفی ادراک از تعارض شغلی-خانوادگی بر آرزومندی مدیریتی آنان است. همچنین اثر مثبت برجستگی نقش شغلی بر آرزومندی مدیریتی مورد تأیید قرار گرفت. هرچند نتایج رگرسیون تعدیل شده حاکی از آن است که اثر برجستگی نقش شغلی بر آرزومندی مدیریتی، توسط برجستگی نقش خانوادگی تعدیل می شود. به گونه ای که این رابطه در افرادی که برجستگی نقش خانوادگی بالاتری دارند، ضعیف تر است. در نهایت اثر منفی آرزومندی مدیریتی بر عدم تمایل استادان زن به حضور در پستهای مدیریتی تأیید شد و نتایج رگرسیون تعدیل شده نیز نشان داد که اثر آرزومندی مدیریتی بر عدم تمایل به حضور در پستهای مدیریتی، توسط ادراک از موانع سازمانی تعدیل می شود. به گونه ای که این رابطه در افرادی که ادراک بیشتری از موانع سازمانی دارند، ضعیف تر است. یافته های کیفی نشان می دهد که از دیدگاه مصاحبه شوندگان، عوامل سازمانی بیش از عوامل فردی و خانوادگی بر حضور اندک استادان زن در عرصه های مدیریتی آموزش عالی، موثرند. از میان عوامل سازمانی نیز فرهنگ سازمانی و گرایشهای مردسالارانه، شبکه های غیر رسمی مردان و نبود نظام شایسته سالاری، بیش از سایر موانع سازمانی مورد تأکید قرار گرفته اند. در زمینه ساز و کارهای افزایش حضور استادان زن در پستهای مدیریتی، تبیین ضرورت حضور زنان در عرصه های مدیریتی بیش از برنامه های منابع انسانی مورد تأکید قرار گرفته و اظهارات مشارکت کنندگان حاکی از دیدگاههای متناقض در مورد کارایی راهکار تبعیض مثبت و ارائه سهمیه مدیریتی به زنان است.
علی متولی نادر مظلومی
تدوین ، اجرا وکنترل استراتژی سه بخش بهم وابسته الگوی جامع مدیریت استراتژیک هستند که ترکیب آنها موجب اثربخشی خواهد شد. اما مطالعات مختلف نشان می دهند که بسیاری از طرح های تدوین شده به مرحله اجرایی شدن نرسیده اند و یا آنکه فقدان الگو و دید جامع به اجرایی شدن باعث راکد ماندن آنها شده است. از این رو نیاز به بسترسازی و مقدمه سازی برای انتقال استراتژی ها از مرحله تدوین به مرحله عملیات در برنامه ها و طرح های استراتژیک احساس می گردد که مساله اصلی این تحقیق است. در واقع این تحقیق به دنبال شناسایی الگویی است که واسطه بین تدوین استراتژی سازمان و کسب و کار و عملیات و شرایط اجرایی سازی طرح ها و برنامه های استراتژیک را در سازمان ها تعیین نماید. اجرایی سازی به معنای بسترسازی و مقدمه سازی برای انتقال از مرحله تدوین به مرحله عملیات است. در این تحقیق برای نظریه پردازی از روش تئوری بنیادی و برای طراحی الگو از چارچوب مدل پارادایم تئوری بنیادی اشتراس و کوربین استفاده شده است. در جایی که مبانی نظری کافی وجود نداشته باشد استفاده از این روش توصیه شده است و از آنجا که اجرایی شدن برنامه های استراتژیک فاقد مبانی نظری کافی می باشد لذا روش تئوری بنیادی برای این تحقیق انتخاب گردید. مشارکت کنندگان در این تحقیق از سه سازمانی که دارای برنامه استراتژیک مدون بوده و آن را اجرایی کرده بودند انتخاب گردیده اند. مشارکت کنندگان 23 نفر از مدیران، معاونان و مشاوران تدوین کننده هستند که با آنها مصاحبه شده است و بر اساس آن نظریه و الگوی اجرایی سازی طرح های استراتژیک تدوین و طراحی گردیده است. الگوی طراحی شده نیز در نهایت به تایید مشارکت کنندگان و ناظرین (تعدادی از اساتید دانشگاه ) رسیده است. نظریه اجرایی شدن طرح های استراتژیک چرایی و علت اجرایی سازی را نشان می دهد. اجرایی سازی طرح ها و برنامه های استراتژیک تابعی از تدوین مشارکتی، تعهد اجرایی مدیران، فضای سازمانی و عوامل درونی است. تدوین مشارکتی شرط علی برای ایجاد تعهد اجرایی مدیران است. تعهد اجرایی مقوله محوری و مهمترین عامل در اجرایی کردن برنامه های استراتژیک است. فضای سازمانی به عنوان بسترحاکم به همراه عوامل درونی به عنوان شرایط مداخله گر به همراه تعهد اجرایی با تاثیر همزمان، شرایط را برای اعمال مدیریت تغییر ( تغییرات ساختاری و فرایندی ) مهیا می کنند. پیامد مدیریت تغییر، اجرایی شدن برنامه های استراتژیک است. نتیجه اجرایی کردن برنامه های استراتژیک، تعریف پروژه های عملیاتی، ترسیم نقشه های استراتژیک و یا اولویت بندی پروژه ها می باشد. سازمان ها با اجرای گام به گام این الگو می توانند برنامه های استراتژیک را به مرحله عملیات منتقل نموده و فاصله بین تدوین و عملیات را تکمیل کنند.
سید حسین اورعی حسین رحمان سرشت
چکیده: امروزه سازمانهای هوشمند با اتخاذ استراتژی مشتری گرایی و بکارگیری حداکثر ظرفیت منابع، تلاش میکنند تا رضایت و وفاداری مشتریان را فراهم سازند و بدین ترتیب در بین رقبای خود مزیت رقابتی بدست آورند. اما در بین منابع در اختیار سازمان، نقش نیروی انسانی بسیار حائز اهمیت است. در سازمانهای خدمات مالی به دلیل ماهیت خاص آن، نقش کارکنان شایسته و مشتریگرا در کسب رضایت مشتریان و مزیت رقابتی اهمیت بسزایی دارد. مشتری گرایی چه به عنوان یک فرهنگ و چه به عنوان یک استراتژی بدون ایجاد تفکر و منش مشتری گرایی در بین کارکنان، نمیتواند در یک سازمان بروز نماید. یکی از راههای تحقق این استراتژی یا ترویج چنین فرهنگی، اجرای برنامههای بازاریابی درونی است. بازاریابی درونی مفهومی است که در این راستا می تواند از طریق نفوذ، آموزش و ایجاد انگیزه در کارکنان، رقابت پذیری سازمان را بهبود ببخشد و به سازمانها در دستیابی به اهدافشان کمک شایانی نماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رفتار مشتریگرایانه کارکنان در سازمانهای خدمات مالی، هدف این پژوهش بررسی ارتباط بازاریابی درونی و مشتری گرایی کارکنان بانک سپه است. پژوهش حاضر از نظرهدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی است. این پژوهش در بین کلیه کارکنان شعب بانک سپه در سراسر ایران و با بکارگیری روشهای آماری معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شده است. نتایج این پژوهش بیانگر ارتباط مثبت و معنیدار بازاریابی درونی با متغییرهای رفتار شهروندی سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان بانک سپه است. همچنین متغییرهای مذکور ارتباط مثبت و معنیداری با مشتری گرایی کارکنان دارد. واژگان کلیدی: بازاریابی درونی، مشتری گرایی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی، بانک سپه.
فرزانه اصلی بیگی محمدعلی سبحان اللهی
شرکت های مادر با اتخاذ استراتژی های مناسب در قبال شرکت های تابعه می توانند در مقایسه با رقبای خود ارزش بیشتری خلق کنند و این همان چیزی است که به آن "مزیت سرپرستی" گفته می شود. تفاوت در شیوه های مدیریت استراتژیک از میزان نفوذ در دو بعد "برنامه ریزی" و "کنترل" ناشی می شود. بر این اساس، درتحقیق های آقای گولد و همکاران (1994) به طور غالب، سه شیوه مادری با نام شیوه برنامه ریزی استراتژیک، شیوه کنترل مالی و شیوه کنترل استراتژیک شناسایی شده است. هم چنین شرکت مادر از طریق اثر مستقل، اثر ارتباطی، اثر خدماتی و اثر توسعه ای بر شرکت های تابعه اعمال نفوذ کرده و ارزش آفرینی می کند. به اعتقاد آنها، شرکت های مادر در اتخاذ هر یک از سه شیوه سرپرستی و روش های ارزش آفرینی نیازمند داشتن درک و دانش مناسب از کسب وکارهای خود هستند و میزان حصول این درک بستگی به تناسب ویژگی های شرکت مادر، ویژگی های شرکت تابعه و شرایط بازار کسب وکار دارد. بنابراین با شناسایی این عوامل موثر و تعیین ارتباطات و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر می توان به الگویی دست یافت که با لحاظ نظرات خبرگان، روش های تعامل شرکت مادر با شرکت های تابعه را پیشنهاد می دهد. در این تحقیق، ضمن شناسایی و اندازه گیری عوامل موثر بر شیوه تعامل شرکت مادر و شرکت های تابعه، الگویی برای ارتباط این عوامل و انتخاب شیوه مادری مناسب ارائه می شود؛ درگام اول، با بکارگیری ماتریس ge و ارتباط ویژگی کسب وکار و جذابیت بازار، استراتژی پورتفولیو مشخص می گردد. در گام دوم، با ارتباط ویژگی کسب وکار و مشخصه های مادری، میزان تناسب این دو تعیین می گردد، و در گام آخر، با ارتباط نتایج دوگام ذکر شده از طریق الگوی تحقیق، شیوه مادری مناسب استخراج می گردد. نتایج این تحقیق در یک شرکت مادر به اجرا و شیوه مدیریت و رویکردهای ارزش آفرینی به آن شرکت پیشنهاد شد. در پایان، نتایج پیشنهاد شده با مطلوبیت خبرگان کسب وکارها و شرکت مادر مورد مقایسه قرار گرفته است.
شهرام خلیل نژاد حسن دانایی فرد
چکیده مطالعه ی زبان، متن و گفتمان در قلمروهای خُرد، بومی و موضعی یکی از جریانات پژوهشی تأکید شده از سوی جدیدترین پارادایم استراتژی پژوهی یعنی «استراتژی به منزله ی عمل» است. مطالعه انتقادی پیش رو با استفاده از پژوهش کیفی و با اتکا بر فلسفه ی ساخت گرایی اجتماعی به دنبال استخراج «چیستی» و «چرایی» الگوی حاکم بر تصمیمات مدیران ورزش ایران از درون متن مدیریت ورزش ایران است. در این راستا، با کمک نرم افزار تحلیل اکتشافی اطلس.تی از روش تحلیل داده بنیاد و کدگذاری های مبتنی بر رویکرد استقرایی بهره گرفته می شود. نتایج از درون 12 مصاحبه ی میدانی نیمه ساختاریافته و 19 سند دست دوم به دست می آیند و نمونه ها از ترکیبی از نمونه گیری های هدف مند، گلوله برفی، در دسترس و نظری حاصل می شوند. در نهایت، مشخص می شود که شرایط علّیِ «عدم اطمینان مدیریتی، عدم اطمینان اقتصادی، عدم اطمینان ناشی از ابهام در جهت گیری ها و عدم اطمینان ناشی از سیاست زدگی مدیریت» در کنار شرایط مداخله گرِ «موفقیت های گذشته مدیران، سابقه مدیریتی آن ها، میزان اضطراب گریزی شخصیتی شان، ساختار قدرت، و نقش رسانه» پدیدارِ «گفتمان اطمینان طلبی» را در بستر «نزدیک بینی ذی نفعان و عدم استقلال طلبی» شکل می دهند. عناصر فوق، در کنار هم، «استراتژی مشروعیت بخشی» و پیامدهای تصمیماتی گرایش به «علم، ائتلاف ، اخلاق، ترویج و انطباق» را می سازند.
محبوبه حبیبی بدرآبادی حسین رحمان سرشت
تغییرات عمیق و ناگهانی محیط که از آن با عنوان "گسست محیطی" یاد می شود، از ویژگی های محیط است که می تواند دوام و بقاء سازمان ها با چالشی جدی روبرو سازد.وقوع گسست های محیطی با تشدید پویایی های محیطی و تغییر منابعِ در دسترس، عدم اطمینان محیطی را به نحو چشمگیری افزایش می دهد و قواعد رقابتی حاکم بر عملکرد سازمان را دستخوش دگرگونی می سازد. با توجه به آثار عمیق گسست های محیطی بر عملکرد و بقاء سازمان ها، شناخت الگوی پاسخگویی سازمان ها به این تغییرات بنیادین محیطی از اهمیتی خاص برخوردار است. چنین الگویی به سازمان ها امکان می دهد تا با استفاده از ابزار و مکانیزم های مناسب به نحوی کارساز با دگرگونی های محیط هماهنگ شوند. تحقیق حاضر با هدف تبیین چنین الگویی به اجرا درآمده است. به این منظور ابتدا مفاهیم گسست محیط و تطابق با محیط بررسی شده است. سپس نقش ادراک سازمان از محیط در هدایت فرایند تطابق با محیط، مطالعه و تلاش شده است تا با تکیه بر پیشینه نظری، ابزاری اثربخش برای شناخت و ادراک محیط شناسایی و نحوه ارتباط آن ها در چارچوب سیستم کنترل راهبردی تبیین شود. برای آزمون الگوی فوق از طرح تحقیق ترکیبی– اکتشافی (ترکیبی از روش های کمی و کیفی) استفاده شده است. به این منظور، دیدگاه های خبرگان صنعت گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوا و در مرحله کمی از دو روش dematel و آی- اس- ام بهره گیری شده است. بر پایه یافته های "تحلیل محتوای کیفی" در مجموع (21) مولفه به عنوان عوامل موثر بر تطابق سازمان ها با گسست محیط شناسایی شده اند. با توجه به نتایج روش dematel، مولفه "رهبری دوگانه هیات مدیره" به عنوان عامل اصلی علی و مولفه " اتخاذ راهبرد اثربخش" به عنوان عامل اصلی اثرپذیر، شناسایی و بر پایه نتایج روش ism عناصر الگو از نظر شدت نفوذ بر دیگر عناصر در شش سطح دسته بندی شده اند. در این سطح بندی ترتیب عناصر سطوح اول تا سوم با الگوی نظری (انتظارات برآمده از تحقیقات قبلی) تطابق و سطوح چهارم و پنجم با الگوی پیش بینی شده تفاوت دارد. بر اساس الگوی نظری، ادراکات سازمان از محیط و مفروضات سازمان در مورد محیط تحت تاثیر ابزار کنترل راهبردی قرار می گیرند. بنابراین انتظار می رفت تمامی ابزار کنترل راهبردی در گروه عوامل موثر بر شکل گیری اداراکات و مفروضات سازمان جای بگیرند. در حالیکه در الگوی نهایی روند مورد انتظار معکوس شده است و اقدام سازمان ها برای ایجاد ابزار یادگیری و گسترش دانش تحت تاثیر ادراک سازمان از "میزان منابع در دسترس" و مفروضات سازمان در مورد "امکان نفوذ در محیط" و "امکان پیش بینی محیط" قرار گرفته اند. این امر نشانگر وجود شکاف میان فکر و عمل مدیران است. وجود چنین شکافی به وجود فرهنگ شعارزدگی در جامعه و تعلل در اجرایی ساختن ایده ها و باورها بازمی گیرد. بر این اساس ویژگی سازمان های موفق در برخورد با گسست محیطی آن است که علی رغم تعلل موقتی، سرانجام پیش از طرح ریزی راهبردهای خود نسبت به ایجاد سامانه ها و ابزار مورد نیاز اقدام کرده اند.
مجید رمضانی خاروانی زهره دهدشتی شاهرخ
چکیده ندارد.
مجتبی سلوکی حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
سجاد جوکار علی خاتمی فیروزآبادی
چکیده ندارد.
علیرضا مقدم حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
فیروز عابدی حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
رحیم زارع حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
زهرا پاکدامن حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
محمد بالغ قراملکی حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
هانیه آرزمجو نادر مظلومی
چکیده ندارد.
امیر صرافی نادر مظلومی
چکیده ندارد.
قادر رادمرد رضا واعظی
چکیده ندارد.
محمدرضا سعادت وحید ناصحی فر
چکیده ندارد.
ابوالفضل معصوم زاده وحید ناصحی فر
چکیده ندارد.
پریسا ساکتی فتاح میکاییلی
چکیده ندارد.
محمد گلوانی بهروز رضایی منش
چکیده ندارد.
طیبه بختیاریان حسین رحمان سرشت
چکیده ندارد.
محبوبه حبیبی بدرآبادی وحید ناصحی فر
چکیده ندارد.
محسن وروانی وحید ناصحی فر
چکیده ندارد.
مسلم صالحی مهدی حقیقی مفاش
پیشگفتار امروزه اینکه محیط تاثیر گذار بر سازمان است و بایستی در اتخاذ تصمیمات و عملیات سازمان ان را زیر نظر داشت پذیرفته شده است. اما برخی از مطالعات و شواهد نشان دهنده تفاوت فاحش بین سازمان های موفق و ناموفق در توجه به محیط است. تاثیر محیط بر استراتژی و ساختار بسیار مورد توجه محققان بوده است و وجود رابطه بین آنها جزء لاینفک تئوری های سازمان و متون علمی مدیریت به شمار می رود. عملکرد سازمان تابعی از روابط بسیار پیچیده است و با سنجه های گوناگونی نیز قابل اندازه گیری است. در این تحقیق سعی خواهد شد که رابطه توجه مدیران به محیط (نتیجه این توجه بروز رفتاری به نام جستجوگری محیطی است) با عملکرد سازمان ها مطالعه گردد. توجه به محیط به رفتار جستجوگری می انجامد. جستجوگری محیطی با دو شاخص ف.....
طلایه شایگان وحید ناصحی فر
این پایان نامه در نظر دارد با استفاده از الگوی کارت امتیازی متوازن به ارزیابی عملکرد بانک کارآفرین و نیز شناخت نقاط قوت و ضعف آن بپردازد و راهکارهایی را در جهت بهبود عملکرد سازمان ارائه دهد. به این منظور ابتدا اهداف تحقیق با توجه به اهداف چهارگانه کارت امتیازی متوازن تعیین می شود و برای ارزیابی موفق این اهداف، در هر بعد معیار هایی را انتخاب کرده و مقادیر کمی برای هر یک از این معیارها برای دوره های ارزیابی مورد نظر تعیین کرده، سپس اقدامات و ابتکارات اجرایی جهت تحقق این اهداف،برنامه ریزی و به مورد اجرا گذاشته می شود.
مریم سوری جهانیار بامداد صوفی
با توجه به اهمیت ساختار سازمانی و همچینن با توجه به این امر که برای رسیدن به ساختار سازمانی مناسب باید به ارتباط موجود بین متغیرهای ساختاری و متغیرهای محیطی پرداخت می توان به اهمیت موضوع این تحقیق که عبارت است از رابطه بین متغیرهای محیطی و متغیرهای ساختاری معاونت امور اداری- مدیریت توسعه منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران پی برد.در این پژوهش محقق بر آن است تا چگونگی ارتباط میان متغیرهای محیطی(استراتژی، سایز، تکنولوژی و تلاطم محیط) با متغیرهای ساختاری( پیچیدگی، رسمیت و تمرکز) را از منظر کارشناسان واحد معاونت امور اداری- مدیریت توسعه منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران در زمان گذشته ، مورد مطالعه قرار دهد و همچنین بررسی کند که این رابطه در زمان حال چه تغییری کرده است. علاوه برآن محقق در این پژوهش، تاثیر متغیرهای محیطی را به عنوان متغیر های مستقل بر متغیرهای ساختاری به عنوان متغیرهای وابسته در زمان های گذشته و حال مورد مطالعه قرار داده استدر این پژوهش ابتدا به تهیه و تنظیم مدل تحلیلی تحقیق، پرداخته شد و در آن، مواردی بیان شد که آن ها به شاخص هایی که در بررسی شرایط محیطی و ساختار سازمانی واحد مورد مطالعه نقش بسزایی دارد، منتج می شدند . این شاخص ها ملاک تهیه پرسش نامه قرار گرفت.پس از تهیه پرسشنامه و توزیع آن در میان جامعه آماری، به جمع آوری داده ها و آماده سازی آن ها برای تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزارهای spss و excell پرداخته شد.در نهایت به وسیله جواب های به دست آمده توسط آزمون های آماری متناسب با داده های به دست آمده در نرم افزارهای فوق الذکر، فرضیه های مطرح شده پاسخ داده شد و پیشنهاداتی برای واحد مورد مطالعه صورت گرفت.
مریم زارع حسین رحمان سرشت
فعالیتهای هر سازمانی تحت تاثیر مجموعه ای از عوامل قرار دارد. شناخت و بررسی این عوامل می تواند کمک موثری به بهبود فعالیتها و تحقق اهداف سازمانی کند. یکی از هدفهای مهم هر سازمان ارتقا کیفیت است و بخصوص در شرایط رقابت ، سازمانها باید ارتقا کیفیت را با افزایش بهره وری مد نظر قرار دهند. بهره وری اهرمی مهم در زندگی انفرادی و اجتماعی محسوب می شود. مفهوم بهره وری در خلال قرون گذشته و به ویژه طی دهه های اخیر تحولات زیادی یافته و در حال حاضر به عنوان یک شاخص که بیانگر سطح زندگی فردی، سازمانی و ملی است مورد توجه همه محققین قرار گرفته است. عوامل متفاوتی در افزایش بهره وری موثر هستند که تعیین و اولویت بندی آنها در هر سازمان گامی اساسی در جهت ارتقا بهره وری است. این تحقیق در پی آنست تا این موضوع را در شرکت برق منطقه ای یزد بررسی کند . بر پایه بررسی پژوهش های انجام شده و نظریه های موجود چهار فرضیه مطرح گردیده است: 1- عوامل اجتماعی در ایجاد بهره وری نسبت به عوامل اقتصادی اولویت دارند. 2- عوامل اجتماعی در ایجاد بهره وری نسبت به عوامل فرهنگی اولویت دارند. 3- عوامل فرهنگی در ایجاد بهره وری نسبت به عوامل فیزیکی اولویت دارند. 4- عوامل فرهنگی در ایجاد بهره وری نسبت به عوامل اقتصادی اولویت دارند.
کاظم اقبالی حسین رحمان سرشت
با توجه به سرعت عظیم تحولاتی که درفناوری ، نحوه مدیریت و ارائه خدمات در جهان امروز بوجود آمده است کلیه سازمانهای تولیدی و خدماتی نیازمند بهبود مستمر و هماهنگ کردن خود با این تحولات می باشند. نظام پیشنهادها بعنوان بخشی از مجموعه مدیریت مشارکتی یکی از ابزارهای کارآمد و زیربنایی جهت بهبود مستمر در سازمان است که بهره وری سازمان را در کلیه ابعاد انسانی و غیرانسانی افزایش می دهد. تحقیق حاضر به بررسی تعاریف ، انواع و روشهای مختلف مشارکت و مدیریت مشارکتی از دیدگاه اندیشمندان و صاحبنظران داخلی و خارجی با مطالعه کتابخانه ای و تشریح کامل نظام پیشنهادها و اثرات آن در چند شرکت مجری طرح با تاکید بر شرکت دخانیات ایران می پردازد. همچنین به تعریف بهره وری، تاریخچه ، روشهای اندازه گیری ، عوامل موثر برآن و سپس تعریف ارزش افزوده ، روشهای محاسبه ، اثرات و ویژگیهای آن بعنوان یکی از روشهای اندازه گیری بهره وری پرداخته شده است.