نام پژوهشگر: سکینه کاظمی نورعینی
میترا خادم الشریعه سیدعلیرضا حسینی کاخک
چکیده هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین بر بیان ژن های، لپتین بافت چربی و lpl عضله اسکلتی موش های صحرایی نر بود. مواد و روش های اندازه گیری: بدین منظور تعداد 16 سر موش نر صحرایی با میانگین وزن 09/31± 387 گرم، به شکل کاملاً تصادفی و بر اساس وزن مشابه در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. موش های گروه تجربی پس از آشنایی با تردمیل، یک جلسه تمرین دویدن روی تردمیل با سرعت 18 متر بر دقیقه به مدت 120 دقیقه را انجام دادند. بلافاصله و دو ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و پس از چهار ساعت ناشتایی، موش ها بیهوش و کشته شدند و بافت عضله اسکلتی و چربی، سریعا جدا و در ازت مایع منجمد گردید. نمونه های بافت، سپس جهت اندازه گیری های بعدی به یخچال 80- منتقل شده و با استفاده از روش rt-pcr بیان ژن های مذکور در بافت ها بررسی شد. برای بررسی اثر تمرین بر بیان این دو ژن از آزمون آماری t مستقل استفاده شد. نتایج: نتایج تحقیق حاضر نشان داد، یک جلسه تمرین هوازی باعث افزایش معنادار بیان ژن lpl در عضله اسکلتی، دو ساعت بعد از تمرین شد. اما بر بیان ژن lplبلافاصله بعد از تمرین تاثیر معناداری نداشت. همچنین بیان ژن لپتین نیز در بافت چربی دو ساعت بعد از تمرین افزایش یافت، در حالی که بیان این ژن بلافاصله بعد از تمرین تغییر معناداری نکرد. نتیجه گیری: افزایش بیان ژن lpl در عضله در اثر تمرین، از نقش تمرین یک جلسه ای در لیپولیز حمایت کرده و حاکی از آثار مطلوب تمرین، در متابولیسم چربی می باشد. همچنین افزایش بیان ژن لپتین در بافت چربی در اثر تمرین استقامتی، شاید پیامد آثار التهابی تمرین شدید از طریق افزایش کورتیزول باشد. واژگان کلیدی: لپتین، lpl، تمرین، موش صحرایی، بیان ژن
مهناز بقایی نژاد سکینه کاظمی نورعینی
از نقطه نظر تاریخی، گیاهان اهمیت فراوانی در کنترل و درمان بیماری ها داشته اند و تحقیقات وسیعی برای یافتن فرآورده ها ومواد طبیعی دارویی گیاهی در طول تاریخ انجام شده.است. دیابت شیرین یک بی نظمی متابولیکی است که به دلیل نقص در ترشح انسولین، عمل انسولین یا هر دو می باشد. یکی ازمسائل مهم در فرایند درمان و کنترل دیابت نوع 2 کاهش هایپرگلایسمی بعد از مصرف مواد قندی می باشد که از طریق مهارآنزیم هایی مانند آلفا آمیلاز امکان پذیر است. مطالعات فراوانی وجود این مهارکننده ها را در ترکیبات شیمیایی مختلف و به خصوص در گیاهان دارویی به اثبات رسانده است. دراین تحقیق با توجه به اهمیت بالای دارویی گونه های مختلف salvia بر آن شدیم تا ضمن بررسی خاصیت مهاری عصاره گیاه salvia leriifolia (نوروزک) بر آنزیم های آلفا آمیلاز باکتریایی و پانکراسی، فعالیت آنتی باکتریال، میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوی فنل و فلاونوئید این گیاه را نیز ارزیابی کنیم. بنابراین بعد از جمع آوری گیاه از ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی سبزوار و انجام عصاره گیری با حلال های مختلف آزمایشات مربوطه انجام شد. آنزیم آلفا آمیلاز از باکتری در محیط کشت horikoshi ii استخراج و تخلیص گردید. سنجش اثر مهاری عصاره های مختلف گیاه بر آنزیم آلفا آمیلاز در مقایسه با آکاربوز با استفاده از روش endpoint برنفلد انجام گرفت. نتایج مشخص کرد که عصاره حلال های آلی بیشترین اثر مهاری را نشان می دهد. همچنین میزان پایداری و غیر فعال شده حرارتی آنزیم در حضور عصاره گیاه اندازه گیری شد. رسم منحنی لاین ویوربرگ نشان داد که عصاره گیاه به صورت رقابتی آنزیم های آلفا آمیلاز پانکراسی و باکتریایی را مهار می کند. طیف فلورسانس آنزیم در حضور عصاره گیاه مشخص کرد که عصاره گیاهی باعث باز شدن ساختارآنزیم می شود. اثر آنتی باکتریال عصاره متانولی گیاه نوروزک بر سه باکتری staphylococcus aureus، pseudomonas aeruginosa وcoli echeriashia به روش microdilution broth بررسی شد و مقادیر mic و mbc برای هر یک تعیین گردید. که بیشترین اثر مهاری عصاره بر باکتری pseudomonas aeruginosa با mic=80mg/ml مشاهده شد. فعایت آنتی اکسیدانی به روش سنجش dpphدر مقایسه با آنتی اکسیدان های سنتزیbht و گالیک اسید اندازه گیری گردید. اندازه گیری فنل کل عصاره با استفاده از معرف فولین – سیوکالچو و میزان فلاونوئید آن بر اساس روش کالریمتری آلومینیوم کلراید چانگ انجام شد. آنالیز آماری با استفاده از برنامه spss ارتباط مثبت معنی داری را بین محتوی فنل و فلاونوئید با فعالیت آنتی اکسیدانی گیاه نشان داد. با توجه به میزان ic50 در مقایسه با آنتی اکسیدان های سنتزی می تواند این گیاه مورد مناسبی برای استفاده های درمانی و یا به عنوان یک نگهدارنده طبیعی برای جایگزین شدن با انواع سنتزی باشد.
فاطمه تناور سکینه کاظمی نورعینی
ترکیبات طبیعی منبع بسیار ارزشمندی از ساختارهای گسترده ی مختلف و پیچیده هستند که ممکن است اهداف انتخابی مولکول های بالینی مربوطه، در سلول های زنده باشند. بولدین، استخراج شده از عصاره گیاه بولدو، یک آلکالوئید آپورفینی از مشتقات بنزیل ایزوکوئینولین است که بعنوان یک متابولیت ثانویه گیاهی بر روی سلول های سرطانی اثرات قابل توجه ای از خود نشان داده است. فعال شدن آنزیم تلومراز که از کوتاه شدن تلومرها در طی همانند سازی کروموزوم ها جلوگیری می کند، مکانیسم اصلی نامیرایی در بیش از 90 درصد سلول های توموری است. مهار فعالیت تلومراز با مکانیسم های مختلف یک استراتژی ضد سرطان امیدوار کننده است که موجب جذب برنامه های تحقیقاتی مختلف می شود. تحقیق حاضر به مکانیسم های اثر مهاری بولدین بر روی تکثیر و رشد سلول های سرطان پستان(mcf7)، می پردازد. سمیت سلولی ترکیب بولدین توسط تست mtt(برای برآورد میزان ic50 این ترکیب) مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت نسبی تلومراز در سلول های mcf7 تیمار شده با بولدین در مقایسه با سلول های کنترل تیمار نشده با استفاده از سنجش(qtrap) تخمین زده شد. بیان کمی ژن زیرواحد کاتالیتیک آنزیم تلومراز(htert) و ژن های مربوط به آپوپتوز p21، cdk2، p53، bax و bcl2، بوسیله real time q rt-pcr اندازه گیری شد. میزان ic50 ترکیب بولدین پس از 48 ساعت تیمار سلول ها mµ 160 اندازه گیری شد. اندازه گیری q-trap مهار قوی 76% فعالیت تلومراز سلول های تیمار شده در مقایسه با سلول های کنترل را نشان می دهد. نتایج rt-pcr نشان دهنده این بود که بولدین در غلضت ic50 باعث کاهش بیان 58% سطح mrna سلول های تیمار شده در مقایسه با سلول های کنترل می شود. نتایج بدست آمده از اثر بولدین بر بیان ژن های تنظیمی سیکل سلولی نشان دهنده این است که احتمالا بولدین بتواند مهار رشد سلول های سرطانی را علاوه بر کاهش فعالیت تلومراز، با القاء آپوپتوز اعمال نماید. نتایج موجود برای اولین پیشنهاد می دهد که بولدین به عنوان یک متابولیت ثانویه گیاهی دارای پتانسیل خوبی برای پیشرفت در طراحی داروهای ضد سرطانی در آینده می باشد.
زکیه وثوقی مقدم سکینه کاظمی نورعینی
آنزیم های زیرخانواده ی akr1c عضو سوپرخانواده ی آلدو-کتوردوکتازها هستند. این آنزیم ها اکسیدوردوکتازهای وابسته به nad(p)h هستند که گروه های کربونیل را به الکل احیا می کنند. این آنزیم ها دارای چهار ایزوفرم akr1c1–c4 هستند. این آنزیم ها در متابولیسم هورمون های استروئیدی، اسیدهای صفراوی، پروستاگلاندین ها، رتین آلدهید، فعال شدن پروکارسینوژن pah به o-quinones، سم زدایی nnk و آلدهیدهای لیپیدی نقش دارند. این آنزیم ها در ایجاد سرطان های پستان، پروستات، اندومتر، لوسمی میلوئیدی و غیره و نیز در بیماری هایی مانند آندومتریوزیس، افسردگی، صرع و سندرم قبل از قاعدگی نقش دارند. با توجه به نقش akr1c1–c3 در ایجاد سرطان و دیگر بیماری ها، این آنزیم ها اهداف جذاب برای ایجاد داروهای جدید هستند. در این جا تأثیر برخی متابولیت های ثانویه ی گیاهی از گروه آلکالوئیدها بر روی فعالیت این آنزیم ها در رده ی سلولی سرطان پستان mcf-7 بررسی شد. نتایج نشان داد که آلکالوئیدهایی مانند بربرین، سنگوینارین و کلیدونین در غلظت های مختلف باعث کاهش فعالیت آنزیم های akr1cدر عصاره ی سلولی می شوند. بنابراین این آلکالوئیدها می توانند این آنزیم ها را مهار کنند. بررسی فعالیت آنزیمی در حضور این آلکالوئیدها نشان می دهد که کلیدونین اثر مهاری بیش تری نسبت بربرین و سنگوینارین دارد.