نام پژوهشگر: مجتبی ممرآبادی
زهرا مرزبان مجتبی ممرآبادی
به منظور بررسی اثر همزیستی باکتری مزوریزوبیوم و قارچ میکوریز آرباسکولار بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت و لوبیا چشم بلبلی در کشت مخلوط، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1389 به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی به صورت کشت خالص ذرت (z)، کشت خالص لوبیا(b)، کشت مخلوط بر اساس سری افزایشی 100 % ذرت و 100 % لوبیا (i)، ذرت + میکوریزا (zm)، لوبیا + میکوریزا (bm)، لوبیا + باکتری (bb)، لوبیا+ میکوریزا+ باکتری (bbm)، کشت مخلوط+ میکوریزا (im)، کشت مخلوط+ باکتری (ib)، کشت مخلوط+ میکوریزا+ باکتری (ibm) بودند. بر اساس نتایج به دست آمده صفت های همچون عملکرد دانه لوبیا، عملکرد بیولوژیک لوبیا، وزن صد دانه لوبیا و شاخص برداشت لوبیا در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود و صفت عملکرد دانه ذرت، عملکرد بیولوژیک ذرت، وزن صد دانه و شاخص برداشت در سطح پنج درصد معنی دار شد. بیشترین عملکرد دانه لوبیا با میانگین 7/3053 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمارکشت خالص لوبیا به همراه باکتری مزوریزوبیوم و کمترین عملکرد آن با میانگین 5/1900 کیلوگرم در هکتار متعلق به تیمار کشت خالص لوبیا بود. همچنین بیشترین عملکرد دانه ذرت با میانگین 9/5751 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار کشت مخلوط به همراه باکتری مزوریزوبیوم و کمترین عملکرد دانه ذرت با میانگین 9/2695 کیلوگرم در هکتار متعلق به تیمار کشت خالص ذرت بود. ارزیابی نسبت برابری زمین(ler) نشان داد که بیشترین ler با میانگین 89/2 مربوط به کشت مخلوط و کمترین ler با میانگین 78/1 مربوط به تیمار کشت مخلوط به همراه باکتری بود. به طور کلی با توجه به نتایج این آزمایش می توان انتظار داشت تا با ترکیب مناسبی از کودهای زیستی و کشت مخلوط، تثبیت زیستی نیتروژن و جذب دیگر عناصر غذایی را بهبود بخشید و در نهایت باعث پایداری و افزایش عملکرد شد .از جمله بهترین ترکیبات تیمارها در این آزمایش می توان به کشت مخلوط به همراه باکتری مزوریزوبیوم اشاره نمود.
فاطمه رجب زاده مطلق مجتبی ممرآبادی
آلودگی های محیط زیست و به ویژه آلودگی منابع آب و خاک حاصل از استفاده بی رویه ی از کودهای شیمیایی، سبب آلوده شدن منابع غذایی و به خطر انداختن سلامت جامعه انسانی شده اند. یکی از راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت محصولات کشاورزی، خاک و حذف آلاینده ها، بکارگیری کودهای زیستی در تولید محصولات می باشد. لوبیا از جمله گیاهانی است که می تواند با باکتری های تثبیت کننده نیتروژن و قارچ های میکوریزای آربوسکولار همزیستی ایجاد کند. بر این اساس به منظور بررسی تأثیر قارچ میکوریزا، باکتری تثبیت کننده نیتروژن و کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز، آزمایشی در سال 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود واقع در بسطام انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایش شامل قارچ میکوریزا (تلقیح و بدون تلقیح با قارچ glomus intraradices)، باکتری تثبیت کننده نیتروژن (تلقیح و بدون تلقیح با باکتریrhizobium leguminosarum) و مصرف کود نیتروژن (0، 75 و 125 کیلوگرم در هکتار) بودند. جهت انجام آنالیزهای رشد سطح برگ و وزن خشک اندام ها با فواصل زمانی 10-7 روز اندازه گیری شدند. عملکرد و اجزای عملکرد در انتهای آزمایش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر اصلی قارچ میکوریزا بر روی تمامی متغیرهای اندازه گیری شده به غیر از تعداد گره، تعداد غلاف در بوته، شاخص برداشت و فسفر خاک معنی دار شد. قارچ میکوریزا عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به ترتیب به میزان 88/12 و 28/13 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. اثر اصلی کود نیتروژن بر روی تمامی صفات اندازه گیری شده به غیر از وزن خشک غلاف، تعداد دانه در غلاف، شاخص برداشت، فسفر بذر و فسفر خاک معنی دار شد. در بیشتر موارد بین کود سطح 75 و 125 کیلوگرم در هکتار تفاوت آماری مشاهده نشد. لذا می توان مصرف 75 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار را به جای مصرف 125 کیلوگرم کود در هکتار توصیه کرد. مصرف کود نیتروژن سبب کاهش کلونیزاسیون ریشه با میکوریزا گردید. اثر اصلی باکتری ریزوبیوم بر تعداد گره، وزن صد دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار شد و سبب افزایش در این صفات گردید. اثر متقابل میکوریزا و باکتری ریزوبیوم در وزن خشک گره و غلاف، تعداد غلاف در بوته و وزن صد دانه معنی دار گردید. تلقیح باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا همراه با مصرف کود شیمیایی نیتروژن در سطح 125 کیلوگرم در هکتار سبب کاهش در وزن خشک گره و تعداد گره در مرحله 50 درصد گلدهی شد ولی در سطح 75 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش در وزن خشک و تعداد گره گردید. استفاده از کود نیتروژن، قارچ میکوریزا و باکتری ریزوبیوم، شاخص های رشد را نسبت به شاهد افزایش داد. کود نیتروژن و قارچ میکوریزا تأثیر بیشتری در صفات مورد بررسی در این آزمایش داشتند.
حسین میرزایی مجتبی ممرآبادی
درچند دهه ی اخیر مصرف نهاده های شیمیایی در اراضی کشاورزی موجب معضلات زیست محیطی عدیده ای از جمله آلودگی منابع آب، افت کیفیت محصولات کشاورزی، کاهش میزان حاصلخیزی خاکها، مسمومیت انسان، دام و آبزیان، از بین رفتن حشرات مفید و میکروفلور خاک گردیده است. کشاورزی پایدار برپایه مصرف کودهای زیستی با هدف حذف یا تقلیل چشمگیر در مصرف نهاده های شیمیایی، یک راه حل مطلوب جهت غلبه بر این مشکلات به شمار می آید. کودهای زیستی حاوی مواد نگهدارنده ای با جمعیت متراکم یک یا چند نوع ارگانیسم مفید خاکزی و یا به صورت فراورده متابولیک این موجودات می باشند، که به منظور بهبود حاصلخیزی خاک و عرضه مناسب عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در یک سیستم کشاورزی پایدار بکار می روند. در جامعه کنونی، روزانه حجم عظیمی از ضایعات آلی وارد محیط زیست می گردد. دفن یا سوزاندن این ضایعات علاوه بر آلودگی های زیست محیطی ضربه های جبران ناپذیری به اقتصاد هر جامعه وارد می کند. با ابداع راهکارهای مناسب جهت استفاده بهینه از این ضایعات آلی، می توان مجددا آنها را وارد چرخه تولید کرده و از پتانسیل های موجود در آنها استفاده کرد. یکی از راهکارهای موثر استفاده مجدد از ضایعات در کشاورزی، تبدیل آنها به کمپوست و ورمی کمپوست است. به همین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد که تیمارها شامل چهار سطح اسید هیومیک (صفر (شاهد)، 700، 1400، 2100 میلی لیتر در هکتار) و سه سطح ورمی کمپوست (صفر (شاهد)، 4 و 8 تن در هکتار) بود. نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان داد که این دو ماده آلی دارای اثرات ساده بر عملکرد و برخی از اجزای عملکرد سیب زمینی (رقم آگریا) هستند. به طوری که اثرات این دو ماده بر تعداد غده در بوته، ارتفاع ساقه، وزن خشک غده، عملکرد بیولوژیک و عملکرد غده از نظر آماری معنادار شد. کاربرد 4 و 8 تن ورمی کمپوست در هکتار توانست عملکرد را به ترتیب 8/9 تن و 9/23 تن نسبت به حالت عدم استفاده از این کود افزایش دهد. همچنین محلول پاشی با 700، 1400، 2100 میلی لیتر اسید هیومیک عملکرد را به ترتیب 6/5، 8/11، 4/19 تن نسبت به شاهد افزایش داد.
زهرا عراقی کامران رهنما
چکیده پوسیدگی طوقه و ریشه از مهم ترین و مخرب ترین بیماری های کدوییان در جهان است. به منظور شناسایی عوامل قارچی مولد این بیماری در سال زراعی 90-1389 از مزارع محصولات جالیزی (هندوانه، خربزه و طالبی) در منطقه ی شاهرود، میامی و بیارجمند بازدید به عمل آمد. نمونه های دارای علائم مشکوک به بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه و مرگ بوته ها جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شدند. ریشه و طوقه ی گیاهان بیمار پس از شستشو در زیر جریان ملایم آب به قطعات حدود یک سانتی متری تقسیم شده و پس از ضد عفونی سطحی با هیپوکلرید سدیم 1 درصد به مدت 5-3 دقیقه روی محیط کشت pda و یا بدون ضدعفونی سطحی و پس از دو بار شستشو با آب مقطر استریل روی محیط کشت نیمه انتخابی cma- parph، cma- parp و cma کشت شدند. خالص سازی جدایه ها به روش تک اسپور و نوک ریسه انجام شد و بیماری زایی جدایه ها مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از ویژگی های مورفولوژیکی شامل خصوصیات ماکروسکوپی و میکروسکوپی و یا خصوصیات فیزیولوژیکی شناسایی جدایه ها انجام شد. در مجموع 78 جدایه از قسمت های ریشه، طوقه و خاک به دست آمد که از این تعداد، 35 جدایه به عنوان fusarium solani، 15 جدایه f. oxysporum f. sp. melonis، 10 جدایه f. oxysporum f. sp. niveum ، 3 جدایه f. equiseti، 10 جدایه phytophthora nicotianae و 5 جدایه rhizoctonia solani شناسایی گردیدند. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق گونه ی f.solani از تمامی نقاط نمونه برداری شده جدا گردید و همچنین درصد جداسازی این گونه بیش از سایرین بود و به نظر می رسد که این گونه نقش مهمی در کاهش محصول در این منطقه داشته باشد. دمای کمینه، بهینه و بیشینه برای قارچ p.nicotianae به ترتیب 10، 30-25 و 36 درجه ی سانتی گراد تعیین گردید. این گونه ها برای اولین بار از مزارع جالیز شهرستان شاهرود گزارش می شوند.
مبارکه طاالع زاده مجتبی ممرآبادی
امروزه بیش از هر زمان دیگر تأمین نیاز گیاهان به عناصر غذایی کافی به منظور تولید محصول و در نتیجه تأمین امنیت غذایی جامعه بشری اهمیت دارد. روی و منیزیم از عناصر ضروری در تغذیه گیاه میباشند و نقش اساسی در فعالسازی بسیاری از آنزیمها دارند. بهعلاوه در سنتز پروتئین و rna نیز دخالت دارند و نقش کلیدی در تولید کلروفیل بازی میکنند. با توجه به اهمیت این عناصر بهویژه در فرآیند فتوسنتزی گیاه، آزمایشی جهت ارزیابی تأثیر محلولپاشی آنها بر برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک لوبیا چشمبلبلی (vigna sinensis l.) در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1390 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل محلولپاشی اکسید روی در سه سطح (صفر، 6 گرم در لیتر نانو ذره و همین غلظت از روی معمولی) و محلولپاشی اکسید منیزیم شامل پنج سطح (صفر، 5/0 و 1 درصد از نانو ذره و همین غلظتها از منیزیم معمولی) بودند که در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. اعمال تیمار در دو مرحله 65 و 70 روز پس از کاشت صورت گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد نانو منیزیم به تنهایی در غالب موارد تأثیر منفی بر وزن خشک برگ، دمبرگ و ساقه داشت و آنها را نسبت به شاهد کاهش داد. با محلولپاشی روی معمولی و منیزیم معمولی (در هر دو غلظت) طول ساقه نسبت به شاهد افزایش یافت. بالاترین قطر ساقه با میانگین 24/12 میلیمتر از کاربرد روی معمولی توأم با نانو منیزیم 1 درصد به دست آمد که اختلاف معنیداری با شاهد نداشت. بیشترین تعداد انشعابات جانبی (88/5 شاخه) در محلولپاشی با نانو روی به تنهایی مشاهده شد که با نتیجه حاصل از ترکیب تیماری روی معمولی × منیزیم معمولی 5/0 درصد برابر بود. در سایر سطوح منیزیم کاربرد روی معمولی تأثیر منفی بر این صفت داشت. بالاترین عملکرد با میانگین 76/3864 کیلوگرم در هکتار از کاربرد توأم دو عنصر روی و منیزیم با بیشترین غلظت و به فرم معمولی به دست آمد. در سطوح مختلف منیزیم با محلولپاشی نانو روی محتوای آب نسبی در مقایسه با سطح روی صفر افزایش یافت. بیشترین درصد پروتئین دانه (78/22 درصد) در شرایطی مشاهده شد که نانو منیزیم 1 درصد به تنهایی استفاده گردید که نسبت به شاهد 28/2 درصد افزایش داشت. محتوای کلروفیل برگ نیز در اوایل فصل رشد در این تیمار بیشترین مقدار بود ولی در انتهای فصل، محتوای کلروفیل در تیمار روی معمولی × نانو منیزیم 1 درصد برتر از سایر تیمارها قرار گرفت. به طورکلی در حیطه این آزمایش کاربرد روی و منیزیم به فرم نانو بر اکثر صفات مورفولوژیک تأثیر منفی داشت که میتواند به دلیل مسمویت ایجاد شده ناشی از فعالیت بالای این ذرات باشد.
زهره چنارانی فرهاد شکوهی فر
خربزه گیاهی جالیزی و اقتصادی به شمار می رود که سطح زیر کشت قابل توجهی را در ایران و استان خراسان به خود اختصاص داده است. بکارگیری تکنیک های نوین در سرعت بخشیدن به برنامه های اصلاحی می تواند در جبران کاستی های گذشته نقش مهمی ایفاء نماید. اکوتیپ خاتونی می تواند به عنوان رقمی محلی و بازارپسند در برنامه های اصلاحی مورد توجه قرار گیرد. در این مطالعه اثر دو فاکتور ریزنمونه و مقادیر مختلف هورمون bap در محیط کشت با هدف بهینه سازی شرایط باززائی مستقیم در اکوتیپ خاتونی بررسی شد. جوانه ی جانبی انتهای برگ های لپه ای، برگ-های حقیقی و محور زیرلپه در محیط های کشت rm1 (حاوی 1/0 میلی گرم در لیتر bap)، rm2 (حاوی 25/0 میلی گرم در لیتر bap)، rm3 (حاوی 5/0 میلی گرم در لیترbap)، rm4 (حاوی 75/0 میلی گرم در لیتر bap) و rm5 (حاوی 1 میلی گرم در لیتر bap) کشت شدند. ریزنمونه ی برگ لپه ای در مقایسه با سایر ریزنمونه ها باززائی بیشتری نشان داد. القاء ساقه زایی در محیط کشت با افزایش میزان bap افزایش یافت. با استفاده از این پروتکل، راندمان باززایی ریزنمونه های ترانسفرم شده با بررسی اثر سویه اگروباکتریوم (lba4404 و gv3101)، سازه مورد انتقال (pbi121 و pgc) و غلظت هورمون bap در محیط هم کشتی ریزنمونه ها با سویه های اگروباکتریوم (mc1 : حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر bap و mc2: حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر bap و 01/0 میلی گرم در لیتر naa) مورد ارزیابی قرار گرفت. سویه lba4404 و محیط mc1 نسبت به سایر فاکتورهای مورد ارزیابی، راندمان باززایی بالاتری در ریزنمونه های ترانسفرم شده داشتند.
ابوالفضل مسعودی علی درخشان
قارچ خاک زاد بیمارگر هایفومایست beauveria، توزیع جهانی دارد و به عنوان یک سیستم مدل برای مطالعه ی بیمارگری و کنترل بیولوژیک حشرات آفت مورد علاقه است. به علت نبود اطلاعات مورفولوژیکی لازم از نظر تاکسونومیکی، شناخت گونه های beauveria و مطالعه ی تنوع گونه ها در این جنس دشوار است. در این تحقیق، 166 جدایه ی beauveria از نقاط مختلف ایران جداسازی شد. آنالیز ملکولی براساس توالی یابی فواصل رونویسی شده ی داخلی (its) برای 35 جدایه انجام گرفت. این جدایه ها با روش طعمه حشره ای جداسازی شدند. براساس ویژگی های مورفولوژیکی و ملکولی، 29 جدایه به عنوان beauveria bassiana، 3 جدایه b. amorpha، یک جدایه به عنوان b. brongniartii، یک جدایه b. sungii، و یک جدایه b. malaweinsis شناسایی شدند. درختچه ی فیلوژنی براساس روش اتصال مجاور ترسیم شد. جدایه های ایرانی در 3 شاخه ی مجزا قرار گرفتند. در این مطالعه به جهت یافتن جدایه ای موثر برای کنترل بیولوژیک، به ارزیابی جدایه های b. bassiana پرداختیم. این ارزیابی ها شامل بیماری زایی جدایه ها بر روی sitophilus oryzae، اندازه-گیری نرخ رشد و شمارش کنیدی بود. برای انجام بیماری زایی، غلظت کنیدی ها با استفاده لام هموسیتومتر بر روی 108 × 1 کنیدی/ میلی لیتر تنظیم شد. در میان جدایه های b. bassina، جدایه ی shu.m.022 با 9/89 درصد مرگ و میر بیشترین بیماری زایی را بر روی s. orayzae داشتند. جدایه های shu.m.018، shu.m.163 و shu.m.142 با 25 درصد بیماری زایی، درصد بیماری زایی حداقلی را از خود نشان دادند. ارزیابی نرخ رشد نشان داد که جدایه ی shu.m068 با میانگین 28/18 میلی متر/روز بیشترین و جدایه ی shu.m.023 کمترین نرخ رشد (31/4 میلی-متر/روز) را داشتند. آزمایش تعداد کنیدی تولیدی نشان داد که جدایه ی shu.m.156 با میانگین 106 × 83/37 کنیدی/میلی لیتر بیشترین تولید کنیدی و جدایه ی shu.m.015 با میانگین 106 × 91/4 کنیدی/میلی لیتر کمترین تعداد کنیدی را داشت.
سارا کاظم زاده مجتبی ممرآبادی
بیماری های باکتریایی از جمله دلائل اصلی خسارت در گیاهان به شمار می آیند. در این میان، باکتری عامل بیماری شانکر مرکبات، (xanthamonas citri ssp. citri (xcc کشت لیمو در سراسر دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده است. عمدتاً کنترل بیماری های گیاهی از طریق مواد شیمیایی صورت می گیرد که دارای اثرات منفی بر اکوسیستم ها است. در این مطالعه کنترل بیولوژیک پاتوژن های باکتریایی، که روشی سازگار با محیط است به کار گرفته شد. اثرات آنتاگونیستی سکروتوم دو قارچ در مقابل جدایه nigeb-88 باکتری xcc با استفاده از روش دیسک مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور تعیین ماهیت عصاره های دارای خاصیت ضد میکروبی، فعالیت هر دو سکروتوم در برابر طیفی از پروتئازها بررسی شد. فعالیت هر دو عصاره در حضور پروتئازها کاهش یافت که نشان از پروتئینی بودن ماهیت ترکیب بازدارنده دارد. در ادامه مطالعات، طیف بازدارندگی پروتئین های ضد میکروبی (amps) در مقابل سایر قارچ ها و باکتری-های پاتوژن نیز مورد ارزیابی واقع شد که در همه موارد طیفی از بازدارندگی مشاهده گردید. همچنین این ترکیبات در مقابل گرما، ph های اسیدی و بازی و همینطور دترژنت ها پایداری خوبی را نشان دادند.
بهنوش حسینی ابوالفضل سرپله
در این تحقیق، مواد مترشحه عامل پوسیدگی ریشه و زوال بوته های خربزه monosporascus cannonballus (با وزن مولکولی زیر 10 کیلودالتون (lmwcs) و بالای 10 کیلودالتون (hmwcs)) با کشت قارچ روی محیط کشت مایع czapeck’sاستخراج گردیدند و به ترتیب با استفاده از الکتروفورز کاغذی با ولتاژ بالا (hvpe) و الکتروفورز ژل سدیم دودسیل سولفات- پلی آکریل آمید (sds-page) خالص سازی و با کمک massspectrometryتوالی هایپروتئینی کد کننده ی این مواد شناسایی گردید. مواد بالای 10 کیلودالتون روی ژل تشکیل سه باند با وزن های مولکولی تقریبی 26، 27 و 57 کیلودالتون را دادند که بر طبق نتایج توالی یابی دو باند 26 و 27 کیلودالتونی به دلیل شباهت بسیار آنها از نظر توالی اسید آمینه ای، ایزوزیم های آنزیم سرین پروتئاز و باند 57 کیلودالتونی به عنوان آنزیم آلفا- مانوزیداز شناخته شدند. آنزیم سرین پروتئاز باعث تجزیه کوتیکول دیواره سلولی میزبان می شود ولی تا کنون چگونگی مکانیسم بیماری زایی آنزیم آلفا- مانوزیداز شناخته نشده است. مواد زیر 10 کیلودالتون در hvpe در یک نقطه واکنش مثبت با رنگ ناین هیدرین نشان دادند و پس از خالص سازی ماده به دلیل کوچک بودن بیش از حد آن شناسایی صورت نگرفت اما به دلیل واکنش رنگی آن با ناین هیدرین، میزان حرکت نسبی آن در کاغذ (1 rm=)، فعالیت های بیولوژیکی از قبیل آب سوختگی به نظر می رسد که این ماده از ماراسمین ها (گروهی از ترکیبات فیتوتوکسینی) باشد. همچنین با تزریق این پروتئین ها و متابولیت ها به برگ های خربزه، خاصیت فیتوتوکسینی آنها به اثبات رسید و این اولین گزارش از وجود ترکیبات فیتوتوکسینی جداسازی شده از m. cannonballusاست که باعث بیماری زایی روی گیاهان خربزه می شوند. همچنین به منظور دست یابی به پایه های متحمل خربزه، کشت بافت گیاهان خربزه در محیط های کشت murashingeand skoog (ms) همراه با غلظت های متفاوت هورمون های 2,4-dichlorophenoxyacetic acid (2,4-d)وbenzyl aminopurine (ba)و غلظت های متفاوت سکروتوم قارچی انجام وپس از حدود 7 هفته مشخص شد که در محیط کشت با ba(mg/l)0/1، 2,4-d(mg/l) 5 و عصاره قارچ 0/7 درصد مقدار کالوس زایی بیشتر استو می توان در این نوع محیط کشت به گیاهان مقاوم به قارچ m. cannonballus دست یافت.
محدثه مقیمی خیرآباد فرهاد شکوهی فر
بیماری زردی و پژمردگی آوندی یکی از بیمار های مهم خربزه می باشد که قارچ fusarium oxysporum f.sp. melonis (fom) عامل این بیماری است و از نظر بیماریزائی در چهار نژاد صفر، 1، 2و 1.2 گروه بندی می شود. ژن fom2 به عنوان عامل مقاومت در مقابل نژاد صفر و 1 قارچ fom شناخته شده است. در این مطالعه با توجه به حساسیت اکوتیپ های خربزه ایرانی در مقابل نژاد 1، حضور ژن fom2 به عنوان عامل مقاومت در برابر این نژاد در سطح ژنوم اکوتیپ های مثل: طالبی شهد شیراز، خربزه مشهدی، خربزه خاتونی، خربزه خاقانی، charentais fom1 و charentais fom2 مورد بررسی قرار گرفت. توالی گزارش شده ژن fom2 از بانک ژن بازیابی شد و با انجام آنالیزهای بیوانفورماتیک مناطق حفاظت شده آن تعیین و جهت طراحی پرایمر داخلی (psh20-f/r) به کار گرفته شد. نتایج pcr با استفاده از این پرایمر حضور ژن fom2 را در اکوتیپ های مورد مطالعه تایید نمود و به تکثیر تک باند در اندازه مورد انتظار منتج شد. قطعه داخلی ژن fom2 جهت توالی یابی در ناقل ptg19 کلون شد و به وسیله تکنیک کلنی pcr با استفاده از پرایمر داخلی ژن fom2 و پرایمر یونیورسال psh10.2-f/r تایید گردید. آنالیز نتایج توالی یابی نشان داد که اکوتیپ های حساس همانند خربزه مشهدی، خربزه خاقانی، charentais fom1 تنوع نوکلئوتیدی و پروتئینی متفاوتی را نسبت به اکوتیپ های مقاوم نشان می دهند، که همین تنوع نوکلئوتیدی، ساختار پروتئینی اکوتیپ های حساس را تغییر و آن ها را نسبت به نژاد صفر و 1 عامل بیماری حساس می نماید. شناسایی تفاوت سطح مقاومت در اکوتیپ ها به دلیل وجود تنوع در توالی ژن و در سطح بیان پروتئینی ژن fom2 می باشد. سپس به منظور بررسی توالی کامل ژن fom2 و همسانه سازی آن، یک جفت پرایمر اختصاصی (psh20.2-f/r) بر اساس ابتدا و انتهای ژن، جهت تکثیر توالی کامل ژن طراحی گردید. با توجه به مقاوم بودن اکوتیپ طالبی شهد شیراز (m6) ژنوم این اکوتیپ پس از استخراج بعنوان dna الگو مورد استفاده قرار گرفت. در الگوی الکتروفورزی محصول pcr تک باندی به اندازه مورد انتظار (حدود 3.3 کیلوباز) مشاهده شد. بعد از کلون کردن قطعه مورد نظر در ناقل ptg19 و توالی یابی، آنالیز نتایج وجود موتاسیون را در اکوتیپ مقاوم طالبی شهد شیراز مشخص نمود که این موتاسیون ها بر عملکرد ژن fom2 تاثیر نداشته است. به طور کلی هدف از کلون قطعه کامل در این تحقیق انتقال ژن fom2 به ناقل بیانی و بعد از آن انتقال ژن به گیاه می باشد، که در مطالعات تکمیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. fom2
محمدعلی مستخدمین حسینی مجتبی ممرآبادی
برای طراحی پاویون ایران در نمایشگاه اکسپوی 2015 میلان با شعار زمین تغذیه گر (feeding planet) و انرژی برای حیات (energy for life)باید به دنبال رویکردی بود که در جهت پاسخ به دغدغه های جهانی ناشی از بحرانهای انرژی باشد . برای رسیدن به این هدف، رویکرد بیومیمتیک به عنوان محور اصلی طراحی انتخاب شد تا با الگوبرداری از طبیعت ، برای حل مشکلات فنی و مهندسی ،در جهت همزیستی و همسازی با طبیعت، گامی برداشته شود. در مباحث معماری،پوسته خارجی بیشترین تعامل را با عوامل محیطی دارد که علاوه بر جنبه زیبایی شناختی ، می توان با الهام از ساختار ارگانیزم های طبیعی- که بر اساس نظریه تکامل در طی سالیان دراز با طبیعت سازگار شده اند- گزینه مناسبی برای پاسخ به شعار اکسپوی میلان پیدا کرد . در این تحقیق از روش طراحی معماری تکاملی و پارامتریک با استفاده از نرم افزارهای که شرایط محیطی را شبیه سازی میکنند استفاده شده و با استفاده از بهینه سازی ژنتیکی و آنالیز و بازخورد در ایده های اولیه، روند طراحی ادامه پیدا کرده است . برای تحقق این موضوع، گیاهان کویری و مقاوم در برابر خشکی ، بخاطر حضور دائم در شرایط محیطی سخت و سازگاری با آن ، مورد بررسی قرار گرفت و از بین آنها کاکتوس با داشتن خاصیت خود سایه اندازی به عنوان ایده اولیه مورد بررسی قرار گرفت . و در نهایت با سایر ایده های تکاملی طبیعت و انتخاب مواد همراه شد . در مطالعات کتابخانه ای، اکسپو ها و نحوه برخورد سایر کشورها با شعار و اهداف اکسپو بررسی شد و از آنجا که کشورها در اکسپو به غیر از نمایش پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژیکی، می بایست هویت و افق های فرهنگی خود را به جهان معرفی کنند ،از این رو برای نمایش هویت ایرانی الگوها و فرهنگ معماری ایرانی برای پاسخ به اهداف اکسپو مورد مطالعه قرار گرفت ، و در زمینه فرهنگی، بازتاب مهمان نوازی در معماری ایرانی و در زمینه های اقلیمی الگوی یخچال های سنتی ایران بررسی شدند و نتایج حاصل از آن در طراحی معماری انعکاس یافت . به بیانی ساده تر روند شکل گیری طرح را در سه گام می توان خلاصه کرد : در گام نخست از الگوهای الهام دهنده طبیعت برای ایده اولیه طراحی استفاده شد. در گام دوم از راهکارهای اقلیمی و اجتماعی معماری سنتی ایران بهره گرفته شد و در قدم آخر شبیه سازی فرایند طراحی با استفاده از روشی که در طبیعت جاری است تحت عنوان بیومیمتیک ، این تحقیق انجام شد.
الهام فراحی حسن خوش قلب
به منظور بررسی اثر باکتری اگروباکتریوم رایزوژنز و هورمون های اکسینی ایندول بوتریک اسید و نفتالین استیک اسید روی ریشه زایی قلمه های سخت ریشه زای سرخدار، آزمایشی گلخانه ای روی قلمه های این گیاه انجام شد. تیمارها شامل استرین های a4 ,lb9402 ,c58c2 و هورمون های اکسینی نفتالین استیک اسید و ایندول بوتریک اسید بود. نتایج این پژوهش نشان داد استرین های a4 و lb9402 و تیمار هورمونی ایندول بوتریک اسید تاثیر معنی داری در درصد ریشه زایی و درصد کالوس زایی کل و تعداد ریشه و تعداد ریشه های فرعی قلمه ها داشتند. استرین های اگروباکتریوم رایزوژنز در حضور هورمون ایندول بوتریک اسید و نفتالین استیک اسید به صورت جداگانه باعث افزایش در درصد ریشه زایی و درصد کالوس زایی کل و تعداد ریشه و متوسط طول ریشه و بلندی ارتفاع ریشه شدند. در اثرات سه گانه (استرین های اگروباکتریوم رایزوژنز و هورمون های نفتالین استیک اسید و ایندول بوتریک اسید) تنها در درصد ریشه زایی و درصد کالوس زایی کل افزایش معنی داری مشاهده گردید. بیشترین درصد ریشه زایی به میزان 66/90% و درصد کالوس زایی از تیمار استرین a4 در حضور هر دو هورمون ایندول بوتریک اسید و نفتالین استیک اسید به دست آمد. استرین lb9402 نیز در حضور غلظت های مذکور دو هورمون ایندول بوتریک اسید و نفتالین استیک اسید با درصد ریشه زایی 5/87% و درصد کالوس زایی بالایی تاثیر چشمگیری روی ریشه زایی و کالوس زایی قلمه ها نشان داد.
فائزه مهدی نژاد گل خطمی بهرام بهرامیان
در این تحقیق نانو ذرات مغناطیسی nife2o4@agو nife2o4@mo سنتز شدند و فعالیت ضد میکروبی و ویژگی های کاتالیزوری آن ها به ترتیب مورد بررسی قرارگرفت. برای سنتز نانو ذره nife2o4@ag، یون- های نقره بر روی سطح اسپینل nife2o4 تثبیت شدند و با افزودن سدیم بور هیدرید (nabh4) به کریستال های نقره کاهش یافتند. فعالیت ضد باکتری و ضد قارچی این نانو ذره در برابر باکتری های pseudomonas syringae وbacillus subtilis و قارچ های alternaria solani و fusarium oxysporum مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیولوژیکی فعالیت ضد میکروبی این نانو ذره را به خوبی تایید نمود، به طوری که رشد باکتری ها و قارچ ها پس از 24 ساعت تماس با نانو ذرات nife2o4@ag کنترل گردیده بود. برای سنتز کاتالیزگر ناهمگن nife2o4@moنیز کمپلکسmo(co)6 بر روی نانو ذرات مغناطیسی اسپینل nife2o4 تثبیت شدند و فعالیت کاتالیزوری آن مورد بررسی قرار گرفت. این کاتالیزگر به عنوان یک کاتالیزگر کارآمد، برای اپوکسایش سیکلواکتن و طیف گسترده ای از آلکن ها، از جمله آروماتیک و آلیفاتیک با استفاده از ترشیو بوتیل هیدروژن پرکسید به عنوان اکسنده به کار گرفته شد. این کاتالیزگر به آسانی با استفاده از یک جداکننده مغناطیسی خارجی (آهن ربا) از مخلوط واکنش جدا گردید و 4 مرتبه مورد استفاده مجدد قرار گرفت و تنها 13 درصد از فعالیت کاتالیزوری آن کاهش پیدا کرد. کلمات کلیدی: نانو ذرات مغناطیسی، اسپینل، ضد باکتری، ضد قارچی، کاتالیزگر ناهمگن، اپوکسایش سیکلواکتن.