نام پژوهشگر: یوسف نیک روز
فاطمه پاسالاری محمدحسین نیکدار اصل
قرن هشتم هجری زمان ظهور دو تن از چهره های شعر کلاسیک فارسی یعنی خواجه حافظ شیرازی و عبید زاکانی است. دوران حیات این دو ، از تاریک ترین و مشوش ترین ادوار تاریخ ایران است و محیط زندگانی آن ها نیز عرصه ی اضطراب ها و تشنجات سیاسی و انحطاط در همه ی زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و حتی دینی است. این شرایط بر افکار و اندیشه های حافظ و عبید اثر فراوان داشته و در آثار آن ها بازتاب و نمود فراوان یافته است. با توجه به این که این دو در شرایط همگون و در یک محدوده ی زمانی و مکانی زیسته اند، بین آن ها همگونی های فکری فراوانی وجود دارد. بنابراین این پژوهش با موضوع بررسی همگونی های فکری حافظ و عبید زاکانی در پنج فصل تدوین یافته است. فصل اول شامل کلیات و فصل دوم مربوط به اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قرن هشتم و هجوم مغولان و تأثیر آن بر جامعه ی آن زمان است. ضمن آن که در پایان این فصل، نظری اجمالی بر زندگی حافظ و عبید زاکانی و آثار آن ها صورت گرفته است. در فصل سوم که اصلی ترین بخش این پایان نامه است، به بررسی و بیان همگونی های فکری حافظ و عبید پرداخته شده است. این همگونی ها شامل مواردی چون طنز، فخر، ممدوحان مشترک، اندیشه های خیامی هم چون اغتنام فرصت، شاد زیستن و باده-نوشی، وصف و ستایش شیراز، جبر گرایی، مشرب قلندری و رندی و مصطلحات محبوب و منفور مشترکی که بین آن ها وجود دارد و تأثیر پذیری آن ها از سعدی است. فصل چهارم که عنوان رد پای عبید در اشعار حافظ دارد که در سه بخش و با عناوین تشابهات مضمونی، اشتراکات وزنی و گاه مضمونی و هم چنین کاربرد ترکیبات مشابه در اشعار حافظ و عبید، پرداخته شده است و فصل پنجم دربردارنده ی نتیجه گیری و معرفی منابع مورد استفاده در این پایان نامه است. روش اجرای این پژوهش به صورت استفاده از منابع کتابخانه ای است، بدین صورت که ابتدا دیوان حافظ و کلیات عبید زاکانی مطالعه و افکار و اندیشه-های آن ها بررسی و سپس همگونی های فکری آن ها یادداشت برداری شده، در انتها با دسته بندی این همگونی ها، نتایج بدست آمده تدوین گردیده است
زهرا فلاح یوسف نیک روز
از جمله آثاری که جزء ادب تعلیمی و از نوع ادب تمثیلی به شمار می روند و در دنیای شرق و غرب شهرت یافته اند، کلیله و دمنه و افسانه ی ازوپ است که اولی در دوره ی ساسانیان در ایران به وجود آمده و دومی متعلق به یونان است. با توجه به تحقیقات به عمل آمده، منبع اصلی هر دو کتاب را باید در ادبیات غنی و کهن سال هند جست. حال این مجموعه تلاشی است در جهت بررسی همگونی های این دو اثر در زمینه های محتوایی، ساختاری، زبانی و بلاغی و در هشت فصل تنظیم شده است: فصل اول: شامل مباحث کلی، مقدمه، بیان مسأله، پیشینه ی تحقیق، فرضیه ها، اهداف پژوهش و روش تحقیق است. فصل دوم: شامل معرفی اجمالی کلیله و دمنه و مختصری درباره ی منشأ و اصل کتاب، منابع و ابواب آن، و زندگی نصرالله منشی است. فصل سوم: شامل زندگی ازوپ، لقمان، مقلدان ازوپ است. فصل چهارم: شامل بررسی محتوایی (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،اخلاقی) هر دو اثر است. فصل پنجم: بحث مختصری درباره ی ساختار و عناصر داستانی و گونه های روایتی بر اساس نظریات "ژپ لینت" است. فصل ششم: این فصل شامل بررسی هر دو اثر از لحاظ ساختاری و عناصر داستان است. فصل هفتم: شامل بررسی زبانی و بلاغی هر دو اثر است. فصل هشتم: شامل نتایج کلی حاصل از تحقیق است. در پایان هم منابع مورد استفاده ذکر شده است.
معصومه حبیبی یداله شکیبافر
غلامعلی آذرخشی، متخلص به ، «رعدی»، (1378ـ 1288) شاعر، ادیب و نویسنده ی معاصر ایران است. زندگی رعدی، در دو مرحله خلاصه می شود: مرحله ی اول زندگی رعدی، فعالیت های فرهنگی، اداری و سیاسی اش، از جمله این که: هجده سال در سازمان یونسکو، و چهار سال در مجلس سنا، فعالیت داشت. مرحله ی دوم، مرحله ی شاعری وی است؛ عمده ی محورهای فکری شاعر، مسائل اجتماعی و سیاسی است. اشعار رعدی از غنای موسیقایی چشمگیری برخوردار است. مخصوصاً، آرایه ی جناس و همچنین باستانگرایی، که در بین آن ها، کاربرد باستانگرایی واژگانی بیشتر است و علاوه بر آن، از آرایه های لفظی و معنوی و صور خیال بهره می گیرد که در بین آن ها، تضاد، تشبیه و استعاره، بسامد بیشتری دارند. قالب های عمده ی شعری او، قصیده، غزل و مثنوی است؛ اما در دیگر قوالب شعری مانند: مسمط، ترکیب بند و رباعی نیز طبع آزمایی کرده است. پژوهش حاضر، به بررسی و نقد و تحلیل مجموعه ی «نگاه» رعدی آذرخشی می پردازد؛ ابتدا زندگی رعدی و سپس، تنوع مضامین، ویژگی های زبانی و ادبی از جنبه های گوناگون صور خیال، آرایش های لفظی و معنوی و ویژگی های زبانی، اعم از لغوی و نحوی بررسی و تحلیل می گردد.
زبیده کرم پور یوسف نیک روز
یکی از مباحث عمده ی نقد ادبی، موضوع بلاغت وشگردهای زبانی در سخن و مطالعه متون ادبی معاصر از جنبه بلاغی و زبانی است. بلاغت در سخن، به ویژه در زبان شعر، متضمن هنرهای متعددی چون استعاره، کنایه، تشبیه، تلمیح، مبالغه و... است. نصرالله مردانی، از جمله شاعران معاصر است که در استفاده از جنبه های متنوع بلاغت و ظرفیت های متعدد زبانی، بی نظیر بوده است. وی در دو دوره ی قبل و بعد از انقلاب، در محتوا و مضامینی چون تغزل و حماسه و عرفان شعر سرود. در این پژوهش در چهار فصل، ساختارهای بلاغی و زبانی و شاخص ترین جنبه های پرکارد آن دو در شعر نصرالله مردانی و همچنین تأثیر متقابل محتوا و هنرهای بلاغی و زبانی بررسی شده است. نگارنده برای این کار بلاغت و عناصر مختلف آن در شعر مردانی با ذکر شواهد متعدد بررسی کرده است. همچنین در فصلی دیگر، حوزه ی زبان شعری مردانی را از نظر جنبه های مختلف موسیقایی، برجسته سازی و انواع آن و کاربرد تلفیقی واژگان کهن و ابداعی در کنار هم پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد، مردانی توجه خاصی به استفاده از قالب های کلاسیک و کهنه داشته و با بیان مضامین نو و ابداعی و ترکیب های واژگانی تصویرساز، به قالب های کهن طراوت و تازگی بخشیده است. وی اندیشه ی خود را با برجسته سازی در حوزه ی زبانی و قالبعناصر واژگانی و نحوی پر بسامد در سبک های شعری به تصویر می کشد. با توجه به اینکه جنگ و دفاع مقدستأثیری غیر قابل انکار بر ادبیات معاصر به ویژه شعرگذاشت، مردانی از درون مایه ی رمانتیک فردگرا به رمانتیک جامعه گرا روی آورد و محتوای قالب غزل را که محتوایی رمانتیک است، با محتوای حماسی درآمیخت؛ و با پیوند بین غزل و حماسه تحولی در قالب غزل رمانتیک ایجاد کرد و در سبکی نو به نام غزل انقلاب با محتوا و مضامینی چون عشق، جنگ، شجاعت، شهادت،باورهای پرجاذبه ی میهنی و دینی، هنرنمایی کرده است.
مهوش رییسی محمدعلی محمدی
چکیده ندارد.