نام پژوهشگر: محمدوحید بینش
عبدالله نظری محمدجواد نوروزی
یکی از ضروریات زندگی بشر، وجود نظام اجتماعی و تشکیل دولت است، مهمترین ویژگی دولت و حکومت اعمال قدرت سیاسی در عرصه ی فراگیر زندگی است همراه با حق اعمال فشار یا احتمال کاربرد زور، بدیهی است که این اعما ل زور نیاز به توجیه دارد. بحث اصلی این است که ریشه و علت این اعمال قدرت در کجاست؟ از این رو مشروعیت دولت کلید اصلی فهم این پرسش است، چون دولتی که مشروعیت دارد شهروندان مکلف به اطاعت از آن هستند. در این رساله در پی یافتن پاسخ این سوال بوده ایم که مبنای مشروعیت نظام سیاسی اسلام و لیبرالیسم کدام است؟ در ادامه، نتیجه ای که این پژوهش به آن منتهی گردید این است که دو نگرش متضاد، هر کدام، اهداف و انگیزه های متقاوتی را برای نظام سیاسی در نظر می گیرند. لذا با توجه به داشتن موارد متشابه شکلی و ساختاری، آن دو نظام سیاسی دارای تمایزات بنیادی و نظری هستند، بنابراین مبنای مشروعیت نظام سیاسی آنها از تغایر و تعارض اساسی برخوردارند و قابل هماهنگی و همانندی و یکسانی را ندارد.