نام پژوهشگر: محمد عطایی
مهدی کمالی فرهنگ سرشکی
همانند تمام فعالیت¬های معدنی، آتشکاری نیز دارای اثرهای جانبی ناخواسته¬ای می¬باشد که بایستی کنترل شوند. این اثرها عمدتاً شامل لرزش زمین و هوا، پرتاب سنگ، گرد و خاک و گازهای حاصل می-باشد. در کارخانه سیمان شاهرود به منظور تولید سنگ آهک به عنوان یکی از مواد اولیه سیمان، عملیات استخراج در معدن سنگ آهک انجام می¬شود. عملیات استخراج به وسیله چالزنی و آتشکاری اجراء می¬شود که عملیات آتشکاری منجر به تولید اثرهای جانبی ناخواسته¬ای در این معدن و نواحی اطراف می¬شود. یکی از این اثرها، لرزش کنترل نشده زمین و هوا می¬باشد که تاثیرهای سوء بر محیط اطراف می¬گذارد. از این رو انجام یک پروژه به منظور ثبت و مطالعه لرزش¬های حاصل از عملیات آتشکاری بسیار ضروری به نظر می¬رسید. به همین منظور برداشت¬های صحرایی در معدن سنگ آهک کارخانه سیمان شاهرود انجام شد و با استفاده از لرزش¬سنج تمامی پارامتر¬های مورد نیاز برای 7 عملیات آتشکاری برداشت و ثبت شد. در ادامه به منظور توسعه داده¬های برداشت شده، با مطالعه کارهای قبلی انجام شده در نقاط مختلف دنیا، سه مجموعه داده لرزه¬ای مربوط به سه کارخانه سیمان با شرایط مشابه از مقالات علمی استخراج شد و به مجموعه داده برداشت شده اضافه شد. برای ایجاد یک رابطه منطقی و قابل اطمینان بین پارامترهای تاثیرگذار بر لرزش و میزان لرزش ایجاد شده، ابتدا بایستی معیاری برای برآورد میزان لرزش ارائه شود و مهمترین پارامترهای تاثیرگذار انتخاب شوند. باتوجه به مطالعات قبلی انجام شده، حداکثر سرعت ذره¬ای ایجاد شده در ذرات محیط به عنوان شاخص لرزش زمین و میزان اندازه¬گیری شده لرزش هوا بر حسب دسی بل به وسیله میکروفون لرزش¬سنج به عنوان شاخص برای لرزش هوا در نظر گرفته شد. از میان پارامترهای موثر بر میزان لرزش، دو پارامتر حداکثر میزان خرج در هر تاخیر و فاصله محل اندازه¬گیری تا مکان انفجار، مد نظر قرار گرفته شد. برای تخمین میزان لرزش زمین و هوا بر اساس این دو پارامتر سه روش شامل: روش تجربی، شبکه عصبی و شبکه عصبی-فازی استفاده شد. با استفاده از روش تجربی بهترین رابطه برازش شده به مجموعه داده لرزه¬ای با دقت مناسب حاصل شد. با استفاده از این روش دو معادله به منظور تخمین لرزش زمین و لرزش هوا به دست آمد. در ادامه یک شبکه عصبی و یک شبکه عصبی-فازی برای تخمین میزان لرزش زمین استفاده شد. در این شبکه¬ها حداکثر میزان خرج در هر تاخیر و فاصله محل اندازه¬گیری تا مکان آتشکاری به عنوان پارامترهای ورودی و حداکثر سرعت ذره¬ای به عنوان پارامتر خروجی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از این دو روش بسیار رضایت بخش بوده و از دقت بالایی برخودار بودند. به منظور ارزیابی لرزش¬های ایجاد شده در معدن سنگ آهک کارخانه سیمان شاهرود و مقایسه این لرزش¬ها با استانداردهای مورد استفاده در این منطقه، با استفاده از روابط تجربی به دست آمده برای تخمین لرزش زمین و هوا و همچنین استاندارد¬های مورد استفاده در این منطقه، نمودارهایی ترسیم شد. به وسیله این نمودارها میزان مجاز حداکثر خرج در هر تاخیر با توجه به میزان مجاز لرزش زمین یا هوا برای فاصله¬ای مشخص به دست آورده می¬شود و همچنین لرزش¬های ایجاد شده در معدن سنگ آهک کارخانه سیمان شاهرود با استانداردها مقایسه می¬شود. در نهایت نتایج حاصله از این پروژه به طور خلاصه بیان شده است و پیشنهاداتی به منظور بهبود عملیات آتشکاری ارائه شده است.
مجید رجبعلی زاده کاشانی مسعود منجزی
پیت نهایی، نشان دهنده شکل معدن روباز در پایان عمر آن می باشد و در تمامی مراحل یک فعالیت معدنی روباز نقش اساسی را ایفا می کند. مشکل اساسی در تعیین پیت نهایی بهینه، ساخت مدل عیاری درست از ذخیره می باشد. وجود اثر هموارسازی، صحت مدل های عیاری منتج شده از روش کریجینگ را در پرده ای از ابهام فرو می برد. برای غلبه بر این مشکل می توان از رویکرد شبیه سازی شرطی استفاده کرد که منجر به تولید مدل های عیاری مختلف و هم احتمال از کانسار می شود. در این پژوهش، ذخیره پورفیری مس سونگون، واقع در شمال غربی ایران، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است و دو نوع مدل عیاری ( براساس کریجینگ و شبیه سازی ) از لحاظ پارامترهای پیت نهایی حاصله از آن ها مقایسه شده اند. در این راستا مدل عیاری تخمینی کانسار با روش کریجینگ معمولی و 50 مدل عیاری شبیه سازی شده معتبر، با روش متوالی گوسی به دست آمده است. در ادامه با در نظر گرفتن پارامترهای اقتصادی مناسب ( یکسان در هر 51 مدل عیاری ) و همچنین عیار حد 25/0 درصد، مدل اقتصادی هر یک از 51 مدل عیاری حاصل شده است و در نهایت با استفاده از الگوریتم لرچ-گروسمن، پیت نهایی مربوط به 51 مدل عیاری تشکیل و پارامترهای مرتبط به آن ها مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تناژ ذخیره قابل معدن کاری براساس مدل کریج شده 36 درصد کمتر از میانگین تناژ بدست آمده از مدل های شبیه سازی شده می باشد و همچنین تناژ باطله واقع در پیت نهایی به دست آمده از مدل تخمینی 49 درصد کمتر از میانگین تناژ باطله به دست آمده از مدل های شبیه سازی شده می باشد. بنابراین در مقایسه با مدل های عیاری هموار شده سنتی، مدل های شبیه سازی شده، محدوده بزرگتری را به عنوان پیت نهایی معرفی می کنند.. همچنین npv به دست آمده براساس مدل تخمینی 67 درصد کوچکتر از میانگین معرفی شده توسط مدل های شبیه سازی شده می باشد.
پیام غایبی پناه محمد عطایی
در ابتدای این پژوهش به معرفی موتور سنکرون خطی مغناطیس دائم و لزوم نیاز به حرکت های خطی سریع و پر شتاب و در عین حال دقیق پرداخته می شود. پس از آشنایی با ساختمان و نحوه ی عملکرد موتور، مدل دقیق و ساده شده ی آن ارائه می گردد. در مدل دقیق موتور، نا ایده آلی ها نیز در نظر گرفته خواهند شد. نیروی دندانه ای بعنوان مهمترین عامل بوجود آورنده ریپل در شبیه سازی ها گنجانده می شود. از آنجایی که محدوده ی سرعت کاری موتور خطی مذکور در حوالی صفر بوده و احتمال توقف و تغییر جهت نیز وجود دارد؛ نمی توان از مدل اصطکاک ساده شده و خطی استفاده کرد. رفتار نیروی اصطکاک در اطراف سرعت صفر بسیار پیچیده و غیرخطی می باشد؛ از این رو با بررسی دقیق تر اصطکاک، مدل واقعی تری که نماینده ی رفتار طبیعی آن باشد، استخراج می گردد. در ادامه با طراحی کنترل کننده مد لغزشی مدل مرجع برای مدل ساده شده و خطی موتور، سرعت آن کنترل می گردد. با اعمال تغییرات ناگهانی در مشخصات سیستم، میزان مقاوم بودن کنترل کننده مورد بررسی قرار می گیرد. برای غلبه بر مشکل چترینگ از روش های متفاوتی استفاده خواهد شد. استفاده از توابع جایگزین دیگر همچون تابع اشباع، تابع سیگموید و تابع نمایی باعث کاهش و حذف چترینگ می گردد. پیچیده ترین روش، ترکیب مد لغزشی با استنتاج فازی و بهینه سازی با الگوریتم ژنتیک می باشد که در آن علیرغم حجم محاسبات، بهبود چندانی در مقایسه با روش های پیشین حاصل نگردیده است. در بخش بعد ملاحظات عملی نیز دخیل می گردند و از مدل غیرخطی موتور و اینورتر استفاده می شود. ابتدا کنترل کننده تناسبی-انتگرالی و سپس کنترل کننده مد لغزشی طراحی و پیاده سازی خواهند گردید. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که زمان استقرار و رفتار حالت گذرا در کنترل کننده مد لغزشی بسیار برتر از کنترل کننده تناسبی-انتگرالی است. علاوه بر این عملکرد کنترل کننده مد لغزشی در مواجهه با اغتشاشات شدید و ناگهانی خارجی، بسیار موفق تر است. از سوی دیگر در طراحی کنترل کننده مد لغزشی، عدم قطعیت های پارامتری نیز دخیل گردیده اند تا هرچه بیشتر به حالت واقعی نزدیک شود. در فصل آخر سرعت مرجع در محدوده ای وسیع تغییر داده شده و توانایی کنترل کننده ها در تعقیب آن بررسی و مقایسه می شود. نتایج حاکی از آن است که کنترل کننده تناسبی-انتگرالی در سرعت های بالاتر از مقدار نامی بهتر از سرعت های پایین عمل می کند. از سوی دیگر کنترل کننده ی مد لغزشی در سرعت های پایین عملکرد خوبی داشته ولی در سرعت های بالا دچار نوسان و خطای حالت مانگار می شود. در ادامه با طراحی کنترل کننده مد لغزشی تطبیقی مشکل برطرف شده و عملکرد کنترل کننده برای محدوده ی وسیعی از سرعت های مرجع تعمیم می یابد.
اسعد محمود نژاد محمد عطایی
خردشدگی مطلوب و مناسب، فاکتوری مهم در موفقیت یک عملیات انفجاری بوده و می تواند هزینه کلی تولید یک معدن را به حداقل ممکن تنزل دهد. امروزه آنالیز تصویری به دلیل صرف زمان و هزین? عملیاتی کم، مرسوم ترین روش برای ارزیابی خردایش و تعیین الگوهای آتشباری بهینه می باشد. کارهای متعددی در نقاط مختلف به منظور تعیین دانه بندی توده سنگ خردشده با استفاده از نرم افزارهای آنالیز تصویری، انجام شده است، اما به دلیل هزینه های سنگین و غیر عملیاتی بودن فرایند آنالیز سرندی، در اکثر موارد نتایج حاصله از این نرم افزارها بدون بررسی و اعتبارسنجی، مورد استفاده قرار گرفته است. در بحث آنالیز تصویری، به منظور بررسی میزان خردایش، فاکتورهای مختلفی تأثیرگذار می باشند، از آن جمله می توان به زاویه عکسبرداری، تعداد عکسهای مورد نیاز، شکل توده، دانه بندی و نحو? توزیع ذرات خرد شده، نرم افزار مورد استفاده و ... اشاره کرد. هدف از این تحقیق، تأثیر فاکتورهای ذکر شده در نتایج آنالیز تصویری دو نرم افزار goldsize و split و همچنین ارزیابی نتایج دو نرم افزار و مقایس? آنها می باشد. در این تحقیق یک نمونه توده سنگ خردشده، به آزمایشگاه حمل شده، ابتدا توده آنالیز سرندی شده است و منحنی دانه بندی مربوط به آن رسم شده است. در ادامه، توده سنگ در سه حالت گسترده، پله ای و کپه ای عکسبرداری شده است. سپس در حالت پله ای تأثیر تغییر زاویه در نتایج آنالیز تصویری، با تغییر زاوی? عکسبرداری در زوایای مختلف، مورد بررسی قرار گرفته است. عکسهای گرفته شده، به وسیل? نرم افزارهای goldsize و split آنالیز شده است. از آزمایشات انجام شده و تحلیل منحنی های دانه بندی، مشاهده شد که، شکل گسترد? توده سنگ، مطلوب ترین منحنی دانه بندی را ارائه می دهد و شکل پله ای نسبت به شکل کپه ای توده سنگ، نتایج بهتر و نزدیکتری به واقعیت را ارائه می دهد. تغییر زاوی? عکس برداری از توده سنگ، تأثیر چندانی بر روی نتایج دانه-بندی آنالیز تصویری ندارد. در مقایس? نرم افزارها بررسی ها نشان داد که، نرم افزار goldsize دانه بندی را درشتتر از حالت واقعی (آنالیز سرندی) نشان می دهد و نرم افزار split دانه بندی را ریزتر از آنالیز سرندی نشان می دهد و در آنالیز مواد دانه ریز، میزان خطای این نرم افزار بسیار بیشتر از سایر بخش های دانه بندی است، به طوری که نتایج آن در بخش دانه ریز، قابل قبول نمی باشد. میزان خطای نرم افزار goldsize کمتر بوده و دقیق تر از نرم افزار split می باشد.
مژگان میرزاطاهری محمد عطایی
نانوکامپوزیتهای پلیمر با ساختار لایه ای و یا ورقه ای ذرات رس، بدلیل نسبت منظر زیاد ذرات رس از خود خواص برجسته ای نظیر خواص فیزیکی، مکانیکی، شیمیایی، الکتریکی و بخصوص نفوذناپذیری در مقابل مایعات، گازها و یا بخار آب نشان داده اند که این امر موجب افزایش روز بروز کاربردهای این دسته از نانوکامپوزیت های پلیمر شده است. از کاربردهای ویژه این گونه مواد می توان به پوشش های نفوذناپذیر اشاره کرد که در صنایع بسته بندی، کاغذسازی و یا چسب مورد توجه قرار می گیرد بطوری که پس از پوشش دهی بر روی کاغذ و یا هر زیرآیند دیگر باعث بهبود خاصیت نفوذناپذیری زیرآیند می شوند بدون اینکه خواص دیگر آن فدا شود و در نتیجه مشکل های متعدد در صنایع نامبرده را تا حد مطلوبی برطرف می سازد. کپسول کردن نانوذرات رس درون لاتکس منجر به توزیع بهتر ذرات رس با ساختار لایه ای یا ورقه ای درون بستر پلیمر می گردد. در این میان لاتکس های پایه آبی پلیمری بدلایل زیست محیطی و همچنین روش فرآیندی آسانتر، مورد توجه بسیاری از صنایع واقع شده اند. در این پایان نامه دکتری، از روش پلیمرشدن مینی امولسیون برای کپسول کردن صفحات ذرات نانو رسcloisite 30b درون لاتکس پلی(استایرن-کو-بیوتیل اکریلات) استفاده شد. فعالیت های انجام شده در این پروژه به شرح زیر می باشد: در مرحله اول مینی امولسیونها با توزیع و پخش مناسب ذرات نانورس درون مخلوط مونومرها (استایرن و بیوتیل اکریلات) در حضور عوامل فعال کننده سطحی سدیم دودسیل سولفات (sds) و span 80 و کمک پایدارکننده هگزادکان (hd) توسط اعمال امواج مافوق صوتی دستگاه صوت دهی تهیه شد. مشاهده شد پایداری مینی امولسیون و لاتکس بستگی به چگونگی مراحل مخلوط سازی فاز آبی و فاز آلی، مدت و توان صوت دهی و بخصوص به نوع و مقدار مواد فعال کننده سطحی دارد. تجزیه و تحلیل و شناسایی نانوکامپوزیتها با استفاده از روش های گوناگون نظیر طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز، تفرق اشعه ایکس در زوایای کوچک و بزرگ، میکروسکوپ الکترونی روبشی، میکروسکوپ الکترونی عبوری، توزیع اندازه ذرات و اندازه گیری بار سطحی زتا انجام گرفت. این نتایج حاکی از ساختار کپسول دارشده (با راندمان بیش از 72%) از صفحات کاملا ورقه ای نانورس بود. مطالعات مورفولوژیکی نیز ساختار کروی هسته-پوسته را تأیید کرد و اثری از قرار گرفتن صفحات ذرات رس بر روی سطح قطرات کروی پلیمر در اشل 100 میلی لیتری مشاهده نشد. سپس فیلم نانوکامپوزیتها با غلظتهای 1، 6/2، 5/3 و 3/5 درصد وزنی از ذرات نانورس تهیه شد. این فیلم ها از شفافیت بسیار خوبی برخوردار بودند که حاکی ازساختار کاملا ورقه ای نانوذرات رس کپسول شده در بستر پلیمر است. بررسی پایداری لاتکس نیز نشان داد که لاتکس ها تا بیش از 4 ماه پایدار بودند. در مرحله بعد خواص فیزیکی، مکانیکی و بالاخص نفوذناپذیری نانوکامپوزیتها در مقابل آب و اکسیژن بررسی شد که حاکی از بهبود و افزایش چشمگیر تمام این خواص در مقایسه با لاتکس بدون ذرات نانو رس بود. برای انجام این مطالعات نیز از غلظتهای 1، 6/2، 5/3 و 3/5 درصد وزنی از ذرات نانورس استفاده شد. سپس با انجام بررسی های سینتیکی، افزایش جزئی سرعت پلیمر شدن (پس از کاهش اولیه)، کاهش جزئی درجه تبدیل، ثابت ماندن وزن مولکولی متوسط وزنی و همچنین افزایش اندازه قطرات کروی پلیمر نسبت به سیستم بدون نانوذرات رس مشاهده شد که خود گواه دیگری بر کپسول شدن صفحات نانوذرات رس cloisite 30b درون بستر پلی (استایرن-کو-بیوتیل اکریلات) در لاتکس پایه آبی نانوکامپوزیتهای سنتزشده بود.
محمد مهدیان پور رحمت اله هوشمند
در سال های اخیر، موضوع کیفیت توان برای تولیدکنندگان و مصرف کنندگان انرژی الکتریکی دارای اهمیت بسزایی گردیده و به عنوان یکی از شاخصهای شایستگی در بازار خصوصی برق خودنمایی می کند. یکی از پدیده های کیفیت توان، کمبود ولتاژ می باشد. این پدیده از مهمترین مسائل و مشکلات شرکتهای برق در مواجهه با صنایع پیشرفته بوده و تقریباً 80 درصد از مشکلات کیفیت توان موجود در سیستم های قدرت را به خود اختصاص داده است. جبرانگر پویای ولتاژ (dvr) ، یک تجهیز حالت جامد سری است که ولتاژ را به طور سری در سیستم جهت تنظیم ولتاژ بار و مصرف کننده تزریق می کند. برای اولین بار، این تجهیز در آگوست سال 1996 در ایالت کارولینای جنوبی، آمریکا، نصب و راه اندازی شد. به طور معمول، dvr در یک سیستم توزیع بین منبع و فیدر بار حساس نصب می شود. وظیفه اصلی dvr، این است که در هنگام وقوع یک اغتشاش، به سرعت ولتاژ مصرف کننده را به مقدار عادی برساند تا مصرف کننده دچار کمبود انرژی نشود. انواع مختلفی از توپولوژی های مداری و سیستم های کنترلی می توانند در dvr به کار روند. علاوه بر جبران کمبود و بیشبود ولتاژ، dvr می تواند قابلیت های دیگری همچون جبران هارمونیکی ولتاژ خط، کاهش حالت های گذرا در ولتاژ و نیز محدود کردن جریان خطا از خود نشان دهد. ساختار کلی dvr شامل ترانسفورمر تزریق، فیلتر هارمونیکی، اینورتر منبع ولتاژ، مدار شارژ dc و سیستم حفاظت و کنترل می باشد. در این پروژه، از dvr به عنوان یک تجهیز چند منظوره استفاده شده است. بدین معنی که در حالتی که خطا در فیدر موازی روی داده اغتشاش در شکل موج ولتاژ فیدرِ پس از خود را جبران می نماید. همچنین در هنگامی که خطا در فیدر پایین دست خودش روی داده و جریان خطا از dvr می گذرد، جریان را محدود و ولتاژ بارهای موازی با فیدر خودش را حفظ می کند تا این بارها دچار سانحه نگردند. دو مشخصه افت ولتاژ باس مشترک و عدم تجاوز جریان خط dvr از حد تعریف شده، برای dvr مشخص می کنند که باید با استفاده از کنترل کننده های posicast و p+resonant، ولتاژ باس جلوی خود را ثابت نگه دارد (مد عملکرد 1). همچنین کاهش ولتاژ باس مشترک و جریان خطای خارج از محدوده تعریف شده برای dvr، دو عاملی هستند که به dvr این پیام را می رسانند که باید با استفاده از روش کنترلی شار- بار، ولتاژی را به صورت معکوس حالت قبل به طور سری در خط تزریق کند تا ولتاژ باس مشترک حفظ شود (مد عملکرد 2). در این پایان نامه، روش کنترلی شار- بار به نحوی مورد استفاده قرار می گیرد که dvr به عنوان یک امپدانس (نه یک سلف خالص) و با هدف اصلی ثابت نگه داشتن ولتاژ باس مشترک عمل کند. برای رفع مشکل جذب توان حقیقی، یک امپدانس شامل یک مقاومت و یک سلف در ساختار dvr اضافه می شود و به محض ورود به مد عملکرد 2، خازن dc توسط دو سوئیچ از مدار خارج شده و جای خود را به این امپدانس می دهد. جهت تأیید کارایی تجهیز پیشنهادی شبیه سازی هایی بر روی یک سیستم استاندارد ieee و نیز بخشی از سیستم صنعتی محمودآباد اصفهان صورت گرفته است. نتایج شبیه سازی های انجام گرفته نشان می دهد که dvr قادر است کمبود ولتاژ را حتی تا مقدار تقریباً %100 جبران نموده و نیز جریان خطای در مسیرش را محدود کند. همچنین در مواردی که شکل موج ولتاژ از حالت سینوسی خارج می گردد (مثلاً در هنگام انرژی دار شدن ترانسفورمر) آن را به شکل موج سینوسی نزدیک سازد. با توجه به این مزایا، استفاده از dvr نه تنها در سطح توزیع و ولتاژ ضعیف، بلکه در سطوح فوق توزیع و صنعتی نیز پیشنهاد می شود.
رضا غنایی محمد عطایی
مدلسازی توزیع چگالی شار در فاصله هوایی ناشی از آهنرباهای دائم؛ به منظور تحلیل و طراحی موتورهای سنکرون خطی آهنربای دائم امری ضروری است، زیرا نیرو و نوسانات ناشی از آن همچنین طراحی بهینه این موتورها، وابسته به دقت بالا در مدلسازی توزیع چگالی شار در فاصله هوایی می باشد. در این پایان نامه، ابتدا توزیع چگالی شار در فاصله هوایی با استفاده از حل تحلیلی معادلات ماکسول بدست می آید. روش تحلیلی مبتنی بر معادلات ماکسول به سبب دقت بالا و ارائه روابط بسته برای پارامترهای مختلف موتور، مناسب برای فرآیند طراحی و بهینه سازی می باشد. سپس به منظور در نظر گرفتن تاثیر شیارها در مدلسازی و بالا بردن دقت مدل پیشنهادی از تابع پرمیانس نسبی استفاده می شود و نتایج با نتایج حاصل از روش اجزاء محدود مقایسه می گردد. از آنجایی که روش تحلیلی حل معادلات ماکسول قادر به در نظر گرفتن طبیعت غیر خطی مواد مغناطیسی و در نتیجه بروز اشباع در یوغ و دندانه های موتور نیست، از روش مدار معادل غیر خطی مغناطیسی بهبود یافته نیز برای تحلیل عملکرد موتور استفاده شده و چگالی شار در نواحی مختلف موتور محاسبه شده و با نتایج بدست آمده با روش اجزاء محدود مقایسه می گردد. مدل دقیق پیشنهادی مبتنی بر معادلات ماکسول که صحت آن با روش اجزاء محدود تایید شده است در طراحی یک موتور سنکرون خطی آهنربای دائم بکار گرفته می شود. طراحی بهینه یک موتور سنکرون خطی آهنربای دائم با انتخاب تعدادی از ابعاد موتور شامل ارتفاع آهنربا، طول فاصله هوایی، ارتفاع دندانه، عرض دندانه، ارتفاع یوغ اولیه و ارتفاع یوغ ثانویه به عنوان متغیرهای بهینه سازی، با استفاده از الگوریتم ژنتیک، به منظور دستیابی به بازده بالا انجام می گیرد.
رضا میکاییل محمد عطایی
تخمین قابلیت برش یک سنگ و تعیین عوامل موثر بر آن در تخمین هزینهها و طراحی یک کارخانه سنگبری از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. قابلیت برش سنگ به صورت اولیه به مشخصات فیزیکی و مکانیکی سنگ و خصوصیات دستگاه برش بستگی دارد. در مرحله نخست از این مطالعه سعی شد تا سیستم طبقهبندی جدیدی مبتنی بر مشخصات فیزیکی و مکانیکی سنگ شامل 4 عامل مهم مقاومت فشاری تک محوری، سختی موهس، فاکتور سایندگی شیمیازک و مدول الاستیسیته ارائه شود. درجه اهمیت هر یک از این عوامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و دلفی فازی تعیین شد. با استفاده از این سیستم طبقهبندی جدید قابلیت برش سنگهای ساختمانی مورد مطالعه (مشتمل بر 7 نوع سنگ کربناته و 5 نوع سنگ گرانیتی)، مورد ارزیابی و طبقهبندی قرار گرفت. برای بررسی صحت و سقم نتایج حاصل از این طبقهبندی، آزمایشهای برش متنوعی تحت شرایط مختلف عملیاتی با استفاده از یک دستگاه برش در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. در طول انجام این آزمایشها، مقدار شدت جریان مصرفی دستگاه و ارتعاشهای به وجود آمده در سیستم اندازهگیری شد. نتایج حاصل از این بررسیها نشان داد که در بیشتر موارد سیستم طبقهبندی به خوبی توانسته است قابلیت برش سنگهای مورد مطالعه را ردهبندی کند. در مرحله دوم از این مطالعه به بررسی و تحلیل اقتصادی فرایند برش سنگهای ساختمانی در برخی از کارخانههای سنگبری در شهرک صنعتی محمودآباد اصفهان پرداخته شد. بدین ترتیب توابع مختص هر یک از فاکتورهای هزینهساز در فرایند برش سنگهای ساختمانی تعیین شد. در ادامه با استفاده از این توابع، تابع هزینه کل تعیین شد و سپس تحلیل حساسیت برای دو نمونه سنگ تراورتن حاجی آباد و گرانیت قرمز یزد انجام شد. نتایج حاصل از بررسیها نشان داد که دو فاکتور هزینهساز انرژی مصرفی و سایش ابزار الماسی بیشترین تأثیر را در هزینههای کلی تولید به ترتیب برای نمونه سنگهای تراورتن و گرانیت دارد. با استفاده از این مدل اقتصادی میتوان به راحتی مقدار هزینههای تولید را با توجه به فاکتورهایی نظیر انرژی مصرفی، هزینه کارگری، سایش ابزار الماسی، آب مصرفی و هزینه تعمیر و نگهداری محاسبه کرد. در مرحله سوم از این تحقیق به بررسی و بهینهسازی پارامترهای برش شامل عمق برش و نرخ پیشروی با کمک الگوریتم بهینهساز ژنتیک پرداخته شد. الگوریتم ژنتیک از جمله الگوریتمهای بهینهساز میباشد که از یک سیر تکاملی طبیعی برای حل مسائل بهینهسازی پیروی میکند. در نهایت نتایج حاصل از این بخش به صورت نمودارهایی برای انتخاب نقاط بهینه از پارامترهای ماشینکاری بر اساس شاخص قابلیت برش سنگ ارائه شده است.
زهرا سادات امامی میبدی محمد عطایی
هدف از این مطالعه؛ بررسی آرایش زنجیره های دکسترانی در محلول رقیق و بهینه سازی عوامل سینتیکی موثر بر خواص هیدروژل-های حاصل از آن است. به این منظور؛ پروژه در دو بخش انجام شد. در بخش اول؛ اثر دما و ph محیط (محلول آبی سود در غلظت های مختلف) بر آرایش زنجیر های دکستران به روش آزمون ویسکومتری محلول های رقیق بررسی شد. نتایج نشان داد که کاهش دما و همچنین افزایش میزان غلظت سود باعث افزایش گرانروی ذاتی، شعاع چنبره و کاهش غلظت بحرانی همپوشانی زنجیر می شود. در بخش دوم این مطالعه ابتدا اثر دما، غلظت پلیمر و غلظت محلول سدیم هیدروکسید در آب بر رفتار رئولوژیک محلول های غلیظ دکسترانی بررسی شد. سپس با افزودن عامل شبکه ای کننده (اپی کلروهیدرین) در مقادیر مختلف سینتیک واکنش شبکه ای شدن و خواص نهایی هیدروژل های دکستران/اپی کلروهیدرین مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت پلیمر و سدیم هیدروکسید؛ گرانروی محلول افزایش یافته است. همچنین افزایش دما به دلیل زیاد کردن تحرکات زنجیرهای پلیمر و باز کردن گره خوردگی ها باعث کاهش گرانروی سامانه شده است. در بررسی سینتیک واکنش شبکه ای شدن از آزمون رئومتری (در دمای ?c 40) استفاده شد. ساختار شبکه هیدروژلی نیز با انجام آزمون تورم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل نشاندهنده وجود غلظتی بحرانی برای کاتالیست (سود سوزآور) و عامل شبکه ای کننده (اپی کلروهیدرین) است به نحوی که افزایش بیش از حد غلظت عامل شبکه ای کننده باعث تجمع مولکول های اپی کلروهیدرین شده و افت خواص را در سامانه ایجاد می کند. همچنین با عبور از غلظت بحرانی بدست آمده برای سدیم هیدروکسید، یونیزاسیون گروه های هیدروکسیل و تخریب احتمالی زنجیر های دکستران رخ داده که خواص هیدروژل را کاهش می دهد. در انتها نمودارهای بدست آمده از آزمون رئومتری توسط مدل سینتیکی hsich ارزیابی شد. پارامترهای ? و ? که به ترتیب بیانگر زمان آسودگی و پهنای طیف توزیع آسودگی هستند به خوبی افزایش الاستیسیته هیدروژل ها با پیشرفت واکنش و همچنین تغییر پهنای طیف توزیع آسودگی در سامانه ها با غلظت های مختلف را نشان دادند
سارا بیگلری غلامرضا شریفی سیرچی
این اولین گزارش بکار گیری میکروارگانیزم های اکتینومیست در تولید نانو ذرات طلا از خاکهای منطقه بردسیر کرمان است. دراین پروژه ما توانستیم با روشی نسبتاً ساده و ارزان و با کمک میکروبهای جدا شده از خاکهای این منطقه، نانو ذرات طلا را تولید کنیم. روش معمول ایجاد نانو ذرات طلا استفاده از مواد شیمیایی اسیدی می باشد که از نظر محیط زیستی امن نیستند و شامل ناخالصی های سمی است. تولید نانو ذرات به روش مصنوعی بسیار هزینه بر و وقت گیر می باشد و همچنین در هنگام سنتز، ذرات بزرگتر نیز تولید می شود. لذا در این تحقیق تلاش می شود با استفاده از اکتینومیست ها، نانوذرات طلا باروشی بسیار ساده و کم هزینه تولید شود. این روش استحصال در مقایسه با روشهای کلاسیک، اقتصادی، آسان و علاوه بر دارا بودن راندمان بالاتر، از نظر استانداردهای زیست محیطی نیز مقبول تراست. استفاده از روشهای کلاسیک استخراج فلزات اغلب دارای مخاطرات زیست محیطی است. زیرا این روشها موجب آلودگی منابع آب، خاک و هوا میگردند و چه بسا ساختار طبیعی اکوسیستم مناطق وسیعی از پیرامون خود را تخریب می کنند اکتینومیست ها باکتریها گرم مثبت، هوازی، رشته ای و غیر متحرک هستند و بعضی از آنها قادرند یون های بعضی از فلزات سنگین را احیا کرده و آنها را به نانو ذرات فلزی آمورف و یا کریستالی تبدیل کنند. دراین پروژه قریب پنجاه ایزوله از اکتینومیست های خاکهای منطقه بردسیر کرمان جداسازی و بمنظور تولید نانو پارتیکل های طلا ارزیابی شدند. از بین آنها، شش ایزوله در درجه بندی مورد نظر، تولید نانو ذرات طلا نمودند. در مطالعات میکروسکوپ الکترونی شکل و پراکنش اندازه نانو ذرات طلای ایجاد شده و مورفولوژی ریسه ها و اسپورهای ایزوله های فعال تعیین گردید و مطالعات مولکولی تعیین توالی ایزوله های مذکور در جهت شناسایی این ایزوله ها انجام گردید. از اهداف آتی این تحقیق تعیین روش تولید نانوذرات و استخراج آن ها از توده های زیستی میکروارگانیسم ها می باشد
سجاد بهادری فرد محمد عطایی
یکی از مهمترین فعالیت های مرتبط با استخراج مواد معدنی، عملیات حفاری و انفجار است. در این راستا خردایش مناسب سنگ و کاهش عوارض جانبی پس از انفجار از اهمیت بالایی برخوردار است. عدم طراحی دقیق و حتی اجرای نامناسب الگوی حفاری و انفجار، موجب عدم دسترسی به اهداف مورد نظر می گردد. در طراحی یک الگوی انفجار مطلوب، هر دو گروه عوامل قابل کنترل و غیرقابل کنترل (خصوصیات توده سنگ) باید همزمان مورد توجه قرار گیرند. شرایط زمین شناسی منطقه، کیفیت توده سنگ (مقاومت، شرایط درزه داری و ...)، هندسه الگو، نوع تجهیزات بارگیری و حمل، نوع سیستم انتقال انفجار و ... از جمله مواردی هستند که باید مورد توجه طراح باشد. اغلب، طراحی الگوها بر اساس روش های تجربی صورت می گیرد. در این روش ها معمولاً سعی بر آن بوده با ساده سازی، فقط تعداد محدودی از پارامترهای موثر در نظر گرفته شود که این امر باعث کاهش کارایی این روش ها شده است. اما روش های دیگری نیز وجود دارند که مبتنی بر مشخصات توده سنگ می باشد. اساس طراحی در این روش ها توجه به خصوصیات ماده سنگ و توده سنگ به ویژه خصوصیات مربوط به شرایط درزه داری می باشد. در این تحقیق ابتدا منابع علمی موجود در زمینه انفجار مورد مطالعه جامع قرار گرفته و پارامترهای موثر در طراحی الگوهای آتشکاری و به طور عمده روش های طراحی مبتنی بر مشخصات توده سنگ مرور گردیده است. در ادامه پس از بررسی نتایج انفجارهای متعدد در معدن سنگ آهن گل گهر، مشکلات و نواقص موجود شناسایی و پس از بررسی دلایل احتمالی بروز آن ها، پیشنهاداتی جهت بهبود وضع موجود ارائه شده است. در ادامه به عنوان مطالعه موردی برای انجام مطالعات صحرایی و جمع آوری اطلاعات، در بیش از شصت نقطه معدن سنگ آهن گل گهر مشخصات مهندسی توده سنگ مورد نیاز در تعیین شاخص قابلیت انفجار (bi) و شاخص خردایش سنگ (rfi) مورد مطالعه و برداشت صحرایی قرار گرفت. از هر یک از نقاط فوق نمونه هایی از ماده سنگ جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. و بر روی نمونه ها آزمایش های مقاومت فشاری، چگالی و سختی انجام گرفت. سپس خواص مکانیکی ماده سنگ، مشخصات ژئومکانیکی توده سنگ، شاخص قابلیت انفجار و شاخص خردایش سنگ برای توده سنگ های موجود در نقاط شصت گانه تعیین شد. سپس با استفاده از شاخص های مذکور، مشخصات ژئومتری انفجار طراحی شده و خرج ویژه ی انفجارها تعیین گردید. در پایان نتایج طراحی توسط روش های مبتنی بر مشخصات ژئومکانیکی توده سنگ و الگوهای اجرا شده توسط معدن با یکدیگر مقایسه شدند و مشخص گردید در نقاطی که مشخصات الگوهای اجرایی نزدیک به الگوهای طراحی شده با شاخص خردایش سنگ (rfi) بوده اند نتایج بهتری نسبت به سایر انفجارها داشته اند.
یاسر میناتور محمد عطایی
مکانیابی ساختگاه سد یکی از تصمیمات قابل ملاحظه در مدیریت منابع آب به حساب می آید. تصمیم گیری در این زمینه به معیارهای مختلف کمی و کیفی وابسته می باشد که حتی ممکن است در تضاد با یکدیگر نیز باشند. بنابراین برای حل این مسئله می توان از روش های تصمیم گیری چند معیاره در تلفیق با منطق فازی استفاده نمود. هدف از این پایان نامه ارائه دو مدل گروهی تصمیم گیری چند معیاره فازی جهت انتخاب بهینه ساختگاه سد می باشد. برای این منظور ابتدا مسئله انتخاب ساختگاه سد مورد مطالعه قرار گرفت و مهمترین معیارهای موثر در آن با استفاده از مطالعات گسترده کتابخانه ای و استفاده از نظرات کارشناسان تعیین گردید. سپس انواع مختلف روش های تصمیم گیری چند معیاره بررسی شد، در نهایت با تلفیق دو روش شباهت به گزینه ایده آل (topsis) و تحلیل سلسله مراتبی (ahp) با تصمیم گیری گروهی و منطق فازی، دو مدل گروهی تصمیم گیری چند معیاره شباهت به گزینه آیده آل فازی و تحلیل سلسله مراتبی فازی، جهت انتخاب بهینه ساختگاه ارائه شده است. به منظور کاربرد عملی این مدلدها در انتخاب ساختگاه بهینه سدها، سد خاکی هرسین در استان کرمانشاه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. در اولین گام برای اعمال تصمیم گیری گروهی، تعیین وزن معیارها و تشکیل ماتریس تصمیم گروهی فازی، نظر کارشناسان در باره اهمیت هر یک از معیارها و اهمیت هر یک از گزینه ها نسبت به هر یک از معیارها با استفاده از یک پرسشنامه دریافت شد. سپس با استفاده از دو مدل ارائه شده، ساختگاه بهینه برای ساخت سد خاکی هرسین از بین چهار ساختگاه پیشنهادی انتخاب گردید.
وحید رسولی محمد عطایی
در این تحقیق با کنترل مناسب توان اکتیو تولید شده در توربین بادی، اثر نوسانات فرکانس های بالای باد بر روی شبکه قدرت کاهش می یابد. روش کنترلی استفاده شده در این تحقیق بر اساس فیلترینگ توان باد طراحی می گردد. بدین صورت که یک نسخه فیلتر شده از توان باد به عنوان توان مرجع شبکه تعریف شده و دینامیک توربین باید آن را دنبال کند. در نتیجه، پایداری توربین تحت تأثیر پارامترهای فیلتر قرار می گیرد. برای افزایش کنترل پذیری توربین روشی ارائه می گردد که علاوه بر مجزا کردن دینامیک های آهسته و سریع توربین از هم، وابستگی این دینامیک ها را نسبت به شبکه کاهش می دهد. این روش با استفاده از روش کنترل غیر خطی طراحی می گردد. تنظیم پارامترهای فیلتر طراحی شده مسئله دیگری است که باید برای بهبود عملکرد سیستم مد نظر قرار داد. هر چقدر ثابت زمانی فیلتر بیشتر باشد، توان بیشتری از باد جذب توربین شده و توان داده شده به شبکه هموارتر خواهد شد. بنابراین، باید موازنه ای بین از دست رفتن بخشی از توان باد و کاهش اثر توربین بر شبکه برقرار نمود. همچنین، یک ناحیه مجاز برای ثابت زمانی فیلتر لازم است تا تعیین گردد. نتایج شبیه سازی نشان می دهند که توربین به عنوان یک فیلتر قابل تنظیم، نوسانات توان باد را جذب کرده و توان هموارتری به شبکه تحویل می دهد. علاوه بر آن، دینامیک های داخلی توربین می توانند مستقل از شبکه کنترل شوند.
محمد جواد رحیم دل رضا خالوکاکایی
از کار افتادن سیستم ها، موجب وقوع اختلال در سطوح مختلفی شده و می تواند به عنوان تهدیدی برای جامعه تلقی گردد. از این رو کاربران انتظار دارند که سیستم ها، اطمینان بخش و ایمن باشند. برای تامین این انتظار، بررسی مقوله مهم قابلیت اطمینان در تمامی صنایع ضرورت دارد. در معدنکاری و صنایع معدنی، تجهیزات حفاری مهمترین واحد عملیاتی در معادن روباز بوده و از کار افتادن کل و یا بخشی از آن ها، می تواند به عنوان تهدیدی در کاهش تولید و سودآوری معدن تلقی گردد. اگرچه تاکنون تحقیقات گسترده و مهمی در زمینه ارزیابی قابلیت اطمینان و در دسترس بودن سیستم های مهندسی در دنیا ارائه شده است، اما تجهیزات حفاری از این مقوله بی بهره بوده و بررسی های صورت گرفته در مورد این گونه تجهیزات عمدتاً بر پایه تجربیات و قضاوت های مهندسی بوده است. به منظور جلوگیری از توقف های ناخواسته و افزایش عملکرد دستگاه های حفاری، اطلاع از شرایط کاری دستگاه ها و کنترل آماری دقیق آن ها یکی از رهیافت های عملی به شمار می آید. یکی از تکنیک های توانمند برای پیش بینی خرابی ها و عملکرد مناسب دستگاه در یک زمان مشخص، ارزیابی آماری و احتمالاتی قابلیت اطمینان است. با استفاده از این رهیافت می توان احتمال عدم خرابی و عملکرد مطلوب دستگاه در یک بازه زمانی مشخص را تخمین زد. در این تحقیق، پس از ارائه مفاهیم احتمال، تعاریف و مدلسازی قابلیت اطمینان در فصل دوم، به معرفی دستگاه های حفاری دورانی در فصل سوم پرداخته شده است. درفصل چهارم تحقیق، به ارائه زیرسیستم های عملیاتی دستگاه های حفاری پرداخته شده است. بر این اساس، زیرسیستم های پنجگانه، هیدرولیک، الکتریک، هوای فشرده، حفاری و حرکت برای ماشین های حفاری معدن مس سرچشمه ارائه گردیده است. مدلسازی قابلیت اطمینان هر یک از زیرسیستم های ماشین های حفاری و نیز ناوگان حفاری معدن در فصل پنجم ارائه شده است. در فصل ششم تحقیق، با تاکید بر حفظ عملکرد هر یک از زیرسیستم ها در قابلیت اطمینان 90%، به ارائه برنامه تعمیر و نگهداری پیشگیرانه زیرسیستم های مختلف ماشین های حفاری پرداخته شده است. بر اساس برنامه تعمیر و نگهداری ارائه شده، قابلیت اطمینان ناوگان حفاری معدن تا 98% بهبود خواهد یافت. در پایان، جزئیات تعمیر و نگهداری پیشگیرانه برای هر زیرسیستم به صورت مجزا ارائه شده است.
حمیدرضا نظارت محمد عطایی
ساخت تونل و سایر سازه های زیرزمینی ، به دلیل متغیرهای زیاد، منجمله شرایط غیرقابل پیش بینی و نامطمئن زمین، با خطرهایی مواجه می باشد که می تواند ایمنی و یا اقتصاد طرح را به مخاطره افکند. ارزیابی و رتبه بندی ریسک ها در پروژه های پرمخاطره نظیر پروژه های تونل سازی مکانیزه از جمله اقدامات ضروری برای مدیریت و ارائه پاسخ به ریسک های مرتبط است. این امر مستلزم شناسایی و تعیین مجموعه عوامل ریسک زاست که در این تحقیق در قالب نظر کارشناسی و مطالعات زمین-شناسی، ریسک در هشت سطح مورد توجه واقع شده است. مهم ترین مخاطرات زمین شناسی از جمله نشت و هجوم آب زیرزمینی، نشت گاز، ناپایداری سینه کار، ناپایداری دیوار و سقف تونل، مچاله شوندگی (لهیدگی)، تورم سنگ های رسی، سینه کار مختلط، چسبناکی سنگ ها و خاک های رسی مورد بحث قرار گرفته و مهم ترین مشکلات ناشی از این مخاطرات بررسی شده و راهکارهای پیش بینی، پیش گیری و مقابله با آن ها ارائه شده است. به منظور رتبه بندی دقیق تر ریسک ها، با استفاده از شاخص های: احتمال وقوع ریسک، میزان تأثیر ریسک بر هزینه، زمان و کیفیت پروژه و شاخص های تکمیلی: عدم اطمینان از تخمین و توانایی سازمان در واکنش به ریسک نیز در نظر گرفته شده است. رتبه بندی نهایی با استفاده از روش های شباهت به گزینه ایده آل، تحلیل سلسله مراتبی ، شباهت به گزینه ایده آل فازی و تحلیل سلسله مراتبی فازی انجام گردید. در روش های تصمیم گیری چند معیاره ریسک ها با توجه به شاخص های گوناگون بهتر ارزیابی می گردند و در نتیجه، واقع بینانه تر رتبه بندی می شوند. با توجه به این که نتایج حاصل از اجرای روش های فوق در مواردی با یکدیگر هم خوانی نداشت، برای رسیدن به یک اجماع کلی از رتبه بندی ریسک ها، از تکنیک های ادغامی که شامل روش های میانگین، بردا و کپ لند است، استفاده شد. در نهایت مچاله شوندگی و ناپایداری سینه کار تونل بیشترین و نشت گاز و چسبناکی سنگ ها و خاک های رسی به ترتیب کم ترین رتبه ریسک ها را به خود اختصاص دادند.
علیرضا باقریان محمودآبادی محمد عطایی
نانوکامپوزیت های لاستیک آکریلونیتریل-بوتادین/خاک رس به صورت درجا، به روش پلیمریزاسیون امولسیونی فاقد امولسیفایر، با مقادیر مختلف خاک رس تهیه شدند. کوپلیمریزاسیون مونومرهای آکریلونیتریل و بوتادین در حضور ورقه های خاک رس از هم باز شده در فاز آب انجام شد و به منظور اتصال مناسب بین نانو ذرات خاک رس و ماتریس پلیمری آکریلونیتریل-بوتادین از اصلاح کننده ی واکنش پذیر 2-آکریل آمید-2-متیل-1-پروپان سولفونیک اسید(amps) در حین پلیمریزاسیون استفاده شد. نتایج آزمون تفرق اشعهx،نشان داد که نانوکامپوزیت ها تا 3 درصد وزنی خاک رس، ساختار ورقه ورقه شده داشتند که با تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) نیز تایید شد اما در5 درصد، ساختار نانوکامپوزیت ورقه ورقه شده- جا داده شده، بود. سطح شکست nbr خالص و نانوکامپوزیت های آن با میکروسکوپ الکترونی روبشی(sem) مشاهده شدند. سطح شکست نانوکامپوزیت ها نسبت به nbr خالص زبرتر و ناهموارتر بود. همچنین آنالیز edx از سطح شکست نانوکامپوزیت ها نشان از پخش خوب خاک رس در آن ها دارد. نتایج آزمون تجزیه ی گرماوزنی(tga)، حاکی از آن است که پایداری حرارتی نانوکامپوزیت ها بهبود یافته و دمای شروع تخریب حرارتی آن ها با افزایش مقدار خاک رس، بیشتر شد. دمای انتقال شیشه ای(tg) نانوکامپوزیت ها بر اساس آنالیز دینامیکی-مکانیکی حرارتی(dmta) به دماهای بالاتر منتقل شد. در ضمن بیشترین میزان افزایش در tg مربوط به نانوکامپوزیت حاوی 3 درصد وزنی خاک رس بود. همچنین برای تمامی نانوکامپوزیت ها، به دلیل محدود شدن تحرک زنجیرهای پلیمری، ارتفاع پیک tan ? کاهش یافته و پهن تر شد. مدول ذخیره ی نانوکامپوزیت ها نیز نسبت به nbr خالص افزایش یافت. نتایج آزمون کشش نیز بیان گر آن است که مدول و استحکام کشش نانوکامپوزیت ها بهبود چشمگیری داشته است به طوری که مدول و استحکام کشش در نانوکامپوزیت حاوی 3 درصد وزنی خاک رس با ساختار ورقه ورقه شده به ترتیب 302 و 219 درصد نسبت به nbr خالص افزایش یافته است. کرنش پارگی نانوکامپوزیت ها نیز نسبت به nbr خالص افزایش یافته و بیشترین میزان افزایش مربوط به نانوکامپوزیت حاوی 1 درصد وزنی خاک رس با ساختار ورقه ورقه شده بود. نتایج آزمون سختی نیز نشان داد که میزان سختی نانوکامپوزیت ها نسبت به nbr خالص افزایش یافته و بیشترین میزان افزایش مربوط به نانوکامپوزیت حاوی 3 درصد وزنی خاک رس بود. همچنین درصد تورم نانوکامپوزیت های پخت شده ی nbr در حلال mek، نسبت به nbr خالص کاهش یافت. در ادامه تغییراتی در شرایط تهیه ی نانوکامپوزیت ها داده شد و اثر آن بر خواص آن ها بررسی شد. استفاده از امولسیفایر در تهیه ی نانوکامپوزیت حاوی 1 درصد وزنی خاک رس، مورفولوژی آن ها را از حالت ورقه ورقه شده به جا داده شده، تغییر داد و به دنبال آن پایداری حرارتی افزایش و خواص مکانیکی کاهش یافت. تغییر در میزان آکریلونیتریل در نانوکامپوزیت های حاوی 1 درصد خاک رس، تغییری در مورفولوژی آن ها ایجاد نکرد اما به دلیل خارج شدن از ترکیب درصد آزئوتروپ، الگوی تجزیه ی حرارتی آن ها بر اساس tga، تغییر کرد. تغییر در میزان اصلاح کننده ی amps در نانوکامپوزیت های حاوی 1 درصد خاک رس، تغییری در مورفولوژی آن ها ایجاد نکرد اما در نانوکامپوزیت های حاوی 3 درصد خاک رس، با کاهش اصلاح کننده ی amps، مورفولوژی از حالت ورقه ورقه شده به جا داده شده تغییر کرد و به دنبال آن پایداری حرارتی افزایش و خواص مکانیکی کاهش یافت. همچنین نانوکامپوزیتی که با اختلاط لاتکس nbr خالص با 3 درصد وزنی خاک رس تهیه شد، مورفولوژی جا داده شده دارد و پایداری حرارتی آن نسبت به نانوکامپوزیت حاوی 3 درصد خاک رس که به روش پلیمریزاسیون امولسیونی فاقد امولسیفایر درجا تهیه شده، بهتر است ولی خواص مکانیکی آن کاهش یافت.
مجید بختیاری محمد عطایی
موتور سنکرون مغناطیس دائم داخلی به علت ویژگی های ممتازی که دارا می باشد، در کاربردهای مختلفی مانند: خودروهای هیبریدی، کاربردهای کششی، رباتیک و ... مورد توجه قرار گرفته است. با وجود ویژگی های بسیار موتور سنکرون مغناطیس دائم داخلی، کنترل دقیق این موتور به دلیل ارتباط غیرخطی بین جریان سیم پیچ ها و سرعت موتور و همچنین ماهیت غیرخطی گشتاور تولیدی آن مسئله ای پیچیده می باشد. از آن جایی که برای یک درایو با عملکرد بالا ویژگی هایی مانند: پاسخ دقیق و سریع، بازگشت سرعت به مقدار مرجع در اغتشاشات و عدم حساسیت به پارامترها مهم می باشد، لذا کنترل کننده ی مورد استفاده بایستی قادر به تأمین این نیازها برای درایو مورد نظر باشد. کنترل کننده های مرسوم مانند pi و pid که غالباً در کنترل فرآیندهای صنعتی مورد استفاده قرار می گیرند به دلایلی مانند حساسیت به تغییر پارامترهای سیستم و اغتشاشات بار، عموماً پاسخ مناسبی از خود نشان نمی دهند. به تازگی، محققان بمنظور دست یابی به یک عملکرد دینامیکی مطلوب از کنترل کننده های غیرخطی و کنترل کننده های هوشمند در کاربردهای کنترل درایو استفاده می کنند. در بسیاری از کاربردهای گزارش شده در طراحی این کنترل کننده ها، جریان محور d جهت سادگی در طراحی برابر صفر در نظر گرفته شده است. اما با این فرض کنترل موتور در سرعت های بالاتر از سرعت نامی مشکل بوده و گاهی اوقات موتور در شرایط نامی قادر به رسیدن به سرعت نامی نمی باشد. در این پایان نامه تعدادی از کنترل کننده های غیرخطی و هوشمند جهت کنترل سرعت موتور سنکرون مغناطیس دائم داخلی در رنج وسیع سرعت مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. همچنین بمنظور کنترل شار و دست یابی به سرعت-های بالاتر از سرعت نامی، جریان محور d مخالف صفر در نظر گرفته شده است. جهت بررسی کنترل کننده های پیشنهاد شده، عملکرد هر یک از آن ها بر روی یک موتور kw40 و در شرایط مختلفی مانند: عملکرد در سرعت نامی و بار نامی، تغییر پله ای گشتاور بار، تغییر سرعت مرجع، عملکرد در سرعت های پایین و معکوس با استفاده از نرم افزار matlab/simulink شبیه سازی شده است. نتایج شبیه سازی ها نشان می دهند که از میان کنترل کننده های پیشنهاد شده در این پایان نامه، کنترل کننده ی belbic به دلایلی مانند: حجم کم در محاسبات، پاسخ سریع و هموار سرعت، عدم نیاز به مدل دقیق موتور جهت طراحی و مقاوم بودن در برابر تغییر پله ای گشتاور بار نسبت به دیگر کنترل کننده ها پاسخ مناسب تری دارد.
محمد عطایی میرستار صدرموسوی
بررسی وضعیت موجود مجتمع های ورزشی در مناطق3-4-5 کلان شهر تبریز نشان می دهد که برخی از این مجتمع ها با تراکم بالای افراد مراجعه کننده روبرو هستند و در مقابل در بسیاری از نقاط تعداد زیادی از افراد دسترسی به امکانات ورزشی در این مجتمع ها را ندارند و ناگزیرند جهت استفاده از این امکانات مسافت طولانی را طی نمایند و این مسئله تبعات مختلفی از جمل طه افزایش ترافیک، آلودگی هوا و صرف هزینه بالای اقتصادی و از همه مهمتر نارضایتی شهروندان را به دنبال دارد. لذا مکانیابی مناسب زیرساخت های شهری از جمله مجتمع های ورزشی با در نظر گرفتن کلیه معیارها و شاخص ها از جمله شاخص های: 1- توسعه ای2- حریم ها 3- شبکه ارتباطی و راه ها 4- اقلیمی5- محیطی 6- اقتصادی و اجتماعی از جمله نیازها و عوامل موثر در مدیریت پایدار و مهم شهری به شمار می روند. لذا در این پایان نامه با استفاده از این شاخص ها و در نظر گرفتن سایر عوامل و با استفاده از نرم افزار 10 arc map در سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis ) ، الگوی مکانیابی مجتمع های ورزشی در محدوده مورد مطالعه بررسی و تحلیل گردید. ضمنا جهت ارزیابی شرایط موجود با تهیه پرسشنامه و نظر خواهی از شهروندان و کارشناسان متخصص و انجام تحلیل های آماری مناسب با استفاده از نرم افزار 16mini tab مطالعات و ارزیابی لازم انجام گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد در مکانیابی مجتمع های ورزشی در محدوده مورد از معیارهای مهمی از جمله 1- دسترسی سریع افراد 2- توزیع متوازن در سطح منطقه 3- در نظر گرفتن حداکثر پوشش 4- رعایت استانداردهای لازم 5- سازگاری با کاربری های همجوار و غیره انجام نگرفته است. همچنین بررسی محدود مورد مطالعه بیان می دارد اگر چه تعداد مجتمع های ورزشی در منطقه 3 نسبت به مناطق 4 و 5 بیشتر می باشد اما به علت تمرکز این مجتمع ها در دو محل و عدم در نظر گرفتن مدل های استاندارد در این منطقه، وضعیت مناسبی از لحاظ توزیع مکانی مجتمع های ورزشی وجود ندارد. همچنین منطقه 4 به علت تراکم بالای جمعیت در مقایسه با مناطق 3 و 5 دارای کمترین مجتمع های ورزشی می باشد و منطقه 5 نیز نسبت به جمعیت و مساحت تحت پوشش دارای مجتمع های ورزشی بسیار کمی می باشد که در این خصوص باید سرمایه گذاری های بیشتری انجام پذیرد
لاله صلحی عزیزالله نودهی
هدف اصلی این مطالعه تهیه یک سامانه نوین چسب عاجی دندانی بر پایه نانورس پیوند شده با پلی متاکریلیک اسید، نانورس پیوند شده با پلی اکریلیک اسید، مخلوط نانوسیلیکا و نانورس پیوند شده با پلی متاکریلیک اسید، مخلوط نانوسیلیکا و نانورس پیوند شده با پلی اکریلیک اسید و نانورس پیوند شده با کیتوسان اصلاح شده با گلایسیدیل متاکریلات است. پیوند پلی متاکریلیک اسید و پلی اکریلیک اسید بر ری سطح نانورس در حضور و همچنین غیاب انوسیلیکا انجام شد و محصولات مورد شناسایی قرار گرفتند. پرکننده های اصلاح شده سپس به یک سیستم چسب عاجی تجربی در غلظت های مختلف از???? تا ?? اضافه شدند. کیتوسان به صورت شیمیایی با گلایسیدیل متاکریلات اصلاح شد و کیتوسان خالص به همراه کیتوسان اصلاح شده مورد شناسایی قرار گرفتند. کیتوسان اصلاح شده به صورت نوری پخت و شناسایی شد. سپس کیتوسان اصلاح شده بر روی سطح نانورس پیوند زده شد و محصول مورد شناسایی قرار گرفت. پیوند شدن پلیمر بر روی سطح نانورس تایید شد. بر طبق نتایج به دست آمده، ساختار ورقه ای جزیی برای نانورس های پیوند شده با پلیمر مشاهده شد. پایداری پخش نانوذرات اصلاح شده در چسب رقیق افزایش یافته و افزودن ???? پرکننده اصلاح شده به چسب منجر به افزایش چشمگیری در خواص مکانیکی شد. مقادیر بالاتر پرکننده اصلاح شده منجر به افزایش مدول خمشی شد. مدول خمشی اندازه گیری شده در تطابق خوبی با نتایج تئوری حاصل از مدل هالپین ـ تسای بود. اصلاح کیتوسان با گلایسیدیل متاکریلات و توانایی پخت نوری آن تایید شد و افزایش غلظت گلایسیدیل متاکریلات در واکنش، منجر به افزایش بازده اصلاح بر روی زنجیرهای کیتوسان شد. این واکنش در ???? ساعت تکمیل شد و کیتوسان اصلاح شده حاصل با موفقیت در مرحله بعدی بر روی سطح نانورس پیوند زده شد.
lمصطفی عابدینی امین خدابخشیان
فرکانس سیستم قدرت، شاخص برقراری تعادل بین توان تولیدی و بار مصرفی در شبکه محسوب می شود، به طوری که افزایش ناگهانی بار و یا کاهش تولید، موجب می شود فرکانس شبکه از مقدار نامی فاصله گیرد. در این مطالعه، ضمن اشاره به اصول کنترل فرکانس در نیروگاه های سنتی، مدل توربین های حرارتی و آبی معرفی شده و گاورنر به عنوان واحد کنترلی ژنراتورهای سنکرون جهت جبران عدم تعادل توان، مورد ارزیابی قرار می گیرد. پس از آشنایی با نحوه کنترل فرکانس توسط نیروگاه های سنتی، ساختار و نحوه اتصال توربین بادی به شبکه قدرت، معرفی شده و عملکرد توربین بادی پس از وقوع اغتشاش فرکانسی، بررسی می شود. مبدل الکترونیک قدرت مورد استفاده در ساختار ژنراتور القایی دوسو تغذیه، ضمن تأمین شرایط استخراج حداکثر توان، قابلیت کنترل مستقل توان اکتیو و توان راکتیو را فراهم می سازد. وجود این مبدل، همچنین موجب می شود ژنراتور القایی نسبت به انحراف فرکانس عکس العمل نشان ندهد و به همین علت، افزایش نفوذ این نیروگاه ها و جایگزین شدن آن ها به جای ژنراتورهای سنکرون در سیستم قدرت، مشکلاتی جهت کنترل فرکانس شبکه به دنبال خواهد داشت. از سوی دیگر، امکان تزریق سریع توان به شبکه در ژنراتور القایی دو سو تغذیه، به ما اجازه می دهد با اصلاح حلقه کنترلی این ژنراتور، آن را در کنترل فرکانس شبکه سهیم نماییم. مشارکت توربین بادی در کنترل فرکانس، به دو دسته کلی طبقه بندی می شود: کنترل کوتاه مدت فرکانس و کنترل بلند مدت فرکانس. مشارکت توربین در کنترل کوتاه مدت فرکانس، از طریق آزاد نمودن بخشی از انرژی جنبشی موجود در جرم توربین صورت می گیرد. در این مطالعه، ضمن معرفی و شبیه سازی روش های مورد استفاده در این زمینه، توانستیم از طریق یک الگوریتم هوشمند، پاسخ فرکانس شبکه را در مقایسه با روش های قبلی بهبود بخشیم. قسمت پایانی این پژوهش، به مشارکت توربین بادی در کنترل بلند مدت فرکانس اختصاص یافته است و چگونگی تخصیص ذخیره چرخان، در شرایط عملکرد عادی سیستم و نیز اعمال کنترل اولیه فرکانس از طریق ژنراتور القایی دوسو تغذیه، به طور کامل بررسی می شود و در پایان با توجه به نتایج شبیه سازی و مباحث پایداری، استراتژی مناسب در این زمینه ارائه خواهد شد.
محمد حنیفهء پروین شکرالهی
چکیده طراحی، ساخت و هویت یابی لنزهای سخت مورد استفاده در ترمیم عیب های ناشی قوزقرنیه چشم هدف این تحقیق بوده است. سنتز لنز ها با استفاده از روش پلیمرشدن، توده- رادیکال آزاد انجام پذیرفت از مونومرهای تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات با هدف تامین تراوایی اکسیژن ، از 2- هیدروکسی اتیل متاکریلات به عنوان مونومر آبدوست برای کاهش آبگریزی، از پلی هدرال الیگومریک سیل-سسکویی اکسان با ساختار قفسی به عنوان ماده شبکه ای کننده ، از متیل متاکریلات برای ایجاد مقاومت مکانیکی و شیمیایی، دی متیل-ایتوکونات برای افزایش آبدوستی و افزایش مقاومت در برابر خراش، دی اتیلن گلیکول دی متاکریلات به عنوان شبکه ای کننده وبهبود دهنده ی قابلیت ماشین کاری و از ازوبیس ایزوبوتیرونیتریل به عنوان آغازگر واکنش برای ساخت لنز استفاده شد. پارامترهای سینتیکی واکنش با استفاده از روش کمال محاسبه شد. برای بررسی تاثیر اجزای سازنده بر آبدوستی، سختی سطح و مقدارجذب آب از طراحی آزمایش به روش تاگوچی استفاده گردید. سختی سطح نمونه ها به روش دیورمتر و مقیاسshore d اندازه گیری شد. مونومر سیلیکون- آکریلاتی باعث کاهش سختی، متیل متاکریلات باعث افزایش سختی، دی متیل ایتوکونات باعث افزایش سختی و poss هم باعث افزایش سختی نمونه ها شد. تاثیر اجزای سازنده بر آبدوستی نیز با روش اندازه گیری زاویه تماس بررسی شد که مونومر سیلیکون- آکریلاتی باعث کاهش آبدوستی، متیل متاکریلات باعث کاهش آبدوستی، دی میتل ایتوکونات باعث افزایش آبدوستی، poss باعث کاهش آبدوستی وhema باعث افزایش آبدوستی شد. تماس لنزها با اشک چشم و نفوذ آب به داخل آنها باعث تغییر ابعاد و کاهش خواص مکانیکی مورد نیاز می شود. به منظور بررسی تاثیر هر یک از اجزای سازنده بر جذب آب نمونه ها، آزمون جذب آب انجام شد. مقدار جذب آب اندازه گیری شده برای نمونه ها از نظر آماری ناچیز بوده است. مقدار عبور نور در محدوه یِ طیف مرئی برای نمونه ها بیشتر از 92 درصد بوده است. افزایش مقدار پلی هدرال الیگومریک سیل-سسکویی اکسان تا 3 درصد باعث افزایش مقدار تراوایی نور مرئی و افزایش بیشتر آن باعث کاهش مقدار تراوایی شده است. در نهایت زیست سازگاری نمونه ها با دو روش تماس مستقیم و روش عصاره گیری بررسی شد که با توجه به رشد سلول ها در عصاره های بدست آمده و روی نمونه ها سمیتی در نمونه ها مشاهده نشد.
زینب السادات شیخ الاسلامی محمد عطایی
اخیراً پلیمرهای طبیعی یا مشتقات نیمه صناعی آن ها، مورد توجه ویژه ای برای تهیه نانوذرات زیست سازگار و زیست تخریب پذیر، با کاربرد به عنوان سامانه های نوین دارورسانی قرار گرفته اند. کربوکسی متیل کیتوسان یک پلیمر طبیعی نیمه صناعی است که غیر سمی، زیست تخریب پذیر و زیست سازگار بوده که همین، امکان کاربرد آن را در دارورسانی فراهم می سازد. هدف از این تحقیق، تعیین عوامل موثر و شرایط بهینه برای تهیه نانوکره های کربوکسی متیل کیتوسان به روش شبکه ای کردن در سامانه میکروامولسیونی معکوس و تهیه ذراتی با اندازه ذره ای، توزیع اندازه ذره ای و شکل شناسی کنترل شده است. به این منظور، در بخش اول این پژوهش اقدام به خالص سازی و شناسایی کربوکسی متیل کیتوسان به روش گرماسنجی پویشی تفاضلی (تعیین دمای انتقال شیشه ای و پیک های ذوب و تخریب پلیمر)، گرماوزن سنجی (تعیین محتوای آب و خاکستر و نیز پایداری حرارتی پلیمر)، طیف سنجی فروسرخ انتقال یافته فوریه (تفکیک گروه های عاملی موجود در ساختار پلیمر و بررسی موقعیت گروه های کربوکسی متیل و نیز تعیین درجه جانشینی آن ها در زنجیر پلیمر)، عیارسنجی (تعیین درجه استیل زدایی و درجه جانشینی گروه-های کربوکسی متیل در کیتوسان پایه)، پراش پرتو ایکس (مشخص نمودن میزان بلورینگی ماده)، تجزیه پرتو ایکس از نوع تفکیک انرژی (اثبات خلوص و عدم حضور هر گونه ناخالصی معدنی در پلیمر)، تعیین محتوای خاکستر، و در نهایت کروماتوگرافی ژل تراوایی (تعیین جرم مولکولی متوسط پلیمر)، شد. در مرحله بعد، سامانه میکروامولسیونی معکوس با انتخاب فاز پیوسته روغنی (هگزان نرمال)، عامل امولسیون کننده و عامل ایجادکننده اتصال عرضی مناسب و با پراکنده کردن کربوکسی متیل کیتوسان (حل شده در محلول اسیداستیک در آب) درفاز پیوسته تهیه شدند. از سدیم بیس اتیل هگزیل-سولفوسوکسینات (aot) و گلوتارآلدهید به ترتیب به عنوان امولسیون کننده و عامل اتصال عرضی استفاده شد. عوامل مطالعه شده شامل غلظت عامل امولسیون کننده، غلظت محلول کربوکسی متیل کیتوسان و غلظت محلول عامل ایجادکننده اتصال عرضی بود. به این منظور، روش آماری تمام عاملی برای طراحی آزمایش ها به کار رفت و اثر هر یک از متغیرها، در سه سطح مورد بررسی قرار گرفت. شکل شناسی، اندازه ذره ای و پراکندگی اندازه ذره ای نانوکره های کربوکسی متیل کیتوسان به روش میکروسکوپی الکترونی روبشی در چند بزرگ نمایی و برای بیش از پانصد ذره تعیین شد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که غلظت امولسیون کننده بیشترین اثر و غلظت عامل ایجاد کننده اتصال عرضی کمترین اثر را بر اندازه ذره ای نانوکره های تهیه شده از کربوکسی متیل کیتوسان دارد.
سجاد محمدی رضا خالوکاکایی
تعیین عیار حد بهینه در طول سال های عمر معدن از مسایل مهم و بنیادی در اقتصاد و طراحی معادن است. در دهه های اخیر این عملیات بهینه سازی با هدف بیشینه کردن ارزش خالص فعلی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت اقتصادی این پارامتر و طبیعت پویای آن، هدف از تحقیق حاضر محاسبه ی عیارهای حد بهینه ی معدن سنگ آهن شماره 1 شرکت معدنی و صنعتی گل گهر سیرجان در پوش بک استخراجی طرح 5 ساله ی 1391 تا 1395 بوده است. در جامع ترین نظریه ی موجود در این که توسط لین ارائه شده تنها فروش یک محصول نهایی در نظر گرفته شده است. از این رو و با توجه به قابلیت فروش سه محصول (محصول دانه بندی شده، کنسانتره و گندله) در این معدن، در ابتدا مدل بهینه سازی بر اساس روند عملیاتی معدن، توسعه داده شده است. سپس با تعیین تابع هدف مساله، روش حذفی جستجوی نسبت طلایی و روش فرا ابتکاری رقابت استعماری برای حل آن به کار رفته است. برای این منظور از برنامه ی توسعه داده شده در نرم افزار matlab r2011a بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مقدار ارزش خالص فعلی با روش جستجوی نسبت طلایی برابر با 74/18486 میلیارد ریال و با الگوریتم رقابت استعماری برابر با 49/18142 میلیارد ریال حاصل گردیده است. برای حل مساله تعداد تکرارها در روش جستجوی نسبت طلایی برای هر 5 سال برابر با 18 و در روش رقابت استعماری کم تر از 18 بوده است. هم چنین فرآیند محاسباتی و برنامه نویسی جستجوی نسبت طلایی بسیار ساده تر از الگوریتم رقابت استعماری بوده است. بنابراین در حالت کلی، روش جستجوی نسبت طلایی برای حل مساله در این پژوهش از اولویت بالاتری برخوردار بوده است. در انتها با بهره گیری از نتایج این بهینه سازی، برنامه ریزی تولید در معدن برای طرح 5 ساله انجام گرفته است. در این برنامه با مد نظر قرار دادن قابلیت انباشت مواد کم عیار می توان 1 سال مازاد بر سال های طرح، کارخانه ی تغلیظ را با حداکثر ظرفیت از طریق انباشت گاه خوراک دهی کرد.
مجتبی سالاری سعید کریمی نسب
در طراحی شیب های سنگی و خاکی چه در معادن و چه در سدها و ترانشه های راه، باید کلیه عواملی که بطور مستقیم و غیر مستقیم تاثیرگذار هستند در نظر گرفته شوند.هوازدگی و دگرسانی بعنوان عوامل مخرب، پارامترهای ژئومکانیکی سنگ ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده و مقاومت سنگ ها را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می دهند. شیست های موجود در معدن سنگ آهن گل گهر به شدت ازهوازدگی و دگرسانی تاثیر پذیرفته اند. دخیل کردن این پدیده در تحلیل های پایداری که تا به حال از دید زمین شناسی و به صورت کیفی بررسی شده است، جز از طریق عددی و کمی سازی تاثیر آن بر روی پارامترهای ژئومکانیکی سنگ ها میسر نمی باشد.در این پایان نامه در راستای بررسی تاثیر هوازدگی ودگرسانی بر روی پارامترهای ژئومکانیکی سنگ ها در معدن سنگ آهن شماره 1 گل گهر تعداد زیادی داده های کمی گردآوری شد. درجات مختلف هوازدگی و دگرسانی سنگ ها با استفاده از اندیس های صحرائی مشخص شدند و خصوصیات فیزیکی و مکانیکی آنها در آزمایشگاه مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از سیستم طبقه بندی احتمال پایداری شیب (sspc)، مقادیر فاکتور کاهش درجات هوازدگی و دگرسانی برای هر کدام از پارامترها محاسبه شد. مشخص شد اکثر پارامترهای ژئومکانیکی سنگ ها با افزایش درجه هوازدگی به شدت کاهش می یابند. مقاومت فشاری تک محوری، مقاومت کششی و مدول الاستیسیته استاتیکی بیشتر از سایر ویژگی ها تحت تاثیر هوازدگی قرار می گیرند. نتایج آزمایش نشان داد که آسیب پذیریشیست های معدن سنگ آهن گل گهر در مقابل هوازدگی، از درجه iiiبه بعد به اوج خود می رسد. همچنین مهندسی سطوح شیب دار جزء مسائل ژئوتکنیکی می باشد که عدم قطعیت بسیار زیادی بر آن حاکم است. اغلب اثرات عدم قطعیت ها روی پیش بینی پایداری سطوح شیب دار قابل توجه هستند. در روش های قطعی (تعادل حدی و . . . )، تحلیل پایداری فقط بر اساس فاکتور اطمینان انجام می شود و این روش ها قادر به مشخص نمودن اثر عدم قطعیت ها نیستند. تحلیل های احتمالاتی پایداری سطوح شیب دار، ابزاری مناسب جهت در نظر گرفتن عدم قطعیت ها در فرآیندهای طراحی می باشند. در این تحقیق سعی شده است ضمن معرفی انواع عدم قطعیت ها در برآورد پارامترهای ژئوتکنیکی، اصول و مبانی روش های مرسوم احتمالاتی از قبیل روش شبیه سازی مونت کارلو که به عنوان یکی از روش های احتمالاتی به منظور کاهش عدم قطعیت های پارامترهای ژئوتکنیکی اخیراً به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته است معرفی شود. همچنین با استفاده از نرم افزار slide و انتخاب روش تعادل حدی بیشاپ به عنوان تابع عملکرد، تحلیل احتمالاتی مونت کارلو بر روی دیواره های معدن سنگ آهن شماره 1 گل گهر انجام و تاثیر هوازدگی و دگرسانی بر روی مقادیر فاکتور اطمینان مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از کمی سازی تاثیر هوازدگی و دگرسانی بر روی فاکتور اطمینان مشاهده شد که مقدار فاکتور اطمینان تا درجه iv به میزان 74/0 مقدار اولیه خود کاهش می یابد.
شاهین اسعدسجادی محمود پارسایی
انتخاب مناسب ماشین حفاری، یکی از بخشهای اصلی و اساسی، در طراحی هر پروژه می باشد. زیرا این بخش هزینه ها زیادی را از کل هزینه پروژه را به خود اختصاص می دهد معیارها و پارامترهای گوناگونی بر روی انتخاب تجهیزات تأثیر می گذارد که می توان از روش تصمیم گیری چند معیاره ها جهت انتخاب مناسب دستگاه حفاری کمک گرفت. که با استفاده از این روش، زمان محاسبات و تصمیم گیری کاهش قابل ملاحظه ای دارد همچنین مشکلات اجرای و بهینه سازی عملیات حفاری در طول تونل و سرعت بخشیدن به حفاری در تونل مترو، و در نهایت بالا بودن راندمان، مدیرتی و ایمن سازی در کار، و برآمدهای اقتصادی پروژه باید ارزیابی گردد. در نظر گرفتن تمامی پارامترها، کاری ساده و با خطای کمتر انجام می گیرد. به این ترتیب، بعضی از پارامترها که متاثر از دو یا چند پارامتر دیگر هستند، در فعالیت ها محاسبه شده و به عنوان شاخص اصلی برای گزینش دستگاه حفاری به کار می روند. همچنین کارفرما بر اساس آن طرح مورد نظر را ارزیابی می کند که با استفاده تصمیم گیری چند معیاره کار ارزیابی آسانتر می گردد. که در این پایان نامه با انتخاب شاخص های اصلی تر با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاری فازی و با کمک گرفتن از کارشناسان و مشاوران در پروژه خط 3 مترو و استفاده از پرسشنامه و انجام محاسبات با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره فازی برای انتخاب ماشین حفاری مناسب انجام شده است. که ابتدا به توضیح بعضی از پارامتر اصلی پرداخته شده و سپس وضعیت خط 3 مترو تهران، توضیح داده شده و روشهای تونل سازی معرفی و بعد ماشینهای حفاری استفاده شده در خط 3 مترو تهران توضیح داده و معرفی شده اند. سپس به توضیح روشی تصمیم گیری چند معیاره فازی پرداخته می شود که در پایان محاسبات انجام و نتیجه گیری ارائه می گردد.
امیر حسن زاده احمدرضا صیادی
چکیده ندارد.
الناز شفیق محمد عطایی
چکیده ندارد.
الناز شفیق محمد عطایی
چکیده ندارد.
مهدی سادات شجاعی محمد عطایی
چکیده ندارد.
حجت الله دربانی محمدعلی ابراهیمی
چکیده ندارد.