نام پژوهشگر: وحید مظفری

تغییرات مکانی برخی خصوصیات درختان پسته در باغ های منطقه ی کوثرریز رفسنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1390
  طیبه ضیغمی نژاد   وحید مظفری

چکیده: با توجه به اهمیت اقتصادی پسته در ایران و استقرار بسیاری از باغ های پسته در اراضی خشک و شور، داشتن اطلاعات کافی از خصوصیات درخت های پسته ی کاشته شده در این گونه خاک ها و بررسی ارتباط یا عدم ارتباط آن ها با برخی خصوصیات خاک، می تواند به مدیریت صحیح کشاورزی در این مناطق کمک نماید. لذا این پژوهش، با هدف ارزیابی و تحلیل تغییرات مکانی برخی خصوصیات درخت های پسته در منطقه ی کوثرریز رفسنجان انجام شد. اندازه گیری خصوصیات ظاهری و نمونه برداری از برگ (اوایل مردادماه) به صورت شبکه ای منظم با فواصل 500 متری و در 96 نقطه انجام گردید. داده های آزمایش پس از بررسی نرمال بودن، مورد تجزیه و تحلیل زمین آماری قرار گرفتند. مدل واریوگرام ها توسط نرم افزار gs+ رسم و به‎منظور پهنه بندی از تخمین گر کریجینگ معمولی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقادیر خصوصیات ظاهری درخت ها شامل ارتفاع گیاه، محیط تنه، قطر سایه انداز، طول شاخه های جدید، تعداد جوانه های سال آینده، سطح برگ و عملکرد از قسمت های جنوبی به سمت مرکز و شمال منطقه، افزایش می یابد. با توجه به نتایج پژوهش های قبلی روی خاک های همین منطقه و استفاده از آزمون پیرسون و اسپیرمن، هم بستگی معنی دار منفی بین این خصوصیات ظاهری با درصد وزنی سنگریزه، شن و شوری خاک به دست آمد. هم چنین غلظت عناصر نیتروژن، منیزیم، مس و روی در برگ درخت‎های منطقه ی مورد مطالعه، کمتر از حد بهینه بود درحالی که در قسمت های شرقی و شمال شرقی این منطقه، سمیت بور مشاهده شد. بر اساس آزمون اسپیرمن و پیرسون مشخص شد بین غلظت فسفر و روی در برگ و بین غلظت بور برگ و عملکرد هم بستگی معنی دار منفی وجود داشت. در نهایت نتایج نشان داد که از بین فاکتورهای خاکی بررسی شده در پژوهش های قبلی و این پژوهش و تجزیه برگ احتمالاً مهم ترین فاکتورهای محدودکننده ی عملکرد پسته در این منطقه به ترتیب درصد وزنی سنگریزه خاک و شوری می باشد.

پاسخ نهالهای پسته به سطوح مختلف منگنز و شوری (کلریدسدیم) در محیط کشت پرلیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1390
  زهره اسداللهی   وحید مظفری

به منظور بررسی تأثیر منگنز و شوری بر رشد، ترکیب شیمیایی و خصوصیات فیزیولوژیک و اکوفیزیولوژیک پسته (رقم بادامی زرند)، آزمایش گلخانه ای در قالب طرح کامل تصادفی به صورت فاکتوریل با 4 تکرار در محیط پرلیت صورت گرفت. تیمارها شامل چهار سطح منگنز (0، 12، 24 و 36 میکرومولار) از منبع سولفات منگنز و پنج سطح شوری (0، 75، 150، 225 و 300 میلی مولار کلریدسدیم) بودند. تأثیر تیمارها بر بعضی از خصوصیات رشد، اکوفیزیولوژیک، فیزیولوژیک و شیمیایی مانند وزن خشک اندام هوایی و ریشه، سطح و تعداد برگ، ارتفاع ساقه، کلروفیل، کلروفیل فلورسنس متغیر به حداکثر، فعالیت آنزیم سوپراکسیددسموتاز و برخی عناصر غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد، در شوری 150 میلی مولار کلریدسدیم، وزن خشک اندام هوایی و ریشه و هم‏چنین سطح برگ به ترتیب بیش از 80 ،30 و 85 درصد نسبت به شاهد کاهش معنی‏داری نشان داد. کاربرد 12 میکرومولار منگنز، وزن خشک اندام هوایی را بیش از 29 درصد افزایش داد. هم چنین شوری باعث کاهش کلروفیل a و b، کلروفیل کل، کارتنوئیدها و نسبت کلروفیل فلورسنس متغیر به حداکثر شد، لیکن کاربرد 36 میکرومولار منگنز، کلروفیل a و b و کلروفیل کل را به ترتیب 10، 14 و 12 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. با افزایش شوری به 300 میلی‏مولار، فعالیت آنزیم سوپراکسیددسموتاز در زمان اول اندازه گیری (یک هفته بعد از اعمال شوری)، 21 درصد نسبت به شاهد کاهش معنی داری پیدا کرد. اما با کاربرد 36 میکرومولار منگنز، فعالیت این آنزیم بیش از 40 درصد افزایش یافت. در زمان دوم اندازه گیری (هشت هفته بعد از اعمال شوری)، در همین سطح شوری (300 میلی‏مولار کلریدسدیم) فعالیت این آنزیم بیش از 80 درصد نسبت به شاهد افزایش حاصل نمود و سطوح مختلف منگنز تأثیر معنی-داری بر فعالیت این آنزیم نداشتند. با افزایش شوری جذب کل منگنز، روی، آهن، مس، کلسیم، منیزیم، فسفر و پتاسیم در اندام هوایی و ریشه کاهش حاصل کرد. و با کاربرد منگنز، جذب کل منگنز در اندام هوایی و ریشه و همچنین جذب کل روی، فسفر و پتاسیم در اندام هوایی افزایش یافت. به‏طور کلی شوری حاصل از کلریدسدیم، رشد و خصوصیات شیمیایی و فیزیولوژیک پسته را کاهش و منگنز باعث افزایش مقاومت گیاه به تنش شوری گردید.

بررسی اثر محلول پاشی روی، آهن و مس بر تشکیل میوه ی درختان پسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1390
  اکبر سلیمان زاده   وحید مظفری

به منظور بررسی اثر محلول پاشی روی، مس و آهن بر برخی خصوصیات کمی و کیفی درختان پسته ی رقم اوحدی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال 1389 (بارده) و 1390 (غیربارده) در یکی از باغ های پسته ی رفسنجان انجام گرفت. تیمارها شامل سولفات روی در سه سطح (0، 1000 و 2000 میلی گرم درلیتر)، سولفات مس در دو سطح (0 و 200 میلی گرم در لیتر) و سولفات آهن در دو سطح (0 و 300 میلی گرم در لیتر) بود. تمامی تیمارها در دو زمان متورم شدن جوانه ها و پس از گلدهی اعمال شدند و در مجموع 96 اصله درخت مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر متقابل روی با مس و روی با آهن در زمان متورم شدن جوانه های گل بر تشکیل میوه ی اولیه معنی دار است، هم چنین با کاربرد 300 میلی گرم در لیتر آهن، تشکیل میوه ی نهایی بیش از 15 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت. رشد رویشی در هر دو زمان و سال تحت تأثیر محلول پاشی روی، مس و آهن قرار گرفت. نتایج نشان داد که طول شاخه های جدید در سال غیربارده بیشتر از سال بارده است. در زمان متورم شدن جوانه ها، تشکیل میوه در فروردین ماه روند کاهشی نشان داد و در همین بازه ی زمانی رشد رویشی با شیب نسبتاً زیادی افزایش یافت. وزن تر و خشک بر سطح مقطع عرضی شاخه نیز در هر دو زمان محلول پاشی تحت تأثیر اثر متقابل روی با مس قرار گرفت، به گونه ای که بیشترین وزن خشک (73/0 گرم در میلی متر مربع سطح مقطع عرضی شاخه) در محلول پاشی پس از گلدهی با مصرف توأمان 300 و 1000 میلی گرم در لیتر، به ترتیب آهن و روی حاصل شد. درصد خندانی و وزن صد دانه نیز در هر دو زمان محلول پاشی تحت تأثیر تیمار ها قرار گرفتند، اما محلول پاشی روی، مس و آهن بر درصد پوکی معنی دار نگردید. هم چنین وزن تر و خشک به ترتیب به میزان 35 و 60 درصد در محلول پاشی زمان متورم شدن جوانه ها نسبت به زمان پس از گلدهی بیشتر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که محلول پاشی روی، مس و آهن غلظت این عناصر را در برگ افزایش داد و این افزایش در محلول پاشی پس از گلدهی به علت توسعه ی برگ ها بیشتر بود. به علاوه، محلول پاشی تیمارهای مختلف در هر دو زمان و سال غلظت سایر عناصر را نیز تحت تأثیر قرار داد. بررسی اثر سال آوری نشان داد که غلظت منگنز، فسفر و سدیم برگ در سال بارده نسبت به غیربارده بیشتر است، در حالی که میزان روی، آهن و پتاسیم در سال غیربارده بیشتر بود. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که در خاک های آهکی، محلول پاشی روی، مس و آهن می تواند منجر به بهبود خصوصیات کمی و کیفی پسته شود، هم چنین سال آوری اثر معنی داری بر رشد رویشی و غلظت عناصر برگ دارد.

ارزیابی آزمایشگاهی و گلخانه ای چندین عصاره گیر شیمیایی به منظور تعیین آهن قابل استفاده پسته در خاک های آهکی رفسنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  زهرا قایم مقامی   احمد تاج آیادی پور

بخش وسیعی از خاک های دنیا از جمله ایران، جزء خاک های آهکی بوده که در آن ها به دلیل ph بالای خاک و تثبیت بسیاری از عناصر غذایی کم مصرف از جمله آهن، کمبود این عناصر مشاهده می شود. از آن جایی که مقدار آهن کل خاک اطلاعات زیادی درباره ی مقدار قابل استفاده آن توسط گیاهان نمی دهد، بنابراین انتخاب عصاره گیر مناسبی که بتواند آهن قابل استفاده ی گیاه را در خاک پیش بینی کند مهم است.بنابراین، بررسی تأثیر کاربرد آهن بر رشد نهال های پسته در خاک هایی با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف، ارزیابی مقدار آهن موجود در خاک به وسیله ی چندین عصاره گیر شیمیایی و تعیین رابطه بین آهن عصاره گیری شده از خاک و آهن جذب شده توسط نهال های پسته اهداف اصلی این تحقیق می باشند. برای این منظورآزمایشی در شرایط گلخانه‎ به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه سطح آهن (0، 5/7 و 15 میلی‎گرم آهن در کیلوگرم خاک از منبع سکوسترین آهن 138) و 12 نوع خاک متفاوت از منطقه رفسنجان بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که کاربرد 5/7 میلی گرم آهن در کیلوگرم خاک به طور معنی داری باعث افزایش بعضی از پارامترهای رویشی گردید. ترکیب شیمایی (غلظت و جذب عناصر) اندام هوایی و ریشه نهال های پسته نیز به طور معنی داری تحت تأثیر کاربرد سطوح آهن قرار گرفت. به منظور ارزیابی آهن قابل استفاده، عصاره گیرهای mehlich3، edta-nh4oac، edta، dtpa-nh4hco3، dtpa-naoac، edta-(nh4)2co3، dtpa و mehlich1مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عصاره گیرهای مهلیچ3 (m3) و مهلیچ1 (m1) به ترتیب دارای بیشترین و کمترین توانایی استخراج آهن بوند. بیشترین و کمترین ضرایب همبستگی به ترتیب بین عصاره گیر dtpa با عصاره گیرهای dtpa-nh4hco3 با (r= 0.72**) و dtpa-nh4hco3 با edta-nh4oac(*r=-0.23) مشاهده گردید. نتایج نشان داد که تنها بین عصاره گیر مهلیج 1 و پارامترهای گیاهی (وزن خشک اندام هوایی، جذب آهن اندام هوایی) همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. استفاده از معادلات رگرسیونی چند متغیره و هم چنین تعیین ضرایب همبستگی نشان داد که مقدار آهن استخراج شده از خاک توسط عصاره گیرهایبه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل درصد رس، میزان ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل و ph بستگی داشت. به منظور تعیین حد بحرانی آهن روش تصویری کیت و نلسون مورد استفاده قرار گرفت و حد بحرانی آهن توسط عصاره گیرهای مختلف بین 08/0 تا 45 میلی گرم در کیلوگرم خاک به دست آمد به طوری که بیشترین میزان حد بحرانی مربوط به عصاره گیر mehlich3 و کمترین میزان حد بحرانی مربوط به عصاره گیر mehlich1می باشد

بررسی دیدگاه مستشرقان در مورد علل انحطاط و سقوط دولت صفویه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - پژوهشکده علوم محیطی 1391
  وحید مظفری   مقصودعلی صادقی گندمانی

شرق شناسی«orientalism» نوعی از مطالعات غربیان (کشورهای واقع در قاره اروپا و آمریکای شمالی) است که بمدت طولانی دنیایی شرق (کشورهای واقع در شرق اروپا) را مورد مطالعه قرار داده است؛ شرق شناسی آنان به حوزه ها و بخش های گوناگون تقسیم بندی می شود؛ محققانی که در مطالعات شرق شناسی مشارکت دارند را مستشرق «orientalist» می نامند. ایران شناسی، از جمله حوزه های مهم مطالعاتی مستشرقان است، که سیر مراحل تحقیقی گوناگونی را پشت سر گذاشته است. این مسئله به لحاظ شناخت واقعی ایران، ابتدا به طریق مسافرت سیاحان به ایران آغاز گردیده و بعد هم توسط مستشرقان، با تحلیل گزارشات سیاحان که در قالب سفرنامه ها و منابع دست اول ایرانی بوده، اقدام به تلاشهای در جهت شناسائی دوره های تاریخی کشور ایران نموده اند. شناسائی دوره تاریخی سلسله صفویه در ایران نیز ابتدا از طریق شناخت عملی سیاحان حاصل گردید و بعد از سقوط این سلسله به طریق نظری با مطالعات مستشرقان در کشورهای غربی گسترده تر شد. سنت صفوی پژوهی در کشورهای غربی بسته به نوع نگرش و سنت ایران شناسی آن دولت ها متفاوت از همدیگر می باشد، که به دو حوزه شرقی با محوریت کشور روسیه که نگرش تاریخ نگارانه مارکسیستی توسط مستشرقان آن کشور تحقیقات سودمندی در صفویه پژوهی موجب گردیده است؛ و صفویه پژوهی در غرب اروپا و آمریکا که مستشرقان این حوزه تحقیقات بسیاری در خصوص تاریخ صفویه انجام داده اند. طرح پژوهشی این پایاننامه: بررسی علل «انحطاط و سقوط» دولت صفویه از دیدگاه مستشرقان است. چون ابتدای شناخت دقیق دنیای غرب از ایران عصرصفویه و دولت آن توسط سیاحان صورت پذیرفته، لذا ابتدا به بررسی دیدگاه سیاحان در مورد علل انحطاط دولت صفویه با تکیه بر اظهار نظر خود آنان از زمان مرگ شاه عباس اول که دوره وی را عصر طلائی و اوج قدرت و شکوه دولت صفویه می نامیدند، تا سقوط دولت صفویه بیان گردیده است. در تعریف سیاحان، عوامل زمینه ساز انحطاط دولت صفویه بعد مرگ شاه عباس اول بخشی مربوط به اقدامات خود شاه عباس اول و بخشی دیگر مربوط به اقدامات چهار شاه بعد از وی می باشد. این عوامل مربوط می شوند به: مرگ شاه عباس اول، اوضاع و احوال شاهزادگان، ضعف های نظامی، اقتصادی و فساد درباری، قدرت مطلقه، که در قالب شرح زندگانی شاه صفی، شاه عباس دوم، شاه سلیمان، شاه سلطان حسین که توسط سیاحان بیان گردیده است. مرحله دوم شناسائی علل انحطاط و سقوط دولت صفویه، مربوط به مستشرقان کشورهای اروپا و آمریکا می باشد. تحقیقاتی که آنان در خصوص علل انحطاط و سقوط دولت صفویه انجام داده اند، متکی بر ایدئولوژی و منطق تاریخی نگاری و نیز، علایق خاص کشورشان در زمینه ایران شناسی می باشد. تعدای چند از تحقیقات مستشرقان کشورهای چون انگلستان، فرانسه، آلمان، هلند، آمریکا، روسیه که در مورد عوامل انحطاط و سقوط دولت صفویه تحقیقاتی نموده اند، برای کنکاش مسئله مورد پژوهش انتخاب شده است.

بررسی خواص جداسازی گاز توسط غشا آلیاژ پلیمری پلی یورتان / پلی ( اتر بلوک آمید ) و اثر نانو ذرات سیلیکا بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی شیمی 1391
  وحید مظفری   قادر خانبابایی

این پژوهش شامل تهیه و مشخصه یابی غشا پلی یورتان، غشاهای آلیاژی پلی یورتان/پلی(اتر بلوک آمید) و همچنین غشاهای نانو کامپوزیت پلی یورتان/ پلی(اتر بلوک آمید)/سیلیکا به منظور بررسی خواص جداسازی گاز می باشد. پلی یورتان توسط روش پلیمریزاسیون دو مرحله ای از مواد اولیه ایزوفورن دی ایزوسیانات (ipdi)، پلی تترامتیلن گلایکول (ptmg) با وزن مولکولی 2000 گرم بر مول ، 4،1-بوتان دی آمین (bda) و 1،4- بوتان دی ال(bdo) در نسبت مولی از دی ایزوسیانات:زنجیرگسترنده:پلی ال، 1:2:3 به منظور بدست آوردن ساختار مولکولی مورد نظر تهیه شد. یک گروه از پلی(اتر بلوک آمید) mv3000 و mh1657 به منظور تهیه غشاهای آلیاژی پلی یورتان/پلی(اتر بلوک آمید) انتخاب شدند. اثر ترکیب درصد آلیاژ و درصد وزنی نانو ذرات سیلیکا بر خواص تراوایی گازهای نیتروژن، اکسیژن، متان و دی اکسیدکربن مورد بررسی قرار گرفت. همه غشاها توسط روش جدایش فازی گرمایی تهیه شدند. به منظور بررسی اثر ترکیب درصد پلی(اتر بلوک آمید) بر خواص جداسازی گاز غشاهای آلیاژی پلی-یورتان/پلی(اتر بلوک آمید)، غشاهای آلیاژی در ترکیب درصدهای متفاوت از پلی(اتر بلوک آمید) تهیه شدند و مورد ارزیابی قرار گرفت. خواص فیزیکی و شیمیایی غشاهای آلیاژی تهیه شده توسط آزمون های ft-ir، xrd و sem مورد بررسی قرار گرفت. نتایج طیف سنجی ft-ir غشاهای آلیاژی تهیه شده نشان می دهد که با ورود پلی(اتر بلوک آمید) به بستر پلی یورتان، جدایش فازی موجود بین قطعه سخت و نرم کاهش می یابدکه ناشی از ایجاد پیوند هیدروژنی بین گروه oh پلی(اتر بلوک آمید) و گروه n-h موجود درقطعه سخت پلی یورتان می باشد. نتایج بدست آمده از آزمون پراش پرتو ایکس نشان می دهد که با افزایش پلی(اتر بلوک آمید) ارتفاع قله مربوط به نواحی بلوری در نمونه ها افزایش می یابد. تصاویر sem تهیه شده نشان می دهد که آلیاژهای پلی-یورتان/پلی(اتر بلوک آمید)، آلیاژهای امتزاج ناپذیر سازگار بوده که با افزایش مقدار پلی(اتر بلوک آمید) همگنی نمونه ها افزایش می یابد. نتایج عبور گازها نشان می دهد که با افزایش مقدار پلی(اتر بلوک آمید) در غشاهای آلیاژی، تراوایی گازها کاهش و گزینش پذیری افزایش می یابد. پس از انتخاب غشا آلیاژی مناسب، به منظور بررسی اثر نانوذرات سیلیکا بر خواص تراوایی غشاهای آلیاژی، نانوذرات سیلیکا به روش سل- ژل ساخته شد و غشاهای نانوکامپوزیتی پلی یورتان/پلی(اتر بلوک آمید)/سیلیکا بر پایه غشاهای آلیاژی حاوی نسبت 40 : 60 از پلی یورتان:پلی(اتر بلوک آمید) تهیه شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون های ft-ir و sem بیانگر توزیع مناسب نانو ذرات در بستر آلیاژها بود. نتایج آزمون xrd نشان داد که با افزایش مقدار نانو ذرات در غشاهای نانوکامپوزیتی از میزان بلورینگی نمونه ها کاسته می شود. افزایش نانو ذرات (از 5/2 تا 20 درصد وزنی) در غشاهای آلیاژی منجر به کاهش تراوایی گازها و افزایش گزینش پذیری شد.

اثر اسیدهای آلی و ورمی کمپوست بر انتقال کلوئیدها و سرب در دو نوع خاک با بافت متفاوت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  حانیه گله داری   حسین شیرانی

یکی از شناخته شده ترین راه های آب شویی آلاینده ها مانند حشره کش ها و فلزات سنگین انتقال آن ها توسط کلوئید ها است. سرب یک فلز سنگین و سمی است که تحرک آن در خاک کم می باشد، ولی می تواند توسط کلوئیدهای خاک انتقال یابد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی انتقال سرب توسط کلوئیدها در دو خاک با بافت های لوم شنی و لوم رسی تحت تیمارهای ورمی کمپوست و اسید آلی انجام گرفت. این آزمایش در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی انجام شد. بدین منظور ستون های خاک ابتدا با سطوح مختلف اسید آلی و ورمی کمپوست تیمار شد، اسید آلی در سه سطح صفر، 50 و 1000 میکرومولار و ورمی کمپوست در سه سطح صفر، یک درصد و دو درصد به ستون ها اعمال شد، هر تیمار دارای سه تکرار بود. ستون ها در شرایط گلخانه یک ماه نگه داری شدند تا برهم کنش بین تیمارها و ذرات خاک صورت پذیرد. در مرحله ی بعد سوسپانسیون سرب و کلوئید به ستون ها اضافه شد. آب شویی ستون ها در هر نوبت معادل یک پوروالیوم بود و تا ده پوروالیم ادامه یافت. زه آب در هر مرحله جمع آوری شد و کدورت، میزان سرب محلول و سرب کل نمونه ها اندازه گیری شد. میزان سرب محلول در تمام نمونه ها و برای تمامی تیمار ها زیر حد تشخیص دستگاه بود. نتایج نشان داد در خاک لوم رسی با کاربرد ورمی کمپوست آب شویی کلوئید از خاک افزایش و سرب خروجی کاهش یافت، افزودن اسید آلی موجب افزایش آب شویی کلوئید از خاک شد البته تیمار 50 میکرومولار اسید آلی موجب کاهش معنی دار کلوئید خروجی نسبت به تیمار شاهد و تیمار 1000 میکرومولار اسید آلی شد، کم ترین خروج سرب در تیمار شاهد رخ داد و با افزایش غلظت اسید مقدار سرب خروجی ناشی از آب شویی افزایش یافت اما تفاوت معنی داری بین سه سطح از نظر خروج سرب وجود نداشت. در خاک لوم شنی بیش ترین میزان خروج کلوئید مربوط به تیمار شاهد است و افزودن ورمی کمپوست به میزان قابل توجهی از خروج کلوئید از خاک جلوگیری کرد که با روند خروج سرب از خاک مطابقت دارد. افزودن اسید آلی نیز موجب کاهش خروج کلوئید شد و بیش ترین میزان کلوئید خروجی در تیمار شاهد دیده شد که با روند خروج سرب از خاک مطابقت داشت. علاوه براین رابطه ی بین سرب و کلوئید خروجی در خاک لوم رسی معنی دار نشد اما در خاک لوم شنی معنی دار شد.

ارزیابی گلخانه ای و آزمایشگاهی چند عصاره گیر شیمیایی به منظور تعیین منگنز قابل استفاده ی پسته در بعضی از خاک های آهکی رفسنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  طیبه پوربافرانی   احمد تاج آبادی پور

بخش وسیعی از خاک های دنیا از جمله ایران، جزء خاک های آهکی می باشند که در آن ها به دلیل ph و تثبیت بسیاری از عناصر غذایی کم مصرف از جمله منگنز، کمبود این عناصر مشاهده می شود. مقدار منگنز کل خاک اطلاعات زیادی درباره ی مقدار قابل استفاده ی آن توسط گیاهان نمی دهد، بنابراین، قابلیت استفاده منگنز در 12 خاک آهکی با دامنه وسیعی از خصوصیات شیمیایی با عصاره گیرهای mehlich1،mehlich3 ، edta-nh4oac،edta ، dtpa-naoac،dtpa ، dtpa-nh4hco3 و edta-(nh4)2co3 و با استفاده از پسته به عنوان گیاه آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. اهداف این مطالعه بررسی اثر کاربرد منگنز بر رشد و ترکیب شیمیایی نهال های پسته در تعدادی از خاک های آهکی با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت، ارزیابی مقدار منگنز موجود در خاک به وسیله ی چندین عصاره گیر شیمیایی و تعیین رابطه ی بین منگنز عصاره گیری شده از خاک و منگنز جذب شده توسط نهال های پسته می باشند. برای این منظور یک آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه سطح منگنز (0، 10 و 20 میلی گرم منگنز در کیلوگرم خاک به صورت سولفات منگنز) و 12 نوع خاک متفاوت از منطقه ی رفسنجان در جنوب ایران بود. نتایج نشان داد که کاربرد 10 میلی گرم منگنز در کیلوگرم خاک باعث افزایش معنی‎دار برخی پارامترهای رشدی گردید. ترکیب شیمیایی (غلظت و جذب) اندام هوایی و ریشه ی نهال های پسته هم تحت تأثیر کاربرد منگنز قرار گرفت. هم چنین نتایج نشان داد که استخراج منگنز توسط عصاره گیرها به صورت زیر کاهش یافت: mehlich3> edta-nh4oac> edta> dtpa-naoac> dtpa> dtpa-nh4hco3> edta-(nh4)2co3> mehlich1. بین وزن خشک شاخسار و جذب منگنز و منگنز عصاره گیری شده توسط عصاره گیرهای مورد استفاده همبستگی معنی داری وجود داشت. استفاده از معادلات رگرسیونی چند متغیره نشان داد که مقدار منگنز استخراج شده از خاک توسط عصاره گیرهای مختلف به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل درصد رس، میزان ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل و ph بستگی داشت. همچنین حد بحرانی منگنز بر اساس روش کیت-نلسون توسط عصاره گیرهای مختلف بین 2/0 تا 45 میلی گرم در کیلوگرم خاک به دست آمد.

تأثیر محلول پاشی بور و کلسیم بر تشکیل میوه درختان پسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم موسوی   وحید مظفری

چکیده با توجه به اهمیّت اقتصادی پسته در ایران و هم چنین سال آوری زیاد این محصول، استفاده از راه کارهای مدیریت تغذیه ای به منظور کاهش یا به حداقل رساندن اثرات سوء ناشی از شرایط نامناسب خاک و آب، زمینه را برای افزایش تشکیل میوه و در نتیجه افزایش عملکرد با کمیّت و کیفیت مطلوب فراهم می نماید و این خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش های محدود انجام شده بر روی پسته نشان می دهند که مصرف بهینه و به موقع بور و کلسیم می تواند در این راستا مثمر ثمر واقع شود. به همین منظور، بررسی اثر محلول پاشی بور و کلسیم بر برخی خصوصیات کمّی و کیفی درختان پسته (رقم های اوحدی و کله قوچی) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال 90-89 و 91-90 در یکی از باغ های پسته منطقه رفسنجان انجام گرفت. تیمارها شامل اسید بوریک (0، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر) و کلریدکلسیم (0، 1 و 2 درصد) بود. تمامی تیمارها در دو زمان متورم شدن جوانه ها (اواخر زمستان) و پس از برداشت (اوایل پاییز) اعمال شدند. در مجموع، 54 اصله درخت مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که بالاترین درصد تشکیل میوه اولیه و نهایی با کاربرد 1000 میلی گرم در لیتر اسید بوریک به دست آمد. رشد رویشی تحت تأثیر محلول پاشی بور و کلسیم قرار گرفت. در زمان متورم شدن جوانه ها، تشکیل میوه در فروردین ماه روند کاهشی نشان داد و در همین بازه زمانی، رشد رویشی با شیب نسبتاً زیادی افزایش یافت. وزن تر و خشک هر دو رقم پسته در سال دوم نیز تحت تأثیر معنی دار غلظت 1000 میلی گرم بور در لیتر قرار گرفت؛ به گونه ای که وزن تر و خشک رقم اوحدی به ترتیب 61 و 80 درصد و هم چنین وزن تر و خشک رقم کله قوچی به ترتیب 80 و 69 درصد افزایش یافت. هم چنین درصد خندانی، وزن صد دانه و درصد پوکی تحت تأثیر تیمارها قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که محلول پاشی بور و کلسیم غلظت این عناصر را در جوانه های گل و برگ افزایش داد ولی محلول پاشی بور و کلسیم بر غلظت سایر عناصر جوانه های گل و برگ اثر معنی داری نداشت. به طور کلی، نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که در خاک های منطقه مورد مطالعه، محلول پاشی 1000 میلی گرم بور در لیتر، خصوصیات کمّی و کیفی پسته را بهبود بخشید؛ در صورتی که افزایش کلسیم منجر به کاهش این خصوصیات گردید.

کارایی سودوموناس های فلورسنت حل کننده ی فسفات و سطوح فسفر بر رشد و ترکیب شیمیایی کنجد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  سبحه نیک مهر   عبدالرضا اخگر

باکتری های حل کننده ی فسفات از جمله باکتری های افزایش دهنده ی رشد گیاه هستند که با مکانیسم های مستقیم، شکل های نامحلول معدنی و آلی فسفر را به شکل های قابل جذب برای گیاه تبدیل نموده و به افزایش رشد و عملکرد گیاه کمک می کنند. در این پژوهش اثر کاربرد سودوموناس های فلورسنت حل کننده ی فسفر و کود فسفات، بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه روغنی کنجد در دو مرحله رشد گیاهچه ای و رسیدگی، مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج سطح فسفر (p0: بدون مصرف کود فسفره، p1: 100 کیلوگرم، p2: 200 کیلوگرم، p3: 400 کیلوگرم بر هکتار سوپرفسفات تریپل و p4: 1200 کیلوگرم بر هکتار خاک فسفات) و سه سطح باکتری (b1 و :b2 باکتری های سودوموناس فلورسنت با توانایی بالا در حل فسفات های معدنی نامحلول و b0: بدون تلقیح باکتری) و سه تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش گلخانه ای اول نشان داد که تلقیح گیاه کنجد با هر دو جدایه باکتری باعث افزایش معنی دار وزن خشک، شاخص کلروفیل و جذب عناصر فسفر، آهن، روی، منگنز و مس نسبت به تیمار شاهد شد. سطوح کودی نیز به طور معنی داری وزن خشک، شاخص کلروفیل، جذب فسفر و برخی از عناصر غذایی را افزایش دادند. در بررسی اثرات متقابل کاربرد سطوح کودی و باکتری مشخص شد که مصرف 100 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل به همراه تلقیح باکتری b2، شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی در گیاه کنجد را نسبت به تیمار شاهد به مقدار قابل توجهی افزایش داد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که کاربرد دو باکتری b1 و b2 وزن خشک اندام هوایی را نسبت به شاهد به طور معنی دار افزایش داد اما تنها باکتری b1 وزن خشک دانه را توانست بهبود بخشد. هم چنین کاربرد کود فسفر، وزن خشک اندام هوایی و ارتفاع ساقه را افزایش داد. تلقیح باکتری b2 غلظت فسفر، آهن و منگنز دانه و تلقیح باکتری b1 غلظت و جذب آهن و منگنز دانه و اندام هوایی را به طور معنی داری بهبود بخشید. کاربرد کود فسفر، غلظت فسفر، آهن، روی و مس دانه و جذب فسفر، آهن، روی، منگنز و مس اندام هوایی را به میزان قابل توجهی افزایش داد. نتایج نشان داد که کاربرد خاک فسفات، درصد روغن دانه را افزایش داد. کاربرد سنگ فسفات در تلقیح باکتری های حل کننده ی فسفات، اکثر پارامترهای اندازه گیری شده را هم سطح کاربرد سطوح بالای سوپرفسفات تریپل افزایش داد.

تأثیر آهن باقی مانده بر رشد و جذب آهن توسط نهال های پسته در بعضی از خاک های آهکی رفسنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  نازنین ملک گل شیراز   احمد تاج آبادی پور

کمبود آهن در گیاهان یک مشکل جهانی در تولید محصول در خاک‎های آهکی می‎باشد. آزمایش گلخانه‎ای به منظور بررسی تأثیر باقی‎مانده آهن بر رشد و ترکیب شیمیایی نهال‎های پسته انجام گردید. هم‎چنین شکل‎های شیمیایی آهن ارزیابی گردید. دوازده نمونه خاک از مناطق مختلف رفسنجان و انار با سه سطح 0، 5/7 و 15 میلی‎گرم آهن در کیلوگرم خاک از منبع سکوسترین آهن 138 مخلوط گردید و سپس بذرهای پسته در آن‎ها کشت گردید. یک سال بعد از مصرف آهن، مجدداً بذرهای پسته در این خاک‎ها کشت گردید و نهال‎ها به مدت شش ماه نگه‎داری شدند. در پایان دوره رشد، گیاهان برداشت شدند و اندام هوایی(برگ و ساقه) و ریشه پس از شستشو با آب مقطر و خشک کردن در آون جداگانه وزن شدند. غلظت عناصر آهن، منگنز، مس و روی در ریشه و اندام هوایی به‎وسیله دستگاه جذب اتمی اندازه‎گیری شد. نمونه‎های خاک هوا خشک شدند و عصاره‎گیری دنباله‎ای آهن در نمونه‎های خاک با استفاده از روش اسپوزیتو و همکاران (1982) انجام گردید. نتایج نشان داد که کاربرد 5/7 میلی‎گرم آهن در کیلوگرم خاک باعث افزایش معنی‎دار وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و قطر ساقه گردید. نتایج عصاره‎گیری دنباله‎ای نشان داد که بیش از 90 درصد آهن به فرم باقی‎مانده بود و بخش های تبادلی و جذب سطحی شده کمتر از 1/0 درصد را به خود اختصاص دادند. الگوی کلی توزیع آهن در نمونه‎های خاک قبل و بعد از کشت به‎صورت زیر بود: آهن تبادلی<آهن جذب سطحی شده<آهن آلی<آهن کربناتی<آهن باقی‎مانده

تأثیر کاربرد باکتری های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر بر تثبیت نیتروژن و رشد گیاه دارویی شنبلیله
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  سارا لرکی   عبدالرضا اخگر

هم زیستی بین گیاهان لگوم و باکتری های ریزوبیوم اساس تثبیت نیتروژن و بهبود حاصلخیزی خاک بوده و تلقیح با ریزوبیوم در این گیاهان فرآیندی مهم در افزایش ظرفیت تثبیت بیولوژیکی نیتروژن به شمار می رود. فسفر نیز یکی از عناصر ضروری برای باکتری های ریزوبیومی در تبدیل نیتروژن اتمسفری به فرم آمونیوم قابل استفاده برای لگوم ها می باشد. در این مطالعه ابتدا تعداد 20 باکتری سینوریزوبیوم از گره های ریشه گیاهان شنبلیله رشد یافته در مناطق مختلف استان های کرمان و خوزستان جداسازی شد. به منظور بررسی کارایی هم زیستی جدایه های سینوریزوبیوم، یک آزمون گلخانه ای در قالب طرح کاملاً تصادفی و در 4 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که 25 درصد از جدایه ها موثر، 30 درصد نسبتاً موثر و 45 درصد غیرموثر بودند. رابطه رگرسیونی بین غلظت نیتروژن و وزن خشک اندام هوایی نشان داد که بین این دو پارامتر همبستگی معنی ‍ داری (**84/0= r) وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از تعیین فاکتور کارایی موثر بودن هم زیستی، تعداد چهار جدایه سینوریزوبیومsr4) ، sr5، sr12 و (sr16 انتخاب شد و در یک آزمون گلخانه ای تأثیر کاربرد تلفیقی باکتری های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر (صفر، 20، 40 و 60 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک) بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد جدایه های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر باعث افزایش معنی دار وزن خشک اندام هوایی، تعداد گره و وزن خشک ریشه گردید. اثر متقابل کاربرد جدایه های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر، تعداد گره و وزن خشک اندام هوایی شنبلیله را به طور معنی داری افزایش داد. هم چنین نتایج نشان داد جدایه های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر جذب عناصر نیتروژن، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس و منگنز را به طور معنی داری افزایش دادند. اثر برهم کنش باکتری های سینوریزوبیوم و فسفر نیز جذب نیتروژن، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن و منگنز را به طور معنی داری بهبود بخشید.

تغییرات مکانی شوری و بور در خاک های منطقه حسین آباد، استان یزد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  مریم مصلایی   حسین شیرانی

درصد قابل توجهی از زمین‎های تحت آبیاری جهان در مناطق خشک و نیمه‎خشک دنیا واقع شده است که در این مناطق، غالب خاک‎ها حاوی مقدار زیادی نمک هستند. در ایران شوری از مهم‎ترین مشکلات کشاورزی به‎شمار می‎رود. لذا این تحقیق با هدف ارزیابی و تحلیل تغییرات مکانی شوری خاک به‎عنوان یکی از جنبه‎های تخریب خاک و تهیه‎ی نقشه‎ی پراکنش مکانی شوری و هم‎چنین بور خاک انجام شده است. منطقه ی مورد مطالعه، در شمال‎غربی شهرستان یزد واقع شده است. نمونه‎برداری به‎صورت شبکه‎ی‎ منظم 150 در 150 متر، انجام شد. شوری، بور و سایر پارامتر‎های آماری از عمق 0 تا 30 سانتی‎متری اندازه‎گیری شدند. تعداد 104 نمونه مورد اندازه‎گیری قرار گرفت. داده‎های آزمایش پس از نرمال شدن، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند و سپس به‎منظور پهنه‎بندی عناصر از تخمین‎گر کریجینگ استفاده گردید. نقشه‎های عناصر و مدل واریوگرام آن‎ها توسط نرم‎افزار gs رسم گردید. نتایج نشان داد که منطقه، دارای مشکل شوری و فاقد سمیت بور می‎باشد. با توجه به نسبت اثر قطعه‎ای به سقف، وابستگی مکانی قوی‎ای بین تمامی فاکتور‎های اندازه‎گیری شده وجود داشت. شوری در نواحی کشت شده به‎علت آبشویی کمترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. میزان بور خاک، بین 07/0 تا 6/1 میلی‎گرم بر کیلوگرم است، لذا نه تنها مشکل سمیت بور مشاهده نشد، بلکه در بعضی نواحی می‎توان کمبود بور را مشاهده نمود. شوری و بور خاک در سطح 1 درصد دارای همبستگی معنی‎داری بودند. بر اساس آزمون اسپیرمن و پیرسون بین نسبت جذب سدیم و شوری همبستگی مثبتی وجود داشته (در سطح 1 درصد معنی‎دار) که بیان‎گر این است که املاح بیشتر سدیم‎دار هستند. هم‎چنین ph منطقه، مشکلی برای رشد محصولات نداشت.

تاثیر کاربرد فسفر بر مقاومت نسبی پسته به تنش شوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  سعیده ایران نژاد   احمد تاج آبادی پور

به منظور بررسی تاثیر فسفر بر رشد و ترکیب شیمیایی نهال‎های پسته در شرایط شور، آزمایش گلخانه‎ای در قالب طرح کاملاَ تصادفی به صورت فاکتوریل با سه تکرار صورت گرفت. تیمارها شامل شش سطح فسفر ( 0، 30، 60، 90، 120 و 150 میلی‎گرم در کیلوگرم خاک از منبع اسید فسفریک) و شش سطح شوری (0، 600، 1200، 1800، 2400 و 3000 میلی‎گرم کلرید سدیم در کیلوگرم خاک) بودند. نتایج نشان داد که افزایش سطوح شوری منجر به کاهش معنی‎دار وزن خشک برگ، ساقه و ریشه، ارتفاع ساقه و سطح برگ گردید. در حالی که کاربرد فسفر تاثیر معنی‎داری بر وزن خشک برگ و ساقه نداشت اما وزن خشک ریشه را به طور معنی‎داری کاهش داد. با افزایش شوری غلظت پرولین کاهش و میزان قندهای احیاکننده افزایش یافت. در صورتی که با افزایش فسفر غلظت پرولین افزایش نشان داد اما بر غلظت قندهای احیاکننده تاثیری نداشت. تنش شوری غلظت مس، کلسیم و سدیم شاخسار را افزایش داد اما موجب کاهش غلظت روی و فسفر شد. اثر شوری بر غلظت آهن، منگنز و منیزیم شاخسار معنی‎دار نبود. در ریشه تنش شوری غلظت عناصر آهن، روی، سدیم و منیزیم را افزایش و غلظت کلسیم، پتاسیم و فسفر را کاهش داد. کاربرد فسفر موجب افزایش غلظت آهن، سدیم و پتاسیم در شاخسار و افزایش غلظت عناصر سدیم، منیزیم و مس در ریشه شد. اما غلظت مس، کلسیم، روی، منگنز و فسفر را در شاخسار کاهش داد. معادله‎های رگرسیونی محاسبه شده میان رشد نسبی برگ، ساقه و ریشه نهال‎های پسته با قابلیت هدایت الکتریکی، نسبت جذبی سدیم و غلظت کلر، سدیم و فسفر نشان می‎دهد که با افزایش پارامترهای خاکی فوق، رشد نسبی برگ، ساقه و ریشه کاهش پیدا کرد. با توجه به این نتایج می‎توان گفت کاربرد فسفر به تنهایی تقریبأ در بهبود رشد گیاه پسته در شرایط شور تاثیر مثبتی نداشت. البته اگر این نتایج در شرایط یک باغ مورد بررسی قرار گیرد نتایج به واقعیت نزدیکتر خواهد بود.

تاثیر کاربرد نیتروژن بر مقاومت نسبی نهال های پسته به تنش آبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1389
  علی چاهخومحمدآبادی   احمد تاج آبادی پور

به منظور ارزیابی تأثیر نیتروژن بر مقاومت نسبی نهال های پسته رقم بادامی ریز زرند به تنش آبی، آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل پنج سطح نیتروژن (0، 30، 60، 90 و 120 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک از منبع اوره) و چهار دور آبیاری (2، 4، 6 و 8 روز) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش دور آبیاری وزن خشک اندام هوایی و ریشه، سطح و تعداد برگ، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، ارتفاع ساقه، میزان تبخیر و تعرق، تعرق و شدت تعرق به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. در حالی که تنش آبی باعث افزایش کارایی مصرف آب و پتانسیل آب برگ شد. هم چنین نتایج نشان داد که کاربرد نیتروژن باعث کاهش وزن خشک ریشه، ارتفاع ساقه و تبخیر و تعرق شد ولی پتانسیل آب برگ تحت تأثیر کاربرد نیتروژن افزایش یافت. سایر پارامترهای رشدی تحت تأثیر کاربرد نیتروژن قرار نگرفت. تنش آبی موجب کاهش معنی دار غلظت کلسیم، منیزیم و فسفر اندام هوایی و غلظت آهن، منگنز و روی ریشه شد در حالی که افزایش دور آبیاری باعث افزایش غلظت کلسیم، سدیم و پتاسیم ریشه و غلظت پتاسیم، سدیم، مس، منگنز و آهن اندام هوایی گردید. کاربرد نیتروژن باعث کاهش غلظت فسفر ریشه و اندام هوایی شد و تأثیری مشابه بر غلظت پتاسیم، مس و روی اندام هوایی مشاهده شد. هم چنین کاربرد نیتروژن باعث افزایش غلظت کلسیم و سدیم ریشه و اندام هوایی و غلظت منیزیم اندام هوایی شد. تحت تنش آبی، غلظت پرولین با افزایش معنی داری همراه بود این در حالی است که مشابه همین روند برای غلظت قندهای احیاکننده تنها در تنش آبی متوسط دیده شد. کاربرد نیتروژن بر غلظت پرولین برگ تأثیر معنی داری نداشت. در حالی که غلظت قندهای احیاکننده تحت تأثیر کاربرد نیتروژن به طور معنی داری افزایش یافت.

تأثیر زئولیت غنی شده با کلسیم بر برخی ویزگی های رشدی و فیزیولوژیکی پسته تحت تنش وشوری و قلیاییت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  مرضیه رعیت پیشه   وحید مظفری

به منظور مطالعه تأثیر زئولیت غنی شده با کلسیم در شرایط شور و قلیا بر رشد، ترکیب شیمیایی و خصوصیات فیزیولوژیک و اکوفیزیولوژیک پسته (رقم بادامی ریز زرند)، دو آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصادفی و در محیط کشت پرلیت انجام شد. در آزمایش اول، چهار سطح شوری (0، 75، 150 و 225 میلی مولار کلرید سدیم) و سه سطح زئولیت غنی شده با کلسیم (0، 10 و 20 درصد وزنی) و در آزمایش دوم، چهار سطح بی کربنات پتاسیم (0، 40، 80 و 120 میلی‎مولار) و سه سطح زئولیت غنی شده با کلسیم (0، 10 و 20 درصد وزنی) به عنوان تیمار در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش اول نشان داد، با افزایش شوری به 225 میلی مولار کلرید سدیم، وزن خشک اندام هوایی، ریشه، تعداد و سطح برگ به ترتیب 23، 34، 20 و 17 درصد کاهش معنی داری یافتند. هم چنین شوری سبب کاهش خصوصیات فیزیولوژیک و اکوفیزیولوژیک ازجمله شاخص کلروفیل a، b، کلروفیل کل، پروتئین و نسبت کلروفیل فلورسانس گردید. کاربرد 10 درصد وزنی زئولیت، سطح برگ، وزن خشک ریشه و کلروفیل b را به ترتیب 30، 42 و 68 درصد افزایش داد. شوری سبب افزایش میزان پرولین برگ گردید، کاربرد زئولیت غنی شده با کلسیم نیز این پارامتر را به میزان 100 درصد افزایش داد. با افزایش شوری، غلظت عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، روی و کلر اندام هوایی افزایش و منیزیم اندام هوایی کاهش یافت. هم چنین شوری باعث افزایش سدیم، روی و کلر ریشه و کاهش پتاسیم، فسفر و آهن ریشه گردید، لیکن با کاربرد 10 درصد وزنی زئولیت، کلسیم و منیزیم اندام هوایی و کلسیم و آهن ریشه افزایش و سدیم، پتاسیم، فسفر، روی و کلر اندام هوایی و سدیم، پتاسیم، فسفر و روی ریشه کاهش یافتند. نتایج آزمایش دوم نشان داد، با افزایش غلظت بی کربنات پتاسیم به 40 میلی مولار، تعداد برگ، سطح برگ و وزن خشک اندام هوایی با کاهش معنی داری روبه رو شد و با مصرف 10 درصد وزنی زئولیت غنی شده با کلسیم، پارامترهای تعداد برگ، سطح برگ و وزن خشک اندام هوایی و ریشه به ترتیب 30، 55، 40 و 98 درصد افزایش یافت. با افزایش غلظت بی کربنات پتاسیم به 120 میلی مولار، کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاروتنوئید کاهش و زئولیت (10 درصد وزنی)، بر خصوصیات فیزیولوژیک ذکر شده تأثیر مثبت داشته و باعث افزایش آن ها گردید. با افزایش قلیاییت، کلر و پتاسیم اندام هوایی افزایش و کلسیم، منیزیم، فسفر، آهن و روی کاهش یافت. هم چنین در ریشه نیز با افزایش قلیاییت، پتاسیم و منیزیم ریشه افزایش و کلسیم، فسفر، آهن و روی کاهش یافت. کاربرد 10 درصد وزنی زئولیت غنی شده با کلسیم، باعث افزایش پتاسیم، کلسیم و منیزیم اندام هوایی و پتاسیم، کلسیم و آهن ریشه گردید.

جذب زیستی سرب و کادمیم توسط پوسته میوه پسته، پوست میگو و ورمی کمپوست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  ناهید حسینی برآفتابی   محسن حمیدپور

در طول دو دهه گذشته، توجه گسترده ای به آلودگی محیط زیست توسط مواد خطرناک مانند فلزات سنگین شده است. روش های متفاوت و متنوعی برای حذف فلزات سنگین از محیط های آبی مانند آب، خاک و پساب ها ابداع شده است. با این حال این روش ها دارای معایب مختلف از جمله حذف یون های فلزی غیرقابل پیش بینی، نیاز به مقدار زیادی از واکنش گر، تولید لجن سمی و غیره می باشند. جذب زیستی فرآیندی است که نشان دهنده نوآوری بیوتکنولوژی و هم چنین به عنوان یک روش مقرون به صرفه برای حذف فلزات سنگین از محلول های آبی می باشد. در این پژوهش جذب زیستی سرب و کادمیم توسط پوسته پسته، پوست میگو و ورمی کمپوست مورد بررسی قرار گرفته است. فاکتورهای موثر بر جذب شامل زمان (در 7 سطح، 0.5 تا 24 ساعت)، ph (در دامنه 3تا 8 برای کادمیم و 4 تا 10 برای سرب)، همدمای جذب سرب (در دو ph 5/5 و 7 و غلظت 100 تا 1000 میلی گرم در لیتر) و کادمیم (در دو ph 6 و 7 غلظت 15 تا 100میلی گرم در لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از مدل سینتیکی شبه رده دوم می توان در توصیف سینتیک جذب سرب و کادمیم توسط جاذب های مورد مطالعه استفاده نمود. زمان رسیدن به تعادل برای جذب کادمیم توسط هر سه جاذب وابسته به غلظت اولیه فلز بوده به طوری که با افزایش غلظت از 5 به 50 میلی گرم بر لیتر کادمیم زمان رسیدن به تعادل افزایش یافته است. بیشترین زمان برای رسیدن واکنش به تعادل در جذب سرب مربوط به پوست میگو مشاهده گردید و پوسته پسته در کمترین زمان (30 دقیقه) به تعادل جذب رسید. افزایش ph سوسپانسیون، جذب سرب و کادمیم را افزایش داد. به طور متوسط جذب سرب و کادمیم توسط هر سه جاذب در phهای 6 و 7 بیش از 95 درصد بود. مدل های لانگمویر و فروندلیچ داده های همدمای جذب سرب و کادمیم را به خوبی توصیف کرده اند اما مدل لانگمویر برازش بهتری داشته است. واجذب سرب و کادمیم توسط جاذب های مورد مطالعه نیز بررسی شد نتایج نشان داد بخش عمده ای از کادمیم جذب شده توسط پوسته پسته، پوست میگو و ورمی کمپوست آزاد می شود. درحالی که واجذب سرب جذب شده توسط هر سه جاذب بسیار اندک است. تجزیه و تحلیل طیف مادون قرمز نمونه های جاذب قبل و بعد از جذب سرب و کادمیم نشان داد که اتم های n گروه های عامل آمین نقش عمده ای در پوست میگو برای جذب سرب و کادمیم دارند. درحالی که در ورمی کمپوست و پوسته پسته گروه co- کربوکسیل، الکل و فنل، مکان های پیوندی برای جذب کادمیم و سرب می باشند.

تأثیر نیتروژن و جیبرلین بر برخی ویژگی های رشدی، پارامترهای فتوسنتزی و عناصر غذایی پسته رقم قزوینی تحت تنش شوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  فریبا خالقی   وحید مظفری

از آن جا که طبق تحقیقات انجام شده تولید و فعالیت هورمون های گیاهی تحت تأثیر عوامل طبیعی و عناصر غذایی مورد نیاز گیاه قرار گرفته و نیتروژن مهم ترین تأثیر را بر تولید و انتقال جیبرلین به اندام های هوایی گیاه دارد، لذا در این پژوهش تأثیر نیتروژن و جیبرلین بر برخی از ویژگی های رشدی، پارامترهای فتوسنتزی و عناصر غذایی دانهال های پسته (رقم قزوینی) در شرایط شور مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی در شرایط گلخانه ای و به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار بر روی پسته رقم قزوینی انجام شد. فاکتورها شامل نیتروژن در سه سطح (0، 75 و150 میلی گرم نیتروژن در کیلو گرم خاک از منبع نیترات آمونیوم)، شوری در سه سطح (0، 1000 و 2000 میلی گرم کلرید سدیم در کیلوگرم خاک) و جیبرلین به صورت محلول پاشی در سه سطح (0، 250 و 500 میلی گرم در لیتر) بود. پارامترهای رویشی اندازه گیری شده در این آزمایش شامل: قطر و ارتفاع ساقه، تعداد و سطح برگ و وزن خشک برگ، ساقه و ریشه بود. پارامترهای فتوسنتزی و تنظیم کننده های اسمزی اندازه گیری شده نیز شامل میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل، کارتنوئید، فلورسانس کلروفیل و پرولین بود. هم چنین عناصر غذایی اندازه گیری شده در این آزمایش شامل: نیتروژن، سدیم، پتاسیم، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس، منگنز و کلر بود که در ریشه و اندام هوایی (مخلوط برگ و ساقه) اندازه گیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق، مشخص گردید که با افزایش شوری، پارامترهای رویشی گیاه و هم چنین خصوصیات فیزیولوژیک اندازه گیری شده کاهش معنی داری یافتند، لیکن با افزایش کاربرد جیبرلین و نیتروژن پارامترهای ذکر شده افزایش چشمگیری نسبت به شاهد داشتند، درحالی که افزایش غلظت جیبرلین منجر به کاهش رشد ریشه شد. با توجه به این که شوری سبب افزایش میزان پرولین برگ گردید، کاربرد 150 میلی گرم نیتروژن و محلول پاشی 500 میلی گرم در لیتر جیبرلین این پارامتر را به ترتیب 55 و 26 درصد افزایش داد، اما کاربرد توأمان این دو تیمار در بالاترین سطوح خود باعث افزایش 79 درصدی پرولین نسبت به شاهد شد. نتایج این آزمایش هم چنین نشان داد، با افزایش شوری تا 2000 میلی گرم کلرید سدیم در کیلوگرم خاک، غلظت عناصر سدیم و کلر اندام هوایی و ریشه افزایش و نیتروژن و مس اندام هوایی و ریشه کاهش یافت، لیکن با کاربرد 150 میلی گرم نیتروژن و با مصرف جیبرلین غلظت این عناصر افزایش یافت. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد در شرایط شور، کاربرد جیبرلین و نیتروژن به تنهایی و یا توأمان از طریق بهبود پارامترهای رویشی و فتوسنتزی و هم چنین افزایش غلظت عناصر غذایی عملکرد گیاه پسته در شرایط تنش شوری را بهبود بخشید.

تأثیر نیتروژن، شوری و بنزیل آدنین بر رشد و ترکیب شیمیایی دانهال های پسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  مژده خلیل پور   وحید مظفری

به منظور بررسی تأثیر نیتروژن، شوری و بنزیل آدنین بر رشد و ترکیب شیمیایی دانهال های پسته، آزمایش گلخانه ای در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل با سه تکرار بر روی رقم بادامی ریز زرند صورت گرفت. تیمار ها شامل دو سطح نیتروژن (0 و 100 میلی گرم در کیلوگرم خاک از منبع نیترات آمونیوم)، دو سطح شوری (0 و 2000 میلی گرم کلریدسدیم در کیلوگرم خاک) و سه سطح هورمون بنزیل آدنین (0، 250 و 500 میلی گرم بر لیتر) بودند. نتایج نشان داد، تنش شوری وزن خشک اندام هوایی و ریشه، طول سیستم ریشه ای، ارتفاع ساقه، سطح برگ، قطر ساقه، کلروفیل کل، کاروتنوئید ها و فلورسانس کلروفیل را به طور معنی داری کاهش داد. مصرف 500 میلی گرم بر لیتر بنزیل آدنین، مقدار این پارامتر ها را با افزایش مواجه ساخت، به گونه ای که وزن خشک اندام هوایی و ریشه و طول سیستم ریشه ای را به ترتیب 83، 55 و 86 درصد افزایش داد. نتایج این آزمایش هم چنین نشان داد، شوری غلظت نیتروژن، پتاسیم، فسفر، مس، منگنز و آهن را کاهش داد ولی با محلول پاشی بنزیل آدنین غلظت این عناصر افزایش یافت، به طوری که غلظت نیتروژن و پتاسیم اندام هوایی نزدیک به 2 برابر افزایش یافت. نتایج تنظیم کننده های اسمزی نیز نشان داد، هنگامی که محیط شور شد گیاهان در پاسخ به این تنش غلظت پرولین، قند های محلول و فنل برگ را بیش از 50 درصد افزایش دادند، لیکن مصرف توأمان نیتروژن و بنزیل آدنین غلظت این متابولیت ها را به ترتیب 59، 78 و 70 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند و به این ترتیب دانهال های پسته را در مقابله با فشار اسمزی و رادیکال های آزاد محافظت می نمایند. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد در شرایط شور، کاربرد بنزیل آدنین و نیتروژن به تنهایی و یا توأمان از طریق بهبود پارامترهای رویشی و فتوسنتزی و هم چنین افزایش غلظت عناصر غذایی عملکرد گیاه پسته در شرایط تنش شوری را بهبود بخشید.

تأثیر محلول پاشی اوره و پوترسین بر تشکیل میوه پسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  سعید فرضی زاده   وحید مظفری

با توجه به اهمیّت اقتصادی پسته در ایران و هم چنین سال آوری زیاد این محصول، استفاده از راه کارهای مدیریت تغذیه ای به منظور کاهش یا به حداقل رساندن اثرات سوء ناشی از شرایط نامناسب خاک و آب، زمینه را برای افزایش تشکیل میوه و در نتیجه افزایش عملکرد با کمیّت و کیفیت مطلوب فراهم می نماید و این خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش های محدود انجام شده بر روی پسته نشان می دهند که مصرف بهینه و به موقع عناصر غذایی مانند نیتروژن می تواند در این راستا مثمر ثمر واقع شود همچنین نقش مثبت پلی آمین ها در جلوگیری از ریزش جوانه ها ، تشکیل میوه ، عملکرد و اجزای عملکرد در محلول پاشی گزارش شده است. به همین منظور، جهت بررسی اثر محلول پاشی اوره و پوتریسین بر برخی خصوصیات کمّی و کیفی درختان پسته (رقم های اوحدی و کله قوچی) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال 92 و 93 در یکی از باغ های پسته منطقه رفسنجان انجام گرفت. تیمارها شامل اوره (صفر، سه و شش گرم بر لیتر) و پوتریسین (صفر، نیم و یک میلی مول برلیتر) بودند. محلول پاشی تیمارها در هر دو سال هنگام تشکیل میوه (21 فروردین) و دو هفته بعد از آن انجام گرفت. در مجموع، 54 اصله درخت مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که محلول پاشی سه و شش گرم بر لیتر اوره، نیم و یک میلی مول بر لیتر و مصرف شش گرم بر لیتر اوره به همراه یک میلی مول بر لیتر پوتریسین بر کاهش ریزش جوانه های تاثیر مثبتی داشتند، همچنین بررسی نتایج نشان داد که بالاترین درصد تشکیل میوه اولیه و نهایی در سال دوم با کاربرد سه و شش گرم بر لیتر اوره و نیم و یک میلی مول برلیتر پوتریسین و محلول پاشی سه گرم اوره با نیم میلی مول برلیتر پوتریسین به دست آمد. وزن تر و خشک هر دو رقم پسته در سال دوم نیز تحت تأثیر معنی دار غلظت سه و شش گرم برلیتر اوره و نیم و یک میلی مول برلیتر پوتریسین و مصرف این دو فاکتور باهم قرار گرفت. هم چنین درصد خندانی، وزن صد دانه و درصد پوکی تحت تأثیر تیمارها قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که محلول پاشی اوره غلظت عناصر غذایی معدنی (پرمصرف وکم مصرف ) را در برگ افزایش داد، ولی محلول پاشی پوتریسین باعث افزایش و در بعضی موارد باعث کاهش غلظت عناصر غذایی در برگ شد. به طور کلی، نتایج این دو فاکتور با هم، خصوصیات کمّی و کیفی پسته را بهبود بخشید.