نام پژوهشگر: عبدالمجید مصلح
پروانه بهرامی چافجیری سید عباس موسوی
اهدف: در محیط دانش بنیان امروزی، سرمایه های فکری ارزش و اهمیت بیشتری برای سازمان ها و بنگاه ها نسبت به سرمایه های فیزیکی دارند. به تعبیری سرمایه های فکری، به عنوان سرمایه واقعی و جزء استراتژیک ترین سرمایه های سازمان های عصر حاضر به ویژه برای مراکز تحقیقاتی و سازمان های دانش بنیان مطرح می باشند. سازمان های دانش بنیان، جهت کسب مزیت رقابتی پایدار، نیازمند شناسایی و مدیریت آگاهانه و نظام مند سرمایه های فکری خود می باشند. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فناوری شهر بوشهر می باشد. روششناسی: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بوده، برای نیل به این هدف، در جهت سنجش سرمایه فکری از پرسشنامه ای که برخی از پرسش های آن توسط پژوهشگر تهیه گردیده و برخی از آن ها از ادبیات پژوهش استخراج شده، استفاده شد است. برای سنجش متغیر عملکرد، از مدل تعالی سازمانی (efqm) استفاده شده است. این مدل عملکرد سازمان را در دو حوزه توانمند سازها و نتایج مورد بررسی قرار می دهد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss19 و نرم افزارpls smart انجام شده است. یافتهها و نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تبیین و شناسایی سرمایه های فکری و سنجش تأثیر آن ها بر عملکرد شرکتی، به ارائه چارچوبی نظام یافته منجر شده است. با توجه به نتایج حاصل شده از پژوهش و تأثیر مثبت و معنادار سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های دانش بنیان، می توان بیان کرد، تقویت سرمایه های فکری موجبات بهبود عملکرد شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فناوری شهر بوشهر را فراهم می کند.
علی دریانورد فخریه حمیدیان پور
در عصر حاضر، تجارت الکترونیکی فقط به معنای خرید و فروش اینترنتی نیست، بلکه به معنای تجارتی کارآمد در تمام سطوح کسب وکار است،که مدیریت زنجیره ی تامین را می توان ستون اصلی این نوع تجارت نامید. شرط لازم برای برقراری یک سیستم زنجیره ی تامین الکترونیکی موثر وکارآمد، وجود یک منطق پرداخت الکترونیکی و سیستم مبادلات الکترونیکی داده ها کارا و موثر است،که درعصر جدید فن آوری بانکداری الکترونیکی و ابزارهای اصلی آن این نقش پراهمیت را بر عهده دارند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ازحیث جمعآوری دادهها، ازنوع توصیفی پیمایشی است،که به بررسی تاثیر سطح استفاده از خدمات بانکداری الکترونیکی و ابزارهای مهم بانکداری الکترونیکی بر عملکرد و ابعاد عملکرد زنجیره ی تامین در سطح اول مدل scor در کسب وکارهای لوازم الکترونیکی و الکتریکی شهر بوشهر پرداخته است. در این راستا با توجه به هدف پژوهش یک فرضیه اصلی وده فرضیه فرعی تدوین شد، سپس از 981 واحد کسب وکار فعال در این صنف نمونه گیری تصادفی به عمل آمد. پس از گردآوری پرسشنامه ها، از نرم افزار spss جهت تجزیه و تحلیل داده ه ا و از رویکرد معادلات ساختاری و به کارگیری نرم افزار lisrel جهت برازش، تایید مدل و آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج به دست آمده از یافته های این پژوهش گویای این مطلب است که سطح استفاده از خدمات بانکداری الکترونیکی بر عملکرد مدیریت زنجیره ی تامین در سطح 11 درصد تاثیر معناداری دارد و همچنین در بین ابزارهای خدمات بانکداری الکترونیکی به جز پایانه فروش و موبایل بانک بقیه ابزارها تاثیر معناداری بر عملکرد مدیریت زنجیره ی تامین دارند
لیلا توسلی منیجه بحرینی زاده
امروزه با رقابتی شدن بازارها و تغییرات پیوسته محیط، سازمان ها به این واقعیت پی برده اند که دیگر مانند گذشته با یک نظام اقتصادی رو به گسترش و بازارهای در حال رشد روبرو نیستند؛ لذا هر مشتری ارزش ویژه خود را داشته و برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار باید مبارزه کرد. در عصر اطلاعات، طبیعی است که صنایع مخابراتی یکی از بالاترین شاخص های رشد را در بین سایر صنایع دارا باشد. در میان صنایع مختلف مخابراتی و ارتباطی نیز یکی از بالاترین نرخ های رشد متعلق به صنعت خدمات تلفن همراه است که سهم آن در ارتباطات روزمر? افراد به طور خارق العاده ای در حال افزایش و در شرف پیشی گرفتن از تلفن ثابت است. این رشد پر سرعت تنها مدیون نوآوری در تکنولوژی ارتباطات سیار نیست بلکه عمد? آن مدیون رقابت شدید و بی رحمان? اپراتورها، زیر سای? مقررات حداقلی حاکم بر بازار این صنعت است. بازار خدمات همراه نیز در کنار صنعت آن رشد جالب توجهی از خود نشان می دهد، رشدی که علت آن را نمی توان تنها افزایش تعداد مشترکین قلمداد کرد و تنوع روزافزون خدمات و عرصه های جدید رقابتی ناشی از آنها را نمی توان نادیده گرفت. با رشد شرکت-های مخابراتی در سطح جهان و بلوغ بازارهای این گونه خدمات، مدیریت وفاداری مشتریان به یکی از دغدغه های اساسی در این شرکت ها تبدیل شده است. پژوهش حاضر در پی آن است که الگویی برای وفاداری مشتریان خدمات تلفن همراه از طریق بررسی ارزش ویژه مشتری، رضایت مشتری، ارزش ویژه ارزش، ارزش ویژه رابطه، ارزش ویژه برند ارائه نماید و بتواند در جهت خدمات بهتر اپراتورهای تلفن همراه و نیز افزایش وفاداری مشتریان گامی بردارد. این پژوهش از نظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. هدف پژوهش های کاربردی، توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. از منظر نحوه گردآوری داده ها این پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی قرار می گیرد. جامعه آماری مشتریان خدمات تلفن همراه از شرکت های همراه اول و ایرانسل است و از نمونه گیری غیر تصادفی و نمونه گیری در دسترس استفاده شده است و تعداد 385 پرسشنامه گردآوری گردیده است. در این پژوهش پس از بررسی نظرات برخی از مشتریان و نیز بررسی متون و مقالات علمی گویه های پرسشنامه برای صنعت تلفن همراه در ایران بومی سازی شد. پس از گردآوری داده ها، مدل مفهومی پژوهش بوسیله نرم افزار amos 19 تجزیه و تحلیل و پس از اجرای برخی اصلاحات مورد تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارزش ویژه مشتری و رضایت مشتری بصورت مستقیم بر وفاداری مشتریان تاثیر دارند و ارزش ویژه ارزش، ارزش ویژه رابطه، ارزش ویژه نام و نشان تجاری بصورت غیر مستقیم بر وفاداری مشتری موثرند.
محمدرضا صادقی کیا عبدالمجید مصلح
زمینه: پژوهش های زیادی تا بحال در مورد نوآوری سازمانی صورت گرفته است و هر کدام از زاویه ای به این متغییر پرداخته اند، اما تا بحال پژوهش همه جانبه ای در رابطه با عوامل و زمینه های ایجاد کننده آن صورت نگرفته است. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر، به بررسی عوامل موثر بر نوآوری سازمانی می پردازد. بی شک با آگاهی و شناخت از این عوامل و زمینه ها، مدیران سازمان ها خواهند توانست با دیدی وسیع تر، جامع تر و آگاهانه تر به موضوع نوآوری سازمانی نگریسته و بهره لازم را به منظور افزایش عملکرد کارکنان خود کسب نمایند. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل درون سازمانی موثر بر نوآوری در پالایشگاه های گاز استان بوشهر صورت گرفته است. روششناسی: پژوهش حاضر از حیث هدف، یک پژوهش نظری-کاربردی و از حیث گردآوری داده ها از نوع پژوهش های توصیفی و پیمایشی می باشد. روش انجام این پژوهش بدین ترتیب است که در ابتدا با توجه به ادبیات نظری پژوهش، و با استفاده از نظر کارشناسان و خبرگان پالایشگاه های گاز، مهترین عوامل موثر بر نوآوری گردآوری شده و سپس به منظور رتبه بندی عوامل یافت شده نسبت به نوآوری های فناورانه و نوآوری های غیرفناورانه از تکنیک ahp استفاده شده است. جامعه این پژوهش پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی و پالایشگاه فجر جم می باشد. یافتهها: 7 عامل اصلی که در این پژوهش مورد بررسی و تایید قرار گرفتند عبارتند از: 1. ساختار و ارتباطات سازمانی 2. فرهنگ سازمانی 3.مدیریت 4. مدیریت فناوری 5. راهبردهای نوآوری 6. مدیریت دانش و یادگیری سازمانی و 7. مدیریت منابع انسانی. در رتبه بندی عوامل موثر برنوآوری های فناورانه عوامل راهبرد، مدیریت و مدیریت فناوری رتبه های اول تا سوم را کسب کردند. در بخش رتبه بندی عوامل موثر بر نوآوری های غیرفناورانه نیز عوامل فرهنگ سازمانی، مدیریت و مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند. نتیجهگیری: با توجه به اینکه عامل راهبرد از مهمترین عوامل موثر بر نوآوری فناورانه شناخته شد و در هر دو پالایشگاه وضعیت موجود و وضعیت مطلوب دارای بیشترین اختلاف بود، لذا مدیران این پالایشگاه ها باید ضمن تدوین چشم انداز مشخص و توصیف روشن یک مسیر راهبردی، گروه ها و تیم-هایی به منظور برنامه ریزی و تدوین راهبردهایی جهت حمایت از نوآوری در کلیه سطوح سازمانی تشکیل دهند.
فرزانه اشعری عبدالمجید مصلح
اهداف: امروزه تمرکز کسب وکار از محیط های ملی به فراملی انتقال یافته است و مدیران در مقیاس-های جهانی ارزیابی و گزینش می شوند. به منظور موفقیت مدیران و رهبران جهانی باید الزامات و شایستگی های مورد نیاز آنها را با مطالعاتی جدی و مدل هایی جامع، شناسایی نمود، چرا که این شایستگی ها بر بسیاری از ابعاد عملکرد سازمانی آنان تاثیرگذار می باشند و تقویت آنها ممکن است به اثربخشی سازمان و بهبود عملکرد سازمانی آنان بیانجامد. این شایستگی ها شامل دانش، هوش فرهنگی، مهارت و ویژگی های شخصیتی و ... می باشند. این فاکتورها زمینه هایی را برای درک بهتر رهبری و مدیریت در محیط های بین الملل و همچنین انطباقاتی که باید صورت پذیرد، فراهم می آورند، تا بتوانند سازمان و منابع آن را در جهت دستیابی به حداکثر منافع و کسب موفقیت در محیط های پویای فراملی، اداره نمایند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی شایستگی های مدیران جهانی و سنجش تاثیر آن بر عملکرد سازمانی آنان می باشد. روش ها: نمونه آماری این تحقیق شامل 84 مدیر شرکت بازرگانی در استان بوشهر بوده که، ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل-یابی معادلات ساختاری با نرم افزار pls به است و همچنین، آزمون فرضیه های فرعی پژوهش نیز با تحلیل رگرسیون و با کمک نرم افزار spss انجام شده است. یافته ها: در تحقیق حاضر با تبیین و شناسایی شایستگی های مدیران جهانی و سنجش تاثیر آنها بر عملکرد سازمانی آنان، به ارائه چارچوبی نظام یافته منجر شده است و تاثیر هر یک از ابعاد چهارگانه شایستگی های مدیران جهانی شامل خصوصیات شخصیتی، دانش، مهارت و هوش فرهنگی بر عملکرد سازمانی مدیران تایید شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده از پژوهش و تاثیر مثبت و معنادار هر یک از ابعاد شایستگی های مدیران جهانی بر عملکرد سازمانی آنان، می توان بیان نمود که تقویت هر یک از شایستگی های شناسایی شده موجبات بهبود عملکرد سازمانی مدیران بازرگانی استان بوشهر را فراهم می کند. در ضمن مشخص گردید در بین مدیران بازرگانی استان بوشهر، بعد خصوصیات شخصیتی بیشترین تاثیر را بر عملکرد سازمانی آنان، داشته است. سرانجام پیشنهادهایی به منظور تقویت سایر ابعاد شایستگی ها ارائه گردیده است.
سعید نصرت آبادی عبدالمجید مصلح
چکیده: اهداف: مدیریت تغییر در ادبیات بیشتر به معنی سازگاری و تطابق با تغییرات تعریف شده است. از این رو، و برای سازگاری بر تغییرات و ادامه حیات یک کسب وکار و عقب نماندن در رقابت، نیاز مند است که نقاط کلیدی برای دیده بانی و نظارت شناسایی شود و عملکرد یک کسب وکار در آن نواحی مرتبا بررسی و مورد توجه قرار گیرد تا بتوان تغییرات و روند ها را در آن نواحی شناسایی کرد و تدابیر لازم براساس آن ها اتخاذ گردد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی تاثیر اجزای مدل کسب وکار بر عملکرد در شرکت های گردشگری شهر تهران می باشد. روش ها: نمونه آماری این پژوهش شامل 110 شرکت گردشگری شهر تهران بوده که ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون فرضیه های پژوهش نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار smartpls به است. یافته ها: در این پژوهش و بعد از آزمون فرضیه ها، مدل مفهومی این پژوهش، مبنی بر تاثیر اجزای مدل کسب وکار بر عملکرد، ارائه گردید و مشخص شد که 69.2% رفتار عملکرد شرکت های گردشگری بواسطه اجزای مدل کسب وکار تعیین می گردد. نتیجه گیری: یافته های حاصل از آزمون مدل این پژوهش با استفاده از نرم افزار smartpls نشان می دهد که عنصر گزاره ارزش با ضریب مسیر 0.349 بیشترین تاثیر را در تعیین رفتار عملکرد شرکت های گردشگری شهر تهران را دارد. بعد از گزاره ارزش، عناصر ارتباط با مشتری، شایستگی های محوری، مدل درآمدی، ساختار هزینه، فناوری، مشتریان هدف و شبکه شرکا به ترتیب و با ضرایب مسیر 0.319، 0.293، 0.292، 0.252، 0.226، 0.205 و 0.197 بیشترین تاثیر را بر روی عملکرد شرکت های گردشگری داشته اند. با توجه به نتایج حاصل شده از پژوهش و تاثیر مثبت و معنادار هر یک از ابعاد مدل کسب وکار بر عملکرد شرکت های گردشگری، می توان بیان نمود که بهبود هریک از اجزای مدل کسب وکار موجبات بهبود عملکرد شرکت های گردشگری شهر تهران را فراهم می کند.
احمد اله یاری بوزنجانی عبدالمجید مصلح
زمینه: از جمله مسائلی که امروزه به دغدغه ای ذهنی برای بسیاری از موسسات و شرکت ها تبدیل گردیده، چگونگی فائق آمدن بر پویایی های محیطی و پیشگامی در بازارهای متلاطم امروزی با استفاده از نوآوری های فناورانه است. چنین امری در پرتو هوش سازمانی بالا در برابر محیط پیرامون و به دنبال آن پاسخگویی مناسب نسبت به آن تغییرات به خوبی محقق می گردد، اما چنین موفقیتی در گام نخست مستلزم توجه به بازار درونی سازمان و یا به عبارتی نیروی انسانی شایسته ای است که بار کسب مزیت رقابتی پایدار را بر دوش می کشد. هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر بازاریابی درونی بر هوش سازمانی و نوآوری های فناورانه در شرکت های دانش بنیان می باشد. روششناسی: در این پژوهش، به منظور دستیابی به اهداف تحقیق، تعداد 39 شرکت فناور مستقر در پارک علم و فناوری فارس مورد مطالعه قرار گرفتند و داده های مورد نظر از طریق توزیع پرسشنامه میان کارکنان آن ها که جمعا 93 نفر بودند، جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها نیز از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی استفاده گردید. یافتهها: یافته ها نشان می دهد، هر یک از مولفه های بازاریابی درونی بر هوش سازمانی تأثیر مثبت و معنی داری دارند. همچنین، از میان ابعاد بازاریابی درونی، بعد توسعه کارکنان تأثیر مثبت و معنی داری بر نوآوری فناورانه دارد؛ این درحالی است که ارتباطات درون سازمانی و نظام پاداش دهی تأثیر معنی دار مستقیمی بر نوآوری فناورانه ندارند. همچنین، طبق یافته ها، هوش سازمانی نیز به صورت مثبت و معنی داری بر نوآوری های فناورانه تأثیرگذار است. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاکی از این است که بعد ارتباطات درونی مناسب بیش ترین تأثیر را بر افزایش هوش سازمانی داشته است. پس از آن نیز توسعه کارکنان و نظام پاداش دهی مناسب به ترتیب بیش ترین تأثیر را بر هوش سازمانی داشته اند. به علاوه، نتایج نشان می دهد؛ هوش سازمانی رابطه میان متغیرهای بازاریابی درونی و توسعه کارکنان با نوآوری فناورانه را به صورت جزیی مورد مداخله قرار می دهد. همچنین، ارتباطات درون سازمانی و نظام پاداش دهی اگر چه به صورت مستقیم تاثیر معنی داری بر نوآوری فناورانه ندارند؛ اما به صورت غیر مستقیم (از طریق افزایش هوش سازمانی) موجب افزایش آن خواهند شد.
عادل پوردهقان منیجه بحرینی¬زاده
زمینه: تبلیغات، کارکردی موثر و پر نفوذ دارد و می- تواند چارچوب فکری، الگوی رفتاری، نظام ارزشی و شیوه ی تعامل مردم با محیط و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. تبلیغات و ابزار های مورد استفاده به منظور تبلیغ، طی گذر زمان تغییرات زیادی داشته است. با پیشرفت های فناورانه، فلسفه ی تبلیغات به سمت حمایت از بازار یابی و تعاملات فرد به فرد تغییر کرده و با افزایش نرخ پاسخ گویی موبایل و استفاده از خدمات موبایلی، یک کانال بازار یابی مستقیم به نام بازار-یابی موبایلی ظهور کرده است. رشد سریع گوشی های تلفن همراه و سایر دستگاه های ارتباط موبایلی و طبیعت این مکانیسم ها، فرصت های زیادی را در حوزه تبلیغاتی ایجاد کرده است. امروزه تبلیغات موبایلی به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیر گذار ترین فعالیت های بازار یابی مطرح می باشد، زیرا بازاریابان از طریق این رسانه ی کوچک امکان تعامل، دسترسی انفرادی و ارتباط مستقیم با کاربران در هر زمان و مکانی را دارند. در همین راستا، فعالیت های تبلیغاتی باید با کارشناسی بیشتری طراحی گردند و کسب و کار ها باید روی نتیجه بخش بودن پذیرش تبلیغات توسط مشتریان با توجه به گرایش ها و نیاز های آنان تمرکز کرده و با ارائه ی خدمات ارزش افزوده، فرایند پذیرش تبلیغات را کامل کنند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدلی جامع از عوامل موثر بر پذیرش تبلیغات موبایلی از دید کاربران می باشد. روششناسی: با مطالعه گسترده پیشینه پژوهش عوامل موثر بر پذیرش تبلیغات موبایلی، موارد مهم و مشترک استخراج و سپس در قالب مدلی مورد آزمون قرار گرفته اند. جهت بررسی مدل و فرضیات مطرح شده، با استفاده از پرسشنامه، داده ها از 400 نفر از کاربران تلفن همراه در شهرستان بوشهر جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و تایید مدل از روش مدل سازی معادلات ساختاری (sem) و تحلیل عاملی تأییدی (cfa) استفاده شده و بر اساس نتایج تحلیل مسیر، ارتباط میان متغیرهای مدل بررسی شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از تأثیر مثبت عوامل فردی شامل سطح نفوذپذیری اجتماعی، سطح نوآوری فردی، سطح فناوری تلفن همراه کاربر و نگرش کلی فرد نسبت به تبلیغات و عوامل ارتباطات بازاریابی شامل تعامل پذیری، اعتبار، سرگرم کنندگی، مشوق ها و ارزشمندی بر پذیرش تبلیغات موبایلی می باشد. متغیر رنجش و آزردگی نیز دارای تأثیر منفی بر نگرش نسبت به تبلیغات موبایلی و پذیرش تبلیغات موبایلی می باشد. همچنین طبق نتایج پژوهش نگرش نسبت به تبلیغات موبایلی دارای تأثیر مثبت و معناداری بر پذیرش تبلیغات موبایلی می باشد.
محمودرضا سعیدی عبدالمجید مصلح
زمینه: در عصر حاضر شرکت ها و موسسات برای توسعه، بیشتر از آن که به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشند به سرمایه اجتماعی نیازمندند، زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نخواهد شد. در سازمانی که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است سایر سرمایه ها ابتر می مانند و تلف می شوند. سرمایه اجتماعی فضایی را برای کسب و کار و فعالیت های اقتصادی فراهم می کند که می تواند انجام مبادلات و فعالیت های اقتصادی را تسهیل کرده و با هزینه کمتری آنها را ممکن سازد. از این رو سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و سازمان ها باید ابزار لازم جهت بهبود و تقویت سرمایه اجتماعی را فراهم سازند. هدف: هدف در این پژوهش بررسی تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی یعنی بعد رابطه ای درونی، بعد رابطه ای بیرونی، بعد شناختی درونی، بعد شناختی بیرونی، بعد ساختاری درونی و بعد ساختاری بیرونی بر روی عملکرد شرکت می باشد. روش شناسی: در این پژوهش به منظور دستیابی به اهداف تحقیق به بررسی این تاثیر در جامعه آماری تحقیق که شامل 105 شرکت صادراتی و وارداتی در استان بوشهر بود، پرداخته شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار pls انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که به جز بعد ساختاری بیرونی سرمایه اجتماعی سایر ابعاد سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد شرکت دارند. نتیجه گیری: در میان ابعاد سرمایه اجتماعی، بعد ساختاری درونی بیشترین تاثیر مثبت را بر عملکرد داشته است و پس از آن به ترتیب بعد رابطه ای بیرونی، بعد رابطه ای درونی، بعد شناختی بیرونی، بعد شناختی درونی دارای تاثیر مثبتی بر عملکرد داشته اند. و بعد ساختاری بیرونی تاثیر مثبتی بر عملکرد نداشته است.
نازنین خلقی منیجه بحرینی زاده
زمینه: در آغاز قرن بیست و یکم، تغییرات سریع و همه جانبه ی جهانی چنان محیط فعالیت سازمان ها را دگرگون کرده است که سازمان ها و مدیران آن ها برای سازگاری با تغییرات و تحولات جهانی مجبورند راه های نوینی برای اقدامات خود بیابند. یکی از اصول اساسی استقلال کشورها مسئله ی تولید ملی است تا بتوانند با تولیدات بومی روی پای خود بایستند و پاسخ گوی نیازهای کشور و ملت خود باشند. هدف: هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثری است که مصرف کنندگان را به سمت خرید محصولات ملی جذب می نماید. این پژوهش با هدف شناسایی این عوامل و ارائه مدلی جامع در این زمینه در پی آن است که این امر را میسر سازد. روش: این پژوهش در زمره پژوهش های کاربردی و از منظر نحوه گردآوری داده ها، در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی قرار می گیرد. جامعه آماری را مصرف کنندگان محصولات لوازم خانگی ایرانی در شهر شیراز تشکیل می دهند و از نمونه گیری طبقه ای نسبی در دسترس استفاده شده است و تعداد 739 پرسشنامه توزیع و گردآوری گردید. پس از گردآوری داده ها، مدل مفهومی پژوهش بوسیله نرم افزار amos و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: این پژوهش شامل 40 فرضیه می باشد که 19 فرضیه رد و 21 فرضیه تایید گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل فردی چون اثر کشور مبدأ و تجربه خرید، عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی چون اعتماد به محصول، ریسک ادراک شده، ادراک از نوآوری، ادراک از کیفیت و عوامل دولتی چون حمایت از تولیدکنندگان و فعالیت رسانه های جمعی بر قصد خرید محصولات ملی تاثیر دارند؛ اما فقط عوامل مربوط به آمیخته بازاریابی چون اعتماد به محصول، ریسک ادراک شده، ادراک از نوآوری، ادراک از کیفیت، توزیع و ارزش ادراک شده بها بر نگرش به محصول ملی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین نگرش به محصول ملی بر قصد خرید، و قصد خرید بر وفاداری به محصول ملی تاثیر مثبت و معنی دار دارد. علاوه بر این مشخص گردید که بین جنسیت و مناطق مختلف شهرداری از لحاظ نگرش به محصول ملی و قصد خرید محصول ملی و در گروه های مختلف سنی بین قصد خرید محصول ملی تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که، مصرف کنندگان، ملی گرایی پایینی نسبت به محصولات لوازم خانگی ایرانی دارند که این امر ناشی از ارزیابی کیفی محصول توسط مصرف کننده است. همچنین مشخص گردید که مصرف کنندگان نسبت به تبلیغات و فعالیت های بازاریابی شرکت ها و سازمان های تولیدکننده محصولات ملی اعتمادی ندارند و نگرش آنان منفی است. لذا باید این سازمان ها در تبلیغات، اعتماد مصرف کننده را به محصول خود جلب نمایند و محصول را آن گونه که هست به مصرف کننده معرفی نمایند.
الهام وکیلی عبدالمجید مصلح
زمینه: یکی از موضوعات مورد توجه در سازمان ها، به کارگیری اخلاق در کسب و کار است که روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. تأثیر اخلاق کسب و کار بر افزایش کارایی اقتصادی و جلوگیری از فساد و رسوایی های اقتصادی غیرقابل انکار است. از این رو شناسایی، فرهنگ سازی و بکارگیری اصول اخلاق کسب و کار برای حضور پایدار در صحنه های اقتصادی داخلی و بین المللی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: با توجه به اهمیت حوزه ی نفت و گاز در اقتصاد ایران و نقش مهم پیمانکاران در اجرای پروژه ها، التزام به اخلاق می تواند بر کارامدی عملکرد پیمانکاران و اقتصاد جامعه تاثیر زیادی داشته باشد. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر رفتار اخلاقی پیمانکاران نفت و گاز است. روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر طرح یا چگونگی به دست آوردن داده ها، از نوع توصیفی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، نگرش اخلاقی بر رفتار اخلاقی پیمانکاران نفت و گاز تأثیر مثبت و معناداری دارد و رشد اخلاقی، شدت گرایش مذهبی، آرمان گرایی و نسبی گرایی بر نگرش اخلاقی پیمانکاران تأثیر دارد. هم چنین اندازه ی شرکت و سابقه ی فعالیت شرکت بر رفتار اخلاقی پیمانکاران تأثیر دارد اما نوع شرکت بر رفتار اخلاقی تأثیری ندارد. علاوه بر عوامل فردی و سازمانی مربوط به پیمانکار، عمل به تعهدات توسط کارفرما، اعمال تعدیلات قمیتی و اقدامات غیراخلاقی رقبا بر رفتار اخلاقی پیمانکاران تأثیر دارد. اما خودکنترلی و کنترل های قانونی تأثیری بر رابطه ی نگرش اخلاقی و رفتار اخلاقی ندارد.
سید جواد دوکوهکی عبدالمجید مصلح
زمینه: تغییرات مستمر در محیط کسب و کار، چگونگی ایجاد نوآوری در سازمان و فراهم نمودن زمینه لازم برای بروز آن را به یکی از دغدغه ای ذهنی برای بسیاری از شرکت ها و به ویژه موسسات دانش بنیان تبدیل کرده است. به همین منظور نظارت بر محیط درون و بیرون سازمان جهت واکنش مناسب به فرصت ها و تهدیدهای محیطی، منجر به استفاده از ابزار هوش رقابتی در سازمان ها شده است و برای مطابقت با این تغییرات محیطی نیاز به اطلاعات، دانش و فرایند یادگیری در سازمان ضروری می باشد. هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر منابع دانشی بر یادگیری سازمانی و سنجش رابطه و تأثیر یادگیری سازمانی و هوش رقابتی بر نوآوری در شرکت های دانش بنیان می باشد. روششناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت علی و از نظر جمع آوری داده ها در زمره مطالعات توصیفی- پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش موسسات فناور مستقر در پارک علم و فناوری شیراز می باشد. در نهایت به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 42 شرکت فناور مستقر در پارک علم و فناوری فارس مورد مطالعه قرار گرفتند و داده های مورد نظر از طریق توزیع پرسشنامه میان کارکنان آن ها که جمعاً 99 نفر بودند، جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها نیز از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافتهها: یافته ها نشان می دهد، منابع فنی و ساختاری بر یادگیری سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد، این در حالی می باشد که منابع انسانی و فرهنگی بر یادگیری تأثیر ندارد. یادگیری سازمانی بر هوش رقابتی و نوآوری (فناورانه، اداری و بازار) و همچنین هوش رقابتی بر نوآوری تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاکی از این است که در میان رابطه های موجود در مدل پژوهش بیشترین اثرات به ترتیب مربوط به تأثیر یادگیری سازمانی بر نوآوری اداری و هوش رقابتی می باشد. همچنین می توان بیان کرد که اگرچه منابع دانشی تأثیر مستقیمی بر نوآوری ندارند اما از طریق مداخله یادگیری سازمانی می توانند بر نوآوری تأثیرگذار باشد. ن
علیرضا کامیاب کلاشمی منیجه بحرینی زاده
زمینه: توسعه برند یکی از استراتژی های مفید دربرند گذاری محسوب می شود.به طوری که امروزه بیش از ??% شرکت ها و کسب وکار های بزرگ از این استراتژی جهت معرفی محصولات جدید خود به بازار استفاده می کنند. این استراتژی موجب کاهش ریسک، کاهش هزینه و افزایش صرفه جویی در هزینه ها می گردد. ازاین رو بررسی نگرش مصرف کننده نسبت به توسعه برند و تصویر برند امری مهم جهت دستیابی به موفقیت در توسعه محصول جدید برای شرکت می باشد. هدف: هدف این پژوهش طراحی مدلی برای تبیین نگرش مصرف کننده نسبت به توسعه برند بر مبنای تصویر برند می باشد. روششناسی: در انجام مراحل این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش پژوهش های توصیفی – پیمایشی استفاده شده است که جامعه ی آماری آن مصرف کنندگان خودروهای داخلی در شهر تهران می باشد . برای جمع آوری داده ها تعداد ??? پرسشنامه میان مصرف کنندگان این محصولات به صورت غیرتصادفی توزیع و جمع آوری گردیده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار لیزرل انجام شده است. یافتهها: یافته ها نشان می دهد که تصویر برند، تناسب ادراک شده، آگاهی از برند و کیفیت ادراک شده رابطه مثبت و معناداری با نگرش مصرف کننده نسبت به توسعه برند دارد ولی وفاداری به برند رابطه معناداری با نگرش مصرف کننده نسبت به توسعه برند نداشت. همچنین آگاهی از برند و تناسب ادراک شده رابطه مثبت و معناداری با تصویر برند داشتند. نهایتاً تصویر برند رابطه مثبت و معناداری بر وفاداری به برند و کیفیت ادراک شده داشت. نتیجهگیری: شرکت های خودروساز داخلی باید جهت ارائه محصول جدید خود به عوامل موثر بر نگرش مصرف کننده به توسعه برند توجه کنند. هنگامی توسعه برند یک شرکت با موفقیت انجام می شود که بتواند تصویر مثبتی از برند، آگاهی از برند، کیفیت ، تناسب در ارائه محصول جدید نسبت به محصولات قبلی را مدنظر قرار بدهد.
محمدسعید رضایی عبدالمجید مصلح
زمینه: بارزترین ویژگی یک مزیت رقابتی مشکل بودن تقلید از آن است و یا در واقع منحصربه فرد بودن آن است که این باعث بوجود آمدن ارزشی متفاوت با ارزش دیگران می شود؛ و هم چنین نوآوری استراتژیک با به وجود آوردن استراتژی های جدید و تغییرها در قوانین صنعت و از بین بردن فرضیه های سنتی و بوجود آوردن فرضیه های جدید به خلق ارزش های جدید برای مشتری می پردازد. هدف: هدف این پژوهش این است که عوامل موثر بر مزیت رقابتی با تاکید بر ظرفیت نوآوری استراتژیک بررسی گردد و هم چنین با بررسی عوامل موثر بر ظرفیت نوآوری استراتژیک راه های افزایش این ظرفیت را یافت. روش شناسی: این پژوهش به صورت یک مدل ارائه شده است که پس از تحلیل داده های گردآوری شده از 99 نفر از 42 شرکت دانش بنیان در پارک علم و فناوری فارس که به صورت پرسش نامه در بین افراد توزیع گردید با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار pls داده ها تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها: قابلیت اتحاد، قابلیت مدیریت دانش، قابلیت پویا و قابلیت فناورانه بر ظرفیت نوآوری استراتژیک تاثیر مستقیم و مثبت دارند؛ و هم چنین ظرفیت نوآوری استراتژیک بر مزیت رقابتی تاثیر مسثقیم و مثبت دارد و پویایی محیطی و ریسک پذیری نیز بر رابطه ی بین ظرفیت نوآوری استراتژیک و مزیت رقابتی تاثیر می گذارند. نتیجه گیری: یکی از راه های کسب مزیت رقابتی در شرکت ها تقویت ظرفیت نوآوری استراتژیک می باشد یعنی شرکت ها اگر بتوانند به صورت منظم نوآوری استراتژیک داشته باشند، می توانند به مزیت رقابتی برسند؛ حال برای این که یک شرکت بتواند این قدرت را داشته باشد که بتواند نوآوری استراتژیک ایجاد کند نیازمند این است که یک سری قابلیت های خود را تقویت کند که برخی از این قابلیت ها، قابلیت های اتحاد، فناورانه، پویا و مدیریت دانش می باشند.
فرزانه حسن زاده منیجه بحرینی زاده
زمینه: امروزه یکی از چالش¬های مدیران ارشد سازمان¬ها، ایجاد یکپارچگی در بین ابعاد درونی و بیرونی سازمان است. بسیاری از آن¬ها برنامه¬های منظم استراتژیک را بدون در نظر گرفتن تأثیر بر ابعاد مدل کسب و کار، تدوین می¬کنند. این امر منجر به ناهماهنگی در سازمان و عدم موفقیت در اهداف می¬شود. بنابراین دانستن تأثیر انواع استراتژی بر تک تک ابعاد سازمانی، شاه¬کلید مدیران برای رسیدن به موفقیت است. هدف: هدف از انجام این پایان¬نامه، سنجش تأثیر استراتژی¬ بازاریابی پورتر بر مدل کسب و کار در شرکت¬های فناوری اطلاعات و ارتباطات استان بوشهر است. روششناسی: به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر این پژوهش، پرسشنامه محقق¬ساخته در میان 25 سازمان شناسایی شده در صنعت مورد نظر، توزیع گردید که توسط 120 تن از متخصصان سطوح بالای مدیریت تکمیل گردید. برای بررسی فرضیه¬های مورد نظر پژوهش، از روش مدل¬سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافتهها: یافته¬های پژوهش حاضر حاکی از آن است که استراتژی رهبری هزینه از مدل پورتر بر تمامی ابعاد مدل کسب و کار به جز قیمت¬گذاری بر مبنای سودآوری، داری تأثیر معنادار است. استراتژی تمایز مدل پورتر با بعد درآمد، هزینه، سودآوری و بقا، داری تأثیر معنادار است. آخرین استراتژی مدل پورتر، تمرکز، نیز با هزینه، سودآوری، خدمت و فناوری دارای تأثیر معنا¬دار است. نتیجهگیری: بر اساس یافته¬های این پژوهش می¬توان ادعا کرد که استراتژی رهبری هزینه مدل پورتر بر درآمد بیشتری تأثیر را داشته است. این امر با توجه به فلسفه وجودی استراتژی رهبری هزینه، که همان کاهش قیمت در جهت افزایش حجم فروش و درآمد جاری است، هم¬خوانی دارد. استراتژی تمایز نیز از میان ابعاد مدل کسب و کار بیشترین تأثیر را بر محصول خدمت محور دارد. با در نظر داشتن بیشتر بودن حجم سازمان¬های خدماتی در صنعت فاوا، تلاش آن¬ها برای ایجاد تمایز و افزایش فروش برای جبران هزینه¬های متمایز¬سازی، کاملا منطقی و قابل توجیه است. وجود بیشترین تأثیر استراتژی تمرکز بر سیاست قیمت¬گذاری بر مبنای سودآوری از مدل کسب و کار، حاکی از آن است که سازمان¬هایی که استراتژی تمرکز در پیش گرفته¬اند، باید به سمت قیمت¬گذاری¬هایی سودآور محور گرایش یابند.