نام پژوهشگر: داوود صارمی نایینی
مهدی فلاح مهنه مهدی مرتضوی
همواره شناخت انسان و فعالیت های انسانی در مطالعات باستان شناسی و مردم شناسی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. برای این منظور و برای درک بهتر این مفهوم، باید از فرهنگ، نحوه زندگی و همچنین چگونگی سازگاری انسان با محیط اطرافش چه در گذشته و چه امروز آگاهی داشت. تاکنون پژوهش های میدانی اندکی بر روی نقوش بافته های منطقه سیستان و بلوچستان صورت پذیرفته است، لزوم انجام این گونه از پژوهش ها، نگارنده را بر آن داشت تا در مناطق مورد مطالعه یکسری از پژوهش های میدانی به منظور شناسایی و طبقه بندی نقوش دستبافته ها را انجام دهد و سپس نقش مایه های شناسایی شده از دست بافته های دو منطقه سیستان و بلوچستان با نقوش سفالینه های محوطه های عصر مفرغ همچون شهرسوخته در سیستان و بمپور در بلوچستان را مورد مطالعه مقایسه ای قرار دهد. بهره گیری از تئوری های قوم باستان شناسی همچون تئوری حد وسط به ما این امکان را می دهد تا با برداشتن فاصله زمانی میان داده های سفالی عصر مفرغ و بافته های امروزی به درک بهتری از رفتارهای این جوامع در دو دوره زمانی متفاوت برسیم. بنابراین هدف این پایان نامه مستدل و مستند ساختن ارتباط میان نقوش روی فرش ها با نقوش سفال های عصر مفرغ در دو منطقه سیستان و بلوچستان می باشد تا ضمن دریافت اشتراکات موجود به درک بهتری از تداوم برخی از سنتها در این منطقه مهم نائل گردیم. البته پاسخ به سئوالاتی در راستای ماهیت ارتباطی میان نقوش دست بافته و نقوش سفال ها از طرفی و ارتباط این نقوش با محیط طبیعی و عقاید مردم این مناطق از طرف دیگر ما را به اهداف فوق نائل خواهد کرد. نتایج مطالعات انجام شده آشکارا بر این حقیقت گواهی می دهند که در میان نقوش متعدد اعم از حیوانی، گیاهی، هندسی و ترکیبی که زینت بخش دست بافته ها و سفال های این مناطق می باشند، نقوش هندسی چه به صورت واقعی و چه به صورت تجریدی بیش از سایر نقوش تداوم داشته و معرف میراثی هستند که در همان بستر به وجود آمده اند و شکل گیری این نقش مایه های مشترک به احتمال زیاد متاثر از شرایط اقلیمی، تاریخی، فرهنگی و باورهای مردم این دو منطقه بوده است
سید امیر سلیمانی رباطی سید رسول موسوی حاجی
در این تحقیق سعی شده به منظور کسب اطلاع از تاریخ معماری و شهرسازی بشرویه، ویژگی های کالبدی و عناصر مختلف معماری آن را مورد مطالعه قرار گیرد. البته قبل از آن کلیاتی در مورد مسائل جغرافیایی شامل: جغرافیای سیاسی، طبیعی و تاریخی تهیه و سپس به مطالعه بناهای شاخص مذهبی و غیر مذهبی بشرویه پرداخته شد. در ادامه بناها از نظر تقدم و تأخر زمانی و ویژگی های مربوط به هر دوره، مورد مطالعه قرار گرفت. در انتها نیز به ارزیابی فرضیات پرداخته شد و نتایج بدست آمده مورد اشاره قرار گرفت. به طور کلی معماری در بشرویه بومی و محلی است هرچند از نظر ساختاری از شیوه های مختلف معماری پیروی می کند. در این میان عوامل طبیعی و جغرافیایی نقش موثر و نافذی در شکل گیری بافت معماری و شهرسازی بشرویه بر عهده دارند.
محمد کاظم محمودی داوود صارمی نایینی
مسجد در بلوچستان ایران از مهم ترین و محوری ترین بنا های یک شهر به شمار می رود. مساجد بلوچستان از قدمت زیادی برخوردار نیستند، که علت اصلی آن نوسازی و بازسازی مداوم مساجد بوده است. مساجد منطقه مذکور از نقطه نظر زیبای-شناختی و تزئینات متفاوت از مساجد دیگر نقاط ایران می باشند. بر این اساس هدف اصلی در این پایان نامه مشخص نمودن عناصر تزئینی مساجد می باشد. از 90 مسجد مورد بررسی قرار گرفته که از شهرستان های سراوان، نیکشهر و حاشیه دریا عمان(چابهار و کنارک) انتخاب گردیدند، چهار دسته مسجد در مناطق مذکور شناسایی شد که عبارتند از: الف- مساجد عشایری، ب- مساجد کپری، ج- مساجد خشتی، د- مساجد جدید(با مصالح بادوام امروزی). در این پایان نامه ضمن معرفی و شرح ساختاری هر کدام از آنها، به شرح 12 مسجد گزینش شده از مساجد خشتی و جدید، پرداختیم. که علت انتخاب آنها در وحله نخست تزئینات و در وحله بعدی قدمت بوده است. در ادامه به تزئینات موجود در این مساجد پرداخته، که تزئینات از دو منظر تزئینات درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفتند. تزئینات کنگره ای، تزئینات منارچه-ای(مناره کوچک)، تزئینات گل بری، تزئینات رنگی ، تزئینات خشتی و تزئینات کنده کاری بر روی چوب در مساجد خشتی مورد استفاده قرار گرفته اند. مساجد جدید نیز دارای تزئینات ذیل هستند: 1- تزئینات رنگی، 2- سیمان بری، 3- مناره ها و منارچه ها، 4- موزائیک های تزئینی 5- کاشی کاری، 6- گچ بری، 7- گنبد های، 8- شبه گنبد های تزئینی، 9- تزئینات کنگره ای، 10- تزئین نقش ماه و ستاره، 11- مشبک کاری سیمانی با بررسی دقیق مساجد منطقه مذکور از لحاظ عناصر تزئینی و فرم ساخت آنها مشخص شد که این عناصر ریشه ای برون از مرز های ایران دارند و قابل مقایسه با هیچ نقطه ای در درون ایران نیستند. چه اینکه این عناصر در معماری گورکانیان هند در شبه قاره با پیچیدگی و گستردگی بیشتر و همچنین با مصالح متفاوت ساخته شده اند. به نظر می رسد معماران مساجد بلوچستان به علت ارتباطات فرهنگی و مذهبی از مساجد شبه قاره الگوی پذیری کرده اند. چه اینکه این ارتباطات از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی دیده می شود. مقایسه عناصر تزئینی مساجد بلوچستان با بنا های اسلامی گورکانیان هند نشان داد که اگر چه از لحاظ عظمت، گستردگی و مصالح با هم متفاوتند اما از لحاظ محل اجرا و فرم مشابه هم هستند.
بابک بهشید داوود صارمی نایینی
در دوران صفویه ثبات حکومت و امنیت جامعه، باعث رشد و گسترش هنرهای مختلفی گردید. در این دوران هنرمندان رشته های مختلف سعی در ایجاد تنوع و زیبایی در کارها و هنرهای خویش بودند. هنر کاشی کاری نیز در این دوران دچار تحول و پیشرفت هم از لحاظ نقش و هم از لحاظ رنگ شد. در این دوران بافندگی دستی نیز همانند سایر هنرها به اوج خود رسید این دست بافته ها همراه با نقوش متنوع و زیبا زبانزد خاص و عام شد. بر روی دست بافته های اردبیل نقوشی به کار رفته که مشابه آن ها را در همه جای بقع? شیخ صفی الدین و به ویژه بر روی کاشی کاری های آن می توان مشاهده کرد. در به وجود آمدن نقوش و رنگ های متنوع، نگرش و باورها و اعتقادات هنرمندان تأثیر فراوانی داشته است. می توان بینش و افکار هنرمندان را در میان نقوش این کاشی ها و قالی ها مشاهده کرد. در این میان فقط نقوش قالی نفیس شیخ صفی به نقوش کاشی های بقعه شباهت فراوان دارند که این نوع نقوش در طرح قالی های منطقه رایج نیست. در کل بیشترین نقش مایه های مشترک کاشی و دست بافته ها از نوع هندسی و نمادین هستند. با توجه به موارد عنوان شده در بالا و همچنین مقایسه ی تطبیقی نقوش آن ها می توان به صراحت اذعان کرد که از میان دست بافته های اردبیل، تنها در بافت قالی شیخ صفی از نقوش کاشی های مجموعه استفاده شده است. در پایان باید یادآور شد که اشتراکات یک نقش مایه همیشه ناشی از یک عامل نیست و گاه علت های چندی باعث به وجود آمدن آن می شود. ممکن است فقط ظاهر نقش مایه هایی مثل هم باشد و حال آنکه انگیزه ایجاد نقش شیء اولیه که الهام بخش طرح آن نقش مایه ها بوده است یکسان نباشد و در روند دگرگونی به هم شبیه شده باشند. روش انجام کار در این پژوهش هم کتابخانه ای است و جمع آوری داده ها و انجام مصاحبه و کارهای قوم نگارانه و تهیه ی عکس ها از نوع میدانی است. اهداف مورد نظر شامل: 1- شناسایی اشتراکات نقش مایه های استفاده شده در دست بافته های اردبیل با نقش مایه های کاشی های بقعه ی شیخ صفی الدین اردبیلی 2- یافتن تأثیرات زیست بوم و اقتصاد معیشتی جامعه بر روی نقش مایه های دست بافته های شهرستان اردبیل
راضیه خسروی داوود صارمی نایینی
کاشی کاری هنریست، که همراه و همگام با معماری نام و آوازه دارد. با توجه به اهمیت معماری و احداث روز افزون بناهای مذهبی و غیر مذهبی در دوره صفویه، معماران بر آن شدند که در تزئین بناهای گوناگون از شیوه تزئینی کاشی هفت رنگ بهره گیرند. کاشی هفت رنگ این قابلیت را داراست که میدان هنر نمایی برای استادان و نقاشان را به نحوی فراهم کند و هنرمندان توانستند از محدودیت اشکال هندسی رهایی یافته و مناظر مختلف را روی خشت های پخته، کشیده و به شکل کاشی در آورند. بناهای اصفهان در این دوره منبع مهمی برای بررسی عنصر تزئین در معماری اسلامی ایران بشمار می روند. از آنجا که هدف از این پایان نامه شناسایی نقش مایه های کاشی هفت رنگ در اصفهان است، پس بناهایی در اصفهان مد نظر قرار گرفته شدند، که از کاشی های هفت رنگ (چه از نظر کمیت و میزان مساحت و چه به لحاظ کیفیت....) در ساخت آن ها استفاده شده است. نقوش انسانی، نمادین، غیرنمادین و کتیبه ای به کار رفته در این کاشی ها شباهت زیادی با نقوش هنرهای این دوره (نگارگری، پارچه بافی، قالی بافی، سفالگری و فلزکاری) دارد. عواملی در به وجود آمدن ارتباط بین هنرها دخیل هستند. در پژوهش حاضر، با کنکاشی عمیق در نقوش کاشی هفت رنگ بناهای مورد بررسی و متون و آثار هنری موجود از آن دوره، سعی شد به عواملی که در گزینش این نقش ها دخیل بوده پرداخته شود. نتایج تحقیقات انجام شده در بررسی و تطبیق نقوش کاشی هفت رنگ این بناها با هنرهای نامبرده دوره صفویه نشان می دهد که نقوش کاشی های هفت رنگ این بناها، اکثر نقوش را دارا بوده اند و شباهت بسیار زیادی با نقوش دیگر هنرهای دوره صفویه داراست که نشان از رابطه ای بین هنرهای است. عواملی مانند: تأثیر اعتقادات مذهبی و باورهای موجود در جامعه، وجود کارگاه های مشترک بین بسیاری از هنرها، پیشرفت مکتب نگارگری صفویه، حضور حامیان در عرصه هنر، رواج تکنیک گرده برداری، تأثیر اقتصاد و بالابودن ثروت صفویان و حضور گسترده عناصر نمادین، تأثیر مستقیمی بر انتخاب نقوش در هنرهای این دوره نهاده است.
اسدالله جودکی عزیزی داوود صارمی نایینی
در بازشناسی معماری ایرانی در سده های نخستین اسلامی پرداختن به دو مهم شناخت خوبی بدست می دهد؛ یکی عناصر معماری و دیگری الگوهای ساختی که پایه در هندسه دارند و با کاربرد متنوع در معماری، متأسفانه هیچ گاه در مطالعات پژوهشگران معماری و باستان شناسی جایگاهی نداشته اند. عناصر معماری در این دوره تا کنون تنها در چند مسجد ساده ی شبستانی معرفی شده است. این وضعیت در بناهای تشریفاتی به چه ترتیب بوده و حاکم ایرانی این دوره در چگونه مکانی می زیسته در جغرافیای سیاسی کنونی ایران شناسایی یا دست کم گزارش نشده است. نکته ی دوم الگوی نه گنبدان است که پایه ای استوار در هندسه دارد. با وجود اشارات متون ادبی کهن و استفاده ی پردامنه در معماری مذهبی و تشریفاتی، هیچ گاه جایگاهی برجسته در پژوهش های معماری و باستان شناسی نیافته است. این پژوهش بر آن است تا با معرفی بنایی تشریفاتی از سده های نخستین اسلامی ایران، با نام کوشک رحیم آباد در بم و در 1600 متری جنوب شرق مجموعه ی ارگ قدیم، هم به بازشناسی کالبدی کاخ-باغی از این دوره با الگوی نه گنبدان بپردازد و هم عناصر معماری وابسته به یک بنای تشریفاتی را از طراحی تا اجرا معرفی نماید. پژوهش پیش رو بر پایه ی مطالعات اسنادی و میدانی به این مهم پرداخته است. در مطالعات اسنادی گفته های جغرافیای تاریخی به ویژه سده ی چهارم هجری، مهم ترین سند بشمار می رود. در مطالعات میدانی و معماری، ضمن بررسی چند بـاره ی محیط پیرامون عمارت و جمع آوری داده ها، ویژگی کالبدی بنا و عناصر آن با نمونه های مشابه مقایسه شده اند. آنچه در این پژوهش بدست آمده بر آن گواهی دارد که الگوی ساخت عمارت رحیم آباد بر نه گنبدی برون گرا پایه دارد؛ چفدهای پابرجای آن با اصول صحیح نیارشی در معماری ایرانی طراحی و اجرا شده و از عناصر معماری در سده های اولیه ی اسلامی شناخت خوبی فرا روی می نهد؛ کوشک مرکزی و چهارباغ تاریخی آن شاهدی یگانه از نحوه ی بنیان انداختن بنایی تشریفاتی توسط حاکمی محلی در سده های نخستین اسلامی است؛ عمارت رحیم آباد با تلفیقی از دو سبک پارتی و خراسانی ساخته شده است؛ این اثر، کوشک مرکزی چهارباغی تاریخی است؛ تابستان نشین حاکم یا حاکمان محلی بم بوده و با دقتی که در گزینش مکان آن اعمال شده، به استحکامات ارگ و هم به منابع آب دسترسی آسان داشته و در برخورد با سیلاب های فصلی به خوبی در کنار گسل/افراز بم پناه گرفته است. به نظر می رسد این اثر به فاصله ی سال های 267 تا 287 هجری و در دوره ی صفاریان ساخته شده است.
ساره طهماسبی زاده داوود صارمی نایینی
ساختن سکه پس از پیدایش خط یکی از بزرگترین پدیده های بشری است. ضرب سکه در ایران از زمان داریوش که اولین سکه ایرانی ضرب گردید، تا امروز ادامه یافته و ضرابخانه ها پیوسته گسترش و پیشرفت نموده و با گذشت زمان تکنیک ضرب سکه تکامل یافته است. اهمیت مطالعه و بررسی سکه ها به عنوان یکی از مهمترین اسناد باستانی بر همگان روشن است. دانش سکه شناسی از جمله دانش هایی است که می تواند در بررسی چگونگی حدوث وقایع تاریخی راه گشا باشد. در بسیاری موارد سکه ها در شناخت کلیات جامع رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوره های تاریخی کمک بزرگی به حساب می آیند. چرا که برخی اطلاعات نوشتاری به جا مانده از بدو پیدایش و یا در طول تاریخ دستخوش تغییرات گردیده و گاهی اوقات به شیوه ای نادرست نگاشته شده اند. یا آن چنان منحصر و پراکنده اند که تنها می توان با مراجعه به سکه ها ارتباطی بین آن ها ایجاد نمود و در مواردی به تصحیح مطالب سست و بی پایه پرداخت. اما مشکل اینجاست که، سکه ها در مجموعه ها و مخازن موزه های مختلف نگهداری می شود و دسترسی به همه این مخازن برای محققین سکه شناس امکان پذیر نیست، لذا موزه ها باید با تهیه فهرست نامه از سکه های مجموعه خویش، در جهت بررسی هر چه بیشتر این اسناد با محققین علم سکه شناسی همکاری نمایند، در همین راستا موزه گنجعلیخان کرمان در اقدامی نو، برای اولین بار در کرمان در صدد تهیه فهرست نامه و معرفی سکه های تاریخی و اسلامی خویش بر آمده است و این پایان نامه دستاورد این اقدام نو می باشد که امید است گامی در جهت اقدام مشابه دیگر موزه ها در استان باشد. با توجه به مطالعات و تحقیقات انجام شده بر اساس طبقه بندی، گونه شناسی و گونه شناختی مشخص شد که سکه های موجود در موزه گنجعلیخان شامل 442 سکه مختلف و متنوع است که از نظر تاریخی از دوره سلوکی شروع می شود و تا پایان دوره پهلوی خاتمه می یابد که از نظر زمانی تاریخ 1357 ه ش – 331 ق م را در بر می گیرد.