نام پژوهشگر: حسین صابر
حسین صابر محسن بهشتی سرشت
زوال حکومت پهلوی و در نهایت برچیده شدن آن در بهمن 1357، معلولِ کنش گری جریان های گوناگونی بود که در رأس آن ها طرفداران گفتمان اسلام سیاسی قرار داشتند. گفتمانی که با ارائه اسطوره مطلوب خود و در شرایط بی قراری جامعه، توانایی جذب دال های شناور و معنابخشی به آن ها را در یک زنجیره هم ارزی فراهم آورد و با گسترش سیطره هژمونیک خود، گفتمان وابسته به حکومت پهلوی را در مقام یک غیر، طرد و در رقابت با رقیبان، خود را به عنوان گفتمان غالب به جامعه معرفی نمود. با تثبیت این گفتمانِ مادر، خرده گفتمان های اصلی تشکیل دهنده آن مجال بروز پیدا نمودند که در این میان، گفتمان اسلام لیبرال با هواخواهان لیبرال و گفتمان اسلام فقاهتی با هواخواهان مکتبی اش، از جایگاه قابل توجهی برخوردار بودند. این دو گفتمان ـ که هواخواهان آن ها در مبارزه با حکومت پهلوی، سوابق مبارزاتی مشخصی داشتند ـ در غیریت با خصمی مشترک با عنوان گفتمان وابسته به حکومت پهلوی، اتحادی استراتژیک را شکل داده و موقتاً از افتراقات خویش چشم پوشیدند. اما وقوع انقلاب و نابودی غیر، دلیلی برای پوشیده نگاه داشتن تمایزها باقی نگذاشت و با برجسته شدن منطق تفاوت، هواخواهان هر یک از این دو گفتمان خواهان سهم خود و اداره کشور انقلابی بر اساس آرمان های برخاسته از اصول و مبانی نظری و اندیشه ای شان شدند. این گونه بود که تنازع گفتمانی میان گفتمان اسلام لیبرال به رهبری بازرگان و گفتمان اسلام فقاهتی به رهبری امام خمینی شکل گرفت و مهم ترین حوادث سال های نخست جمهوری اسلامی، از پی این تنازع رقم خورد. بررسی چرایی این رویارویی و هم چنین چرایی حذف گفتمان اسلام لیبرال از عرصه قدرت، مسأله اصلی این پژوهش است که پژوهشگر با انجام پژوهشی توصیفی و تحلیلی و گردآوری داده های مبتنی بر منابع کتابخانه ای، در تلاش برای یافتن پاسخ آن بر آمده است. در پاسخ به چرایی رویارویی دو گفتمان، داده های پژوهش نشان می دهند که هریک از گفتمان های اسلام لیبرال و اسلام فقاهتی، بر اساس تفسیری برخاسته از اصول و مبانی نظری و اندیشه ای و قدرت پشت گفتمانی شان، به ارائه مفصل بندی، آرایش نشانه ها و تشکیل زنجیره هم ارزیِ گفتمانیِ متفاوتی پرداخته و در تلاش برای هژمونیک شدن و با انجام کنش های گوناگون، یکدیگر را در شمار غیر گفتمانی آورده و تنازعی گفتمانی را در بی قراری های جامعه ایرانی ایجاد نمودند که نتیجه آن به رویارویی های هواخواهان لیبرال و مکتبی این دو گفتمان منجر گردید. یافته های پژوهش نشان می دهند که مکلف شدن لیبرال ها به بر آوردن وعده های استعاری و عام گفتمان اسلام فقاهتی با پذیرش مسئولیت دولت موقت، قابلیت دسترسی و اعتبار پایین گفتمان اسلام لیبرال به نسبت گفتمان اسلام فقاهتی، دسترسی گفتمان اسلام فقاهتی به مراکز قدرت و نهادهای انقلابی و به چالش کشیدن دولت موقت و پس از آن اولین رئیس جمهور ایران از طریق آن ها و اتکا به قدرت سوژگی فردی سیاسی رهبر انقلاب در مقام رهبر گفتمان اسلام فقاهتی، باعث عدم توفیق گفتمان اسلام لیبرال در هژمونیک شدن گردید که این موضوع، در کنار نفوذ گفتمان اسلام فقاهتی در اکثریت توده های جامعه ایرانی و هم چنین کنش سیاسیِ درنگ گونه و غیر انقلابی جریان لیبرال، تفوق مکتبی ها و حذف لیبرال ها از عرصه قدرت را به دنبال داشت.
حسین صابر زهرا اعتمادیفر
چکیده: یکی از مشکلات مهم در پالایشگاه ها، سولفورزدایی از نفت و مشتقات آن بدون آسیب به اسکلت کربنی و کاهش ارزش سوختی می باشد. بخش عمده ی سولفور موجود در نفت را ترکیبات آلی مانند تیوفن و مشتقات آن همچون دی بنزوتیوفن (dbt) تشکیل می دهند. ریزسازواره های مختلفی اعم از باکتری ها و قارچ ها قادر به سولفورزدایی از dbt تحت شرایط متعارف و بدون کمترین آسیب به اسکلت کربنی طی مسیر s4 می باشند. در ریزسازواره ها اپرون dszabc و ژن dszd مسئول بیان آنزیم های درگیر در این مسیر و ایجاد فنوتیپ سولفورزدایی هستند. در این تحقیق ژن dszc برای اولین بار از باکتری رودوکوکوس اریتروپولیس سویه ی r1 با تکنیک pcr جداسازی شده و به منظور تعیین توالی وارد ناقل همسانه سازی pjet1.2/blunt گردید. همچنین به منظور بررسی بیان، ژن dszc مربوط به رودوکوکوس اریتروپولیس سویه ی r1 به ناقل puc19 منتقل شده و به داخل باکتری اشرشیا کلی xl1blue ترانس فورم شد. dszc در این میزبان تحت پروموتور القایی lacz بیان شد. سویه نوترکیب حاصل در محیط حاوی dbt قادر به حذف کاملdbt از محیط کشت، بعد از دو روز بود. نتایج نشان داد که در صورت همسانه سازی ژن های درگیر در مسیر s4 تحت پروموتور-های قوی و فاقد خصوصیت مهارکنندگی سولفات، می توان سویه های نوترکیب توانمند در سولورزدایی و قابل استفاده در مقیاس صنعتی تولید کرد. کلمات کلیدی: سولفورزدایی، همسانه سازی، رودوکوکوس اریتروپولیس r1، ژن dszc